بالگرد های موجود ناجا عبارتند از:
با عرضه آموزش های هدفمند و متناسب با تخصص های مورد نیاز بر اساس الگوی طراحی شده در جهت ارتقای سطح یادگیری، دانش افزایی، مهارت و اعتماد به نفس کارکنان خلبان و فنی با هدف حفظ سرمایه های ملی )نیروی انسانی و وسایل پرنده) و انجام صحیح مأموریت های محوله گام بردارد . بسیار مهم است که مدیران برای نیل به اهداف سازمانی، از وضعیت سازمان خود مطلع شوند انجام این پژوهش می تواند گام مهمی در جهت افزایش علم و آگاهی پیرامون موضوع مورد نظر تلقی شود و نتایج حاصله میتواند در ارتقای سطح توانمندسازی در هواپیمایی ناجا و سازمانهای مرتبط با ناجا، برای نیل به اهداف مورد نظر سازمان مؤثر واقع شود.
۲-۳) ارزشیابی آموزشی
از آنجایی که آموزش و اجرای دوره های آموزشی به تنهایی نمی توانند سازمان را در رسیدن به اهدافش کمک نمایند، لذا آموزشها باید با توجه به اصول و روش های علمی بنا گذاشته شوند تا نتیجه به دست آمده نیازهای موجود را برطرف سازد. در غیر این صورت آموزشها، بی فایده و حتی درمواردی باعث هدردادن سرمایه های سازمان نیز می شوند. حال این سؤال پیش می آید که چگونه می توان پی برد که نتایج به دست آمده از اجرای دوره های آموزشی در راستای تحقق اهداف مورد نظر بوده است؟ جواب این سؤال را بیشتر صاحب نظران به صراحت داده اند. “یک ارزشیابی جامع و کامل می تواند ما را از اثربخش بودن نتایج آموزشها آگاه کند. ارزشیابی بازخوردی را ایجاد میکند که می توان با توجه به آن فهمید آموزشهای داده شده در رسیدن به اهداف مورد نظر اثربخش بوده اند یا خیر” (عباسیان،۱۳۸۵،ص۵۲).
۲-۳-۱) مفهوم ارزشیابی آموزشی
تایلر ارزشیابی را وسیله ای جهت تعیین میزان موفقیت برنامه در رسیدن به هدفهای آموزشی مطلوب مورد نظر میداند. در این تعریف هدفهای آموزشی، به تغییرات مطلوبی اشاره دارد که در اثر اجرای برنامه آموزشی در رفتار فراگیران حاصل آیند. لذا فرایند ارزشیابی، از دیدگاه تایلر با توجه به هدفهای آموزشی تعیین شده در برنامه آموزشی، به دنبال تغییرات رفتاری فراگیران در عمل میباشد. کرونباخ[۲۵] ارزشیابی را جمع آوری و بکارگیری اطلاعات در جهت اتخاذ تصمیم برای یک برنامه آموزشی تعریف کرده است. کرونباخ نیز همانند تایلر به اطلاعات مربوط به عملکرد فراگیران توجه دارد و می خواهد بداند که در اثر اجرای یک برنامه آموزشی در رفتار فراگیران آن برنامه چه تغییراتی به وجود آمده است؟
استافیل بیم و شینگ فیلد[۲۶] (۱۹۸۶) ارزشیابی را عبارت از فرایند تعیین کردن،[۲۷] بدست آوردن،[۲۸] و فراهم ساختن[۲۹] اطلاعات توصیفی و قضاوتی در مورد ارزش و مطلوبیت هدف ها، طرح ها، اجرا و نتایج به منظور هدایت تصمیمگیری، خدمت به نیازهای پاسخگویی[۳۰] و درک بیشتر از پدیده های مورد بررسی می داند(خورشیدی و ملک شاهی راد، ۱۳۸۲ص۳۹-۳۸). ابطحی (۱۳۷۹) به نقل از ادیورنه[۳۱]، بهترین راه برای انجام یک ارزشیابی جامع و کامل را استفاده از یک راه و روش سیستمی می داند و بیان می نماید که بهترین راه برای ارزشیابی از یک برنامه آموزشی، اندازه گیری تغییراتی است که در رفتار، درجه مهارت و میزان کارایی شرکت کنندگان، پس از شرکت در دوره آموزشی در آنان به وجود آمده است و معتقد می باشد که اگر برنامه های آموزشی موفق شوند در مراحل مختلف آموزشی تغییرات لازم و اساسی را در شرکت کنندگان ایجاد نمایند و این امر از طریق ارزشیابی ثابت گردد، در این صورت می توان گفت که آن برنامه آموزشی، برنامه موفقی بوده است. در غیر اینصورت اگر آموزش دیدگان نتوانند تجربیات و آموخته های آموزشی خود را در محیط واقعی کار و فعالیت مورد استفاده قرار دهند، مسلماً عیب و نقص متوجه آن سیستم هایی است که چنین محیطی را ساخته و از آن پشتیبانی می کنند.
به طور کلی دلایل ارزشیابی آموزش را می توان به شرح زیر جمع بندی کرد.
۲-۳-۲) اهداف ارزشیابی آموزشی
خورشیدی و ملک شاهی راد (۱۳۸۲) هدف از ارزشیابی را در تعریف آن نهفته می دانند، که به سادگی می توان دریافت که هدف اصلی ارزشیابی، قضاوت و داوری است. در ارزشیابی یک هدف این است که مشخص شود آیا اهداف مورد نظر که از قبل تعیین شده است، تحقق یافته اند؟ و آیا عملکرد رضایت بخش بوده است یا نه؟ بنابر این نیاز به قضاوت و داوری می باشد. این داوریها ممکن است محصول گرا یا فرایندگرا باشد. لازم است داوریها هم در رابطه با فرایند و هم محصول به منظور به دست آوردن درکی روشن از ارزش کلی هر برنامه باشد.
هدف دیگر ارزشیابی فراهم کردن اطلاعات برای تصمیم گیری است. نتایج حاصل از ارزشیابی یک پایه اطلاعاتی برای تصمیم گیری در مورد ادامه، تغییر و یا قطع برنامه فراهم می آورد. به عبارت دیگر نقش ارزشیابی در واحد آموزشی بدین صورت است که پس از تعیین اهداف کلی ویژه، برنامه پیاده و اجراء گردیده و سپس فرایند برنامه و نتایج آن ارزشیابی می گردد. در نتیجه ارزشیابی در برنامه، سبب تغییر، تبدیل و اصلاح می گردد و ممکن است در اهداف نیز تغییراتی بوجود آید و دوباره تجدید نظرهای دائمی و دراز مدت شروع شده و فرایند آموزشی تجدید نظر گردد.
۲-۳-۳) رویکردهای ارزشیابی آموزشی
دستهبندیهای مختلفی از رویکردهای ارزشیابی توسط علمای آموزش صورت گرفته، و بنا به گفته ورتن و سندرز، در طول دو سه دهه اخیر بیش از ۵۰ الگوی مختلف ارزشیابی عرضه گردیده که در اینجا سعی کرده ایم که به ذکر معروف ترین آنها اشاره نمائیم.
۱) رویکرد ارزشیابی تایلر: مفهوم تایلر از ارزشیابی آموزشی این است که تعیین کند هدفهای آموزشی برنامه آموزشگاه یا برنامه درسی تا چه میزان تحقق یافته اند (سیف ، ۱۳۸۴) .
۲) الگوی ارزشیابی سیپ[۳۲](CIPP) :
استافل بیم عنوان سیپ را از اول کلمات بافت یا موقعیت[۳۳]، درون داد[۳۴]، فرایند[۳۵] و فرآورده[۳۶] به دست آورده است. این الگو دارای چارچوبی است که مدیران و تصمیم گیرندگان را در چهار نوع تصمیم گیری زیر کمک می نماید .
۱- تصمیم های برنامه ریزی جهت تعیین اهداف برنامه
۲- تصمیم های ساختی جهت طرح شیوه های آموزشی به منظور رسیدن به اهداف برنامه
۳- تصمیم های اجرائی جهت بکارگیری شیوه های آموزش و اصلاح آن شیوه ها
۴- تصمیم های تکمیلی جهت قضاوت و برخورد با بازده های بدست آمده در اثر اجرای شیوه های آموزشی
۳) الگوی ارزشیابی UCLAیا (CSE):
الگوی UCLAاز پنج مرحله ارزشیابی به شرح زیر تشکیل یافته است .
۱-سنجش نظام[۳۷] ۲-طراحی برنامه[۳۸] ۳-اجرای برنامه[۳۹] ۴-بهسازی برنامه[۴۰] ۵-تصدیق برنامه[۴۱] (سیف ، ۱۳۸۴) .
۴) الگوی ارزشیابی اسکریون[۴۲]: شیرازی (۱۳۷۳) به نقل از اسکریون ارزشیابی را به دو نوع تقسیم بندی می نماید . ۱- ارزشیابی پایانی[۴۳] ۲- ارزشیابی تکوینی[۴۴]
۵) الگوی ارزشیابی مبتنی بر مدافعه[۴۵]: الگوی ارزشیابی مبتنی بر مدافعه عبارت است از ارزشیابی به شیوه قانونی. به عبارت دیگر محاکمه آموزش و پرورش است به وسیله هیأت منصفه (خورشیدی و ملک شاهی راد، ۱۳۸۲).
۶) الگوی ارزشیابی اختلاف[۴۶]: پرووس[۴۷] به عنوان پیشنهاد دهنده این الگو، “ارزشیابی را هنر توصیف اختلاف بین انتظارات از یک برنامه و طرز اجرای آن توصیف می کند” (خورشیدی و ملک شاهی راد، ۱۳۸۲ ص ۱۹۱) .
۷) الگوی ارزشیابی ولف[۴۸]: ولف (۱۹۸۴) الگوی جامع در زمینه ارزشیابی آموزشی عرضه کرد که شامل مراحل زیر است:
“۱- وضعیت اولیه فرگیران۲- کارکرد یادگیرنده مدت زمانی پس از آموزش۳- اجراء کاربندی (اجراء عمل آزمایشی) ۴- هزینه ها ۵- اطلاعات تکمیلی” (خورشیدی و ملک شاهی راد، ۱۳۸۲ ص ۱۹۷-۱۹۵) .
۸) الگوی ارزشیابی کرک پاتریک
مولفه | بارهای عاملی | kmo | بارتلت | ||
۱ | ۲ | ۳ | |||
جامعه پذیری مشتری | ۶۸/۰ | ۸۴/۰ | ۸۹/۰ | ۷۰/۰ | ۰۰۰/۰ |
جامعه پذیری مشتری از مولفه های رفتار شهروندی مشتری توسط ۳ سوال و با آزمون تحلیل عاملی تاییدی برای بررسی روایی بین سوالات آزمون شد با توجه به نتایج این آزمون مشخص شد هر ۳ سوال بعنوان سوالات جامعه پذیری مشتری و با بارهای عاملی بزرگتر از ۵/۰ از ثبات بالایی برخوردار می باشند و می توانند جامعه پذیری مشتری را بسنجند.
۴-۵ تحلیل عاملی مرتبه دوم بازاریابی داخلی
نمودار (۴-۱۰) تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم بازاریابی داخلی را در حالت برآورد استاندارد نشان میدهد. مولفه های امنیت شغلی، رضایت از حقوق و مزایا ، توانمند سازی ، اطلاع رسانی ، حمایت کاری خانوادگی ، رابطه رهبر_ پیرو ، کاهش تبعیض بین پست ها با ضرایب ۹۲/۰، ۹۰/۰، ۸۰/۰، ۸۸/۰، ۷۳/۰ ، ۵۷/۰، ۵۴/۰ بازاریابی داخلی(MAR) را بخوبی مورد سنجش قرار می دهند.
نمودار(۴-۱۰) تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم بازاریابی داخلی در حالت برآورد استاندارد
نمودار (۴-۱۱) تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم بازاریابی داخلی را در حالت معناداری ضرایب نشان میدهد. همانطور که مشخص است تمامی ضرایب بدست آمده با مقادیر t-value بزرگتر از ۹۶/۱ معنادار می باشند.
نمودار (۴-۱۱) تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم بازاریابی داخلی در حالت معناداری
۴-۵-۱ تحلیل عاملی مرتبه دوم هوش اخلاقی کارکنان
نمودار(۴-۱۲)تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم هوش اخلاقی کارکنان رادر حالت برآورداستاندارد نشان میدهد.مولفه های عمل کردن مبتنی بر اصول،ارزشها و باورها(CT1)،راستگویی کارکنان (CT2)، استقامت وپافشاری برای حق(CT3) ، وفای به عهد از سوی کارکنان(CT5)،مسئولیت پذیری برای تصمیمات شخصی(CT6)، اقرار به اشتباهات و شکست ها، مسئولیت پذیری برای خدمت رسانی(CT7)، علاقه و توجه کارکنان به مشتریان(CT8)، توانایی کارکنان در بخشش اشتباهات خود(CT9)، توانایی کارکنان در بخشش اشتباهات مشتریان (CT10) با ضرایب ۹۰/۰، ۸۵/۰، ۸۰/۰، ۶۰/۰، ۸۱/۰ ، ۸۷/۰، ۸۰/۰،۷۸/۰، ۸۳/۰ هوش اخلاقی(TAL) را بخوبی مورد سنجش قرار می دهند.
نمودار (۴-۱۲) تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم هوش اخلاقی کارکنان در حالت برآورد استاندارد
نمودار (۴-۱۳)تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم هوش اخلاقی کارکنان را در حالت معناداری ضرایب نشان میدهد. همانطور که مشخص است تمامی ضرایب بدست آمده با مقادیر t-value بزرگتر از ۹۶/۱ و معنادار می باشند.
نمودار(۴-۱۳) تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم هوش اخلاقی کارکنان در حالت معناداری
۴-۶ تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم رفتار شهروندی مشتری
نمودار (۴-۱۴) تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم رفتار شهروندی مشتری را در حالت برآورد استاندارد نشان میدهد. مولفه های تبلیغ شفاهی (CB1)، کمک به مشتریان دیگر (CB2)، ارائه بازخور به شرکت (CB3)، مشارکت در فعالیت های سازمان (CB4)، رضایت مشتری (CB5)، جامعه پذیری مشتری (CB6)، با ضرایب ۶۷/۰، ۸۱/۰، ۸۹/۰، ۸۶/۰، ۶۲/۰ ، ۴۶/۰، رفتار شهروندی مشتری (BEH) را بخوبی مورد سنجش قرار می دهند.
نمودار (۴-۱۴)تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم رفتار شهروندی مشتری در حالت برآورد استاندارد
نمودار (۴-۱۵)تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم رفتار شهروندی مشتری را در حالت معناداری ضرایب نشان میدهد. طبق نتایج آزمون تمامی ضرایب بدست آمده مقادیر t-value بزرگتر از ۹۶/۱ و معنادار می باشند.
نمودار (۴-۱۵)تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم رفتار شهروندی مشتری در حالت معناداری
۴-۷ همبستگی بین متغیرهای تحقیق
نمودار (۴-۱۶) همبستگی بین بازاریابی داخلی و هوش اخلاقی کارکنان ورفتار شهروندی مشتری را در حالت برآورد استاندارد نشان می دهد. طبق نتایج آزمون بین بازاریابی داخلی و هوش اخلاقی کارکنان با ضریب ۹۷/۰ ، بازاریابی داخلی و رفتار شهروندی مشتری با ضریب ۹۹/۰ و بین هوش اخلاقی کارکنان و رفتار شهروندی مشتری با ضریب ۰/۱رابطه همبستگی خوبی وجود دارد.
نمودار(۴-۱۶) همبستگی بین متغیرهای تحقیق در حالت برآورد استاندارد
نمودار (۴-۱۷) معناداری ضریب همبستگی بین بازاریابی داخلی و هوش اخلاقی کارکنان و رفتار شهروندی مشتری را نشان می دهد. طبق نتایج ضریب همبستگی بدست آمده با مقدار ۷۹/۱۴۶، ۷۷/۱۲۵، ۸۸/۱۲۵=t-value بزرگتر از ۹۶/۱ می باشد بنابراین رابطه بین بازاریابی داخلی و هوش اخلاقی کارکنان و رفتار شهروندی مشتری معنادار است.
نمودار(۴-۱۷) معناداری رابطه بین متغیرهای تحقیق
۴-۸ آزمون مدل های ساختاری تحقیق
۴-۸-۱ تحلیل مسیر برای بررسی فرضیات تحقیق با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS
بازاریابی داخلی بر رفتار شهروندی مشتری تأثیر مثبت معنی داری دارد.
هوش اخلاقی کارکنان بر رفتار شهروندی مشتری تأثیر مثبت معنی داری دارد.
بازاریابی داخلی بر هوش اخلاقی کارکنان تأثیر مثبت معنی داری دارد.
بازاریابی داخلی از طریق هوش اخلاقی کارکنان بر رفتار شهروندی مشتری تأثیر مثبت معنی داری دارد.
همانگونه که در گذشته بیان شد خوارج میان عقیده و عمل نسبت وثیق برقرار میکند. اساسا مشخصه اصلی خوارج عبارت از ایمان عملی و کشیدن شمشیر در راه تحقق چنین ایمانی است. از این رو اعتقاد به نفی حکومت جنبه عملی پیدا کرده و به صورت قیامهای خونین علیه حکومت مرکزی بروز میکند. خشونتهای فرقهای و سیاسی که توسط خوارج صورت گرفت نه تنها در معیشت و معنویت جامعه اسلامی اختلال ایجاد نمودکه این جامعه را مدتها در دام خشونت کور و عریان گرفتار کرد. این یک مسئله طبیعی است که در فضای خشونتآمیز و انارشیک شدن پیش میآید. در چنین جامعهای انسانها دسته دسته همچون گوسفندان طعمه گرگ صفتان میگردد. در این فضا همه دوست دارند به تعبیر شهید مطهری پوست پلنگ بپوشند و دندان شیرنشان دهند.[۲۸۲] و چنین هم شد خوارج بعد از آنکه به صورت یک تشکل درآمد، موجی از وحشت و اضطراب جامعه را فراگرفت و بسیاری از راهزنیها، قتلها و دشمنیها توسط آنان انجام شد.
ایدئولوژی جهاد
تکفیر مسلمانان و تخطئه تحکیم در اندیشه خوارج از همان آغاز، ساختار فقهی به خودگرفت. در نظر آنها عامه مسلمین کافر یا اهل رده هستند. این اعتقاد دو پیامد عمده را در پی داشت: یکی وجوب هجرت از دارالکفربود و دیگری جهاد با دارالکفر. ولهوزن در این زمینه مینویسد: خوارج ریختن خون دشمنان مسلمان خویش را حلال شمرده و جنگ علیه عامه مسلمین را، علیه کفار بدتر از یهود و نصاری و مجوس میدانستند و کشتار این دشمنان داخلیشان را اوجب واجبات تلقی میکردند. خوارج معتقد بودند که مسلمانان حقیقی تنها خودشان هستند و واژه “مسلمان” را به غیر از خودشان اطلاق نمیکردند.[۲۸۳] همو در مورد وجوب هجرت مینویسد: همانطور که پیامبر از کفار مکه دوری گزید، خوارج هم از کلیه “گمراهان” دوری گزیدند. لذا از دار “الحرب” یا دار” الخاطئین” به” دارالهجره “یا” دارالسلام” مهاجرت کردند. و این اسمی بود که خوارج به پایتخت مرتب در حال تغییرشان میدادند.[۲۸۴]
بازتاب ایدئولوژی جهاد در خشونتهای فرقهای و سیاسی خوارج
وجوب هجرت از دارالکفر و ایمان عمیق به ایدئولوژی جهاد باعث گردید که خوارج به بسیاری از عملیاتی تروریستی تحت عنوان حق خدایی جهاد دست زده و بر انجام آنها مباهات کنند. آنان براساس ایدئولوژی جهاد هرگونه شورش و اغتشاش را به مثابه شهادت میپنداشتند و هرکس از یاران آنان در این اعتقاد تردید روا میداشتند با تندی امتحان میکردند. آنان معتقد بودند عامه مسلمین چون به شرک گراییدهاند نیازمند امر به معروف و نهی از منکر هستند. امر به معروف و نهی از منکر اگر چه عقیده عامه مسلمانان است لیکن تفاوت در این است که خوارج این فریضه را در ایدئولوژی جهاد تقلیل دادند و هیچ شرایطی را برای آن در نظر نگرفتند. افزون بر آن در باور آنان تحقق این امر زمینه مناسب و نامناسب نمیشناسند. درباور خوارج انسان در جهان دیگر در زیر پرچمی که میجنگند خدا را ملاقات میکند و این امر توجیه ایدئولوژیک مناسبی برای بسیاری از خشونتها در اندیشه خوارج بود. خوارج سیاستی را تعقیب میکردند که با فرهنگ و تمدن منافات داشت. افزون بر آن تحقق اهداف را ناممکن میساخت. هرچند آنان به سیاست اتو پیاییشان جاهل نبودند لکن تمام آرزوهای آنان در این خلاصه میشدکه مجاهد و در جهاد با کفار بمیرند و این کفار علی و پیروانش بود. در جنگ با علی این صدا شنیده میشد که خود را آماده دیدار پروردگار نمایید بشتابید بشتابید به سوی بهشت. بدین ترتیب، ایدئولوژی جهاد توجیهگر بسیاری از خشونتهای فرقهای - سیاسی گردید.
یکی دیگر از سرچشمههای ایدئولوژی بنیادگرایی در افغانستان “وهابیت” میباشد. جنبش فکری-سیاسی وهابیت یک پدیده بیبنیاد نیست بلکه بر بنیانهای خاص خود متکی است. در این قسمت نخست به تشریح برخی از مبانی فکری-سیاسی وهابیت به عنوان یکی از ریشههای ایدئولوژیک بنیادگرایی در افغانستان پرداخته میشود و سپس خشونتهای فرقه ای-سیاسی را در کارنامه عملی این جنبش که تحت تأثیر این مبانی صورت گرفته و میگیرد بررسی میگردد. با مطالعه این مبانی در خواهیم یافت که خشونت در ذات این مکتب نهفته است و نمود عملی آن قتلها و ترورهای فجیعی است که در آغاز پیدایش این جنبش در کربلا، طایف و مکه رخ داده و اکنون در عراق، پاکستان و خصوصا در افغانستان در حال انجام است.
مبانی فکری-سیاسی وهابیت
یکی از بنیادهای فکری-سیاسی وهابیت مسئله “تکفیر” است. اصطلاح کفر و کافر از واژگان پرکاربرد در دستگاه مفهومی وهابیت است. این گروه، ایدئولوژی خاصی دارد. هرگاه عقاید مسلمانی را قبول نداشته باشند آن را به کفر و الهاد متهم ساخته و از مشرکان جاهلیت بدتر میپندارند. اگر به اندیشههای ابن تیمیه کسی که افکار وهابیان از او سرچشمه گرفته و نیز به افکار محمد ابن عبدالوهاب که مجدد افکار ابن تیمیه است مراجعه کنیم پی میبریم که آنان در مسئله تکفیر بینهایت غلو و افراط را به کار بردهاند. در دستگاه مفهومی آنان دایره مسلمانی بینهایت محدود و مفهوم تکفیر بیاندازه وسعت دارد. ابن تیمیه در اطلاق عنوان کفر و شرک به قاطبه مسلمین بسیار بیپرو است. به پندار او زیارت قبور، توسل به انبیا و صالحان شرک است و هرکه چنین کند باید توبه کند و اگرنه کشتن او واجب است.[۲۸۵] توسعه مفهوم کفر در اندیشه ابن تیمیه به گونهای است که محمد بن محمد بخاری حنفی را به واکنش واداشته و تصریح نمود: اگر کسی به ابن تیمیه “شیخ الاسلام” اطلاق کند کافر است.[۲۸۶] محمد بن عبدالوهاب نیز در توسعه بخشی مفهوم کفر دست کمی از استادش ندارد اعتقاد او این است که هرشخص یا کشوری که دعوت او را شنیده ولیکن آن را نپذیرد آن شخص کافر و آن کشور دارالکفر است.[۲۸۷] او بر تکفیر متکلمان ادعای اجماع میکند.[۲۸۸] در اعتقاد وی فقه شرک و فقها مشرک میباشد.[۲۸۹] او معتقد است هرکه در کفر امامیه شک کند، خودش کافراست.[۲۹۰]
وهابیان براساس تعلیمات پیشوایان خود تنها خود را مسلمان و مخالفین شان را کفر و زندقه مینامند. از این رو سلیمان بن عبدالوهاب برادر محمد عبدالوهاب مینویسد: به خدا سوگند مردم هیچ گناهی ندارند جز اینکه آنها در تکفیر کسانی که به گواهی احادیث قطعی و اتفاق مسلمانان، مسلمان شناخته میشوند با شما هم عقیده نیستند.[۲۹۱] وهابیان به پیروی از پیشوایان خشونتطلب خود نه تنها مسلمانان را مشرک و خون و مالش را حلال میدانندکه اسیرکردن اولاد آنها را نیز حلال میدانند.[۲۹۲] همو مینویسد: شهرهای مسلمین را شهرهای کفر و شهرهای خودشان را شهرهای ایمان دانسته و هجرت به آن را واجب میدانند وهابیها از شهرهای دیگر به این شهر مهاجرت کنند و هرکس عملی واجبی (مثلا هجرت) را ترک کنند گرچه ترک آن واجب را حلال نداند و عقیده به وجوب آن نداشته باشد حکم جنگ و قتال با او را صادر میکنند. از این رو سلیمان بن عبدالوهاب رسالهای در رد برادر خود نوشته و در آن از ابن قیم این کلام را نقل نمود: برای خوارج دو صفت مشهور است که به وسیله این دو صفت از تمام مسلمانان و پیشوایان آنها جدا شدهاند، یکی آنکه اینان از سنت پیغمبر اکرم بیرون آمده و چیزهای که سنت نیست، سنت میدانند. و دیگر آنکه گناه را موجب کفر دانسته هرکس گناهی انجام دهد او را کافر و خون و مالش را حلال میدانند و شهرهای مسلمانان را شهرهای کفر و شهرهای خودشان را شهر ایمان میپندارند، سپس ابن قیم گفته سزاوار است مسلمانان از دو صفت ناپسند که سبب مذمت و لعن و کینه و دشمنی بین مسلمانان و حلیت خون و مال آنان و بدعتهای در دین است پرهیز کنند. محسن امین میگوید: این دوخصلت در وهابیها موجوداست.[۲۹۳]
یکی دیگر از اصول فکری-سیاسی وهابیت جهاد است. از نظر آنان مفهوم اسلام خصوصا توحید تنها بر آنها انطباق پیدا میکند و دیگران مصداق شرک و کفراند. نتیجه مستقیم این طرز فکر این است که جهاد علیه آنان واجب و خون و مال آنان مباح است. این همان اصل توسل به زور و خشونت است که در اندیشه و عمل وهابیت قابل مشاهده است. در تلقی وهابیت اصل دعوت تنها شامل غیرمسلمانان میگردد. در رابطه با مسلمانان تنها راهی که باقی میماند قیام به سیف است. اینگونه است که وهابیت به حذف فیزیکی مخالفان عقیدتی خود دست میزند. وهابیت در جنگ با مسلمانان پیشقدم و از مرگ هیچگونه هراسی ندارند چون به خیال آنان بهشت زیر سایههای شمشیری است که علیه مسلمانان برهنه نمودهاند. آنان در جنگهای که با مسلمانان مینمودند این رجز را میخواندند: هبت هبوب الجنه وین انت یاباعیها
بوی بهشت میوزد، کجاهستی توای طلب کننده آن.
بازتاب اصل تکفیر و ایدئولوژی جهاد در خشونتورزیهای وهابیت
اصل تکفیر و ایدئولوژی جهاد در وهابیت صرفا یک اصل فکری-عقیدتی نیست بلکه یک اصل عملی هم است. موضعگیریهای خشن آنان علیه مسلمانان در قالب توسل به کلمات تند و توهینآمیز و از همه خشنتر برهنه کردن شمشیر در برابر مسلمانان بازتاب عملی خشونتهای است که در جوهر تعلیمات وهابیت وجود دارد. کشتاری که وهابیت در طول عمرش تحت تأثیر آموزههای خشن پیشوایان خود از مسلمانان نه کفار حربی انجام داده است از حوصله این نوشتارخارج است لیکن از باب مشت نمونه خروار به ذکر چند مورد بسنده میگردد.
دکتر محمد عوض الخطیب میگوید: لشکری نزدیک به بیست هزار نفر از اعراب نجد، کربلا را محاصره کردند و ناگهان وارد شدند. اهل آنجا را به سرعت کشتند و حتی برای کودکان نیز راه نجاتی نبود. خزینهها و جواهرهای نفیس را بردند و ضریح را از جای خود کندند… موقعیت بسیار وحشتناک و قربانگاه بس بزرگی بود که خون به سیلاب تبدیل شده بود.[۲۹۸]
خشونتورزیهای وهابیت در طائف: سپاه خشن وهابیان درذی قعده سال۱۲۱۷ق. به دستور عبدالعزیز به فرماندهی عثمان مظایفی به شهر طائف حمله کردند و به قتل عام مردم پرداختند. یکی از نویسندگان چنین مینویسد: از زشتترین کارهای وهابیان، قتل عام مردم بود که به کوچک و بزرگ رحم نکردند. طفل شیرخواره را روی سینه مادرش سربریدند. جمعی را که مشغول فرا گرفتن قرآن بودند، کشتند و چون در خانهها، کسی باقی نماند، به مغازهها و مسجدها حمله کردند و هرکس را یافتند-حتی گروهی را که در حال رکوع و سجود بودند-کشتند. به حدی که تمام مردم این شهر را به خاک و خون کشیدند و شما را ندکی از پیرمردان و زنان باقی مانده را از شهر طائف اخراج کردند و به وادی وج بردند و در برابر سرمای شدید، بدون غذا و لباس رها کردند. همچنین کتابها را که در میان آنها تعدادی قرآن و نسخههای صحیح بخاری و مسلم و دیگرکتابهای فقه و حدیث بود، در کوچه و بازار افکندند و آنها را پایمال کردند.[۲۹۹]
جامعه اخوان المسلمین، بیش از هر سازمان دیگری محور ایدئولوژیک و نهادی بنیادگرایی اسلامی در محیط عربی، جهان اسلام و خصوصا در افغانستان بوده است. به گونهای که بدون درک قطعی ایدئولوژی اخوان، شناخت بنیادگرایی در افغانستان غیرممکن است. از این رو در این قسمت به طور گذرا به تاریخچه، نحوه پیدایش و مبانی فکری-سیاسی این جنبش پرداخته میشود و سپس بازتاب این مبانی در خشونتورزیهای سیاسی-فرقه ایبررسی میگردد. اخوان المسلمین در ۱۹۲۸ توسط “حسن البنا” در اسکندریه تأسیس شد. تأسیس این سازمان نمایانگر تلاقی جریانهای نیرومند اجتماعی و شخصیت فرهمند بنا بود. مصر در سالهای میان دو جنگ کانون فشارهای متضاد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک به حساب میآمد، و این عوامل محیط مساعدی برای ظهور اخوان فراهم آورد. این محیط بحرانی که سابقه آن قبل از بنا به نیمه دوم قرن نوزدهم باز میگشت، مشخصهاش نفوذ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی اروپا در دوره سلطه بریتانیا و خاندان غیربومی محمدعلی بود.[۳۰۰] واکنش فعال بنادر برا براین وضعیت دعوت به بنیادهای اولیه و یا بنیادگرایی بود. از لحاظ تبارشناسی، اخوان ریشه در افکار احمدحنبل، ابن تیمیه، ابن قیم، ابن حزم ابن کثیر، نووی، حهیمان العتیبی و دیگران دارد. در عصر حاضر مرهون اندیشههای مؤسس آن و اندیشههای پیکار طلب سید قطب دارد. این دو پیشوا به شدت تحت تأثیر سلفیسم بود هر چند که از عمق فلسفی این جریان برخوردار نبودند. یکی از نویسندگان در رابطه با بنا چنین آورده است: وی برای ترویج ایدئولوژی اخوان، به قرآن و شش کتاب معتبر حدیث تکیه میکرد. به علاوه، بنابه افکار و اقدامات دیگر شارحان پیشگام بنیادگرایی از جمله ابن حنبل، ابن حزم، نووی، و خیل دیگر نظریهپرداز آن و فعالان و قهرمانان تاریخ اسلامی تاسی میجست.[۳۰۱]
سید قطب در دهه ۶۰بنیادگرایی را به نسبت بیشتر به سمت رادیکالیزم به معنای مصطلح آن سوق داد. او به عنوان ایدئولوک مبارز و حلقه ارتباطی غیرقابل انکار میان گروههای اخوان که از نظر ایدئولوژیک و سازمانی فرزندان مستقیم اخوان بودند، به حساب میآید. از سوی دیگر او قویا با موضوعات مجرد فلسفی مخالفت کرده و برتفسیر تحت اللفظی برداشتهای اسلامی تأکید میکرد. چنان چه سلیم علی البهنساوی به درستی اشاره میکند او کوشش مینمود عقاید بنیادگرایانه ابن تیمیه و ابن قیم الجوزیه، نظریهپرداز آن عمده قرن هشتم هجری را احیا کند.[۳۰۲] بازسازی و بازتولید تفکر بنیادگرایانه جنبشهای پیشین از سوی قطب باعث گردید که مریدان وی تفسیر خشونتآمیز از نظرات وی ارائه داده و در عمل به خشونتورزی بیشتر گرایش پیداکنند. از آنجا که بنیادگرایی در جهان عرب، جهان اسلام و نیز افغانستان تحت تأثیر تفکرات و پایههای ایدئولوژیک قطب است در زیر به ذکر مهمترین قواید و پایههای ایدئولوژیک اخوان که برگرفته از نظرات قطب است پرداخته میشود و سپس بازتاب آنها در خشونت و رزیهای اخوان بررسی میگردد.
مبانی فکری- سیاسی اخوان المسلمین
همانگونه که اشارت رفت در دهه ۶۰-۷۰ نفوذ مسلط ایدئولوژیک از آن قطب بود. نفوذ عمده او بر مبارزان جوان مرهون آثار و نظرات پیکارطلب وی است. او بر اموری تأکید مینمود که بعدها مبانی فکری-سیاسی اخوان محسوب گردید. این امور عبارتاند از: ۱. سیستم اجتماعی سیاسی مسلط بر جهان اسلامی و غیراسلامی معاصر، سیستم جاهلیت آمیخته با گنهکاری، بیعدالتی، رنج و انکار ارشاد اللهی اسلام است.[۳۰۳] وظیفه مسلمان با ایمان این است که برای تبدیل جامعه جاهلی، از طریق دعوت و جهاد پیکارجویانه به تجدید حیات اسلام دست بزند.[۳۰۴] تبدیل جامعه به جامعه راستین اسلامی، به عهده مسلمانان پیشتاز فداکار است.[۳۰۵] نظرات و تفکرات بنیادین که از سوی قطب مطرح شد اخوان را در ضدیت بیشتر با حکومت به عنوان چهره برجسته جاهلیت و طاغوت و نیز قیام مسلحانه به مثابه راه منحصر به فرد جهاد فراخواند. بدین ترتیب اصول و پایههای ایدئولوژیک اخوان را که از تفکرات قطب نشأت گرفت میتوان در دو چیز خلاصه کرد: ۱. تکفیر مسلمانان و جاهلی خواندن آنها. ۲. جهاد.
تکفیر مسلمانان
سید قطب واقعیت اجتماعی را تضاد دایمی میان راه اسلامی و جاهلیت میدانست به نظر وی انسان یا جاهل است یا مسلمان و راه میانه وجودن دارد. به نظر او هرکس تمدن جدید و مظاهر آن را بپذیرد جاهلی و مستحق سرزنش میباشد. جاهلیت که قطب از آن سخن میگفت تمام کسانی را در بر میگیرد که سیستم جاهلیت آمیخته باگناهکاری و بیعدالتی را پذیرفته باشد. نظرات و پیشنهادات قطب باعث برداشتها و تفاسیر متضادی از سوی مریدانش گردید.[۳۰۶] لیکن دوگروه بیشتر بر اجرای دقیق نظرات ایشان اصرار داشتند یکی التکفیر و الهجره و دومی سازمان الجهاد بود. یکی از نویسندگان در این زمینه مینویسد: گروهی بزرگی از اخوان جوان به رهبری “شیخ شکری احمدمصطفی” به تفسیر و اجرای دقیق نظرات قطب معتفد بودند و ضمن جدا کردن خود از جامعه جاهلی و اعضای آن، آنها را با کافر برابر دانسته و تکفیرشان کردند.[۳۰۷] آنان با توجه به ایدئولوژی انحصارطلبانه خود حکومت وقت را طاغوت قلمداد میکردند. از اینرو، خواهان سرکوب و قیام مسلحانه علیه آن بود. این هاهم رژیم رابت پرست و جاهلی میخواند و هم جامعه را که در مرحله جاهلیه به سر میبرد. این گروه باور داشتند که تمام جوامع اسلامی از زمان پیامبر و چهار خلیفه راشدین به بعد، کافران را دربر میگرفتند.[۳۰۸] التکفیر بیشتر جنبه ایدئولوژیک داشت از اینرو، هر کس طرز فکر آنان را نمیپذیرفت به عنوان اعضای گمراه طرد میشدند و در معرض تنبیه بدنی قرار میگرفتند.[۳۰۹] اگر عضوی گروه را ترگ میکرد، کافر قلمداد میشد، چون خارج ازگروه راه نجاتی وجود نداشت.[۳۱۰] جنبه ایدئولوژیک در سازمان الجهاد نیز بسیار برجسته بود این ایدئولوژی در فریضه الغائبه عبدالسلام فرج که یک اثر گستاخانه است و تحت تأثیر نوشتههای ابن حزم، ابن تیمیه، قاضی عیاض، ابن قیم و… نوشته شده است قابل مطالعه است. از نظر وی اگر فرد تبهکاربه گناه خود اصرار ورزد مسلمانی خود را از دست میدهد. همکاری با فرمانروای کافر گناه و مجازات او مرگ است. مبارزه مسلحانه تنها شکل قابل قبول جهاد است. جهاد از راه مسالمتآمیز نشانه ترس و حماقت است. اسلام تنها از طریق نیروی اسلحه پیروز شده است.[۳۱۱]
ایدئولوژی جهاد
سید قطب به عنوان ایدئولوگ اخوان آموزهها و الگوهای را خلق نمود تا جامعه کافر و جاهلی را به جامعه پیشتاز اسلامی تبدیل کند. و این امر ممکن نبود مگر با به وجود آمدن گروه پیشتاز که حاضر باشد علیه جامعه گناهکار موجود دست به جهاد بزند. قابل قبول جهاد در نظر او قیام مسلحانه است. او این امر را از وظایف مهم مسلمانان با ایمان میداند.[۳۱۲]
بازتاب مبانی فکری-سیاسی اخوان در خشونتورزیهای سیاسی-اجتماعی
تکفیر مسمانان و جاهلی خواندن آنان و همچنین قیام مسلحانه را تنها شکل قابل قبول جهاد دانستن توجیه ایئولوژیک بسیاری از خشونتورزیها در عرصه عمل و پیکار را در اختیار اخوان قرار داد. سیدقطب همچنین این اصل مهم را مطرح ساخت که اسلام حق حمله به جان و مال کسی را که به خاطر اعمالش شایستگی مسلمان بودن از او سلب شده باشد، به مسلمین داده است. این نکته جهاد با صاحبان قدرت و حکومتگران را توجیه میکرد. سوء قصد به انورسادات رییس جمهور مصر در ۱۹۸۱ یکی از پیامدهای مستقیم این موضع عقیدتی بود. منظمه الجهاد، سازمانی ترتیب دهنده قتل، این عمل را چنین توجیه کرد که سادات با اسراییل صلح کرده است و قوانین جاری مصر چون مطابق با شرع نیست به ضرر مسلمانان است. رهبر الجهاد، پیش از سوءقصد، فتوای ارتداد سادات را صادر کرد و بنابراین، اقدام به قتل او را مشروع دانست. مبنای عقیدتی اقدام الجهاد، به گفته محمد عبدالسلام فرج، این بود که هرمسلمان حقیقی موظف است برای بقای امت اسلامی بکوشد و گروهها یا رهبران مسلمانی که از طریق شرع منحرف شده باشند مرتدند. مبارزه مسلحانه تنها شکل مطلوب جهاد انگاشته میشد. نخست باید با کفر داخلی و بعد از آن با کفرخارجی مقابله کرد.[۳۱۳] این ترور که توسط خالد اسلامبولی انجام گرفت کاملا دارای اهداف و انگیزههای ایدئولوژیک بود. مبنای فکری اقدام خالد را همانگونه که آثار قطب تشکیل میدهد آثارگذشتگان طریقه بنیادگرایی نیز بیتأثیر نبود. نخستین منبع الهام خالد اسلامبولی در این رابطه، کتاب هفت رساله نوشته جهیمان العتیبی بود که احتمالا توسط برادرش محمد، که خود شاهد تسخیر مسجد بزرگ کعبه از سوی اخوان عربستان سعودی بود، به او داده شد.[۳۱۴] خشونتورزیهای اخوان در چارچوب ایدئولوژیک به ترور سادات منحصر نمیگردد بلکه مواردی زیادی از این دست را در بر میگیرد. اخوان تحت تأثیر سائقهای ایدئولوژیکیاش در اواخر سال ۱۹۴۸در اغتشاشات خیابانی شرکت و بعدها چندین چهره برجسته دولتی را ترور نمود. در ۲۸ دسامبر ۱۹۴۸ نقراشی توسط یکی از اعضای اخوان ترور شد که به دنبال آن موج ترور علیه گروه به راه افتاد و سرانجام به ترور حسن البنا در ۱۲ فوریه ۱۹۴۹ توسط عوامل دولت منجرشد. ترورهای سازمانی و ایدئولوژیک که از سوی گروههای اخوان خصوصا تکفیر صورت گرفت حکومت را بر آن داشت که تکفیر را خوارج قرن بیستم لقب دهد.[۳۱۵]
مکتب دیوبندیسم
یکی از مراجع ایدئولوژیکی بنیادگرایی در افغانستان آیین عقیدتی-سیاسی دیوبندیسم است. آموزههای این مکتب از طریق ایجاد مدارس علوم اسلامی در دیوبند نزدیک دهلی که در سال ۱۸۶۷ بنیان گذاشته شده و تاحال نیز دایراند، به افغانستان انتقال پیدا کرد. این مدارس همانگونه که مهد تربیت و تعلیم بسیاری از علمای شبه قاره هند بوده است چندین نسل از علماء افغانستان را به گونه مستقیم و غیرمستقیم تربیت نموده و تحتتأثیر قرار داده است. این مکتب ویژگیهای را عرضه داشته است که ما آنها را به خوبی در اندیشه و عملکرد بنیادگراها در شبه قاره و بعدا در افغانستان باز مییابیم. برخی از این ویژگیها عبارتاند از: -هرگونه نوآوری را بدعت انگاشته و رد میکند. -خواهان بازگشت به اسلام اولیه و خالص است. –بر تطبیق دقیق قوانین شریعت تأکید فراوان دارد. -تصوف یکی از اصول ثابت اعتقادات آنهاست. (روامعتقداست مکتب دیوبند تصوف را پذیرفته و بسیاری از مدرسین آن عضو فرقه نقشبندی یا قادری هستند و همین امر کافی است تا بنیادگرایی سعودیهای وهابی در مقابل هم قرار دهد. برای بار دیگر این پیوند میان بنیادگرایی و تصوف یکی از اصول ثابت اعتقادات اسلامی علمای شبه قاره هند (به اضافه افغانستان) خواهد بود.[۳۱۶] - به قیام مسلحانه دعوت میکند. سیاست در نظر آنان اهمیت فراوان دارد. –رهبر کسی است که بازگشت به شریعت اسلامی را اعلام دارد. –وفادار به پان اسلامیسم است. روا در مورد ویژگی آخر مینویسد: علمای «مکتب دیوبند» وفادار به پان اسلامیسم-که این نیز یکی از اصول ثابت نهضت بنیادگرا و سپس اسلامگرای شبه قاره است… از افغانستان تا بنگال، مکتب دیوبند نوعی تعمیم را صرفنظر از همه اختلافات قومی و زبانی تجسم میبخشد. طبیعی است که علمای افغانستان، که خود نیز ازکشور فاقد وحدت و یکپارچگی برخاستهاند در این مکتب بیشتر احساس راحتی کنند تا در جهان عرب قومگرا.[۳۱۷] به هر تقدیر مکتب دیوبند یکی از مراجع مهم آموزهای و ایدئولوژیکی اکثر علمای بنیادگرای افغانستان است. ایدئولوژی این مکتب از طریق مدارس دیوبندی در دهلی و مدارس که در نوارمرزی پاکستان و افغانستان به وجود آمد به افغانستان راه پیدا کرد. بسیاری از طالبان در مدارس دینی وابسته به جمعیت علمای اسلام و سپاه صحابه که نمایندگان اصلی مکتب دیوبند است آموزش دینی-ایدئولوژیکی دیدهاند. به گفته روا اگر میبینیم انقلابهای مردمی به طور سنتی از خراسان ایران به سوی افغانستان وزیده اما جریانهای مذهبی که افغانستان قرن شانزدهم تا اواسط قرن بیستم را به آشوب کشیده از هند آمده است.[۳۱۸]
مبانی فکری-سیاسی دیوبندیسم
دیوبندیسم به مثابه جریان فکری-سیاسی همچون جریان پیشین و مادر (خوارج، وهابیت و اخوان المسلمین) دارای پایهها و بنمایههای روشن است که در زیر به تشریح برخی از آنها اقدام میگردد و سپس تلاش به عمل میآید بازتاب این مبانی در اندیشههای خشونتآفرین دیوبندیها بازگو گردد.
یکی ازمبانی فکری-سیاسی دیوبندیها تکفیر و ارتداد است. تکفیر و ارتداد در طریقه دیوبندیها دارای کاربرد گسترده است. آنان همچون خوارج، وهابیت و اخوانیهای افراطی عقایدی جز خود را باطل دانسته و به کفریت کسانی که عقیده آنان را نمیپذیرند فتوا میدهند . دیوبندیها در این امر به شدت تحت تأثیر اندیشههای شاه ولی الله(۱۷۳-۱۷۶۲م)قرار دارد. دیدگاه وی درباره توحید و شرک شبیه دیدگاه ابن تیمیه است که محمدبن عبدالوهاب آن را در حجاز ترویج میکرد. تردیدی نیست که شاه ولی الله در زمان تحصیلش در حجاز از عقاید ابن تیمیه شدیداً تأثیرپذیرفته بود.[۳۱۹] شاه ولی الله هر چند به گفته آقای موثقی به وحدت مذاهب فقهی باور داشت.[۳۲۰] لیکن همو بود که به کفریت تشیع فتوا داد. در اعتقاد او فرقه شیعه ضاله است. شیعه گروهی است که به ثقه بودن قرآن اعتقاد دارند اردو در ختم نبوت طریقه زندقه پیش گرفتهاند.[۳۲۱] در یکی از فتاوای دیوبندیها آمده است: فرقه امامیه منکرخلافت صدیقاند و در کتب فقه مذکور است که هر که انکار خلافت حضرت صدیق نماید، منکراجتماع قطعی گشت و کافر شد، پس در حقشان حکم کفر جاری است و رافضی واجب القتل است.[۳۲۲] دیوبندیها نه تنها در حق شیعه حکم کفر را جاری میکنند که بریلویها را نیز به خاطر تجدد خواهی آنان کافر و خارج از دایره اسلام میداند.[۳۲۳] متقابلا بریلویها نیز دیوبندیها را به خاطر هتک انبیا و ذات باری تعالی در عبادتهایشان مرتد و کافر میپندارند به گونهای که هر کس ذره در کفریت آنان تردید کند او خودش کافر و مرتد خواهد بود.[۳۲۴] بدین ترتیب از نظر فرقهگراهای مذهبی که آموزش دیدگان مکتب دیوبندیسم است تنها خود آنان مسلمان و بقیه همه کافراند و این چیزی است که در نطق تلویزیونی مشرف بعد از ۱۱ سپتامر آمده است. او در دوازدهم ژانویه ۲۰۰۲ در این نطق سخنانی گفت که نه تنها در پاکستان بلکه در هندوستان و حتی در کشورهای غربی با علاقه زیادی دنبال شد. او گفت: در چشم آنها (گروههای افراطگرای دینی وابسته به دیوبندیسم) طالبان تولد دوباره اسلام است و به نظر آنان، کسانی که مخالف طالبانند مسلمان نیستند.[۳۲۵]
یکی دیگر از اصول فکری-سیاسی دیوبندیسم اعتقاد به جهاد و قیام مسلحانه است. در این مکتب مبارزه مسلحانه با همه کسانی که به کفر گرایدهاند اعم از سیک، هندو، امپراطوران مغول و شیعه واجب است. شاه ولی الله به رغم آن که در مورد مشروعیت حظور انگلیسیها اشارهای نمیکند و تنها پسر و جانشینش عبدالعزیز فتوایی صادر میکند که در آن هند را دارالحرب مینامد. یعنی کشوری که دران مؤمنین با کفار میجنگند و اطاعت از آنگلیسیان یک گناه محسوب میشود (۱۸۰۳).[۳۲۶] لکن شاه ولی الله در برابر فرقههای مذهبی دیگر اعلام جهاد میکند. شاه ولی الله از ایدئولوژی جهاد بیشترین استفاده را علیه امپراطوران مغول به عمل آورد، زیرا از نظرگاه او این امپراطوری فاقد مشروعیت مذهبی است در حالی که وی معتقد به نظریه خلافت است و برای آن درشبه قاره هند موفقیت بزرگی را وعده میدهد. تحت تأثیر تفکر جهادگرایانه شاه ولی الله دعوت به جهاد و حضور در آن به صورت اصلی ثابت در طرز تفکر دیوبندیها نسبت به فرقههای دیگر در میآید. و این امر به منظور اضمحلال کفر (با توسعه معنایی که آنان برای این مفهوم در نظر میگیرد)ونیز بازگشت جامعه به اسلام خالص واولیه صورت میگیرد. دریکی ازفتاوی قیام باشمشیردربرابرشیعه واجب اعلام شده و به گونه صریح آمده است: رافضی(شیعه)واجب القتل است.[۳۲۷]
بازتاب مبانی فکری دیوبندیسم بر خشونتهای فرقهای-سیاسی
اساساً انتقال حرارت در مغز در قالب تبادل حرارت خارجی (انتقال حرارت از سر)، تبادل حرارت داخل و تولید حرارت متابولیکی است. این اثرات با شرایط مرزی، سیرکولاسیون خون، نرخ متابولیسم مغز و ابعاد سر تغییر میکنند. بررسی تأثیر عوامل مختلف در پدیده انتقال حرارت از مغز با دشواری روبروست. بخصوص که امکان انجام آزمایشهای تجربی در این زمینه به دلیل خطرات موجود و محدودیتهای ابزاری ممکن نیست. لذا این بررسیها نیازمند یک مدل مطمئن با خصوصیات فیزیکی و شرایط محیطی واقعی میباشند.
مطالعه و بررسی عکسالعمل خنک شدن سر در مقابل مکانیسمهای مختلف خنک کاری، میتواند ابزاری در جهت طراحی و ساخت تجهیزات قابلحمل جهت خنک کاریهای اورژانس در وسایل نقلیه پزشکی باشد که با آنها دمای مغز در ۳۰ دقیقه از Cº۳۷ به Cº۳۴ رسیده و لذا متابولیسم آن تا ۳۰% کاهش مییابد. این مطالعات در طراحی سیستمهای تهویه مطبوع و ایجاد محیطهای ارگونومیک جهت راحتی افراد نیز میتواند موردتوجه قرار گیرد. در یک سری مدلسازیهای کامپیوتری انجامشده[۹-۱۱] نشان داده است که دمای مغز انسان در نقاط مرکزی و داخلی بسیار متفاوتاند از نقاطی که نزدیکی سطح قرار دارند. گرادیان دمای بسیار بزرگی در نزدیکی سطح مغز اتفاق میافتد که بهصورت آزمایشگاهی با افزایش فاصله از سر کاهش مییابد[۱۲,۱۳].
هدف کلی رسیدن به دمای میانگین ۳۳ در مغز در مدتزمان ۳۰ دقیقه است[۱۴]. البته باید خاطرنشان کرد که خنک کردن مغز تا دماهای پایینتر سبب افزایش ریسک ابتلا به لرزشهای غیرقابلکنترل و کاردیاک ارست[۱۳] می شود.
یکی از سؤالهای مهم برای انتخاب روش مناسب برای خنک کردن مغز این است که بفهمیم هر یک از این روشها چطور دمای مغز را کاهش می دهند. ازآنجاکه اندازه گیری نتایج حاصل از خنک کردن مغز در بافت زنده فراتر از فنّاوری حاضر است، ارائه و بهبود مدلهایی که بهطور دقیق تغییرات دما و همچنین محدودیتها را نشان میدهد، می تواند موفقیت بزرگی باشد.
مسئله مهم دیگر تبادل گرمایی بین پوست سر و محیط اطراف است که به کمک ضریب انتقال حرارت توصیف میشود. برای رسیدن هدف که خنک کردن مغز در نقاط مرکزی است، نیاز به استفاده از دستگاهی است که ضریب انتقال حرارت بزرگی ایجاد کند. در حالت ایدئال، دستگاهی با این مشخصات قادر خواهد بود دمای پوست سر را همدما با دمای دستگاه ثابت نگه دارد.
عموماً گزارشهای انتقال حرارت از مغز تاکنون به دو صورت بوده است. یک دسته از این مطالعات شبیهسازی را تنها از جنبه انتقال حرارت در داخل بافتها مدنظر قرار داده و در بهترین حالت انتقال حرارت جابجایی را با ضریب انتقال حرارت جابجایی در مدل خود بکار گرفتهاند[۱۱,۱۵-۱۷]. دسته دیگر بدون مدل نمودن انتقال حرارت درون بافت، تنها به بررسی الگوی جریان خارج از بدن (بهصورت تجربی) پرداختهاند.
همچنین مدلسازی از توزیع دما در سر یک انسان بالغ تحت سرما درمانی با گذاشتن یخ روی سر توسط دنیس و همکارانش[۱۶] صورت گرفته است. گزارش زو و همکارانش[۱۷] نیز شامل مدلسازی ریاضی سرد شدن مغز با شرایط مرزی دما ثابت است. سوکستانسکی و همکارش[۱۲] با بهره گرفتن از روش تحلیلی اثر عوامل مختلف را بر دمای مغز بررسی کرده و دبی و دمای جریان خون ورودی به بافت را تنها عامل مؤثر بر دمای مغز دانستهاند. این مدلسازیها با فرض ثابت بودن دمای سطح پوست همراه بوده و در آنها هوای اطراف و جنبه انتقال حرارت جابجایی در سال اطراف سر در نظر گرفته نشده است.
از طرف دیگر، از جنبه خارجی کلارک و همکارانش[۱۸] مطالعهای برای تعیین جابجایی آزاد در اطراف سر را انجام داده و منتشر کردهاند که در این تحقیق تأثیر حالتهای مختلف بدن (خوابیده و ایستاده) بر الگوی جریان هوای اطراف سر بهصورت تجربی مطالعه شده و ضخامت تقریبی لایهمرزی حرارتی و میزان انتقال حرارت در نقاط مختلف سر به کمک سیستم نوری شلیرن[۱۴] و کالریمتر سطحی در آن سالها اندازهگیری شده است.
بسیاری از کارهای انجامشده در این زمینه اثرات مثبتی برای محافظت از مغز داشتهاند و توانسته دما را تا ۷ درجه سانتیگراد در مدتزمان ۱ ساعت کاهش بدهد، بااینحال متدهایی که به کاهش دمای بیشتر کمک میکنند تهاجمی[۱۵] هستند که منجر به عوارض بعدی روی بیمار می شود. لازم به ذکر است، در حالت کلی دو روش برای اعمال خنک کاری بهصورت غیرتهاجمی[۱۶] وجود دارد: خنک کردن سر به کمک دستگاههای خنککن و خنک کردن کل بدن.
سرد کردن تمام بدن یک نوزاد تازه متولدشده در ۶ ساعت نخست تولد میتواند از آسیبهای مغزی ناشی از فقدان اکسیژن در جریان زایمانهای دشوار جلوگیری کند و یا از شدت آن به میزان قابلتوجهی بکاهد. به گزارش فرانس پرس هزاران کودک سالانه در سطح دنیا متولد شوند که به دلیل برخی مشکلات در بدو تولد مانند نرسیدن اکسیژن به آنها و یا نرسیدن خون به مغزشان در معرض خطر مرگ یا معلولیت قرار میگیرند. خنک کردن بدن بهاندازه چند درجه یعنی اعمال نوعی هایپوترمی خفیف نیاز مغز به اکسیژن را کاهش داده و دیگر پروسههایی را که میتوانند به آسیب مغزی دچار شوند، کند میکند. این شیوه درمان به افراد بالغ نیز در بهبودی پس از تجربه ایست قلبی کمک میکند.
در قالب تکنیک هایپوترمی یا همان خنک کردن مغز، نوزاد درون یک پتوی خاص حاوی آب سرد قرار داده میشود. این پتو دمای بدن نوزاد را برای مدت ٣ روز تا سطح ٣/٩٢ درجه فارنهایت (۵/٣٣ درجه سانتیگراد) پایین آورده و سپس بهتدریج بدن را دوباره گرم کرده و درجه حرارت را به وضعیت نرمال حدود ۶/٩٨ درجه فارنهایت برمیگرداند. این نوزادان ١٨ تا ٢٢ ماه بعد مورد معاینه قرار گرفتند که نتایج یافتهها نشان داد مرگ یا معلولیتهای قابلتوجه همچون فلج مغزی تنها در ۴۴ درصد نوزادانی که بدنشان خنک شده بود، رخ داد رقمی که در نوزادان تحت درمانهای معمول به ۶۴ رسید و هیچگونه عوارض جانبی همچون مشکلات در ریتم قلب درنتیجه این شیوه درمان رخ نداد. طبق این یافتهها، خنک کردن مغز نوزادان به میزان ٢ تا ۵ درجه سانتیگراد میتواند احتمال معلولیت و مرگ آنها در اثر کمبود اکسیژن درنتیجه کنده شدن جفت از دیواره رحم پیش از تولد و فشردگی بند ناف را به میزان قابلتوجهی کاهش دهد.
آزوپاردی و همکاران[۱۹] بررسی روی گروهی از بچهها در سن ۶ و ۷ سالگی که بهمنظور تعیین اینکه آیا خنک کردن مغز بعد از خفگی حین زایمان یا پس از زایمان در بلندمدت اثری دارد یا خیر، انجام دادند. نتایج اولیه آنها نشانگر این بود که اثرات خوبی در افراد با IQ بالاتر از ۸۵ دیده میشد.
ژو و همکاران[۲۰] اثربخشی و امنیت خنک کردن ملایم سر را در انسفالوپاتی هیپوکسیک-ایشکمیک[۱۷] در نوزادان تازه متولدشده موردبررسی قراردادند. در تحقیق آنها نوزادان مبتلابه HIE بهصورت تصادفی انتخابشده بودند.عمل خنک کردن از ۶ ساعت بعد از تولد، درحالیکه دما در قسمت حلق و بینی حدود Cº ۳۴ و در قسمت تحتانی حدود Cº ۴.۵ بود، شروع شد و ۷۲ ساعت طول کشید. متأسفانه نتایج اولیه منجر به مرگ و ناتوانی های شدید شده بود. ویلرم و همکارانش[۱۵] با مدلسازی سرد کردن مغز نوزاد به این نتیجه رسیدند که با قرار دادن سر در محیط با دمای پایین (۱۰ درجه سانتیگراد) تنها مناطق سطحی مغز تا حدود Cº۳۳-۳۴ سرد میشود و تغییر دمای محسوسی در مناطق عمقی آن به وجود نخواهد آمد.
دنیس و همکاران[۱۶] هندسه واقعی سر انسان را در نظر گرفتند و خنک کردن سر و گردن انسان را با روش المان محدود موردبررسی قراردادند. آنها در کار خود همزمان علاوه بر استفاده از یک کلاهک خنککن، پکهایی از یخ روی سر و گردن قراردادند. بر اساس نتایجشان، وسیله دیگری نیز برای خنک کاری موردنیاز است که دمای قسمت های مرتبط دیگر نیز کاهش یابد و درنتیجه به هدف موردنظر که در قبل ذکرشده بود، برسند. مسئله را در چهار حالت مختلف که موقعیت مکانی خنک کاری متفاوت بوده بررسی کردهاند، که متأسفانه به دمای ۳۳ درجه سانتیگراد در مدت ۳۰ دقیقه نرسیدهاند.
گلوکمن و همکاران[۲۱] از یک کلاه خنککن روی سر استفاده کردند و دمای قسمت تحتانی بدن را نیز در ۳۴-۳۵ ثابت نگه داشتند. نتایج آنها نشان میدهد بااینکه این کار اثر قابل قبولی روی نوزادانی که موردبررسی قرارگرفته بودند، نداشته است. اما در کل به زنده ماندن بیماران بدون اثرات شدید عصبی کمک می کند.
اسپوزیتو و همکاران[۲۲] در تحقیق خود، محدودیتها و اثرات جانبی روشهای کنونی خنککاری مغز را بررسی کرده اند. همچنین در مورد مزایا و معایب تزریق مایع خنک در رگهای خونی بحث کردهاند. همچنین پلی و همکاران[۲۳] ارتباط بین دمای مغز و خنک کردن سطح سر و گردن را موردتحقیق قراردادند و در کار دیگر، ناکامورا و همکاران[۲۴] تأثیر خنک کاری سر و گردن را بر دمای کلی بدن بررسی کرده اند.
ازآنجاکه در هیچیک از بررسیهای انجامشده به دمای ۳۳ درجه در مدتزمان ۳۰ دقیقه که مطلوب پزشکان است، نرسیدهاند برای اولین بار با بهره گرفتن از روش انتقال حرارت معکوس شار حرارتی و شرایط مرزی مناسب مدنظر است. در این روش با معلوم بودن جواب هدف که کاهش دما تا ۳۳ درجه و زمان ۳۰ دقیقه است، بهترین شرایط برای رسیدن به آن محاسبه میشوند. همچنین معادلات موردنظر معادلات انتقال حرارت در بافت زنده پنز[۱۸] که غیر فوریهای بوده میباشند. هندسه مغز بهصورت یک نیمکره در نظر گرفتهشده است. مسئله با بهره گرفتن از روش مختصات عمومی[۱۹] و در حالت متقارن محوری حلشده است. علت استفاده از این روش این است که قادر به اعمال روی هر هندسه پیچیده دیگر خواهد بود که در کارهای آینده قطعاً موردنیاز خواهد بود. در این روش، صفحه فیزیکی نامنظم مسئله به صفحه محاسباتی مستطیل شکل تبدیل میشود.
فصل دوم: بررسی روشهای بهینهسازی توابع
در این فصل به معرفی و بررسی روشهایی که برای بهینهسازی توابع استفاده میشوند، میپردازیم. ابتدا به تعریف مسئله بهینهسازی پرداخته و در ادامه مفاهیم مربوط به روند انجام فرایند بهینهسازی در یک مسئله معرفی میشوند. انواع روشهای مستقیم و غیرمستقیم بهینهسازی معرفی میشوند. ازآنجاکه در این پایاننامه از روش غیرمستقیم برای بهینهسازی استفاده کردهایم، بنابراین بیشتر به این روشها پرداختهایم. در تمامی این روشها محاسبه گرادیان تابع الزامی است، بنابراین بررسی خواص و نحوه محاسبه آن آورده شده است. در ادامه شرح مختصری از انواع روشهای غیرمستقیم به همراه الگوریتم محاسباتی آنها آورده شده است.
۲-۱ مسائل بهینهسازی
یک مسئله بهینهسازی میتواند بهصورت زیر بیان شود:
تعیین بردار بهگونهای که تابع تحت شرایط زیر مینیمم شود.
(۲-۱) |
که در آن یک بردار n بعدی به نام بردار طراحی، تابع هدف و و به ترتیب قیدهای برابری و نابرابری نامیده میشوند. در حالت کلی تعداد متغیرها و تعداد قیود یا رابطهای باهم ندارند. مسئله فوق یک مسئله بهینهسازی مقید نامیده میشود. در مسائلی که قیودی وجود ندارند با یک مسئله بهینهسازی نامقید روبرو هستیم.
نقطه را مینیمم یا نقطه سکون تابع هدف مینامیم اگر داشته باشیم:
(۲-۲) |
شرط بالا یک شرط لازم است درصورتیکه ماتریس هسین[۲۰] معین مثبت باشد آنگاه حتماً نقطه مینیمم نسبی خواهد بود. یعنی اگر داشته باشیم:
(۲-۳) |
البته شرط بالا در صورتی صادق است که تابع مشتقپذیر باشد.
۲-۲ دستهبندی روشهای بهینهسازی
روشهای حل مسائل مینیمم سازی به دودسته روشهای جستجوی مستقیم و روشهای کاهشی تقسیمبندی میشوند.
برای استفاده از روشهای جستجوی مستقیم در محاسبه نقطه مینیمم، تنها به مقدار تابع هدف نیاز است و نیازی به مشتقات جزئی تابع نیست. بنابراین اغلب، روشهای غیرگرادیانی یا روشهای مرتبه صفر نامیده میشوند زیرا از مشتقات مرتبه صفر تابع استفاده میکنند. این روشها بیشتر برای مسائلی کاربرد دارند که تعداد متغیرها کم و یا محاسبه مشتقات تابع مشکل میباشند و بهطورکلی کارایی کمتری نسبت به روشهای کاهشی دارند.
انجام تحقیقات سودمند در جهت ظهور فناوریهای جدید و مناسب بودن آنها برای کسب و کار
جدول۸-۲) دیدگاه های چهارگانه در کارت امتیازی متوازن سیستمهای اطلاعاتی
(Martinsons , Davison , Tse, 1999)
۴-۲) پیشینه تحقیق
الف ) تحقیقات داخلی :
تحقیقی با عنوان ” ارائه مدلی برای توسعه مدیریت الکترونیک منابع انسانی در سازمانهای دولتی ایران ” توسط دکتر محمد موسی خانی و دیگران در سال ۱۳۹۰ انجام شده است. این پژوهش با هدف شناسایی مدلی برای توسعه مدیریت الکترونیک منابع انسانی در سازمانهای دولتی ایران طراحی و اجرا شده است. بدین منظور در این تحقیق با بررسی پیشینه و مصاحبه با افراد متخصص و خبره، مدل اولیه توسعه مدیریت الکترونیک منابع انسانی طراحی و بر اساس آن ۶ فرضیه تعریف و برای آزمون آنها پرسشنامهای طراحی و در اختیار جامعه آماری تحقیق قرار داده شد. نتایج نشان دهنده آنست که برای توسعه مدیریت الکترونیک منابع انسانی در سازمانهای دولتی لازم است ابتدا عوامل محیطی و سازمانی بررسی شده و بر اساس آن راهبری فناوری اطلاعات و ارتباطات منابع انسانی سازمان تدوین و بر اساس آن مدیریت الکترونیک منابع انسانی شکلدهی شود.
تحقیقی با عنوان ” رتبه بندی عوامل موثر بر اجرای مدیریت منابع انسانی الکترونیک جهت دستیابی به کلاس جهانی ” توسط حسن فارسیجانی ومحسن عارف نژاد در سال ۱۳۹۰ انجام شده است. در این پژوهش به بررسی برخی از عوامل موثر در اجرای مدیریت منابع انسانی الکترونیک پرداخت شده است. این عوامل شامل عوامل کاری، عوامل فردی، عوامل محیطی، عوامل سازمانی و نوعآوری مدیریت منابع انسانی الکترونیک هستند. برای شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر اجرای مدیریت منابع انسانی الکترونیک با بهره گرفتن از رویکرد AHP از نظرات ۲۵ نفر از مدیران عالی و منابع انسانی سازمانهای آب و برق در شهرستان خرمآباد استفاده شده است. با توجه به اطلاعات بدست آمده عوامل کاری، عوامل سازمانی، عوامل محیطی، عوامل فردی و نوعآوری مدیریت منابع انسانی الکترونیک به ترتیب دارای بیشترین تاثیر بر اجرای مدیریت منابع انسانی الکترونیک بوده اند.
تحقیقی با عنوان ” شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر پذیرش منابع انسانی الکترونیک ” توسط آرمان کلدی و فرید خوش الحان در سال ۱۳۸۸ انجام شده است. در این پژوهش به بررسی و اولویت بندی عوامل موثر بر پذیرش e-HRM با بهره گرفتن از روش تابسیس پرداختند ، انها عوامل متعدد موثر بر پذیرش منابع انسانی الکترونیک را مورد بررسی قرار دادند . برخی از این عوامل شامل پیچیدگی e-HRM ، سازگاری e-HRM ، بلوغ سیستمهای اطلاعاتی سازمان ، حمایت مدیریت ارشد ، منابع سازمانی ، ساختار سازمانی، اشنایی افراد جامعه با مهرتهای فناوری اطلاعات میشدند. در پایان با بهره گرفتن از رویکرد تاپسیس مشخص شد که عوامل حمایت مدیریت ارشد ، اهمیت منابع برای سازمان و میزان اشنایی فرد با مهرتهای فناوری اطلاعات دارای بیشترین تاثیر را بر پذیرش و اثربخشی e-HRM دارند.
ب) تحقیقات خارجی :
تحقیقی با عنوان ” Determination of the implementation level of electronic human resources management (e-HRM) ” توسط Rand H. Al-Dmour and Rifat O. Shannak در سال ۲۰۱۱ در کشور اردن صورت پذیرفت . هدف اصلی این تحقیق، مشخص کردن عوامل مهم اجرای مدیریت منابع انسانی الکترونیک در شرکتهای سهامی اردن بوده است. به این منظور محققین این عوامل را در چارچوب نظریه خود به دو دسته عوامل بیرونی و درونی تقسیم بندی کرده اند. جمعآوری اطلاعات از ۲۵۷ شرکت سهامی سرعت گرفته است. در این تحقیق هدف، مدیران منابع انسانی در شرکتهای سهامی بودند و اطلاعات از طریق پرسشنامه جمعآوری شده است. یافتههای اصلی این تحقیق نشان میدهد که سطح اجرای مدیریت منابع انسانی الکترونیک معتدل در نظر گرفته شده است. ۶۰% از تغییرات سطح اجرای مدیریت منابع انسانی الکترونیک بوسیله عوامل خارجی و ۱۴% آنها بوسیله عوامل داخلی تشریح شده است.
تحقیقی با عنوان ” An examination of e-HRM as a means to increase the value of the HR function ” توسط Emma Parry در سال ۲۰۱۱ انجام گرفت. این مقاله استفاده بالقوه از مدیریت منابع انسانی الکترونیک را بعنوان ابزاری برای افزایش ارزش نقش منابع انسانی در داخل یک چارچوب نگرشی منبع محور مورد بررسی قرار میدهد. مطالعات گذشته حاکی از آنست که مدیریت منابع انسانی الکترونیک ممکن است نقش منابع انسانی را کارآمدتر ساخته، انجام خدمات را بهبود بخشیده و منجر به اتخاذ یک نقش مهم در استراتژی کسب و کار شود. نتایج از یک مقیاس بزرگ حول ۱۲کشور نشان میدهد که مدیریت منابع انسانی الکترونیک ممکن است ارزش منابع انسانی را از طریق استراتژیکتر شدن افزایش دهد اما شواهدی دال بر صرفهجویی هزینه بدلیل کاهش در تعداد افراد منابع انسانی وجود ندارد.
تحقیقی با عنوان ” The contribution of e-HRM to HRM effectiveness ” توسط J.M. Ruel , Tanya V. Bondarouk , Mandy Van der Velde در سال ۲۰۰۷ در کشور هلند انجام گرفت. این تحقیق بدنبال این بود تا به ایجاد منفعت برای سازمانها از طریق مدیریت منابع انسانی الکترونیک کمک کند. نتایج نشان میدهد که ارزیابیهای فردی از ابزارهای مدیریت منابع انسانی الکترونیک بر اثر بخشی استراتژیک و فنی مدیریت منابع انسانی تاثیر میگذارند. این ارزیابی بویژه در رابطه با کیفیت درک شده از محتوا و ساختار ابزارهای مدیریت منابع انسانی الکترونیک میباشد. که تاثیر چشمگیر و مثبتی بر اثربخشی استراتژیک و فنی مدیریت منابع انسانی دارد.
تحقیقی با عنوان ” Attitude towards E-HRM: an empirical study at Philips ” توسط Voermans, M., & Van Veldhoven, M در سال ۲۰۰۷ در شرکت فیلیپس انجام گرفت . انها به بررسی نگرشهای موجود در زمینه e-HRM در شرکت فیلیپس با بهره گرفتن از الگوی پذیرش فناوری دیویس و اولریش و تاثیر آن در ایجاد مزیت رقابتی برای شرکت پرداختند و به این نتیجه رسیدند که استفاده از فناوری اطلاعات و تکنولوژی در مدیریت منابع انسانی موجب بهبود فعالیتهای منابع انسانی و دستیابی به مزیت رقابتی برای سازمان می شود. همچنین آنها به نتیجه رسیدند که دو عامل تجربه مثبت کارکنان در استفاده از IT و حمایت از کاربر، در اجرای e-HRM در سازمان مهم هستند.
۵-۲) نتیجه گیری
در گام اول نگاهی به ادبیات مربوط به حوزه مدیریت منابع انسانی الکترونیک داشتیم و به اهمیت این حوزه در زنجیره ارزشی سازمانها پرداخته شد. در گام دوم با توجه به اهمیت روزافزون مبحث مدیریت منابع انسانی الکترونیک در سازمانها ، محقق در پی شناسایی عوامل تاثیرگذار بر موفقیت مدیریت منابع انسانی الکترونیک بود. محقق به منظور مشخص کردن این عوامل به مطالعه ادبیات این حوزه پرداخته و آنها را در قالب چهار گروه عوامل فناورانه ، رفتاری ، سازمانی و محیطی دستهبندی کرده است . این عوامل را میتوان به به شکل جدولی مطابق جدول ۶-۲ در آورد و مدلی مطابق شکل زیر (شکل۱۱-۲) برای بررسی این مولفهها در سازمانها ترسیم کرد. و در گام سوم به شاخصههایی پرداخته شد که از آنها برای اندازه گیری موفقیت مدیریت منابع انسانی الکترونیک در این تحقیق بهره خواهیم برد و این شاخصهها عبارتند از : مبتنی بر کاربر بودن ، ایجاد ارزش برای کسب و کار ، فرایندهای داخلی (عملیاتی ) و آمادگی برای آینده .
عوامل موثر
عوامل فناورانه
عوامل سازمانی
عوامل رفتاری
عوامل محیطی
شکل ۱۱-۲) مدل مفهومی تحقیق (محقق)
مقدمه
هدف تمام علوم، شناخت و درک دنیای پیرامون ما است. به منظور آگاهی از مسایل و مشکلات دنیای اجتماعی، روش های علمی، تغییرات قابل ملاحظهای پیدا کردهاند.این روندها و حرکتها سبب شده است که برای بررسی رشتههای مختلف بشری، از روش علمی استفاده شود. از جمله ویژگیهای مطالعه علمی که هدفش حقیقتیابی است استفاده از یک روش تحقیق مناسب میباشد و انتخاب روش تحقیق مناسب به هدفها، ماهیت وموضوع مورد تحقیق و امکانات اجرایی بستگی دارد و هدف از تحقیق دسترسی دقیق و آسان به پاسخ پرسشهای تحقیق است. در این فصل ضمن تعریف جامعه آماری به بیان نمونه آماری و چگونگی روش نمونه گیری، تعیین حجم نمونه تحقیق و گردآوری داده ها و نحوه تنظیم و توزیع پرسشنامه پرداختیم. چگونگی تعیین اعتبار و روایی، ابزار اندازه گیری و روشهای تجزیه و تحلیل اطلاعات، از موارد دیگری میباشد که در این فصل بیان میگردد.
۱-۳ ) روش تحقیق
از اصطلاح روش تحقیق معانی خاص و متمایزی استنباط میگردد. این استنباطها گاه دارای همپوشانیها و وابستگیهایی هستند. در مواردی هم روش تحقیق و نوع تحقیق مترادف منظور شده اند. به طور کلی روشهای تحقیق در علوم رفتاری را میتوان با توجه به دو ملاک تقسیم کرد:
الف) هدف تحقیق ب) نحوه گردآوری داده ها
تحقیقات علمی بر حسب هدف تحقیق به سه دسته تقسیم می شود:
بنیادی
کاربردی
توسعهای
تحقیق بنیادی : زمانی که پژوهش برای افزایش دانش و درک ما از مسائل خاصی که عموما در محیطهای سازمان اتفاق میافتد و چگونگی حل آنها انجام می شود ، پژوهشهای بنیادی یا پایهای گفته می شود.
تحقیق کاربردی : وقتی پژوهش به قصد کاربرد نتایج یافتههایش برای حل مسائل خاص متداول درون سازمان انجام می شود ، چنین پژوهشی از نوع کاربردی میباشد.
تحقیق توسعهای : زمانی که دانش از حوزه کاربردی یا بنیادی توسعه داده شود ، آن را پژوهش توسعهای مینامند (دانایی فرد و الوانی و آذز ،۱۳۸۷: ۳۳).
دستهبندی تحقیقات بر حسب روش گردآوری داده ها به صورت زیر میباشد:
تحقیق توصیفی
تحقیق ازمایشی
تحقیق توصیفی شامل مجموعه روشهایی است که هدف آنها توصیف کردن شرایط یا پدیدههای مورد بررسی است. اجرای تحقیق توصیفی میتواند صرفاً برای شناخت بیشتر شرایط موجود یا یاری دادن به فرایند تصمیمگیری باشد.
تحقیق توصیفی را میتوان به دستهه ای زیر تقسیم کرد :
تحقیق پیمایشی
تحقیق همبستگی
اقدام پژوهشی
بررسی موردی
تحقیق پس – رویدادی (بازرگان، سرمد، حجازی، ۱۳۸۷: ۷۸).
همانطور که قبلاً اشاره شد یکی از انواع روش های تحقیق توصیفی تحقیق همبستگی است. تحقیقات همبستگی، شامل کلیه تحقیقاتی است که در آنها سعی میشود رابطه بین متغیرهای مختلف با بهره گرفتن از ضریب همبستگی، کشف و یا تعیین شود. هدف روش تحقیق همبستگی مطالعه حدود تغییر است.
بنابراین تحقیق حاضراز نظر هدف از نوع کاربردی و از نظر روش ، جمع آوری اطلاعات ، آزمون فرضیه و نتیجه گیری از نوع توصیفی همبستگی می باشد .