دادگاهها نمی توانند در خصوص وضعیت روانی و ارادی متهم – جز با استناد به نظر کارشناس (پزشکان و روان پزشکان متخصص و پزشکان قانونی) تصمیم گیری کنند. چنانچه در نظر دادگاه اقدام متهم حاکی از وجود اعتلای روانی و ارادی در نزد او باشد، بلافاصله بر پزشک یا هیأتی از پزشکان متخصص برای بررسی و تعیین وضعیت وی مراجعه می شود.
اثبات علمی اراده ای آزاد بسیار دشوار و ادعای راجع به آن بیش نیست . اگر چه ، وی به درستی بر این مطلب اذعان دارد که اراده آزاد ، ایده ی مسئولیت اخلاقی را بنیان می دهد ، اما در هر حال با تاکید بر این موضوع که «خواست درونی » و« اجرای آن » در مقطع زمانی بسیار کوتاه شکل می گیرد ، پس توجه دادرسان را این به نکته معطوف می سازد که عوامل و اسباب ناخودآگاه بسیاری ممکن است اراده ی فرد را در یک مقطع زمانی بسیار کوتاه تحت تاثیر ژرف قرار گیرد . متعاقب تشخیص اهلیت جناحی ، درجات اهلیت و حدود تاثیر آن از نظر حقوق کیفری مطرح می شود .
همانطور که گفته شد اهلیت جنایی که به عنوان مناط مسئولیت و پیش در آمد اصلی و اساسی مباحث کیفری یاد شد. بر پای دور کن اساسی « آگاهی و اراده » استوار است . سطح آگاهی و روانی انسان گاه متعارف و به شکل سالم است. گاه نیز به شکل نامتعارف و ناسالم است . با توجه به مراتب متغیر یاد شده و به تبع حالات حادث شده.
اهلیت جنایی در حقوق کیفری بر سه دسته تقسیم می شود : اهلیت کامل ، اهلیت زائل « نابود شده » و اهلیت ناقص :
شکل کامل اهلیت ، آنگاه مطرح است که شخص از نیروی آگاه و درک ، تدبر ، خواست درونی و قدرت انجام و اجرای کار به صورت طبیعی و به شکل کامل بهره مند باشد . شخص برخوردار از سلامت عقل و اراده ی معتبر باشد و این اهلیت در خصوص انسان رشیدی قابل تصور است که هیچ گونه نشانه ی نابسامانی روانی یا عصبی در او مشاهده نشود .
اما در اهلیت زائل شده نیز به اعتبار فقدان یا زوال نیروی آگاهی و اراده به شکل کامل تشخیص داده می شود . به گونه ای که شخص ممکن است مجنون تلقی گردد و بر این اساس در قبال ارتکابی مسئول شناخته نشود . چون افعال یاد شده به منزله ی رفتارهای واکنشی غیر ارادی و حرکتی فاقد پشتوانه ی عقلی و محرک فکری انگاشته می شوند.
در اهلیت ناقص که نتیجه ضعف قوای عقلی و ارادی است ، به صورتی که نیروی آگاهی و اراده به شکل کامل زائل نمی شود : بلکه ، تا اندازه ای قوای مذکور ناتوان می شود و رفتارشخص تحت تاثیر این ناتوانی و تشویق حاصل در فکر قرار ارثی و یا در اثر بیماری یا خوردن موادی همچون مست کننده ها که عقل را زائل می کنند حادث شود(العوجی ، ۱۹۸۵، ۶۳-۶۲ ).
- مستی کلی و جزئی
بیشتر نویسندگان مستی را کیفیتی دانسته اند که شدت و ضعف می پذیرد و به تعبیری دیگر مدرّج است. یعنی اینکه گاه شخص در نتیجه شرب مسکر کلاً مسلوب الاراده می گردد و گاه نیز جزئاً. احتمالاً مبنای این تکلیف اقتباس از کتب پزشکی قانونی بوده است که پزشکان قانونی، مسمویت با الکل را قابل انقسام به دو نوع ساده و پیشرفته دانسته اند و در هر مورد بر حسب شدت مسمومیت، اقدامات درمانی خاصی را تجویز نموده اند. هر چند این تفکیک و تمایز از نظر پزشکی قابل پذیرش باشد و مثلاً مسمویت با الکل را بتوان به ساده، حاد و مزمن تقسیم نمود؛ اما از نظر حقوقی، تقسیم مستی که دارای حقیقت شرعیه و قانونی خاص است، به کلی و جزئی، بدون آنکه قطع و یقین در پذیرش این انقسام از سوی قانون گذار موجود باشد، صحیح به نظر نمی رسد. خاصه آنکه ملاک و ضابطه این درجه بندی مجهول است و حد و مرز دقیقی بین آنها قابل ترسیم نیست. از نظر علمی، معیار دقیقی برای احراز کلیت یا جزئیت مستی وجود ندارد و حداقل اینکه وضعیت مواردی که در مرز این کلیت و جزئیت واقع هستند، مشخص نبوده و در عمل ایجاد مشکل می نماید(آقایی نیا، ۱۳۸۴، ص ۱۳۵ ).
- مستی خشک و تر
در برخی کتب علمی از این تقسیم بندی نام برده شده است، حالت مستی که در نتیجه مصرف انواع مسکرات تخمیری و تقطیری در شخص ایجاد می شود. و به اعتبار مایع بودن عامل ( مشروب )، « مستی تر » میگویند.
چنانچه عامل بروز حالت مستی گونه، مشروب نبوده، بلکه ماده ای جامد یا گاز – مثلاً ماده مخدر – مانند خوردن تریاک یا کشیدن و استنشاق دود تریاک، باشد. از این حالت به « مستی خشک » تعبیر نموده اند ( اردبیلی، ۱۳۸۶، ص ۹۰٫ صالحی، ۱۳۸۱، ص ۴۰ ).
ولی به اعتقاد برخی نویسندگان، مستی معنای دقیق کلمه، مستی ناشی از شرب مسکرات است و دیگر حالات مستی گونه، علی رغم تشابهاتی که با مستی به معنی اخص دارند، با آن متفاوت است ( جزایری، ۱۳۸۷، ص ۵۸ ).
- مستی ارادی و مستی غیر ارادی
مستی اختیاری یا ارادی به حالتی اطلاق می شود که فرد اراده و انتخاب خود خواسته باشد که فرد حالت مستی را نخواسته باشد ولو اینکه قصد شرب خمر را نیز داشته باشد. در کتب فقهی، معمولاً از مستی غیر ارادی به نام « مستی ناشی از یک عذر موجه » یاد می کند و مستی غیرارادی « مستی مجرمانه » میگویند ( نجفی،۱۴۰۴، ص ۱۷۵ - ۱۷۶ ).
برای تشخیص وجود حالت مستی در فرد، دو ملاک و معیار ارائه و ابزار گردیده است:
یک: بر وجود میزان مشخص الکل در خون شخص از طریق تستهای مختلفی انجام می شود. در این شیوه تشخیص مثلاً وجود درصد معینی الکل در خون، بازدم، ادرار یا بزاق دهان شخص، حکایت از مست بودن فرد دارد، صرف نظر از اینکه عارضه مخصوص مستی یعنی سلب اراده ایجاد شده باشد یا نشده باشد. (ضابطه عینی). که این ضابطه در خیلی از کشورها برای مجازات رانندگی در حالت مستی به کار برده شده.
تاثیر الکل بر متابولیسم بدن به عوامل و شرایط مختلفی بستگی دارد و از فردی به فرد دیگر متفاوت است، بدیهی است که معیار عینی، ملاک و ضابطه دقیقی نبوده و صرفاً افراد مذکور را می توان حکماً نه واقعاً مست دانست و احکام مست را بر آنها مرتبت نمود.
ملاک دیگر که بهترین ضابطه تشخیص مستی است، ضابطه شخصی است؛ یعنی اینکه وجود این حالت و وضعیت را صرف نظر از قلت و کثرت میزان الکل در خون بررسی نمائیم. علی رغم اینکه قانونگذار با سکوت خود معنی مستی را به عرف احاله داده است، ولی مشخصه عرف در این امر، کارشناس می باشد و برای تشخیص مستی باید به کارشناس ( پزشکی قانونی) مراجعه کرد که این شیوه مستلزم معاینه و مصاحبه توسط پزشکی قانونی و بررسی کلیه شرایط و اوضاع و احوال مانند سن، جنس، سابقه مصرف، قدرت تحمل عادت و حتی بیماری های فرد میباشد.
در ضابطه شخصی، میزان الکل موجود در خون صرفاً توسط یکی از پارامترهای تشخیص و احراز حالت مستی در فرد بشمار می آید، در نتیجه ممکن است فردی با وجود درصد معینی الکل در خون که نوعاً سبب مستی میگردد، مست تلقی نگردد ( جزایری، ۱۳۷۸، ص ۶۰ – ۶۱ ).
امروزه برای تشخیص، معیارهای دیگر ارائه شده، مستی مستلزم وجود میزان معینی از الکل در خون است، و در برخی از کشورها با سنجش مقدار الکل موجود در خون فرد، مستی و درجۀ آنرا تعیین می کنند. پزشکان قانونی در این باره می نویسد : « مطمئن ترین نوع آزمایش، آزمایش خون است که پزشک پس از گرفتن خون از فرد متهم آزمایشات لازم را انجام داده و جواب قطعی خود را مبنی بر اینکه آیا الکل در خون فرد وجود دارد را اعلام میدارد. و برای تشخیص میزان مستی الکل خون را در هر لیتر و یا هر لیتر و یا هر کیلو از خون اندازه گیری می کنند. به طور کلی عدم تعادل عصبی با ۷۵% گرم در یک کیلو خون یا ۵/۱ سانتی متر مکعب در لیتر یا ۵/۱ گرم در یک کیلو خون برسد. در ۷۰% میزان الکل خون به ۲ سانتی متر مکعب در لیتر یا ۵/۱ گرم در یک لیتر خون برسد (گودرزی، ۱۳۸۹، ص۲۹۰).
در ۷۰% مشروب خورده ها مستی شروع می شود و پس از آن مستی کامل تا وقتی برقرار است که حداکثر الکل در خون ۳ گرم در کیلو یا ۴ سانتی متر مکعب در لیتر باشد. اگر غلظت الکل از این حالت بالاتر رود، حالت اغماء پدید می آید. و با غلظتی برابر ۷/۳ گرم در کیلو یا ۵ سانتی متر مکعب در لیتر خون برسد احتمال مرگ بیشتر از موارد دیگر دیده می شود ( همان، ص ۲۹۷ ).
هم چنین در این باره میگویند: « قبل از اختراع وسایل دقیق علمی، برای تعیین درجه مستی به وسایل گوناگون متوسل میشدند که نتایج حاصل نتوانست خالی از اشتباه باشد. مثلاً اشخاص مشکوک را وادار میکردند که از روی خط مستقیمی راه بروند و با انگشت خود را چندین بار متوالی به بینی خود بکشند همچنین به بوی دهان نیز نمی توان اعتماد کرد. و از روی تظاهرات اشخاص که بین احتمال میزان مستی است نمی توان حکم قطعی در مورد درجه مستی صادر کرد. همچنین چون مقدار الکل از راه تنفس دفع می شود و در نتیجه این امر است که از دهان شخص مست بوی الکل می آید، بنابراین می توان مقدار آن را در حجم معینی از هوایی که از ریه ها خارج می شود تعیین کرد، روی این اساس دستگاه مستی سنج تنفسی در خدمت پلیس راهنمایی و رانندگی بسیاری از کشورها درآمده است ( حکمت، ۱۳۸۶، ص ۲۱۵).
البته در کشورهایی که مصرف مسکرات در آنها آزاد است، میزان الکل را در مورد تصادف رانندگی و مرگ تعیین می کنند و پلیس این کشورها نیز برای پی بردن به میزان مستی رانندگان و وجود خطر برای آنان از کیسه های پلاستیکی استفاده می کنند.
نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که نباید در معرفی و و ارسال متهم به پزشکی قانونی تأخیر کرد چرا که پس از گذشتن ساعاتی اثر الکل به طور کامل از بدن دفع می شود. دکتر حکمت در این زمینه مینویسد : « الکل معمولاً پس از ۱۵ تا ۲۰ ساعت کلی در اثر سوختن یا دفع از بین میرود؛ به طوری که پس از این مدت دیگر آثاری از آن در خون پیدا نمی شود. بنابراین در آزمایشهای سم شناسی باید هر چه زودتر از شخص خون گرفت و کمی «فلونورسدیم » برای جلوگیری از انعقاد به آن افزود و به آزمایشگاه فرستاد ( همان، ص ۲۲۳ ).
در یک تقسیم بندی اثرات کلی مست کننده ها به دو نوع تقسیم میشود:
الف) مسکرات سنتی، ب) مسکرات غیر سنتی.
۱-خمر
الف) مراحل تدریجی تحریم خمر در قرآن (اسلام)
یکی از محرمات قطعی در اسلام، نوشیدن شراب است. یعنی آنچه عقل انسان را میگیرد و مست می کند و تحریم آن به مقداری که خورنده را مست کند، اختصاص ندارد بلکه (آنچه جنسش مستی آور باشد) یعنی غالباً حالت مستی ایجاد کند اگر چه برخی از مردم را به خاطر آنکه معتاد به شرب خمر شده یا مقدار اندکی از آن نوشیده یا مزاجشان از حالت اعتدال خارج گشته است مست نکند، امّا نوشیدن یک قطره از آن به بالا حرام است (شهید ثانی، ۱۳۸۸، ص۱۶۰).
شراب یا خمر شرعاً بر اساس نص آیات قرآن غیر قابل تأویل و صریحاً حکم در حرمت دارد و روایات مربوط به آن غیر قابل اجتهاد است و روشن است که در برابر ((نص))، ((اجتهاد)) جایگاهی ندارد. احکام شرعی قانونی آسمانی است که هرگز با حس، عقل، تجربه، عرف و قوانین موضوعی نمی توان داوری کرد؛ زیرا حکم وقاعدهی آسمانی برآمده از منبعی غیب است که هرگز در مقابل علوم تجربی سر فرو نمیآورد.
بنابراین آنچه را خداوند حرام کرده نمی توان حلال نمود، اعم از اینکه حکم، حکم خدا در قرآن باشد، یا از جانب بنی اکرم (ص) در سنت و یا از طریق روایات صحیحی از معصومین (ع) بیان شده باشد.
و کسی که شراب را حلال میداند، اگر مرتد فطری باشد به قتل میرسد و توبه داده نمی شود؛ زیرا وی به دلیل انکار یکی از ضروریات دین اسلام مرتد است (ثانی، ۱۳۸۸، ۲۵۲).
به هر صورت، براساس روایت متفق علیه بین شیعه و سنی، ((تا روز قیامت حلال محمد (ص) حلال و حرام او حرام خواهد بود)) (مجلسی،۱۹۸۳، ص۳۵۴).
ب) فلسفه تحریم تدریجی خمر
در این قسمت از بحث تحریم خمر بر اساس آیات قرآنی و با توجه به ترتیب آیات به لحاظ مکی و مدنی بودن اقدام می شود تا شاید به فلسفه یا حکمت مسیر تدریجی تحریم خمر دست یابیم.
این گونه تحریم مقتضای اوضاع و شرایط زمان جاهلیت و سرزمین عربی بوده، زیرا، شراب در تمام ابعاد حیات آنها اعم از ادبی، اجتماعی و تجاری در آمیخته بوده. به همین لحاظ لازم بود جریان تحریم خمر (شراب)، بتدریج از سخت به سختتر شکل گیرد (همان، ص۱۲۱).
((شعر خمری)) در روزگار جاهلی دامنه بس گسترده داشت، با آن تفنن میکردند و محافل ادبی و اجتماعی را رونق میبخشیدند. از سوی دیگر شراب خواری، با سلوک اجتماعی و جریان عرفی در محافل جاهلی پیوندی استوار داشته است. از این رو برکندن آن از زوایای اجتماعی که تازه به اسلام گرویده بود، نیازمند دگرگونی ژرف در عادات و روشهای بر جامانده از نیاکان آنان بوده، جریانی که کوششی نرم میطلبید تا آرام آرام زمینه زدایش آن فراهم آید و بتدریج در تشریع، بهترین وسیله آن بوده است.
طبیعت حیوانی بشر اقتضا دارد به لذتهای مادی بگراید، در نتیجه کارهای شهوانی و اطاعت از شهوت، بیش از امور عقلانی و پیروی از حق و جست و جوی کمال در جامعه بشری رواج داشته است و ترک عادتهای زشت و دنباله روی از احکام عقل و خصلتهای انسانی برایش دشوار مینماید، از این رو خداوند برخی مقررات دینی و نهی از کارهای ناپسند شهوانی را به تدریج بیان کرده است. تا با بشر مدارا نماید و از دین رنجیده نشود.
بدینسان نظامهای آسمانی که سرشتی ملکوتی دارند با اهداف خاصی از ورای غیب نشأت گرفته، از طریق تعالیم وحیانی در اختیار بشر قرار میگیرند و آنجه درباره فلسفه تحریم خمر گفتیم، هر چند در حد یک احتمال، احتمالی است معقول ولی در عین حال روانیست که گفته شود چرا؟ چگونه؟
عرب جاهلیت به علت اینکه علاقه شدید به میگساری داشت قابلیت آن را نداشت که اسلام به یک باره حرمت آن را اعلام نماید و به علت این عادات زشت رایج میان مردم در صدر اسلام بود که در آیاتی از شراب نهی شد. این آیات در چهار مرحله امده است. آیه نخست در مکه و سه آیه دیگر در مدینه نازل شدند (آملی، ۱۳۸۵، ص۵۴).
ج) مراحل تدریجی تحریم خمر
در مرحله اول خداوند مطلق کارهایی که به عنوان گناه بر آن صدق میکرد را حرام نمود. ولی اسمی از شراب و نوشیدن آن به عنوان نمونه ای برای اثم ذکر نکرده.
((قل انما حرم ربی الفواحش ما ظهر منها و ما بطن والاثم و البغی بغیر الحق…)). اعراف/۳۳
سیستم تحویل خدمت
(بعد سوم)
قابلیت ها، مهارتها و رفتار کارکنان
موجود و کارکنان سازمان رقابتی
شکل ۲-۹٫ الگوی مفهومی نوآوری در خدمات
با وجود مفهومی بودن، این مدل از استحکام لازم برخوردار است به طوری که بتوان برای ترسیم نوآوری در خدمات و بحث در مورد توسعه عملی خدمات جدید و سیاست های نوآوری خدمات، از آن استفاده کرد. این مدل بر اساس نظر سیاستگذاران و پیشگامان مباحث خدمات، کاملاً کاربردی است. ابتدا به توضیح هر کدام از چهار بعد مدل پرداخته و سپس ارتباط آنها را با هم توضیح می دهیم (نصیرزاده و ناجی، ۱۳۸۷):
بعد اول: مفهوم خدمات
محصولات تولیدی معمولاً قابل مشاهده و قابل لمس اند، برعکس بسیاری از خدمات که از چنین ویژگی برخوردار نیستند. با وجود این، برخی از نوآوری های خدماتی تا حد زیادی قابل مشاهده اند. به خصوص وقتی که تحویل محصولات مطرح است (برای مثال ماشین های خود پرداز بانک). بسیاری دیگر از نوآوری ها شامل ویژگی های غیر قابل لمس می باشند، مانند ایده های جدید برای چگونگی سازماندهی راه حلی جدید یا برای حل یک مسئله. اگر چه ممکن است مفهوم یک خدمت خاص در برخی از بازارها شناخته شده باشد، نکته مهم آن است که این خدمت می تواند در کاربرد خاص دیگری و یا در بازار خاص دیگری، جدید تلقی شود. در اغلب تحقیقات مرتبط با نوآوری، وقتی که یک محصول، یک عملکرد و یا یک مفهوم کاملاً جدید باشد، مسائل پیچیده ای به وجود می آید. در مورد اینکه چه زمانی و در کجا محصولات خدماتی برای شرکت، مشتری، و یا بازار محلی و ملی جدید می باشد و همچنین اینکه آیا در بردارنده منطق و دانش علمی جدید است یا نه، نظرات متفاوتی مطرح است.
بعد دوم: تعامل با مشتری
دومین عامل مهم در نوآوری در خدمات، طراحی و برنامه ریزی ارتباط بین تولید کنندگان و مشتریان خدمات است. این ارتباطات باعث می شود که شرکت های خدماتی کاملاً بر تغییراتی که در این تعاملات اتفاق می افتد، نظارت داشته باشند. به عنوان یک پدیده عمومی، در گستره وسیعی از خدمات، محصولات بارها و بارها در هنگام تولید به مشتری ارائه شده است. این خدمات طبق نیاز دقیق و خاص مشتری تولید و به صورت الکترونیکی، حتی در دورترین مکان، تحویل داده شده است.
روشی که تولید کنندگان و ارائه کنندگان خدمت برای ارتباط و تعامل با مشتریان خود انتخاب می کنند، خود می تواند منشأ نوآوری در سازمان باشد. علاوه بر آن باید در نظر داشت که در صنایع خدماتی نمی توان نقطه مشخصی را تعیین کرد که در آن فعالیت تولید کننده تمام شده و فعالیت مصرف کننده آغاز شود. همچنین این مسئله برای زمانی که بنگاه خدماتی حمایت ها و پشتیبانی هایی را برای نوآوری مثلاً در تحقیق و توسعه و خدمات طراحی ارائه می کند، صادق است. با وجود میزان زیاد همکاری بین تولید کننده و مصرف کننده در طراحی و تولید خدمات، ممکن است جابجایی نقش های نوآوری بین تولید کننده و مشتری مشکل باشد. برای حل این معضل، شرکت ها راه های گوناگونی انتخاب کرده اند. به عنوان مثال در برخی موارد، شرکت های خدماتی برای مدت زمانی مشخص، کارکنان خود را در سازمان های مربوط به مشتریان مستقر می کنند تا با مشکلات مشتری کاملاً آشنا شوند.
بعد سوم: سیستم/ ساختار تحویل خدمات
این بعد که شامل سیستم/ ساختار تحویل خدمات می باشد، اغلب ارتباط مستقیم و نزدیکی با بعد پیشین، یعنی ارتباط بین تولیدکنندگان خدمات و مشتریان دارد. در واقع، نوع خاصی از ارتباط در تعامل با مشتری است. اما به هرحال، بعد سوم یک بعد متفاوت است. این بعد به مقدمه ها و زمینه های درون سازمانی اشاره می کند که لازم است مدیریت شوند تا کارکنان بخش خدمات وظایف خود را به طور کامل و صحیح انجام داده و خدمات جدید را توسعه داده و آنها را به خوبی ارائه دهند. این بعد به بررسی این سؤال می پردازد که چگونه کارکنان را توانمند ساخته و به آنها کمک کنیم تا بتوانند وظایف خود را انجام دهند و به طرز مناسب و صحیح محصولات خدماتی را تحویل مشتری دهند. از یک طرف، خدمات جدید ممکن است نیاز به ساختارها و نمونه های جدید سازمانی و توانمندیها و مهارت های جدید پرسنل داشته باشند و از طرف دیگر، یک سازمان می تواند به گونه ای طراحی شود و کارکنان آن طوری آموزش ببینند که برای نوآوری و ارائه راه حل نوین و غیر متداول برای مسائل عملی، مشتاق و علاقمند باشند.
بعد چهارم: تکنولوژی
بعد چهارم، محور بسیاری از تجزیه و تحلیل ها و بحث ها در نوآوری خدمات می باشد.این بعد به ویژه در مورد میزان تأثیرگذاری شرکت های خدماتی در شکل گیری و توسعه تکنولوژی در عمل بحث می کند. در عمل، ارتباط بسیار نزدیکی بین “تکنولوژی” و “نوآوری خدمات” وجود دارد. تکنولوژی در خدمات می تواند تنها نقش یک عامل تسهیل گر یا توانمند ساز را داشته باشد. نوآوری تکنولوژی محور در این زمینه می تواند از جانب تأمین کننده تکنولوژی باشد.
میزان آگاهی و هوشیاری شرکت های خدماتی نسبت به تکنولوژی های در دسترس و قابل استفاده متفاوت است. همچنین آنها در مورد تعیین و تنظیم امور مربوط به تکنولوژی های مورد نیاز و دسترسی به دانش لازم و همچنین میزان درک و شناسایی درخواست ها و نیازهای تکنولوژیکی مشتریان و تقسیم بندی و اقدام به برآوردن این گونه نیازهای مشتریان، متفاوت عمل می کنند. بسیاری از نوآوری ها از بخش های پایین دست خدمات گرفته شده اند و با اطمینان می توان آنها را کاربرمحور دانست. در واقع، کاربران می توانند نقش بسیار مهم و اساسی را در توسعه و اعمال خدمات جدید ایفا کنند، اگرچه برخی از تکنولوژی های مورد نیاز از جانب تهیه کننده نشأت می گیرد
اگرچه تکنولوژی اطلاعات تنها تکنولوژی مورد استفاده در بخش خدمات نیست، اما نقش بسیار مؤثری دارد. امور پردازش اطلاعات در حد وسیع و متنوع ، در فعالیت های اقتصادی بسیار ضروری است. بنابراین تکنولوژی اطلاعات اغلب به عنوان عامل بزرگِ توانمند ساز در نوآوری خدمات محسوب می شود. بسیاری از مفسرانی که کاربردهای عمیق تکنولوژی اطلاعات را در خدمات درک کرده اند، این تکنولوژی را معمولاً از جانب تأمین کننده می دانند. در بسیاری از شرکت های بزرگ تر و یا پیشرفته تر، یک فرایند کاملاً کنشی برای توسعه تکنولوژی وجود دارد.
ارتباط بین چهار بعد مدل
هر نوع نوآوری در خدمات، شامل ترکیبی از ابعاد ذکر شده فوق است. برای مثال یک خدمت کاملاً جدید معمولاً به این معناست که یک سیستم تحویل خدمات توسعه می یابد، کارکنان مجبور به تغییر روش کار برای ارتباط با مشتری بوده، تغییر روش استفاده از تکنولوژی اطلاعات در فرآیندهای کسب و کار و همچنین شکل گیری مفهوم خدمات جدید نیز اتفاق می افتد. علاوه بر مفهوم تک تک این چهار بعد، ارتباط بین آنها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
در اغلب موارد این ارتباطات در عمل توسط مسئولان بخش های مختلف مانند بازاریابی، توسعه سازمانی و توزیع شکل می یابد. به عنوان مثال، شروع یک مفهوم جدید در خدمات، نیاز به مهارت های بازاریابی دارد. به همین طریق، ایجاد یک ارتباط مناسب با مشتری و تطبیق سیستم تحویل خدمات، نیاز به دانشی در مورد چگونگی توزیع خدمات (هم در مورد محل توزیع و هم در مورد چگونگی تحویل آنها) دارد. برای تصمیم گیری در مورد توسعه خدمات جدید، دانش سازمانی ضروری است. در عمل باید بدانیم که آیا ساختار فعلی، توانمندی ارائه خدمت جدیدی را دارد؟ و یا چه تغییراتی لازم است در ساختار فعلی داده شود؟
یک نوآوری خاص در خدمات ممکن است یک ویژگی غالب را که مربوط به یکی از ابعاد چهارگانه است نشان دهد؛ به همین ترتیب، ممکن است این ویژگی خاص برای تبدیل به یک نوآوری موفق، لازم باشد تغیراتی را در ابعاد دیگر ایجادکند. به مثالی از بخش خدمات خرده فروشی توجه کنید. سیستم های ثبت نقدی هوشمند و انبارداری با داده های پیشرفته، که معمولاً توسط شرکت های بزرگ استفاده می شود، اساساً از نوع نوآوری های تکنولوژیکی هستند (بعد چهارم). این نوع نوآوری ها، نیاز به شناخت و پاسخگویی به نیازهای مشتریان خاص دارند. طبیعی است که این کاربردها را نمی توان به صورت محصولات از قبل آماده شده خریداری و استفاده نمود. لازم است آنها با قاعده و دستورات مورد استفاده در فروشگاه (بعد اول)، روشی که خرده فروش برای ارتباط با مشتریانش (بعد دوم) و برای آموزش کارکنانش (بعد سوم) به کار می برد، ترکیب شود.
در عمل، معمولاً ترکیب چهار بعد اتفاق می افتد که نهایتاً هر نوآوری، خدمات خاصی را شکل می دهد. وزن هر کدام از ابعاد و اهمیت ارتباطات مختلف بین آنها، بستگی به نوع خدمات، نوآوری مورد نظر و شرکت خاص دارد.
۲-۹-۳-ترسیم الگوهای نوآوری در خدمات
همانطور که نوآوری های خدماتی بسیار متنوع اند، نقش شرکت های خدماتی در فرایند نوآوری نیز بسیار متفاوت است. دید غالب نسبت به نوآوری در خدمات، فرایند را بیشتر تأمین کننده ـ محور می داند، با توجه به اینکه شرکت های خدماتی برای تأمین ورودی های نوآوری، شدیداً به تأمین کنندگان وابسته اند و میزان ارائه خدمات جدید در آنها شدیداً به تأمین کنندگانشان بستگی دارد. به هر حال، بر اساس مطالعات انجام شده، سهم شرکت های خدماتی، به خصوص با در نظر گرفتن نوآوری های غیر تکنولوژیکی، در نوآوری وسیع تر از این است. حتی برخی از شرکت های خدماتی در فرایند نوآوری مشتریان خود نقش دارند، مانند مؤسسه های تحقیق و توسعه، خدمات طراحی و مهندسی و برخی از خدمات مرتبط با تکنولوژی اطلاعات. در ادامه این مطلب، پنج الگو ارائه شده است که در هر کدام از آنها شرکت خدماتی نفش متفاوتی دارد. این مدل در شکل ۲-۱۰ که در ادامه مطلب ارائه شده نشان داده شده است. هر کدام از الگوها، ترکیب ارتباطی مختلفی از سه عامل مؤثر زیر را نشان می دهد (نصیرزاده وناجی، ۱۳۸۷):
از الگوی ۱ به ۴، به تدریج تأثیر شرکت مشتری و یا مشتری نهایی در فرایند نوآوری افزایش می یابد. الگوی ۵ یک موقعیت کاملاً متفاوت را نشان می دهد که در آن، تمامی عوامل مهم در سیستم ارزش، برای یک نوآوری خاص همکاری کرده و یا مجبور به پذیرش آن هستند
الگوی نوآوری | نقش | مثال | ||
شرکت مشتری (تولیدی یا خدماتی) |
شرکت خدماتی | تأمین کننده | ||
نوآوری |
ولی جمع دیگری از مفسران، این ایه را در محدوده ی روابط زوجین می دانند و معتقدند که در این محدوده، حق سرپرستی و مدیریت با مردان است. و آیه به فراتر از این محدوده نظری ندارد.
آنچه که ما در آنجا گفته ایم این نکته است که از این آیه نمی توان حکم مولوی و قطعی برای لزوم مدیریت مردان بر زنان در جامعه را فهمید؛ ولی به هر حال، تعلیل آیه «بِما فَضَّلَ اللهُ بَعضَهُم عَلی بَعضٍ» ـ که به گفته ی اکثریت قریب به اتفاق مفسران آنچه مایه ی برتری مردان بر زنان است عقل افزونتر و نیروی جسمی بیشتر است ـ در جامعه نیز جاری است. و از باب «حُکم الأمثال فیما یجوز و فیما لایجوز سواء»، در جامعه نیز مدیریت از آنِ مردان است، نه زنان. بلکه شاید بتوان گفت وقتی در امر اداره ی خانواده که اهمیتش از اداره ی یک جامعه کمتر و مدیریت آن از اداره ی یک ملت و مجموعه ی بزرگ آسان تر است، قرآن کریم سرپرستی و ریاست را به عهد ی مردان گذاشته است، به طریق اولی ریاست و مدیریت جامعه نیز ـ که اندیشه ای بس عمیق تر و والاتر و توانی افزونتر را می طلبد ـ بر دوش مردان خواهد بود. (نوری، یحیی، ۱۳۶۹)
۳-۳-۳-نظرآیت الله سبحانی:
آیت الله جعفر سبحانی در این باره معتقد است:
می دانیم که زن و شوهر با هم نمی توانند سرپرستی خانواده را به عهده بگیرند زیرا نتیجه اینگونه مدیریت ها هرج و مرج و عقب ماندگی در خانواده می باشد. برای اینکه در این فرض، دو طرز تفکر و سلیقه های مختلف آنان بر کانون خانواده حاکم خواهند بود. و ثانیاً در فرض اشتراک در سرپرستی خانواده، هیچ یک از زن و شوهر مسئولیت شایسته و لازم را احساس نخواهند کرد و کارهای منزل را به همدیگر واگذار خواهند نمود پس در این فرض موفقیتی برای خانواده بوجود نمی آید.
فرض دوم این است که زن سرپرست خانواده باشد. در این صورت باید ویژگی های طبیعی زن را برای این کار بررسی نموده و ملاحظه نمائیم که آیا زنان برای سرپرستی خانواده مناسبند؟ در جواب باید گفت: اگرچه زنان در مسائلی دارای مزایا و امتیازات خاصی می باشند، ولی بررسی خصوصیات اخلاقی و جسمی آنان نشان می دهد که آنان از جهت صلاحیت سرپرستی، نمی توانند پا به پای مردان پیش آیند و خود نیز به طور طبیعی علاقمندند که پیوسته زیر نظر یک شخص شایسته اداره شوند. (سبحانی، جعفر،۱۳۷۰)
۳-۳-۴- نظر کلیودالسون روانشناسی معروف:
خانم «کلیودالسون» که یک روانشناس معروف است می گوید: «بزرگترین علاقه ی من مطالعه ی روحیه ی مردها است از این جهت چندی پیش به من مأموریت داده شد که تحقیقاتی درباره ی عوامل روانی زن و مرد به عمل بیاورم و به این نتیجه رسیدم که: تمام زنها علاقه دارند تحت نظر شخص دیگری کار کنند و بطور خلاصه از مرئوس بودن و تحت نظر رئیس کار کردن خوششان می آید و تمام زنها می خواهند احساس کنند که وجودشان مؤثر و مورد نیاز است و سپس نتیجه می گیرد که: به عقیده ی من این دو نیاز روحی زن از این واقعیت سرچشمه می گیرد که زنها تابع احساسات و مردان تابع عقل هستند. (مطهری، مرتضی،۱۳۸۵)
علاوه بر اظهارات فوق، مطالعه حیوانات نیز نشان می دهد که حیوانات ماده همیشه به نرهای خود احترام می گذارند و از قدرت و قوت آنها احساس لذت می کنند و مادّه ی مورد رقابت نرها، تسلیم حیوان نری می گردد که قدرت بیشتری داشته باشد. و چنانچه حیوانی ماده، در دوران پرورش نوزادش، که ارتباط و رابطه اش باید شبیه روابط زن و شوهر باشد، تخلف نماید و با نر دیگری نزدیکی کند، به سختی مورد تنبیه جفت خود قرار می گیرد. (صدر، محمد،۱۳۴۸)
۳-۴- احکام زن ناشزه
آوردن این بحث در اینجا بخاطر آن است که به این موضوع بپردازیم که ریاست زن همچنانکه بعهده مردان است ، در صورت تخطی از وظایف همسری، آیا این ریاست می تواند مبنای تنبیه و تربیت زن ناشزه هم قرار گیرد؟ و ثانیا چرا زنان حق تنبیه و تادیب مردان را ندارند؟لذا در اینجا به تفصیل به موضوع نشوز زن و احکام و آثار آن می پردازیم.
نشوز: مراد از نشوز سرکشی و طغیان و سرپیچی کردن هر یک از زن و مرد از تکالیف ویژه ی خود است. (فیض، علیرضا،۱۳۸۰)
در صورت تحقق نشوز، تکالیف هر یک از زن و شوهر در برابر دیگری براساس آیات قرآن متفاوت است. اگر زن ناشزه باشد، حقی که شوهر در برابر او دارد، با صورت نشوز مرد و نحوه ی برخورد زن با او فرق دارد.
در آیه ی ۳۴ سوره ی نساء، نشوز زن مطرح شده است. قرآن کریم می فرماید:
الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللهُ بَعضَهُم عَلی بَعضٍ وَبِما أَنفَقُوا مِن أَموالِهِم فَالصّالِحاتُ قشنِتاتُ حافِظاتُ لِلغَیبِ بِما حَفِظَ اللهُ وَ الَّاتِی تَخافُونَ نُشوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهجُرُوهُنَّ فِی المَضاجِعِ وَاضربوهُنَّ فَإِن أَطَعنَکُم فَلا تَبغُوا عَلَیهِنَّ سَبِیلاً إِنَّ اللهَ کانَ عَلِیَاً کَبِیراً.
«مردان سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتری هایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است، و بخاطر انفاق هایی که از اموالشان (در مورد زنان) می کنند. و زنان صالح، زنانی هستند که متواضع اند و در غیاب (همسر خود)، اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده، حفظ می کنند، و (اما) آن دسته از زنان را که از سرکشی و مخالفتشان بیم دارید، پند و اندر دهید؛ و (اگر مؤثر واقع نشد) در بستر از آنها دوری نمایید؛ و اگر (هیچ راهی جز شدت عمل، برای وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود)، آنها را تنبیه کنید. و اگر از شما پیروی کردند، راهی برای تعدی برای آنها نجویی. (بدانید) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است (و قدرت او، بالاترین قدرتهاست)».
۳-۴-۱- تفسیر واژه ها
بخشی از این واژه ها، در نخستین تفاوت حقوقی میان زن و مرد (تفاوت زن و مرد در سرپرستی و مدیریت) مورد تفسیر قرار گرفت و اکنون برخی دیگر از این واژه ها را تفسیر می کنیم.
۳-۴-۱-۱- قانتات
این واژه هر چند پیش از این تفسیر شد، ولی به سبب ارتباط با این بحث، به طور فشرده معنایش مورد اشاره قرار می گیرد.
«قانتات» از ریشه «قنوت» به گفته ی «مفردات» به معنای اطاعت خاضعانه است.
با توجه به سخن دیگر ارباب لغت، قنوت به معنای «اطاعت توأم با خضوع، ادب و فروتنی است[۱۰۲]».
۴-۱-۲- نشوز
«نشوز» از مادّه ی «نشز» در اصل به معنای زمین مرتفع و بلند است و در اینجا، به معنای بغض و سرکشی زن نسبت به مرد می باشد. گویا زن، خویشتن را از مطیع بودن برای مرد، بالا می کشد و خود را در دسترس او قرار نمی دهد[۱۰۳].
این آیه ـ همان گونه که در بحث های سابق گذشت ـ به ارتباطات درون خانوادگی می پردازد و از روابط زن و شوهر سخن می گوید.
قرآن مجید مردان را سرپرست و نگهبانان زنان خویش قرار داده است و وجه قوّامیّت را نیز ذکر کرده است.
در ادامه، به چند ویژگی زن خوب می پردازد و می فرماید: زنان شایسته و خوب کسانی هستند که متواضعانه در اطاعت شوهرند و حفظ الغیب شوهر می کنند. یعنی در غیاب شوهر نسبت به اموال و آبروی وی دچار خیانت نمی شوند.
آنگاه درباره ی شیوه ی برخورد با زنان ناشزه و نافرمان سخن می گوید و در برابر آنان سه عمل را ـ به نحو ترتیب ـ ذکر می کند. نخست باید آنها را اندرز داد و با سخنان مهرآمیز و هشدار دهنده با وظایفشان آشنا ساخت.
در مرحله ی بعدی اگر موعظه تأثیر نداشت، دوری گزیدن از آنها در بستر را پیشنهاد می کند و در صورت ادامه ی سرکشی، مرد اجازه داد با تنبیه بدنی زن را به وظایفش آشنا سازد.
از آنجا که هدف از انجام این مراحل، انتقام و ستمگری بر زنان نیست، لذا قرآن کریم در ادامه می افزاید: اگر در این میان، زنان از نافرمانی دست کشیدند و به اطاعات شما تن دادند حق هیچگونه ستمی را درباره ی آنان ندارید و بدانید که خداوند بلندمرتبه و بزرگ است و اجازه ی ستمگری را به شما نمی دهد.
شأن نزول این آیه پیش از این در تفسیر «الرّجال قوّامون» گذشت.
در این بخش، نکته هایی ذکر می شود که پیش از این، به آنها پرداخته نشده و با بحث نشوز مرتبط است.
۳-۴-۲- ویژگی های زنان شایسته
زنان شایسته دارای چنین ویژگی هایی هستند:
الف ـ در امور زناشویی همواره در برابر شوهر مطیع و فروتن اند.
تعبیر به «قانتات» که از ریشه ی «قنوت» به معنای «اطاعت توأم با خضوع و ادب و فروتنی» است، بر این نکته تأکید دارد که زن شایسته، باید همواره در آنچه با زندگی مشترک مرتبط است، فرمان بردار شوهر و نسبت به او متواضع باشد. و از نافرمانی و یا اطاعت غیر متواضعانه بپرهیزد. البته این فروتنی مربوط به مسائل زناشویی و در محدوده ی روابط زوجین است، که زن باید از انجام هر چیزی که منافی زناشویی است، اجتناب ورزد. ولی در غیر این محدوده، مثل حفظ حقوق فردی و اجتماعی و دفاع از آن، مستقل است.
ب ـ زن شایسته، پاسدار و نگهبان حقوق شوهر در غیاب است.
تعبیر به «حافظات للغیب بما حفظ الله» گویای این مطلب است که زنان حقوقی را که خدا برای مردان قرار داده، و مراعات را بر عهده ی آنان قرار داده است، حفظ می کنند. مرحوم علامه طبابایی می نویسد:
«ما در «بما حفظ الله» مصدریّه است و «باء» برای وسیله بکار می رود. در نتیجه معنا چنین می شود که: زنان شایسته، مطیع شوهران خویشند و آن حقوقی را که خداوند برای مردان قرار داده است و حفظ آن را بر عهده ی زنان گذاشته، حفظ می کنند؛ اموری مانند سرپرستی، وجوب اطاعت زنان از آنان، و مراقبت و نگهداری از امور پنهانی خانواده»[۱۰۴].
به هر حال، زنان شایسته، نه تنها در حضور شوهر، بلکه در غیاب او «حفظ الغیب» می کنند. و مرتکب خیانت در اموال و گوهر عفّت خویش و حفظ شخصیت شوهر نمی شوند. و همه را به درستی نگهبانی و نگهداری می کنند و این گونه زنان شایسته، قابل تقدیر و تحسین اند و مردان در برابر آنان، نهایت حق شناسی را انجام می دهند.
۳-۴-۳- سر تافتن از خواسته ی شوهر ـ در قلمرو زندگی زناشویی ـ نکوهیده است
در برابر زنان شایسته، که از آنها با وصف «قانتات» (متواضع و مطیع) یاد کرده است، تعبیر به »وَاللَّاتِی تَخافُونَ نُشوزَهُنَّ» (آنان که از نافرمانی ایشان می ترسید) در حقیقت نکوهش زنانی است که در برابر شوهر، حال قنوت و تواضع و فروتنی ندارند.
زنان شایسته و مورد ستایش، فروتن و متواضع اند و خود را در دسترس شوهر قرار می دهند؛ ولی زنان ناشایست، نافرمان و سرکشند و خود را از اطاعت شوهر دور می دارند.
۳-۴-۴- به مجرد ترس از نشوز زن باید به پیشگیری و یا درمان آن پرداخت
تعبیر قرآن به «تَخافُونَ نُشوزَهُنَّ» و راه های علاجی که پس از آن ذکر می کند، گویای این حقیقت است که مرد به مجرد آشکار شدن علائم نشوز و نافرمانی زن، شایسته است به درمان آن روی آورد. البته در این مرحله به تعبیر «المیزان»: از نخستین راه علاج باید استفاده شود که همان موعظه و پند و اندرز است[۱۰۵].
۳-۴-۵- راه های مقابله با نشوز زن
مرد با توجه مدیریت و سرپرستی بر زنان و پرداخت مهر و نفقه باید در محدوده ی امور زناشویی به زن دسترسی داشته باشد و زن باید فروتنانه خود را در اختیار شوهر قرار دهد. بنابراین، اگر زن از انجام این وظیفه مهم سرباز زد، مرد می تواند به نحو تدریجی که هر کدام بر دیگری ترتّب دارد و از ضعف رو به شدت می نهد با زن «ناشزه» برخورد کند.
آیه ۳ راه حل را ارائه می دهد:
الف ـ موعظه و اندرز به زن؛ که همراه پیشگیری از تحقق نشوز به هنگام ترس از آن و آشکار شدن علائم نشوز در زنان می باشد و هم در صورت تحقق نشوز، اولین قدم در راه درمان آن است.
دوم : سیره
شهید صدر طریق دیگری را که برای اثبات سنت انتخاب نمودهاند سیره است ، به دو تقریب : تقریب اول : استدلال به سیره متشرعه از اصحاب ائمه بر عمل به اخبار ثقات ۲
تقریب دوم : استدلال به سیره عقلا به تکیه نمودن به اخبار ثقات
سوم : اجماع
در تقریر اجماع وجوه مختلفی ذکر شده ،۳ و نسبت به حجیت و عدم حجیت خبر واحد از ناحیه علمای امامیه نقل اجماع شده است شیخ انصاری (ره ) در کتاب رسائل وجوه جمعی بر این دو نقل مخالف ذکر نمودهاند و از کلامشان رایحه قبول اجماع بر حجیت خبر واحد استشمام میشود مرحوم مظفر نیز ایشان را تایید نموده و بعضی همچون مرحوم آخوند صاحب کفایه ادعای اجماع را رد مینمایند .
۳-دیدگاههای فقهی :
فقهای شیعه ، شهادت را « تکلیف » دانسته و ادای شهادت را واجب شمردهاند ۱و اجماع علما بر این است که ادای شهادت واجب کفایی است ۲، اما بعضی آن را واجب عینی دانستهاند . ۳
عده ای در مقابل قول مشهور ، قائل به تفصیل شدهاند و فرمودهاند : « در صورتی که شاهد به تحمل شهادت فرا خوانده شده باشد ، ادای آن واجب است ، اما در صورتی که از او برای تحمل شهادت ، دخواست نشده باشد ، ادای شهادت واجب نیست . ۴
ب- مبانی قانونی
۱-در دوران قبل از انقلاب
در قانون آئین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۱۸ در خصوص شهود و احضار آنها در مواد ۱۳۹ تا ۱۵۶مورد بررسی قرار گرفته است . ۵
ماده ۱۳۹-بازپرس اشخاصی را که در ضمن شکایت نامه یا اخبار و اعلام مقامات رسمی اسم برده شده یا متهم معرفی می نماید و نیز کسانیرا که بازپرس شخصا می داند که از واقعه یا اوضاع و احوال آن مطلعند موافق اصل مقرره احضار می نماید .
ماده ۱۴۰-ضهود تحقیق و مطلعین به توسط مامورین اجرا یا در صورت نبودن آنها توسط مامورین نظمیه یا ژاندارم به تقاضای مدعی العموم احضار می شوند .
ماده ۱۴۱-ژاندارم برای احضار شهود تحقیق و مطلعین مامور نخواهد شد جز در مواردیکه مشارالیهم از حاضر شدن امتناع نمایند .
ماده ۱۴۲-در صورتی که یکی از شهود تحقیق یا مطلعین از تابعین نظامی باشد با احضار او را لااقل در مدت ۲۴ ساعت قبل از زمان تحقیق و محاکمه از رئیس آن دسته که شخص مزبور در آن جا مستخدم است بخواهند و رئیس نظامی مکلف است که شخص احضار شده را در موقع مقرر به عدلیه بفرستد .
ماده ۱۴۳-مستنطق شهود تحقیق و مطلعین را فردا فرد بدون حضور متهم احضار و سوالات لازمه را می نماید و منشی اطلاعات ایشان را نوشته به مهر و امضای آنان می رساند تجدید استعلام از شهود و مطلعین و مواجهه آنان در صورت اختلاف جایز است .
ماده ۱۴۴-استنطاق در هر موقع غیر علنی است
ماده ۱۴۵-شهود تحقیق و مطلعین قبل از اظهار اطلاعات باید به شرح زیر سوگند یاد نمایند ( خداوند متعال را در نظر گرفته و سوگند یاد می کنم که جز به راستی چیزی نگویم و تمام حقایق را بیان نمایم ) و بازپرس قبل از شروع به پازپرسی اسم و اسم پدر و شغل و حلی را که در آن متوطن است و درجه قرابت سببی یا نسبی و خادم یا مخدوم بودن مطلع را نسبت به مدعی خصوصی یا متهم سوال کرده ، منشی می نویسد در کلیه دادگاههای جزائی نیز که از گواه و مطلع تحقیق می شود مراتب فوق لازم الرعایه است .
ماده ۱۴۶-در صورتیکه یکی از مطلعین به واسطه ارتکاب تقصیری به مجازات محکوم شده یا به حد بلوغ نرسیده باشد مستنطق او را ملزم نمایند سوالات از او فقط برای مزید اطلاعات است کلیتا در باب گرفتن التزام از شهود تحقیق و مطلعین مستنطق موافق مواد ۲۴۴ الی ماده ۲۴۸ رفتار می نماید .
ماده ۱۴۷-پس از آنها شهادت یا اظهار اطلاعی با تمام رسید منشی محکمه آن را قرائت نموده و به مهر و امضاء شاهد تحقیق یا مطلع می رساند و اگر از مهر و امضاء امتناع ورزند یا اینکه نتوانند امضاء کنند مراتب در ورقه استنطاقیه قید می شود و هر یک از صفحات اوراق تحقیق باید به امضاء و مهر مستنطق و کاتب برسد .
ماده ۱۴۸-قبل از آنکه شهود تحقیق و مطلعین شروع به اظهار و دادن اطلاعات نمایند مستنطق آنان را حاضر و غائب نموده پس از آن هر کدام را صلاح می داند مقدم یا موخر احضار می کند
ماده ۱۴۹-مستنطق و منشی کلیه ترتیباتی را که در چهار ماه قبل ذکر شده باید کاملا مراعات نمایند و نقض کننده اگر منشی است ده تومان از مقرری او کسر می شود و اگر مستنطق است مورد شکایت و مسئولیت خواهد بود
ماده ۱۵۰-در اوراق استنطاقیه نوشتن بین السطور و تراشیدن کلمات بکلی ممنوع است اگر یک یا چند کلمه اضافه نوشته شده باشد باید بر روی آن خطی نازک کشیده شود و مستنطق و منشی و شخصی که طرف استنطاق است آن را قید و امضاء نمایند و همچنین اگر یک یا چند کلمه از قلم افتد و در حاشیه نوشته شود باید اشخاص مذکور زیر آن را امضاء کنند و هر گاه این ترتیب را مجری ندارند کلمات مزبور از درجه اعتبار ساقط است
ماده ۱۵۱-هر یک از شهود تحقیق و مطلعین در روز موعد باید حاضر شوند در صورتیکه باختیار حاضر نشوند بر حسب رای مدعی العمومی و مستنطق می توانند آنها را جلب نمایند .
ماده ۱۵۲-در صورتیکه شخص شاهد یا مطلع برای حاضر نشدن عذر موجهی داشته باشد و مدعی العموم آن عذر را بپذیرد احضاریه ثانوی فرستاده خواهد شد .
ماده ۱۵۳-در صورتیکه یکی از مطلعین برای حاضر شدن عنوان ضرر و خسارتی از حیث شغل و کار خود بکند تعیین مقدار ضرر موافق تعرفه مقرره که وزارت عدلیه از روی تصدیق اهل خبره معین و اعلام خواهد کرد بامستنطق خواهد بود
ماده ۱۵۴-در صورتیکه شخص شاهد یا مطلع مریض باشد و نتواند حاضر شود مستنطق خود به محل اقامت مریض رفته استنطاق می کند و اگر بعد مسافت مانع باشد در صورتیکه اقامتگاه مطلعین در همان حوزه ابتدائی که مستنطق در آن ماموریت دارد واقع است به امین صلح اقامتگاه مطلع تعلیمات لازمه می دهد که اظهارات مطلعین را استماع نموده صورت آن را برای مستنطق ارسال دارد و هر گاه محل اقامت در حوزه ابتدائی دیگری باشد به مستنطق آن حوزه رجوع می نماید
ماده ۱۵۵-مدلول ماده قبل نیز شامل مواردی است که عده تحقیق و مطلعین زیاد بوده و در یک محل مقیم باشند یا استنطاق شاگردان مدارس و مکاتب لازم شود
ماده ۱۵۶-در صورتیکه محکمه از مستنطقی که در شهر دیگر اقامت دارد استعلامات لازمه را می نماید آن مستنطق را فقط به عنوان شغل رسمی خطاب خواهد نمود و در صورت تعداد مستنطق هر یک از آنان می توانند اقدامات لازمه نموده جواب و تحقیقات خود را کتبا به محکمه مزبوره ارسال دارند ۱
۲-دوران پس از انقلاب
در قوانین جمهوری اسلام ایران ، هر گاه صحبت از شهادت و بینه است ، بر احضار یا جلب شاهد نیز تاکید شده است موارد ذیل به عنوان نمونه ذکر میگردد :
۱-قانون آئین دادرسی کیفری
ماده ۲۲۴ : « مطلعین یا شهود تحقیق را اگر طرفین خودشان نیاوردهاند ، توسط محکمه احضار میشوند …
ماده ۲۲۵ : « هر گاه شهود بدون عذر موجه در روز مقرر حاضر نشدند و محل اقامت آنان در جایی است که بیش از دو فرسخ از صلحیه مسافت ندارد ، به حکم محکمه جلب خواهند شد
ماده ۲۰ : « هر گاه متهم و اشخاصی که برای شهادت احضار شدهاند در روز رسیدگی حاضر نشوند ، به امر دادگاه جلب خواهند شد »
ماده ۳۸ :« دادسرا میتواند شهود و مطلعین را احضار نماید در صورت استنکاف به دستور دادستان جلب خواهند شد »
از مجموع مواد فوق ، میتوان چنین نتیجه گرفت که شاهد از نظر قانونی ، مکلف است در دادگاه حضور یابد ، ولی از هیچ یک از مواد قانونی مربوطه شهادت ، جواز اجبار شاهد بر ادای شهادت » بر نمیآید ، بلکه حتی طبق مفاد اصلی سی و هشتم قانون اساسی که مقرر میدارد :« اجبار شخص به شهادت … مجاز نیست » چنین عملی ممنوع و بر اساس عبارت ذیل این ماده :« متخلف از این اصل ، طبق قانون مجازات میشود » مرتکب آن باید مجازات شود
ماده ۱۳۱۳ مصوب ۱۳۱۴ مقرر میداشت « شهادت اشخاص ذیل پذیرفته نمیشود :
۱.محکومین به مجازات جنایی
۲-محکومین به امر جنحه که محکمه در حکم خود آنها را از حق شهادت دادن از محاکم محروم کرده باشد
۳-اشخاص ولگرد و کسانی که تکدی را شغل خود قرار دهند
۴-اشخاص معروف به فساد اخلاقی
۵-کسی که نفع شخص در دعوی داشته باشد
۶-شهادت دیوانه در حال دیوانگی
کل
۸۵/۰
روایی و پایایی :
ضریب آلفا برای خرده مقیاسهای این پرسشنامه به وسیله کرتون(۱۹۶۷)در دامنه ۷۱/۰ تا ۸۱/۰ گزارش شده است. برای بررسی روایی همگرا واگرای این پرسشنامه در ایران از مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس که شامل ۲۱ پرسش مدرج چهار نمره ای ( از کاملاً شبیه من تا کاملاً متفاوت از من)میباشد که سه عامل افسردگی، استرس و اضطراب زا مورد ارزیابی قرار میدهد، در این مقیاس هر یک پرسش یک عامل اختلال شناختی را مورد ارزیابی قرار میدهد.
به منظور بررسی قابلیت شاخص های روان سنجی پرسشنامه تنظیم سبک شناختی در ابتدا به روش تحلیل عامل ساختار عاملی ( برای بررسی روایی سازه)این پرسشنامه مورد پرسش قرار گرفت پیش از تحلیل عامل ابتدا و شاخص نسبت Kmo و آزمون بارتلت مورد بررسی قرار گرفت. پس از اطمینان از دو شاخص Kmo و ضریب کرویت بارتلت با بهره گرفتن از روش تحلیل عامل و به شیوه مؤلفه های اصلی پرسشهای پرسش نامه تنظیم سبک شناختی مورد بررسی قرار گرفت.
نحوه نمره گذاری
تنظیم شناختی مثبت: سؤالات ۲۸- ۲۷-۲۶- ۲۵- ۲۴ – ۲۳- ۲۲- ۲۱- ۲۰- ۱۹- ۱۸-۱۷- ۱۶- ۱۵- ۱۴- ۱۳
تنظیم شناختی منفی : سوالات - ۳۳- ۳۲- ۳۱- ۳۰ - ۲۹- ۱۲- ۸- ۱۰- ۹- ۸- ۷- ۶- ۵- ۴- ۳- ۲- ۱
تجزیه و تحلیل داده ها
همانگونه که ذکر شد، عمل پردازش داده های حاصل از پرسشنامه، عمدتاً با بهره گرفتن از نرمافزار آماری صورت گرفته است . تلاش شده است تا نتایج حاصل از پاسخها به صورت خلاصه و به همراه جدول و نمودار مربوطه ارائه شود و تحلیل ها نیز بر اساس این جداول صورت پذیرفت.
در تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش سعی شده است ابتدا با بهره گرفتن از آمار توصیفی به بررسی مشخصات فردی گروه نمونه میپردازیم.در قسمت آمار استنباطی با بهره گرفتن از روش های آماری استنباطی به سوال تحقیق جواب داده ایم.
۴-۲-۱. بررسی تحصیلات پدر افراد نمونه
جدول۱-۴:بررسی افراد گروه نمونه بر اساس تحصیلات پدر
درصد فرانی تجمعی
درصد
فراوانی
۲۸.۸
۲۸.۸
۷۸
زیر دیپلم
۴۷.۳۱
۱۸.۵۱
۵۰
دیپلم
۷۸.۸
۳۱.۴۹
۸۵
فوق دیپلم
۹۷.۳
۱۸.۵۱
۵۰
لیسانس
۱۰۰
۲.۶
۷