الف) از حق آزادی و امنیت فردی برخوردار هستند،
ب) بطور خود سرانه و یا غیر قانونی از حق خود محروم نگردیدهاند و اینکه هرگونه محرومیت از آزادی منطبق بر قانون میباشد و اینکه وجود معلولیت به هیچ وجه محرومیت از آزادی را توجیه نمینماید.
۲- دولتهای عضو اطمینان حاصل مینمایند در صورتیکه افراد دارای معلولیت از آزادی در طی هر روندی محروم گردیده باشند، آنها بر مبنای برابر با سایرین از ضمانت منطبق بر حقوق بشر بینالمللی برخوردار میباشند و با آنها در راستای اهداف و اصول این کنوانسیون شامل مفاد انطباق منطقی رفتار میگردد»
بر اساس ماده فوق و بندهای ذکور مشاهده میشود که دولتها بر قانون محوری در برخورد با افراد معلول توصیه شدهاند، به عبارتی، ضمن اینکه این افراد بخاطر شرایط مساوی با افراد غیرمعلول باید در جایگاه مساوی قرار بگیرند و هیچگونه اجبار و سلب آزادی از آنها صورت نگیرد، در ضمن مطابق با بند آخر در صورتی که این افراد به هر دلیلی از حقوق خود اعم از آزادی حیات و یا زندگی مساوی محروم شده باشند، دولتها باید ضمانت لازم در برخورد عادلانه و مطابق با حقوق بشر این قشر را ارائه دهند، در این صورت نظام قضائی به نیابت از دولت وظیفه دارد که بر اساس این کنوانسیون، با رعایت اصل مساوی بودن و در سایه ارتقاء ظرفیت حقوقی این افراد توسط نهادهای تعیین شده، به استیفای حقوق از دست رفته این افراد بپردازد و نیز بند ماقبل آخر این ماده تاکید کرده است که معلولیت به عنوان محرومیت به حساب نیامده و همواره نمیتوان با اتکا به معلولیت افراد، آنها را از حقوقشان محروم کرد.
از این رو و بر اساس بند فوق افراد معلول در صورتی که به واسطه معلولیت، دچار محرومیت از حقوق خود شدهاند، لازم است که به عنوان نقض حقوق بشر و نقض برابری این افراد با افراد غیرمعلول مورد بررسی قرار گیرند و این ماده در چنین شرایطی میتواند به عنوان یک استناد محکم در قانون اساسی کشورها مدنظر قرار گیرد.
ماده۱۵، آزادی از شکنجه یا مجازات یا رفتار ظالمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز را برای معلولان پیشبینی کرده است« ۱-احدی مستوجب شکنجه یا مجازات یا رفتار ظالمانه، غیر انسانی و تحقیر آمیز نمیباشد. بویژه احدی بدون رضایت آزادانه تحت آزمایشات علمی یا پزشکی واقع نمیگردد.
۲- دولتهای عضو تمامی تدابیر قانون مداری، اداری، قضایی موثر و یا دیگر تدابیر را در مورد افراد دارای معلولیت بر پایه برابر با سایرین اتخاذ مینمایند تا از قرار گرفتن آنان در معرض شکنجه یا رفتار تحقیر آمیز یا غیر انسانی یا ظالمانه یا مجازات ممانعت ورزند». با وجود اینکه کنوانسیونهای حقوق بشر نیز با هرگونه شکنجه افراد بشری در تمامی سطوح، جدا از رنگ و نژاد و. .، مخالفت کرده است، ولی باید اذعان کرد که هیچ یک از دولتهای عضو با وجود پذیرش این اصل، پایبندی بر این موضوع ندارند، بگونهای که همه ساله موارد زیادی از نقض حقوق افراد در زمینه شکنجه، سلب آزادی و.. .، گزارش میشود. در کنار این مسئله کنوانسیون حقوق افراد دارای معلول نیز با تکیه بر این اصل حقوق بشر و نیز ناتوانی افراد معلول تاکید بر عدم بکارگیری زور و شکنجه و اقدامات غیرانسانی با بکارگیری نظام کیفری عدالت عادلانه داشته است، زیرا این اصل با تکیه بر توان تحمل این افراد توصیه شده است و افراد معلول همواره بر اساس نوع معلولیت خود فاقد تحمل در مقابل شکنجه و فشارهای روحی و روانی میباشند[۲۳۳]، از طرفی بر اساس رویکرد انساندوستانه نیز شکنجه و رفتارهای ظالمانه بر علیه این قشر نیز قابل قبول نمیباشد و این گروه براحتی در مقابل این رفتارها آسیبپذیر بوده و میتواند باعث افزایش معلولیت این افراد گردد[۲۳۴] که برخلاف مواد پیشین که در آن بر ارتقاء توانمندی افراد معلول به منظور ارتقاء ظرفیت حقوقی آنها اشاره شده است، خواهد بود.
در واقع افراد معلول دارای محدودیتهای خاص خودشان میباشند که نیازمند این هستند که در جامعه، در میان ضابطین دادگستری و از طریق کارکنان دادگستری و قضات براحتی مورد شناسایی قرار بگیرند، اگرچه معلولیت همیشه به معنی سلب مسئولیت نیست، اما این قشر میتوانند از طریق آموزش کارکنان و مرتبطین دادگستری به موقع شناسایی شده و از تحت فشار قرار گرفتن فراتر از توان خود دور نگه داشته شوند[۲۳۵] که محرومیت از آزادی، شکنجه و… از آن جمله میباشند.
ماده۱۶ نیز در ادامه مواد پیشین بر پیشگیری از استثمار، خشونت و آزار و اذیت این قشر اشاره کرده است که بند ۲و ۳ آن به آموزش امور قضائی به افراد معلول در جهت پیشگیری از انواع خشونت و استثمار و.. و یا گزارش و نظارت بر زندگی افراد معلول مربوط میگردد:
« ۲- دولتهای عضو همچنین تدابیر مناسبی را جهت جلوگیری از تمامی اشکال استثمار، خشونت و آزار و اذیت با تضمین مواردی از جمله اشکال مناسب کمکهای حساس جنسیتی و سنـی و حمایت از افراد دارای معلولیت و خانوادهها و مراقبین آنها از جمله از طریق ارائه اطلاعات و آموزش در مورد چگونگی پرهیز، شناسایی و گزارش در مورد نمـونههایی از استثمار، خشـونت و آزار و اذیت اتخاذ مینمایند. دولتهای عضو تضمین مینمایند که خدمات حمایتی نسبت به سن، جنسیت و معلولیت از حساسیت برخوردارند.
۳- به منظور جلوگیری از وقوع تمامی اشکال استثمار، خشونت و آزار و اذیت، دولتهای عضو اطمینان حاصل مینمایند که تمامی تسهیلات و برنامههای طراحی شده برای خدمت به افراد دارای معلولیت بطور موثر توسط مقامات مستقل نظارت میگردد و…».
ماده فوق حمایت از افراد معلول به شکل آموزش و توانمندسازی را مدنظر قرار داده است که میتواند یک رویکرد حفاظتی- قضائی مطرح گردد، زیرا افزایش مهارتهای شناختی و توانبخشی افراد معلول در جامعه اولا از این قشر در مقابل جرائم و سوء استفاده محافظت میکند، ثانیا در صورت هرگونه سوء استفاده،آزار و اذیت، استثمار و.. بر علیه این قشر، آموزش و توانمندی سازی آنها، بخصوص آموزش حقوقی و افزایش توان برقراری ارتباط با دنیای خارج میتواند، این اقشار را در مسیر دستیابی به محاکم قضائی مورد حمایت قرار دهد.
بنابراین، با توجه به موادی از کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت که مورد بررسی قرار گرفت، مشخص میگردد که این کنوانسیون به همان اندازه که به سایر ابعاد حمایتی اهمیت داده است، به حمایت قضائی از افراد دارای معلولیت نیز توجه کرده است.
این کنوانسیون در برخی از مواد قانونی خود حمایت از افراد معلول در محاکم قضائی را به عنوان هدف مستقیم خود مشخص کرده است و در برخی مواد نیز به شکل ضمنی و غیرمستقیم، این حمایت را تشریح کرده است که به عنوان نمونه میتوان به آموزش کارکنان محاکم قضائی یا آموزش امور قضائی به عنوان اشاره مستقیم و آموزش شناختی و توانمندسازی آنها و به عنوان اشاره غیرمستقیم، تلقی کرد.
در کل میتوان سیاستهای کنوانسیون در حمایت قضائی از افراد دارای معلولیت، به شکل هدفمند و تحت پشتوانه سایر جنبههای حمایتی، شامل حمایت حقوقی، قضائی، رفاهی و… تلقی کرد و درواقع کل مواد قانونی آن، به نوعی مرتبط با حمایت قضائی میباشد که همین مسئله نیز میتواند به عنوان یک ویژگی متمایزکننده با قوانین داخلی فرض شود که عموما عملکرد غیرنظاممند نسبت به حقوق افراد معلول داشته است که در گفتار بعدی مورد بررسی قرار خواهد گرفت[۲۳۶].
گفتار دوم – بررسی گرایش سیاستهای حمایتی قضائی ایران
همانگونه که قبلا نیز گفته شد، بارزترین قانون داخلی ایران که موجودیت معلول را به رسمیت شناخته است، قانون جامع حمایت از افراد دارای معلولیت میباشد که صرفا به تعیین قیم و ایجاد نهادهای واسط(که همواره به شکل تخصصی هم عمل نمیکنند) بسنده کرده است.
و تنها مادهای از قانون جامع حمایت از معلولان که به حمایت قضائی از معلولان پرداخته است، ماده ۱۳ میباشد که صرفا به عزل و نصب قیم و ضرورت آن پرداخته است. آییننامه این ماده که در سال ۱۳۸۳ تصویب شده است. شامل موادی میباشد که وظایف قیم و نیز نحوه بکار گیری و. .. مرتبط با آن را پیشبینی کرده است.
قوانینی که به حمایت از این قشر از جنبه شکلی(آیین دادرسی ) پرداخته است، هنوز راه درازی در پیش دارد، به عبارتی، عدم پرداختن به حضور مستقیم معلولان و استقلال قضائی در محاکم قضائی و بسنده کردن به تعیین قیم و سرپرست، برای افراد معلول عملا جلوی تکامل قوانین حمایتی و به موازات آن حمایت قضائی را در فرایند رسیدگی و تسهیل دسترسی افراد معلول به عدالت را گرفته است که به نوعی انحراف قوانین حمایتی- قضائی از مسیر اصلی کنوانسیونهای بینالمللی بوده است و در کل باید اینگونه نتیجه گرفت که عملا حمایت قضائی که از این قشر، در ایران صورت میگیرد نه یک حمایت واقعی بلکه حمایتی سرپرست معابانه[۲۳۷] میباشد.
یکی از ویژگیهای سیاستهای تقنینی در ایران، رویکرد جدا کردن افراد معلول از بدنه اجتماع و در عین حال حمایت از طریق واسطهها میباشد. این رویکرد بقدری مشهود میباشد که قانونگذاران هرگز در برشمردن حقوق افراد معلول از شبههجمله «حضور افراد معلول» استفاده نکرده است و همواره بر حمایت و موظف کردن سازمانها در حمایت و تعیین قیم تاکید شده است، طبیعی است که در چنین شرایطی افراد معلول هرگز اجازه توانمند شدن، برای دفاع مستقیم از حقوق خود را نخواهند داشت.
این درحالی اقدامات حمایتی نوین،رویکردها تغییر کرده است که در آن جای سرپرستی[۲۳۸] مطلق[۲۳۹] و سلب اختیار افراد معلول که مانعی در خود نمایندگی افراد معلول در محاکم قضائی میباشد، از طریق تعهد حمایت و پشتیبانی جایگزین شده است که از طریق تامین امکانات و تسهیلات حضور و برقراری ارتباط در محاکم قضائی تامین میگردد، بگونهای که اهداف کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت را از طریق فراهم کردن استقلال و خودحمایتی افراد معلول فراهم میکند[۲۴۰].
به این صورت است که نهاد بهزیستی، به صف واسط اول که نظام قضائی هست اضافه میشود و فاصله بین افراد معلول و طرف دیگر دعوا، بهاندازهای میشود که این دو طرف هرگز همدیگر را نمیبینند و پرونده معلولان به خودی خود طولانی میگردد که احتمال بینتیجه ماندن آن افزایش مییابد. (البته با این فرض که این افراد به عنوان قربانی جرم و حق خوری شده باشند). این در حالی است که قرار گرفتن خود نظام قضائی به عنوان یک نظام واسط و طرف سوم دعوا در حال حاضر به دلیل ترویج عدالت ترمیمی در کشورهای توسعهیافته و ایران به چالش کشیده شده است[۲۴۱](که شورای حل اختلاف به عنوان نماد این تحول در کشور موجودیت پیدا کرده است).
این رویکرد که قانونگذاران داخلی بر آن پافشاری میکنند. نه تنها افراد معلول را از توانایی حضور مستقیم در نهادهای قضائی به دلیل معلول بودن این نهادها (نبود کارکنان آموزشدیده و ویژه برای حمایت از افراد معلول و امکانات تسهیلکننده حضور آنها ) محروم کرده است، بلکه حضور بظاهر پر رنگ این سازمانهای به ظاهر حمایتگر، باعث شده است که افراد معلول به نوعی از حضور در اجتماع خوداری کرده و به دنیای کوچکی که این نهادها میباشند پناه ببرند. دکتر قاری سید فاطمی، در مقدمه مقاله خود «حقوق و آزادیهای مدنی معلولان» دلیل حضور پررنگ افراد معلول در شهر اروپایی گلاسکو، برخلاف شهرهای ایران را تغییر نگرشها و نیز امکانات حمایتی در شهرسازی و اداری و.. میداند، حال آنکه حتی قانونگذاران ما، هنوز با نگرشی سنتی به قضیه نگاه میکنند[۲۴۲].
در حالی که ماده۱۳ کنوانسیون معلولان بر دسترسی موثر معلولان به عدالت از طریق توانمندسازی و انطباق شرایط آنها و نیز یاری و کمک آنها از طریق کارکنان آموزشدیده پلیس و نظام قضائی تاکید کرده است، ماده ۱۳ قانون حمایت از معلولان در رویکردی کاملا متناقص به این شکل آمده است:
«سازمان بهزیستی کشور موظف است با ایجاد ساز و کار مناسب، نسبت به قیمومیت افراد معلول اقدام نماید، دادگاهها موظفاند در نصب یا عزل قیم افراد معلول صرفا از طریق سازمان مذکور عمل و مبادرت به صدور حکم نمایند»این ماده، با مواد کنوانسیون بینالمللی حقوق افراد معلول که بر توانمندسازی و استقلال معلولان تاکید کرده است، تضاد دارد. البته باید اذعان کرد که توجه به استقلال افراد معلول در هر سطحی از ظرفیت حقوقی که باشند، از رویکرد جایگاه انسانی آنها نشات میگیرد و این اجازه را میدهد که افراد معلول علارغم اینکه توان درک استماع و یا دفاع از خود را ندارند، به آنها توجه شود، بگونهای که بستری فراهم گردد که دیگران و حتی نمایندگان قانونی آنها نتوانند یکسره به جای آنها تصمیم بگیرند که شاید دلیل توجه و تاکید کنوانسیون بر جلوگیری از تکرار، وقایع نازیسم و کشتن از روی دلسوزی و.. باشد[۲۴۳].
نقض آشکار دیگر آن است که در ماده واحده قانون واگذاری قیومت محجورین تحت پوشش سازمان بهزیستی اشاره شده است که تصمیم گیری و ضروت تعیین قیم برای افراد معلول به عهده نهاد بهزیستی که یک سازمان کاملا غیرقضائی[۲۴۴] میباشد گذاشته شده است[۲۴۵].
در صورتی که افراد معلول تحت پوشش این سازمان مشمول حمایت از طریق قیومت نشوند، بر طبق ماده ۷ آییننامه اجرایی ماده ۱۳ قانون حمایت از معلولان این سازمان موظف است که به کلیه افراد معلول مشاوره حقوقی داده و یا وکیل تعیین نماید، با وجود اینکه اینگونه حمایت از افراد معلول، به نوعی میتواند پیچیدگیهای فرایند دادرسی را برای افراد معلول تسهیل کند و نیز در تبصره همین ماده نیز این اختیار به سازمان بهزیستی داده شده است که در صورت نیاز میتواند به نمایندگی از افراد معلول اقدام به طرح دعوا نسبت به اشخاص و سازمانهای طرف دعوا کند، اما دو مشکل اساسی که وجود دارد، این است که آیا همواره میتوان بر اجرایی شدن این قوانین به لحاظ اینکه این سازمان هموار نیازمند تامین بودجه، در استفاده از وکلا و قیم است، مطمئن بود و نیز آیا این سازمانها دارای کارشناسان حقوقی قابل اتکا هستند و نیز میتوان بر سهم مشخص این سازمان در استفاده از وکلا و کارشناسان دادگستری که در ماده ۸ آیین نامه اجرایی ماده ۱۳ قانون جامع حمایت از معلولان آورده شده است، اطمینان حاصل کرد.
به غیراز قانون جامع حمایت از افراد دارای معلولیت که افراد معلول را مورد شناسایی قرار داده و حقوق خاصی را برای آن متصور شده است که برخی از مواد مرتبط با حمایت قضائی آن شرح داده شد، در کشور ایران قوانین آیین دادرسی نیز میتوانند شامل موادی در حمایت قضائی از افراد معلول باشند، با این وجود به دلیل عدم تعریف مفهوم معلولیت در این قوانین، صرفا موادی که به نوعی مرتبط با افراد دارای معلولیت باشد،در ادامه مورد بررسی قرار میگیرد.
افراد معلول به عنوان مجرم یا شاکی، خوانده و یا خواهان حقی دارند که بخاطر شرایط خاصشان در قوانین، تبصره و یا اختصاصاتی، داشته باشند، همانگونه که افراد عادی در مواجهه با نظام عدالت، مشمول حقوقی میشود که شامل تمام مراحل تحقیقات مقدماتی، دادرسی، صدور حکم و نیز محکومیت میگردند، در اینصورت افراد معلول نیز باید دارای چنین امکان خاصی باشند، هر چند این افراد مشمول تمامی حقوق افراد غیرمعلول میشوند، اما اقتضاعات حقوقی این افراد متفاوت بوده و شرایط خاصی را میطلبد که لازمه آن وجود افرادی آموزشدیده در میان ظابطین دادگستری، دادگستری و حتی زندانها در زمان سپری کردن محکومیت و از همه مهمتر وجود آیین دادرسی ویژه میباشند، هر چند ماده ۱۳ و بالطبع آییننامه اجرائی آن تاکید زیادی بر حمایت حقوقی[۲۴۶] و مشاوره بر افراد معلول داشته است که نشاندهنده حمایت بیچون و چرای این افراد در حین دادرسی میباشد که میتواند نقش نسبتا خوبی در استیفا و یا دفاع از حقوق این افراد داشته باشد و به نوعی تا حد زیادی میتوان بر دستیابی به نظام دادرسی عادلانه از طریق این حمایتها اطمینان پیدا کرد.
به هر حال افراد معلول در کنار بیتوجهی قانونگذاران، به نوعی درگیر فرایندهای ناسازگار قضائی میگردند و از تاریخی که فعالیتهای دولت اساسا وضعیت شخص ذیربط را متأثر میسازد ضرورت پیدا میکند، اگر چه اینگونه فعالیتها با نخستین اعلام رسمی یک اتهام مشخص خواهد شد، ولی در برخی قضایا ممکن است به محض دستگیری شخص واقع شود. [۲۴۷]
در این میان خلا قانونی و غفلت قانونگذار به زمان بازداشت و حتی تحقیقات مقدماتی مربوط میشود که در آن افراد معلول هرچند بخاطر شرایط خاص خود ممکن است به بهزیستی عودت داده شوند، اما نبود قانون مشخص در حمایت از افراد معلول در این زمان، دست پلیس و نیروی انتظامی را برای بازداشت افراد معلول بدون اینکه امکان خاصی بر نگهداری او وجود داشته باشد را باز گذاشته است، به ویژه اینکه این قشر در معرض دستگیری بیشتری نیز قرار دارند[۲۴۸].
از طرفی دیگر حضور طرفین دعوا در جلسات محاکمه، تفهیم جرم و نیز دفاع، حقی است که از ضروریات یک دادرسی عادلانه میباشد، اصل ۳۴ دادخواهی و دسترسی به دادگاه صالح را حق مسلم همه شمرده و در اصول ۳۲، ۳۵، ۳۸ و ۳۹ در باب حقوق ملت و نیز در اصول ۱۶۴، ۱۶۵ و ۱۶۶ نیز در فصل مربوط به قوه قضائیه به سرفصلهایی از یک دادرسی منصفانه و عادلانه، بیآنکه واژه معلولیت و ضروریات حقوقی آن مورد توجه قرار گیرد.
البته هیچ قانونی در منع افراد معلول از ادای حقوق خودشان و عدم دسترسی به دادرسی عادلانه، وجود ندارد، اما قانونگذار هیچگاه از تسهیل و ارائه امکانات خاص برای این افراد، جهت شناسایی در تحقیقات مقدماتی و حضور فعال در جلسات دادرسی سخنی به میان نیاورده است که این مسئله به خودی خود و به شکل ضمنی، بیانکننده این مسئله است که دادرسی عادلانه در مورد افراد معلول به نوعی دچار چالش میباشد، زیرا نه تنها زمان دادرسی بلکه از همان آغاز دستگیری و تشکیل پرونده اهمیت دارد و بیتوجهی به ضروریات یک دادرسی عادلانه، میتواند تبعات جبرانناپذیری برای افراد معلول داشته باشد
زیر شکنجه، سلب آزادی غیرقانونی، آسیبدیدگی ناشی از موراد فوق، به عنوان عوامل ناقض حقوق بشر کمترین پیامد، بی توجهی قانونگذار به تفاوتهای فردی افراد معلول در مواجهه با سیستم قضائی خواهد بود که اقتضاعات جریان دادرسی عادلانه در آن مورد توجه قرا نمیگیرد.
زیرا ما همواره مشاهده میکنیم که علارغم اینکه در قوانین بینالمللی و به تاثی از آن قوانین داخلی به صراحت بر عدم بکارگیری شکنجه نسبت به متهمان تاکید کرده است، اما میتوان با اطمینان گفت که این قانون هرگز روی عمل به خود نمیگیرد و مراکز خاصی همچون آگاهی و واحدهای ویژه در کلانتریها همواره از شکنجه متهمان برای گرفتن اعترافات اولیه استفاده میکنند، این مسئله میتواند برای افراد معلول نیز صادق باشد و این افراد را علارغم معلولیت ذاتی آنها در معرض شکنجه، اعترافات ناصحیح و .. قرار دهد.
لذا حمایت قضائی از افراد دارای معلولیت، همواره با چالشهای جدی مواجه میباشد که شامل خلاء قوانین حمایت قضائی، تشتت و عدم یکپارچگی قوانین حمایت قضائی موجود، عدم انطباق با کنوانسیون از جنبه حمایت قضائی و پافشاری بر رویکردهای حمایت قضائی سنتی میباشد که مانع استقلال افراد معلول در محاکم قضائی میگردد.
در مبحث فوق مقررات کنوانسیون و قوانین داخلی که مرتبط با حمایت قضائی از افراد دارای معلولیت بود، مورد بررسی قرا گرفت تا گرایش و اهداف حمایتی آنها از افراد معلول تا حدی مشخص گردد، با این وجود برای روشنتر شدن مطلب و مشخص شدن ابعاد تامینکننده سیاستهای حمایت قضائی این دو قانون لازم است که جنبههای مختلف مورد اهمیت از نظر قوانین مذکور نیز شناسایی گردد، بطوری که مشخص گردد که کنوانسیون و حقوق داخلی از چه جنبههایی برای حمایت قضائی خود از افراد دارای معلولیت استفاده کردهاند که در مباحث آینده تحت عناوین « بررسی جنبههای حمایت قضائی کنوانسیون سی.آر.پی.دی » و « بررسی جنبههای حمایت قضائی ایران » مورد بررسی قرار میگیرند.
مبحث دوم – بررسی جنبههای حمایت قضائی کنوانسیون سی.آر.پی.دی
کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت، پیشتر از نظر جامعیت مورد بررسی قرار گرفت و ثابت گردید که مواد این کنوانسیون به خوبی با نیازهای معلولان از نظر حقوقی و هم از نظر قضائی انطباق دارد. با وجود این، در دستیابی به حمایت قضائی، جنبههای جزئی دیگری لازم است تا به تبع آن حقوق داخلی تحت تاثیر آنها بتواند شرایط را برای معلولان از جنبه دستیابی به عدالت، به نحو کارا و موثر، فراهم کند.
یک فرد معلول برای اینکه بتواند هم به عنوان یک شاکی و هم به عنوان یک متهم در نظام عدالت حضور داشته باشد، یا باید توانمند شده باشد و یا اینکه تشکیلات و ساختارهای قضائی و غیرقضائی بگونهای عمل کنند که جای خالی ناتوانیهای آنها پر شود، این شرایط ایدهال، به ندرت در سیستمهای قضائی کشورها در دسترس میباشد، اما کنوانسیون حمایت از افراد معلول برای دستیابی به هدف فوق پنج زمینه را در نظر گرفته است و مواد قانونی خود را حول آن تدوین کرده است تا مسیر را برای معلولان بگونهای هموار کند که آنها تا پایان دادگاه و یا محکومیت هیچگونه تبعیض، نابرابری و ظلمی را حس نکنند، البته این پنج زمینه استنباط پژوهشگر میباشد، این پنج جنبه در نظر گرفته شده، بگونهای در طول هم قرار گرفتهاند که عبارتاند از:
۱- آموزش و توانمندسازی افراد معلول
۲- تسهیل دسترسی
۳- آموزش کارکنان
۴- حضور موثر در تمامی مراحل دادرسی
۵- حفاظت از افراد معلول
با توجه به اینکه هر یک از موارد فوق به نوع خاصی با حمایت قضائی مرتبط هستند. بنابراین، تمامی موارد اشاره شده در قالب پنج گفتار مورد مورد بحث قرار میگیرند.
گفتار اول- آموزش و توانمندسازی افراد معلول
همانگونه که قبلا نیز گفته شد، مقررات کنوانسیون به شکل مستقیم قابلیت اجرایی ندارند و عموما این کنوانسیون بیشتر در تعیین خط و مشها و سیاستهای حمایتی مورد استفاده بوده است، بخشی از قوانین آن صرفا حقوقی نبوده و جنبههای عملی و روالهای قضائی و دسترسی به عدالت را به شکل موثر تاکید کرده است که از جمله آنها میتوان به جنبه آموزش افراد معلول اشاره کرد.
با وجود آنکه آموزش به خودی خود نمیتواند با حمایت قضائی مرتبط باشد، اما نمیتوان بدون آموزش افراد معلول، آنها را مشمول حمایت موثر قضائی کرد.
بنابراین آموزش و توانمندسازی افراد در مرحله اولیه شاید در افزایش آگاهی عمومی و تواناییهای جسمی آنها مهم باشد، اما در حین مواجهه آنها با نظام قضائی میتواند شامل مشاورههای حقوقی و آموزش روالهای قضائی و نیز نحوه صحبت کردن با پلیس و محافظت از حقوق خود در زمانی که با پلیس سروکار دارد، باشد[۲۴۹].
ازدیدگاه کارکرد گرایانه، نظام ژئوکالچرجهانی آمیخته ای از حوزه های تمدنی بزرگ ونیز نواحی کوچک وبزرگ فرهنگی است که برحسب تأثیر دو دسته از نیروها ، دو مدل متفاوت رفتاری رادر کنار هم به نمایش می گذارند. دریک، مدل درون گرایانه ، مبتنی بر جدا سازی های فرهنگی، ودر دیگری مدل آمیزش فرهنگی، مبتنی بر حذف موانع موجود بر سر راه تبادل فرهنگها. در حالت نخست فرهنگ محلی یا ناحیه ای تمایلی به تغییر وتحول نداشته ، پس تولیدات فرهنگی آن محدود، سنتی، وفاقد نو آوری است. از این رو مخاطبینش هم کم تعداد، وعموماً شامل بخشی ا زشهروندان خودی است. درحالیکه د رمدل بعدی پیامها وکالاهای فرهنگی بواسطه برخورداری از سه خصیصه، جذابیت، عقلانی بودن، و ویژگی کاربردی آنها، از مقبولیت زیادی برخوردارند. بویژه اینکه از پیشرفته ترین شیوه ها و تجهیزات تکنیکی نیز برای ارسال پیامها بهره می گیرند.
چنین تفسیری از تعاملات فرهنگی که بر پایه تحلیلی کارکرد گرایانه استوار است، شباهت زیادی به مدل معروف پروفسور ژان گاتمن[۳۰]تحت عنوان نیروهای شمایل ساز ونیروهای حرکتی یا آیکونوگرافی وسیرکولیش[۳۱]دارد. گاتمن اعتقاد داشت که نقشه سیاسی جهان در هر لحظه از زمان محصول برآیند دودسته از نیروهاست.یک دسته نیروهای وحدت بخش که در قالب عبارت نیروهای شمایل ساز یا نمادین[۳۲] درصددند تا از طریق برجسته ساختن ارزشهای فرهنگی و الگوهای بومی – ودر مقابل کاهش ارتباط با جهان خارج – موجبات وحدت ملی و یکپارچگی گروه های قومی –سرزمینی را در یک کشور فراهم سازند. بنابراین سعی دارند به تحکیم مرزها و خطوط قراردادی مبادرت ورزیده و در مسیر مبادلات کالاها، خدمات، اندیشه ها ، واز همه مهمتر انسان ها مانع ایجاد نمایند. نظام های شبه بسته اتحاد شوروی ودیگر کشورهای بلوک شرق سابق، مناسب ترین نمونه دراین زمینه بودند.
درمقابل دسه ای دیگر از نیروها که به نیروهای حرکتی [۳۳]موسومند تلاش دارند با سرعت بخشیدن به جابجایی ها وگسترش سطح مبادلات با دیگرکشورها، کارکرد مرزها را در زمینه جدا سازی های تصنعتی تنزل داده وموجب تسهیل و تسریع جابجایی انسان ها، اندیشه ها و کالا ها گردند. دراین زمینه نیز می توان به مدل اتحادیه اروپایی[۳۴]اشاره کرد. در اروپا ملت هایی که تا چند دهه پیش براثر دشمنی های دیرینه همواره با یکدیگر اختلاف داشته ودر جنگ بسر می بردند، از طریق اتخاذ الگوی سیرکولیشن، ابتدا با زدودن مرزهای گمرکی میان خود، وسپس با برچیدن مرزهای سیاسی، اجتماعی وسرانجام پولی، آرمان دیرینه اتحاد ملل اروپایی را تحقق بخشیدند.
در مدل آیکونوگرافی بواسطه مسدود بودن مرزها و کاهش سطح مبادلات بین اللمللی، بر میزن فرسایش یا «آنتروپی»[۳۵] در درون سیستم بتدریج افزوده گشته، تا جایی که سرانجام به فروپاشی نظام سیاسی می انجامد، نظیرآنچه که در بلوک شرق روی داد. اما د رمدل اخیر براثر سهولت ارتباطات، تبادل انرژی با خارج سیستم با سرعت بیشتری صورت گرفته ودر نتیجه سطح آنتروپی کاهش می یابد و زمینه برای توسعه اقتصادی، سیاسی، وفرهنگی مهیا می گردد (Saul.B.Cohen,1963).
اما بر پایه رویکردی ساختارگرایانه از فرایند ژئوکالچر جهانی، چنین به نظر می رسد که ساختار این نظام بر پایه همان الگوی متداول دوگانه ساختاری استوار است که مثلاً مدل نظام جهانی[۳۶]یا مرکز – پیرامون [۳۷]ایمانوئل والرشتاین براساس آن بنا شده . برپایه این مدل، ساختار این نظام بگونه ایست که دریکسون آن کشورهای توسعه یافته صنعتی جهان وابسته به تمدن غربی به عنوان تولید کنندگان پیام ها وکالاهای فرهنگی، ودر سوی دیگر آن نواحی فرهنگ سنتی و بومی، یاکشورهای در حال توسعه جهان به عنوان مخاطبین این پیام ها و مصرف کنندگان این کالاها قرار گرفته اند. دراین صورت همواره یک جریان نابرابر فرهنگی از سوی تمدنهای پیشرفته به سمت تمدنها وفرهنگهای توسعه نیافته وسنتی جهان برقرار
است. (ازغندی وهمکاران،۱۳۸۸؛ ۴۲)
روش اجرای تحقیق
روش مورد استفاده در این پژوهش، اسنادی، توصیفی و تحلیلی می باشد. از نظر روش شناسی، این پژوهش را می توان در زمره مطالعات توصیفی قرارداد که با بهره گرفتن از بررسی های کتابخانه ای به تبیین ماهیت جنگ نرم وارتباط آن با قدرت نرم است.لذا ابتدا با استنتاج از ادبیات موجود جنگ نرم، مهم ترین متغیرهای تأثیرگذار در شکل گیری جنگ نرم در چهار قالب اصلی جامعه ، دولت ، هدف، نیروی جنگ نرم و بازیگر خارجی دسته بندی می شود. سپس با بهره گرفتن از تحلیل سلسله مراتبی وزن گذاری و اولویت بندی می شوند و متغیرهای حیاتی مشخص می گردد. مهم ترین مسئله روشی این پژوهش این است که هنگامی که منافع حیاتی و مهم هر جامعه مورد تهدید قرار گیرد، امنیت آن جامعه مورد تهدید قرار گرفته است. امنیت به معنای حفاظت در مقابل خطرات و داشتن احساس ایمنی خاطر می باشد (آقاپور،۱۳۹۰؛ ۲۵٫)
۳-۲- روش های گردآوری اطلاعات
عمدتاً با روش کتابخانه ای شامل فیش برداری از کتب و نشریات داخلی، مقالات و پایان نامه های دانشجویی، منابع اینترنتی، شبکه های ماهواره ای ، بانکهای اطلاعاتی می باشد.
داشتن شرایط خاص جغرافیایی، چهار فصلی بودن آب و هوا و شرایط اقلیمی منحصر به فرد باعث شده کشور ایران، یکی از غنی ترین و در عین حال زیباترین کشورهای جهان از نظر داشتن جاذبه های طبیعی می باشد، به طوری که از این نظر جایگاه پنجم را در دنیا به خود اختصاص داده است.
ایران از نظر طبیعی، جزو منحصربه فردترین کشورهای جهان محسوب می شود. زیرا هر گوشه آن دارای طبیعتی متفاوت نسبت به سایر نقاط دارد. طبیعت کشور ایران را مجموعه ای از رشته کوه ها، دشت ها، مناطق کویری، جلگه ها، آبشارها، جنگل ها، رودها، دریاچه ها، آتشفشان ها و غارها تشکیل می دهند که هر یک از این پدیده ها در نوع خود بی نظیرند و با قرارگرفتن در کنار یکدیگر طبیعتی زیبا را برای کشور ایران فراهم آورده اند.
ایران ۱۶۴۸۱۹۸ کیلومتر مربع یا ۶۳۶۳۷۵ مایل مربع وسعت دارد که ۷/۰ آن را آب تشکیل می دهد. ایران یک کشور آسیای غربی ست و در منطقه خاورمیانه و نیز آسیای مرکزی و قفقاز واقع شده است.
در تقسیمات کشوری ایران، شهرستان واحدی کوچکتری از استان و بزرگتر از بخش است و هر استان به چندین شهرستان و هر شهرستان به چندین بخش تقسیم میشود.
مطالعۀ ساختار فضایی ایران بدون بررسی فلات ایران امری نادرست است؛ زیرا بخش عمده فلات (۶۶ درصد) را قلمرو سرزمین ایران تشکیل می دهد. علاوه بر این، محدوده ایران کنونی حاصل رقابت قدرت های جهانی در دو قرن اخیر است؛ مرزهای واقعی ایران که بر قلمرو فرهنگ و تمدن ایرانی منطبق است، تقریباً با محدودۀ فلات ایران برابری می کند؛ لذا پرداختن به ساختار طبیعی فضا و نقش آن در تعاملات اجتماعی، بدون بررسی ابتدایی فضای فلات امکان پذیر نیست. الگوی توپوگرافیک فلات ایران نشان دهنده پنج لایه مشخص و پیوسته است که به ترتیب عبارت است از :
۱- لایه نرم حاشیه ای ، ۲- لایه سخت و اسکلت فلات، ۳-لایه نرم درونی فلات ، ۴- لایه کویر و صحرای داخلی ، ۵- لایه ترکیبی و مرکزی فلات ؛ فلات ایران به دلیل انسجام طبیعی و دیواره های بلند کوهستانی پیرامون آن ،فضای بسیار مساعدی را برای تعامل اجتماعی سکنۀ داخلی فراهم آورده است. این ارتباط و تعامل نهادینه شده در بستر تاریخ ، فرهنگ و تمدن خاصی را به وجود آورده که قلمرو آن با قلمرو ساختار طبیعی مذکور برابری می کند و با مرزهای طبیعی از فرهنگ ها و تمدنهای ماورای فلات متمایز می شود. ساختار طبیعی و وحدت آفرین فلات ایران، با ایجاد زمینۀ ارتباط و یکپارچگی فرهنگی، هویت ایرانی را پدید آورده است؛ مکانیسم اصلی پیداش این هویت تاریخی- جغرافیایی، در واقع همان تعامل اجتماعی سکنۀ داخل فلات بوده است (حافظ نیا، ۱۳۹۱؛ ۴۴)
شکل ۳-۱: نقشه جغرافیایی ایران
(منبع: سایت گوگل)
از نظر اقلیمی ایران را به می توان به صورت زیر تقسیم کرد :
اقلیم معتدل و مرطوب (سواحل جنوبی دریای خزر) ،اقلیم سرد و برفی (مناطق کوهستانی غرب کشور)،
اقلیم گرم و خشک (فلات مرکزی شامل دو قسمت بیابانی و نیمه بیابانی)، اقلیم گرم و مرطوب (سواحل جنوبی ایران)
ایران با کشورهای ارمنستان, آذربایجان (شامل جمهوری نخجوان) و ترکمنستان در شمال, افغانستان و پاکستان در شرق و عراق و ترکیه در غرب مرز دارد. به علاوه ایران در خلیج فارس با کشورهای کویت, عراق, عربستان سعودی, بحرین, عمان, قطر و امارات متحده عربی مرز آبی دارد. ایران یکی از کشورهای وسیع جهان است که در محدوده ۲۵ درجه و سه دقیقه الی ۳۹ درجه و ۴۷ دقیقه عرض شمالی و ۴۴ درجه و پنج دقیقه الی ۶۳ درجه و ۱۸ دقیقه طول شرقی واقع شده است. عرض جغرافیایی یک کشور مطالب زیادی درباره رابطه آن کشور با خورشید و میزان دریافت تابش خورشید در آن در اختیار ما قرار می دهد. ایران در عرض های جغرافیایی بالا قرار دارد و ویژگی عرض های جغرافیایی بالا این است که تفاوت بین فصل ها در آن ها بیشتر است. ایران کشور پهناوری ست که از نظر جغرافیایی ویژگی های خاصی دارد و از لحاظ اقلیمی بسیارمتفاوت و متغیر است. با نگاهی به اقلیم شهرهای مختلف ایران حتی شهرهای هم عرضی مثل طبس, نطنز, گلپایگان و خرم آباد به آسانی می توان این گوناگونی آب و هوا را تشخیص داد. به طوری که میزان متوسط بارندگی سالانه در برخی از شهرهای جنوب ایران از چهل میلی متر تجاوز نمی کند. در حالی که میزان بارش باران در نواحی غربی ایران بیش از ۶۰۰ میلی متر گزارش شده است. در رابطه با بقیه عناصر آب و هوایی نظیر دما, رطوبت نیز این تفاوت ها را در نقاط مختلف کشور می توان مشاهده کرد.
جدول ۳-۱- موقعیت ایران از نظر طبیعی
رشته کوه های زاگرس در غرب و جنوب غرب ایران | ردیفی از کوه ها در مرکز ایران | دریای خزر و رشته کوه های البرز در شمال | کوه های مرزی و مشترک با افغانستان |
منبع : سایت ویکی پدیا
کشور ایران سرزمینی نسبتاً مرتفع است. به طوری که ارتفاع آن از سطح دریا به طور متوسط بیش از ۱۰۰۰ متر است. این سرزمین مرتفع از طرف غرب و جنوب غرب به وسیله رشته کوه های موازی و مرتفعی از نواحی پست و خشک عراق جدا می شود و در شمال و شمال شرق نیز به وسیله یک سلسله از کوه های مرتفع تر, از قفقاز و حوزه دریای خزر و ریگزارهای خشک و بی آب و علف ترکمنستان جدا می شود. در شرق و جنوب شرقی نیز کوه های کم ارتفاع تری که پیوستگی آنها به یکدیگر به مراتب کمتر از کوه های شمال و غرب است, کشور ما را از همسایگان شرقی جدا می کند.در امتداد سواحل دریای عمان و خلیج فارس نیز چندین رشته کوه موازی که به تدریج بر ارتفاع آنها افزوده می شود, وجود دارد که بلندی آنها در حوالی کرمان و شمال غرب استان فارس به حداکثر می رسد و به سلسله جبال زاگرس می پیوندد. سلسله جبال شمالی و غربی و رشته کوه های مرکزی و شرقی با جلگه ها و دره ها و دشت های کم عرض خود در مجموع کمتر از دوسوم مساحت کشور را تشکیل می دهد. بقیه مساحت کشور را مناطق کم ارتفاع و پست تشکیل داده اند که این مناطق را می توان به صورت مثلثی تصور کرد که رأس های آن در شهرهای بم, سبزوار و قم است.وجود سه سلسله جبال در حاشیه های مرزی که ایران را از همسایگانش جدا می کند و همچنین وجود نواحی پست در مرکز ایران سبب شده که هر سیستم جوی که از هر طرف وارد کشور می شود, در مرکز کشور تحت تأثیر واگرایی قرار بگیرد و همین واگرایی نه تنها سبب کاهش بارندگی می شود, بلکه از دقت پیش بینی هوا نیز می کاهد (در مقیاس کوچک تر تهران نیز در چینن موقعیتی قرار دارد). چون توزیع ارتفاعات این رشته کوه ها از نظم خاصی برخوردار نیست, امکان دارد که در طول فصل سرد سال در یک منطقه بارش برف وجود داشته باشد در حالی که در منطقه مجاور که فاصله اش از ایستگاه هواشناسی قبلی به صد کیلومتر هم نمی رسد, بارش به صورت باران گزارش شود.کلیه سیستم های جوی که بر روی ایران اثر می گذارد, از نظر بارش تحت تأثیر این ارتفاعات به ویژه کوه های غربی (زاگرس) و شمالی (البرز) ممکن است تقویت یا تضعیف شود. در عین حال این رشته کوه ها در تعیین مسیر حرکت سیستم های جوی نیز تأثیر زیادی دارد و یا به عبارتی همین ارتفاعات تفاوت اقلیمی متنوعی را در سطح ایران ایجاد می کند. همین ارتفاعات حتی اقلیم کشورمان را از اقلیم مناطق مشابه و هم عرض بر روی کره زمین متمایز می کند.
الگوی پخش جمعیت در پهنۀ سرزمین ایران نا متعادل و نامتوازن است. دلایل عمدۀ پدیدار شدن این الگو را باید در الگوی پخش دو دسته عوامل دانست که جمعیت به تبعیت از آنها، در فضای ایران استقرار یافته است:
۱٫الگوی پخش نامتعادل بنیادهای زیستی، نظیر آب، خاک، فضا، اقلیم و منابع طبیعی؛
۲٫الگوی پخش نامتعادل فرصتهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی. الگوی پخش بنیادهای زیستی تا اندازۀ زیادی جبری است؛ ولی الگوی پخش فرصتها غیر جبری و زاییدۀ سیاست ها و برنامه های دولتی در چند دهۀ گذشته و نبود سیاستها و طرح های آمایشی سرزمین است؛ بنابراین در جاهایی که بنیادهای زیستی و فرصت ها هر دو موجودند، بیشتر تراکم جمعیتی مشاهده می شود، مانند استان تهران شامل تهران بزرگ، استانهای شمالی و ساحلی، استان های شمال غربی و زاگرس مرکزی. برعکس مناطق مرکزی، جنوبی، شرقی و جنوب شرقی ایران که دچار کمبود ضرورتهای زیست و فرصت ها هستند، کمترین تراکم جمعیت را دارند. سرشماریهای گذشته حکایت از افزایش تراکم نسبی جمعیت دارد؛ به طوری که آمار مربوط از ۵/۱۱ نفر در کیلومتر مربع در سال ۱۳۳۵، به حدود ۸۶/۳۶ نفر در سال ۱۳۷۵ افزایش یافته است. در سال ۱۳۷۵ در بین استانهای کشور کمترین تراکم مربوط به استان سمنان با ۱۸/۵ نفر در کیلومتر مربع و حداکثر تراکم مربوط به استان تهران با ۳۳/۴۷۷ نفر بوده است؛ در واقع استان تهران حدود ۱۳ برابر متوسط کشور و بیش از ۹۲ برابر استان سمنان که در همسایگی شرق آن قرار گرفته ، تراکم جمعیت دارد (حافظ نیا، ۱۳۹۱؛ ۱۳۷-۱۳۸).
پنج استان سمنان، سیستان و بلوچستان ، کرمان، یزد و خراسان با داشتن ۵/۵۱ درصد مساحت کشور، تنها ۳۷/۱۸ درصد از جمعیت آن را به خود اختصاص داده اند؛ در حالی که هشت استان گیلان، مازندران ، گلستان، آذربایجان شرقی و غربی، همدان و کرمانشاه با داشتن ۵۸/۱۲ درصد مساحت کشور، بیش از ۱/۴۳ درصد جمعیت را در خود جای داده اند (۵/۳ برابر نسبت مساحت خود در کشور). استان تهران نیز با اشغال تنها ۱۸/۱ درصد از مساحت کشور، بیش از ۲۲/۱۷ درصد جمعیت را در خود پذیرفته است (همان،۱۳۸)
امروزه شایستگیها، عمدتا به ویژگیهاى مورد نیاز براى توفیق در شغل یا عملکرد برتر اطلاق می شود.
اسپنسر[۴۳] و اسپنسر، شایستگی را خصیصه بنیادی یک شخص میدانند که با عملکرد عالی یا مؤثر مرجع رابطه علّی دارد. آنها اعتقاد دارند که شایستگى شامل ابعاد ذیل است:
انگیزه[۴۴]: محرک درونى و اشتیاق براى انجام کار؛
ویژگی[۴۵]: خصوصیات شخصیتى و نحوه واکنش به شرایط و افراد؛
خود مفهومی[۴۶]: ارزشها، برداشت از خود یا نگرشهای یک شخص؛
مهارت[۴۷]: یعنی توانایی انجام یک وظیفه معین فیزیکی یا ذهنی؛
دانش[۴۸]: معلومات شغلى، اطلاعات و تخصص مرتبط با شغل
نوع یا سطح یک شایستگی در طرحریزی منابع انسانی کاربردهایی دارد. شایستگیهای دانش ومهارت، قابل مشاهده و نسبتاً در سـطح میباشند. شایستگیهای خود مفهومی، خصیصهها یا ویژگیها و انگیـزه، عمیقتر و پنهان تربوده و محور شخصیت می باشند (غلامزاده و همکاران، ۱۳۹۰، ۶).
مزایای به کارگیرى رویکرد شایستگی در مدیریت منابع انسانى
روابط هم افزاى بین زیرسیستمهاى منابع انسانى که براساس شایستگى سازماندهى مى شوند، باعث عملکرد بهتر و مطلوبتر مدیریت منابع انسانى مى گردند. به عنوان نمونه، مزایاى زیر را مىتوان براى سیستمهاى منابع انسانى مبتنى بر شایستگى بیان کرد ( ابطحى و منتظرى،۱۳۸۶)
-زمان لازم براى آموزش و اداره زیر سیستمها کاهش مى یابد.مدیران باید فقط مجموعه مشخصى از شایستگیها و تعاریف را براى هرپست مدنظر قرار دهند. مشخص بودن شایستگیها و تمرکز بر آنها باعث صرف زمان کمترى براى استقرار یک برنامه یا زیرسیستم جدید مى گردد.
-زیر سیستمها یکدیگر را معتبر مى سازند. به دلیل اینکه اطلاعات و داده ها از منابع مختلف جمع آورى مىشوند، مى توان از دادههاى یک بخش یا جزء براى اعتبار دادن به اثربخشى اجزاى دیگر استفاده کرد. براى مثال درجهبندیهاى به دست آمده پس از بررسى و ارزیابى عملکرد برمبناى شایستگى مى توانند به راحتى براى ایجاد یک زیرسیستم انتخاب یا آموزش اثربخش و معتبر به کار روند و برعکس.
- زیرسیستمهاى مدیریت منابع انسانى مبتنى بر شایستگى، یکدیگر را تقویت مى کنند. استفاده از یک زیرسیستم باعث تقویت استفاده از سایر زیرسیستمها مىشود. به کارگیرى موفقیت آمیز تعاریف و درجه بندیهاى مبتنى بر شایستگى در یک زیرسیستم باعث تقویت استفاده این استراتژى و این تعاریف در زیر سیستمهاى دیگر توسط مدیران می شود (غلامزاده وهمکاران،۱۳۹۰، ۸).
سازمان برای دستیابی به برتری و بلوغ نیازمند ایجاد شایستگیهای محوری است. شایستگیهای محوری برآمده از قابلیت های سازمانی هستند. قابلیت های سازمانی نیز بوسیله منابع سازمان خلق میشوند. فرایند خلق قابلیت های سازمانی، یک فرایند یادگیری است که با طی تجربیات مستمرسازمانی، به مرور سازمان را به سوی مزیت رقابتی سوق میدهد. شایستگیهای محوری عبارتند از قابلیتهایی که ارزشمند، کمیاب ر قابل جایگزین، و تقلید ناپذیرند. شایستگیهای محوری، منجر به خلق مزیت رقابتی، ایجاد ارزش و بازگشت سرمایه بالاتر میگردند(افضلآبادی و همکاران،۱۳۸۹، ۳).
شایستگی مدیریتی یا رهبری مجموعه ای از مهارت ها، خصوصیات و رفتارهای فردی رهبران ومدیران ارشد یک سازمان
را شامل می شود. شایستگىهاى رهبران مىبایستى به صورت چند بعدى برنامهریزى شود. براى این منظور سه رویکرد کلى موجود مى باشد که عبارتند از:
۱ ـ توسعه مستقیم: در این حالت، فرد یاد گیرنده به طور مستقیم در معرض موضوع توسعه قرار مىگیرد،
۲ ـ توسعه در حین کار: در این مورد محیط و اهداف براى انجام امور کارى تعریف شده اند، تنظیم مىکند؛
۳ ـ توسعه اجتماعى: دراین شرایط، رفتار و نگرش افراد در اثر مشاهده الگوهایى در محیط اطراف تغییر مىکند (افضلآبادی و همکاران،۱۳۸۹ ، ۳).
این شایستگیها می توانند به عنوان شایستگیهای مرتبط با کار یا شغلی توصیف شوند که به انتظارات عملکرد شغلی واستانداردها و ستادهایی که از افرا د انتظار میرود اشاره دارند .در شایستگی شغلی بیشتر بر مهارت های افراد تاکید می شود نه رفتار آنها، این شایستگیها میتوانند از طریق تحلیل وظیفه ای تعریف شوند .و آنچه را افراد در نقشهای ویژه باید قادر به انجام آن باشند و استانداردهای که از آنها انتظار میرود محقق کند را مشخص میسازند .معیارهای شایستگی هر یک از مشاغل براساس تحلیل قابلیتها و شایستگیهای مورد نیاز خاص هر شغل با بهره گرفتن از ابزارهای ویژهای تعیین میگردد. فرآیندی که در این مرحله صورت میگیرد تعیین نیمرخ شایستگیهای مشاغل براساس طراحی ماتریس قابلیتها و شناسایی دانش، مهارت و تواناییهای ضروری برای انجام مناسبِ وظایف پیش بینی شده هر یک از مشاغل است. این مرحله اطلاعات مورد نیاز را جهت مرکز ارزیابی به منظور سنجش و تطبیق قابلیتهای شغلی و فردی فراهم میسازد. توضیح اینکه اطلاعات بدست آمده دراین فعالیت ورودی قابل اطمینان و ارزشمندی در سیستم ارزیابی عملکرد ذخایر جانشینی ایجاد مینماید (افضلآبادی و همکاران،۱۳۸۹ ، ۴).
در دهه گذشته الگوها و چارچوبهای متعددی در زمینه اندازه گیری شایستگیها مطرح شده است، این الگوها از نظر اطلاعاتی که گردآوری می کنند غالباً با هم تفاوت دارند. برخی از الگوها به تواناییهای ژنریک و ویژگیهای کیفی اشخاص تأکید دارند. در حالی که گروه دیگری از الگوها بر روی مهارتهای فنی ویژه شغل متمرکزند در برخی از الگوها هم تلاش شده تا با در نظر گرفتن سه عامل نقشهای شغلی، رفتارهای شغلی و دانش ـ مهارت ـ توانایی[۴۹]، ترکیبی از شایستگیهای فردی و زمینه های شایستگی شغلی در رویکردی جامع ارائه شود (دهقانان،۱۳۸۶). امروزه الگوها و چارچوبهای متعددی برای شایستگی موجود است، ولی میتوان گفت که اکثر آنها تا حدودی مبتنی بر این مواردند:
الف - خوشه دانش، مهارتها، تواناییها، انگیزش، باورها، ارزشها و رغبتها، ب ـ مربوط با بخش مهم شغل، ج ـ مربوط با عملکرد برتر و یا اثر بخشی، د ـ مربوط با استانداردهای پذیرفته شده قابل مشاهده و قابل سنجش؛ ه ـ مربوط با جهتگیری استراتژیک؛ و ـ قابل بهبود از طریق آموزش و پرورش.
بویاتزیس[۵۰] بر اساس کارها و نتایج مک کللند تحققیات خود را آغاز کرد. وی در سال ۱۹۸۱ به مطالعه اطلاعات اساسی و مهم چندین تحقیق قابل توجه پرداخت و این داده ها را که شامل مدیران و صلاحیتهای تعریف شده آنها بود، برای شناسایی مدیران برتر و عالی سازمان دوباره تجزیه و تحلیل نمود. از نظر بویاتزیس، صلاحیت عبارت است از «سلسلهای از ویژگیهای بارز فردی که می تواند علایمی از خویشتنبینی و نقشهای اجتماعی باشد و به عبارتی، ظرفی است از علم که هرکس به شخصه از آن بهره میبرد» (بویاتزیس ۱۹۸۲) با توجه به تعریفی که بویاتزیس از صلاحیت ارائه داده است مشخص می شود که تاکید وی بر فرد درداخل شغل است و نه خود شغل به تنهایی. مدل صلاحیتی او، جنبه های آگاهانه، ناآگاهانه و رفتاری شایستگیهای هر شخص را در شغلش در بر میگیرد. مک کللند و بویاتزیس مدل کلی مدیریتی را که در جدول (۲-۶) آمده است، بسط و گسترش دادند و به این نتیجه رسیدند که مدیران عالی از هر سطح و نوعی که باشند در مقطعی از صلاحیتها با یکدیگر مشترک بوده و نیز این مدیران یکدیگر ار بیشتر از زیردستانشان دوست دارند(بردبار و همکاران،۱۳۹۱، ۹۵).
شایستگی
درجه ی اهمیت
نفوذ و تاثیر
کارمداری
کارتیمی و گروهی
۴۴/۱
۹۲/۱
۱
۳/۱
همانطور که در معادله (۵-۱۵) مشاهده می شود، تانسور تنش رینولدز در مدل k-ε استاندارد دارای یک ترم اضافی (جمله سوم) نسبت به رابطه بوسینسک (معادله (۵-۹)) میباشد. افزودن این جمله به معادله تنش رینولدز، به منظور لحاظ نمودن تنشهای رینولدز عمودی در مدل k-ε انجام گرفته است. لازم به ذکر است که مدل k-ε استاندارد تنها برای جریان کاملاً مغشوش معتبر بوده و قادر به پیش بینی مرحله گذرای جریانِ اطراف دیواره نمی باشد.
مدل k-ω که اولین مدل ارائه شده برای اغتشاش است، توسط کلموگروف[۳۸] در سال ۱۹۴۱ بیان شد[۳۴]. این مدل که با دو متغیر k (انرژی جنبشی اغتشاش) و ω[۳۹] (نرخ پراکندگی ویژه) تعریف می شود، مطابق معادله (۵-۱۷) با لزجت گردابهای رابطه دارد:
(۱۹_۵)
مدل k-ω SST که تلفیقی از مدل k-ω و k-ε است، توانایی بالایی در شبیهسازی جریان اطراف دیواره و نیز جریان خارج از منطقه wake داشته و با روابط زیر توصیف می شود:
انرژی جنبشی اغتشاش (k):
(۲۰_۵)
نرخ پراکندگی ویژه (ω):
(۲۱_۵)
که در آن α ، β ، *β، σ و *σ ضرایب بسته[۴۰] معادله هستند [۳۴]. در تحقیق حاضر از این روش برای حل مسئله استفاده شده است.
ناحیهی محاسباتی دارای یک عرض(W) ، ارتفاع (H) و طول (L) میباشد. مرزهای ورودی و خروجی در بالادست و پاییندست، با احتساب ضریبی از قطر روتور جایگذاری شدهاند. مدل ساخته شده روتور در فاصلهی ۵/۱ برابر محاسباتی از ورودی قرار دارد. به منظور استفاده از مدل MRF در اطراف روتور، یک ناحیهی مجزا ایجاد شده است. این ناحیه در حین شبیهسازی با سرعت ثابت ω میچرخد و شرایط فیزیکی حاکم بر روتور واقعی را در حالت کاملاً پایا مدلسازی می کند. یک ترکیب مناسب از شرایط مرزی خروجی، ورودی و دیوار در ناحیهی محاسباتی برای ارائه مدل شرایط فیزیکی جریان در اطراف روتور در نظر گرفته شده است. سطوح، نقش دیواره را به عنوان شرایط مرزی ایفا می کنند.
در قسمت ورودی یک پروفیل واحد برای سرعت در نظر گرفته شده است. در قسمت خروجی، تنها فشار استاتیک معین است.
باقیماندهای که توسط حلکننده تفکیکی محاسبه می شود، مجموع نابرابری بر روی تمام سلولها P محدودهی محاسبات میباشد. فلوئنت باقیماندهها را با یک ضریب مقیاس،که بیان کننده دبی جریان ∅ از ناحیهی محاسباتی میباشد، مقیاسبندی می کند. باقیماندهی مقیاسبندی شده، برای اکثر مسائل، مشخص کننده بهتری برای همگرایی میباشد. حلکننده تفکیکی، باقیماندهها را برای متغیر ∅ ، بعد از N تکرار، با تعریف زیر مقیاسبندی می کند.
(۲۲-۵)
که مخرج کسر، مقدار ماکزیمم باقیمانده در m تکرار اول میباشد به طوری که m توسط کاربر مشخص میگردد. برای اکثر مسائل، معیارهای همگرایی که به طور پیشفرض در نرمافزار فلوئنت تعریف شده اند کافی میباشند. این معیار احتیاج دارد که باقیماندههای مقیاسبندی شده برای همه ی معادلات تا کاهش پیدا کنند. در شکل (۵-۱) روند همگرایی برای یکی از مدلها نشان داده شده است.
شکل ۵-۱ روند هم گرایی یکی از مدلها در نرم افزار فلوئنت
برای حل مسأله ابتدا باید از بین سه روش حل تفکیکی، پیوسته ضمنی و پیوستهی صریح یکی را انتخاب نمود. با توجه به این که حلکننده پیوسته اصولاً برای جریانهای قابل تراکم با سرعتهای بالا طراحی شده است و مدل مورد بررسی ما در این دسته از جریانها قرار نمیگیرد و حلکننده پیوسته نسبت به حلکننده تفکیکی ۵/۱ تا ۲ برابر بیشتر حافظه احتیاج دارد، لذا برای حل مدلهای مورد بررسی از حلکننده تفکیکی استفاده شده است. همانگونه که ذکر شد، هنگامی که جریان با شبکهبندی موازی نیست، روش مرتبه اول خطاهای گسسته سازی را افزایش میدهد. در مدل مورد بررسی از شبکهبندی مثلثی استفاده شده است که در آنها جریان با شبکه موازی نیست. لذا روش گسسته سازی بالادست مرتبه اول دارای خطا خواهد بود و جوابهایی با دقت کمتر را نتیجه خواهد داد.
روش توان پیرو هم در دسترس میباشد ولی این روش به طور کلی دقتی بیش از روش مرتبهی اول را نتیجه نمیدهد. روش کوئیک به طور کلی در شبکهبندیهای منظم و موازی و نامنظم با جهت جریان دقیقتر است بنابراین در مدل مورد بررسی ابتدا معادلات از روش بالادست مرتبهی اول همگرا می شود و سپس بعد از همگرایی روش را تغییر داده و از روش کوئیک استفاده می شود. با این روش جوابهای به دست آمده از دقت بالاتری برخوردار میباشند. برای درونیابی فشار نیز از روش استاندارد استفاده شده است. برای الگوی پیوند فشار-سرعت چون مدل دائم بوده و از شبکهبندیهای منظم استفاده شده است، از الگوریتم سیمپل استفاده می شود.
راندمان توربین های بادی بر اساس توان این توربین ها در استحصال انرژی موجود در باد تعیین می شود. انرژی باد به صورت انرژی جنبشی موجود می باشد. پره های توربین های بادی این انرژی جنبشی را دریافت کرده و به انرژی مکانیکی تبدیل می کنند. سپس در مرحله بعد با بهره گرفتن از ژنراتور این انرژی مکانیکی تولید شده به انرژی الکتریکی تبدیل می شود. راندمان این تبدیل به چگونگی طراحی پره ها و روتور و نحوه مواجهه آنها با جریان باد باز می گردد.
مواد مخدر واکنش انسان را نسبت به حس درد کاهش می دهند و روی عامل اصلی ایجاد درد هیچ گونه اثری ندارند اما مصرف کنندگان این مواد توجه ندارند که نسبت به اثرمند این مواد تحمل ایجاد می شود یعنی مثلاً در پنجمین مصرف برای این که همان درد اولیه کاهش یابد باید مقدار بیش تری مصرف شود که این مقدار گاهی تا ۳۰ برابر مقدار اولیه لازم می گردد در هیچ تحقیق علمی اثر پیشگیری کننده و درمانی برای مواد مخدر در جلوگیری از دیابت، فشار خون و سایر امراض بدنی پیدا نشده است. گاهی افراد بی اطلاع مصرف مواد مخدر را برای کاهش آلام روحی و اضطراب و افسردگی و سایر بیماری های روانی مؤثر می دانند این تفکر غلط از آن جا ناشی شده که این مواد دارای اثر تسکین دهنده و آرام بخش هستند هر ماده آرام بخشی علائم ظاهری اضطراب را کاهش می دهد بنابراین در اوائل مصرف شخص که به هر علت دچار اضطراب و ناآرامی روحی است ممکن است با مصرف مواد احساس آرامش کند اما این پدیده ثابت شده که در افراد مضطرب و ناآرام پس از اولین مصرف خطر اعتیاد بسیار بالا می رود و مواد اعتیادآور قطعاً پس از مدتی خود افسردگی زا و به تبع آن اضطراب آور خواهند بود. اما در خصوص باور غلط افزایش میل جنسی در مردان قابل ذکر است که مشکلات جنسی در افراد معمولاً ریشه در هیجانات و اضطرابهای شخصی دارد اگر این مواد در موارد نادری از مشکلات فوق بکاهند در طولانی مدت باعث ایجاد افسردگی و کاهش میل جنسی می شود.
مواد مخدر یعنی مشتقات مرفین حرکات پیش برنده روده ها را کند می کند و ترشحات آن را کاهش می دهد دردهای دستگاه گوارش می تواند ناشی از افزایش حرکات دودی روده ها باشد در اسهال این حرکات سریع و گاهی دردناک می شود در روده های تحریک پذیر عصبی دل درد، دل پیچه یا اسهال و یبوست متناوب وجود دارد اگر مبتلایان به این بیماری ها با مواد مخدر آشنا شوند خطر اعتیاد جدی است مثلاً در مورد اسهال که همراه با افزایش حرکات روده ای است اگر مشتقات تریاک در دسترس شخص بیمار قرار بگیرد با توجه به کند کردن حرکات پیش برنده روده و بهبود ظاهری اسهال خطر اعتیاد بعدی را دارد. با کاهش آندورفین ها (مواد شبه مرفین درون زاد ) در مغز شخص معتاد و بدن او خاصیت دشمن کشی مونوسیت ها که از سلول های دفاعی بدن هستند کاهش می یابد بنابراین شخص معتاد نسبت به افراد سالم به عفونت ها حساس تر است و زودتر مبتلا می شود همچنین مواد مخدر آن دسته از سلول های دفاعی بدن را که مسئول از بین بردن مهاجمین به بدن هستند کاهش می دهند و نیز با کاهش فعالیت آن ها می توانند سبب رشد سلول های سرطانی کاشته شده در بافت های طبیعی بدن گردند.[۹۸]
در انتها باید این مطلب را نیز اضافه کرد این باور که معتاد تا آخر عمر معتاد باقی می ماند و امکان بازگشت ندارد یکی دیگر از آن باورهای غلط است باید دانست که این بیماری مانند دیگر بیماری ها قابل علاج است و ما باید دیدگاهمان را نسبت به معتادان عوض کنیم که بازگشت پذیر نیستند.[۹۹]
فصل دوم: درآمدی بر اقسام مواد مخدر و تحلیل نظریه های اجتماعی گرایش به آن
برای شناخت علمی نسبت به فصل دوم(درآمدی بر اقسام مواد مخدر و تحلیل نظریه های اجتماعی گرایش به آن)، این فصل را در دو مبحث تحت عناوین: مبحث نخست: اقسام مواد مخدر و فصل دوم: درآمدی بر اقسام مواد مخدر و تحلیل نظریه های اجتماعی گرایش به آن؛ به شرح ذیل می پردازیم.
مبحث نخست: اقسام مواد مخدر
واژه مخدر در لغت اسم فاعل از مصدر تخدیر، می باشد که دارای معانی متعددی است استاد علی اکبر دهخدا در تعریف مواد مخدر می نویسد: «مواد مخدر با دارویی اطلاق می شود که سبب بی حسی و سستی گردیده مصرف غالب آن ها موجب اعتیاد و دوام استعمال مخدرها موجب بروز نوعی جنون و اختلالات عصبی می گردد.»[۱۰۰]
از نظر دارویی هر ماده ای که با تأثیر روی سیستم مرکزی اعصاب قادر به تغییرات جسمانی، روانی و رفتاری در انسان باشد مواد مخدر نامیده می شود و از نظر روانی هر ماده ای که انسان پس از مصرف بدان وابستگی پیدا کند اعم از این که وابستگی روانی باشد یا جسمانی به آن مواد مخدر می گویند.
در متون انگلیسی از لفظ «دراگ»[۱۰۱] استفاده می کنند ولی باید توجه داشت که این لفظ مطلقی است که می تواند کلیه چیزهایی را که به عنوان دارو است در برگیرد اعم از آن که قانونی و مجاز باشند یا غیر قانونی و غیر مجاز. فرهنگ انگلیسی آکسفورد این لفظ را به یک ماده آلی یا غیر آلی پزشکی که ساده و اصلی باشد و فی نفسه یا به عنوان یک عنصر در پزشکی مورد مصرف قرار گیرد یا یک مخدر یا افیون تعریف کرده است. در مقابل این عبارت معنی تفصیلی نیز دارد و به ماده ای اطلاق می شود که اگر بلعیده شود، استنشاق شود یا به بدن تزریق شود ایجاد خواب آلودگی، گیجی یا بی هوشی و یا خواب می نماید.
آن چیز که در عامه از کلمات مخدر و مواد مخدر استنباط می گردد کلیه داروهایی که به نحوی اعتیادآور باشد اطلاق می شود. به عبارت دیگر کلیه داروهایی که مصرف آن ها باعث اعتیاد گردد اعم از این که سستی زا، شورانگیز، وهم آور یا مسکن و خواب آور باشند از نظر فرهنگ عامه مخدر محسوب می شوند.[۱۰۲]
به طور کلی مواد مخدر به موادی گفته می شود که مصرف آن ها در انسان حالاتی غیر عادی ایجاد نماید این حالات که عموماً لذت بخش هستند به صورت موقت و کاذب ایجاد می گردد بروز همین حالات و کیف و لذت پس از اولین مصرف که در بعضی موارد فقط به علت کنجکاوی مبادرت به آن می گردد باعث تداوم مصرف و اعتیاد می شود.
اگر چه در عرف و حتی نص قوانین موجود آن دسته از موادی که مصرف آن ها وابستگی جسمی و روانی ایجاد می کند و تولید و معامله و مصرف آن جرم است اعم از تریاک و سایر مواد مخدر نامیده می شود با وجود این در اصل فقط تریاک و سایر مواد حاصل از آن همانند سوخته تریاک، شیره مطبوخ تریاک، مرفین، کدئین و همچنین هروئین که در آزمایشگاه از ترکیب مرفین با مواد شیمیایی خاص به دست می آید مخدرند و در مصرف کنندگان اثر تخدیری نشئگی و کیف و سرانجام سستی و رخوت ایجاد می نمایند و حشیش «گراس، ماری جوانا»، چرس و بنگ که از فراورده های گیاه شاهدانه اند و نیز ال اس دی که در آزمایشگاه تولید می شود در قانون در زمره مواد مخدر قرار گرفته اند در حالی که عملاً مخدر نبوده بلکه روانگردان یا به عبارتی دیگر توهم زا بوده اثرات سوء آن ها روی سیستم اعصاب و عکس العمل بدن در مقابل مصرف این قبیل مواد کاملاً با مواد مخدر واقعی یعنی تریاک و مشتقات آن متفاوت است کوکائین نیز که محصول درخت کوکاست و در قوانین جاری در شمار مواد مخدر قرار گرفته در اصل مخدر نیست بلکه توان افزا است.[۱۰۳] قانونگذار تقسیم بندی دیگری را در فهرست مواد نموده مصوب ۲/۵/۱۳۸۸ هیأت وزیران با اصلاحات بعدی ذکر نموده است که بر اساس ماده یک فهرست مواد مخدر از نظر قانون اصلاح منع کشت خشخاش و استعمال تریاک مصوب ۳۱ خرداد ۱۳۳۸ و با توجه به ماده یک قانون مزبور و تبصره یک ذیل آن مواد مخدر به دو دسته تقسیم و تفکیک می شود: دسته اول: مواد افیونی و حشیش و مشابهین آن دسته دوم : سایر … مخدر در این قانون تفاوتی بین مواد مخدر صنعتی و یا به دست آمده از راه طبیعی وجود ندارد و تمامی مواد مخدر این فهرست طبق ماده ۲ فهرست یکسان تلقی می گردد. که در دسته اول موادی چون تریاک، سوخته تریاک، شیره مطبوخ، … جوهر نگاری (سوخته شیره)، بنگ، بنگاب (دوغ دحدت)، چرس(حشیش) قرار می گیرند. و طبق ماده ۶ این فهرست دسته دوم مواد مخدر خود به دو گروه تقسیم می شوند: الف) مواد مخدری که شکل خام و املاح و استحصالات آن از نظر قانون یکسان می باشند و شامل موادی چون: مرفین و استحصالات تریاک که بیش از ۲۰ درصد مرفین باشد، دی استیل مرفین، تبائین، ذرومرفین، الکسی مرفون و … است. ب) مواد مخدری که فقط شکل خام و املاح آن مخدر شناخته می شود ولی استحصالات آن مشمول قانون نمی گردد.[۱۰۴]
هر چند برخی محققین عقیده دارند که به کار بردن عنوان مواد اعتیاد آور برای تمامی مواد مناسب تر از عنوان مواد مخدر است اما نظر به این که در عرف متداول و تقسیم بندی های کتب مختلف و عناوین متعدد قانونی از جمله قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام و اصلاحی این قانون مصوبه ۱۳۸۹ از اصطلاح مواد مخدر استفاده شده است که تقریب به ذهن نیز می باشد لذا در این مجال نگارنده نیز از اصطلاح مواد مخدر به جای مواد اعتیاد آور استفاده می کند.
در واقع هدف از آشنایی با انواع مواد مخدر و آثار آن ها افزایش توانایی در شناسایی مبتلایان احتمالی به مصرف مواد مخدر در محیط زندگی می باشد مواد مخدر مورد سوء مصرف انواع زیادی دارد که ممکن است طبیعی بوده از ریشه ساقه برگ یا میوه برخی گیاهان خاص به دست آید مانند تریاک کوکائین، حشیش و … یا مصنوعی بوده در آزمایشگاه تولید گردد مانند ال اس دی و آمفتامین و غیره در مجموع این مواد به سه دسته تقسیم می شوند: ۱ ـ مواد سستی زا ۲ـ مواد تحریک زا ۳ ـ مواد توهم زا که هر یک به تفصیل مورد بررسی قرار می گیرد.
در مجموع مبحث اقسام مواد مخدر را در سه گفتار تحت عناوین:گفتار نخست: مواد سستی زا، گفتار دوم: مواد تحریک زا و گفتار سوم: مواد توهم زا به شرح ذیل انجام می دهیم.
گفتار نخست: مواد سستی زا
مواد سستی زا یا افیون ها خود به دو دسته طبیعی شامل (تریاک و مشتقات اولیه آن و سوخته شیره، مرفین، هروئین و کدئین) و صنعتی شامل (متادون، نورمتادون پتدین، باربیتوراتها و برخی مسکن ها مانند والیوم، لیربوم و … ) تقسیم می شوند.[۱۰۵]
افیون ها گروهی از خواب آورها هستند که از گیاه خشخاش مشتق می شوند و یا ترکیبات صنعتی که از لحاظ شیمیایی شبیه آن هستند. سومری های قدیم این نام را بدان داده اند معنی آن «گیاه خوشی» است. افیون کاربرد پزشکی عمده ای در تسکین دردیابی درد دارند به نظر می رسد که این افیون ها مراکز مغز را که تنظم کننده احساس لذت و درد هستند را تحریک می کند.[۱۰۶]
الف: تریاک
قدیمی ترین و مشهورترین ماده مخدر که اصل آن از کلمه یونانی “تریا” است از گیاه خشخاش به دست می آید. این گیاه ۲۵۰۰ قبل در منطقه مدیترانه کشت می شده است. خشخاش بوته ای است یک ساله که در مناطق معتدل می روید دارای گل های زیبایی به رنگ قرمز تیره است. در اواخر ماه دوم بهار گل ها به کپسولی به رنگ سبز تیره به نام “گرز خشخاش” که به “گرز شیطان” هم معروف است تبدیل می گردد. کپسول ها پس از مدت کمی روی به زردی می گذارند و در این هنگام که اواخر بهار یا اوایل تابستان است به روش خاصی مبادرت به تیغ زدن آن ها می نمایند. از محل شکاف ها شیره ای خارج می شود که قبل از طلوع آفتاب و با کاردک جمع آوری می نمایند. این ماده شیره خام یا “شیره تریاک” نام دارد. شیره تریاک را به وسیله مالش دادن، حراردت دادن یا در مقابل آفتاب گذاشتن به صورت خمیری سفت و قهوه ای در آورده به آن تریاک می گویند که در غلظت و رطوبت های مختلف به نسبت دارای مرفین است.[۱۰۷]
تریاک دارای بوی تند و طعم تلخ و مسموم کننده است.[۱۰۸]
دارای اثر نشئه زا و تخفیف دریافت های حسی است این ماده باعث ایجاد حس پرواز نیز می شود.[۱۰۹] این ماده در اغلب جوامع به ویژه کشورهای آسیایی و آفریقایی به وسیله افراد مسن مصرف می شود.[۱۱۰]
الف)تریاک و مشتقات آن
تریاک و مشتقات آن بعضاً مصارف پزشکی و درمانی دارند ولی عملاً از آن ها استفاده نادرست می شود. نگارنده در بسیاری از موارد شاهد کودکان معتادی بوده که دچار بزهکاری شده اند و تنها گناه ایشان این بوده که والدین ایشان در زمان نوزادی جهت تسکین دردهای نوزادی یا سرماخوردگی و مواردی از این قبیل اقدام به خوراندن سوخته تریاک و مواد مخدر دیگر به نوزاد کرده یا اصطلاحاً اقدام به “دود دادن” آن ها نموده اند که منجر به اعتیاد کودک شده است و یا از موارد نادرست دیگر می توان به مصرف خودسرانه خواب آورها، آرام بخش ها و … بدون تجویز پزشک و بدون رعایت دز دارو اشاره کرد. مدتی که برای معتاد شدن به تریاک لازم است ثابت نیست به طور کلی استعمال مرتب یک ماه برای اعتیاد کافی است.[۱۱۱]
تریاک را با وسایلی از قبیل وافور، قلیان، قلقلی یا سیخ و سنگ تدفین می کنند (دود آن را استنشاق می نمایند) یا به صورت قرص یا محلول در چای می خورند.[۱۱۲] وافور از آلات مخصوصه استعمال محسوب شده و نگه داری آن نیز در ماده ۲۰ قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر جرم انگاری شده است البته هر چند این ماده عموماً و عرفاً با سیم و سنجاق که جزو آلات غیر مخصوصه می باشد مصرف می گردد لکن اداره کل حقوق قوه قضائیه در نظریه مشورتی شماره ۷۲۵۲/۷-۲۷/۱۰/۱۳۷۷ اظهار می دارد که مقصود از آلات و ادوات استعمال مواد مخدر آلات و ادواتی است که عرفاً مخصوص استعمال مواد مخدر است نه سیم و سنجاق که موارد استعمال دیگری هم دارد. به علاوه فروش و ساخت و توزیع این مواد در ماده ۴ و نگه داری و خرید و حمل و اخفای آن در ماده ۵ قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر مصوب ۱۷/۸/۱۳۷۶مجمع تشخیص مصلحت نظام جرم انگاری شده و حسب میزان مواد مخدر دارای مجازات های جریمه نقدی، شلاق یا حبس و در موارد شدید مجازات مصادره اموال به استثناء هزینه تأمین زندگی متعارف برای خانواده و اعدام را به دنبال خواهد داشت البته در اصلاحیه جدید قانون مبارزه با مواد مخدر مصوب ۱۳۸۹ به جای عبارت مصادره اموال به استثناء هزینه تأمین زندگی متعارف برای خانواده محکوم عبارت «مصادره اموال ناشی از همان جرم» جایگزین شده است که به نظر نگارنده با توجه به تبدیل لفظ مطلق اموال در قانون قدیم به لفظ مقید « اموال ناشی از همان جرم» این نوع تقنین جدید به عدالت نزدیک تر می باشد چرا که مجازات (مصادره اموال) باید متناسب با میزان درآمد ناشی از جزم باشد. به عقیده برخی جرم شناسان از جمله بکاریا نیز میان جرایم و مجازات ها باید تناسبی برقرار باشد.[۱۱۳] و سایر عواید اموالی که متهم به طرز مشروع و قانونی کسب نموده است باید مصون از تعرض قرار گیرد.[۱۱۴] چرا که علی الخصوص مطابق اصل ۲۲ قانون اساسی جان، مال و … مردم از تعرض مصون می باشد و تعرض به این مقوله ولو با مستمسک قانونی بدون توجیه عقلانی صحیح به نظر نمی رسد.
ب: مرفین
مرفین از کلمه مورفئوس خدای خواب یا رؤیای یونان باستان مشتق شده است. مرفین به هنگام جنگ داخلی آمریکا معرفی شد. وابستگی فیزیولوژیکی مرفین به عنوان بیماری سرباز شناخته شده است چون آزادانه برای از بین بردن دردهای ناشی از جراحت ها مصرف شده است مرفین مؤثرترین ماده مخدر استخراج شده از تریاک است که (سرتونر) در سال ۱۸۰۵ آن را استخراج کرد از «دورسن» نیز به عنوان استخراج کننده مرفین یاد شده است مرفین ماده مؤثر و جزء اساسی تریاک بوده و ۷ تا ۱۴ درصد را تشکیل می دهد.[۱۱۵]
این ماده پودری است کریستالی به رنگ قهوه ای روشن یا سفید و چنان چه به صورت تجربی و غیر آزمایشگاهی به وسیله قاچاقچیان تهیه شود به رنگ کرم یا قرمز آجری است. این ماده در حالت خالص نرم یا ورقه ای و به رنگ سفید تا زرد کم رنگ می باشد. مرفین بویی تند و زننده دارد و طعم آن تلخ است.[۱۱۶] و به دو صورت مایع یا پودر مصرف می گردد مرفین یکی از قوی ترین داروهای خواب آور است و محلول آن به صورت آمپول مصرف پزشکی دارد و برای تسکین دردهای شدید بیماران بستری در بیمارستان ها تجویز می گردد.[۱۱۷] در جوامع صنعتی مصرفش توسط جوانان زیاد است.[۱۱۸] برای پیشگیری از اعتیاد پزشکان حداکثر ۲ یا ۳ روز از این ماده استفاده می کنند.[۱۱۹] این ماده بعد از استعمال در فاصله ۱۵ تا ۳۰ دقیقه اثرات تخدیری خود را بر سیستم عصبی بر جا می گذارد.[۱۲۰] امروزه تست مرفین یکی از روش های تشخیصی در مورد مصرف یا عدم مصرف مواد مخدر و اعتیاد به آن می باشد.
اداره کل امور حقوقی قوه قضائیه در نظریه مشورتی شماره ۸۳۳۴/۷-۲۹/۱/۱۳۷۸اظهار نموده است: «صرف مثبت بودن تست مرفین دلیل بر معتاد بودن شخص به مواد مخدر نمی باشد بلکه با رسیدگی قضایی و احراز استمرار، آن هم به قصد و به منظور تکلیف ممکن است معتاد بودن شخص به مواد مخدر اثبات شود، تحصیل نظر کارشناش معتمد «پزشک قانونی و یا سایر پزشکان متخصص در این امر نیز از طرق اثبات اعتیاد است.
بر اساس ماده ۸ قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر تولید، توزیع، صدور، ارسال، خرید و فروش، عرضه، نگه داری، مخفی نمودن یا حمل مرفین با رعایت تناسب و میزان مواد مشمول مجازات جریمه نقدی، شلاق، حبس، مصادره اموال و حتی در مواردی اعدام خواهد بود و طبق ماده ۴۱ همان قانون تنها در مورد استثناء و عدم ممنوعیت مصارف پزشکی، تحقیقاتی، صنعتی با مجوز وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی می باشد.
ج: هروئین
هروئین در سال ۱۸۷۵ در خلال یک تحقیق برای پیدا کردن دارویی که با کارآمدی مرفین بتواند درد را کاهش دهد اما موجب اعتیاد نشود کشف شده هروئین یک کلمه یونانی به مفهوم سمبل قدرت است.[۱۲۱] این دارو به این دلیل هروئین نامیده شد که وقتی شخص مصرف می کند احساس می نماید یک قهرمان است «هینریچ درسر» که یک شیمیدان بود با بهره گرفتن از یک تغییر شیمیایی کوچک مورفین را به هروئین دارویی جدید با قدرتی سحرآمیز تبدیل کرد. هروئین ماده ای است بسیار خطرناک به صورت گردی سفید نرم و بدون بو و تلخ.[۱۲۲] هروئین را به طریق شیمایی در لابراتورهای خاص با ترکیب آنمورید استیک و مرفین تهیه می کنند و اشکال بسیار ناخالص آن قهوه ای رنگ است هروئین را در تکه های پلاستیک به شکل بسیار ناخالص بسته بندی می کنند و سر آن را با حرارت می بندند در این حالت آب در آن نفوذ نمی کند و در مواقع خطر می توانند آن را ببلعند و پس از دفع از آن استفاده کنند هروئین موجود در بازار معمولاً ۵ تا ۱۰ درصد هروئین دارد و بقیه آن شیرخشک، بی کربنات و پودر گلوکز است.[۱۲۳] از هر یک کیلو مرفین ۹۰۰ گرم هروئین به دست می آید که ۳ تا ۵ برابر قوی تر از مرفین بوده و از راه استنشاق یا تزریق زیر جلدی و یا خوراکی به مصرف می رسد اکثر معتادان امریکا و انگلیس و سایر کشورهای غربی هروئین را با تزریق زیر جلدی مصرف می کنند.[۱۲۴]
تأثیرات استفاده از هروئین فوری و به صورت یک طغیان نیرومند است که ۵ تا ۱۵ دقیقه طول می کشد و یک حالت ارضاء و سرخوشی و خوب بودن که ۳ تا ۵ ساعت دوام می یابد ایجاد می کند در این حالت به نظر می رسد که تمام احساس های مثبت ارضاء شده و تمام احساسات منفی از جمله گناه، تنش و اضطراب ناپدید گردیده اند.[۱۲۵]
در واقع هروئین رایج ترین ماده افیونی مورد مصرف است تعداد مردان معتاد سه برابر زنان معتاد است سن شروع اعتیاد اواخر دهه دوم یا اوایل دهه سوم عمر است هروئین سریع تر از مرفین از سد خونی مغز می گذرد تحمل دارویی در انسان در همان چهار روز اولیه روی می دهد.[۱۲۶] مصرف هروئین در دستگاه های مختلف بدن اثرات بدی می گذارد از جمله بر سیستم خونی که مصرف بیش از حد آن باعث لختگی خون نیز می شود همچنین است تنفسی آدم ریوی، تهوع و استفراغ از دیگر عوارض آن می باشد. اختلالات شدید تنفسی، تنبلی عروق که اغلب ممکن است به مرگ معتاد منتهی گردد در بین معتادان به هروئین بسیار دیده شده همچنین مواردی از التهاب نخاع(منیلیت) در بین معتادان تزریقی مشاهده شده که در برخی از موارد یک حالت فلجی و بی حسی در اعصاب نخاع ایجاد می کند که باعث صدمه به نخاع صدر می گردد.
هروئین غیر مجاز است و به دلیل مجازات سنگین که برای داشتن یا فروش آن معین شده قیمت آن بسیار گران است بنابراین بسیاری از افراد وابسته به هروئین عادات خود را از طریق معامله (خرید و فروش هروئین) فحشاء یا فروش اشیاء دزدی رفع می کنند با این حال هروئین یک کند کننده است و تأثیرات شیمیایی آن به طور مستقیم رفتار جنائی یا پرخاشگرانه را بر نمی انگیزد.
د: کدئین
یکی از آلکالوییدهای تریاک است. این ماده مخدر به صورت گرد سفید رنگ به طور مستقیم از تریاک استخراج می شود و به عنوان مسکن در پزشکی کاربرد دارد. در شیره خام تریاک به میزان ۱ تا ۵/۲% وجود دارد اثر آن حدود ۱/۰ مرفین است. مصرف آن دردهای ملایم را تسکین می دهد.[۱۲۷]
کدئین به صورت قرص های خالص یا به صورت ترکیب با استامینوفن، آسپرین یا شربت های ضد سرفه مورد استفاده معتادان قرار می گیرد مصرف مکرر و بدون دلیل و یا با بهانه های بی مورد قرص های آسپرین، کدئین یا استامینوفن ـ کدئین از نشانه های اعتیاد به مواد می باشد.[۱۲۸]
این ماده مخدر نیز در کنار مرفین و کوکائین در ماده ۸ قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر جرم انگاری گردیده است.
گفتار دوم: مواد تحریک زا
تحریک زا تحریک کننده ای روانی هستند که موجب افزایش انرژی دستگاه عصبی مرکزی به صورت سرخوشی، بزرگ پنداری، بیش فعالی، بی قراری و بازداری اشتها می شوند.[۱۲۹] این گونه داروها ایجاد بی خوابی نموده حالت هیجان در شخص تولید می نماید که به دو دسته طبیعی شامل برگ کوکا، کوکائین (پودر تریاک)، خمات(درختچه ای در کشورهای عربی و آفریقایی)، ناس(درختچه ای در افغانستان) و صنعتی شامل آمفتامین ها مانند سیکسیدین یا بنزودرین، متیل آمفتامین ها مانند متدرین، برخی از ترکیبات آمفتامین ها و … تقسیم می شوند.
الف: آمفتامین ها
آمفتامین در سال ۱۹۳۰ برای درمان افسردگی، تب یونجه و تحریک سیستم عصبی تجویز شد و بعدها جزو مواد مخدر اعلام گشت[۱۳۰] این مواد بی نهایت اعتیادآور و خطرناک و آثار شدید اشتها بردارند که معمولاً به صورت قرص خوراکی مصرف می شوند اما می توان آن ها را تزریق نمود یا با انفیه به کار برد آمفتامین وریدی بسیار اعتیادآور است اما اخیراً جای خود را به کوکائین داده است.[۱۳۱] آمفتامین ها که به عنوان بالا برنده نیز شناخته شده اند فعالیت دستگاه عصبی را سرعت می بخشند و موجب افزایش هشیاری انرژی و گاهی اوقات شنگولی و اطمینان می شوند آمفتامین ها موجب منع خواب و اشتها می شوند. کسانی که آمفتامین ها را در رگ تزریق می کنند برای چند روز فوق العاده بیش فعال و شنگول می شوند به نحوی که رفتار تهاجمی خودکشی و دیگرکشی ممکن است در خلال این چند روز به وقوع بپیوندد. همچنین افرادی که به مقدار زیاد از آن مصرف می کنند ممکن است دچار هذیان های آزار و تعقیب شبیه مبتلایان به اسکیزوفرنی شوند.[۱۳۲] مصرف زیاد آمفتامین ها کشنده است و آسیب های مغزی در بین سوء استفاده کنندگان مزمن مشاهده می شود چون آمفتامین خواب را تقلیل می دهد جوانان ورزشکار در موقع مسابقات، دانشجویان در امتحانات و رانندگان در مسافرت های طولانی گاهی از آمفتامین استفاده می کنند. از دیگر آثار مصرف آمفتامین ها عبارتند از: تغییرات رفتاری یا روانی (سرخوشی، اضطراب و بی قراری، عصبانیت، اختلال در قضاوت، آشوب طلبی و احساس عالی بودن) ازدیاد ضربان قلب، و ضربان نبض، افزایش فشار خون، گر گرفتن و لرز کردن، خشکی دهان، اتساع مردمک، تهوع و استفراغ، کاهش وزن، ضایعات پوستی مزمن، اختلال عملکرد شغلی و اجتماعی، عوارض قلبی و بالاخره مصرف کننده به حالت اغما افتاده و به طرف مرگ کشانده می شود.[۱۳۳]
حدود ۵۰ نوع ترکیب آمفتامین یا مشابه آمفتامین در دسترس موجود می باشد که اولین آن ها بنزودرین است که به عنوان یک محرک سلسله اعصاب مرکزی ارائه گردیده است علاوه بر بنزودرین مشتقات آمفتامین دیگری از جمله دکسدرین و متدرین د رموارد غیر پزشکی تغییر حالات روانی مورد استفاده قرار می گیرد. مصرف آمفتامین یک احساس بهبود روحیه و یک سرحالی و شعف می آورد و بدین دلیل است که منتهی به ایجاد یک وابستگی جسمی در فرد می گردد بنابراین علائم قطع آن می تواند خیلی شدید باشد از جمله حالت خستگی تشویش و اضطراب مرضی، کابوس های وحشتناک شبانه، افسردگی شدید توأم با تمایلات به خودکشی، بی حالی بسیار شدید، کاملاً شایع می باشد. اگر افراد طبیعی غیر معتاد این دارو را مصرف کنند احساس سرحالی زیادی می نمایند.
مصرف خوراکی آمفتامین ها سبب ازدیاد حساسیت و هوشیاری نسبت به محرک های طبیعی تقویت حالت بیداری، احساس شادابی و سلامتی غیر طبیعی کاهش در احساس ضعف و خستگی و همچنین رفع موقت بی حوصلگی می گردد از دست دادن اشتها نیز به طور موقت مشاهده می شود. در موارد بسیاری در اثر مصرف زیاد تزریقی آمفتامین ها هپاتیت سرمی، آبسه ریوی، اندوکاردیت ورم قشر داخلی شرایین کوچک و در نتیجه انسداد شریان ایجاد می گردد. فردی که دچار مسمویت ناشی از مصرف آمفتامین ها شده در رفتار و حرف زدن حرکت هایی تند و غیر عادی دارد اغلب بدون دلیل می خندد و به سهولت دچار هیجان و بی قراری و یا ناراحتی می گردد همچنین در اغلب اوقات در چنین حالاتی مردمک چشم گشاد شده دهان خشک می گردد و هر چند بسیاری از بیماران ممکن است نسبت به دارو تا آن حد از خود تحمل نشان دهند که رفتار آنان به نظر طبیعی و عادی بیاید. معمولاً بیمارانی که دوز بالا مصرف می کنند به ویژه بیمارانی که به خود متیل آمفتامین تزریق می نمایند پوست اطراف ناخن هایشان کنده می گردد.
یکی از عوارض مخرب مصرف آمفتامین ها عارضه روانی ناشی از آمفتامین (( پیسکوز آمفتامین )) که در نتیجه مصرف خوراکی آن به طور مزمن به وجود می آید و همچنین تزریق داخل سیاهرگی آن سبب می شود که چنین اختلالی در کوتاه مدت مشاهده گردد. همچنین به علت امکان وجود توهم بینایی و شنوایی و ترس ،عدم اطمینان فرد نسبت به دیگران افزایش می یابد که در نتیجه می تواند سبب تشدید واکنش های دفاعی به منظور مقابله با تهدیدات خیالی شود. پس از مصرف طولانی ترکیبات آمفتامین اگر فرد به دلایلی آن را مصرف نکند دچار افسردگی می شود و نیز قطع مصرف ممکن است سبب افکار خودکشی و یا حتی اقدام به آن و حالات ترس، سرگیجه و عدم تمرکز فکری می گردد. پس از خنثی شدن اثرات آمفتامین در بدن فرد دچار خستگی مفرط می شود که ممکن است به مدت یک یا دو روز متوالی بخوابد پس از بیداری به علت وجود یک حالت افسردگی این امکان وجود دارد که دوباره به مصرف آن اقدام نماید که در نتیجه تکرار این حالت سبب ایجاد وابستگی روانی بیشتر می گردد. امروزه علم پزشکی مصرف آمفتامین ها فقط برای مواردی مانند کم کردن اشتها برای مدتی کوتاه و برخی از اختلالات رفتاری کودکان پرتحرک به عنوان نوعی درمان مفید می داند. به طور کلی استفاده از آمفتامین ها محدود است و شامل درمان برخی از حالات سایکوپاتی (حالت تهاجمی و تجاوز گرانه) مورد استفاده قرار می گیرد. همچنین به بیماران حمله ای و مصروع که ممکن است به وسیله داروهای ضد تشنج بیش از حد آرام شده و در حالت بیهوشی فرورفته باشند می دهند. همچنین در درمان ناراحتی های ناشی از افسردگی خفیف به کار برده می شود البته از زمانی که خطر وابستگی روانی بدان مشخص گردید یک انزجار و عدم تمایل به استفاده از این گروه داروها به وجود آمده است احتمالاَ ناراحت کننده ترین نوع اعتیاد به آمفتامین ها را گروه جوانان تشکیل می دهند. مصرف این داروها در بین جوانان کم سن و سال بیشتر به منظور بیدار نگه داشتن، بالابردن احساس شادی و شعف، از بین بردن خجالت هایی که در بین این گروه سنی وجود دارد و … می باشد.معمولا پس از مصرف آمفیتامین ها پس از طی هفته ها وماه ها تغییرات کلی در رفتار جوانان محسوس است. از جمله از دست دادن اشتها، بیداری های شبانه، شبها در بیرون ماندن و صبح با چشمانی قرمز به خانه برگشتن، به وجود آمدن برخی از حالات وسواسی، بیقراری، بی توجهی به ظاهر نیز از جمله اطلاعات و نشانه هایی است که اغلب به شناخت این مطلب که جوان معتاد به آمفتامین گردیده کمک می کند. معمولا اعتیاد به آمفتامین با خوردن ۵ تا۱۰ قرص شروع می شود و با تکرار و بالا بردن دوز آن در ۴۸ ساعت ممکن است به دویست یا حتی چهارصد قرص برسد که معمولا به مسمومیت شدید ناشی از اعتیاد آمفتامین و وابستگی شدید روانی منتهی می گردد و در بین این افراد معمولا اختلالات شخصیتی ، رفتار ضد اجتماعی و بخصوص رفتار های غیر عادی از جمله خشونت و وحشیگری و تمایل به بزهکاری نیز مشاهده می شود.[۱۳۴] ب : کافئین و نیکوتین کافئین و نیکوتین دو تحریک کننده هستند که استفاده کنندگان بسیار و قانونی دارد. کافئین در قهوه ، چای ، شکلات ، نوشیدنی های کولادار ، کاکائو ، قرص های سرماخوردگی و سایر محرک های قابل وصول بدون نسخه وجود دارد یک فنجان معمولی قهوه حاوی ۱۰۰تا۱۵۰میلیگرم کافئین است در حالی که چای و کولا حدود یک سوم این مقدار کافئین دارند داروهای محرک معمولا ۱۰۰میلیگرم در هر قرص کافئین دارند. کافئین هنگامی برای یک شخص مسموم کننده محسوب می شود که پس از صرف ۲۵۰میلی گرم (حدود ۲ فنجان ) قهوه یا بیشتر نشانه های مرضی زیر در آن مشاهده می شود. بیقراری ، عصبانیت ، تحریک ، بیخوابی ، سرخ شدگی صورت ، اختلالات معده و روده ای ، پیچش عضلانی ، تکلم آشفته و بی نظمی های قلبی. مسمویت با کافئین معمولا زود گذر و خفیف است.[۱۳۵] در اکثر مطالعات معلوم شده که کافئین موجب انقباض عروق مغزی و نتیجتاَ کاهش جریان خون مغز می گردد. از دیگر علائم مسمومیت با کافئین عبارتند از : تعریق زیاد، دفع زیاد ادرار و احساس مورمور شدن در انگشتان دست و پا مصرف بیش از یک گرم کافئین می تواند با تکلم بی ربط، تفکر مغشوش، بی نظمی قلبی،تحلیل قوا، بی تابی شدید، وزوز گوش و توهمات بینایی خفیف از جمله جرقه های نورانی همراه شود. مصرف بیش از ۱۰ گرم کافئین می تواند موجب تشنج منتشر، نارسایی تنفسی و مرگ شود .حدود دو سوم از کسانی که روزانه مقدار زیادی کافئین مصرف می کنند داروهای مسکن و خواب آور هم مصرف می نمایند.[۱۳۶] رایج ترین فرم نیکوتین تنباکو است که بصورت سیگار ، سیگار برگ و پیپ تدخین می شود. تنباکو ممکن است بصورت انفیه و جویدنی هم مصرف شود. سازمان بهداشت (WHO) تخمین می زند که در سراسر جهان یک میلیارد نفر از مردم سیگار می کشند و سالانه ۶ میلیون نفر سیگار دود می کنند. WHO همچنین تخمین می زند که توتون سالانه بیش از ۳ میلیون نفر از مردم را می کشد. حدود ۲۵ درصد نیکوتین با تدخین سیگار به خون می رسد و به فاصله ۱۵ ثانیه وارد مغز می گردد. نیمه عمر نیکوتین حدود ۲ ساعت است تصور می شود نیکوتین خواص تقویت کننده مثبت و اعتیاد آور دارد چون موجب فعال شدن پایانه های عصبی در مغز و تحریک هورمون های مغزی می شود . افرادی که والدین یا خواهر و برادر های آنان سیگار می کشند احتمال بیشتری هست که سیگار بکشند. اکثر کسانی که سیگار می کشند مایل به ترک آن هستند بارها سعی کرده اند این کار را بکنند امّا در تلاش خود ناموفق بوده اند. نیکوتین یک ماده شیمیایی بسیار سمی است. دوز ۶۰ میلی گرمی آن موجب مرگ ثانوی و تضعیف تنفسی یک شخص بالغ می شود. با یک سیگار معمولی معمولا ۵درصد میلی گرم نیکوتین وارد بدن می شود و علائم و نشانه های مسمومیت با دوز پایین نیکوتین مشتمل است بر تهوع، استفراغ، آبریزش از دهان، رنگ پریدگی، اسهال، سرگیجه، سردرد، افزایش فشار خون، لرزش و عرق سرد، اختلالات حسی و ناتوانی برای تمرکز. مصرف توتون در ضمن حاملگی با افزایش میزان بروز نوزاد کم وزن رابطه دارد. علائم ترک نیکوتین ممکن است به فاصله دو ساعت پس از مصرف آخرین سیگار ظاهر شود معمولا در ۲۴ ساعت تا ۴۸ ساعت اول به اوج خود می رسد و ممکن است هفته ها و ماه ها دوام یابد. علائم شایع مشتمل اند بر میل شدید برای نیکوتین ، تنش ، تحریک پذیری ، اشکال در تمرکز ، خواب آلودگی و اختلال در بخواب رفتن ، کاهش ضربان قلب و فشار خون ، افزایش اشتها و وزن.[۱۳۷] در قانون جامع کنترل و مبارزه ملی با دخانیات مصوب ۱۵/۶/۱۳۸۵ ستادی تحت عنوان ستاد کشوری کنترل و مبارزه با دخانیات متشکل از وزرای بهداشت ،ارشاد اسلامی ، آموزش و پرورش ،بازرگانی و فرمانده نیروی انتظامی ،دو نفر از کمسیون بهداشت و درمان مجلس اسلامی و رئیس سازمان صداو سیما تشکیل شده است.(ماده یک قانون)که دارای شرح وظایفی از جمله تعیین نوع پیامها ، هشدارها ، تصاویر وطرح های مرتبط با آثار سوءاجتماعی ، اقتصادی ، بهداشتی و سلامتی دخانیات (طبق ماده ۲قانون) می باشد. در این قانون برخی جرم انگاری های نوین مشاهده می گردد. از جمله تبلیغ و تشویق افراد به استعمال دخانیات ممنوع و طبق ماده ۱۰ قانون مستلزم جزای نقدی از پانصد هزار تا پنجاه میلیون ریال می باشد. همچنین فروش یا عرضه دخانیات به افراد زیر ۱۸ سال مستلزم مجازات موضوع ماده ۱۲ این قانون می باشد ( ضبط فراورده دخانی و جریمه نقدی ) بعلاوه استعمال دخانیات در نهاد های موضوع ماده ۱۸ قانون رسیدگی به تخلفات اداری مستوجبتنبیهات مقرر در قانون تخلفات اداری بوده و اینکه مصرف دخانیات در اماکن عموی یا وسائل نقلیه عمومی مستوجب جزای نقدی می باشد.(تبصره یک ماده۱۳ همان قانون). بنظر نگارنده هرچند با توجه به جوان بودن این قانون اجرای کامل آن در جامعه کنونی مشاهد نمی گردد. لکن مقنن با ملحوظ نظر قرار دادن برخی آثار سوءاجتماعی و بهداشتی مصرف دخانیات (از جمله مواد ۵ و ۱۲ قانون) گام موثری را در راه مبارزه با دخانیات شروع نموده است. لکن پایان مبارزه با توجه به وجه تسمیه قانون ، مبارزه و عزم ملی را با آگاهی کامل از این قانون و التزام به آن می طلبد.
ج: کوکائین
ماده ای که از برگ گیاه کولا استخراج می شود که در آمریکای جنوبی به خصوص بولیوی، پرو، کلمبیا و همچنین جامائیکا، سیلان و جاوه به طور وحشی و خودرو تهیه می شود. برگ کوکائین را که بومیان منطقه مذکور می جوند. ابتدا به عنوان داروی مسکن مصرف می شد بعدها معتادان با جویدن برگ ، استنشاق از راه بینی و یا تزریق زیر جلدی و یا داخل ورید و خوردن با آب روزی ۱ الی ۵ گرم در سه نوبت آن را مصرف کردند.[۱۳۸] کوکائین ماده ای سفید برفی و تلخ مزه است که به صورت پودر کریستال می باشد. عمده ای از بازیکنان ورزشی ، ستارگان فیلمها ، شخصیت های سیاسی و مشهور همواره از این دارو استفاده می کنند. در واقع استفاده از آن در بین جوانان بسیار گسترش یافته به علت قیمت بالا و ویژگی های سرخوشی زای آن کوکائین یک داروی سحر آمیز و دلربا مخصوصا در بین متخصصان طبقه بالا و متوسط است. در اواخردهه ۱۸۰۰میلادی کوکائین به عنوان داروی شگفت آور در درمان افسردگی، سوءهاضمه، سردرد و سایر درد و رنج ها شهرت یافت. اغلب آن را به دارو ها ، تقویت کننده ها و حتی نوشابه های کولادار مانند کوکاکولا می افزودند امّا در اوایل سال ۱۹۰۰ استفاده از آن کنترل شد و هم اکنون داشتن کوکائین غیر قانونی است .[۱۳۹] کوکائین در جراحی گوش و حلق استفاده پزشکی دارد. برای شناسایی آن را می سوزانند شعله های طلایی خوش رنگ حاصله ، معرف آن است. [۱۴۰] همچنین این ماده اغلب برای بیهوشی های موضعی مورد اسنفاده دارد. اثرات جسمی آن کم است در حالیکه از نظر روانی اثراتش از هروئین بیشتر است پس از مصرف به معتاد احساس شعف زایدالوصفی دست داده و شادی آفرین می شود. لذت جنسی را تشدید می کند و به همین دلیل معتادین سعی می کنند از آن بیشتر مصرف کنند. ولی ممکن است حالت توهم زا و اغفال کننده به معتاد دست دهد و کسانیکه به این دارو معتاد می شوند معمولا سادیسم جنسی پیدا می کنند به همین دلیل بسیار خطرناک است. [۱۴۱] کوکائین جزء محرک ها بوده و موجب هیجانات سلسله اعصاب می گردد. اثر این ماده به عنوان یک داروی محرک قوی با اثر کوتاه که پس از مدت کوتاهی اثرات دارویی آن در بدن خنثی می گردد و بر روی سلسله اعصاب مرکزی اثر می گذارد و شناخته شده است و کوکائین مثل سایر داروهای محرک نیروی اعتماد به نفس را زیاد می کند و خستگی و اشتها را کاهش می دهد و کوکائین را می توان به صورت خوردن ، تزریق کردن وریدی یا کشیدن استفاده کرد. ولی معمولا به صورت استنشاقی مورد استفاده واقع می شود. استنشاق دارو اثرات فوری به وجود می آورد که به آن “اوج” می گویند.
این حالت در ظرف ۱۰ دقیقیه به اوج می رسد و جز مواردی که مقدار مصرف آن زیاد است. پس از ۳۰ دقیقه از بین می رود. تزریق وریدی دارو اثرات سریعی دارد ( احساس انرژی فوق العاده ) و گرسنگی را کاهش می دهد .[۱۴۲] استنشاق کم خطر ترین روش مصرف کوکائین و تزریق وریدی مصرف تدخینی خطرناک ترین روش های آن است.
روش های مستقیم تر غالبا با بیماری عروقی مغز، ناهنجاری های قلبی و مرگ رابطه دارد هر چند کوکائین را می توان از راه دهان نیز مصرف نمود. به دلیل اثر کمتر آن از این طریق ندرتا از مورد استفاده قرار می گیرد. مصرف کوکائین با کاهش جریان خون مغز و احتمالا پدید آمدن مناطق لکه ای کاهش قند خون ارتباط دارد. اثرات رفتاری کوکائین تقریباً بلافاصله ظاهرشده و مدتی کوتا ۳۰تا ۶۰دقیقه دوام می یابد. لذا برای حفظ اثرات مسمومیت مصرف مکرر آن لازم است هر چند اثرات رفتاری گذرا است. متابولیت های کوکائین در خون و ادرار ممکن است تا ده روز وجود داشته باشد.[۱۴۳]وابستگی روانی ممکن است پس از یک بار مصرف پدید آید استفاده کنندگان زیاد گاهی اوقات از دست دادن وزن ،سوءظن ، عصبانیت ، خستگی و توهم را گزارش کرده اند. همچنین کوکائین ممکن است ضربان های بطنی قلب را ناهماهنگ ساخته و در نتیجه موجب مرگ می شود در کتاب پزشکی قانونی قضایی اثرات کوکائین را این گونه آورده اند[۱۴۴] : (( کوکائین مانند مورفین ایجاد حالت انبساطی می کند که پنج تا شش ساعت به طول می انجامد در این حالت بیمار احساس آرامش و رضایت مندی می کند و تصورات سعادتمندانه ای می یابد ولی گاهی به دنبال این حالت سعادتمندانه سردرد و گیجی و بیقراری به وجود می آید .حتی در افراد مستعد علائم پسیکوزسمی حاد ممکن است دیده شود که همراه با توهمات ترسناک سمعی و بصری و جنسی است. کوکائین محرک قشر مغز است و سبب بیخوابی و هیجان می شود به علاوه بر تمایلات جنسی می افزاید .)) از آنجا که مصرف مداوم کوکائین ایجاد وابستگی بدنی نمی کند لذا مصرف مقادیر زیاد آن می تواند موجب مسمومیت شدید فرد شود. به ویژه مصرف کوکائین از طریق تزریق و به فواصل کوتاه صورت گیرد .افرادی که در مقابل مصرف کوکائین وابستگی روانی پیدا کند اصولا مجرد از بین رفتن اثرات دارویی ان در بدن دچار حالات مانند: اضطراب، ترس، هیجان، افسردگی و یا توهماتی در قسمت های بینایی، شنوایی و لامسه یا بساوایی می گردند. گذشته از حالات هیجانی و تهییج ناشی از مصرف کوکائین جدی ترین اثر سوء این ماده عارضه روانی ناشی از مصرف کوکائین است که موجب یک حالت پارانویایی توام با حالت توهم آمیز و افکار هذیانی می گردد و در این مرحله فرد ممکن است احساس کند مورد حقارت دیگران قرار گرفته است و این اساس می تواند موجب ارائه رفتار های ناهنجار و تهاجمی از طرف فرد شود این حالت روانی خیلی سریع و زود به وجود می آید و با قطع مصرف از بین رود . علاوه بر عوارض روانی مصرف مداوم کوکائین موجب جوش ها و آماس ها و زخم هایی روی پوست بدن می گردد همچنین در اثر استنشاق و کشیدن کوکائین از راه بینی امکان زخم مخاط بینی و سوراخ شدن دیواره وسط ان وجود دارد علاوه بر آن در فرد مصرف کننده حالات شوریدگی افکار، تشویش و نگرانی، بی اشتهایی و کم خونی، افزایش فشار خون وضربان نبض ایجاد می گردد. اکثر معتادین کوکائین اظهار می دارند مصرف این ماده را به جهت بیدار نگه داشتن خود مصرف می کنند. امروزه تقریباً اعتیاد به کوکائین به تنهایی بین معتادان نادرست است و بیشتر کوکائین را با سایر مواد مورد استفاده قرار می دهند [۱۴۵].
کوکائین قابل دسترس در کوچه و خیابان از نظر میزان خلوص بسیار متفاوت است چون فروشندگان کوکائین آن را با شکر یا پرو کائین و گاه با آمفتامین مخلوط می کنند همچنین به مظور بالا بردن اثرات استفاده از آن ، کوکائین کوچه و بازاری را با آلکالوئید خالص کوکائین که به طور شیمیایی استخراج شده است مخلوط می کنند.
د : کراک[۱۴۶]
کراک در واقع همان هروئین فشرده است که با درجه خلوص بالا تولید و عرضه می شود. کراک خطرناک ترین ماده مخدری است که تاکنون به بازار آمده است و وابستگی به ان در حدی است که با یک بار مصرف فرد معتاد می شود این ماده محرکی قوی برای سیستم اعصاب مرکزی به شمار می آید. معنای اصلی کراک در زبان لاتین و به خصوص امریکای جنوبی ( قضای حیوانات ) است و در سالهای دور برای رفع دل درد و سر درد از برگ ( کوکا ) تهیه می شده است. اولین بار در سال ۱۹۸۵ میلادی در شهر نیویورک آمریکا عرضه شده است و در حقیقت کراک همان عصاره کوکائین است. باید دانست کوکائین اصل که از برگ کوکا و عصاره کوکائین به دست می آید از جمله مواد مخدر انرژی زا و شادی آور است و گفته می شود هیچ گونه اعتیادی در فرد مصرف کننده به وجود نمی آورد. ولی کراک عرضه شده در ایران تماما از هروئین تهیه شده و از اثرات زیان بار آن از بقیه مواد مخدر موجود در دنیا بیشتر است. با توجه به اینکه کراک اصل از میان تمامی مواد مخدر کم ترین اعتیاد و عوارض جسمانی و روانی را به دنبال داشته و فقط به انرژی زا و نشاط آور بودن آن اهمیت داده می شد و از سویی دیگر هروئین به دلایل متعدد و بسیار زیان آور آن مورد نفرت و قبح جامعه قرار گرفته است. لذا سوداگران و تولید کنندگان مرگ را بر آن داشته تا در راستای جلب مشتری هروئین فشرده صنعتی را به نام جدید کراک وارد کشور ایران نمایند. در واقع این ماده خطرناک که در ایران به نام کراک توزیع می شود کراک اصل نیست بلکه هروئین غلیظ شده است که توسط مافیای روسیه تولید و در ایران هم پخش می شود. از مشخصات کراک: ۱- یک بار مصرف آن اعتیاد آور است . ۲- مصرف آن بسیار ساده و در کم ترین زمان ممکن امکان پذیر بوده و هیچ گونه بویی ندارد. ۳- بسیار کوچک حتی به اندازه یک ماش است. ۴- سفید رنگ و شبیه یک تکه کوچک گچ کنده شده از دیوار است و لذا کشف آن بسیار سخت و توجه کمی را به خود جلب می کند . ۵ – افراد معتاد به کراک در پایان دو سال اول اعتیاد زندگیشان خاتمه خواهد یافت. ( مرگ زود رس) ۶ – در حدود یک سال از اعتیاد به کراک طحال و کبد شخص معتاد از بین خواهد رفت. ۷ – معتادین به کراک با درد های وحشتناک قادر به هیچ گونه فعالیت خاصی نمی باشند و نمی توانند بیش از یک ماه اعتیاد خود را پنهان کنند . ۸- اعتیاد به کراک دیگر نئشگی ندارد ومعتاد همواره یا خمار است یا در حال کشیدن که با مصرف آن فقط مقداری از درد های آن تسکین می یابد . بررسی های بعمل آمده نشان می دهد که بسیاری از افراد به علت بی اطلاعی به کراک معتاد شده اند و از عوارض ناشی از آن کاملا نا آگاه بوده اند از عوارض کوتاه مدت کراک احساس افزایش انرژی ، چابکی و سر خوشی زیاد را می توان برشمرد ولی پس از مصرف و رفع اثرات اولیه که زود گذر می باشد. اثرات منفی آن خود را نشان می دهد مثل افزایش ضربان قلب افزایش نبض و تنفس، بالا رفتن درجه حرارت بدن افزایش فشار خون احساس توهم شدید گیجی درد پا تهوع تشنج تب و بالاخره مرگ. در پایان همه این ناملایمات فیزیکی و روانی بدن عوارض کوتاه مدت کراک بیش از بیست و سه مورد می باشد که فرار از آن محال است. به جز آثار کوتاه مدت کراک آثار بلند مدتی نیز به همراه دارد که از جمله مهم ترین آنها عبارتند از : از دست دادن وزن بدن ، بیخوابی ، ضعف جنسی، کم خونی شدید، تهوع پی در پی، درد شکم و اسهال، سردرد های دیوانه کننده، هپاتیت، ایجاد زخم، گیجی، پرخاشگری، افسردگی، تمایل به خود کشی، افکار هذیانی، لرزش دست ها، عفونت در قسمت هایی از بدن به صورت کرم ، عدم التیام زخم های بدن. کراک اگر به صورت استنشاق و یا کشیدن با پیپ و یا پاشیدن روی توتون استعمال شود دیگر نمی توان از مصرف آن خوداری کرد و باید پی در پی استعمال شود. چرا که خیلی سریع جذب ریه شده و به مغز نفوذ می کند و حالتی تهاجمی به فرد دست می دهد. اصولا فردی که کراک مصرف می کند دیگر بر خود تسلط نداشته و گویا خود را گم کرده است که این همان نتیجه افسردگی شدید است .