وبلاگ

توضیح وبلاگ من

موضوع: "بدون موضوع"

دانلود منابع پایان نامه درباره اثرات پرایمینگ بذر به وسیله اسید سالیسیلیک و نیترات پتاسیم بر ...

ممکن است نیترات پتاسیم برای جوانه‌زنی برخی از بذرها مضر باشد. نظر به این که کاهو برای جوانه‌زنی به نور و دمای پایین نیاز دارد، گزارش اثر بازدارندگی نیترات پتاسیم بر جوانه‌زنی بذرهای کاهو تا حدودی عجیب است (AOSA, 2000). سطوحی از نیترات پتاسیم که توسط ISTA برای تحریک جوانه‌زنی توصیه شده است و در اغلب تحقیقات نیز مورد استفاده قرار گرفته، ۱/۰ تا ۲/۰ درصد است و استفاده از غلظت­های بالاتر در مواردی باعث کاهش جوانه‌زنی شده است (Mahamoudzadeh & Bagheri, 2005). محققین به­منظور ارزیابی تاثیر اسموپرایمینگ در تعدیل تنش شوری در مرحله جوانه‌زنی و رشد اولیه گیاه زیره سیاه یک آزمایش فاکتوریل با دو فاکتور اسموپرایمینگ (تیمار با نیترات پتاسیم ۱۰۰ و ۲۰۰ میلی­مولار به مدت ۱۲ و ۲۴ ساعت) و شوری (صفر، ۳- ، ۶- و ۹- بار) انجام دادند. نتایج نشان داد که سرعت، میانگین زمان و درصد نهایی جوانه‌زنی، وزن­تر و خشک گیاهچه با افزایش سطوح شوری کاهش معنی­داری داشتتند. به علاوه با افزایش غلظت نیترات پتاسیم، اثرات منفی بر روی خصوصیات جوانه‌زنی مشاهده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که برخلاف انتظار اسموپرایمینگ با نیترات پتاسیم نه تنها نقش تعدیل‌کننده ­ای در تنش شوری نداشته، بلکه با کاهش پتانسیل اسمزی محیط جوانه‌زنی بذر، در آن اختلال ایجاد می­ کند (شافع و شفیع زاده خولنجانی، ۱۳۸۹). در تحقیق حاضر نیز سطوحی از نیترات پتاسیم که به عنوان پرایم‌کننده بذور گیاه دارویی ماریتیغال مورد استفاده قرار گرفتند، موجب کاهش شاخص­ های جوانه‌زنی این گیاه در حضور و عدم حضور تنش شوری شدند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۵-۲- شاخص­ های بیوشیمیایی
کاهش و یا افزایش فعالیت­های بیوشیمیایی بذور یکی از راه­کارهای مقابله و یا تحمل تنش­ها است. این راه­کارها می­توانند با تغییر در فعالیت بسیاری از متابولیت­ها و نیز آنزیم­ های مختلف نظیر کاتالاز، آمیلاز و پراکسیداز و یا پروتئین­های گیاهچه بذور امکان‌پذیر باشند. جوانه‌زنی عبارت است از فعال‌شدن متابولیکی بذور و بیرون آمدن ریشه­چه و ساقه­چه که در نهایت منجر به تولید گیاهچه می‌شود. جوانه‌زنی بذر با جذب آب و فعال‌شدن متابولیسم در بافت­های جنینی شروع می‌شود. در مراحل اولیه، انرژی از طریق فرایند گلیکولیز تأمین می­گردد و متابولیت­های مورد نیاز برای سنتز مواد جدید به وسیله چرخه پنتوز فسفات تولید می­ شود. بسیاری از هورمون­ها موجب ایجاد سیگنال­هایی برای سنتز آنزیم­ های جدید شده و این آنزیم­ها باعث متابولیزه‌شدن مواد ذخیره شده در آندوسپرم می­شوند (مثلاً تولید آلفا آمیلاز توسط جیبرلین). این مرحله به وسیله هورمون­های تحریک­کننده تقسیم و طویل‌شدن سلولی (سیتوکنین و اکسین) کنترل می­ شود. درضمن اجزای پروتوپلاسم مجدداً سازماندهی می­شوند، تنفس میتوکندری و سنتز پروتئین­ها شدت می­گیرد و بالاخره فرآیندهای رشد ادامه می­یابد و منجر به ظهور ریشه­چه می­گردد (Larcher, 2001). تنش شوری باعث کاهش متابولیسم نشاسته در لپه­ها و کاهش انتقال ساکاروز از لپه­ها به محور جنینی می­ شود. کاهش شاخص‌های جوانه‌زنی، ناشی از تغییر فعالیت آنزیم­ های تجزیه­کننده ساکاروز می­باشد (Inze & Montgu, 2000). تنش شوری با اثر بر روی تنظیم­کننده­هایی مثل جیبرلین، اکسین، آبسزیک اسید و تغییر در فعالیت آنزیم­ های متابولیسم کربوهیدرات­ها جوانه‌زنی را تحت تأثیر قرار می­ دهند. جیبرلین‌ها سنتز آنزیم‌های هیدرولیتیکی که در که در زیر لایه آئلرونی قرار دارند را افزایش می‌دهند. آنزیم‌های سنتز شده به اندوسپرم انتقال یافته و سبب تجزیه غذایی ذخیره‌ای و تأمین انرژی لازم برای جوانه‌زنی می‌شوند (Kaur et al., ۲۰۰۲).
آنزیم آلفا آمیلاز از آنزیم­ های حیاتی در متابولیسم کربوهیدرات­ها در فرایند جوانه‌زنی است که فعالیت آن تحت تأثیر عوامل محیطی قرار می­گیرد. کاهش فعالیت آنزیم آلفا آمیلاز تحت تأثیر تنش شوری سبب کاهش متابولیسم ذخایر غذایی بذر و در نتیجه کاهش رشد و طول گیاهچه گیاهان می­ شود (Dkhil & Denden, 2010). تأخیر در جوانه‌زنی و ظهور گیاهچه لوبیا چشم­بلبلی در شرایط تنش شوری از کاهش فعالیت آنزیم آلفا آمیلاز بود (Oliveira-Neto et al., 1998). در جوانه‌زنی تحت تنش شوری به دلیل افت فشار اسمزی، فرایند جذب آب مختل شده و در ادامه نیز از فعالیت آنزیم آلفا آمیلاز بازداری می­ شود (Afzal, 2005). با توجه به مباحث ذکر شده، تنش شوری با اثر منفی خود بر روی فعالیت هورمون جیبرلین و آنزیم آلفا آمیلاز، باعث کاهش فعالیت بیوشیمیایی بذور و در نتیجه کاهش شاخص‌های جوانه‌زنی گردیده است که با نتایج تحقیق فوق، مبنی بر اثر کاهشی تنش شوری بر روی هورمون جیبرلین و آنزیم آلفا آمیلاز هم‌خوانی دارد.
پروتئین­ها مولکول­های محتوی نیتروژن با اندازه بزرگ و ساختمان بسیار پیچیده هستند که قسمت اعظم آن­ها به واسطه هیدرولیز پیوند پپتیدی به تولید اسیدهای آمینه منجر می­شوند. عمده پروتئین­های بذر از لحاظ متابولیکی غیرفعال هستند و صرفاً به عنوان منبع غذایی برای جنین در حال رشد که در حال جوانه‌زنی است، مصرف می­شوند. پروتئین­هایی که از لحاظ متابولیکی فعال هستند، درصد کمی از کل پروتئین­های بذر را در بر می­گیرند، اما این پروتئین­ها از اهمیت زیادی در بذرهای در حال نمو و جوانه‌زنی بذر برخوردارند. در طیف وسیعی از گونه­ های گیاهی در پاسخ به تنش­ها، تغییرات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی بسیاری اتفاق می­افتد. تغییر در ساختن پروتئین و یا تخریب آن از جمله مراحل متابولیکی اساسی است که ممکن است از تنش­ها اثر پذیرد. یکی از تغییرات عمده بیوشیمیایی که در اثر کاهش رطوبت خاک در گیاهان زراعی روی می­دهد، تغییر در میزان تولید پروتئین­های گیاهی در جهت تجزیه و یا جلوگیری از ساختن بعضی از آن­ها و نیز ساخت دسته کوچکی از پروتئین­های مخصوص تنش است. این موضوع، تغییر و اصلاح مهمی را در بیان ژن به وجود آورده که سبب فعال یا غیرفعال شدن تعدادی از آنزیم­ها می­ شود و به دنبال آن اجازه تغییر در ساختار مخصوص بافت­های گیاهی را می­دهد (Heikkila et al., 1984). به­علاوه، کاهش در فراوانی پلی­ریبوزوم­ها با کاهش سنتز پروتئین­ها در ارتباط است؛ بروز تنش رطوبتی، وضعیت پلی­ریبوزوم­های مؤثر در ساخته‌شدن پروتئین­ها را در بافت­ها تغییر می­دهد. تعداد پلی­ریبوزوم‌ها در شرایط کم آبی کاهش یافته و میزان آن بسته به گونه­ های مختلف گیاهی و نیز اندام­های گوناگون در یک گیاه واحد، متفاوت می­باشد. در این رابطه مطالعات انجام گرفته در ذرت دلالت بر این دارد که افزایش سطح تنش خشکی موجب کاهش در سطح پلی­ریبوزوم­ها شده و در نتیجه گونه­ های گیاهی که توانسته ­اند تحت این شرایط ادامه بقا یابند، ظرفیت و توانایی بیشتری در جهت تولید پلی­ریبوزو‌م‌ها در بافت­های خود نشان داده‌اند (Scott et al., 1979). هم­زمان با کاهش کل پروتئین­ها، مقدار آمینو اسیدهای آزاد افزایش می­یابد. تجمع بیشتر آمینو اسیدها مربوط به کاهش سنتز پروتئین است اما در بعضی موارد بیوسنتز بعضی آمینو اسیدهای غیرپروتئینی خاص مثل بتائین و پرولین تحریک می­ شود (Nilsen & Orcutt, 1996). محققین (Bewley & Larsen, 1982) در نتایج آزمایش­های خود بر روی برخی از گیاهان زراعی اعلام داشته اند که افزایش تنش خشکی از حالت خفیف به طرف متوسط، بازده ساخت پروتئین در گیاهان را کاهش داد، اما این گیاهان بعد از رفع تنش، دوباره به حالت اول برگشته و ساخت پروتئین در آن­ها شکل طبیعی به خود گرفت و مشابه گیاهانی شد که دوباره آبیاری شدند. بر اساس نتایج تحقیق حاضر نیز با افزایش سطوح تنش شوری، شاهد کاهش درصد پروتئین گیاهچه­ها و در نتیجه کاهش شاخص‌های جوانه‌زنی هستیم.
در بذر ذرت، بر اثر پرایمینگ مقدار پروتئین، فعالیت آلدولاز، ایزوسیترات لیاز و گلوکز - ۶- فسفات دهیدروژناز افزایش و مقدار و فعالیت الکل دهیدروژناز کاهش یافت. آن ها نتیجه گرفتند که پرایمینگ اجازه بسیاری از اتفاقات معمولی جوانه‌زنی را می­دهد (Smith & Cobb, 1992). در آزمایش دیگری نیز اسموپرایمینگ بذرهای بادام‌زمینی باعث افزایش فعالیت آنزیم ایزوسیترات لیپاز که مسئول حرکت منابع چربی به دنبال جوانه‌زنی است، شد (Fu et al., ۱۹۸۸). در بذرهای ذرت، اسموپرایمینگ و پرایمینگ ماتریکسی (پرایمینگ در ماده زمینه‌ای جامد)، فعالیت α و βآمیلاز را افزایش داد (Sung & Cheng, 1993). هم‌چنین اسموپرایمینگ باعث افزایش سنتز پروتئین در بذرهای گندم شد (Black & Bewley, 2000).
در تحقیق حاضر سالیسیلیک اسید با افزایش فعالیت هورمون جیبرلین، آنزیم آلفا آمیلاز و درصد پروتئین در شرایط عدم تنش شوری و تنش شوری باعث افزایش شاخص­ های جوانه‌زنی بذور ماریتیغال شده است که نشان‌دهنده اثرات مثبت سالیسیلیک اسید بر روی شاخص­ های بیوشیمیایی و در نتیجه شاخص­ های جوانه‌زنی بذور ماریتیغال است. اما نیترات پتاسیم با کاهش فعالیت آنزیم آلفا آمیلاز، هورمون جیبرلین و درصد پروتئین گیاهچه باعث کاهش شاخص­ های جوانه‌زنی بذور ماریتیغال شد. اثرات بازدارنده نیترات پتاسیم در نحقیق فوق را می‌توان به­علت استفاده بیش از اندازه­ های استاندارد توصیه شده (۱/۰ تا ۲/۰ درصد) توسط انجمن بین ­المللی آزمون­های بذر (ISTA) و انجمن متخصصان رسمی بذر (AOSA) و در نتیجه کاهش پتانسیل اسمزی محیط جوانه‌زنی بذر مربوط دانست.
۵-۳- نتیجه‌گیری

ارائه الگوی انواع استراتژی های ارزیابی عملکرد برای سازمان های نظارتی ...

 

    • گروه‌های متمرکز ساختارمند و مکانی که مفاهیمی چون کیفیت، ارزش و ارائه خدمات شاکله اصلی مباحث را تشکیل می‌دهد.

 

      • کارگاه‌های آموزشی، با ویژگی‌های آموزشی، و ایفای نقش برای دیدن سازمان از دیدگاه‌های متفاوت و تکنیکهای ارائه نظرات ساختارمند (برای تعیین اهداف و شاخص‌های عملکرد) موردنظر است.

    پایان نامه - مقاله - پروژه

 

    • اطلاعات، بازخورد، جلسات مباحثه، برای کسب عکس العمل شهروندان نسبت به فرایند بهبود، و شبیه سازی یک نوع «مباحثه درونی» و بهبود و ایجاد توافق عمومی بین شهروندان و مدیران

 

    • نشستهای دستیابی، که برای اطمینان از حضور گسترده‌تر شهروندان است و کسانی که وقت بیشتری برای مشارکت در نشستهای ارزیابی عملکرد می‌خواهند. نشستهای مشارکت در کیوانیس کلاب[۲۱۳]، کمیسیون حقوق مدنی[۲۱۴]، انجمن تنتانت لندلورد[۲۱۵]، و لیگ زنان رای دهنده[۲۱۶] و شنیدن آنکه چه باید در مورد عملکرد دولت بیان کنند.

 

پروژه سنجش عملکرد مشتری‌مدار[۲۱۷] در لوا[۲۱۸]، که توسط بنیان آلفرد اسلون[۲۱۹] سرمایه‌گذاری شد، نشستهایی را برای مشارکت گسترده شهروندان ترتیب داد. از شهروندان خواسته شد در طی جلسه اول ویژگی‌های خدمات عمومی که برایشان بااهمیت است را مشخص کنند. حرفه‌ای‌گرایی، تناسب زمانی، کیفیت، قابلیت ارزیابی و امنیت از جمله مواردی بود که با اکثریت آراء تعیین شد و متعاقباً پایه معیارهای عملکرد را شکل داد (هو[۲۲۰] و کوتس[۲۲۱], ۲۰۰۲).
در فرایند ایجاد معیارهای عملکردی که مرتبط با شهروندان و مدیران دولتی است، تیم لوا از برگه‌هایی که شامل موارد زیر است استفاده کرد:
آیا معیارها به شهروندان جهت ارزیابی عملکرد در زمینه خدمات کمک می‌کند؟
آیا یک شهروند عادی معیارها را می‌فهمند؟
در اینصورت که خدمت یا کالایی از اهداف استراتژیک و عملیاتی که توسط شورای شهر یا کمیته شهروندی دیگری ایجاد شده برخوردار است آنگاه معیارها را چگونه می‌توان به آن ارتباط داد؟
اگر معیارها از استانداردهای قانونی و حرفه‌ای پیروی کنند، آیا شهروندان به اتخاذ آنها رغبت دارند؟
آیا معیارها تایید صلاحیت شده‌اند؟
آیا معیارها با شفافیت بیان شده‌اند؟
آیا معیارها قادر به آن هستند که نشان دهند برای ارزیابی ایجاد شده‌اند؟ آیا عوامل دخیل زیادی وجود دارد که اعتبار معیارها برای انعکاس عملکرد وقت را به چالش می‌کشد؟ اگر آری، آیا این معیارها برای کنترل بعضی از این عوامل دخیل قابل بیان است؟
آیا این عوامل دخیل نیز باید ارزیابی و گزارش شود؟
آیا اطلاعات در دسترس است؟ آیا جمع‌ آوری اطلاعات وقت‌گیر و هزینه‌بردار است؟
تحقیقاتی بر روی شهروندان برای آگاهی از رضایت یا عدم رضایت آنها از خدمات دولتی و برای اولویت‌بندی نیازها برای جامعه انجام می‌شود. شهروندانی که دریافت کننده خدمات دولتی هستند، بهترین گزینه برای ارزیابی این‌که چه بخش‌هایی از دولت عملکرد مناسب دارد و چه بخش‌هایی نیاز به بهبود دارد، هستند. از آن‌ها می‌توان برای تشخیص بهترین شیوه جهت بهبود کیفیت و کارآمدی استفاده کرد و به این دلیل، این نوع تحقیقات اگر به درستی اجرا شود می‌تواند ابزاری ارزشمند برای تصمیم‌گیران جهت تجزیه و تحلیل, و تصمیم‌گیری باشد.
یک تحقیق رضایتمندی شهروندی از او می‌خواهد تا خدماتی خاص را در طبقات ۵ درجه‌ای لیکرت[۲۲۲] دسته‌بندی کند. اطلاعاتی که از تحقیق اول به دست آمده در تصمیم‌گیری می‌تواند به عنوان یک نقطه اتکا باشد و در طی زمان می‌توان مقایساتی را انجام داد. مقایسه آن‌ها در طی زمان با جوامع و مجموعه‌های همجوار و حتی بین دپارتمان‌های یک مجموعه سبب ترغیب رقابت و در نهایت وجود عملکرد می‌شود. افراد و واحدها به دنبال سبقت گرفتن از یکدیگر و نرخ رضایت سال آخری بهتری هستند.
تحقیقات می‌تواند اطلاعات زیادی را در مورد ادراک شهروندان از رضایت و کیفیت کمی زندگی فراهم کند؛ همچون هر مطالعه دیگری البته محدودیت‌هایی نیز وجود دارد. اعتبار تحقیق به طرح مناسب سؤالات است و اگر درست طراحی نشده باشد, سبب ایجاد نتایج مغرضانه خواهد شد. سؤالات هدایت کننده و یا سؤالات با طرح نامناسب سبب ایجاد جواب‌هایی غیر از واقع می‌شود. اگر نمونه تحقیق یا اعضای تحقیق بیانگر یک جامعه نباشد، اعتبار تحقیق را زیر سؤال خواهد برد. برای مثال، یک خانواده فقیر و با درآمد کم به پدیده پلیس به گونه‌ای متفاوت از یک خانواده بالاتر و در طبقه متوسط می‌نگرد. ادراکات متفاوت نه تنها وابسته به خطوط اقتصادی و نژادی است بلکه گروه‌های متفاوت سنی، بچه‌دار بودن خانواده یا بچه‌دار نبودن نگرش‌های متفاوتی را در مورد کیفیت و نیاز به خدمات دولتی ایجاد خواهد کرد. تحقیقات زمانی در تصمیم‌گیری ارزشمند است که بین ارائه خدمات دو منطقه تفاوت وجود داشته باشد اما در عین حال نیز پاسخ‌هایی که ایجاد می‌کند نیز باید قابل مقایسه باشد.
بسیاری از مجموعه‌ها, کمیته‌های مشاوره شهروندی برای بسیاری از مسائل همچون بودجه‌ریزی، زیباسازی شهر و پارک‌ها و رفاهیات دارند. اگرچه کمیته‌های مشاوره شهروندی متعدد هستند، تعداد کمی از آن‌ها با شفافیت به ارزیابی عملکرد می‌پردازند. یکی از این استثنائات کمیته بازبینی کارایی شهروندی کارولینای شمالی[۲۲۳] است. (کرک) شهر وینستن سالم, کمیته‌ای شهروندی را برای بازبینی کارایی و اثربخشی همه خدمات شهری ایجاد کرد. فرایند بازبینی همچنین موفقیت‌هایی برای کارکنان شهر جهت یادگیری نظرات جدید شهروندان ایجاد کرد، همچنین فرصت‌هایی برای یادگیری بیشتر در مورد دولت‌هایشان.
تیم بازبینی شهروندی، که توسط نمایندگان جوامع دانشگاهی و کسب و کار هدایت می‌شود، خدمات شهری را از طریق ارزیابی اطلاعات، تحقیقات بر روی کارمند و شهروند، اطلاعات بهترین فعالیت‌ها، داده‌های مالی، مصاحبه با کارکنان، بازدید از مکان‌های کاری، نظرات مهم ارائه شده شهروندان و کارکنان، ارزیابی کرد.
آن‌ها طبق برنامه‌ای منظم با یکدیگر و با تیم‌های مدیریت جهت پیشنهاد راه‌کارهایی برای پیشرفت، دیدار می‌کردند. جهت ارائه این راه‌کارها، کرک تکیه زیادی بر داده‌های جمع‌ آوری شده توسط شهرداری کرد. اعضای کرک داده‌هایی کمی را از عملکرد یافتند که مفید واقع شد؛ و دیگر داده‌ها بی‌استفاده بود. برای مثال، هنگام تلاش برای تعیین این‌که آیا شهر باید خدمات حمل و نقل اتوبوس خود را تعیین کند، هزینه هر مایل و تغییرات حاشیه‌ای در هزینه به کمیته در ایجاد تصمیمات موفق کمک نخواهد کرد. درخواست مداوم کرک برای اطلاعاتی جهت تکیه بر آن برای ارائه پیشنهاداتی برای ترغیب شهر وینستن سالم برای بهبود سیستم ارزیابی عملکردش و تحقیق منظم از شهروندانش جهت اطمینان از معیارهای منعکس شده از جانب آن‌هاست (دازنبری[۲۲۴], ۱۹۹۹).
کمیته مشاوره شهروندی احتمالاً ساده‌ترین و بهینه‌ترین روش برای درگیر کردن شهروندان است، اما این مدل مشارکت محدودیت‌هایی دارد. به طور خاص، کمیته مشاوره به دلیل آن‌که اعضا از میان جامعه و نمایندگان آن‌ها نیستند همچون مقام‌های مسئول که منتخب مردم هستند و بنابراین برنامه‌های کاری خود را دارند، مورد انتقاد قرار گرفته است. اعضای منتخب کمیته‌ به عنوان اعضای داخلی محسوب می‌شوند و متوسط شهروندان احساس حضور در آن را ندارند. علی‌رغم این محدودیت‌ها، تصمیم‌گیران دولتی باید به دنبال بهبود فرایند، افزایش هویت نماینده بودن این کمیته‌ها و همانندسازی آن در جوامع دیگر و افزایش مدل, جهت بهبود اثربخشی، نمایندگی و نقش شهروندان باشند.
بسیاری از جوامع گروه‌های شهروندی منطبق با مکان‌های جغرافیایی هستند که حامی نیازهای مناطق جغرافیایی خاص در جوامع بزرگ‌تر هستند. گروه‌های اولویت در داتین اوهایو احتمالاً شناخته شده‌ترین نمونه از این نوع مشارکت شهروندی باشد. شهروندان برای خدمت در گروه‌های اولویت ۷ منطقه که دربردارنده هفت منطقه مشخص درون شهر دایتون هستند، انتخاب می‌شوند. اعضای گروه‌های اولویت آن‌گونه که از نامشان پیداست، اولویت‌های مناطق را تعیین می‌کنند و اطمینان حاصل می‌کنند که هیئت اجرایی دایتون از نیازهای هر منطقه آگاهی کافی داشته باشد. مناطق نیازهایی دارند و درخواست‌های بهبود قبل از آن‌که دپارتمان‌ها پیش‌بینی بودجه سالانه خود را آماده کنند به فرایند بودجه شهر فاکتوربندی می‌شود. از سال ۱۹۹۷، دایتون درگیر پروژه‌ای است که توسط بنیان آلفرد اسلون سرمایه‌گذاری شد. برای بهبود شاخص‌های کیفیت زندگی و معیارهای عملکردی که نشان از چگونگی رضایت شهروندان و کیفیت زندگی در دایتون دارد. این معیارها به برنامه استراتژیک شهر در تلاش برای اطمینان از این‌که دغدغه‌های شهروندان مدنظر است، ارتباط داده خواهد شد.
شیوه دیگر برای درگیر کردن شهروندان در جمع‌ آوری داده داشتن عملکردی بهتر از طریق آموزش شهروندان است. در این شیوه، شهروندان آموزش می‌بینند تا بتوان شرایط جامعه را با بهره گرفتن از درجات نرخ‌گذاری ثابت ارزیابی کرد. بنابراین به جای آن‌که کارکنان شهری وظیفه نرخ‌گذاری شرایط پارک یا خیابان را داشته باشند, شهروندان آموزش دیده هستند که نرخ‌گذاری را انجام می‌دهند. بعضی از این شهروندان آموزش دیده از دیگر افراد علمی‌تر هستند. برای مثال، سرمایه‌گذاری شهر نیویورک، که باز توسط بنیان اسلون سرمایه‌گذاری شده است، از شهروندان داوطلب و کامپیوترهای دستی برای مستندسازی از شرایط محیطی در سطح خیابان همچون چاله‌ها، وسایل نقلیه رها شده، شیرهای آتش‌نشانی بیهوده استفاده می‌کند. علاوه بر کامپیوترهای دستی، داوطلبان مجهز به دوربین‌های دیجیتال هستند که قادر به عکسبرداری از تخلفات می‌شوند. در این شیوه شهروندان آموزش دیده می‌توانند از طریق کامپیوتر مکان دقیق تخلف را مشخص کنند,و چاله های موجود در تقاطع خیابان پارک[۲۲۵] یا خیابان ۷۹ ام را همراه با عکس‌هایی از آن در کامپیوتر وارد کنند.
عکس‌ها را می‌توان به عنوان ابزاری موثق برای ارزیابی عملکرد به کار برد. در دو برنامه سرمایه‌گذاری شده دیگر اسلون، شهروندان مانتکلر، نیوجرسی و هارتفورد، و کانکتیکات از عکس‌ها برای مطلع‌ساختن از شرایط استفاده می‌کنند. در مانتکلر، شهروندی که از شرایط کثیف مناطق پارک شهری ناراضی بود، عکس‌هایی که حاکی از کثیفی در ۵ نقطه متفاوت داشت تهیه کرد. او عکس‌ها را به روزنامه محلی سپرد و عکس‌های منتشر شده بحث‌های زیادی بین شهروندان ایجاد کرد, همچنین بین مدیران دولتی و مقام‌های مسئول. در نتیجه نگهداری و حفاظت از پارک‌ها بهبود یافت.
در هارتفورد، دانش‌آموزان دبیرستانی برای ارزیابی شرایط پارک‌های محلی آموزش دیدند. علاوه بر تکمیل فرم نرخ‌گذاری که نشان می‌داد اگر وسایل تفریحی شکسته باشد یا اگر میله بسکتبال خراب است، دانش‌آموزان با دوربین‌های دیجیتالی که در اختیار دارند از آن‌ها عکس بگیرند و گزارش دهند. عکس‌ها بار دیگر داده‌های جمع‌ آوری شده را غنی‌تر کرد.
دانش‌آموزان در نشست‌های شورا شرکت می‌کنند و به مقام‌های مسئول در مورد یافته‌های خود گزارشاتی را ارائه می‌دهند. پس نه تنها مقام‌های مسئول با داده‌های واقعی موثقی روبرو می‌شوند که وضعیت پارک‌ها را نشان می‌دهد بلکه عکس‌هایی وجود دارد که دیگر آن‌ها قادر به انکار آن نخواهند بود.
اگرچه این پیشنهادات به نظر منطقی می‌آید، تحقیق اخیر در مورد ارزیابی عملکرد دولت شهری نشان داد کمتر از ۳% از مجموع ۶۷۴ جامعه آزمون شده، شهروندان را در بهبود معیارهای ارزیابی مشارکت می‌داده‌اند؛ علی‌رغم این‌که تقاضاها, شهرداری‌ها را به شروع ارزیابی مجدد عملکرد ترغیب می‌کرد. (یوسیترو استریپ, ۱۹۹۹). شهروندان و مدیران دولتی باید این برنامه‌ها را مدنظر داشته باشند و شهروندان را به طور کامل از طریق بهبود شیوه‌های متعدد مشارکت دهند.
شیوه‌های متعددی وجود دارد که می‌توان از آن‌ها برای مشارکت دادن شهروندان در ارزیابی عملکرد استفاده کرد، که در بخش پیشین ذکر شد. مشارکت معنادار شهروندان در شرایط متفاوت شیوه‌های متفاوتی را می‌طلبد و می‌بایست شیوه‌ای صحیح برای هر مکان را یافت. یک شیوه ناقص و یک ایده ضعیف, بدبینی شهروندان را نسبت به دولت خواهد افزود. شهروندان و مدیران دولتی در قبال جامعه خود مسئول‌اند و باید بهترین شیوه‌های مشارکت شهروندی را در این فرایند مشخص و تعیین کنند. یک شیوه همه‌جانبه شاید بهترین شیوه و مناسب‌ترین راه برای ایجاد مشارکت باشد. شیوه‌هایی که نشست‌های عمومی و کارگاه‌های آموزشی را شامل می‌شود و مباحثات گروهی، تحقیقات شهروندی، کمیته‌های مشاوره شهروندی را دربرمی‌گیرد. فرصت‌های بیشماری را جهت مشارکت شهروندان فراهم می‌کند. در این شیوه یک گروه متنوع‌تر و بزرگ‌تر از شهروندان در انجام یک شیوه نو مشارکت می‌کند که آن حاوی فوایدی خواهد بود.
ث) نتایج مؤثر
همچون استفاده از عکس که مطلع‌کننده‌ای واقعی از شرایط است، شیوه‌های دیگر نیز باید به همین اندازه از قدرت کافی برای اطلاع از شرایط را داشته باشد. ما بسیار از گزارش‌های یکنواخت و بیهوده زیان‌دیده ایم، صفحاتی با جداول و گراف‌های بسیار کم که حاکی از عدم موفق بودن آن دارد. گزارش‌های این‌چنینی توجه کمی را به خود جلب می‌کند و دغدغه‌های کمی ایجاد می‌کند. هنگامی که نتایج مؤثر، گزارشات، وب‌سایت‌ها و خبرگذاری‌ها خبری را منعکس می‌کنند به دنبال آن هستند که بدون صرف هزینه و تلاش زیاد بر مخاطب، توجه او را با فراهم آوردن اطلاعات زیاد جلب کنند. گراف‌هایی که با دقت کیفیت و کمیت نتایج را بیان می‌کنند, باید در مواقع مناسب مورد استفاده قرار گیرد. اطلاعات باید شامل جزئیات باشد و در عین حال ساده و قابل فهم. اطمینان حاصل کنید که متوسط شهروندانی که گزارش را می‌خوانند آن را می‌فهمند.
احتمالاً بهترین نمونه از ارتباط اثربخش کمپین استرا فانجو است که در سال ۱۹۷۹ توسط گروه تحقیق علایق عمومی نیویورک ایجاد شد (NYPIRG) و بعد از آن تاریخ ابزاری برای حدوداً ۷ میلیون فردی که از وسیله نقلیه زیرگذر استفاده می‌کنند، برای ابراز عقایدشان بوده است. بر طبق داده‌های مسئول حمل و نقل شهری و داده‌های جمع‌ آوری از این افراد در تحقیقات و مشاهدات، کمپین استرا فانجو عملکرد ۱۹ خط زیرگذر را با هم در طی زمان مقایسه کرد. درجه‌بندی کلی خدمات سایت آن‌ها در قالب فرم‌های ارزش دلار و کارت مترو برای رانندگان منعکس شده است. برای مثال فردی که از وسیله نقلیه زیرگذر در سال ۲۰۰۱ در نیویورک استفاده می‌کرده است حدوداً ۵۰/۱ دلار هزینه می‌کرده است. اگر از خط Q استفاده کنید که پر استفاده‌ترین خط در سال است، ارزش دلار پرداختی شما در کارت مترو برابر ۲۵/۱ دلار خواهد بود. اگر از خط C استفاده کنید که بدترین عملکرد را در بین خطوط دارد هزینه پرداختی در کارت مترو ۶۵/۰ دلار خواهد بود. این گزارش شامل گراف‌هایی است و پیام های مستدل و قابل قبولی را به افراد می‌دهد و به MTA. ارزش کمی عملکرد در یک فرمول وزن داده شده در وب‌سایت استرافانبر آمده است. بنابراین، تنها به جای مطلع ساختن افراد از درصد وجود قطارهای به موقع، یا درصد مسافرینی که در زمان شلوغی جای نشستن دارند, افراد از ارزش پولی که برای کرایه پرداخت می‌کنند مطلع می‌شوند. افراد همچنین از قیمت کرایه در سال گذشته مطلع هستند بنابراین معیاری جهت اطلاع از بهبود خدمات کنونی در دست دارند.
نتیجه‌گیری
مشارکت دادن شهروندان در ارزیابی عملکرد دولت وقت‌گیر و هزینه‌بر خواهد بود. اگرچه که این کار سیستم ارزیابی عملکرد را بسیار با مفهوم و پرفایده خواهد کرد. داده‌هایی جمع‌ آوری شده بر تعیین برنامه‌ها و سیاست‌ها تأثیرگذار است. سیستم ارزیابی عملکرد به جای تمرکز بر عملیات مدیریتی و دستیافت‌های مدیریت بر کیفیت زندگی و اهداف و آمال‌های جامعه تمرکز خواهند داشت. دولت ارزیابی می‌شود تا به نیازهای شهروندانی که در قبال آن‌ها مسئول هستند، پاسخگو باشند نه این‌که بودجه مصرفی و مسائل دیگر کنترل شود. و مهم‌تر از همه، اگر ارزیابی عملکرد مشکلات را حل و فصل کند و شرایط مورد نظر شهروندان را بهبود بخشد، آن‌گاه شهروندان انگیزه بیشتری برای حمایت از دولت و مشارکت در مسائل جامعه خواهند داشت
بخش ششم:

 

        1. پیشینه نظری تحقیق:

       

       

 

۲-۶-۱ ارائه مدلی برای ارزیابی وضعیت عملکرد ستاد تعزیرات گندم، آرد و نان در استان­های کشور

دانلود منابع پایان نامه درباره بررسی رابطه ساختار سازمانی و کارآفرینی استراتژیک در واحدهای جهاد ...

 

پیچیدگی

 

* حداقل تقسیم کار و حداقل سلسله مراتب اداری
* حداقل تنوع و تعدد مشاغل
* حداقل تنوع و تعدد سطوح مدیریت

 

 

 

منبع: (سالاریان زاده، ۱۳۸۰)
مرور پیشینه برخی از تحقیقات و مطالعات انجام شده
تاکنون محققان زیادی به مطالعه و تحقیق در مورد موضوعات کارآفرینی، نوآوری و جهت گیری کارآفرینانه مشتمل بر ریسک پذیری، نوآوری مداری و فوق فعال بودن[۱۲۴] و ارتباط آنها با جنبه‌های گوناگون ساختار سازمانی مانند عوامل تعیین کننده ساختار (رسمیت، پیچیدگی و تمرکز) و عوامل تاثیرگذار بر ساختار (محیط، استراتژی، فرهنگ، اندازه و سن سازمانی، فناوری و…) پرداخته اند و برخی از محققین نیز ارتباط میان فرم‌های گوناگون ساختاری سازمان (از مکانیکی تا ارگانیکی) را با این موضوعات مورد بررسی و مطالعه قرار داده اند. به هرحال در این قسمت تلاش می‌شود به برخی از مطالعات و تحقیقات انجام شده که دارای ارتباط نزدیکتری با موضوع تحقیق می‌باشند به طور خلاصه اشاره شود:
در پی تحقیقی که کوین و اسلوین[۱۲۵]در سال ۱۹۸۸ در ارتباط با بررسی تناسب بین ساختارسازمانی و کارآفرینی در موسسات کوچک انجام دادند، این نتیجه حاصل شد که تناسب بین ساختارسازمانی و کارآفرینی نقش بسزایی در ارتقاء عملکرد سازمانی داشته و به وجود رابطه مثبت معنی دار بین متغیرهای ساختارسازمانی و کارآفرینی و عملکرد سازمانی پی بردند.کوین و اسلوین اذعان داشته اند که بکارگیری یک ساختار سازمانی مناسب به عنوان یک پیش نیاز اساسی برای تمام فعالیت‌های کارآفرینی (مشتمل بر کشف فرصت‌های جدید و تبدیل ایده‌های کسب و کار به واقعیت) محسوب می‌شود. کوین و اسلوین ساختار سازمانی را بعنوان شیوه ترتیب جریانات کاری، ارتباطات، و اختیارات در یک سازمان تعریف نموده اند و بیان می‌دارند که هر کدام از این عناصر تاُثیر مهمی بر فعالیت‌های کارآفرینانه سازمان دارند. به گفته این دو محقق سازمان‌ها برای اینکه قادر باشند به طرز مناسبی در برابر تغییرات محیط‌های پویا واکنش نشان دهند نیازمند اقتباس ویژگی‌های ساختاری خاصی (مشتمل بر غیرمتمرکز نمودن اختیارات تصمیم گیریها، سطوح سلسله مراتبی و لایه‌های ساختاری کم، و کانال‌های ارتباطی باز و آزاد ) هستند که به آنها انعطاف لازم و سرعت مناسب را در پاسخگویی به تغییرات می‌دهد و موجب افزایش عملکرد سازمان در کشف فرصت‌های جدید می‌شود. آنها همچنین می‌گویند سازمان هایی که دارای ساختارهای ارگانیک می‌باشند از قابلیت سازگاری بیشتر، ارتباطات بازتر، رضایتمندی بیشتر و کنترل‌های کمتری برخوردارند. ساختارهای ارگانیک از طریق انگیزش و تسهیلات به فرایند کشف سیستماتیک فرصت‌های نوآور و پرورش فرصت ها، کمک می‌نمایند. به عقیده آنها رفتارهای کارآفرینانه می‌توانند در ساختارهای ارگانیک ارتقا یابند. ساختارهایی که از جریان کارآفرینی حمایت می‌کنند در واقع یک فرهنگ و جو سازمانی باز و درست را درون سازمان پرورش می‌دهند و تمایل به حداقل نمودن بوروکراسی و حداکثر نمودن ادهوکراسی در سازمان دارند
دانلود پایان نامه
موریس و تروتر[۱۲۶]معتقدند که بررسی‌های رسمی، کنترل‌ها و ساختارهای سخت به عنوان مانعی در برابر رفتار کارآفرینانه در سازمان محسوب می‌شود که به موجب آن عملکرد افراد نیز محدود می‌شودهمچنین رول و ایروین[۱۲۷] نیز بیان می‌کنند چنین شیوه مدیریتی که دارای روندهای متمرکز در سطوح تصمیم گیری است باعث جلوگیری از بروز راه حل‌های ابتکاری جهت حل مسائل و مقابله با نیازهای یک محیط خلاق و آفریننده می‌شود.
سایکس و بلاک[۱۲۸] اذعان می‌دارند که تاُکید و اجرای رویه‌های استاندارد برای جلوگیری از بروز اشتباهات باعث ممانعت از کشف راه حل‌های نوآورانه می‌شود و.همچنین اجتناب از فرایند ریسک پذیری در سازمان باعث حذف فرصت‌ها و عدم تشخیص گام‌های جدید در رویه‌های عملکردی قبلی می‌شود که این امر به نوبه خود منجر به ایجاد تصمیمات غلط در مورد رقابت و بازار می‌شود.
زهرا[۱۲۹] نیز با اخذ چنین دیدگاهی متذکر می‌شود که بایستی میان مدیران عالی و زیردستان آنها ارتباطات وافر و گسترده ای وجود داشته باشد و کنترل‌های بیش از حد موجب جلوگیری از توسعه روحیه کارآفرینانه در سازمان می‌شود.
به عقیده کریر[۱۳۰] ساختارهای سازمانی غیر متمرکز باعث تسهیل در جریان وافر ارتباطات افقی و عمودی در سازمان می‌شوند که این امر منجر به افزایش تعاملات میان سطوح بالای مدیریتی و کارمندان آنها می‌شود. چنین ساختار مدیریتی باعث ارتقای فرایند کارآفرینی در سازمان و توانمند نمودن کارکنان جهت تایید و بیان عقاید و ایده هایشان، بدون داشتن هیچگونه مانعی از نظر سطوح سلسله مراتب سازمانی، می‌شود. بعلاوه چنین ساختاری می‌تواند نهایتاً به عنوان ابزاری برای ایجاد تعاملات غیررسمی میان مدیریت عالی سازمان و کارمندان، و سرعت بخشیدن به شناخت ایده‌های عملی، محسوب شود.
کارونا و همکارانش[۱۳۱] با انجام تحقیقی در ارتباط با تاثیر متغیرهای محیطی مشخص و تمرکزگرایی بر کارآفرینی و نهایتاً عملکرد سازمانی، در موسسات بخش عمومی، به این نتیجه رسدند که آن دسته از موسسات بخش عمومی که به دنبال توزیع بهتر عملکرد می‌باشند بایستی به ساختار سازمانی خود توجه نموده و از سیستم‌های متمرکز (مشتمل بر سطوح بالای رسمیت) به سمت سیستم‌های غیرمتمرکز که سطوح بالاتر نظرات و آرا را تسهیل می‌کند روی آورند.
در تحقیقی که توسط دامنپور و گوپالاک ریشنان[۱۳۲] در ارتباط با ابعاد مختلف ساختار سازمانی (پیچیدگی سازمانی مشتمل بر تخصص گرائی، تفکیک وظیفه ای و حرفه ای گرائی؛ و کنترل بوروکراتیک مشتمل بر رسمیت، تمرکز و تفکیک عمودی) و جنبه‌های گوناگون نوآوری (نوآوری اداری در مقابل نوآوری فنی، نوآوری تدریجی در مقابل نوآوری بنیادی) و همچنین روش کاربرد نوآوری در سازمان (ایجاد نوآوری، بکارگیری نوآوری) انجام دادند به این نتیجه رسیدند که افزایش میزان پیچیدگی و کنترل بورکراتیک سازمانی موجب افزایش میزان نوآوری‌های فنی و بنیادی، کاهش نوآوری‌های اداری و تدریجی، افزایش ایجاد نوآوری در مقابل بکارگیری نوآوری در سازمان می‌شود. از سوی دیگر کاهش میزان پیچیدگی و کنترل بوروکراتیک سازمانی موجب کاهش میزان نوآوری‌های فنی و بنیادی، افزایش نوآوری‌های اداری و تدریجی، و کاهش ایجاد نوآوری در مقابل بکارگیری نوآوری در سازمان می‌شود. بنابراین با توجه به نوع نوآوری درون سازمان و نحوه نوآوری در سازمان و رابطه میان هر کدام از ابعاد سه گانه ساختار سازمانی و نوآوری در سازمان می‌توان نتایج کلی مطالعه آنها را در جدول ذیل مشاهده نمود.
جدول ‏۲‑۴ رابطه میان ابعاد سه گانه ساختار سازمانی و نوآوری( دامن‌پور و گوپالاک ریشنان، ۱۹۹۸)

 

 

متغیرهای ساختاری

 

تغییر در ابعاد

 

نوآوری اداری

 

نوآوری فنی

 

نوآوری تدریجی

 

نوآوری بنیادی

 

ایجاد نوآوری

 

بکارگیری نوآوری

 

 

 

پیچیدگی سازمانی

 

 

 

تخصص گرائی

 

+

 

کم

 

زیاد

 

کم

 

زیاد

 

زیاد

 

کم

 

 

 

تفکیک وظیفه ای

 

+

 

کم

 

زیاد

 

کم

 

زیاد

 

زیاد

راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره تأثیر بازاریابی اینترنتی بر عملکرد آن لاین شرکت ها- فایل ۱۸

خرده فروشان
عرضه کنندگان
تبدیل کنندگان
توزیع کنندگان
تولید/ساخت
تدارک
توزیع
شکل ‏۲‑۵ زنجیره تامین شامل سه حوزه تدارک، تولید و توزیع
زنجیره های تأمین، کلیه شرکت ها و فعالیت های مورد نیاز کسب و کار جهت طراحی،ساخت،تحویل و استفاده از یک محصول یا خدمت را شامل می شوند.هر کسب و کاری برای بقا و پیشرفت به زنجیره های تأمین خود وابسته بوده ودر هر کدام از آن زنجیره ها نقشی را ایفا می کند(هوگس،۱۳۸۷،ص۱۴).
پایان نامه - مقاله - پروژه
تا کنون تعاریف مختلفی از زنجیره تأمین ارائه شده است .در ادامه برخی از تعاریف زنجیره تأمین را بیان می کنیم.

 

    • زنجیره تأمین شامل شبکه ای از مشارکت کنندگان و کانال های مختلف عملیاتی از درون و بیرون سازمان است که روی مطلوبیت ستاده های زنجیره تأمین تأثیر می گذارند(yang enge,2006, p62).

 

    • یک زنجیره تأمین شامل دو یا چند سازمان است که از نظر قانونی از هم جدا بوده و توسط جریان های مواد،اطلاعات،مالی به هم مرتبط هستند.این سازمان ها می توانند شرکت هایی باشند که قطعات ،اجزای تشکیل دهنده و محصولات نهایی تولید می کنند و حتی فراهم کنندگان خدمات لجستیک و خود مشتری(نهایی)را نیز در بر می گیرند(استدلر و کیلگر،۱۳۸۵،ص۱۷).

 

    • زنجیره تأمین شامل شبکه ای از تسهیلات و روش های توزیع است که نقش تدارکات ،حمل مواد اولیه و محصول نهایی و رساندن این محصول به دست مشتریان را ایفا می کند(papageorgiou,2009,p31).

 

بنابراین یک زنجیره تأمین از یک شرکت و مشتریان و تأمین کنندگان آن شرکت تشکیل شده است.این مجموعه،گروه اولیه و پایه ای از اعضا است که زنجیره تأمین ساده ای را ایجاد می کند.در زنجیره های تأمین گسترش یافته سه نوع دیگری از اعضا وجود دارند.نخست اینکه در ابتدای این زنجیره تأمین، یک تأمین کننده یا تأمین کننده آغازین و دوم اینکه در انتهای زنجیره،مشتری و یا مشتری نهایی قرار دارند.در نهایت هم اینکه دسته کاملی از شرکت ها که به یکدیگر خدمت دهی می کنند نیز در این زنجیره ها وجود دارد.این شرکت ها،خدماتی همچون امور تدارکات،مالی،بازاریابی و تکنولوژی اطلاعات را ارائه می دهند(هوگس،۱۳۸۷،ص۳۵).

درک زنجیره تأمین

هر سازمانی می تواند در شاه راه یک یا تعدادی از زنجیره های تأمین واقع شده باشد.شناخت،درک و اهمیت نسبی هر یک از زنجیره تأمین در تصمیم گیری برای بهبود و ارزیابی عملکرد سازمان بسیار مهم و ضروری است.برای درک و شناخت زنجیره تأمین باید به نکات زیر توجه کرد(بیات،۱۳۸۷،ص۴۴):

پایه های زنجیره تأمین

هر سازمانی ممکن است با توجه به محدوده وسیعی از محصولات و خدماتی که ارائه می کند می تواند بر روی زنجیره تأمین متعددی قرار بگیرد.آن چه که مهم جلوه می نماید،تعیین درجه اهمیت نسبی این زنجیره نسبت به یکدیگر می باشد.زیرا در قدم بعدی،سازمان بر روی آن زنجیره هایی متمرکز می شود که پتانسیل بسیار زیادی برای دستیابی به برتری رقابتی دارند.سپس بر روی فرایند ها،تأمین کنندگان و مشتریان زنجیره یا زنجیره های مربوط متمرکز می شود،تا بتوانند آنها را بهبود دهند(همان منابع).

زنجیره تأمین داخلی

زنجیره های تأمین داخلی آن قسمت از زنجیره است که در داخل خود سازمان شکل گرفته است.ساختار عمومی زنجیره تأمین داخلی می تواند بسته به نوع شرکت پیچیده باشد.شناخت زنجیره تأمین داخلی عموماً نقطه آغازین شناخت زنجیره تأمین به حساب می آید. برای شناخت زنجیره تأمین داخلی در بعضی از مواقع نموداری ترسیم می کنند که ارتباطات قسمت های مختلف داخل آن را نشان می دهد(همان منبع)

زنجیره تأمین خارجی

هنگامی که شناخت زنجیره تأمین داخلی حاصل گردید،باید آن را به قسمت خارجی زنجیره تعمیم دهیم.به عبارت دیگر در خصوص ارتباطات تأمین کنندگان و مشتریان کلیدی نیز صحبت شود.این قسمت شاید فرصت های بیشتری را برای بهبود زنجیره پدید آورد اما درجه پیچیدگی آن را نیز بالا می برد.در این قسمت مجدداً اولویت بندی انجام می شود یعنی این که سازمان نیاز دارد روی بخش هایی از زنجیره تأمین متمرکز شود که مهمترین موفقیت های سازمان در آن جا رقم خواهد خورد(بیات،۱۳۸۷،ص۴۵).

ساختار زنجیره تأمین

کوپر ساختار زنجیره تأمین را از سه دیدگاه مورد بررسی قرار می دهد.

 

    • نوع شرکای زنجیره تأمین

 

    • ابعاد ساختاری شبکه تأمین

 

    • خصوصیات ارتباطات بین شرکای زنجیره تأمین

 

 

نوع شرکا در زنجیره تأمین

وقتی که شبکه یک زنجیره تأمین طراحی می شود باید تعیین شود که شرکای این زنجیره تأمین چه کسانی هستند.وارد شدن همزمان اعضا باعث می شود شبکه بسیار پیچیده شود.
لامبرت[۶۲] و کوپر شرکای زنجیره تأمین را به دو دسته مختلف تقسیم بندی کرده اند:شرکای اولیه و شرکای ثانویه.عموماً شرکای اولیه آن شرکت های تولیدی یا واحدهای تجاری استراتژیکی هستند که فعالیت های عملیاتی و یا مدیریتی را در جهت تولید یک کالا یا سرویس خاصی برای مشتریان و یا بازاری معین انجام می دهند.این شرکای اولیه می توانند یک شرکت تولیدی و یا تجاری باشند. شرکای ثانویه یا شرکای پشتیبان آن شرکت هایی هستند که منابعی از جمله دارایی،نرم افزار های کاربردی و دانش را برای زنجیره تأمین تهیه می کنند.برای کوچک نمودن زنجیره بایستی شرکایی را انتخاب نمود که فعالیتشان دارای ارزش افزوده بالایی برای کل زنجیره است و به خصوص تأمین کننده منابع هستند.فعالیت هایی که شرکت های پشتیبانی کننده به عهده می گیرند عبارتند از حمل و نقل، مشاوره، خدمات تکنولوژی اطلاعات و آموزش.دسته بندی های صورت گرفته الزاماً منحصر به یک شرکت نیست. یک بنگاه می تواند هم به عنوان عضو اولیه و هم ثانویه عمل کند،به این شکل که در رابطه با بعضی فرآیندها،فعالیتش در محدوده وظایف شرکای اولیه باشد و در رابطه با بقیه فرآیندها در محدوده فعالیت های ثانویه عمل کند.هرچند که تمایز بین شرکای اولیه و ثانویه برای همه حالات در زنجیره تأمین کاملاً مشخص نیست اما این امکان را ایجاد می کند که بنگاه بداند اعضای بالا دستی و پایین دستی قرار گرفته در زنجیره تأمین چه کسانی هستند و تعیین کند که از کجا تقاضای واقعی مشتری شروع می شود.اعضای بالا دستی عموماً در شکل شرکای اولیه ظاهر می شوند در حالیکه اعضاء پایین دستی که در آخر زنجیره حاضر می شوند، هیچ ارزش افزوده ای بر کالا ندارند و فقط وظیفه تحویل دادن سرویس یا کالا به مشتری را بر عهده دارند(ساولی،۱۳۸۳،ص۵۴).

ابعاد ساختاری شبکه تأمین

درک و شناخت ابعاد ساختاری زنجیره تأمین پیش نیاز تحلیل و مدل سازی ارتباطات زنجیره است.به طور کلی دو نوع بعد ساختاری می توان در نظر گرفت:ساختار عمودی و افقی.منظور از ساختار افقی تعداد لایه هایی است که در طول زنجیره قرار دارند و منظور از ساختار عمودی تعداد مشتری ها یا عرضه کنندگانی که در سطح یک لایه قرار دارند(شکل۲-۶)
بنابراین افزایش یا کاهش تعداد مشتریان یا عرضه کنندگان ابعاد زنجیره تأمین را تغییر خواهد داد .به عنوان مثال زمانیکه بعضی از شرکت ها حرکت به سمت استراتژی “کاهش تعداد تأمین کننده ها” یا ” انتخاب مشتری” را بر می گزینند.ابعاد زنجیره عرضه محدودتر می شود.استفاده از برونسپاری نیز باعث افزایش طول و عرض زنجیره تأمین می شود.اگرچه ابعاد زنجیره تأمین تا حدی اختیاری است اما برای طراحان زنجیره تأمین از جهت تعیین محدوده ها و مرزهای شبکه زنجیره تأمین و تعیین وجوهی که در طراحی بایستی لحاظ شود مهم است(ساولی،۱۳۸۳،ص۵۵).

مدیریت زنجیره تأمین

مدیریت زنجیره تأمین هماهنگ کننده همه فعالیت های یک شرکت با فعالیت های تأمین کنندگان و مشتری ها است.مدیریت زنجیره تأمین مؤثر ترجیح می دهد که عرضه کننده ها و مشتری ها با هم در یک سبک هماهنگ،با سهیم شدن در جریان آزاد اطلاعات،به وسیله صحبت کردن با یکدیگر کار کنند.جریان سریع اطلاعات بین مشتریان،عرضه کنندگان،مراکز عرضه و سیستم های حمل و نقل، شرکت ها را برای توسعه زنجیره تأمین توانا می سازد(جعفرنژاد،۱۳۸۵،ص۵۲۵).
در ادامه برخی از تعاریف مدیریت زنجیره تأمین را بیان می کنیم.

 

    • مدیریت زنجیره تأمین به هماهنگی مواداولیه،تولیدات و گردش اطلاعات بین تأمین کنندگان،تولیدکنندگان،توزیع کنندگان،خرده فروشان و مشتریان مربوط می شود.مدیریت زنجیره تأمین اغلب به یکپارچگی ارتباطات میان و درون سازمانی و هماهنگی بین انواع مختلف ارتباطات در زنجیره نیاز دارد(Min yu&et al,2009,p2).

 

    • مدیریت زنجیره تأمین مجموعه ای از نگرش هاست که عرضه کننده،تولیدکننده،انبار و فروشگاه ها را منسجم می کند تا کالا ها در کمیت و مکان صحیح،تولید و توزیع شوند به منظور این که هزینه ها در حالی که سطح خدمت مشتریان را برآورده می کنند کمینه شوند(Jianxun& et al,2005,p442).

 

 

اهمیت مدیریت زنجیره تأمین

منابع پایان نامه در مورد مدیریت دانش مشتریان بانک مهر اقتصاد با استفاده از تکنیک های داده‌کاوی- فایل ...

رشد مشتری محور مشتری و حفظ مشتری

 

اثربخشی و افزایش سرعت و پرهیز از تولید مجدد اطلاعات

 

 

 

منافع

 

موفقیت مشتری و نوآوری و یادگیری سازمانی

 

حفظ مشتری

 

رضایت مشتری

 

 

 

معیارهای سازمانی

 

کارایی با رشد و نوآوری در برابر رقبا و مشارکت برای کامیابی مشتری
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه

 

کارایی بر حسب رضایت و وفاداری مشتری

 

کارایی در مقابل بودجه

 

 

 

مدیران دانش مشتری بیش از آنکه به دانش در مورد مشتری اهمیت دهند به دانش از طرف مشتری علاقه دارند. در نتیجه شرکت­های پیشرو جستجوی دانش از طریق روابط مستقیم با مشتری را با جستجوی دانش از طریق نمایندگان فروش خود همراه کرده ­اند. مدیریت دانش مشتری با مدیریت دانش سنتی در اهدافی که دنبال می­ کنند تفاوت دارند. مدیریت دانش سنتی به دنبال به دست آوردن کارایی است، در حالی که مدیریت دانش مشتری در پی نوآوری و رشد است. مدیریت دانش مشتری به دنبال موقعیت­هایی است که مشتریانش را به عنوان همکاری در پدید آوردن ارزش برای سازمان مشارکت دهد [۳۸].
به طور خلاصه تفاوت­های اساسی بین مفاهیم CKM و KM و CRM را می­توان به صورت زیر عنوان نمود:

 

 

  • مدیران دانش مشتری اولین و مهم‌ترین تمرکزشان بر روی دانش از طرف مشتری است در صورتی که تمرکز بر دانش درباره مشتری ویژگی شاخص مدیریت ارتباط با مشتری است [۳۸].

 

 

 

  • در مدیریت دانش سنتی، دانش آن­چنان در سازمان نقش اساسی یافت که به منبع ارزش­افزای کلیدی در سازمان تبدیل شد. این دانش هنوز هم در سازمان به اشتراک گذاری و بسط داده شده و در بین مدیران و کارکنان سازمان­ها بکار می­رود. با این تفاوت که سعی شده مهم‌ترین شریک سازمان یعنی مشتری را در فرایندهای خلق ارزش در سازمان مشارکت دهد. در مدیریت دانش تمرکز بر این مسئله است که «اگر ما می­دانستیم که چه می­دانیم». اما در مدیریت دانش مشتری سازمان به دنبال این است که بداند «مشتری چه می­داند» بنابراین مبنای کار در مدیریت دانش مشتری «اگر ما می­دانستیم مشتریانمان چه می­دانند» می­باشد [۳۸].

 

 

 

  • مدیران دانش مشتری کمتر نگران حفظ مشتری هستند، در عوض بر روی چگونگی توسعه و پیشرفت سازمان با بدست آوردن مشتریان جدید و ارتباط ارزش­افزا با آن­ها تمرکز دارند.

 

 

۲-۶- تاریخچه‌ای از بانک و بانکداری
کلمه بانک از واژه ایتالیایی بانکا به معنی نیمکت مشتق شده است. از آنجایی که صرافان ایتالیایی ابتدا در پشت نیمکت عملیات صرافی را انجام می­دادند. بعدها نیز مؤسساتی که این گونه معاملات را انجام می­دادند به نام بانک معروف گردیدند [۱۱ به نقل از ۱۲].
بانکداری در ایران از قرون وسطی تا اوایل قرن نوزدهم منحصر به فعالیت‌های صرافی بود. صرافی‌های بزرگی در تبریز، مشهد، تهران، اصفهان، شیراز و بوشهر یعنی مراکز تجاری عمده آن دوره وجود داشتند. در این دوره هیچ مؤسسه دولتی یا بانک خارجی در کشور فعالیت نداشت و نقل و انتقال وجوه در داخل یا در خارج توسط صرافان انجام می‌گرفت که فعالیت اکثر آن‌ها تا قبل از سال ۱۳۰۰ هجری شمسی متوقف گردید.
بانکداری نوین در ایران با تأسیس برخی بانک­های خارجی شکل گرفت، در سال ۱۲۶۷ هجری شمسی یک بانک انگلیسی به نام بانک جدید شرق در بعضی از شهرهای ایران مانند تهران، تبریز، رشت، مشهد، اصفهان، شیراز و بوشهر شعبه­هایی تأسیس نمود که پس از مدتی تأسیسات آن به بانک شاهنشاهی واگذار گردید [۱۱].
اولین بانک ایرانی در سال ۱۳۰۴ به نام «بانک پهلوی قشون»، از محل وجوه بازنشستگی نظامیان و برای سامان دادن به امور مالی ارتش به وجود آمد. سپس نام آن به «بانک سپه» تغییر کرد. فعالیت‌های بانکی این بانک در آغاز تاسیس محدود بود.
با وجود عدم منع قانونی تاسیس بانک در ایران و با وجود توسعه بانک‌های ملی و سپه و بانک‌های خارجی، هیچ بانک خصوصی با سرمایه ایرانی تا بعد از جنگ جهانی در کشور تأسیس نشد و در نتیجه فعالیت‌های بانکی در سراسر کشور، در دست چند بانک باقی ماند. در تیرماه ۱۳۲۸ دولت به منظور کمک مالی به واحدهای تولیدی خصوصی، «بانک برنامه» را ایجاد کرد. سپس «بانک بازرگانی ایران» به عنوان اولین بانک خصوصی به صورت شرکت سهامی در بهمن ماه ۱۳۲۸ تاسیس شد و در سال ۱۳۲۹ فعالیت‌های بانکی خود را آغاز کرد [۵].
۲-۷- سیر تحول فناوری اطلاعات در صنعت بانکداری
فناوری بانک­ها مشتمل بر فناوری پردازش، ثبت، نگهداری، تغذیه و تبادل اطلاعات مشتریان است. این فناوری طی دوره­ های چهارگانه های زیر به تکامل رسیده است [۱۱].
۲-۷-۱ دوره اول: اتوماسیون پشت باجه
این نخستین دوره کاربرد کامپیوتر در صنعت بانکداری بود. با بهره گرفتن از کامپیوترهای مرکزی، اطلاعات و اسناد کاغذی تولید شده در شعب به صورت بسته بندی شده به مرکز ارسال و پردازش شبانه انجام می­ شود. در این دوره کاربرد اصلی کامپیوتر محدود به ثبت دفاتر و تبدیل کاغذ به فایل­های کامپیوتری است.
۲-۷-۲- دوره دوم: اتوماسیون جلوی باجه
این دوره از زمانی آغاز می­ شود که کارمند شعبه در حضور مشتری عملیات بانکی را به صورت الکترونیکی ثبت و دنبال می­ کند. از اواخر دهه ۱۹۷۰ امکان انتقال لحظه­ای از طریق به‌کارگیری ترمینال‌ها در جلوی باجه فراهم آمد. این ترمینال‌ها که به ظاهر شبیه به کامپیوترهای شخصی امروزی بودند، از طریق خطوط مخابراتی به کامپیوترهای بزرگ مرکزی متصل می‌شدند و امکان انتقال اطلاعات به صورت مؤثر در بین شبکه ­های بزرگ کامپیوتری و ترمینال‌های ورودی و خروجی به وجود آمد.
۲-۷-۳- دوره سوم: اتصال مشتریان به حساب‌هایشان
در این دوره که از اواسط دهه ۸۰ آغاز شد امکان دسترسی مشتریان به حساب‌هایشان فراهم می‌گردد. یعنی مشتری از طریق تلفن یا مراجعه به دستگاه خودپرداز و استفاده از کارت هوشمند یا کارت مغناطیسی یا کامپیوتر شخصی به حسابش دسترسی پیدا می‌کند و ضمن انجام عملیات دریافت و پرداخت، نقل و انتقال وجه را به صورت الکترونیکی انجام می‌دهد.
از مهم‌ترین ویژگی‌های دوره سوم که آن را از دوره های قبل متمایز می‌سازد عبارتند از: توسعه جزیره ای سی ستم‌های مکانیزه در جلوی باجه و پشت باجه و همچنین توسعه سی ستم‌های ارتباطی مشتریان با حساب­هایشان مثل ATM و تلفن بانک و فاکس بانک. در دوره سوم هنوز نیروی انسانی در ارائه خدمات مؤثر است و بخشی از نیروی انسانی وظیفه ایجاد هماهنگی بین سی ستم‌های جزیره ای و نیازهای مختلف مشتریان را به عهده دارد.
می‌توان گفت در این دوره عملیات بانکی نیمه الکترونیکی شده است. دو مشکل اساسی در این دوره به چشم می‌خورد، یکی عدم یکپارچگی سی ستم‌های مکانیزه، جزیره ای بودن آن‌ها و ناهماهنگی آن‌ها برای ارائه خدمات به مشتریان و دیگری عدم وجود و تکامل خطوط مخابراتی مطمئن و پروتکل‌های ارتباطی مربوط به متصل نمودن مشتری به شعب و شعب بانک‌ها به یکدیگر.
۲-۷-۴- دوره چهارم: یکپارچه‌سازی سیستم‌ها و مرتبط کردن مشتریان با تمامی عملیات بانکی
آخرین دوره زمانی آغاز می‌شود که همه نتایج بدست آمده از دوره­ های قبل به طور کامل به سیستم عملیات الکترونیکی انتقال یابند تا هم بانک و هم مشتریان بتوانند به صورت دقیق و منظم اطلاعات مورد نیازشان را کسب نمایند. دوره چهارم به یکی از دو وجه زیر تاکید دارد [۱۲]:

 

 

  • تلاش برای استاندارد سازی نرم افزاری و سخت افزاری در سی ستم‌های کامپیوتری موجود برای رسیدن به یک سیستم یکپارچه.

 

 

 

  • تلاش برای تاسیس سی ستم‌های یکپارچه صرف نظر از سی ستم‌های جزیره­ای که قبلاً به وجود آمده است.

 

 

۲-۷-۵- بانکداری الکترونیک
بانکداری الکترونیک دارای سطوح مختلفی می‌باشد و به تناسب هر کدام می‌توان تعریف خاصی ارائه نمود.
آنچه که در تمامی سطوح می‌توان مشاهده نمود استفاده از سی ستم‌های نرم‌افزار و سخت­افزار رایانه­ای می­باشد. هر چقدر به سطوح بالاتر یعنی بانکداری الکترونیک کامل حرکت نماییم عملیات دستی کمتر، سی ستم‌های رایانه­ای متمرکزتر، شبکه قابل دسترسی گسترده­تر، محدودیت زمانی و مکانی کمتر و در نهایت امنیت اطلاعات بانکی بیشتر خواهد بود [۱۱ به نقل از ۱۲].

 
مداحی های محرم