خدمت
قیمت و سایر هزینهها
شواهد فیزیکی
مکان و زمان
۴۹۹/۱۰
۸۷۹/۱۵
۴۰۷/۱۲
۳۴۳/۱۳
۹۱۲/۱۹
۲۸۱/۱۲
۲۲۸/۳
۱۱۵/۸
شکل ۴-۱ نتایج برآورد مدل پژوهش
فصل پنجم
نتیجه گیری و پیشنهادات
۵-۱ مقدمه
علم آمار عبارت از؛ گردآوری، توصیف، تجزیه و تحلیل و تفسیر داده های کمی و کیفی است. داده ها شواهدی هستند که بدان وسیله درباره تغییرات یا رخداد پدیدهای داوری میشوند. تجزیه و تحلیل داده ها باعث ایجاد شناخت و درک بهتر از ماهیت و علل تغییرات شده و منجر به حل مشکلات ناشی از این تغییرات و حتی پیشگیری از آنها میشوند.
منظور از تفسیر؛ تبیین یا تشریح معانی است که در دل داده ها نهفته است. تفسیر سبب می شود که فهم جامع و روشنی از معانی و مفاهیم پیدا شود. تفسیر تجزیه و تحلیلهای آماری یکی از فرآیندهای اساسی هر پژوهش علمی است که با مشاهدات تجربی سر و کار دارد. در واقع نقش آمار، فراهم آوردن ابزارهایی تحلیلی برای بیرون کشیدن معانی و نتیجه گیریهای معتبر در مورد جامعه مورد مطالعه از داده های خام و بدون معنی است. این مسأله نشاندهندۀ این است که پژوهش با تجزیه و تحلیل داده ها پایان نمییابد، بلکه این تجزیه و تحلیلها نیاز به تفسیر دارد.
این فصل به تفسیر نتایج فرضیه ها و مقایسه نتایج پژوهش با پژوهشهای پیشین و سایر یافتههای پژوهش و بیان پیشنهادات و محدودیتها پرداخته است.
۵-۲ نتیجه گیری
۵-۲-۱ نتایج آمار توصیفی
از بین ۱۲۵ نفر نمونه آماری، ۸۰ درصد مرد و ۲۰ درصد زن بوده اند. که نشان میدهد اکثریت جامعۀ بازاریابان را مرد تشکیل میدهد.
نتایج حاصله در رابطه با وضعیت سنی بیانگر این است که کمترین سن در ردۀ سنی ۵۰ سال و بالاتر و بیشترین سن در ردۀ سنی ۳۰ تا ۴۰ سال میباشد. و بدین ترتیب نشاندهندۀ نسبتاً جوان بودن جامعۀ بازاریابان است.
نتایج حاصله در رابطه با وضعیت تحصیلی بیانگر این است که ۳۰ درصد افراد دارای مدرک تحصیلی فوق دیپلم، ۵۶ درصد افراد دارای مدرک تحصیلی لیسانس، ۱۴ درصد افراد دارای مدرک تحصیلی فوق لیسانس و بالاتر میباشند. و هیچکدام از بازاریابان دارای مدرک دیپلم نبودند. که این نشاندهندۀ وجود بازاریابانی با سواد و بهرهمند از علوم روز میباشد.
نتایج حاصله در رابطه با میزان سابقه خدمت بازاریابان بیانگر این است که ۲۲ درصد از پاسخ دهندگان دارای سابقه کاری کمتر از ۵ سال، ۲۵ درصد از پاسخ دهندگان دارای سابقه کاری بین ۵ تا ۱۰ سال، ۳۵ درصد از پاسخ دهندگان دارای سابقه کاری بین ۱۰ تا ۱۵ سال و ۱۸ درصد از پاسخ دهندگان دارای سابقه کاری بیشتر از ۱۵ سال، میباشند. و بدین ترتیب نشان میدهد که اکثریت بازاریابان حداکثر تجربۀ لازم را در شغل بازاریابی دارند.
سبک هویت اطلاعاتی، ظاهرا سازگارانه ترین سبک می باشد و در واقع یک استراتژی حل مساله و یا مکانیسم کنار آمدن برای اداره ی موقعیت های روزانه است. یک اکتشاف فعال و تعهد منعطف، نیاز برای شناخت و سطح بالایی از خود پنداری است.
سبک هنجاری، بر اساس تقلید و تبعیت از افراد مهم در زندگی فرد بنا شده است و شامل یک دیدگاه بسته ذهنی، غیر منعطف و یک خود پنداری ثابت و سرکوب کننده ی اکتشاف است. این افراد تمایل به درخواست کمک و مشاوره از افراد برجسته و مهم زندگی خود و حرکت بر روی استاندارد ها دارند و آن ها از برخورد با اطلاعاتی که با خود پنداره شان تعارض دارد، اجتناب کرده و حد الامکان در مقابل تغییرات مقاومت می کنند.
سبک سردرگم – اجتنابی، سمبل برخورد طفره آمیز و مسامحه در مشکلات است، یک استراتژی متمرکز بر هیجان که با سطح پایینی از تعهد و اعتماد به نفس و بی ثباتی خود پنداره همراه می باشد. این افراد معمولا توجه کمی به آینده و یا نتایج طولانی مدت انتخاب هایشان دارند، شاید بتوان گفت که آن ها درگیر یک اکتشاف سازمان نا یافته و تصادفی هستند ( شوارتز، ۲۰۰۱).
رویکرد ساختن گرایی خود، ریشه در دیدگاه “فرد همچون دانشمند” دارد که در این دیدگاه افراد با جستجوی اطلاعات و حل مساله به صورت انتقادی، فرضیه هایی را درباره ی جهان اطراف خود ایجاد کرده و ارزیابی می کنند (کورتینر، برمن، ایتیل و ویلیامسون، ۲۰۰۱).
در دیگاه ساختن گرایی، اکتشاف[۲۷] هویت به عنوان فرایندی شناخت محور، شامل بررسی و توجه بی غرضانه و مستدل شق های مختلف ارائه شده ی خارجی است (برمن و همکاران، ۲۰۰۱؛ برزونسکی و کوک، ۲۰۰۵). در این رویکرد اکتشاف موثر هویت هم شامل سبک شناختی – اجتماعی و هم کفایت در حل مساله است. سبک شناختی – اجتماعی به رویکرد نوعی فرد در برابر انتخاب های مربوط به هویت در زندگی او اشاره دارد، که افراد مختلف دارای تمایل نسبی به سه سبک ذیل هستند:
اکتشاف: تمایل به مشخص کردن و مرتب کردن از بین راه های گوناگون مربوط به آینده.
تمامیت[۲۸]: تمایل به انتخاب یک راه حل آسان در سریع ترین حالت ممکن.
اجتناب[۲۹]: تمایل به طفره رفتن کلی از فرایند تصمیم گیری ( برزونسکی و کوک، ۲۰۰۵).
بر طبق دیدگاه ساختن گرایی، افراد مقش فعالی در شکل گیری هویت خودشان از طریق اعمال، تفسیر ها و تفکرات و هماهنگی خودشان دارند. یک ساختن گرایی افراطی این دیدگاه را به این شکل می پذیرد که امکان وجود هر نوع خود واقعی را انکار کند و در نتیجه خلق یک هویت را به عنوان یک عمل واقعی اراده آزاد می بیند (احمدزاده، ۱۳۸۶).
در دیدگاه هم ساختن گرایی کرتینز ( شوارتز و کرتینز، ۲۰۰۵)، افراد فعالانه از میان شقوق مختلف هویت یکی را بر می گزینند و در برابر انتخاب خویش و نتایج آن مسئولیت دارند. بنابراین افراد ایجاد کننده ی تحول خویشتن هستند.
طبق دیدگاه واترمن[۳۰]، جستجوی شخص برای هویت، تلاش برای شناسایی توانایی هاست که با خود واقعی مطابق است. این استعاره که در اینجا برای رشد هویت به کار رفته، یک «استعاره کشف» است تا یک «استعاره ساخت».
طبق استعاره کشف، هر شخص توانایی هایی دارد، گر چه ممکن است نا شناخته باشد، اما نیاز به آشکار شدن و عمل بر روی آن ها را دارد. برای بسیاری از افراد کار شناسایی و عمل بر روی این توانایی ها کار آسانی نیست، چرا که با بحران هویت رو به رو هستند ( احمد زاده، ۱۳۸۶).
رویکرد اکتشافی خود ریشه در نظریه ی مازلو[۳۱] (۱۹۸۶) درباره خود شکوفایی دارد. در این رویکرد هویت شامل سه سطح پردازش فعال است که این سطح به صورت پیوسته رشد کرده و با سطح قبلی ترکیب گردیده و یکی م شود. سه سطح اکتشاف خود شامل جریان، اکتشاف شخصی و خود شکوفایی هستند (شوارتز، ۲۰۰۱؛ به نقل از خباز، ۱۳۸۹).
اریکسون یکی از روانکاوانی است که معمولا به “روان شناسان خود” معروفند. این روان شناسان برای فعالیت و کارکرد “ایگو” که در فارسی به “خود” ترجمه شده است، اهمیتزیادی قائلند و از جمله خصوصیات بارز نظریه اریکسون توجه به حساسیت و اهمیت «هویت خود» در انسان است (شاملو، ۱۳۹۰).
از نظر اریکسون هویت یک سازه روان- اجتماعی است که شامل طرز فکر، عقاید فرد و نحوه ی ارتباط با دیگران است. اریکسون هم ابعاد اجتماعی، هم ابعاد فردی را در مبحث هویت مد نظر قرار می دهد (شوارتز، ۲۰۰۲).
به طور کلی تحقیقات اریکسون در سال های ۱۹۵۹، ۱۹۶۸ و ۱۹۸۰ و نوشته های او در باره ی شکل گیری هویت در پهنه ی نظریه ی عمر شخصیت او، دو جنبه فعال درباره ی افراد به دست می دهد: اولین جنبه به یک احساس هویت فردی واضح توسط فرد اشاره دارد، که این جنبه از تشکیل هویت در نوجوان شامل سه امر اساسی است:
الف) نوجوان احساس ثبات و تداوم کند، یعنی درک کند که در طول زمان همان شخصی است که قبلا بوده است.
ب) افراد جامعه و دیگران او را شخصی با ثبات بشناسند، یعنی نوجوان باید بتواند تصور با ثباتی از خود به محیط ارائه دهد.
ج) او باید بر اساس شواهد عینی و اطلاعات ملموسی که از محیط دریافت می کند به ثبات شخصیت خود و تداوم آن اطمینان پیدا کند (شاملو، ۱۳۹۰).
اریکسون، هویت سازمان یافته را حاصل تلاش بر روری هویت از دوران کودکی تا به امروز می داند. در هویت موفق، فرد به شناسایی ایده آل هایش می رسد، در حالی که در هویت سردرگم، فرد توانایی رشد و تولید یک مجموعه از ایده آل ها را که جزء اساسی هویت بزرگسالی است را ندارد. طبق نظر اریکسون در شکل گیری هویت فرد، عوامل متعددی در طول مدتی که فرد به بزرگسالی می رسد، نقش دارند. از بین عوامل مختلف، او نقش اشتغال و ایدئولوژی در شکل گیری هویت فرد را برجسته می داند. در واقع به نظر او با توجه به چگونگی اشتغال و ایدئولوژی در افراد می توان پی برد که فرد هویت شکل گرفته و محکمی دارد یا خیر و این همان نمود رفتاری هویت است (بهبودی، ۱۳۸۸).
مفهوم دیگری که در حوزه ی هویت توسط اریکسون مطرح می شود، تعهد است. او تعهد را ظرفیت پیگیری بی کم و کاست ارزش ها، آرمان ها و روابط پایدار می داند. بنابر این افراد با هویت مستحکم فعالانه خود را با حیطه های اجتماعی و مشکلات رشی منطبق کرده و در تلاشند تا در قبال تصمیمات مهم زندگی فعالانه تلاش نمایند تا به تصمیم گیری درست برسند و نسبت به آن نیز احساس تعهد می نمایند (اریکسون، ۱۹۹۳؛ به نقل از خباز، ۱۳۸۹).
به دنبال اریکسون (۱۹۶۴)، جیمز مارسیا (۱۹۹۳) حالات هویت خود را به عنوان سبک ها و راهبرد هایی برای تجارت نوجوانان در زمینه جستجوی هویت مطرح کرد. مارسیا این ساختار های پویا برای ایجاد تمایز را به کمک دو مفهوم اساسی در نظر گرفت. یکی اینکه آیا یک جستجوی فعال برای انتخاب هویت وجود داشته یا دارد و دیگر اینکه آیا درصدی از احساس تعهد نسبت به هویت موجود است یا خیر؟ مارسیا بر اساس فهمی که از چگونگی پاسخ دادن به سوالات به دست می آید قضاوت می کند که فرد در چه منزلتی از میان منزلت های چهار گانه ی سردرگمی، دنباله روی، بحران زدگی و هویت یافتگی قرار دارد. علاوه بر این، حوزه های مختلفی چون شغل، مذهب، سیاست، نقش های جنسی و روابط بین فردی در ارزیابی حالات هویت مورد استفاده قرار می گیرند. از سوی دیگر حوزه های دیگری چون خانواده و والدین، تقدم و برتری خانواده در مقابل خط مشی فردی نیز افزوده شده اند (شکرایی، ۱۳۸۰).
به اعتقاد جیمز مارسیا هویت، سازمان درونی، خود جوش و پویاست که از سائق ها، توانایی ها، باور ها و تجارب گذشته فرد نشات می گیرد.
همان طور که گفته شد مارسیا با الهام از نظریه اریکسون، چهار نوع هویت دست یافته است. هویت های چهار گانه او لزوما مراحل مختلفی از یک زنجیره رشدی نیستند، ولی در عین حال ماهیت ثابتی نداشته و ممکن است به مرور دستخوش دگرگونی شند ( احدی و جمهری، ۱۳۸۴).
چهار منزلت هویتی به ترتیب ضعیف ترین سطح قدرت من عبارتند از:
سردرگمی هویت: افراد با هویت سردرگم، عزت نفس، خود فرمانی و خود کنترلی پایین تری نسبت به وضعیت های دگر نشان می دهند. بر خلاف نوجوانان با هویت موفق که اطلاعات جدید را جستجو می کنند، نوجوانان با هویت سردرگم از اطلاعات به هر نوعی که شده، اجتناب می کنند و در مورد مسائل و مشکلات، تصمیم گیری را به تاخیر می اندازند و فاقد احساس مسئولیت هستند ( دوریز[۳۲]، ۲۰۰۴).
مثال) وقتی از مهری پرسیدند در مورد نقش های جنسی غیر سنتی چه نظری دارد، جواب داد: نمی دانم، این برای من اهمیت چندانی ندارد (قره گوزلو، ۱۳۸۸).
دنباله روی (هویت پیش رس): گروه دنباله دار از نظر تعهد به اهداف و برنامه های زندگی در سطح بالایی قرار دارد ولی فاقد تجربه بحران هویت است. منزلت دنباله رو برای بسیاری از افراد نقطه شروع تحول به شمار می رود. چنان چه فرد درصدد اکتشاف یا تجربه بحران هویت بر آید. به هر حال منزلت دنباله رو از یک نظام آموزشی و اهداف واحدی پیروی می کنند که معمولا بر گرفته از نظام ارزشی والدین آن هاست (آرچر[۳۳]، ۱۹۹۴؛ به نقل از رحیمی نژاد، ۱۳۷۹).
مثال) وقتی از لیلا پرسیدند تا کنون عقاید سیاسی خود را مورد بازنگری قرار داده است، در جواب گفت: نه، واقعا خانواده ما در این مسائل خیلی اتفاق نظر ندارند (قره گزلو، ۱۳۸۸).
بحران زدگی (هویت زود رس): اصولا بحران زدگی یک منزلت هویتی است که فرد در آن به یک راه حل شخصی دست نیافته است و ممکن است چند سال در این منزلت به سر برد. در این منزلت هویتی، فرد تلاش می کند تا با انتخابات و تعهد نسبت به شغل، نوع رابطه با دیگران و مکتب عقیدتی از میان انتخاب های ممکن به هویت خود شکل دهد (آرچر، ۱۹۹۴؛ به نقل از رحیمی نژاد، ۱۳۷۹).
مثال) وقتی از مریم پرسیدند تا به حال در مورد عقاید مذهبی خود تردید کرده است، پاسخ داد: بله، حدس می زنم اکنون مشغول همین کار هستم و نمی توانم بفهمم با این همه موجودات شرور در این جهان چگونه ممکن است خدایی وجود داشته باشد (قره گزلو، ۱۳۸۸).
هویت یافتگی (کسب هویت): هویت یافتگی بالاترین سطح از نظر سازش یافتگی و قدرت من است، افراد دارای این سبک هویتی، خود فرمان بوده و از اعتماد به نفس بیشتری نسبت به وضعیت های دیگر برخوردارند، نسبتا اضطراب کمتری دارند، دید مثبت و احساس خوبی در مورد آن چه می توانند و می خواهند با زندگی اشان انجام دهند دارند (برزونسکی و کاک، ۲۰۰۵).
مثال) وقتی از مینا می پرسیم اگر شرایط بهتری فراهم شود، چقدر مایل است شغل خود را رها کند؟ پاسخ می دهد: ممکن است این کار را بکنم، اما من کاملا اطمینان دارم این شغل برای من مناسب است (قره گزلو، ۱۳۸۸).
در بررسی دقیق نظریه مارسیا و برزونسکی می توان هم پوشانی موجود بین این دو نظریه را دریافت، برزونسکی به سه سبک هویت اطلاعاتی، هنجاری و سردرگم – اجتنابی اشاره می کند که ویژگی های هر یک از این سبک ها با یکی از منزلت های هویتی که مارسیا بر شمرده است هماهنگ می باشد. با توجه به توضیحات مطرح شده به نظر می آید سبک هویت سردرگم- اجتنابی با منزلت اول نظریه ی مارسیا که سردرگمی هویت است، سبک هویت هنجاری با هویت پیش رس (دنباله روی) نظریه ی مارسیا و سبک هویت اطلاعاتی با آخرین و قوی ترین سطح منزلت هویت دیدگاه مارسیا (هویت یافتگی یا کسب هویت) هماهنگ و هم جهت است.
در این قسمت پژوهش های انجام شده در در داخل و خارج ایران بر اساس سال پژوهش از جدید ترین به قدیمی ترین مورد مطرح می شود، لازم به ذکر است از آن جا که پژوهش حاضر به مقایسه سبک های هویتی و میزان شیوع اختلالات روانی در زنان زندانی می پردازد و محقق در طی جستجوی خود با پژوهشی به این عنوان که هر دو مولفه ی این پژوهش را در برگیرد، مواجه نشده است، لذا در ابتدا پژوهشهای مربوط به سبک های هویتی در زندانیان و سپس مطالعات مربوط به شیوع اختلالات روانی در این گروه ارائه شده است.
یافته های پژوهش علمی و حیدری (۱۳۹۰)، نشان داد که بین پایگاه هویت جوانان و ارتکاب جرایم رابطه معنی داری وجود دارد، نمرات پایگاه هویت آشفته یا پراکنده در جوانان مجرم بطور معنی داری بالاتر از میانگین این پایگاه هویت در جوانان عادی می باشد و هرچه فرد کمتر بحران هویت را تجربه کرده باشد و به تعهد کمتری رسیده باشد بیشتر احتمال دارد که اقدام به بروز رفتارهای مجرمانه نماید.
یافته های پژوهش باقری، بهرامی و جلالی (۱۳۸۸) در برسی رابطه بین سبکهای دلبستگی و نوع هویت بر روی ۵۰ زندانی زن و ۵۰ زندانی مرد نشان داد بین سبکهای دلبستگی و نوع هویت رابطه معناداری وجود دارد. زندانیان دارای سبک دلبستگی ایمن به ترتیب دارای پایگاههای هویت موفق و در حال تعلیق بودند، در صورتی که زندانیان با سبک دلبستگی ناایمن (اجتنابی و مضطربـ دوسوگرا) بیشتر دارای پایگاههای هویت آشفته و زودرس بودند.
در راستای پژوهش علمی و حیدری، شاره و آقامحمدیان (۱۳۸۵)، در پژوهشی با عنوان رابطه پایگاه های هویت و فرار دختران از خانه، تعداد ۲۰ نفر از دختران معتاد ساکن مرکز بهزیستی طوس شهر مشهد و ۲۰ نفر از دختران عادی را که از لحاظ سن و تحصیلات همتا سازی شده بودند، مورد مطالعه قرار دادند. نتایج این پژوهش نشان داد که نمرات پایگاه هویت معوق در دختران فراری به طور معناداری بالاتر از میانگین این پایگاه در دختران عادی بود.
براساس تحقیقات غرابی و همکاران (۱۳۸۴) در مطالعه ی وضعیت هویتی نوجوانان تهرانی بین هویت و روش های مقابله ای افراد، ارتباط وجود دارد. افراد دارای هویت های پیشرفته تر و متعهد تر، از مهارت های مقابله ای مؤثرتری استفاده می کنند و در شرایط پرخطر، عملکرد بهتری دارند.
در راستای سوال سوم پژوهش حاضر، غضنفری (۱۳۸۲) در پژوهش خود با عنوان بررسی تاثیر هویت و راهبرد های مقابله ای بر سلامت روانی دانش آموزان دبیرستانی و پیش دانشگاهی شهر اصفهان به این نتیجه دست یافت که، سبک هویت اطلاعاتی و هنجاری با سلامت روانی، افسردگی، اضطراب، اختلال در عملکرد و نشانه های جسمانی رابطه منفی دارد ولی سبک هویت سردرگم با سلامت روانی، اضطراب و افسردگی رابطه مثبت دارد و با اختلال در عملکرد اجتماعی و نشتانه های جسمانی رابطه ای ندارد. در مجموع نتایج بیانگر آن بود که نوجوانانی که هویت موفق دارند، از سلامت روان بیشتری برخوردارند و نوجوانی که هویت سردرگم دارند از سلامت روان کمتری برخوردارند.
در این قسمت به پژوهش های مربوط به شیوع اختلالات روانی در زندانیان پرداخته می شود؛ قاسم بکلو، الهی، جوان و محمود زاده (۱۳۹۲) در پژوهشی با عنوان “بررسی میزان شیوع ختلالات روان پزشکی در زندانیان مرد زندان خوی” به این نتایج دست یافتند: شیوع کلی اختلالات شخصیت در نمونه ی ۲۱۰ نفری آن ها ۸/۵۸% درصد بود، که از این درصد ۹/۷۷% دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی و ۱/۲۴% دارای اختلال شصیت مرزی بودند.۲۶% نمونه نیز دارای اختلال روان پزشکی در محور یک بودند، که در میان آن ها اختلال افسردگی خفیف (۳/۵%) و اختلال افسردگی اساسی (۸/۴%) بیشترین میزان شیوع را به خود اختصاص می دادند.
نورمحمدی (۱۳۸۹)، در پژوهشی با عنوان ” بررسی اختلالات روانی در نوجوانان پسر بزهکار کانون اصلاح و تربیت و غیر بزهکار ۱۴-۱۸ ساله قزوین” نشان داد که میزان اختلال هیپوکندری، اختلال انحراف اجتماعی و اختلال پارانویا در نوجوانان بزهکار بیش از نوجوانان غیر بزهکار است.
در بررسی شیوع اختلالات شخصیت در ۸۰ نفر از زندانیان زن زاهدان توسط مظاهری و همکاران (۱۳۸۹) مشخص شد که در ۹۵% از نمونه ی مود بررسی یکی از انواع اختلالات شخصیت قابل مشاهده است. اختلال شخصیت ضد اجتماعی با ۲/۸۶ درصد، اختلال وابستگی دارویی ۶۰ درصد و اختلال شخصیت دیگر آزار-پرخاشگر با ۲/۵۶ درصد به ترتیب شایع ترین اختلالات شخصیت بودند.
رستگاری نیا (۱۳۸۸)، در پژوهشی با عنوان ” اختلالات روانی شایع در بین زندانیان و تاثیر اشتغال به کار در آن ” تعداد ۷۰ نفر از زندانیان زندان شهر آباده را به صورت تصادفی انتخاب و میزان شیوع را در آن ها بررسی کردند. نتایج این بررسی نشان داد که در مجموع بیشترین شدت اختلالات روانی در بین زندانیان، انحراف ضد اجتماعی و افسردگی و کمترین آن در هیپوکندری (خود بیمار انگاری)، مانیا، اسکیزوفرنی و شخصیت هیستریک است.
حداکثر بازگشت سرمایه (میلیون یورو)
۴۰
۷
-
حداکثر ترازنامه (میلیون یورو)
۲۷
۵
-
در ایران نیز تعاریف متفاوتی از صنایع کوچک وجود دارد که از جمله مهمترین انها میتوان به موارد زیر اشاره کر:
- در تعریف مرکز آمار ایران، واحدهای تولیدی که تعدا شاغلین آنها از ۱۰ نفر تجاوز ننماید، واحدهای تولیدی کوچک نامیده میشوند.
- در تعریف سازمان صنایع کوچک، واحدهای تولیدی کوچک عبارتند از صنایعی که:
الف) میزان سرمایه گذاری آنها تا ۷۵۰ هزار تومان در یک واحد تولیدی باشد.
ب) میزان اشتغال حداکثر ۵۰ نفر باشد.
ج) جنبه هنری نداشته باشد.
د) مکانیزه باشد.
ز) سرمایه آنها کاملاً ایرانی باشد.
- در مدیریت اعتباری صنایع کوچک که از زیر مجموعه های بانک صنعت و معدن میباشد، آخرین تعریف از صنایع کوچک بر مبنای سرمایه گذاری ثابت تا ۵۰۰ میلیون ریال میباشد.
علاوه بر تفاوتی که در تعاریف فوق مشاهده میشود، ویژگیهای اساسی دیگری نیز مطرح است که صنایع کوچک و متوسط را از سایر صنایع تفکیک می کند. این ویژگیها به شرح زیر می باشد:
- معمولاً مدیریت سازمانهای کوچک، توسط یک نفر انجام میگیرد که غالباً مالک همان واحد است. بنابراین در سازمانهای کوچک، مدیریت حرفه ای و تخصصی، چندان اعمال نمیشود.
- بین مدیر و کارکنان تماس مستقیم و مستمر وجود دارد.
- معمولاً دسترسی کمتری به منابع سرمایه ای وسیع از طریق بانکها و سازمانهای مالی دارند. از جمله این محدودیتها می توان به محدودیتهای مالی توسعه فناوری اشاره کرد (آنکتاد[۴۹]، ۲۰۰۴).
- در بازاری که کالا یا خدمات خود را ارائه می کنند، نقش هدایت کننده و تعیین کننده ندارند.
- ارتباطات تجاری و معاملاتی لازم برای تامین مواد اولیه و سایر منابع و تکنولوژی مورد نیاز، بیشتر از طریق سازمانهای محلی و بومی انجام میشود (سازمان صنایع کوچک ایران[۵۰]).
طبق تعریف دیگر، کسب و کارهای کوچک و متوسط در سه گروه بسیار کوچک، کوچک و متوسط جای می گیرند که این خود بر اساس نوع فعالیت آن ها در دو بخش خدماتی و تولید تفکیک میشود. این تعریف در جدول ۲-۵ نمایش داده شده است:
جدول ۲ – ۵: طبقهبندی SME ها بر اساس معیار تعداد کارکنان
تعداد کارکنان
طبقهبندی SME ها
بخش
کمتر از ۵ نفر
خیلی کوچک
تولید
۵ تا ۵۰ نفر
کوچک
۵۱ تا ۱۵۰ نفر
متوسط
کمتر از ۵ نفر
۲-۱۰-۳-۸-۲ اثرات سیتوکنینها بر کشت بافت
سیتوکنینها غالبا برای تحریک رشد ونمو به کار می روند. این هورمون ها بویژه اگر توام با یک اکسین اضافه شوند، باعث تحریک تقسیم سلولی می شوند (پیریک، ۱۹۸۴). از بین سیتوکنین ها، کینتین[۱۴۳] و بنزیل آدنین[۱۴۴] (BA) بیشتر استفاده می شوند و [۱۴۵]۲ip و Zeatin کمتر استفاده می شوند (واسیل و تروپ، ۱۹۹۸). سیتوکنین ها در غلظت های بالا (۱ تا ۱۰ میلی گرم در لیتر) باعث تشکیل ساقه های نابجا می شوند اما معمولا از تشکیل ریشه ممانعت می کنند (تورس، ۱۹۸۹).
۳-۱۰-۳-۸-۲ اثر اسید جیبرلیک بر کشت بافت
این گروه شامل بیش از ۱۰۰ ترکیب است که GA3 رایج ترین آنها در گیاهان است. اسید جیبرلیک به ندرت در ﻛﺸﺖ ﺑﺎﻓﺖ اﺳﺘﻔﺎده ﻣﻲ ﺷﻮد . ﻧﻘﺶ اﺳﻴﺪ جیبرلیک ﻋﻤﻮﻣﺎً در ﺗﺤﺮﻳﻚ ﺟﻮاﻧﻪ زﻧﻲ ﺑﺬر و ﺗﺤﺮﻳﻚ رﺷﺪ طولی میان گره ها است. ﺑﻪ ﻃﻮر ﻛﻠﻲ اﺛﺮ اﻳﻦ ﻫﻮرﻣﻮن در ﻣﺤﻴﻂ ﻫﺎی ﻛﺸﺖ، ﺗﺤﺮﻳﻚ ﻃﻮﻳﻞ ﺷﺪن ﺷﺎﺧﺴﺎرهﻫﺎی کوتاه که بعد از آن منجر به تولید ریشه های نابجا می شود.
۴-۸-۲ آگار
آگار به عنوان عامل ژل کننده در کشت بافت استفاده می شود و یک پلی ساکارید مرکب با جرم مولکولی بالا است که قدرت ژل کنندگی بالائی در محیط کشت دارد. این ماده یکی از مشتقات دیواره سلولی گروهی از جلبک های قرمز (Rhodophyceae) و نوعی علف دریایی (Gracilaria) است. غلظت آگار بین ۴ تا ۷ گرم در لیتر متغیر است. غلظت آگار بر تعداد شاخساره و شیشهای شدن کشت اثر دارد. درصد کشت های شیشه ای شده با سطوح بالاتر آگار کاهش می یابد. اگر غلظت آگار پایین باشد، میزان رطوبت محیط افزایش یافته و بافت های گیاهی رطوبت بالایی را جذب می کنند. در این مواقع بافت ها حالت شفافیت پیدا کرده و شیشهای شدن[۱۴۶] اتفاق می افتد. بروز این پدیده در کشت بافت نامطلوب است و گیاه به حالت طبیعی بر نمی گردد (دانشور[۱۴۷]، ۱۹۹۲).
۵-۸-۲ کشت ریزنمونه
۱-۵-۸-۲ پرآوری شاخساره
کشت نوک شاخساره که جهت پرآوری شاخساره به کار گرفته می شود، یکی از فنون تجاری مهم برای ریزافزائی گیاهان است. ریزنمونه ها در ابتدا با طویل شدن شاخساره انتهایی اصلی همراه با پرآوری محدود شاخسارههای جانبی رشد می کند تا تولید توده ای از ریز شاخسارهها نماید که شمار آنها بستگی به نوع گیاه خاص دارد (هارتمن و همکاران، ۱۹۹۱). تحریک پرآوری شاخسارههای جانبی، بیشتر بوسیله کنترل غلظت و نسبت سایتوکینین به اکسین انجام می شود. برای این منظور مقدار متوسطی از سیتوکینین به کار می رود (۵/۰ تا ۱ میلی گرم در لیتر) و مقدار اکسین می بایستی بسیار کم در نظر گرفته شده (۰۱/۰ تا ۱/۰ میلی گرم در لیتر) و یا به طور کلی حذف شود (هارتمن و همکاران، ۱۹۹۱). اوچات و همکاران[۱۴۸] (۲۰۱۰) پس از بررسی که روی جوانه جانبی گیاه نخود شیرین انجام دادند گزارش دادند که بیشترین پرآوری شاخه در محیط کشت MS همراه با ۱ میلی گرم در لیتر BAP ایجاد شد. آنها گزارش دادند که چون نخود شیرین به طور کلی غالبیت انتهایی قوی دارد و در رشد شاخساره های جانبی مداخله می کند، بهتر است از جوانه های جانبی به منظور پرآوری استفاده شود. ساگلام[۱۴۹] (۲۰۱۲) با بهره گرفتن از گره کوتیلدونی در محیط کشت MS حاوی BA به تنهایی یا همراه با NAA ، تولید شاخه را در Lathyrus ochrus بررسی کرد. وی گزارش داد که بیشترین تعداد شاخه در محیط کشت حاوی ۳/۰ میلی گرم در لیتر BA + 2/0 میلی گرم در لیتر NAA بدست آمد. دمیربگ- ساهین و همکاران[۱۵۰] (۲۰۰۸) پرآوری شاخساره های جانبی از جنین نابالغ گیاه Lathyrus cicero را بررسی کردند و گزارش دادند که بیشترین تعداد شاخساره (۲۵/۱۶) در محیط کشت MS حاوی ۴۵/۰ میلی گرم در لیتر TDZ[151] + ۴/۰ میلی گرم در لیتر اسید آسکوربیک پس از گذشت ۸ هفته بدست آمد. آنها همچنین گزارش دادند که بلندترین شاخساره (۲۶/۸ سانتیمتر) در محیط کشت MS حاوی ۴ میلی گرم در لیتر BAP + 5/0 میلی گرم در لیتر NAA مشاهده شد. بارپت و همکاران[۱۵۲] در سال (۲۰۱۴) گزارش دادند که پرآوری Lathyrus sativus از گره جنینی در محیط کشت MS حاوی TDZ به تنهایی یا همراه با IBA نسبت به ۲ip به تنهایی یا همراه با IBA بسیار بیشتر رخ می دهد. بیشترین تعداد شاخساره (۳۱ عدد در هر ریزنمونه) در محیط کشت MS حاوی ۱ میلی گرم بر لیتر TDZ + 1/0 میلی گرم بر لیتر IBA بدست آمد و بلند ترین شاخساره (با طول ۱/۸ سانتیمتر) در محیط کشت MS با ۵/۰ میلی گرم در لیتر ۲ip + 1/0 میلی گرم در لیتر IBA مشاهده شد.
۲-۵-۸-۲ اندام زایی مستقیم
مالیک و همکاران[۱۵۳] (۱۹۹۳) اندام زایی مستقیم را در گونههای جنس Lathyrus مورد بررسی قرار دادند. آنها گزارش دادند که بهترین تیمار های تولید شاخه به روش مستقیم در گونه L.cicera، محیط کشت MS حاوی ۱۰ میکرو مولار TDZ و ۵۰ میکرو مولار BAP به مدت ۳ هفته بود. در بررسی گونه L.ochrus غلظت های ۳۰ میکرو مولار TDZ و ۸۰ میکرو مولار BAP بیشترین تعداد شاخه را تولید کردند. مناسبترین تیمارها جهت تولید شاخه در گونه L.sativus، ۵۰ میکرو مولار TDZ و ۸۰ میکرو مولار BAP بود و در گونه L.tingitanus تیمارهای ۱۰ میکرو مولار TDZ و ۵۰ میکرومولار BAP بیشترین شاخه را تولید کردند. آیکان و همکاران[۱۵۴] (۲۰۱۴) بهتربن فاصله ریز نمونه ها از هم در یک پتری دیش جهت اندام زایی مستقیم در گونه L.chrysanthus را مورد بررسی قرار دادند. آنها گزارش دادند که با قرار دادن ریز نمونه های کوتیلدون در محیط کشت MS با ۲۵/۰ میلی گرم در لیتر BAP + 05/0 میلی گرم در لیتر NAA به فاصله ۱×۱ سانتیمتر بیشترین تعداد شاخساره بدست آمد. باریک و همکاران[۱۵۵] (۲۰۰۶) گزارش دادند که به منظور اندام زایی مستقیم در گونه L.sativus از ریزنمونه اپیکوتیل[۱۵۶]، بهترین تیمار شاخه زایی (۸ شاخه در هر ریزنمونه) محیط کشت MS حاوی ۴ میلی گرم در لیتر BA + 2 میلی گرم در لیتر NAA بود و میانگین طول شاخههای بدست آمده ۴ سانتیمتر بود. کندیرا و همکاران[۱۵۷] (۲۰۰۹) گزارش دادند که در گونه L.sativus، TDZ نسبت به ترکیب BAP و NAA در تولید شاخساره موثر تر بود و بهترین تیمار برای تولید شاخساره از جنین کشت شده در شرایط درون شیشهای، تیمار محیط کشت MS حاوی ۴۵/۰ میلی گرم در لیتر TDZ + آسکوربیک اسید بود.
۳-۵-۸-۲ تشکیل کالوس
واژه کالوس[۱۵۸] عبارت است از تودهای از سلولهای تمایز نیافته[۱۵۹] که از بافت ریزنمونههای گیاهی تولید شده است و معمولا بی شکل[۱۶۰] است (دانشور، ۱۳۹۲). کشت کالوس نخست در اواخر سال های ۱۹۲۰ و اوائل ۱۹۳۰ میلادی گسترش یافت و برای سالهای بسیاری، یکی از روشهای اولیه کشت بافت بود. کشت کالوس به میزان گسترده ای در پژوهش های زیست شیمیایی، فیزیولوژیکی و ژنتیکی به کار گرفته می شود (تورس، ۱۹۹۴). از تمام اندام ها و بافت های گیاهی می توان به عنوان ماده اولیه برای تشکیل کالوس استفاده کرد و این نکته را باید در نظر داشت که نوع ماده اولیه (جوان یا بالغ) و موقعیت اندام روی گیاه ( که نشان دهنده میزان هورمون های داخلی است) می تواند اثر مهمی در فرآیندهایی نظیر تقسیم سلولی و تشکیل اندام داشته باشد (رینرت و بجاج[۱۶۱]، ۱۹۷۷). تنظیم کننده های رشد (اکسین و سیتوکینین) با تحریک تقسیم سلولی و طویل شدن سلول، تشکیل و تکثیر کالوس را در شرایط درون شیشه ای تسریع می کنند (موراشیگ[۱۶۲]، ۱۹۷۴). می توان برای القای کالوس از هورمون های ۲,۴-D و NAA استفاده نمود (دانشور، ۱۹۹۲). علاوه بر هورمون ها، عوامل فیزیکی هم در تشکیل کالوس میتوانند تاثیر گذار باشند (رینرت و بجاج، ۱۹۹۷). در تشکیل کالوس معمولا دمای ۲±۲۵+ درجه سانتیگراد مفید می باشد. تاریکی و نور نیز می تواند در تشکیل کالوس نقش داشته باشد. بافت های کالوس تشکیل شده از گونه های مختلف گیاهان از نظر شاختمان و نوع رشد باهم متفاوتند. ممکن است رنگ کالوس سفید، زرد کم رنگ، زرد پر رنگ و گاهی قرمز باشد و همچنین بافت آن ممکن است سخت و محکم و یا نرم و آبکی باشد (رازدان، ۲۰۰۳). در یک بررسی رازدان و همکاران (۱۹۸۰) با کشت پروتوپلاست گیاه نخود شیرین در شرایط درون شیشهای در محیط کشت MS همراه با ۲ میلی گرم در لیتر NAA و ۵/۰ میلی گرم در لیتر BAP برای اولین بار موفق به تشکیل کالوس شد. پارامجیت و ماهشواری[۱۶۳] (۱۹۸۰) گزارش دادند که با قرار دادن ریزنمونه های مریستم شاخه گیاه L.sativus در محیط کشت BM حاوی ۲ میلی گرم در لیتر NAA + 5/0 میلی گرم در لیتر BAP کالوس تشکیل شد. پیووارجیک و پیندل[۱۶۴] (۲۰۱۴) از ریشه گیاه L.sativus ریزنمونه هایی به اندازه ۲ تا ۳ میلی متر تهیه کردند و در محیط کشت MS حاوی ۲ میلی گرم در لیتر NAA + 2 میلی گرم در لیتر ۲,۴-D + 2 میلی گرم در لیتر کینتین به همراه ۵/۰ گرم در لیتر زغال فعال[۱۶۵] کشت کردند که منجر به تشکیل کالوس شد. سوآپان و همکاران[۱۶۶] (۲۰۱۴) تشکیل کالوس را در محیط های کشت MS، B5، LS[167]، BM[168] و W[169] حاوی غلظت های مختلف اکسینها و سیتوکینینهای مختلف با بهره گرفتن از ریزنمونه میان گره گیاه L.sativus بررسی کردند. آنها گزارش دادند که بهترین محیط کشت برای تولید کالوس در این گیاه، محیط کشت B5 و سپس BM بود. ۲,۴-D نیز در تشکیل کالوس موثر تر از NAA بود. بیشترین کالوس در تیمار محیط کشت B5 حاوی ۲ میلی گرم در لیتر ۲,۴-D + 5/0 میلی گرم در لیتر BAP بود و پس از آن تیمار محیط کشت B5 با ۲ میلی گرم در لیتر NAA + 5/0 میلی گرم BAP موثر بود.
اوچات و همکاران (۲۰۰۱) پروتوپلاسم برگ را وادار به تقسیم کردند و سپس آنها را با پروتوپلاست نخود ترکیب کردند و در تولید کالوس بکار گرفتند. آنها تعداد زیادی از پروتوپلاست های زنده نخود و نخود علوفه ای را که از برگ تهیه شده بودند و بوسیله امتزاج الکتریکی و امتزاج شیمیایی ترکیب شده بودند بدست آوردند. از این روش کالوس زیادی بدست آمد ولی باززایی انجام نشد.
۴-۵-۸-۲ باززائی از کالوس
بعد از تهیه کالوس، در محیط کشت پایه MS همراه با تنظیم کننده های رشد در جهت اندام زائی استفاده می شوند. سینها و همکاران[۱۷۰] با کشت ریزنمونه های تهیه شده از ساقه ۶ رقم از Lathyrus sativus موفق به تولید کالوس شدند و سپس فقط در یک رقم توانستند در محیط کشت MS با استفاده ازM ۸-۱۰ پیکلورام و M ۶-۱۰ بنزیل آمینو پورین جوانه شاخه تولید کنند. همچنین آنها گزارش دادند که برای تولید جوانه شاخه، آدنین سولفات نیز به محیط کشت اضافه شد. روی و همکاران[۱۷۱] (۱۹۹۲) در یک بررسی ریزنمونه ریشه گیاه L.sativus را در محیط کشت پایه MS حاوی غلظت های مختلف اکسین و سیتوکینین های مختلف کشت کرده که در تیمار ۷/۱۰ میکرو مولار NAA + 9/0 میکرو مولار کینتین بیشترین وزن کالوس بدست آمد و سپس به منظور باززائی شاخه از کالوس، غلظت کینتین را افزایش دادند و کالوس تشکیل شده را پس از گذشت ۱۴ روز، به محیط کشت MS حاوی ۷/۱۰ میکرو مولار NAA + 4/1 میکرو مولار کینتین انتقال دادند و پس از گذشت ۱۸ روز دوباره غلظت کینتین را افزایش داده و کالوس ها را به محیط کشت MS حاوی ۷/۱۰ میکرو مولار NAA + 9/1 میکرو مولار کینیتین انتقال دادند و موفق به تولید شاخه از کالوس شدند. زامبر و همکاران[۱۷۲] (۲۰۰۲) با کشت ریز نمونه های برگ و ساقه گونه L.sativus در محیط کشت BM حاوی ۱ میلی گرم در لیتر NAA + 5/0 میلی گرم در لیتر TDZ موفق به تشکیل کالوس سبز گره دار با مقداری کالوس زرد رنگ در اطراف آن شدند. آنها با انتقال این کالوس به محیط کشت BM با ۵/۰ میلی گرم در لیتر BAP + 25/0 میلی گرم در لیتر IAA شاخه تولید کردند. بایناد و همکاران[۱۷۳] (۲۰۱۴) اثر اتیل متان سولفونیت(EMS[174]) روی رشد کالوس و باززایی از کالوس را در گیاه L.sativus بررسی کردند و گزارش دادند که با کشت ریزنمونههای برگ نخود علفی در محیط کشت پایه B5 حاوی ۲ میلی گرم در لیتر NAA + 5/0 میلی گرم در لیتر BAP کالوس تشکیل شد. سپس کالوس ها را با EMS در ۶ غلظت مختلف به مدت ۳۰ و ۶۰ دقیقه تیمار کرده و زیرکشت کردند و مشاهده کردند که EMS مانع رشد کالوس و همچنین باززایی شد، به طوری که رشد کالوس فقط در تیمارهای شاهد، ۱/۰ و ۲/۰ درصد EMS در مدت ۳۰ و ۶۰ دقیقه به رشد خود ادامه داد و باززایی شاخه فقط در تیمارهای شاهد و ۱/۰ درصد EMS در مدت ۳۰ و ۶۰ دقیقه انجام شد. در تیمار شاهد باززایی شاخه در مدت زمان ۲۴ روز و در تیمار ۱/۰ درصد EMS، ۳۲ روز انجام شد.
۵-۵-۸-۲ ریشه زایی
تولید ریشه و سازگار کردن اندام ها به شرایط خارج از محیط کشت در میزان بقاء اندام ها و گیاهچه های تولیدی و تبدیل آنها از حالت هتروتروف به اوتوتروف تاثیر بسزایی دارد. به منظور ریشه دار کردن اندام های ریشه دار شده، آنها را به محیطهای کشت ریشه زایی منتقل کرده و بعد از تولید ریشه و سازگاری، به خاک منتقل می شوند (تورس، ۱۹۸۹). برای ریشهزایی باید میزان قتد محیط کشت زیاد شده و از اکسین ها استفاده شود. البته در برخی موارد حضور اکسین ضروری نمی باشد. بارپت و همکاران[۱۷۵] (۲۰۱۴) در یک بررسی تاثیر غلظت های مختلف IAA، IBA و NAA را در ریشه زایی شاخساره تولید شده گیاه L.sativus را در شرایط درون شیشه ای گزارش دادند. آنها بیان کردند که در تیمار ۲ میلی گرم در لیتر IAA + 3 درصد ساکارز در محیط کشت MS شاخساره ها به راحتی ریشه دار شدند ولی بیشترین تعداد ریشه (۷۰/۱۳) در تیمار ۲ میلی گرم در لیتر IAA + 5/4 درصد ساکارز در محیط کشت MS مشاهده شد. فراتینی و رویز[۱۷۶] (۲۰۰۳) گزارش دادند که محیط کشت MS با ۵ میکرو مولار IAA + 1 میکرو مولار کینتین بهترین محیط کشت برای ریشه زایی شاخساره های تولید شده در شرایط کشت بافت گونه های جنس Lathyrus است. همچنین ساکارز ۳ درصد در ریشه زایی بسیار موثر تر از ساکارز ۵/۱ درصد بود. کندیر و همکاران (۲۰۰۹) ریشه زایی شاخساره تولید شده در شرایط کشت درون شیشهای گیاه L.sativus را در محیط کشت MS با غلظت های ۳/۰، ۶/۰، ۹/۰ و ۲/۱ میلی گرم در لیتر NAA بررسی کردند و گزارش دادند که غلظت ۹/۰ میلی گرم در لیتر NAA بهترین تیمار برای تولید ریشه در مدت زمان ۳ هفته بود. بایناد و همکاران (۲۰۱۴) گزارش دادند که با قرار دادن شاخساره تولید شده در شرایط کشت بافت از گیاه L.sativus در محیط کشت ½ MS حاوی ۰۱/۰ میلی گرم در لیتر IBA پس از گذشت ۳ هفته ریشه تشکیل شد. اوچات و همکاران (۲۰۱۰) در یک بررسی گزارش دادند که برای تولید ریشه از شاخساره گیاه L.odoratus بهتر است شاخه ها به صورت جداگانه در محیط کشت ½ MS حاوی ۵/۰ تا ۱ میلی گرم در لیتر NAA ( بر اساس نوع ژنوتیپ) به مدت ۳ هفته نگهداری شوند. همچنین گزارش دادند که اگر ریشه زایی پس از گذشت ۳ هفته شروع شد و هنوز ریشه ها به اندازه کافی بزرگ نشده بودند ( حداقل ۲ سانتیمتر طول و منشعب) باید ۳ هفته در محیط کشت ½ MS بدون هورمون نگهداری شوند تا ریشه ها طویل تر شوند. ساگلام (۲۰۱۲) در بررسی تکثیر درون شیشهای گیاه L.ochrus گزارش داد که با تیمار شاخه های تولید شده در محلول ۵۰ میلی گرم در لیتر IBA به مدت ۵ دقیقه و سپس کشت در محیط کشت MS با ۸ گرم بر لیتر ژل ایزوبگل[۱۷۷]، پس از گذشت ۵ تا ۷ روز حدود ۶۰ درصد شاخه ها ریشه دار شدند. دمیربگ-ساهین و همکاران[۱۷۸] (۲۰۰۸) گزارش دادند که با تیمار شاخساره تولید شده در شرایط کشت بافت گیاه L.cicera در محلول ۵۰ میلی گرم در لیتر IBA به مدت ۷ دقیقه و سپس کشت در محیط کشت ½ MS ریشه زایی به راحتی انجام شد.
۶-۵-۸-۲ سازگاری[۱۷۹]
مرحله سازگاری برای گیاه حاصل از کشت بافت بسیار حائز اهمیت می باشد. گیاه در شراط کشت بافت در یک محیط ژلهای فشرده بدون جریان هوا با رطوبت بالا و شدت نور کمتر از محیط طبیعی قرار دارد. همچنین برگ های این گیاهان عادی نیستند و روزنه های بی شکل و واکس های اپیکوتیلی[۱۸۰] که آنها را مستعد به از دست دادن رطوبت و خشک شدن می کند. بنابراین به دلیل غلظت بالای قند در محیط کشت دارای برگ های نازک و نرمی هستند و نمی توانند به طور موثر فتوسنتز کنند به طوریکه فضاهای خالی در مزوفیل برگ بزرگ تر بوده و روزنه ها دائم باز هستند و همچنین خطر آلودگی های قارچی و باکتریایی نیز وجود دارد (لویولا-وارگاس و وازکوز-فلوتا[۱۸۱]، ۲۰۰۶). در گیاهان کشت بافتی هنوز هدایت هیدرولیکی آب بین ریشه و ساقه به خوبی برقرار نشده است (فیلا و همکاران[۱۸۲]، ۱۹۹۸). بنابراین لازم است قبل از انتقال گیاهان تولید شده در شرایط کشت بافت، باید چند هفته سازگاری با کاهش رطوبت تدریجی محیط را طی کنند (کادلچک و همکاران[۱۸۳]، ۱۹۸۸ و بولار و همکاران[۱۸۴]، ۱۹۸۸). به منظور سازگاری می توان رطوبت نسبی را در شرایط درون شیشه ای کاهش داد. روش دیگر برای ایجاد سازگاری در محیط آزمایشگاه، باز کردن درب ظروف کشت و قرار دادن آنها به مدت چند روز در یک محیط استریل، به منظور عادت دادن به شرایط طبیعی است (اثنی عشری و زکائی خسروشاهی، ۱۳۸۸). اوچات و همکاران (۲۰۱۰) به منظور سازگار کردن گیاهان L.odoratus تولید شده در شرایط کشت بافت با محیط بیرون، ابتدا گیاهان را از اتاق رشد خارج کرده و به مدت ۲۴ ساعت روی سکوی آزمایشگاه در دمای اتاق و نور معمولی قرار دادند. سپس گیاهان را از لوله آزمایش خارج کرده و ریشه آنها با آب لوله شست و شو داده شد تا آگار از روی ریشه پاک شود تا ابتلا به بیماری های قارچی کمتر شود. سپس گیاهان را در گلدان های حاوی پرلایت و خاک (۱:۱) و یا کمپوست استاندارد کاشتند و در یک محیط گلخانه کوچک نگهداری کردند تا کم کم با شرایط بیرون سازگار شود. بعد از آن گیاهان به گلخانه اصلی منتقل شد که دمای آنجا حدود ۲۵ درجه سانتیگراد و نور طبیعی بود و به مدت ۱ هفته در این شرایط نگهداری شدند. پس از گذشت ۱۰ روز، زمان سازگاری به طور کامل طی شده و گیاهان را می توان به گلدان بزرگ تر منتقل کرد و در گلخانه و یا اگر شرایط محیطی اجازه بدهد در محیط بیرون نگهداری کرد. ساگلام (۲۰۱۲) به منظور سازگار کردن گیاهک های تولید شده L.ochrus در شرایط کشت بافت، پس از شست و شوی ریشه گیاهک با آب مقطر، آنها را به گلدان های حاوی ورمیکولایت[۱۸۵]، مواد آلی و ماسه (۱:۲:۱) انتقال داد و با بهره گرفتن از کیسه پلاستیکی روی گیاهان پوشش ایجاد کرد و پس از گذشت ۱ هفته به محیط بیرون انتقال داد. دمیربگ و همکاران (۲۰۰۸) نیز به منظور سازگاری گیاهک های تولید شده L.cicera در شرایط کشت بافت، گیاهک ها را در شرایط گلخانه با دمای ۲۴ درجه سانتیگراد و نور طبیعی انتقال دادند.
فصل سوم
مواد و روش ها
فصل سوم
مواد و روش ها
۱-۳ زمان و محل انجام آزمایش
این پژوهش در سال ۱۳۹۳ در آزمایشگاه کشت بافت گروه باغبانی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین، واقع در شهر ملاثانی (۳۰ کیلومتری شمال شرقی اهواز) انجام شد.
۳-۲ تجهیزات آزمایشگاهی
۱-۲-۳ آزمایشگاه تهیه ترکیبات مختلف، محلول های پایه[۱۸۶] و محیط های کشت[۱۸۷]
در این قسمت از آزمایشگاه سه کار عمده انجام می شود:
الف- تهیه ترکیبات و مواد مورد نیاز، تهیه استوک ماکرو و میکرو المنت ها و ویتامین ها و نگهداری آنها در شیشه های تیره در سردخانه در دمای ۱±۴+ درجه سانتیگراد و همچنین تهیه استوک هورمون های مورد نیاز جهت تهیه محیط کشت و نگهداری آنها در دمای ۲۰- درجه سانتیگراد.
ب- تهیه محیط کشت و سترون کردن آن با بهره گرفتن از دستگاه اتوکلاو. محیط های تهیه شده را می توان همان روز استفاده کرد و یا به مدت حداکثر ۴ هفته در سردخانه در دمای ۱±۴+ نگهداری کرد (دانشور، ۱۹۹۲).
ج- نگهداری شیشه های کشت، شست و شوی شیشه های آلوده بعد از اتوکلاو شدن آنها و از بین بردن عوامل آلودگی.
ابزار و وسایل مورد نیاز جهت تهیه و نگهداری محیط کشت شامل:
- ارلن یک لیتری
- استوانه مدرج یک لیتری جهت به حجم رساندن محیط کشت
- قاشقک[۱۸۸] جهت برداشتن مواد
- همزن مغناطیسی و مگنت جهت به همزدن ترکیبات محیط کشت[۱۸۹]
- پیپت در حجم های مختلف جهت تهیه محیط کشت
- ترازوهای دیجیتال با حساسیت بالا (۰۱/۰، ۰۰۱/۰، ۰۰۰۱/۰) جهت توزین مواد مختلف از جمله ساکارز، آگار (با دقت ۰۱/۰)، مواد شیمیایی، ویتامین ها (با دقت ۰۰۱/۰) و هورمون ها (با دقت ۰۰۰۱/۰).
- بشر یک لیتری
- دستگاه پی اچ متر جهت تنظیم pH محیط های کشت با بهره گرفتن از هیدروکسید پتاسیم و اسید کلریدریک ۱ و ۱/۰ نرمال.
- آلومینیوم فویل جهت پیچیدن وسایل در آن و استریل کردن آنها و همچنین بستن درب ارلن حاوی محیط کشت و آگار.
۲-۲-۳ اتاق انتقال[۱۹۰]
اگرچه آماده سازی و تهیه ریز نمونه، قطعات کالوس و غیره در یک ظرف شیشه ای و یا در بین فیلتر کاغذی استریل انجام می شود، ولی انجام این کار در اتاقک استریل ضرورت دارد. هنگاﻣﻲ ﻛﻪ اﻋﻤﺎل ﻓﻮق در یک ﻓﻀﺎی ﻏﻴﺮاﺳﺘﺮﻳﻞ اﻧﺠﺎم ﺷﻮد ﻣﻴﺰان آﻟﻮدﮔﻲ اﻓﺰاﻳﺶ ﭼﺸﻤﮕﻴﺮی ﻣﻲ ﻳﺎﺑﺪ، ﺣﺘﻲ اﮔﺮ از ﻛﺎﻏﺬ اﺳﺘﺮﻳﻞ ﺟﻬﺖ ﻛﺎر اﺳﺘﻔﺎده ﺷﻮد. محیط اتاق انتقال باید عاری از میکروارگانیسم های بیماری زا باشد و استفاده از اتاقک دارای جریان هوای استریل[۱۹۱] ضروری می باشد که هوای پالایش شده در آن جریان دارد. با عبور هوا از فیلتر مخصوص به نام HEPA[192] که اندازه منافذ آن ۲۲/۰ میکرومتر می باشد هوا کاملا گندزدایی می گردد. در سقف این اتاقک از لامپ های فرابنفش میکروب کش[۱۹۳] برای از بین بردن میکروارگانیسم ها و هواکش با فشار مثبت نصب شده است. معمولا نیم ساعت قبل از شروع کار، دستگاه جریان هوا همراه لامپ فرابنفش و همچنین لامپ های فرابنفشی که در اتاق انتقال نصب شده اند روشن می شود و تمام اتاق انتقال گندزدایی می گردد. قبل از کار، محوطه درونی اتاقک با الکل اتیلیک ۷۰ درصد ضد عفونی شده و با دستمال کاغذی، الکل اتیلیک پاشیده شده خشک می شود.
۳-۲-۳ اتاق رشد[۱۹۴]
در اتاق رشد کلیه شرایط محیطی از جمله دما، رطوبت، جریان هوا و کیفیت و طول مدت نور به خوبی کنترل می شود. اکثر کشت ها در این اتاق در دمای ۲±۲۵ درجه سانتیگراد تحت فتوپریود ۱۶ ساعت روشنایی و ۸ ساعت تاریکی نگه داری می شوند. میزان شدت نور بسته به گونه گیاهی، نوع ریزنمونه و هدف آزمایش متغییر می باشد. محدوده نوری می تواند بین ۴۰۰ تا ۲۰۰۰ لوکس[۱۹۵] در نظر گرفته شود. در ظروف در بسته تبادل گازی کم است بنابراین به صورت عادی CO2 کم و اتیلن زیاد است. با کاهش غلظت CO2 میزان فتوسنتز در گیاهچه های کشت شده در درون شیشه محدود می شود. چون در شرایط کشت درون شیشهای نور کم و در نتیجه فتوسنتز پایین است، نیازی به افزودن CO2 وجود ندارد و معمولا بیشتر نیاز گیاه به هیدرات کربن از طریق افزودن ساکارز تامین می شود.
۳-۳ تهیه مواد گیاهی
بذور نخود شیرین مورد استفاده در این بررسی از شرکت نوین سبز پرور در تهران تهیه شد. وسپس در سردخانه در دمای ۱±۴+ درجه سانتیگراد نگهداری و در صورت نیاز مورد استفاده قرار گرفتند.
۴-۳ ریز نمونه های[۱۹۶] مورد استفاده
در این تحقیق از ریزنمونههای میان گره ساقه و برگ جهت اندام زایی غیر مستقیم[۱۹۷] و مستقیم[۱۹۸] استفاده شد و جهت پرآوری از جوانههای انتهایی و جانبی ساقه استفاده شد. ابتدا بذور نخود شیرین گندزدایی و در محیط کشت MSیک پنجم قدرت برای تولید دانهال در شرایط استریل کشت شد. پس از جوانه زنی بذور و رشد دانهال به مدت ۲ هفته، ریز نمونه های مورد نظر از دانهال تهیه شد.
۵-۳ تهیه محیط کشت
۱-۵-۳ تهیه محلولهای پایه و نگهداری آنها
در این تحقیق از محیط کشت های MS و B5 استفاده شد. ترکیبات تشکیل دهنده این محیط کشت در جدول ۱-۳ آورده شده است. برای آماده سازی محیط کشت ابتدا محلولهای پایه عناصر ماکرو، میکرو، ویتامین ها و اسیدهای آمینه به طریق زیر آماده گردید. ابتدا مقدار خاصی از هر کدام از عناصر ماکرو، میکرو، ویتامین ها و اسیدهای آمینه بر اساس دستورالعمل محیط کشت مورد نظر(جدول ۱-۳ و جدول ۲-۳) با ترازوی دیجیتالی وزن گردید. سپس هر کدام از ترکیبات فوق به صورت جداگانه به بشر حاوی ۵۰۰ میلی لیتر آب مقطر اضافه و با همزن مغناطیسی حل گردید. سپس با آب مقطر به حجم ۱۰۰۰ میلی لیتر رسانده و در ظروف تیره درب دار در سردخانه با دمای ۱±۴ درجه سانتیگراد نگهداری شدند.
اثر متقابل در فرایند مورد آزمایش به این صورت است که به آب در درون تانک اول در حال گرم شدن است، به محض استارت اینورتر آب سرد از تانک دوم به درون تانک اول ریخته می شود و حلقه کنترل دما را دچار مشکل می کند. برای به حداقل رساندن این اثر متقابل میتوان از جبرانساز استفاده کرد.
شکل ۷-۴۳ بلوک دیاگرام کلی سیستم چند متغیره با جبرانساز را نشان میدهد. در این بلوک دیاگرام v(s) ورودی، D(s) جبرانکننده، G(s) تابع تبدیل فرایند و y(s) نیز خروجی سیستم است.
شکل ۷-۴۳٫ بلوک دیاگرام کلی سیستم چند متغیره با جبرانکننده [۶۹].
حال باید D(s) به نحوی عمل کند تا بین ورودیهای v(s) و خروجیهای y(s) هیچ اثر متقابلی وجود نداشته باشد. مثالی از یک سیستم کنترل چندمتغیره همراه با جبرانساز در شکل ۷-۴۴ آورده شده است. در بلوک دیاگرام این سیستم کنترل، توابع تبدیل مربوط به کنترل کننده جبرانساز باید طوری قرار داده شوند که اثر متقابل را به طور کامل حذف کنند و میتوان نوشت:
به عبارتی
.
حال باید در این روابط اثر متقابل روی و نیز روی حذف شود، بنابراین جبرانساز به صورت زیر تعیین می شود:
بنابراین برای فرایند دو متغیره موجود در آزمایشگاه با در نظر گرفتن حلقههای کنترل دما و سطح به عنوان حلقههای کنترل اصلی و مجزا، ابتدا دو کنترل کننده PI با توجه به آنچه در بخش ۷-۴ توضیح داده شد، تنظیم و پس از آن سیستم جبرانساز طراحی می شود.
شکل ۷-۴۴٫ سیستم کنترل جبرانساز [۶۹].
ضرایب این کنترل کننده برای دو فرایند ذکر شده با بهره گرفتن از جعبهابزار PID نرمافزار متلب به صورت زیر تنظیم شده اند:
Ts=5s
Temperature loop: Proportional gain=1.9195, Integral gain=0.070865
Level loop: Proportional gain=2.8805, Integral gain=0.016764.
و تابع تبدیل جبرانساز برای این فرایند به صورت زیر خواهد بود:
نتایج اعمال کنترل کننده PI همراه با جبرانساز در مقایسه با روش IGPC در شکلهای زیر آورده شده است.
شکل ۷-۴۵٫ نتایج اعمال کنترلکننده PI همراه با جبرانساز در مقایسه با روش IGPC.
شکل ۷-۴۶٫ سیگنال کنترل اعمال شده در روش PI همراه با جبرانساز در مقایسه با روش IGPC برای خروجی دما.
شکل ۷-۴۷٫ نتیجه اعمال روش PI همراه با جبرانساز در مقایسه با روش IGPC برای خروجی سطح.
همانطور که از نتایج فوق آشکار است روش IGPC در مقایسه با روش PI همرا با جبرانساز نه تنها دارای سرعت پاسخ مطلوبتری است، بلکه سیگنال کنترل اعمال شده در این حالت بهینهتر از سیگنال کنترل اعمال شده توسط روش PI میباشد. در فرایند دما سرعت پاسخ خروجی بسیار بیشتر از کنترل کننده PI میباشد و نوسانات بسیار کمتری در سیگنال کنترل نیز مشاهده میشود. این نوسانات در سیگنال کنترل روش PI هنگامی که دما به سیگنال مرجع نزدیک می شود بیشتر شده و و در این حالت سیگنال PWM ایجا شده توانایی بالابردن دمای آب را نخواهد داشت و در نتیجه سیگنال مرجع با سرعت خوبی دنبال نشدهاست. در مورد خروجی دما نیز سیگنال کنترل در روش PI دارای نواسانات بیشتری است که این نواسانات در طولانی مدت میتواند سخت افزار فرایند (در این حالت اینورتر) را با مشکل مواجه کند.
از طرف دیگر حجم حافظه مورد نیاز برنامه نسبت به حالت استاندارد کاهش قابل ملاحظهای داشته است و این نشان میدهد