در بررسیهایی که پیرامون قبه امام رضا (ع) در کتب تاریخی انجام شده است، میتوان این نکته را عنوان کرد که این حضرت در شهر نوغان در نزدیکی روستای سناباد و در بقعه هارونیه مدفون گشتهاند. در این حیث، شهر مشهد هویت خود را از این حادثه تاریخی اخذ نموده و بهمرور زمان و دوره های متمادی تاریخ بهاحداث آن جامه عمل پوشانده شده است.
درباره محل قرارگیری مرقد عنوان شده است که قبر این حضرت در کنار قبر هارونالرشید قرار داشته است. (ابنحوقل، ۱۳۶۶: ۱۶۹؛ اعتمادالسلطنه، بیتا: ۲۲؛ خراسانی،۱۳۴۷: ۶۴۵) همچنین بیان شده که هارونالرشید در خانهی حمیدبن قحطبه که در زمان هارون حاکم طوس بوده است مدفون گشته و پس از وفات امام رضا (ع) پیکر مبارک ایشان در همان خانه دفن شده است. (اعتمادالسلطنه، بیتا: ۲۲؛ بسطامی، ۱۳۹۰: ۲۶) این مرقد در بیرون شهر نوقان و مقبرهای زیبا در قریه سناباد قرار گرفته است. (ابنحوقل، ۱۳۶۶: ۱۶۹) به نقل از سفرنامه ابودلف نیبوعی به سال ۳۴۱ ق عنوان شده که مرقد امام رضا (ع) در یکی از باغهای حمیدبن قحطبه قرار گرفته است.(سیّدی، ۱۳۷۸: ۱۶، ۱۷) حمیدبن قحطبه در قریه سناباد باغ و عمارتی داشته است که هارونالرشید و امام رضا (ع) پس از فوت در آن مدفون گشتهاند. (اعتمادالسلطنه، بیتا: ۴۹ – ۵۰؛ خراسانی، ۱۳۴۷: ۶۴۵) عدهای از مورخّین عنوان کرده اند که حضرت، در بنای اسکندر مقدونی مدفون گشته است. (موسویمغانی، ۱۳۴۱، ۴۳) بهگفته اعتمادالسلطنه نظر این افراد منبع صحیحی ندارد. (اعتمادالسلطنه، بیتا: ۴۹ – ۵۰) بهگفته مهدی سیّدی، حمیدبن قحطبه هم عصر هارونالرشید نبوده است و این مورد که ایشان حدود ده سال قبل از هارون درگذشته است، به طوریکه کاوشهای باستانشناسی مبنی بر آن میباشد که مرقد امام رضا (ع) و هارون بر روی تپهای قرار داشته که داخل باغ حمیدبن قحطبه و در مجاورکاخهای وی بوده است و به احتمال زیاد این تپه توسط هارون و پیروانش ایجاد شده است. (سیّدی، ۱۳۷۸: ۲۰) درباره نحوه قرارگیری قبه حضرت عنوان شده که قبر هارونالرشید در زاویه شمالی حرم مطهر بوده و مرقد امام رضا (ع) جلوتر از قبر هارون و سر مبارک امام نزدیک دیوار غربی بوده است. (کاویانیان، ۱۳۵۴: ۳۴ – ۳۳) و حضرت طوری مدفون شده است که پاهای ایشان مقابل سر هارونالرشید قرار گرفته است و پیکرشان جلوتر از هارون میباشد. (اعتمادالسلطنه، بیتا: ۲۲؛ کاویانیان، ۱۳۵۴: ۳۳)
۱ – ۹ - ۲ تاریخچه حرم امام رضا (ع) از آغاز تا پیش از حمله مغول
در دوره دیالمه تزییناتی در بنایی که مأمون برای دفن پدرش هارون ساخته، صورت گرفته است.
(اعتمادالسلطنه، بیتا: ۵۰؛ مؤتمن، ۱۳۴۸: ۳۹) بهنقل از کتاب تذکرهالائمه[۳] عنوان شده است که برخی از
پادشاهان دیالمه و آلبویه تعمیراتی در مزار امام رضا (ع) انجام دادهاند. (بسطامی، ۱۳۹۰: ۴۰) همچنین عضدالدوله دیلمی نیز تزییناتی را در مرقد امام رضا (ع) انجام داده است. (کاویانیان، ۱۳۵۴: ۵۳)
با مدفون شدن امام رضا (ع) به مرور به تعداد شیعیان در این شهراضافه شد، باشکوهترین دوره تاریخی توس در عهد اسلامی همان سده چهارم ق بوده، اما با سقوط سامانیان و ظهور غلامان غزنوی، نوغان و مشهد از رونق پیشین خود افتاده است. (سیّدی، ۱۳۷۸: ۱۸) در کتب تاریخی آورده شده که بنای مرقد امام رضا (ع) و هارونالرشید توسط سبکتکین، پدر سلطان محمود غزنوی خراب گردیده است. (اعتمادالسلطنه، بیتا: ۵۰؛ موسویمغانی، ۱۳۴۱: ۴۳؛ امام، ۱۳۴۸: ۱۲۷) اما بهگفته مهدی سیّدی خبر این خرابی توسط سبکتکین چندان معقول نبوده و بهاحتمال زیاد واهی است. (سیّدی، ۱۳۷۸: ۱۹ – ۱۸) بهگفته ملاهاشم خراسانی، بهعلت باقی بودن آثار و ازارههای حرم که ساخت آن مربوط به قبل از یورش غزنویان بوده است، این نکته برداشت می شود که مراد از خرابی که مورخان بهآن اشاره داشته اند مربوط بهآبادیهای مشهد بوده است و ارتباطی بهبقعه و حرم حضرت رضا (ع) ندارد و اینکه در دوره سلطان محمود غزنوی قبه زیر ضریح مطهر امام رضا (ع) تجدید بنا می شود. (خراسانی، ۱۳۴۷: ۶۴۵)
گفته شده از سال ۴۳۱ ق تا سال ۵۵۲ ق دوره سلطنت سلجوقیان پس از غزنویان بوده است. (سیّدی، ۱۳۷۸: ۲۱) در کتب تاریخی عنوان شده است که عمارت بنای فعلی حرم مطهر مربوط بهدوران سلطان سنجر سلجوقی بوده و آن را از اقدامات وجیه الملک شرف الدین ابوطاهر سعدبنعیسی قومی دانسته اند. (اعتمادالسلطنه، بیتا: ۵۲؛ اثیرجزری، ۱۳۵۳: ۱۴ – ۱۹؛ بسطامی، ۱۳۹۰: ۳۹) وی وزیر سلطان سنجر بوده است. (بسطامی، ۱۳۹۰: ۳۹) و حرم امام رضا (ع) در دوره حکومت سلطان سنجر سلجوقی تزیین و بازسازی شده است. (شریعتی، ۱۳۶۳: ۲۲؛ کیانی،۱۳۷۷: ۱۵) بهنقل از کتاب انسانالنوّاصب[۴] عنوان شده که گنبد مبارک امام رضا (ع) در زمان پادشاهی سلطان سنجر بنا شده است. (بسطامی، ۱۳۹۰: ۳۱) کاویانیان نیز بهاحداث گنبد فوقانی در دوره سلطان سنجر سلجوقی اشاره داشته است.(کاویانیان، ۱۳۵۴: ۵۶) همچنین درباره خشتهای کاشی ازارههای حرم که معروف بهکاشیهای سنجری میباشد اختلاف نظر وجود دارد، به طوریکه برخی عنوان کرده اند که این خشتها معروف بهخشتهای سلطان سنجر میباشند. (خراسانی، ۱۳۴۷: ۶۴۶؛ بسطامی، ۱۳۹۰: ۳۲) و گفته شده این خشتهای سنجری بهخط جلی بوده و در برخی نام طغرلخان از ملوکان سلجوقی نیز آمده است. (بسطامی، ۱۳۹۰: ۳۲) همچنین عنوان شده است که این کاشیها تاریخ سنه اثنی عشر و خمس ماه را دارا میباشند و نام سلطان محمود شهید نیز روی برخی از آنها رقم خورده است. (خراسانی، ۱۳۴۷: ۶۴۶) براساسکتیبههاییکه رویکاشیها نگاشته شده است، بهسه تاریخ در ایجاد کاشیها اشاره شده است. ۵۰۰ق، (اعتمادالسلطنه، بیتا: ۶۴)، ۵۱۲ق (خراسانی، ۱۳۴۷: ۶۴۲)، ۶۱۲ق و۷۶۰ق میباشد. (اعتمادالسلطنه، بیتا: ۶۴؛ خراسانی، ۱۳۴۷: ۶۴۲) بهگفته مهدی سیّدی، مسلم نیست این کاشیها مربوط بهدوره سلطان سنجر بوده و اینکه شاید به دلیل تشابه نامهای موجود این وجه تسمیه صورت گرفته باشد. (سیّدی، ۱۳۷۸: ۲۶) براساس نصبشناسی صورت گرفته در مقاله کتیبههای سنجری، بهاین نکته اشاره شده است که کاشیهای سنجری بهسال ۶۰۲ ق، تعلق داشته و مربوط بهعهد محمد خوارزمشاه و در ابتدای قرن هفتم ق، میباشد و ارتباطی بهسلطانسنجر و ابوطاهرقمی ندارد. (ایمانپور، ۱۳۸۹: ۳۴ – ۳۳)
خوارزمشاهیان دوران حکومتی است که پس از سلجوقیان در ایران شکل گرفته و بهرقم آن مرمتهایی درحرم امام رضا (ع) صورت پذیرفته است. یکی از معروفترین سلاطین این سلسله محمد خوارزمشاه بوده است که بانی اقداماتی در حرم مطهر شده است.
این سلسله حکومتی معروف بهخوارزمشاهیان حنفی بوده است. (عطاردی، ۱۳۸۱، ج۱: ۵۷) اما آنچه مبرهن است سلطان محمد خوارزمشاه نه تنها شیعه مذهب نبوده است، بلکه از مخالفان مذهب تشیّع نیز بوده، اما اقداماتی که در این دوره و توسط این فرد صورت گرفته، بهاحتمال زیاد حاوی مقاصد سیاسی بوده است. (سیّدی، ۱۳۷۸: ۳۵) همانطورکه در مبحث سلجوقیان بیان شد بهنظر چندی از پژوهشگران معاصر، کاشیهای سنجری مربوط بهسالهای ۶۰۲ق میباشد و در دوره حکومت سلطان محمد خوارزمشاه ایجاد گشته است. کاشیهای مزبور کوکبی شکل(خراسانی، ۱۳۴۷: ۶۴۱؛ مؤتمن، ۱۳۵۵: ۶۴) و ستاره مانند بوده و به صورت شش و هشت ضلعی و با ارتفاع ۹۲ س.م در اطراف ازارههای مقبره امام رضا (ع) نصب میباشند. (مؤتمن، ۱۳۵۵: ۶۴) گفته شده که این کاشیها جز اولین کاشیهای تاریخدار هنر کاشیکاری اسلامی میباشند که در ایران شرقی یافت شده است. (کیانی، ۱۳۷۶: ۱۴۷) بهگفته مهدی سیّدی سال ۶۱۲ق اولین تاریخی است که خبر از مرمت و بازسازی حرم امام رضا (ع) میدهد و این سال مطابق با سلطنت محمد خوارزمشاه میباشد. (سیّدی، ۱۳۷۸: ۳۵) محرابی بهتاریخ «فی ربیع الاخر سنه اثنی عشر و ستمائه» وجود دارد (اعتمادالسلطنه، بیتا: ۶۱ – ۵۹؛ مؤتمن، ۱۳۴۸: ۵۱) که مطابق با ۶۱۲ ق، میباشد و همچنین شعری از عبدالله بن محمود بن عبدالله در قسمت بالای ازارهی هستهی مرکزی حرم نیز نقش بسته است. (اعتمادالسلطنه، بیتا: ۶۱ – ۵۹) در این محراب سوره توحید بهخط خفی در هلال کوچک رسم شده است. (مؤتمن، ۱۳۴۸: ۵۱) کتیبهای نیز بهخط ثلث برجسته بر دیوار و قسمت ورودی حرم امام رضا (ع) در جانب رواق دارالحفاظ از دوره خوارزمشاهیان در این مکان نصب میباشد. (زنگنه، ۱۳۷۶: ۱۶۸) سنگابی در حرم وجود دارد که تاریخ آن ۵۹۷ق، است،که معروف بهسنگاب خوارزمشاهیان میباشد. (امام، ۱۳۴۸: ۴۵۱) بهگفته مهدی سیّدی در ذکر تواریخ اینکتیبه، محققین اختلاف نظر داشته و برخی تاریخ ۵۹۷ق، برخی ۵۹۹ق و نیز به اشتباه ۵۷۷ق خواندهاند و اینکه در تاریخ ۵۹۷ق سلسلهی غوریان حاکم توس و مشهد بوده اند، جای شک و شبه وجود دارد که این سنگاب با توجه بهحوادث آن ایام توسط سلطان محمد خوارزمشاه وقف گردیده باشد. (سیّدی، ۱۳۷۸: ۳۴ – ۳۳)
۱ – ۹ - ۳ مجموعه امام رضا (ع) در دوره مغول
درباره روند تاریخی مغولان میتوان عنوانکرد که آنها بهشهرهای ایران حمله کرده و مردمان زیادی را مورد قتل و غارت قرار دادهاند. در این میان، بهشهر مشهد نیز حملهور شده و آسیبهای زیادی بهشهر و مردم رسانیدهاند، اما در تحقیقاتی که پژوهشگران معاصر انجام دادهاند میتوان بهاین نکته اشاره داشت که بهاحتمال زیاد این آسیبها بهمردم و شهر بوده باشد و ویرانی در مجموعه امام رضا (ع) صورت نگرفته است.
بهگفته اثیرجزری، مغولها در سال ۶۱۷ق پس از کشتار و غارتی که در نیشابور بهراه انداختند، بهتوس حملهور شده و پس از خرابی این شهر، آرامگاه امام رضا (ع) و مقبره هارون الرشید را نیز ویران ساختند. (اثیرجزری، ۱۳۵۱: ۲۰۳) اما برخی از محققین عنوان کرده اند که به دلیل وجود آثار هنری و معماری مانند کاشیهای سنجری، سنگاب، محرابها و … که از دوره قبل از مغول در حرم امام رضا (ع) وجود داشته و همچنان برجای مانده است، اخباری که بهویران شدن حرم اشاره دارد چندان معقول نمی باشد. (امام، ۱۳۴۸: ۴۱۹؛ سیّدی، ۱۳۷۳: ۴۳) و این نکته عنوان شده است که اگر گنبد و قبه فوق ضریح مطهر در تهاجم مغول و تاتار صدمه دیده باشد، تعمیر آن بهاهتمام سلطان محمد خدابنده از سلاطین مغول اتفاق افتاده است. (خراسانی، ۱۳۴۷: ۶۴۶؛ بسطامی، ۱۳۹۰: ۴۱) و نیز بیان شده که بقعه امام رضا (ع) به دلیل استحکام زیاد در این حملات سالم مانده است. (موسویمغانی، ۱۳۴۱: ۴۳)
۱ – ۹ – ۴ مجموعه امام رضا (ع) در دوره تیموری
تیموریان سلسله حکومتی بودند که در سدههای هشتم و نهم ق، برخراسان تسلط یافتند. در این دوره، شیعیان اهمّیّت ویژهای کسب کردند و شهر مشهد بهعلت مدفون شدن امام شیعه در آن، رونق چشمگیری یافت. به طوریکه احداث و آبادانی زیادی در آن صورت پذیرفت. از جمله اقداماتیکه در این دوره از تاریخ در شهر مشهد، بهخصوص در مجموعه زیارتی امام رضا (ع) شاهد آن هستیم ساخت مساجد، مدارس، صحن و رواقهایی میباشد.
اعتماد السلطنه این نکته را عنوان کرده است که تغییر نام مشهد و وضع و احداث کامل این شهر از زمان شاهرخگورکانی، پسر امیرتیمورگورکانی میباشد که پس از مرگ پدر اقدام بهاین آبادانی کرده است. (اعتماد السلطنه، بیتا: ۵۴- ۳۸ ) همچنین گفته شده که در این دوره سادات در مشهد اهمّیّت ویژهای پیدا نموده و رؤسای آنها بهنام نقیب و سادات به آبادانی این شهر توجه نموده اند. (سیّدی، ۱۳۷۸: ۵۰) و پس از بهحکومت رسیدن شاهرخ، او و همسرش گوهرشاد، خراسان را بهکانون نوآوری معماری مبدل ساختند. (بلر، امبلوم، ۱۳۸۱: ۵۶) تیموریان خدمات زیادی را در مشهد انجام دادند، پس از بهسلطنت رسیدن شاهرخ بن امیرتیمورگورکانی در هرات زوجهی او که گوهرشاد بیگمآغا نام داشت، پسر خود بایسنغرمیرزا را فرستاد تا بهتعمیر روضه رضوی اقدام نماید و مسجد و رواقهایی در این مکان مقدس احداث نمودند. (بسطامی، ۱۳۹۰: ۴۲) جانشینان امیر تیمور بهخصوص شاهرخ تیموری که مقر حکومتش در هرات بوده و همسرش گوهرشادآغا، توجه ویژهای بهمشهد داشته اند. از جمله یکی از مهمترین اقدامات گوهرشاد که دراین مکان صورت پذیرفته است، بنای مسجد جامع گوهرشاد میباشد. (عطاردی، ۱۳۸۱،ج۱: ۶۱) مسجد جامع گوهرشاد، مدرسهی دودر، مدرسهی پریزاد، رواق دارالسیّاده، رواق دارالسلام، رواق دارالحفاظ را میتوان از نمونههای معماری دوره تیموری در مجموعه زیارتی امام رضا (ع) دانست، در ادامه مطالب روند اجمالی از احداث این اماکن عنوان شده است.
۱ – ۹ – ۴– ۱ صحن عتیق
این مکان که بخشی از آن بهدستور امیرعلیشیرنوایی وزیر سلطان حسین بایقرا احداث شده است، در چند سال اخیر بهنام صحن انقلاب معروف گشته است. گفته شده آن قسمت از صحن عتیق که تقریباً در شمال روضه مقدسه و پشت سر حضرت قرار دارد از بناهای امیرعلیشیر بوده و نصف دیگر آن در عصر صفویه ساخته شده است. (اعتمادالسلطنه، بیتا: ۱۲۶) ایوان طلای صحن عتیق از آثار امیرعلیشیرنوایی میباشد که در بین سالهای ۸۷۵ تا ۸۸۵ و در زمان سلطنت شاه سلطان حسین بایقرا احداث شده است. (اعتضادپور، ۱۳۴۴: ۲۲۲) صحن عتیق دارای چهار ایوان در جهت اصلی، سقاخانه اسماعیل طلا، مدرسه میرزا جعفر، مقبره شیخ حر عاملی، ساعت، سرداب، گنبد الله وردی خان، کفشداریها، دفاتر نگهبانی و غیره میباشد. (مشهدیمحمدی، ۱۳۸۳: ۱۰۷) که هریک از این قسمت ها در دوره های مختلف تاریخی بهآن اضافه گشته است.
۱ – ۹ – ۴ – ۲ مدارس احداثی در مجموعه امام رضا (ع)
یکی دیگر از نمونههای کامل معماری دوران تیموری در مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، مدرسهدودر
میباشد. این مدرسه به صورت چهارایوانی ساخته شده است و از نظر تزیینات معماری و کتیبهنویسی
دارای اهمّیّت میباشد.
اعتمادالسلطنه در کتاب مطلع الشمس عنوان کرده است که کهنهترین مدارس مشهد، مدرسه دودر است و تاریخ آن ۸۲۳ در زمان شاهرخ گورکانی ساخته شده است. (اعتمادالسلطنه، بیتا: ۴۵) این مدرسه بهاهتمام امیر غیاث الدین خواجه بهادر ساخته شده است که کتیبهای به سال ۸۴۳ ق بر روی گچ بریده شده و بهخط ثلث در آن وجود دارد. همچنین در میان گنبد این مدرسه مقبرهای است که نام غیاث الدین خواجه بهادر بر روی آن حک شده است. (خراسانی، ۱۳۴۷: ۶۶۷)
یکی دیگر از مدارسی که ساخت آن مربوط بهدوره تیموری میباشد، مدرسه پریزاد است. درباره این مدرسه گفته شده که محلی برای سکنای طلاب بوده و شامل ابعاد بسیار کمی بوده است. موقوفه آن بانویی بهنام پریزاد، از ندیمان گوهرشادآغا بوده است و همزمان با بنای مسجد گوهرشاد احداث گشته است. (اعتمادالسلطنه، بیتا: ۲۸) این بنا بهدست نجف قلی بیگلر بیگی به سال ۱۰۹۳ ساخته شده است. (موسوی مغانی، ۱۳۴۱: ۱۳۴) تنها کتیبهای که در این مدرسه موجود می باشد مربوط بهمرمت و بازسازی آن میباشد که مربوط بهدوره صفوی بوده و نام شاه سلیمان صفوی در آن آمده است. (خراسانی، ۱۳۴۷: ۶۶۸؛ سیّدی، ۱۳۷۸: ۶۷)
مدرسه بالاسر نیز از دیگر مدارس ساخته شده در این مکان از دوره تیموری می باشد و محل قرارگیری آن در بازار بزرگ بوده است. از سمت شرق بهصحن عتیق و از غرب بهمدرسه پریزاد و از قسمت جنوب بهبالاسر حضرت راه دارد، بههمین دلیل نام این مدرسه را بالاسر قراردادهاند. (فاضل، ۱۳۵۱: ۴۱) این مدرسه بهنام مدرسه شاهرخی نیز خوانده شده است. (دولتشاه سمرقندی، بی تا: ۴۹۱) اعتمادالسلطنه عنوان کرده است که تاریخ ساخت این مدرسه مربوط بهدوره تیموری بوده است و بهاحتمال زیاد توسط یکی از شاهزادگان دوره تیموری احداث شده است. (اعتمادالسلطنه، بیتا: ۳۱۶) بهگفته سلطانزاده برخی کارشناسان به دلیل وجود آرامگاه میرزا ابوالقاسم بابر بن بایسنقربن شاهرخ گورکانی، در زیر گنبد شمالی این مدرسه ساختمان آن را بهشاهرخ تیموری نسبت دادهاند. (سلطانزاده، ۱۳۶۴: ۲۰۵) ملا هاشم خراسانی ضمن اشاره بهاین نکته که در این مدرسه کتیبهای احداثی بهخط ثلث وجود دارد، ساخت آن را بهدوره شاه سلیمان صفوی نسبت داده است. (خراسانی، ۱۳۴۸: ۶۷۰) در صورتی که مورخینی چون اعتمادالسلطنه ضمن اشاره بهاین نکته که مدرسه مربوط بهدوره تیموری میباشد، از مرمت آن در دوره صفوی بهسال ۱۰۹۱ و بههمّت میرزا محمدخان وزیر خراسان و سال ۱۲۰۳ توسط حاج میرزا عبدالجواد ومرمت سوم آن بهسال ۱۲۷۱ خبر دادهاند. (اعتمادالسلطنه، بیتا: ۵۴۲، ۳۱۶)
۱ – ۹ – ۴ – ۳ رواقها
از جمله رواقهای احداث شده در دوره تیموری در این مجموعه زیارتی رواق دارالسیّاده میباشد. درباره تاریخ احداث این بنا اختلاف نظر وجود دارد. به طوریکه عنوان شده است تاریخ احداث دارالسیّاده بهقبل از حکومت غازان خان باز میگردد و تاریخ بنا و نام بانی آن در کتیبهای بر روی سنگ در دارالسیّاده حک شده است که از آثار سلطان محمد بن مسعود سلجوقی میباشد. (امام، ۱۳۴۸: ۴۴۳ – ۴۴۲) در جای دیگر عنوان شده است که این بنا از زمان پادشاهی غازان خان بهبعد شکل گرفته و بهسال ۸۲۱ بنا شده است. (برهانآزاد، ۱۳۴۷: ۱۳۵) همچنین عنوان شده که این بنا مربوط بهدوره تیموری و از آثار گوهرشادآغا میباشد. (اعتمادالسلطنه، بیتا: ۹۶؛ مؤتمن، ۱۳۴۸: ۷۸) و بهاین نکته اشاره شده است که کاشیکاری این بنا بهدستور گوهرشادآغا انجام پذیرفته است. (امام، ۱۳۴۸: ۴۴۳ – ۴۴۲) درباره وجه تسمیه این بنا آورده شده است که دارالسیّاده ترکیبی است اضافی بهمعنی خانهی سیّادت یا جایگاه سادات و فرزندان رسول اکرم (ص) میباشد. (برهانآزاد، ۱۳۴۷: ۱۲۴)
از بناهای دیگری که مربوط بهدوره تیموری می شود رواق دارالحفاظ میباشد، این بنا که بهشکل مربع مستطیل میباشد، (اعتمادالسلطنه، بیتا: ۹۱) بهدستور گوهرشادآغا احداث گشته است. (اعتمادالسلطنه، بیتا: ۹۱؛ مؤتمن، ۱۳۴۸: ۷۴)
از دیگر رواقهایی که ساخت آن بهدوره تیموری میرسد رواق دارالسلام میباشد. این رواق همزمان با ساخت رواقهای دارالحفاظ و درالسیّاده توسط گوهرشادآغا ساخته شده است. (مؤتمن، ۱۳۴۸: ۱۱۴) و نام قدیم آن تحویلخانه بوده است. (ولیان، ۲۵۳۶: ۹۶) این رواق در طول تاریخ نامهای متعددی را بهخود گرفته است، از جمله: دارالسّلام، تحویلخانه و گنبد اپک میرزا. (سیّدی و دیگران، ۱۳۸۶: ۵۱)
۱ – ۹ – ۴ – ۴ مسجد گوهرشاد
یکی دیگر از آثار بهجای مانده از دوره تیموری در مجموعه امام رضا (ع)، بنای مسجد گوهرشاد میباشد. این بنا که بانی آن گوهرشادآغا همسر شاهرخ تیموری بوده است (اعتمادالسلطنه، بیتا: ۱۳۸) یکی از نمونههای بینظیر معماری دوره تیموری محسوب میگردد. معماری آن توسط قوام الدین شیرازی صورت گرفته است. (صمدی، ۱۳۳۳: ۵۱۰؛ امام، ۱۳۴۸: ۴۵۴) درکتیبهایکه در سمت چپ پایه ایوان مقصوره وجود دارد نام این هنرمند آمده است. (صمدی، ۱۳۳۳: ۵۱۰) اینکتیبه بهخط بایسنقر میباشد.
(امام، ۱۳۴۸: ۴۵۸) ساختمان این بنا چنانچه درکتیبه آن ذکر شده است بهسال ۸۲۱ ق بهاتمام رسیده است. (مؤتمن، ۱۳۴۸: ۱۶۲؛ امام، ۱۳۴۸: ۴۶۰؛ داوری، ۱۳۵۷: ۹۷) این تاریخ در دو جا از این مسجد بر کتیبه نگاشته شده است. یکی در ایوان مقصوره و دیگری بر ایوان شمالی مسجد سمت دارالسیّاده نصب میباشد که بهاحتمال زیاد تاریخ اتمام این بنا میباشد. (مؤتمن، ۱۳۴۸: ۱۶۲) در حاشیه بیرونی ایوان مقصوره کتیبه ثلث بهتاریخ ۸۲۱ق و بهخط بایسنقر میرزا فرزند گوهرشاد وجود دارد و یکی از بزرگترین آثار هنری باقی مانده از دوره تیموری محسوب میگردد. (عطاردی، ۱۳۷۱، ج۲: ۷۲۰) مهمترین و با ارزشترین کتیبههای قدیمی مسجد گوهرشاد که شامل چهار مورد کتیبه در ایوان مقصوره میباشد، بهخط ثلث و توسط بایسنقرمیرزا نگاشته شده است. (سیّدی و دیگران، ۱۳۸۶: ۵۲)
۱ – ۹ – ۵ مجموعه امام رضا (ع) در دوره صفویه
در دوره صفوی با توجه بهرسمّیّت یافتن تشیّع در ایران توسط پادشاهان و توجه شیعیان بهمراکز مقدّس از جمله توجه بهحرم مطهر امام رضا (ع) شاهد تحولات زیادی در این مکان مقدّس اتفاق میافتد. گفته شده شاه طهماسب یکی از شیعیان بسیار متعصّبی بوده است که بارها بهمشهد آمده و این شهر را مورد مرمت قرار داده است، پس از او نیز سایر سلاطین صفوی نیز همین توجه را بهمشهد داشته اند. میتوان بهشاه عباس اول، ثانی و شاه سلطان حسین اشاره کرد که برای عمران و آبادانی و زینت بخشیدن بهابنیه این شهر تلاش زیادی داشته اند. (اعتمادالسلطنه، بیتا: ۱۶) در اوایل دوره صفویه چون پادشاهان صفوی هنوز بر سراسر ایران تسلط کامل نیافته بودند، ازبکها حملات زیادی را بهایران انجام دادند. از جمله میتوان بههجوم محمدخان، عبیداللهخان، محمدسلطان و بهخصوص عبدالمؤمنخان ازبک اشاره کرد. (شریعتی، ۱۳۶۳: ۲۲) گفته شده در سال ۹۹۶ق عبدالمؤمنخان بهمشهد هجوم آورده است. (اعتمادالسلطنه، بیتا: ۱۶) این حادثه در زمان سلطنت شاه عباس رخ داده است. (شریعتی، ۱۳۶۳: ۲۲) در این حادثه اشیای نفیس حرم بهیغما برده شده است. (شریعتی، ۱۳۶۳: ۲۲؛ عطاردی، ۱۳۷۱، ج۲: ۲۷۱؛ زنگنه، ۱۳۷۶: ۱۷۰) همچنین خشتهای زرین گنبد و گلدسته غارت شده است. (امام، ۱۳۴۸: ۴۲۱) پس از حمله ازبکها، شاه عباس پیاده بهمشهد آمده است. (موسویمغانی، ۱۳۴۱: ۵۴؛ عطاردی، ۱۳۷۱، ج۱: ۲۷۱) و دستور تعمیر و مرمت خرابیها را در حرم داده است. (موسویمغانی، ۱۳۴۱: ۵۴) و بهدستور وی تعمیر و طلاکاری گنبد انجام شده است. (امام، ۱۳۴۸: ۴۲۱) پس از این دوره قسمت های مختلف حرم ساخته و مرمت گردید. از جمله ساخت گنبد الله وردیخان و حاتمخانی را میتوان اشاره داشت. گفته شده پس از این اتفاقات شاه عباس دستور داد، بهزایرین امام رضا (ع) لقب ( مشهدی ) منسوب شود، به طوریکه این لقب از آن زمان رواج یافته است. (زنگنه، ۱۳۷۶: ۱۷۱) در دوره صفویه، بناهای زیادی در حرم شکل میگیرد که میتوان بهتوسعه صحن عتیق، گنبد الله وردیخان، رواق آرامگاه شیخ بهایی، گنبد حاتمخانی، مدرسه میرزا جعفر، رواق توحیدخانه، مرمت و طلا کاری مناره و گنبد مطهر، ساختن ایوانها، سردرها و غرفهها اشاره داشت. در ادامه مطالب روند اجمالی از احداث این اماکن عنوان شده است.
۱ – ۹ – ۵ – ۱ صحن عتیق
بخشی از صحن عتیق در دوره صفوی احداث گردیده است. گفته شده دیواره شمالی و اضلاع شرقی و غربی صحن کهنه در این دوره بنا شده است. (شریعتی، ۱۳۶۳: ۲۳) ایوان عباسی در زمان شاه عباس احداث گردید. (اعتمادالسلطنه، بیتا: ۱۲۹) در زمان شاه عباس دوم صحن عتیق کاشیکاری شده و در زمان شاه سلیمان صفوی، گنبد مطهر را ترمیم نموده و در این دوره چند مدرسه بهاین مکان اضافه شده است. (ولیان، ۱۳۵۶: ۳۳) ایوان شمالی صحن عتیق بهسال ۱۰۲۱ ق، بنا گردیده است. (موسویمغانی، ۱۳۴۱: ۵۴) این ایوان که مقابل ایوان طلای صحن عتیق قرار دارد، دارای کاشیکاری بسیار نفیسی میباشد و بهایوان عباسی شهرت دارد. کتیبههایی از محمد رضا امامی اصفهانی در این ایوان نقش بسته است. مانند کتیبهی دور ایوان که در آن نام شاه عباسثانی بهعنوان بانی آن ذکر شده است و تاریخ آن ۱۰۵۹ق و بهرقم محمد رضا امامی میباشد.(اعتمادالسلطنه، بیتا: ۱۲۹، ۱۳۰) همچنین مرمتهایی در ایوان جنوبی این صحن ازدوره صفوی وجود دارد. عنوان شده که تعمیرات اولیه ایوان جنوبی صحن عتیق مربوط بهزمان شاه عباسکبیر بوده است و نمای خارجی آن را کاشیکاری و نمای داخل ایوان را در این دوره با خشتهای طلا مزیّن کرده اند. (امام، ۱۳۴۸: ۴۷۶) همچنین کتیبههایی بهخط محمد رضا امامی اصفهانی در قسمت هایی از ایوان جنوبی صحن عتیق دیده می شود. (اعتضادپور، ۱۳۴۴: ۲۲۴؛ امام، ۱۳۴۸: ۴۷۷) و گفته شده که مناره پشت ایوان طلا بهدستور شاه طهماسب احداث و طلاکاری شده است. این طلاها در زمان ازبکان غارت شده، اما دوباره در دوره شاه عباسکبیر طلاکاری مجدد در آن صورت گرفته است. (کاویانیان، ۱۳۴۵: ۲۲۶) عنوان شده که ایوان شرقی این صحن نیز در دوره صفوی بنا شده است. بر کتیبهای که از دوره قاجار بر پیشانی سر در این ایوان بهطرف بست پایین خیابان نصب گردیده، درباره روند ایوان بهدستور شاه عباس مطالبی آمده است. (مؤتمن، ۱۳۴۸: ۱۲۸) یکی ازآثار بسیار نفیس این ایوان، سنگ مرمر یکپارچهای است که بهعرض دهنهی در ورودی و بهشکل هلال میباشد و در سال ۱۰۴۴ زمان حکومت شاه صفی بر بالای چهارچوب ایوان نصب گردیده است. (شریعتی، ۱۳۶۳: ۲۳) همچنین درباره ایوان غربی صحن عتیق گفته شده که بانی این ایوان، شاهعباس بوده است. (مؤتمن، ۱۳۴۸: ۱۲۶؛ امام، ۱۳۴۸: ۴۸۰) کتیبههایی بهخط محمد رضا امامی و علیرضا عباسی در این ایوان نقش بسته است. (اعتضادپور، ۱۳۴۴: ۷۰؛ امام، ۱۳۴۸: ۴۸۱) یکی از این کتیبهها که بهگفته عزیز الله عطاردی از زیباترین خطوط در آستان قدس محسوب می شود، کتیبهای بهخط ثلث و رقم علیرضا عباسی است و شامل حدیثی از صحیح بخاری میباشد. (عطاردی، ۱۳۷۱، ج۱: ۲۱۰)
۱ – ۹ – ۵– ۲ گنبد مطهر
گفته شده در دوره شاه طهماسب، شهر مشهد توسعه پیدا کرده و گنبد مطهر با آجرهای طلا مزیّن شده
است. منارهای زیبا برایگنبد ساخته شده و دور مرقد مطهر ضریح طلا نصبگردیده است. (اعتمادالسلطنه، بیتا: ۲۳) با توجه بهکتیبهای که از علیرضا عباسی موجود است، گنبد مطهر در سال ۱۰۱۰ق آغاز بهتذهیب و ترمیم شده و تا سال ۱۰۱۶ق ادامه داشته است. (امام، ۱۳۴۸: ۴۲۲؛ کاویانیان، ۱۳۵۴: ۵۷) اینکتیبه در صفحهی مینای طلا میباشد و موضوع آن درباره سفر پیاده شاه عباس از اصفهان بهمشهد و دستور ساخت گنبد است. (کاویانیان، ۱۳۵۴: ۵۷) کتیبهای بهسال ۱۰۸۶ ق، وجود دارد که نشان میدهد براثر زلزله شدیدی که رخ داده، شکافی در گنبد ایجاد شده و در زمان شاه سلیمان دستور تعمیر آن داده شده است. (امام، ۱۳۴۸: ۴۲۳؛ کاویانیان، ۱۳۵۴: ۵۷)
۱ – ۹ – ۵ – ۳ رواقها
رواق گنبد الله وردیخان، مربوط بهالله وردیخان از امرای دوره صفویه است. (اعتمادالسلطنه، بیتا: ۱۰۵) یکی از اقدامات وی ساخت این گنبد در حرم مطهر بوده است. (کاویانیان، ۱۳۵۴: ۱۵۳؛ امام، ۱۳۴۸: ۴۴۸) در کتیبه آن نام بانی و تاریخ ساخت ۱۰۲۱ق آمده است.(کاویانیان، ۱۳۵۴: ۱۵۱؛ مؤتمن، ۱۳۴۸: ۱۰۱) نام معمار آن، امیربن محمود نظرانی در کتیبهی نصب شده در این بنا وجود دارد. (کاویانیان، ۱۳۵۴: ۱۵۳؛ مولوی، ۱۳۸۸: ۳۹)
از دیگر رواقهای احداث شده در این مجموعه، رواق گنبد حاتمخانی میباشد. گفته شده این رواق در سال ۱۰۱۰ ق بنا شده است. (موسویمغانی، ۱۳۴۱: ۵۱؛ مؤتمن، ۱۳۴۸: ۹۵ ) و ساخت آن بهدستور حاتم بیک اردوبادی امینالدوله دربار شاه عباس صفوی بوده است. (بسطامی، ۱۳۹۰: ۴۴) این بنا دارای سنگ گنبدی بهشکل مقرنس است. (امام، ۱۳۴۸: ۴۴۹)
رواق توحیدخانه نیز از دیگر رواقهای ساخته شده در این دوره میباشد. این رواق در زمان سلاطین صفوی و بهاهتمام ملا محسن فیضکاشانی ایجاد شده است. (امام، ۱۳۴۸: ۴۵۰؛ مؤتمن، ۱۳۴۸: ۵۹) بعضی معتقدندکه مرحوم فیضکاشانی درآنجا تدریس میکرده بههمین دلیل به این نام شهرت یافته است. (مؤتمن، ۱۳۴۸: ۵۹) توحیدخانه بهرواق پشتسرحضرت متصل بوده و در شمال این رواق واقع میباشد.(اعتمادالسلطنه، بیتا: ۱۰۴) کف این رواق با سنگ مرمر خلج فرش شده است و ازارهی آن دارای سنگهای منبتکاری شده است. (عطاردی، ۱۳۷۱، ج۱: ۲۰۲)
رواق آرامگاه شیخ بهایی نیز در این دوره ایجاد شده است. گفته شده این بنا در ضلع جنوب و مغرب صحن نو میباشد. (اعتمادالسلطنه، بیتا: ۱۵۷) در اصل، مقبره شیخ بهایی بوده است که امروزه بهعنوان رواق از آن استفاده می شود. (عطاردی، ۱۳۸۱، ج۱: ۱۰۹) سنگ مقبره بهارتفاع ۸۰ س.م بوده و دارای کتیبهای بهسال۹۵۳ ق میباشد که نشاندهنده مدفون شدن شیخ بهایی در این مکان است. (مشهدی محمدی، ۱۳۸۳: ۱۶۶)
ایوان غربی دارالضیافه نیز در دوره صفویه ساخته شده است که راه بهگنبد الله وردیخان دارد. گفته شده بانی آن الله وردیخان بوده است. (مؤتمن،۱۳۴۰الف: ۳۹) در سه طرف ایوان بهخط ثلث و بر کاشیمعرق کتیبههایی وجود دارد که در آن نام بانی ایوان، الله وردیخان و نام هنرمند امیر بن محمود نظرانی و تاریخ نصب آن آمده است. (مؤتمن، ۱۳۴۸: ۱۰۵) دراندرون ایوان نیزکتیبهای بهخط ثلث و برکاشی معرق موجود است که شامل سخنی از پیامبر اکرم(ص) میباشد و نام کاتب آن امیر بن محمود نظرانی بهسال ۱۰۲۲ق، برآن نقش بسته است. (امام، ۱۳۴۸: ۴۸۷) در دوره صفوی، علاوه بر مکانهاییکه احداث آنها ذکر شد، ابنیه دیگری نیز مانند مسجد گوهرشاد، مدرسه دودر، مدرسه پریزاد و مسجد بالاسر نیز مورد مرمت قرار گرفته و کتیبههایی از این دوره در آنها ایجاد گردیده است.
۱ – ۹ – ۵ – ۴ مدارس احداثی در مجموعه امام رضا (ع)
از جمله مدارس احداثی در دوره صفویه مدرسه میرزا جعفر میباشد. درباره تاریخ احداث این مدرسه عنوان شده است که بهسال ۱۰۵۹ق، احداث گردیده و بانی آن میرزاجعفر است. (خراسانی، ۱۳۴۷: ۶۶۸؛ فاضل، ۱۳۵۰: ۱۷۷۵) درب این مدرسه در صحن عتیق بوده و دارای کاشیهای معرق میباشد. (اعتمادالسلطنه، بیتا: ۲۴۷) مقبره شیخ حرعاملی که بهسال ۱۱۰۴ق، مدفون شده است در این مدرسه قرار دارد. (کاویانیان، ۱۳۵۴: ۲۴۳)
مدرسه سعدالدین نیز در دوره صفویه ساخته شده است. این مدرسه بهعلت قرارگیری آن در قسمت پایین پای روضه مقدسه، بهمدرسه پایینپا نیز شهرت دارد. (اعتمادالسلطنه، بیتا: ۲۷) این مکان در پشت مقبرهی شیخ بهایی قرار دارد و تاریخ بنای آن ۱۰۸۶ق میباشد. (خراسانی، ۱۳۴۷: ۸۵۳) بانی آن سعدالدین محمد وزیر خراسان بوده است. (مدرسرضوی و دیگران، ۱۳۸۶: ۹۳) کتیبهای در ایوان پشت قبله بهخط ثلث، بهتاریخ ۱۲۸۹ و بهرقم محمد رضا امامی بر روی کاشی نگاشته شده است و در انتهای آن نام رجبعلی خادم مشهدی نیز ذکر شده است، اشعاری نیز بهخط نستعلیق و رقم محمد رضا امامی بهسال ۱۰۸۷ در این مدرسه وجود دارد. (اعتمادالسلطنه، بیتا: ۲۵۹)
و بر اساس مبانی کلامی و فقهی امامیه حق تمرد صد در صد مورد انکار نیست، بلکه در برابر نظام سیاسی غیر مشروع حق تمرد ثابت و در مواردی خروج و انقلاب در برابر آن واجب خواهد بود.
و البته بنا بر احکام تکلیفی گاهی تمرد از دولت غیر قانونی و غیر شرعی حرام است. مثل موارد وجوب حفظ نظام و تزاحم آن باحق تمرد. و گاهی تمرد واجب میشود. مثل مواردی که تمرد نکردن به معصیت الهی منجر میشود. و یا با عدم مخالفت و عدم سرپیچی، اساس اسلام و یا دین به خطر میافتد و مصلحتی اهم فوت میگردد و یا مفسده خطرناکی بروز میکند.
و مواردی را نیز میتوان فرض کرد که اعمال حق تمرد، ممکن است مستحب یا مباح و یا مکروه باشد.
بر این اساس است که تمرد نسبت به حکومت خلفا، در حد براندازی، برای حضرت امیر ☻ حرام میشود.
که حضرت میفرماید: « فَخَشِیتُ إِنْ لَمْ أَنْصُرِ الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ أَنْ أَرَى فِیهِ ثَلْماً أَوْ هَدْماً تَکُونُ الْمُصِیبَهُ بِهِ عَلَیَّ أَعْظَمَ مِنْ فَوْتِ وِلَایَتِکُم»[۳۳۴]
« ترسیدم که اگر اسلام و طرفدارانش را یاری نکنم، رخنهای در آن ببینم یا شاهد نابودی آن باشم، که مصیبت آن بر من سختتر از رها کردن حکومت بر شماست.»
چون اگر حضرت تمرد میفرمود، اساس اسلام به خطر میافتاد کما اینکه تمرد امام مجتبی و امامحسین ♦ نسبت به دستگاه خلافت پیش از یزید نیز چنین بود ولی در خلافت یزید مسأله بر عکس بود و تمرد در حد براندازی و انقلاب برای امام حسین ☻ یک تکلیف الهی بود که اعمال نکردن آن اساس اسلام را با مخاطره جدّی روبرو میکرد. که حضرت فرمودند: « و علی الاسلام السلام اذا بلیت الامه براع مثل یزید.» [۳۳۵]
اینک باید فاتحه اسلام را خواند که مسلمانان به فرمانروائی مانند یزید گرفتار شدهاند.
ب) حق تمرد در حکومت مشروع
مسلما در دوره امامت و حکومت معصوم ☻ حق تمرد در برابر آنان نا صحیح و قابل توجیه نیست زیرا قرآن کریم در این رابطه میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ…» [۳۳۶]
طبق حدیث جابر بن عبدالله انصاری که از پیامبر ☺ میخواهد که اولی الامر را معرفی کند و پیامبر ☺ ۱۲ امام را به عنوان جانشینان بعد از خودش معرفی میکند.[۳۳۷]
از طرف دیگر با توجه به ویژگی عصمت امامان ♣ احتمال هر گونه خطا و اشتباه و یا گناه و انحراف در وجود آنها منتفی است
از این رو تمرد و شورش بر امام معصوم ☻ قطعا «بغی» تلقی میشود. که باید با آن مقابله کرد علامه حلی ◙ در این زمینه میگوید: هر کس بر امام عادل خروج کند بالاجماع جنگیدن با او واجب است.[۳۳۸]
اما تمرد و اطاعت در دوره غیبت و حکومت ولی فقیه واجد شرایط نسبت به زمان حضور معصوم☻ متفاوت است.
در نظریه حق الهی، اطاعت از فرمانروا، پیوسته « در محدوده اذن الهی» مشروع است و در خارج آن، هرگز اطاعت جایز نیست.
از این رو در برابر هیچ فرمانروایی اطاعت مطلق – به معنای اطاعت حتی خارج از ضوابط شرع پذیرفتنی نیست: «لا طاعه الْمَخْلُوقَ فِی مَعْصِیَهِ الْخَالِق» [۳۳۹]
فرمانبرداری از مخلوقی در زمینه نافرمانی از خالق جایز نیست.
لذا اطاعت فقط در محدوده ضوابط شرعی و احکام اسلامی و مصالح اجتماعی و سیاسی است.
چنانچه امام علی ☻ در هنگام نصب مالک اشتر ضمن تمجید و تکریم فراوان از او، از مردم مصر میخواهد:« …فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِیعُوا أَمْرَهُ فِیمَا طَابَقَ الْحَق…» [۳۴۰] تا آنجا که سخنش مطابق حق است، اطاعتش کنید.
البته ارزیابی و تشخیص حق و باطل در عملکرد حاکم و یا دولت اسلامی و احکام صادره از آنان از عهده کسانی ساخته است که از یک سو بر مبانی حقوق اسلامی مسلّط بوده و موازین شرعی را به خوبی بفهمند و از سوی دیگر بر مقتضیات زمان اشراف داشته باشد.
زندگی در حکومت جور
با توجه به ابتلای امامان معصوم ☻ و شیعیان به حکومتهای جور و ضرورت رابطه با حاکمان جائر، به این مسئله از زوایای گوناگون توجه شده و برای مقابله با این معضل سیاسی، اجتماعی ومذهبی، راهکارهایی راهبردی توسط پیشوایان دینی ارائه گردیده که در حفظ وحدت سیاسی مسلمانان و تعدیل رفتار سیاسی شیعیان در دوران مختلف بسیار موثر بوده است. برای نمونه، تقیّه یکی از مؤثرترین شیوههای برخورد با حاکمان جور بود که شیعه توانست در پوشش آن به حیات سیاسی، اجتماعی و مذهبی خود ادامه دهد.[۳۴۱] لذا مهمترین سوال اساسی که در بحث از زندگی در حکومت جور مطرح است، این که وظایف مردم در تعامل و همکاری و معاشرت با حاکم جائر چیست؟
جواب این سؤال در آثار روایی جایگاه ویژهای دارد که در اینجا به صورت اختصار موارد «حرمت همکاری» و موارد «جواز همکاری» با حاکم جائر را مورد بررسی قرار میدهیم.
الف) موارد حرمت همکاری با حاکم جائر
۱- حرمت پذیرش ولایت و کسب و کار در حکومت جائر
علاوه بر اصل و قانون «حرمت اعانه الظالم» که در فقه شیعه به تفصیل راجع به آن بحث شده است.[۳۴۲]
اصل اولیه و در شرایط عادی که نه تقیّهای در کار است و نه اجبار و اکراه و ضرری از سوی جائر شخص را تهدید میکند، قبول ولایت جائر حرام است. و از باب معاونت ظالم، معصیت کبیره محسوب میشود و مستند این ممنوعیّت شرعی، روایات متعددی است که هر گونه فعالیّت و همکاری در دستگاه حکومت جور را نهی، و هر نوع کسب از طرق ولایت جائر را نامشروع قلمداد میکند. لحن این گونه احادیث بسیار شدید است. به گونهای که در برخی از احادیث حضور در دستگاه جور به منزله سقوط از آسمان و هلاکت و نابودی تلقی شده است.
۱-۱ - در روایتی امام صادق ☻ ناخرسندی خویش را از همکاری مسلمانان با حاکمان جور «بنی امیّه» به شکل صریح بیان میکند. علی بن حمزه میگوید: دوستی داشتم از نویسندگان دیوان بنی امیّه، او میگفت: برای من از امام صادق ☻ اجازه ملاقات بگیر، برای او اجازه ملاقات خواستم و حضرت اجازه داد. وقتی بر محضر حضرت وارد شد، سلام کرد و نشست و گفت: فدایت شوم من در دیوان این گروه [بنی امیه] بودم و مال فراوانی از دنیای ایشان به دست آوردم و در راه کسب این اموال [و حلال و حرام آن] چشم پوشی کردهام. امام صادق ☻ فرمود:اگر بنیامیه کسانی نمییافتند که برای ایشان نویسندگی کند، اموال بیتالمال را برای ایشان جمع آوری نماید، از طرف ایشان بجنگد و در جماعت ایشان حاضر شود، هرگز نمیتوانستند حق ما را غصب کنند. و اگر مردم آنها و آنچه را که در دستشان بود به حال خودشان رها میکردند. چیزی نمییافتند، مگر آنچه که [به زحمت] به دستشان میرسید.
جوان گفت: فدایت شوم آیا راه خروجی برای من از این کار هست؟
حضرت فرمود: اگر برای تو بگویم انجام میدهی؟ گفت: انجام میدهم. حضرت فرمود: از همه آنچه که در دیوان آن ها کسب کردهای، بیرون بیا، سپس کسانی را که میشناسی، اموالشان را به ایشان برگردان و کسانی را که نمیشناسی، از طرف آنها صدقه بده، من بهشت را از طرف خداوند برای تو ضمانت میکنم، جوان سرش را به مدت طولانی پایین انداخت و سپس به حضرت گفت: فدایت شوم، انجام دادم[قبول کردم] …[۳۴۳]
۱-۲ - زیاد بن سلمه میگوید: به محضر امام موسی کاظم ☻ وارد شدم، حضرت فرمود: ای زیاد، تو برای سلطان [جائر] کار میکنی؟ گفتم آری، فرمود: چرا؟ گفتم: من مردی صاحب مروّت و شخصیّت هستم و اهل و عیال دارم و پشتوانه مالی هم ندارم.
حضرت فرمود : «یَا زِیَادُ لَأَنْ أَسْقُطَ مِنْ حَالِقٍ فَأَتَقَطَّعَ قِطْعَهً قِطْعَهً أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَتَوَلَّى لِأَحَدٍ مِنْهُمْ عَمَلًا أَوْ أَطَأَ بِسَاطَ أَحَدِهِمْ … یَا زِیَادُ إِنَّ أَهْوَنَ مَا یَصْنَعُ اللَّهُ بِمَنْ تَوَلَّى لَهُمْ عَمَلًا أَنْ یُضْرَبَ عَلَیْهِ سُرَادِقٌ مِنْ نَارٍ إِلَى أَنْ یَفْرُغَ اللَّهُ مِنْ حِسَابِ الْخَلَائِقِ یَا زِیَادُ فَإِنْ وُلِّیتَ شَیْئاً مِنْ أَعْمَالِهِمْ فَأَحْسِنْ إِلَى إِخْوَانِکَ فَوَاحِدَهٌ بِوَاحِدَهٍ وَ اللَّهُ مِنْ وَرَاءِ ذَلِکَ یَا زِیَادُ أَیُّمَا رَجُلٍ مِنْکُمْ تَوَلَّى لِأَحَدٍ مِنْهُم»
ای زیاد، اگر از فراز کوهی سقوط کنم و قطعه قطعه شوم، بهتر از این است که کاری برای یکی از آنان انجام دهم یا پا در بساط یکی از آنها بگذارم… ای زیاد، کمترین کاری که خداوند با کسی که از طرف آنها عملی را پذیرفته، میکند این است که در روز قیامت خیمههایی از آتش را برای او برپا میکند تا این که خداوند از حساب بقیه مخلوقات فارغ شود [و بعد از آن به حساب او بپردازند][۳۴۴]
۱-۳- امام صادق ☻ میفرماید: … اما صورت حرام از کسبهای حرام، پذیرفتن ولایت از طرف والی جائر و یا رئیس آنان و پیروان والی جائر تا پایینترین مرتبه ار ولایت والیان از انواع ولایاتی که آنها بر مردم دارند میباشد. کار برای ایشان و کسب همراه با ایشان که مربوط به امر ولایت و حکومت باشد به شدّت حرام است. و فاعل آن بر کم و زیادش عذاب میشود. زیرا هر چیزی از این جهت که کمک به ظالم باشد گناه است و از گناهان کبیره محسوب میشود. [۳۴۵]
۲- نهی از همنشینی با سلاطین (حکام جائر)
همچنین امام صادق ☻ به عناوین گوناگون نارضایتی خود را نسبت به حکومت جور ابراز میداشت. چنانکه با توصیههای سیاسی به افراد مانند: «ایاکم و مجالسه الملوک[۳۴۶]» بر شما باد که از همنشینی پادشاهان دوری کنید. یاران خود را نیز از همنشینی سلاطین جور بر حذر میداشت. و آن حضرت عالمانی را که به دربار پادشاهان رفت و آمد داشتند از این کار بیم داده و میفرمود: «الفقهاء أمناء الرسل فإذا رأیتم الفقهاء قد رکبوا إلى السلاطین فاتهموهم»[۳۴۷]
فقیهان امنای پیامبراناند، اگر فقیهی را دیدید که پیش سلاطین رفت و آمد دارد، او را متهم کنید.
۱.۲ - امیرالمؤمنین علی ☻ میفرماید: ظلم کننده و کسی که در ظلم اعانت او می کند و کسی که به ظلم او راضی است هر سه در ظلم یکدیگر شریکند.[۳۴۸]
۲.۲ - رسول گرامی اسلام فرمودند: « إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ نَادَى مُنَادٍ أَیْنَ أَعْوَانُ الظَّلَمَهِ وَ مَنْ لَاقَ لَهُمْ دَوَاهً أَوْ رَبَطَ کِیساً أَوْ مَدَّ لَهُمْ مَدَّهَ قَلَمٍ فَاحْشُرُوهُمْ مَعَهُم»[۳۴۹]
چون روز قیامت شود منادی ندا میدهد کجایند ستمگران و یاوران آنها، کسانی که دوات آنها را لیقه گذاشتند یا درِ کیسه ای را برای ایشان گره زده و یا قلمی را برای آنان تراشیدهاند. پس همه آنان را با ستمگران محشور سازید.
و در حدیث دیگری میفرماید: « مَنْ مَشَى مَعَ ظَالِمٍ یُعِینُهُ وَ هُوَ یَعْلَمُ أَنَّهُ ظَالِمٌ فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الْإِیمَان»[۳۵۰]
کسی که با ظالمی راه رود تا او را کمک کند در حالی که میداند او ظالم است. پس ایمان خود را از کف داده است.
ب) موارد جواز همکاری با حاکم جائر
همانطور که گذشت. اصل اولی در تعامل با حاکم جائر حرمت است و فقها در این اصل اتفاق نظر دارند. لکن فقها از این قاعده اولیه مواردی را استثنا کردهاند که عمدتا شامل عناوینی از قبیل تقیّه، مصلحت عباد و … میباشد که البته به تناسب بحث ما مواردی که از باب تقیّه استثناء شده است به چند نمونه اشاره میگردد.
۱- پذیرش ولایت در شرایط تقیّهای و اکراه
ولایت عهدی امام رضا ☻ یکی از مستندات شرعی پذیرش ولایت جائر در شرایط تقیّه و اکراه و اجبار است. و در روایات متعددی به اکراهی و تقیّهای بودن ولایت عهدی امام رضا ☻ تصریح شده است. از جمله این روایات حدیثی است که ابا صلت هروی آن را نقل کرده است.
« قال فَبِاللَّهِ أُقْسِمُ لَئِنْ قَبِلْتَ وِلَایَهَ الْعَهْدِ وَ إِلَّا أَجْبَرْتُکَ عَلَى ذَلِکَ فَإِنْ فَعَلْتَ وَ إِلَّا ضَرَبْتُ عُنُقَکَ فَقَالَ الرِّضَا ع قَدْ نَهَانِیَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ أُلْقِیَ بِیَدِی إِلَى التَّهْلُکَهِ فَإِنْ کَانَ الْأَمْرُ عَلَى هَذَا فَافْعَلْ مَا بَدَا لَکَ وَ أَنَا أَقْبَلُ ذَلِکَ عَلَى أَنِّی لَا أُوَلِّی أَحَداً وَ لَا أَعْزِلُ أَحَداً وَ لَا أَنْقُضُ رَسْماً وَ لَا سُنَّهً وَ أَکُونُ فِی الْأَمْرِ مِنْ بَعِیدٍ مُشِیراً فَرَضِیَ مِنْهُ بِذَلِکَ وَ جَعَلَهُ وَلِیَّ عَهْدِهِ عَلَى کَرَاهَهٍ مِنْهُ ع لِذَلِکَ…»[۳۵۱]
مأمون خطاب به امام رضا ☻ گفت: … به خدا سوگند، اگر ولایت عهدی را پذیرفتی [که کاری با تو نیست] و گرنه تو را مجبور به پذیرش آن میکنم، پس اگر پذیرفتی [ که حرفی نیست] در غیر این صورت گردنت را میزنم، امام رضا ☻ فرمود: خدای عزّوجلّ مرا بازداشته است از این که خودم را با دست خودم هلاک کنم، اگر کار چنین است آنچه را میخواهی انجام بده و من آن را قبول میکنم، ولی نه کسی را به ولایت خواهم گماشت و نه کسی را بر کنار خواهم کرد و نه قانون و سنّتی را تغییر دهم. و از دور در امور ولایت مشاور تو باشم. مأمون به این مقدار رضایت داد و به رغم ناخرسندی امام رضا ☻ از آن، حضرت را ولی عهد خود قرار داد.
ولایت حضرت یوسف یکی از نمونههای تاریخی پذیرش ولایت جائر، پذیرش ولایت عزیز مصر از سوی حضرت یوسف ☻ است این شاهد قرآنی مورد استناد ائمه ♣ به ویژه امام رضا ☻ در جواز همکاری با حاکم جائر واقع شده است.[۳۵۲]
تمام سیستم های مغز به خاطر اثری که در ترکیب با یکدیگر دارند، دارای جنبه ی حیاتی هستند ولی تخمین و آزمایش هیچ یک از این سیستم ها در یادگیری به سادگی انجام نمی شود. با ظهور وسایل دقیق تصویر برداری، دانشمندان توانسته اند بر روی مراحل درک و تشخیص در مغز، مطالعاتی انجام دهند و ما اکنون این امکان و توانایی را داریم که چیزهایی که در مغز افراد ضمن گوش کردن و یا تجربه و تحلیل موسیقی و نواختن یک ساز اتفاق می افتند، ببینیم(همان، ص ۷). و بالاخره مطلب جالب توجه این است که ضمن اینکه منافع موسیقی در مورد قدرت درک مطالب شگفت انگیز هستند، منافع غیر آموزشی موسیقی نیز به طور گسترده ای در حال شناخته شدن می باشند. بنابراین اگر موسیقی در خلاقیت، آرامش و رهایی، خود نظمی و افزایش قدرت تحرک موثر است، پس چرا آن را در مقاطع تحصیلی نگنجانیم. علاوه بر این، توجه کنید که موسیقی چگونه و چقدر بر روی زیبا شناسی به افراد و هشیاری آنها از زیبایی ها، بیان فرهنگ ها، هارونی و هماهنگی اجتماعی، بیان احساسات، پذیرفتن تفاوت ها و خود شناسایی که در واقع پایه و اساس یک فرهنگ سالم محسوب می شوند، اثر می گذارند. بایستی به موسیقی و هنر های مربوط به آن در مدارس نه تنها به خاطر حمایت علوم از آن بها داد، بلکه به خاطر قدرت وکاربرد موسیقی در یادگیری مطالب و دروس دیگر به آن ارج گذاشت(همان،ص۸).
۷-۲- چه سنی برای تربیت موسیقیایی مفید است؟
موسیقی به مفهوم دقیق، نظام مند و کنترل شده، از دوره ی جنینی و تولد برای نوزادان قابل استفاده است. نورون ها را تقویت می کند. نواختن و بازی های موسیقی هم می توانند در رشد حسی و حرکتی و مهارت های بچه ها موثر باشند، اما آموزش موسیقی در شکل بازی با سازهایی مانند سازهای ارف، از چهار سالگی می تواند مفید باشد و آموزش رسمی موسیقی از سن هفت سالگی مناسب رشد است. در زمان تولد برخی مسیر های عصبی مرتبط با قلب و ریه شکل می گیرند که با تحریکاتی مانند صدا، لمس و نور مسیر های بیشتر و تازه تری به وجود می آید.برخی پژوهشگران مانند بگلی در سال ۱۹۹۶ نشان دادند که موسیقی باعث نوسازی مسیر های عصبی و تقویت چرخه های نوروترنسمیترها می شود و این خود قابلیت موسیقی را در رشد ذهنی کودک توجیه می کند(زاده محمدی، ۱۳۸۸، ص ۶۱).
۸- ۲- کودکان و موسیقی:
فراگیری موسیقی در ذهن کودکان مانند یادگیری الفبای زبان اهمیت دارد و به همان شکل عمل می کند و قدرت دریافت کودک را ارتقا می دهد. موسیقی حافظه ی صوتی کودکان و قدرت تمیز و دقت درک اصوات را در آنها بالا می برد. هر نوع آموزش موسیقی برای کودکان مفید نیست. تمیرناتی که زبان موسیقایی را در ذهن کودک پرورش می دهند باید عملی و اصولی باشند. آموزش موسیقی ای که صرفا کودکان را گرفتار حالات عاطفی و هیجانی کند مفید نیست(زاده محمدی، ۱۳۸۸، ص ۶۲).
کمیته ملی یونسکو فراخوانی عمومی در جهان انتشار داده است که آموزش موسیقی بخشی از مواد درسی جدی و دبستانی شود. این امر نشان از اهمیت این دانش در رشد ذهنی کودکان دارد. موسیقی دانانی چون دالکروز سویسی و کودای یا کودالی مجارستانی روش های آموزش موسیقی برای کودکان طراحی کردند که بسیار زیبا و مفید است. موسیقی به مفهوم اصوات موزون و ریتمیک بخشی از ساختار و فرایند فعالیت های فیزیولوژیک و مغز است. چنان چه در برنامه ی درسی و آموزشی کودکان نغمه های زیبا و با نشاط کودکانه قرار گیرد، هوش تجسمی و درک ذهنی کودکان را بالا می برد و به رشد آنها کمک می کند و برعکس هرچه موسیقی کودک عاطفی یا هیجانی باشد خلق آنها آشفته تر می شود و دقتشان پایین می آید. موسیقی به دلیل ساختار ریتمیک و تصویرپردازی های ذهنی ابزار خوبی برای رشد کودک است و در بسیاری از مدارس جهان جزء برنامه های آموزشی قرار دارد. اگر کودکان با موسیقی خوب آشنا شوند در آینده کمتر گرفتار موسیقی هیجانی می شوند(زاده محمدی، ۱۳۸۸، ص ۶۲).
شعر و موسیقی کودکان باید همراه با خیال انگیزی، شادی و عینی گرایی باشد و خیالات را با لغات کاملا ملموس تحریک کند. ذهن کودکان در مرحله ی پیش دبستانی تخیلی و تجسمی است، از این رو لازم است فانتزی های شاد و رویاسازی های عینی، متوجه طبیعت و واقعیات باشند. از پنج سالگی کودک می تواند تمرینات موسیقایی را با هدف در گروه دنبال کند و تسلسل ریتم و ملودی را درک کند و هم زمان به تجربه موسیقی در گروه دست یابد. هدف از موسیقی کودک تقویت درک، دقت شنوایی و مهارت های حسی و حرکتی اوست. افزایش دقت، تجسم و خلاقیت و تقویت حافظه ی صوتی هدف اصلی است که در موسیقی دنبال می شود. کودک باید با موسیقی خوب و نه تاثربرانگیز، سرزندگی و خیال پردازی های مثبت پیدا کند.
تحقیقات نشان می دهد اگر گوش کودکان به موسیقی تحلیلی و کلاسیک مانند موسیقی موتسارت عادت کند یا این نوع موسیقی را یاد بگیرند دقتشان بالا می رود و نیمکره ی چپ مغز تقویت می شود. به طور کلی موسیقی کودکان باید پر تحرک و پر طراوت باشد و از عادت کردن کودکان به موسیقی هیجانی و تاثربرانگیز باید پرهیز کرد که برای رشد ذهنی کودکان سم است. موسیقی کودکان باید پرشور، پرتحرک و شاد و پرطراوت باشد، اما مقصود از نشاط و تحرک، هیجان انگیزی نیست. عادت کردن به هیجاناتی که تاثر کودک را برمی انگیزد مسموم کننده است. شور و طراوت کودکانه با تاثرات اغواگرایانه و هیجان زدگی فرق دارد. هیجان هر از گاهی برای تحرک احساسات مفید است، اما عادت کردن به موسیقی هیجانی و نوحه گرایانه ذهن را ادوارخور، سست و بی مسولیت می کند. موسیقی تاثر برانگیز و صرفا هیجانی برای ذهن کودکان سم و مخدر است. آنچه که متاسفانه امروز رواج دارد و عاطفه ی کودکان ایرانی را به سمت روحیه ی هیجانی عادت می دهد و از هوشیاری کودکان می کاهد(زاده محمدی، ۱۳۸۸، ص۶۳-۶۴).
موسیقی خوب و اصولی می تواند درک زیبایی را در کودکان بالا ببرد و آفرینندگی، خلاقیت، دقت شنوایی و درک آنها را افزایش دهد، همچنین می تواند باعث تقویت ارتباط های گروهی و اجتماعی آنها شود. موسیقی خصوصا می تواند برای کودکان سرگرمی و بازی گروهی سازنده ای باشد که آنها را از توجه به بازی های پر خطر دور کند و جو بانشاط و سالمی برای شان به وجود آورد(همان، ص ۶۴).
۹- ۲- ریشه ی تاریخی و تحولی موسیقی درمانی به چه زمانی برمی گردد؟
تاریخ مشخصی برای موسیقی درمانی وجود ندارد، همان طور که برای شروع علوم پزشکی، فیزیک و ریاضی آغازی واقعی نمی توان تعیین کرد. در قدیم، یعنی حدود پنج هزار سال پیش، از موسیقی برای خروج ارواح خبیثه و تماس با نیروهای آسمانی استفاده می کردند. پس از دو-سه هزار سال، استفاده از حالات خلسه آور موسیقی در فرهنگ ملل رواج پیدا کرد تا قرن دوازدهم که یونانیان نگاهی تجربی به موسیقی پیدا کردند و از آن به عنوان وسیله ای برای ایجاد تعادل در چهار مزاج و و تنطیم روحیات استفاده نمودند. در هر صورت نقاط عطفی در تاریخ وجود دارد که منشا تحولات اساسی در هر علمی بوده است، در تحول موسیقی درمانی نیز چنین مقاطعی دیده می شود(زاده محمدی، ۱۳۸۸، ص ۱۶).
مهم ترین دوره زمانی در تحول موسیقی درمانی به قرن شانزدهم بر می گردد که ارتباط نزدیکی بین موسیقی و طب به وجود آمد و پزشکان و موسیقی دانان اثر موسیقی را بر بیماران و مداوای امراض روانی به خصوص مالیخولیا، متمرکز و مقالات و کتبی را تالیف کرده اند. بعد از جنگ جهانی دوم کاربرد موسیقی به عنوان یک روش درمانی توسعه یافت و انجمن های موسیقی درمانی تاسیس شدند. پس از آن، این رشته به عنوان تخصص و حرفه ای مستقل در دانشگاه های معتبر جهان شناخته شد و موسیقی درمانگران در مراکز مختلف توانبخشی، بیمارستان ها، مراکز باز پروری، زندان ها و … مشغول به کار شدند(همان، ص ۱۶).
۱۰- ۲- موسیقی و پزشکی و روان پزشکی و روانشناسی:
تحقیقات نشان می دهد که موسیقی از طریق تاثیر بر هورمون های مختلف، ضربان قلب و فشار خون، تغییر پتانسیل الکتریکی عضله ها و هم چنین تقویت مهارت ها و حرکات بدن و زمینه های روان شناختی وارد عمل شده است به عبارت دقیق تر موسیقی با تحریک مرکز عواطف در مغز (سیستم لیمبیک) بر اعصاب مرکزی و خود کار واکنش های بیو شیمی و عضلانی اثر گذاشته و همچنین با تاثیر بر حافظه و یاد آوری خاطرات و احساس های گذشته تغییراتی را در شرایط فیزیولوژیک و پزشکی بر جای می گذارد(ایمانی شوره دلی، ۱۳۹۱). اولین گروه پژوهش ها توسط ولد (۱۹۱۶) و دیسرنز (۱۹۲۳) انجام شد که اثر موسیقی را برسیستم اعصاب مرکزی نشان داده است اما مهم تر از آن تحقیق جامعی بود که توسط دای نو (۱۹۷۷) و هوج (۱۹۸۰) صورت گرفت(همان).
این دو محرک اثر موسیقی محرک و آرام بخش را بر واکنش های اعصاب خودکار مانند ضربان قلب، نبض، فشار خون، تنفس، واکنش های پوستی و عضلانی و امواج مغزی بررسی کردند. آن ها در پایان دریافتند که موسیقی آرام بخش، میزان ضربان قلب و نبض و فشار خون را کاهش می دهد و از اضطراب و نگرانی بیماران می کاهد. پس از آن ها پژوهشگران دیگری چون جکبسون (۱۹۷۴) و ولپ (۱۹۶۵) با تحقیقات خود یافته های آنان را تایید کردند. محقق دیگری به نام گلدشتاین (۱۹۸۵) تاثیر موسیقی انتخابی را بر سیستم لیمبیک و مرکز کنترل دستگاه عصبی خودکار (اتونومیک) مطالعه کرد و اثر آن را در تحریک این منطقه و تسکین رفتار نشان داد(ایمانی شوره دلی، ۱۳۹۱).
موسیقی به دلیل نیروی فرافکن و تخلیه ی هیجانی و ایجاد انرژی می تواند تغییراتی را در فرایند روانی و تحریکات عصبی به وجود آورد. بیشترین کاربرد موسیقی در روش روانکاوی توجیه شده است و آن اثر در فراخوانی تداعی ها و تخیلات و فعال کردن درمانی که از طریق آن فشار ناهشیار بر هشیار را کم کند و فرد احساس راحتی پیدا کند و آرامشی موقتی به وجود می آورد. برخی از روانشناسان رفتار گرا و شناخت گرا نیز از موسیقی درمانی در تقویت رفتار استفاده کرده اند. گروه دیگر از متخصصان عصب شناسی از موسیقی برای تقویت حافظه، تمرکز و کاهش اختلالات ارگانیک مانند آلزایمر و امثالهم استفاده می کنند(زاده محمدی، ۱۳۸۸، ص ۲۵).
امروزه روش های کلاسیکی وجود دارد که از آن در کلینیک ها استفاده می شود. برای مثال روش موسیقی درمانی تکاملی برای ارتقای زمینه های رفتار، ارتباط اجتماعی شده، افزایش یادگیری و تحصیلات به کار رفته و موفق بوده است. روش کودالی دالکروز بیش تر برای کودکان دچار آشفتگی عاطفی و اختلالات رفتاری استفاده می شوند. روش نورودوف رابینسون که بر تکنیک های بداهه نوازی پیانو تمرکز دارند، در برانگیختن پاسخ کودکانی با معلولیت شدید که بی تحرک به نظر می رسند مفید تر است(همان، ص ۲۵-۲۶).
در روش بالینی ارف شولورک، حرکت و گفتار برای تقویت مهارت های حرکتی، تصور بدنی و رشد گفتار و زبان، افزایش دامنه ی توجه، افزایش مهارت های گروهی و اجتماعی استفاده می شود. همچنین از روش کشف و تقلید، بداهه نوازی و خلاقیت، نمایش توام با خواندن و حرکت با موسیقی، برای عقب ماندگان ذهنی، کودکان اتیستیک، افراد دچار آسیب های حسی، معلولین و سالمندان استفاده می کنند. یا از روش تصور هدایت شده از موسیقی(GIM) به عنوان واسطه ایی در بیدار سازی افکار و احساسات ناخودآگاه استفاده می شود، چنان که رابطه بین خود آگاه و سطوح عمیق تر هوشیاری گسترش پیدا می کند. در این روش با شنیدن نوارهای انتخابی موسیقی، تصورات و تخیلات مراجع هدایت می شود. این روش برای بیماران روان نژند و مضطرب، ترس های مرضی، وسواس و بیماران دارای دردهای حاد و مزمن مفید است. در موسیقی درمانی با رویکرد روان تحلیلی (روان کاوی) از شنیدن موسیقی به عنوان ابزاری برای عبور از سانسور کلامی و رسیدن به سمت های عمیق تر روان شخص استفاده می شود تا فرد بتواند خود را بهتر بشناسد و بیان کند، و نیروی خود را از زیرفشار ناخودآگاه برهاند، و راه هایی برای تخلیه ی هیجانی و روبه رو شدن با اضطراب پیدا کند(همان، ص ۲۶).
۱۱- ۲- ۲- مکانیزم مغزی موسیقی:
موسیقی میتواند امواج مغزی را تعدیل بخشیده و از سرعت آنها بکاهد. به طور طبیعی آگاهی از امواج بتا تشکیل یافته است از ۱۴ تا ۲۰ هرتز. در ارتعاش امواج بتا زمانی تشکیل میشوند که ما خود را غرق فعالیتهای روزانه جهان خارج می نمائیم و همین طور در هنگام بروز احساسات منفی قوی ظاهر می گردند. آگاهی و آرامش افزایش یافته، همراه با امواج آلفا است که از ۸ تا ۱۳ هرتز است و دوران خلاقیت به اوج میرسد. مراقبه و خواب با امواج تتا همراهند (۴ تا ۸ هرتز) و امواج دلتا در خواب عمیق و مراقبه و ناخودآگاهی (۳ تا ۵ هرتز) هرچه جریان امواج مغزی آهستهتر باشند ما به میزان بیشتری احساس آرامش و رضایت مینماییم. نواختن موسیقی میتواند به خلق یک تعادل پویا میان نیمکرهی منطقی تر مغزی و بین نیمکره چپ و راست شهودی بپردازد و به ایجاد تفکری که میتواند پایه خلاقیت را بنا نهد منجر گردد(کمپل، ۱۳۸۰). وقتی اطلاعات تازهای از محیط به نوزاد میرسد مسیرهای عصبی جدیدی ایجاد میشود. یادگیری های ذهنی و پیشرفت مهارتهای حرکتی نیز مسیرهایی را به خود اختصاص میدهد. نورونهایی که در این مسیرها به کار گرفته نمیشوند به تدریج از بین میروند. تصور میشود که موسیقی نیز به این طریق عمل کرده و سبب پیدایش و تقویت مسیرهای عصبی خاص خود می گردد. در تحقیقی در دانشگاه کونستانسhttp://www.rcnrc.com/admin/index.php?app=articles&action=addform آلمان نشان داده شد که موسیقی سبب نوسازی مسیرهای عصبی و تقویت چرخههای نوروترانسیمتری بین نورونی میگردد(مقدم، ۱۳۸۹، به نفل از بگلیhttp://www.rcnrc.com/admin/index.php?app=articles&action=addform، ۱۹۹۶).
دانشمندان علوم اعصاب معتقدند که موسیقی میتواند در ساخت و تقویت ارتباطات بین نورونها در کورتکس، طی فرایندی که شبیه به فرایند تکامل مغز است، موثر باشد. در هنگام تولد برخی مسیرهای عصبی از قبل در سیستم عصبی نوزاد شکل گرفته اند. ما به موسیقی از لحاظ هنری و فرهنگی نگاه می کنیم، اما دانشمندان دریافته اند که موسیقی یک فعالیت عصبی بسیار پیچیده است. امواج صدا وارد گوش میشوند و به وسیله عضو قشری حلزون گوش تبدیل به پیامهای عصبی می شوند. از آن جا، پیامها جهت پردازش به مناطق ویژه ای در لبهای گیجگاهی چپ و راست ارسال میشوند. فرض کنیم امواج صوتی که وارد گوش ما می شوند، نت های یک سمفونی هستند. برای این که ما از موسیقی سر در بیاوریم، پیامها باید از لبهای گیجگاهی به حافظه فعال در لب جلویی بروند. صداها در طول زمان باز می شوند، و مغز ما برای اینکه آنها را با صداهای جدیدی که به مغز وارد میشوند، مقایسه کند باید قادر باشد تا برای توالی صداها مدت چند ثانیه یا دقیقه صبر نماید. این چیزی است که حافظه فعال بسیار عالی انجام میدهد. این مساله به ما امکان میدهد تا اطلاعات موسیقیایی را برای مدت زمانی نگاه داریم تا آن را رمزگشایی کنیم. لبهای جلویی محلی است که صداها به عنوان از نت و عبارات موسیقایی که قطعات موسیقی یا سمفونیها را می سازند، در آن مشخص میشود. برخلاف تفکرات غلط که موسیقی متعلق به نیمکره راست است، روش های عکسبرداری جدید نشان داده اند که موسیقی در مناطق ویژه ای در هر دو نیمکره تقسیم میشود. در حقیقت، بسته به این که شما موسیقی را می خوانید، ساز می نوازید، آهنگ می نویسید، ضرب میگیرید یا فقط به آهنگ گوش میکنید، تجارب موسیقایی زیادی میتواند سیستمهای شناختی، بینایی، شنوایی، مؤثر و حرکتی را فعال کنند. مطالعات EEGدر زمینه تخمین اعداد نشان داد که مناطق فرونتال و پاریتال با همکاری هم در فعالیت ریاضی دخیل هستند، قطعات آهیانهای مسئول بازشناسی بساوایی (لمسی) است. جراحات در این منطقه باعث ناتوانی در شناخت اعداد هنگامی که اشکال آنها را با انگشت لمس میکنیم، توانایی ضعیف برای تشخیص اشیاء به وسیله لمس کردن و توانایی ناچیز برای به خاطر سپردن جای اشیاء و موضوعات در فضا میگردد. قطعه پیشانی مسئول فعالیتهای هوشمندانه است و ارتباط بین نیمکرههای مقابل را از طریق جسم پینهای برقرار میسازد. قطعه گیجگاهی با شنوایی سر و کار دارد. راههای عصبی از هر دو گوش به طرف نیمکرههای راست و چپ میروند و جراحت در این ناحیه سبب اختلال در درک زبان و به خاطر آوری موضوعات و مسائل کلامی خواهد شد(مقدم، ۱۳۸۹، به نقل از لویتین، ۲۰۰۶).
گارنت (۲۰۰۳) میگوید که تعدادی از دانشآموزان دارای نارسایی ویژه یادگیری، اختلالاتی را در سازماندهی بصری- فضایی- حرکتی دارند که ممکن است درک ضعیف یا عدم درک مفاهیم «معنی عدد»، مشکل خاص با بازنماییهای تصویری یا دستخط ضعیف و آرایش مختل اعداد و نشانههای روی کاغذ را داشته باشند. دانشآموزان دارای اختلال در درک مفهومی غالباً نقایص درکی- حرکتی اساسی دارد و فرض میشود که اختلال در عملکرد نیمکره راست را دارا هستند. این گروه نیاز به توضیحات کلامی دقیق دارند و به نظر میرسد که از جایگزین نمودن ساختارهای کلامی، با درک حدسی استفاده میکنند حتی گاه مثالهای تصویری آنها را گیج میکند که این گروه نیازمند درمان در حیطههای تفسیر تصویر، خواندن دیاگرام و نمودار علائم غیرکلامی هستند. خواندن موسیقی به صورت دیداری- فضایی است(مقدم، ۱۳۸۹).
مکانیزمهای ذهنی که موسیقی را پردازش میکنند به طور عمیقی با دیگر ساختارهای اساسی مغز از جمله
هیجان و احساسات، حافظه، حتی زبان همکاری دارند. تحقیقات نشان میدهند که مغز انسان از قبل آماده شده است تا الگوها را در موسیقی و زبان ردیابی کند. جالب است که ما انواع مشخصی از الگوهای موسیقایی را به بقیه ترجیح میدهیم. محقق کانادایی، سندرا ترهوب، دریافته است که نوزادان قطعات موزون را به قطعات ناموزون ترجیح میدهند. نوزادان چهار ماهه ترجیح میدهند تا قطعات اصل نوشته شده توسط موتزارت را گوش کنند تا قطعات موتزارت که به صورت غیرطبیعی اجرا شدهاند. تأثیر هیجانی موسیقی به اثبات رسیده است. رابرت زاتور، عصب شناس دانشگاه مک جیل مونترال از تصویربرداری برشی از انتشار پوزیترون استفاده کرد تا تغییرات جریان خون مغزی مرتبط با پاسخهای تاثیرگذار به موسیقی را بررسی کند. او به این نکته دست یافت که بخشهایی از مغز که درگیر پردازش هیجان بودند، وقتی انسان موسیقی می شنود به دلیل فعالیت روشنتر میشوند(مقدم، ۱۳۸۹). تعجب ندارد که موسیقی میتواند دامنه وسیعی از هیجانات، مانند شادمانی، آرامش یا ترس را برانگیزد. بیشتر ما میتوانیم لحظاتی را به یاد آوریم که موسیقی تغییراتی در سطح هیجانی به وجود آورده است. شاید وقتی به یک آهنگ شاد و یا موسیقی پس زمینه یک فیلم جنایی گوش میکردیم. دلیل برانگیختگی هیجانی این است که موسیقی مقدار چندین ماده شیمیایی از جمله اپی نفرین، آندروفینها و کورتیزول را که هورمونهای فعال در پاسخ جنگ یا گریز هستند، تحت تأثیر قرار میدهد. یکی از ارتباطات بین هیجان و حافظه همین پیام رسانهای عصبی و هورمونها هستند. شاید به همین دلیل است که یک قطعه موسیقی از گذشته ما میتواند خاطرات بسیار روشنی را در ذهن ما روشن کند.
۱۲- ۲- ۲- آرامش روانی با موسیقی طبیعت:
ضرب آهنگ و حرکت منظم امواج دریا، سکوت و آرامش سبزه زار و بیشه زار با نغمه پرندگان و صدای جیرجیرک ها در جنگل هم می توانند احساس آرامش طبیعت را به وجود آدمی منتقل سازند. امواج دریا طراوت زندگی را منتشر می کند. صلابت و قدرت آن, روح را تسلیم جریان و سیر خود می کند و آن را در بستر خود آرام می سازد. میگنا دات آی آر. آن گاه که در حالت تمرین تن آرامی و تمرکز ذهنی به صدای امواج گوش می سپاریم و دم و بازدم خود را با آنها هماهنگ می کنیم پس از دقایقی با روح خود، جزئی از امواج دریا می شویم و با آن به وحدت و یگانگی می رسیم، وحدتی که پراکندگی و تصورات مشوش ذهن را در خود حل می کند. به دلیل آرامشی که طبیعت به روح آدمی می بخشد قطعه های زیادی براساس اصوات آن ضبط و منشر گردیده که مورد استفاده اهل تمرکز و مراقبه درونی است.
۳- ۲- اختلال یادگیری:
اصطلاح ناتوانی یادگیری فقط در مورد کودکانی به کار گرفته می شود که با وجود توانایی ظاهرا طبیعی (که برای یادگیری دارند) ناموفقند و این بدان معنا نیست که همه ی کودکان و نوجوانانی که عملکردشان در مدرسه ضعیف است، دچار ناتوانی های یادگیری هستند. برای مثال می توان از کودکان نابینا، ناشنوا و فلج و یا کودکانی که مبتلا به عقب ماندگی ذهنی و با سطح هوشی پایین هستند یاد کرد که مشکلات یادگیری آنها در زمره ی ناتوانی های یادگیری به حساب نمی آید(بارابارا و همکاران، ۱۳۸۱، ص ۴۳).
در سال ۱۹۵۷ در آمریکا قانون عمومی ۱۴۲-۹۴ به نام آموزش و پرورش برای همه ی کودکان معلول به تصویب رسید. به موجب این قانون ناتوانی یادگیری عبارت است از: «اختلال و درگیری در یک یا چند عمل اساسی در زمینه ی فهمیدن یا استفاده از زبان گفتاری یا نوشتاری که این مورد (ممکن است به اشکال مختلف ) نقص در گویش و تفکر، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، هجی کردن، و انجام دادن ریاضیات باشد(همان، ص ۴۳-۴۴).
اختلالات یادگیری مهمترین علت عملکرد ضعیف تحصیلی محسوب می شوند و هر ساله تعداد زیادی از دانش آموزان به این علت در فراگیری مطالب درسی دچار مشکل می شوند(احدی، ستوده و حبیبی، ۱۳۹۱).
غربالگری و تشخیص اختلال یادگیری جهت انجام مداخله های زودهنگام و پیشگیری از اختلالات ناشی از ناتوانی های تحولی و تحصیلی همواره مورد توجه محققان، روانشناسان و کارشناسان تعلیم و تربیت بوده است(ابوالقاسمی و جوانشیری، ۱۳۹۱). این اعتقاد وجود دارد مداخله برای تنظیم برنامه های درمانی برای کودکان دارای ناتوانی یادگیری ممکن است در دوران پیش از دبستان حتی در دوران دبستان ارزشمند باشند. از نظر هیدن (۱۹۷۴) مطالعات انجام شده، نشان داده که آگاهی و آموزش والدین یکی از راه هایی است که برای پیشگیری از ناتوانی های یادگیری در کودکان موثر باشد. این تحقیقات این اعتقاد را ایجاد می کند که اگر بتوانیم کودکان را در دوران دبستان درمان کنیم یعنی قبل از اینکه مشکلات یادگیری سبب عوامل شکست در مدرسه شود و موجب تغییر نگرش های بزرگسالان و بدتر شدن تعامل های کودک با والدین گردد، می توانیم یک مداخله ابتدایی موثر انجام دهیم(والاس، مک لافین، ۱۳۷۳).
۳- ۲- تعاریف اختلال یادگیری:
مدتهای طولانی دانش آموزانی را که در یادگیری یک یا چند درس مشکلات جدی داشتند با اصطلاحات معلول ادراکی ، آسیب دیده مغزی و آسیب دیده عصبی معرفی می کردند. با توجه به یافته های جدید در مورد یادگیری، در سال ۱۹۶۳ جمعی از متخصصین اصطلاح، ناتوانی های یادگیری را جایگزین اصطلاحات قبل کردند از آنجا که واژه ناتوانی اصطلاحات دیگری مثل ناتوانی جسمی یا ناتوانی ذهنی را تداعی می کند، یعنی ناتوانیهای که تبدیل به توانایی کامل نمی شوند، اصطلاحی مایوس کننده می نماید و به نظر می رسد اگر اصطلاح اختلالات در یادگیری و ( یا به نظر نگارندگان مشکلات یادگیری) به کار گرفته شود، مناسب تر باشد( تبریزی، ۱۳۸۰، ص۹).
از نظر آموزشی کودکانی دارای نارسایی های یادگیری هستند که تفاوت فاحشی بین توانایی هوشی القوه ی آنها و عملکردشان در ارتباط با فرایند یادگیری، وجود داشته باشد. وجود این تفاوت ممکن است همراه با اشکال مشخص شده ای در سیستم اعصاب مرکزی باشد، اما باید به خاطر داشت که این تفاوت ناشی از عقب ماندگی ذهنی، محرومیت های فرهنگی و آموزشی، اشکالات شدید هیجانی یا نقص در حواس مختلف نیست(نادری، نراقی، ۱۳۸۲، ص ۲۵-۲۶).
در یکی از تعاریف رسمی درباره ی اینگونه کودکان که توسط مشاورین وزارت آموزش و پرورش آمریکا در امر کودکان استثنایی در سال ۱۹۶۸ ارائه شده است، کودکان با نارسایی های ویژه یادگیری آن دسته از کودکان دانسته شده اند که «در یک یا تعدادی از فرایندهای اساسی یادگیری: فهم مطالب، کاربرد زبان گفتاری یا نوشتاری دچار مشکل اند. این اشکالات ممکن است در کودکان به صورت های گوناگون مانند: دشواری در گوش دادن، فکر کردن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، هجی کردن، حساب کردن ظاهر شود. این تعریف شامل کودکان با صدمه مغزی، آسیب مغزی، نارساخوانی، آفازی و … می شود؛ اما آن دسته از کودکانی را که اشکال اساسی یادگیری آنان در نتیجه ی نقص بینایی، شنوایی، حرکتی، عقب ماندگی ذهنی، اشکالات هیجانی یا محرومیت های محیطی است، در بر نمی گیرد.»(نادری، نراقی، ۱۳۸۲، ص ۲۶).
از تعاریف مختلفی که متخصصین در زمینه ی کودکان با نارسایی های یادگیری ارائه داده اند می توان ویژگی هایی به خلاصه زیر برای آنان برشمرد:
این کودکان دارای بهره ی هوشی تقریبا (متوسط) یا بالاتر هستند.
این کودکان از نظر حواس مختلف (بینایی، شنوایی و …) سالم هستند.[۱]
این کودکان از امکانات محیطی و آموزشی نسبتا مناسبی برخوردار هستند.
این کودکان دارای نابهنجاری های شدید رفتاری نیستند.
پیشرفت آموزشی این کودکان به طور قابل ملاحظه ای کمتر از بهره ی هوشی، سن و امکانات آموزشی که از آن برخوردارند، است.
عللی را که برای شکست این کودکان در امر یادگیری شایسته ذکر است چنین می توان خلاصه کرد:
الف: فقدان انگیزش کافی
ب: فقدان توجه و دقت لازم
ج: دقت بیش از اندازه به جزیی از کل
د. فقدان هماهنگی لازم در حرکات
چون این کودکان با برخورداری از هوش عادی ممکن است در یک یا چند زمینه یادگیری مانند: خواندن، نوشتن، هجی کردن، حساب کردن، توجه کردن و … دچار مشکل شدید باشند، برای کمک به آنان می بایستی از روش های آموزشی خاص، استفاده کرد(نادری، نراقی، ۱۳۸۲، ص ۲۷) .
در سال ۱۹۶۸ یک تعریف به وسیله کمیته مشورت ملی در مورد کودکان ناتوان در گزارش سالیانه آنها به کنگره به عمل آمد ” کودکان ناتوان در یادگیری در یک یا چند فراگرد اساسی روانی در ارتباط با فهمیدن یا کاربرد زبان شفاهی یا کتبی ناتوانی نشان می دهند تظاهرات این ناتوانی ممکن است به صورت اختلال در گوش دادن، فکرکردن، سخن گفتن، خواندن، نوشتن هجی کردن یاحساب باشد .
این اختلالات را نتیجه شرایطی دانسته اند که شامل نقائص ادراکی، ضایعه مغزی، اختلال جزیی در کارکرد مغز، نارساخوانی، اختلال گویایی و غیره است ناتوانی یادگیری این کودکان از نوع مشکلاتی نیست که بدایتا مربوط به بینایی، شنوایی، یا نقائص حرکتی، عقب ماندگی ذهنی پریشانی عاطفی و یا کمبود امکانات محیطی باشد(فریار، رخشان، ۱۳۶۷، ص۲۴تا۲۶ .(ناتوانی یادگیری در اندام ظاهری کودک آشکار نیست کودک مبتلا به این وضع می تواند دارای بدنی قدرتمند، چشمانی قوی، گوشهای تیز و هوش بهنجار باشد، در عین حال، چنین کودکی در عملکرد ناتوان است. نارسایی او به همان اندازه واقعی است که ناتوانی پای فلج .
۳- ۲- اختلالات یادگیری چگونه تشخیص داده می شود ؟
هدف از تشخیص، جمع آوری اطلاعاتی است که در طراحی یک برنامه آموزشی متناسب با یادگیری کودک به کار می آید. البته مراحل فراگرد ارزیابی تشخیصی توسط کرک (۱۹۶۲)، بیت من (۱۹۶۵) و دیگران توصیف شده است. هریک از این مراحل به متغیرهای زیادی وابسته است. اکثر صاحب نظران، مراحل زیر را در مسیر تشخیص ضروری می دانند:
آیا کودک واقعا ناتوانی یادگیری دارد؟ اکثر تعاریف ناتوانی یادگیری به طور ضمنی بین آنچه کودک عملا یاد می گیرد و آنچه وی باید و می تواند یاد بگیرد تفاوت قائل اند.
سنجش میزان تلاش و پیشرفت؛ باید معلوم گردد که وی در کدام زمینه های خاص مواجه با شکست و در چه سطوحی متوقف گردیده است.
دوم: روش های انجام تحقیق
۲-۱- مقدمه ای بر روش های انجام تحقیق ۲۰
۲-۲- شبکه عصبی مصنوعی ۲۰
۲-۲-۱- سابقه تاریخی شبکه عصبی ۲۱
۲-۲-۲- شبکه عصبی اشتراک به جلو ۲۲
۲-۲-۳- مزیت های شبکه های عصبی ۲۳
۲-۲-۴- انواع یادگیری برای شبکه های عصبی ۲۳
۲-۲-۵- ساختار شبکههای عصبی ۲۵
۲-۲-۶- تقسیم بندی شبکههای عصبی ۲۷
۲-۲-۶-۱- تقسیم بندی داده ها در شبکه عصبی مصنوعی ۲۸
۲-۲-۷- کاربرد شبکههای عصبی ۲۹
۲-۲-۷-۱-کاربرد شبکه عصبی مصنوعی در این تحقیق ۳۰
۲-۲-۸- معایب شبکههای عصبی ۳۱
۲-۳- سیستم استنتاج تطبیقی عصبی- فازی (انفیس) ۳۱
۲-۳-۱- دسته بندی قواعد انفیس ۳۲
۲-۳-۱-۱- مدل تاکاگی- سوگنو-کانگ ۳۲
۲-۴- شاخص های ارزیابی مدل های بدست آمده ۳۴
سوم: بحث و نتیجه گیری
۳-۱-هدف تحقیق ۳۶
۳-۲- مدل های نیمه تجربی ارائه شده ۳۶
۳-۲-۱- مدل ارائه شده برای دمای بحرانی ۳۷
۳-۲-۲- مدل ارائه شده برای حجم بحرانی ۳۷
۳-۲-۳- مدل ارائه شده برای فشار بحرانی ۳۸
۳-۳- مقایسه مدل های ارائه شده با داده های تجربی ۳۸
۳-۳-۱- مقایسه مدل ارائه شده برای دمای بحرانی با داده های تجربی ۳۸
۳-۳-۲- مقایسه مدل ارائه شده برای حجم بحرانی با داده های تجربی ۳۹
۳-۳-۳- مقایسه مدل ارائه شده برای فشار بحرانی با داده های تجربی ۴۰
۳-۴- توزیع خطای نسبی مدل های ارائه شده ۴۱
۳-۵- مدل های ارائه شده توسط شبکه عصبی مصنوعی ۴۲
۳-۵-۱- مدل ارائه شده توسط شبکه عصبی مصنوعی برای دمای بحرانی ۴۲
۳-۵-۱-۱- مقایسه مدل ارائه شده توسط شبکه عصبی مصنوعی برای دمای بحرانی ۴۶
۳-۵-۲- مدل ارائه شده توسط شبکه عصبی مصنوعی برای حجم بحرانی ۴۷
۳-۵-۲-۱-مقایسه مدل ارائه شده توسط شبکه عصبی مصنوعی برای حجم بحرانی ۵۱
۳-۵-۳- مدل ارائه شده توسط شبکه عصبی مصنوعی برای فشار بحرانی ۵۲
۳-۵-۳-۱- مقایسه مدل ارائه شده توسط شبکه عصبی مصنوعی برای فشار بحرانی ۵۶
۳-۶- مدل های ارائه شده توسط انفیس ۵۷
۳-۶-۱- مدل ارائه شده توسط انفیس برای دمای بحرانی ۵۷
۳-۶-۱-۱- مقایسه مدل ارائه شده توسط انفیس باداده های تجربی برای دمای بحرانی ۵۹
۳-۶-۲- مدل ارائه شده توسط انفیس برای حجم بحرانی ۵۹
۳-۶-۲-۱- مقایسه مدل ارائه شده توسط انفیس با داده های تجربی برای حجم بحرانی ۶۱
۳-۶-۳- مدل ارائه شده توسط انفیس برای فشا ر بحرانی ۶۱
۳-۶-۳-۱- مقایسه مدل ارائه شده توسط انفیس باداده های تجربی برای فشار بحرانی ۶۳
۳-۷- مقایسه مدل های ارائه شده با مدل های دیگر ۶۳
۳-۷-۱- مقایسه مدل ارائه شده برای دمای بحرانی ۶۴
۳- ۶۸
۳- ۶۹