جوران معتقد است که به اندازه گیری و حل مشکلات و مسائـل کیفیت، مـی توان صرفه جوئیهای بزرگی در هزینه داشت. پول، زبان اصلی مدیریت است و هزینه های کیفیت ضعیف را می توان به شکل هزینه های بازرسی و هــــزینه های پیشگیری سنجید. این روال می تواند راهنمای شرکتها دراولویت بندی موضوع برای بهبود کیفیت و استقرار آنها به روالی پروژه به پروژه برای رسیدن به سیستم ها و فرایندهای بهبود یافته باشد.( جوران ، ۱۹۸۶،ص ۱۹ )
ایشی کاوا، مدافع کاربرد (هفت ابزار کنترل کیفیت[۳۴]) است که به قرار زیرند: (ایشی کاوا ۱۹۷۵)
نمودارهای پارتو[۳۵] = اولویت بندی اقدام
نمودارهای علت و معلوم [۳۶] = تشخیص علت ها (نمودار ایشی کاوا)
لایه بندی [۳۷]= علت ها در زیر مجموعه
برگه های کنترل [۳۸]= جمع آوری داده ها
هیستوگرام ها[۳۹] = نمایش انحراف ها
نمودار های پراکندگی[۴۰] = بررسی روابط عامل دو گانه
نمودارهای کنترل[۴۱] = نمایش انحرافات فرایند
او معتقد است که این ابزارها باید به طور خاص توسط اعضای گروه کیفیت به کار رود.
ایشی کاوا، پیشاهنگ جنبش گروه کیفیت در ژاپن است. دایره های کنترل کیفیت QCC[42] گروه های کوچکی از کارکنان در یک حوزه کاری مشخص شرکت هستند. آنها به بحث، بررسی، اندازه گیری و تحلیل مسائل مرتبط با کار به صورت داوطلبانه و منظم میپردازند و به سرپرستی یک سر دسته از هفت ابزار کنترل کیفیت استفاده می کنند. تیم مذکور پس از مشورت با مدیریت به اجرای تغییرات اقدام می کند.
به نظر ایشی کاوا، فعالیت دایره کیفیت باید بخشی از فعالیت کیفی در سطح فرا گیرنده شرکت باشد. او معقتد است که پیش از اقدام به ایجاد دایره کیفیت، مدیریت باید کیفیت جامع و نحوه کارکرد این دایره را بفهمد. اعضای این دایره نیز باید دورنمایی گسترده در مورد کیفیت در کل سازمان داشته باشند. برای حفظ فرهنگی حل مساله در سازمان، مدیریت باید به هماهنگ کردن و ارزیابی فعالیت های کیفیت اقدام کند. به عقیده ایشی کاوا، مفهوم (کیفیت جامع مشارکت هر کسی است که در شرکت، به عنوان عضوی از یک تیم عمل می کند. او تاکید دارد که عنصر انسانی کیفیت که وی به آن معتقد است، (احترام به انسانیت) است. (بوی دل، ۱۳۸۳، ص۲۸-۲۹).
شرکتهای خدماتی[۴۳] با شعبات متعدد، با مشکلات خاصی در مورد حفظ یکسانی سطح خدمات ارائه شده در تمام واحدها مواجه هستند.
ی ام. هاستیج[۴۴] معتقد است که موفقیت شرکت مریوت تا حدودی مرهون برنامههای پرسنلی این شرک است که برنامه آموزشی، استانداردهای عملکرد، توسعه و ارتقای شغلی و پاداش ها تاکید می کند. او معتقد است که کیفیت خدمات به دیدگاه شرکت خدماتی و نگرش آن به کارکنانش بستگی دارد. هشت برنامه زیر؛ موفق تر از سایر برنامه ها نشان داده اند:
شایسته دریافت پاداش یا چیزی بیش تر از حقوق خود هستند.(روستا و همکاران- ۱۳۷۵)
۲-۷-ابعاد کیفیت خدمات
کیفیت خدمات ۵ بعد را شامل می شود :
۱- قابل اعتماد بودن
۲- پاسخ گو بودن
۳- اطمینان دادن
۴- همدلی داشتن
۵- حفظ ظاهر نمودن
> مشتریان از این ۵ بعد برای قضاوت خدمات استفاده می کنند .
> شکاف خدمات : تفاوت بین انتظارات مشتری از یک خدمت و برداشتهای و ادراکات از آنچه دریافت می کند .
> در بخش خدمات ارزیابی کیفیت آن حین فرایند ارائه خدمات انجام می گیرد
> هر تماس مشتری فرصتی است برای ایجاد اعتماد و راضی یا ناراضی کردن او .
> رضایت مشتری را می توان از طریق مقایسه انتظارات او از خدمات برداشت با ابرداشت او از خدمات ارائه شده تعریف نمود .
قابل اعتماد بودن : توان اجرا و ارائه خدمت وعده داده شده به طور مناسب و دقیق و قابل اتکا
اجرای آن مورد توقع مشتری است و معنای آن این است که خدمات در زمان مقرر و به همان شکل وعده داده شده و بودن اشتباه در اختیار مشتری قرار گیرد .
پاسخگو بودن : یعنی تمایل به کمک به مشتری و ارائه خدمات فوری . مشتریان را منتظر نگاه داشتن به خصوص اگر دلیل مشخصی وجود نداشته باشد نارضایتی و برداشت منفی از کیفیت خدمات را به دنبال دارد .
اطمینان دادن : آگاهی و حضور ذهن و همچنین توانایی آنها در جلب اعتماد و اطمینان مشتریان .
این بعد شامل ویژگیهای زیر می باشد :
۱- شایستگی ارائه خدمات
از نظر بسیاری از سازمانها، مشتریان خوب، کسانی هستند که سهم زیادی در سودآوری سازمان داشته باشند؛ اما در دوران حاضر نمی توان سودآوری و درآمدزایی را تنها معیار تعریف مشتریان دانست. شاید بتوان به دو روش مشتریان را دسته بندی کرد:
الف) روش جغرافیایی که با بهره گرفتن از روش تجزیه و تحلیل پارتو، مشتریان را مورد بررسی و شناسایی قرار می دهد (با در نظر گرفتن این نکته که۲۰ درصد مشتریان، تامین کننده۸۰ درصد درآمدهای شرکت هستند).
ب) روش روان شناختی که در آن، شناسایی طرز فکر و رفتار مشتری و تاثیرات متقابل مشتریان مدنظر قرار می گیرد. در این نوع نگرش، چهار نوع مشتری، شناسایی می شود:
- مشتریان وفادار
- مشتریان به نسبت وفادار
- مشتریان بی وفا
-مشتریان وفادار رقیب
۲-۳- انواع نیازهای مشتری :
نیاز مشتری عبارت است از هر نوع احساس کمبودی که برای مشتری به وجود می آید و او تلاش میکند تا با بهر ه گیری از استعداد و توانایی خود نسبت به رفع آن اقدام نماید که این نیاز ها به ترتیب اولویت به قرار زیرند:
نیازهای حیاتی ( بیولوژیک)
نیازهای اساسی
نیازهای عادی
نیازهای فردی
نیازهای اجتماعی
نیازهای مادی
نیازهای معنوی( غیر عادی)
۲-۴- رضایت مندی مشتری
هر مشتری پس از دریافت خدمت یا خرید و استفاده از یک کالا ممکن است به طور کلی راضی و یا ناراضی باشد. پرسش این است که رضایت چیست و رضایت مشتری چگونه ایجاد می شود. در پاسخ باید گفت رضایت احساس مثبتی است که در فرد پس از استفاده از کالا یا دریافت خدمات ایجاد می شود احساس مورد نظر از تقابل انتظارات مشتری و عملکرد عرضه کننده به وجود می آید. اگر کالا و خدمات دریافت شده از جانب مشتری هم سطح انتظارات ارزیابی شود در او احساس رضایت می شود در صورتی که سطح خدمات و کالا بالاتر از سطح انتظارات مشتری باشد موجب ذوق زدگی و سطح پایین تر خدمات و کالا نسبت به انتظارات منجر به نارضایتی مشتری می شود.
همه ما حداقل تجربه ارتباط با خرده فروشان محله خود را می توانیم در ذهن مرور کنیم. فروشنده با انصاف، خوش رفتار و با حوصله همواره انگیزه خریدهای بعدی را در ما تقویت می کند و بر عکس در زمانی که با فروشندگان گرانفروش و بد اخلاق رو به رو شده ایم، اغلب ترجیح داده ایم برای خرید های بعدی حتی به فروشگاه دورتری مراجعه کنیم. بارها از همسایگان و آشنایان توصیه خرید از فلان فروشگاه را دریافت کرده ایم و زمانی که از ماشین لباسشویی با نام تجاری الف راضی بوده ایم هنگام خرید اجاق گاز، ناخودآگاه تمایل به خرید اجاق گاز الف را در خود احساس کرده ایم. بررسی ها نشان می دهد رضایت مشتری حد اقل از سه طریق منجر به افزایش درآمد و رشد عرضه کننده می شود. تکرا رخرید مشتری راضی- در مورد کالاهای روزمره همچون شیر و ماست- خرید کالای جدید از جانب مشتری راضی با صرف کمترین هزینه تبلیغات و خرید کالا توسط مشتریان جدیدی که توسط مشتریان راضی به کالا تمایل پیدا کرده اند. نباید فراموش کرد که مشتریان راضی ناخوداآکاه به یک رسانه بدون هزینه جهت انجام تبلیغات برای عرضه کننده تبدیل می شوند. اهمیت این امر وقتی بیشتر خود را نشان میدهد که بدانیم در اغلب موارد تاثیر این گونه پیام ها بسیار بیشتر از تبلیغات پر هزینه رسمی شرکت است. به همین دلیل است که امروز در کشورهای صنعتی برنامههای ارتباط با مشتریان به منظور دلبری و وفادار کردن آنان در سر لوحه برنامههای بازاریابی عرضه کنندگان قرار گرفته است. دیگر هیچ عرضه کنندهای یک بار به مشتری نمی اندیشد.
۲-۵- مفاهیم و ساختار های مدیریت ارتباط با مشتری CRM
CRM برگرفته از عبارت Customer Relationship Management بوده و در ایران با نام مدیریت ارتباط با مشتری شناخته می شود. با بهره گیری از CRM، ارتباط مشتریان با سازمان و نیازمندی های آنها مورد بررسی و تجزیه و تحلیل اصولی قرار می گیرد. CRMدرواقع فرایندی است جهت گردآوری و یکپارچه سازی اطلاعات به منظور بهره برداری مؤثر و هدفدار از آنها . این اطلاعات می تواند در رابطه با مشتریان، فروش، بازاریابی مؤثر، حساسیت و یا نیازهای بازار باشد.
CRM بخشی از استراتژی یک سازمان جهت شناسایی مشتریان، راضی نگهداشتن آنها و تبدیل آنها به مشتری دائمی می باشد. همچنین CRM در راستای مدیریت ارتباطات مشتری با سازمان و به منظور به حداکثر رساندن ارزش هر مشتری، سازمان را یاری می نماید.
ارتباطات مشتریان با سازمان از طرق مختلف، از جمله وب، تلفن، مراکز فروش، توزیع کنندگان و شبکه های همکار صورت می پذیرد. وظیفه اصلی CRM نسهیل در برقراری ارتباط مشتری با سازمان ( به هر صورتی که مشتری تمایل دارد ) بدون محدودیت زمانی ، مکانی و ملیتی می باشد به نحوی که مشتری احساس نماید، با سازمان واحدی در تماس می باشد که وی را می شناسد، برای وی ارزش قائل است و نیازهای او را به سرعت و با آسانترین روش ارتباطی مرتفع می نماید.
CRM نوعی استراتژی بازاریابی است که هدف آن صرفاً به بالابردن معاملات که در حقیقت بالا بردن سوددهی بطور مقطعی می باشد، محدود نمی گردد بلکه CRM سعی دارد به دیدگاهی منحصر بفرد ویکپارچه از مشتری و یک راه حل مشتری مدارانه دست یابد که باعث بالا رفتن رضایت مشتری و افزایش سود شرکت در بلندمدت می باشد. CRM استراتژی کسب و کاری است جهت بهینه سازی سوددهی، درآمد زایی و رضایت مشتری که بر اساس مبانی زیر طراحی می گردد:
• ساماندهی ارائه خدمات براساس نیازهای مشتری
• بالابردن سطح رضایت مشتریان مطابق اصول مشتری مداری
• پیاده سازی فرایندهای مشتری محور
تحقق اصول CRM در یک سازمان، تنها با بکارگیری ابزارها، تکنولوزی و روال های مناسب ممکن می باشد که این امر منجر به بالارفتن ارتباط سازمان با مشتری و در نتیجه افزایش رضایت مشتری و بالا رفتن میزان فروش می گردد. بنابراین CRM تکنولوژی محض نمی باشد بلکه اصول کلی فلسفه کسب و کار را نیز در بر می گیرد.
CRM، سه عنصر اصلی زیر را در بالابردن درآمد سازمان بکار می گیرد:
ارتباطات: ایجاد ارتباط مؤثر و مناسب میان اجزای داخلی و خارجی سازمان و مشتریان
راندمان و بهره وری: بالابردن راندمان کاری سازمان، با بهره گیری از سیستم های تهیه پاسخ ها، نامه ها و گزارش های بصورت خودکار، ایجاد امکان دسترسی بدون محدودیت زمانی و مکانی به اطلاعات سیستم و امکان ارسال سفارشات و درخواست ها برای مشتریان، بدون نیاز به برقراری ارتباط مستقیم با افراد سازمان
تصمیم سازی: گردآوری اطلاعات مناسب، سیستم را در ارائه گزارش های مناسب تر جهت تصمیم گیری مدیران یاری می نماید. این گزارش های بر آمار حقیقی سازمان بنا گردیده اند و دیدگاه دقیقی از وضعیت مشتریان، درخواست ها، نیازها، فروش، بازاریابی و بازار را در اختیار مدیران قرار می دهند.
CRM یک عنصر عریض و پهناور محاوره ای است که کسب وکار را در ایجاد ارتباط با مشتریانش مدیریت می کند. با وجود اینکه این عنصر، مسئله فروش را هدف گرفته است ولی بیش از آنکه به فروش بپردازد، نکات ریشه ای ذیل را دربر می گیرد :
حفظ مشتری : مشتریان فعلی را نگهداری کنیم .
کسب مشتری : مشتریان جدید بدست بیاوریم .
توسعه مشتری : یک مشتری را از سود بخشی پایین به بالاترین سود آوری برسانیم .
تمایز مشتری : مشتریان سود آورتر را ، کانون توجه و رسیدگی قرار بدهیم .
حفظ مشتری در بین چهار مورد فوق مهمترین نکته می باشد چونکه نگهداری مشتری موجود حدودا پنج بار ارزان تر از کسب مشتری جدید تخمین زده شده است . رضایت مشتری ها باید جلب شود و بدین منظور اطلاع از تاریخچه مشتری مهم است که بدانیم چه محصولات یا خدماتی را خریده اند و از این خرید چقدر رضایت داشته اند . هر شرکت بایستی در تماس با مشتری آنچنان پافشاری کند تا بتواند نیازهای جدید او را درک نماید . البته همسان سازی تماس ها و تعدیل نیازهای مشتریان به شکلی که بتوان تمامی نیازها را در یک قالب گنجانید ، بسیار ضروری است.
شکل ۲-۱ : چرخه حیات مشتریان سازمان
در شکل بالا چگونگی ارتباط سازمان با مشتری و بالعکس در طول دوره حیات آنها در CRM به تصویر کشیده شده است .
چرخه حیات نمایش داده شده، سه هدف اصلی CRM را نشان می دهد. این اهداف عبارتند از :
۱. کسب بالاترین درآمد از هر مشتری با درک نیازها و خدمت رسانی مطلوب تر به او
۲. افزایش رضایت مندی مشتری به منظور حفظ و ابقای او توسط یکپارچه سازی اطلاعات از کانا لهای مختلف
۳. کاهش هزینه های جذب و خدمت رسانی به مشتری با به کارگیری فن آوری به منظور مدیریت وتحلیل فرآیندها و داده ها
تعاریف بسیاری از CRM شده است ولی با توجه به مطالب فوق، شاید تعریف موسسه تحقیقاتی گارتنر را بتوان بهترین مورد دانست که CRM را چنین تعریف می کند: ” یک استراتژی کسب وکار است که سودآوری، درآمد و رضایت مندی مشتری را از طریق سازمان دهی کلاس های مشتری، رفتار مشتریان و پیاده سازی فرآیندهای مشتری محور ، حداکثر می سازد. “
بنابراین CRM یک استراتژی کسب وکار برای انتخاب و مدیریت باارز شترین رفتار با مشتری است. مشتری مداری ، اساس فرهنگی و فلسفه وجودی این استراتژی است که بطور موثر ی از فرآیندهای بازاریابی ، فروش و ارائه خدمات بعد از فروش ، پشتیبانی می کند.
در حقیقت این سیستمها راهبردی است برای جمع آوری نیازها و رفتارهای تجاری مشتریان تا به ایجاد روابطی قویتر با آنها منجر شود . در مدیریت ارتباط با مشتری یک طرح چتر مفهومی وجود داردکه شامل ۱۰ جزء زیر می باشد :
مدیریت زمان ، مدیریت فروش ، بازاریابی تلفنی ، فروش تلفنی ، ارتباط دائم با مشتری ، بازاریابی الکترونیکی ، هوش کسب و کار ، پشتیبانی خدمات ، کسب و کار الکترونیکی و ابزارهای اشتراک داده (۱۱Goldenberg B. J, 2002,p) .
مدیریت ارتباط با مشتری تکنولوژی ایست که هم ، در بخش هایی از سازمان به کار گرفته می شود ، که ارتباط مستقیم با محیط خارجی سازمان دارند . ( مانند : بازاریابی ، فروش ، خدمات مشتریان ) و هم در فعالیتهایی که در داخل سازمان انجام می شود ( مانند : مالی ، عملیاتی ، لجستیک و منابع انسانی ) که تابعی از نقطه تماس مشتریان است .
نقطه تماس یک کمپانی با مشتریان می تواند شامل اینترنت ، ایمیل ، فروش ، هدایت گر ، بازاریابی تلفنی ، تبلیغ . آگهی تجاری ، فاکس ، ، انبار داده و سرور باشد (Chen, I, J. & Popvich, k, 2003, p. 672) .
نظریه های روان شناختی (مشارکت سیاسی)
۱- نظریه اثر بخشی سیاسی دال
۳- نظریه وظیفه شهروندی
نظریه اجتماعی- اقتصادی (مشارکت سیاسی)
۱- موقعیت اقتصادی و اجتماعی
۲- پایگاه و منزلت اجتماعی
۳- نظریه انسان سیاسی رابرت دال
نظریه ساختاری و اجتماعی (مشارکت سیاسی)
۱- نظریه ساختاری دولت
۲- نظریه عوامل اجتماعی- اقتصادی مارتین لیپست
۲-۷ نظریه ویلیام میلر[۴۱]
ویلیام میلر با بررسی نظریه مشارکت سیاسی، مدلی مرکب از شش عامل را برای مشارکت سیاسی و نوع رأی مشارکت کنندگان ارائه داده است. زمینه اجتماعی، شناخت حزبی، گرایشها، زمینه انتخاباتی، زمینه رسانهها و اقدامات و عملکردهای حزب و دولت عواملی هستند که میلر در طرح مدل خود از آنها استفاده کرده است.
۱- زمینه اجتماعی: این عامل نه تنها شامل طبقه، سن، جنس، مذهب، منطقه و عومل دیگر رأی دهنده میباشد بلکه دربرگیرنده ویژگیهای اجتماعی و گرایشهای سیایس آشنایان، همسایگان، همکاران و دوستان آنها نیز میباشد.
۲- شناخت حزبی: به معنای حس وابستگی یا شناخت رأی دهنده نسبت به حزب یا تشکل سیاسی میباشد. شناخت حوزهای که در آن حوزه رأی دهنده بیشتر بعنوان حمایت کننده و حامی حزب است تا ناظر بیطرف در مبارزه حزبی. شناخت حزبی دو جنبه دارد: جهت و قدرت حزب. اولویتها تنها شانس از مسیر یا جهت انتخاب حزب را میدهند اما جنبه شناخت حزبی مهم است. زیرا توجه آن معطوف است به تفاوت بین کسانی که از اولویتهای عمیق برخوردارند و کسانی که فقط دارای اولویتهای سطحی و نامعلوم میباشند.
۳- گرایشها: اصطلاح گرایشها در مفهوم وسیع کلمه که در مدل مورد استفاده قرار گرفته شامل گرایش به سوی موضوعات، عملکردها، شخصیتها، ارزشها و طرز فکرها میباشد. به طور مثال میتوان به موضوع سیاست دفاعی، عملکرد دولت در اداره اقتصاد، شخصیت رئیس جمهور یا نخست وزیر، ارزشهای مساوات خواهی و طرز فکر جامعهگرایی اشاره کرد.
۴- زمینه انتخاباتی: این عامل شامل تشخیص رأی دهنده از هدف و مقصود انتخابات و حدود اختیارات معتبر و موجود آن میباشد. اگر رأی دهندگان احساس کنند که انتخابات بیاهمیت و بیهدف میباشد، آن را نادیده میگیرند و از حضور فعال در آن پرهیز میکنند. اگر یک انتخابات میان دورهای باشد، ممکن است احساس کنند که فرصت مناسبی برای اعتراض است. اگر انتخابات، انتخابات دولت محلی باشد آنها ممکن است احساس کنند که فرصتی مناسب برای بیان کردن نظرات خود بر روی تلاشهای محلی میباشد. انتخاب آنها ممکن است منحصر به کاندیداهای موجود باشد و همچنین ممکن است فقط منحصر به محدودترین کاندیداهای معتبر باشد.
مشارکت یا عدم مشارکت در انتخابات و نوع رأی، رأی دهندگان تابعی از روابط متقابل بین شش عامل زمینه اجتماعی، اقدامات دولت و احزاب، زمینه رسانهها، شناخت حزبی، گرایشها و زمینه رأی گیری میباشد.
۲-۸ نظریه رابرت پاتنام[۴۲]
علیرغم اتفاقنظر نسبی در مورد تعریف سرمایه اجتماعی و اهمیت آن، تفاوتهای بسیاری در میان پژوهشگران در مورد نحوه اندازه گیری تجربی این مفهوم وجود دارد. نخستین بار رابرت پوتنام (Putnam, 1993). بود که از طریق مطالعه موردی جامعه آمریکا به بررسی ارتباط میان سرمایه اجتماعی و خصلت دمکراتیک رژیم سیاسی پرداخت. پونتام در اثر دیگری به نام بکار انداختن دمکراسی به بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر روی مسیر سیاسی در کشور ایتالیا پرداخت، وی نشان داد که در منطقه شمالی ایتالیا، که بطور تاریخی از سرمایه اجتماعی (اعتماد و نیز مشارکت در نهادهای مدنی) برخوردار بوده نوعاً دارای حکومت های دمکراتیک تر و مشارکت مردم نیز بیشتر است.
مطالعات کلاننگر سرمایه اجتماعی اکثر معطوف به تاثیر آن بر فرایندهای سیاسی است. بعبارتی نقش عمده این مطالعات ناظر به ارتباط میان سرمایه اجتماعی، جامعه مدنی و دمکراسی بوده و نیز دارای این نقطه عزیمت تئوریک هستند که نوعی همبستگی مثبت میان این سه وجود دارد. در این میان استفاده از سه شاخص عمده سرمایه اجتماعی قابل تشخیص هستند: نخست، شاخص میزان اعتماد عمومی، دوم، میزان مشارکت در فعالیتهای داوطلبانه سیاسی- اجتماعی، سوم وسعت و غنای شبکه روابط اجتماعی افراد (Wuthnow, 1999).
۲-۹ نظریه کرافورد برو مک فرسون
مک فرسون معتقد است دستیابی به یک دموکراسی مبتنی بر مشارکت راه بسیار دشواری است و این دشواری میتواند حتی در زمانی که بیشتر راه پیموده شده است و تحولات ضروری و آشکار در جامعه و ایدئولوژی صورت گرفته است رخ دهد.
مک فرسون عبور از راه های انقلابی اعم از انقلابهای کمونیستی یا انقلابهای استقلالطلبانه ملی را برای رسیدن به یک دموکراسی مبتنی بر مشارکت رد کرده و معتقد است این انقلابها در نهایت با مشکلات وسیع توسعه نیافتگی و بهرهوری کم روبرو خواهد شد.
وی با طرح این سؤال که «چه موانعی باید کنار زده شود و چه تحولاتی در جامعه کنونی ما و در ایدئولوژی رایج کنونی پیش شرط یا شرط جانبی پیمودن راه رسیدن به دموکراسی مشارکتی است؟» پاسخی به شرح ذیل را تدارک دیده است:
«پیش شرط اول تحول در آگاهی یا ناآگاهی مردم است. نگاه مردم نسبت به خود به عنوان انسانهای ذاتاً مصرف کننده و عمل مردم بر این اساس باید تحول یابد. مردم باید خود را بعنوان اعمال کننده توانمندیهای خود و نیز به عنوان بهرهگیرنده از اعمال و پرورش این توانمندیها بنگرند و بر اساس آن عمل کنند. این شرطی است نه تنها برای ظهور دموکراسیهای مشارکتی، بلکه برای فعال شدن آن. انسان میتواند برای ارضای خویش یا نمایاندن برتری خود نسبت به دیگران، خود به دست آورد و خود مصرف کند. چنین عملی به داشتن آگاهی و درکی از جماعت نیاز ندارد و مشوق آنهم نیست. در حالی که برخورداری از توانایی های خود و پرورش آن اغلب باید در پیوند با دیگران و در ارتباطی با جمع انجام پذیرد. از این رو، این که فعلیت یافتن یک دموکراسی مشارکتی مستلزم آگاهی و درک قویتری است از آنچه که اکنون نسبت به جماعت وجود دارد، مورد تردید نخواهد بود» (مک فرسون، ۱۳۷۶: ۱۵۵).
«پیش شرط دیگر تقلیلی زیاد در نابرابری کنونی اجتماعی و اقتصادی است، زیرا چنانکه استدلال کردهام این نابرابری مستلزم یک نظام حزبی غیر مشارکتی برای حفظ یکپارچگی جامعه است. بنابراین تا زمانی که نابرابری امری پذیرفته است احتمالاً نظام سیاسی غیرمشارکتی نیز باید توسط همه کسانی که در هر طبقهای ثبات را به چشم انداز فروپاشی کامل اجتماعی ترجیح میدهند، پذیرفته شود» (همان: ۱۵۶).
«به نظر میآید که در دوری باطل گرفتاریم چرا که احتمال نمیرود هیچ یک از این دو پیش شرط تحول بدون میزان متنابهی از مشارکتی بیش از مشارکت کنونی کارا باشد. کاهش نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی بدون یک حرکت دموکراتیک قوی نامحتمل است… به نظر میآید که نه راه مارکس و نه راه میل هیچ یک راه خروجی از دور باطل ما محسوب نمیشود. اما در اینجا بصیرتی وجود دارد که در هر دو متفکر مشترک است و ما نیز از آن پیروی میکنیم. هر دو پذیرفتند که تحول در دو عامل که به طور مجرد به نظر میآیند پیش شرطهای یکدیگرند، مرحله به مرحله و به صورت دو جانبه انجام میشود. یعنی تحول در میزان مشارکت از یک طرف و تحول در نابرابری رایج و در تصور انسانی از خود به عنوان مصرف کننده و تصرف کنندهای نامحدود از طرف دیگر. تحول ناکامل در یکی منجر میشود به تحولی در دیگری که این نیز منجر میشود به تحولی بیشتر در اولی و به همین ترتیب به گونهای دو جانبه تحول انجام میگیرد. در نگاه به دور باطل خود، به طور حتم میتوانیم بپذیریم لزومی ندارد انتظار داشته باشیم یکی از تحولات پیش از آنکه دیگری آغاز شود، کامل گردد» (همان: ۱۵۸-۱۵۷).
۲-۱۰ نظریه هربرت بلومر[۴۳]
بر اساس مکانیزم پویای رفتار جمعی در نظریه بلومر، چنین استنباط میشود که منشاء و علت اصلی پیدایش تمایلات سیاسی، در مرحله اول این پویایی یعنی مرحله تحریک میباشد. در این مرحله فرد نسبت به موضوعاتی خاص حساس شده و ضمن احساس تعلق و مسئولیت نسبت به مسئله با توجه و فعالیت بیشتر پیرامون موضوع تحریک میشود. در این حالت افراد هر چه بیشتر از ساخت فرهنگی غافل شده، بیشتر نسبت به موضوعاتی که او را تحریک کردهاند حساس میشوند و در مراحل بعدی گرایشها شکل مشخصتر شدهای به خود میگیرند، پس او عامل نارضایتی از وضع موجود را سبب گرایش به فعالیتهای سیاسی میداند (تنهایی، ۱۳۷۴: ۴۹۰ – ۵۰۸).
۲-۱۱ دیدگاه وضعیتی
دیدگاه وضعیتی در تبیین تفاوت در رفتار و باور سیاسی زنان و مردان بر این نکته تاکید میکند که نقش «نقشهای جنسی» و «رفتارهای قالبی» موجود در یک فرهنگ به شکل گیری و استمرار تفاوتها کمک میکنند. به طور مثال شرایط دوره بزرگسالی همچون وضعیت زندگی متاهلی، چنین تفاوتهایی را تایید میکند.
لیپست در همین راستا معتقد است که وضعیت زن و مرد ازدواج کرده، مسئله وجود یا فقدان مشارکت سیاسی آنان را در دوره ازدواج نشان میدهد. اما ایشان اشاره میکند که یک زن خانهدار به نسبت یک مرد فرصت کمتری برای فعالیت سیاسی دارد، یا نیاز به کسب تجربیات سیاسی مناسب دارد. بنابراین این زنان با توجه به توانایی شان باید این توقع را داشته باشند که ارتباط کمتری با سیاست داشتهاند وتقریبا در اکثر کشورها به میزان کمتری از مردان رأی داده اند (Orum and Others, 1974:198).
در حالی که مردان به ویژه مردان متأهل به میزان بیشتری در زندگی سیاسی درگیر شدهاند، زیرا تماس بیشتری با افراد مختلف دارند. زنان میتوانند همانند مردان از نظر سیاسی فعال شوند، به شرطی که از امور روزمره زندگی به عنوان همسر خانهدار رها گردند، برخی از نتایج حاکی از آن است که در فعالیت سیاسی تفاوت اندکی در بین زنان و مردان طبقات متوسط با طبقات پایین وجود دارد.
پس زنان عموماً کمتر نقش فعالی در سیاست ایفا کردهاند، زیرا فعالیتشان، بیشتر به امور خانه محدود شده است، حال آنکه مردان بیشتر فعال بودهاند چون از حمایتهای جانبی زنان در زندگی برخوردار بوده اند. به طور کلی بر اساس تبیین وضعیتی مردان میتوانند به صورت پدر نانآور و رهبر سیاسی درآیند، لیکن وظیفه مادری از نظر سنتی به عنوان یک شغل تمام وقت مدنظر است.
۲-۱۲ وینسنت کاستلو
وی در کتاب«شهرنشینی در خاورمیانه» در زمینه محل زندگی و طبقه اجتماعی و میزان مشارکت سیاسی مطالب ارزشمندی ارائه میکند و میگوید هر چه قدر افراد از لحاظ اقتصادی در وضعیت بهتری بسر ببرند میزان مشارکت آنان در فعالیتهای سیاسی به مراتب بیشتر خواهد بود. ایشان اشاره میکند که سازمانهای اصلاحطلب متقدم خاورمیانه مانند سازمانهای فرهنگی-سیاسی، سازمانهای شهری برخاسته از طبقات بالا بوده اند (کاستلو، ۱۳۶۸: ۱۲۸ –۱۲۷).
فریفته شدن مالباخته
تحصیل مال به عنوان تحقق نتیجه
تعلق مال تحصیل شده به مال باخته (به غیر)
وجود رابطه سببیت
اساس کلاهبرداری و ماهیت اصلی آن استیلا بر مال غیر از طریق حیله و تقلب است توسل به حیله و تقلب به منظور اغفال مالباخته و استیلا بر مال او دو پایه مهم سازنده رفتار مجرمانه در کلاهبرداری است که جز اول در جرم تام و همچنین شروع به جرم لازم است اما جز دوم فقط در جرم تام ضروری است و بدون آن ممکن است اقدامات انجام شده شروع به جرم محسوب شود.(خان زاده،۱۳۹۲،۵۱)
از آنجا که در جرایم عمد چون کلاهبرداری مراحل ذهنی جرم قصد مجرمانه مقدم بر وقوع رفتار مجرمانه است فی الواقع رفتار مجرم تبلور و انعکاس ذهنیت اوست در جرم کلاهبرداری این رفتار مجرمانه یعنی فعل مرتکب در شکل و قالب فعل مثبت مادی ظاهر می شود و این امر از مفهوم جمله توسل به وسایل متقلبانه در تعریف وضوحا استفاده و استنباط می گردد چرا که توسل به معنای دست به دامان شدن دستاویز گرفتن واسطه قرار دادن و تشبث است و تحقق این مفاهیم و مصادیق با وسیله متقلبانه جز با وقوع فعل مثبت مادی ممکن نیست کما اینکه این موضوع از برخی جملات استعمال شده در رکن قانونی این جرم یعنی ماده ۱ قانون تشکیل مجازات کلاهبرداری و ارتشا و اختلاس نیز نتیجه می شود در این ماده قانونی جملاتی از قبیل ((از راه حیله و تقلب فریب دهد))((امیدوار نماید))((بترساند ))مصادیقی هستند که همگی مبیت تحقق این جرم با وقوع فعل مثبت مادی می باشند لذا رفتار متقلبانه ای که دارای جنبه منفی باشد هر چند که واجد سوء نیت باشد و منجر به اغفال مالباخته و تسلیم مال به وی مرتکب شوند منجر به وقوع این جرم نمی گردد (سالاری ،۱۳۸۶،۲۹).
با توجه به عنصر مادی جرم کلاهبرداری در قوانین گذشته نیز ملاحظه می گردد که قانونگذاررفتار مجرمانه به شیوه فعل مثبت مادی را لحاظ نموده مد نظر داشته به عنوان مثال قانونگذار در ماده ۲۳۸ اصلاحی ۱۳۵۲ نیز از جملات از قبیل (امیدوار بنماید ) (بترساند ) استفاده نموده است . در بعضی از جرایم وسیله به عنوان یکی از عناصر متشکل جرم بوده به نحوی که بدون وجود آن ماهیتا چنین جرمی قابل تحقق نخواهد بود در این گروه از جرایم ممکن است وسیله مشخص و محصور بوده یا اینکه معین دارای مصادیق و بدون حصر باشد جرم کلاهبرداری از نوع اخیر است یعنی در عین اینکه وسیله جز عناصر تشکیل دهنده آن می باشدنوع آن معین ولی حاوی مصادیق بدون حصر است این امر از مفهوم ترکیبی واژه های حیله و تقلب و مصادیق تمثیلی ذکر شده از آن توسط مقنن در ماده قانونی و از واژه وسیله متقلبانه که به صورت نوعی و کلی معین در تعریف ارائه شده از این جرم استعمال شده است وضوحا استفاده می گردد . وسیله و روش متقلبانه عرفا اصطلاح کلی و عامی است که فی نفسه می تواند هر نوع نیرنگ و دروغ و فریب و هر وسیله کاذب و غیر واقعی اعم از شکلی و ماهوی را در بر گیرد اما با توجه به تعریف و مقررات راجع به کلاهبرداری این عنوان شامل وسیله هر نوع تقلبی نمی شود بلکه تحقق استفاده از وسایل متقلبانه در کلاهبرداری در صورتی صدق می کند که:اولا عرفا روش و وسیله مورد استفاده در اغفال مالباخته و نتیجتا تحصیل مال متقلبانه تلقی شود یعنی به گونه ای باشد که بالقوه بتواند در آن شرایط ذهن اشخاص متعارف را منحرف سازد و موجب فریب آنها شود و یا لااقل نسبت به مجنی علیه فریبنده باشد به عبارت دیگر وسیله متقلبانه نباید به گونه ای باشد که خلاف واقع بودن آن وضوحا یا به سهولت قابل تشخیص باشد و هر فردی یا لااقل شخص طرف جرم بی اساس بودن آن را درک نماید . همچنین وسایل متقلبانه نمی تواند از مصادیق ابراز ارعاب و ترس و تهدید باشد زیرا در کلاهبرداری وسایل متقلبانه به قصد فریب زدن طرف و به منظور حصول رضایت وی جهت تسلیم مال مورد نظر است در صورتیکه اگر تهدید منجر به تسیلم مال منظور به تهدید کننده شود چنین تسلیمی توام با حصول رضایت مالباخته نخواهد بود .(خان زاده،۱۳۹۲،۶۳).
ضابطه تشخیص متقلبانه بودن وسایل ،نوعی مراجعه به عرف می باشد.توسل به وسایل متقلبانه باید مقدم بر تحصیل مال و برای تحصیل مال صورت گیرد لذا بکار گرفتن وسیله متقلبانه باید قبل از تحصیل مال باشد بنابراین چنانچه شخصی که مالی را از دیگری به طریق عادی دریافت نموده است پس از آن و به هنگام استرداد مال به وسایل متقلبانه متوسل شود و آن را مسترد نکرده بلکه به نفع خود ضبط نماید کلاهبردار تلقی نمی شود . توسل به وسایل متقلبانه ممکن است به نحوه مستقیم از جانب شخص مرتکب صورت پذیرد یا اینکه توسط شخص ثالثی به عمل آید و چنانچه در این اقدام مرتکب و ثالث تبانی نمایند شرکت در جرم تحقق می یابد و اینبزه نسبت به ثالث نیز مترتب می شود اما اگر اقدامات ثالث منحصرا در حد کمک و مساعدت و در حدود قلمرو شقوق مختلف ماده ۴۳ قانون مجازات اسلامی باشد معاونت در جرم محقق می گردد (سالاری،۱۳۸۶،۲۹).
نظر به اینکه احصای وسایل تقلبی نه ممکن است و نه ضروری قانونگدار ایران منحصرا به احصای مصادیق مشهور و متداول زمان آغازین تصویب قانون ۱۳۰۴ بسنده نموده است هر چند که در طول سالها ی پس از آن بر حسب تطورات صنعتی و تحولات حیات اجتماعی و مقتضیات مصالح مدنی به هنگام تفسیر و اعمال اصلاحات در قانون مذکور حوزه وسایل متقلبانه را تعمیم و توسعه داده است در ماده ۲۳۸ مجازات عمومی ۱۳۰۴ دو نوع وسیله متقلبانه مورد حکم واقع شده بود و دیگری متعاقب آن قید و محصور به اهدافی می شد که در قانون ذکر شده بود و این خود ابهاماتی را در خصوص این وسایل و تمثیلی یا حصری بودن آنه پدید آورده بود اما پس از تصویب ماده واحده تفسیر ماده ۲۳۸ در سال ۱۳۱۴ برخی از مصادیق که ورود آنها تا آن زمان در زمره وسایل متقلبانه مذکور در ماده ۲۳۸ ق.م.ع مورد شبهه و تردید بود رسما داخل در آنه قرار گرفت و متعاقب آن رویه قضایی نیز توسل متقلبانه در محاکم و ادارات دولتی را که منجر به تحصیل مال غیر شود مشمول عنوان کلاهبرداری دانست .مجددا در اصلاحیه صورت پدیرفته در سال ۱۳۵۲ مقنن ضمن اصلاح متن ماده ۲۳۸ با افزودن عبارت یا وسایل تقلبی دیگر به مصادیق وسایل متقلبانه مذکور در این ماده نه تنها قلمرو این مصادیق را پیش از پیش گسترش داد بلکه تصریحا آنها را از حالت انحصار خارج نموده و تصویری تمثیلی به آنها بخشیده است کما اینکه قانونگذار نیز از این نظر تبعیت کرده و در ماده ۱۱۶قانون تعزیرات مصوب ۱۳۶۲ و سپس در ماده ۱ قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشا و اختلاس و کلاهبرداری که در حال حاضر به عنوان رکن قانونی کلاهبرداری شناخته می شود این امر را مراعات کرد .وسایل مورد استفاده کلاهبردار به دو نحومتقلبانه اند یا از نظر شکل و ظاهر و یا از نظر محتوا (حبیب زاده ،۱۳۸۹،۵۳).
وسایل متقلبانه یا احصا شده و معین هستند که به موجب ماده ۱ قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشا و اختلاس و کلاهبرداری به شش نوع به شرح ذیل می باشند:
۱.مغرور کردن مردم به وجود شرکتها یا تجارتخانه ها یا کارخانه ها یا موسسات موهوم
الف)منظور از شرکت ها اعم از تجاری و غیر تجاری
ب) تجارتخانه ها نیز به محل اشتغال به کار تجارت اطلاق می شود
پ)کارخانه ها مبین انواع کارخانه اعم از صنعتی نیمه صنعتی و غیر صنعتی است که ممکن است جنبه تجاری صنعتی و فلاحتی یا خدماتی داشته باشد
ت) موسسات اعم از تجاری صنعتی تولیدی خدماتی بانکی کارگشایی اخذ پذیرش و امثال آن باشد
ث) قید موهوم بودن مختص موسسات نبوده وبه تمامی مصادیق ماقبل آن بر می گردد
۴.ترساندن مردم از حوادث و پیشامدهای غیر واقع
۵.اختیار کردن اسم مجعول
وسایل متقلبانه ممکن است به صورت احصا نشده و غیر معین باشند که در قانون از آن به عنوان وسایل متقلبانه دیگر نامبرده شده است . استفاده از هر گونه وسیله ای که عرفا وسیله متقلبانه محسوب گردد می تواند موجب تحقق عنصر مادی جرم کلاهبرداری شود از قبیل ایجاد خطر مصنوعی و گرفتن پول از شرکت بیمه . تظاهر به معلولیت یا ناتوانی جهت دریافت مزایا یا اعانات از سازمانهای ذی ربط و….(خان زاده،۱۳۸۹،۴۲).
اغفال شدن مجنی علیه که اعم از شخص حقیقی و حقوقی است یکی از وجوه مشخصه بارز و متمایز کلاهبرداری از سایر جرایم علیه اموال می باشد لذا تا زمانی که مال باخته مورد اغفال واقع نشود و به طور طبیعی و با اراده آزاد مال خود را به کلاهبردار تسلیم ننماید کلاهبرداری واقع نشده است . تحصیل مال به عنوان تحقق نتیجه یکی دیگر از شرایط رکن مادی جرم کلاهبرداری می باشد و با توجه به اینکه کلاهبرداری جرم مقید می باشد لذا حصول نتیجه در آن شرط می باشد . وجود رابطه سببیت فی مابین رفتار مجرمانه مرتکب و تسلیم مال از سوی مجنی علیه و تحصیل و استیلا بر آن از طرف کلاهبردار یکی از مهمترین شروط اساسی جرم است .مورد تحصیل و نتیجتا موضوع کلاهبرداری مال اعم از منقول و غیر منقول است کما اینکه این امر از اطلاق واژه مال و نیز در تعریف ارائه شده از این جرم نیز مستفاد می شود . به منظور محقق شدن استیلا و تحقق تحصیل استفاده مستولی از مال ضروری نیست ولی به هر حال تحصیل (تصاحب) باید به قصد استیلا نه استرداد باشد . اعم از اینکه تحصیل بالمباشره یا با لتسبیب صورت پذیرد . از آنجا که تحصیل به معنی تصرف اختصاص به حقوق عینی دارد خدمات و منافع را شامل نمی شود لذا تحصیل متقلبانه خدمات یا منافع صرف مشمول بزه کلاهبرداری نمی گردد هرچند که مقتضیات انقلاب علمی عصر حاضر و پیدایش جرایم رایانه ای خلاف آنرا اقتضا دارد لذا بعید نیست که در آینده ای نه چندان دور قوانین و مقررات کلاهبرداری از این حیث متحول و دگرگون شود. موضوع جرم کلاهبرداری مال است بنابراین موضوع تحصیل به عنوان تحقق نتیجه به تبعیت از موضوع کلاهبرداری مال می باشد هرچند که حسب مورد ممکن است این تحصیل مال و نتیجه غایی در دو مرحله و یا مستقیما در یک مرحله صورت پذیرد .(سالاری،۱۳۸۶،۳۶) .
نتیجه ای که حصول آن برای تحقق جرم کلاهبرداری ضروری می باشد دو جنبه دارد که در صورت فقدان هر یک جرم کلاهبرداری محقق نمی شود : ۱- ورود ضرر مادی به قربانی ۲-انتفاع کلاهبردار یا شخص مورد نظر وی . مساله دیگری که در عنصر مادی جرم کلاهبرداری حائز اهمیت است متعلق بودن مال موضوع جرم به غیر از وجوه مشترک و معمول علیه اموال است . مراد از تعلق مال به غیر اعم است از اینکه تعلق مشروع و مالکانه یا مبتنی بر تصرفی مادون از طرف مالک و یا متاثر از حکم قانون و یا انعقاد عقد یا قراردادی فی مابین طرفین باشد .نتیجتا خروج و تحصیل متقلبانه مال متعلق به عنوان اجاره یا اجاره یا عاریه یا ودیعه یا وکالت و یا رهن و امثال آن در اختیار اوست عمل کلاهبرداری محسوب می شود .لذا تعلق مال حاصل شده به غیر حاوی دو مطلب در بطن خود می باشد یکی عدم تعلق مال تحصیل شده به کلاهبردار و دیگری تعلق داشتن به غیر یعنی دارا بودن مالک ( سالاری ،۱۳۸۶،۴۲)
از آنجا که کلاهبرداری از جمله جرایم مقید است وجود رابطه سببیت در آن بین فعل مجرمانه و نتیجه حاصله از جرم همانند سایر جرایم مقید ضرورت دارد . بنابراین چنانچه مال منظور بدون استفاده از وسایل متقلبانه تحصیل شود یا اینکه به رغم اعمال وسایل متقلبانه مجنی علیه به لحاظ علم بدین امر فریفته نشده باشد و مال خویش را صرفا به جهت دیگری مثلا به لحاظ عدم نیاز و اعراض و یا مساعدت به مرتکب تسلیم نموده باشد به اعتبار عدم وجود یا قطع رابطه سبببیت بزه کلاهبرداری تحقق نمی یابد (خان زاده،۱۳۹۲،۲۶).
سیر تاریخ تحولات رکن معنوی جرم کلاهبرداری :
کلاهبرداری از جرایم عمدی است و برای تحقق آن علاوه بر قصد عام در ارتکاب عمل متقلبانه قصد خاص بردن مال غیر هم باید وجود داشته باشد. (حبیب زاده ،۱۳۸۹،۱۹).
لذا عنصر روانی جرم کلاهبرداری از اجزا سوء نیت عام . سوء نیت خاص . علم به تقلبی بودن وسیله جرم و عدم علم مجنی علیه به متقلبانه بودن وسیله تشکیل می شود منظور از سوء نیت عام اراده خود آگاه فرد در ارتکاب عمل مجرمانه و در واقع عمد در فعل است . سوء نیت عام قصد ارتکاب عمل مادی یعنی عمد در توسل به وسایل متقلبانه است .و سوء نیت خاص قصد رسیدن به نتیجه یعنی بردن مال دیگری است. لذا قصد بردن مال خاص یا مقدار معین از مال خاص یا مال مشخص معین در تحقق سوء نیت خاص و کلاهبرداری ملاک نمی باشد و انگیزه و داعی هر چند مقبول و موجه باشد موجب توجیه عملیات متقلبانه نگردیده و نافی تحقق جرم کلاهبرداری نیست .بنابر این با توجه به اینکه مقدمه تحصیل مال غیر در بزه کلاهبرداری مستلزم اغفال و متقاعد نمودن مجنی علیه مبنی بر تسلیم مالش به کلاهبردار می باشد بدین اعتبار اغفال مالباخته بر استعمال وسایل متقلبانه توسط مرتکب و وجود سوء نیت عام وی دلالت دارد مگر اینکه ثابت شود که مشارالیه عالم به متقلبانه بودن وسایل نبوده و یا اینکه بنا به دلایلی در حین ارتکاب عمل فاقد اراده بوده است.از طرف دیگر تحصیل و استیلا بر مال غیر که متعاقب تسلیم آن به مرتکب واقع می شود حاکی از وجود سوء نیت خاص او وگویای تحقق عینی و مظهر خارجی آن است مگر اینکه اثبات گردد که نامبرده علم به تعلق مال به دیگری نداشته و یا اینکه حسن نیت داشته باشد.(خان زاده،۱۳۹۲،۵۲).
۲-۱۷ . رفتار صنعت بیمه دنیا در مقابله با کلاهبرداری های بیمه ای
افزایش کلاهبرداری در بیمه های سرقت اتومبیل و ادعای خسارات زیاد در این زمینه باعث تاسیس واحدهای تجسسی خاص[۳۳] در دهه ۱۹۸۰ در شرکت های بیمه گردید . بروز نگرانی ها در زمینه کلاهبرداری بیمه ای در دهه ۱۹۸۰ در انگلستان ، توجه همه را به ادعاهای خسارت در زمینه بیمه های مسافرتی ، اتومبیل ، منازل و مسئولیت به خود جلب نمود. نهایتاً در اواخر دهه ۱۹۸۰ توافق عمومی در زمینه مسئله کلاهبرداری ایجاد گردید. ولی در هشت کشور مختلف از جمله آمریکا و کانادا روش های مختلف و پیشرفته ای در پیش گرفته شد. مطالعات میدانی در زمینه کلاهبرداری بین سال های ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۷ در آمریکا توسط اتحادیه های بیمه ای انجام گردید. همچنین مؤسسات گوناگونی در کانادا، استرالیا ، نیوزلند و اسپانیا نیز به بررسی و تحقیق در زمینه ریسک های کلاهبرداری پرداختند. در برخی موارد واحدهای متمرکزی جهت ارتقای راه حل ها برای مقابله با کلاهبرداری بیمه ای شکل گرفتند که از جمله آنها می توان موسسه بین المللی مقابله با کلاهبرداری بیمه ای[۳۴] ، اتحادیه مقابله با کلاهبرداری بیمه ای[۳۵] در سال ۱۹۹۳ در آمریکا ، کمیته مبارزه با کلاهبرداری بیمه ای در اروپا و کمیته مبارزه با کلاهبرداری بیمه ای در کانادا را نام برد( درینگ و همکاران[۳۶]،۲۰۰۶،۱۶).
به دنبال تاسیس این گونه مؤسسات ، تحقیقات گوناگونی به طبقه بندی و معرفی مسئله کلاهبرداری در زمینه بیمه های خودرو اقدام نمودند. بسیاری از تحقیقات دانشگاهی نیز به بررسی کلاهبرداری های بیمه ای در زمینه بیمه های خودرو ، درمان ، مسئولیت و اموال پرداختند.در این تحقیقات تعاریف مختلفی از کلاهبرداری بیمه ای مبنای عمل قرار گرفته بود. اساساً منظور از آنها هر گونه فریبی بود که منجر به افزایش ادعای خسارت از شرکت های بیمه ای بیش از حالت عادی می شد اعم از این که باعث تحت پوشش قرار دادن خسارات غیر قابل پرداخت یا خسارات جعلی می گردید. انواع خسارت ها در زمینه بیمه های خودرو و بیمه های مسئولیت مدنی طبق جدول زیر دسته بندی شده بودند:
خسارت خودرو | خسارات مسئولیت مدنی |
تصادفات برنامه ریزی شده | مصدومیت تعمدی |
ادعای خسارتی که تصادفی صورت نگرفته است. | مصدومیت جعلی |
ادعای خسارت مضاعف برای یک حادثه و مصدومیت |
این فیلم، فاقد موسیقی متن است. حتی در تیتراژ ابتدایی و انتهایی از موسیقی متن استفاده نشده است. این ویژگی یعنی نداشتن موسیقی از پیش ساخته شده، حضور بزرگسالان را در فیلم حذف می کند. در قسمت هایی از انیمیشن، سرودهایی که خود کودکان می خوانند باعث می شود که خلأ بعد موسیقیایی در انیمیشن دیده نشود. در واقع موسیقی انیمیشن توسط خود کودکان نواخته می شود. این ویژگی یکی دیگر از شاخصه هایی است که انیمیشن پرنده ماه را هرچه بیشتر به فضای ذهنی کودکان نزدیک می کند.
می توان به طور کلی اینگونه نتیجه گرفت که، هابلی ها در نمایش فضای تخیلی کودکان بسیار موفق عمل نموده اند. آنها با مهارت از تمام المان هایی که بازی ها و رویاهای کودکان را نشان می دهد، استفاده کرده اند. این انیمیشن بیننده را با خود همراه کرده و او را با ظرافت به درون کودکی ناب می برد. این فیلم یکی از برجسته ترین نمونه های انیمیشن مستند می باشد، زیرا در نمایش خیال و واقعیت و پیوستن این دو امر متضاد، بخوبی عمل نموده است.
تصویر شماره ۱۳-۴ انیمیشن پرنده ماه
بازماندگان[۱۳۳] (۱۹۷۷) (تصاویر ۱۴-۱۵)
شیلا سوفیان[۱۳۴]سازنده انیمیشن های مستند فراوانی بر پایه مصاحبه هایش از افراد مختلف می باشد. در انیمیشن بازماندگان، وی در تلاش است تا با بهره گرفتن از استعاره های بصری و انیمیشن انتزاعی، صدای افراد حاضر در فیلم را جان بخشی نماید. سوفیان خود شیوه پویانمایی آثارش را طراحی هایی مابین سبک فراواقعی و اکسپرسیونیسم می داند. وی بطور همزمان هم به صدای افراد تجسم می بخشد و هم معنا و تفسیر صحبت های آنان را به تصویر می کشد.
برای ساخت انیمیشن بازماندگان، سوفیان از تعدادی از قربانیان خشونت های خانوادگی و همچنین یکی از متخصاصان این زمینه، مصاحبه می گیرد. وی قسمت های مختلف این مصاحبه ها را برای ساخت این انیمیشن ۱۶ دقیقه ای در کنار یکدیگر قرار داده است. می توان گفت که شیوه تصویرسازی اثر، هم سمبولیک و هم بسیار تخیلی می باشد. سوفیان در این انیمیشن نیز مانند باقی آثارش، جریانی سیال میان تجسم دقیق برخی از کلمات و جملات افراد مصاحبه شونده، و مفاهیم انتزاعی پنهان در صحبت ها و صدایشان، ایجاد نموده است. از سوی دیگر در این فیلم، تصاویر افکار مصاحبه شوندگان که در صحبت هایشان بطور ضمنی به آنها اشاره می کنند را، با وضوح تمام نمایش می دهد.
این انیمیشن با به تصویر کشیدن مستند مشکلات و تجربیات زنان قربانی خشونت خانوادگی، یکی از تاثیرگذارترین نمونه های ساخته شده انیمیشن مستند می باشد. چرا که سوفیان شیوه ای برای ساخت این انیمیشن برگزیده است که نه تنها جنبه مستند اثر را حفظ می کند بلکه، با طراحی های زیبا و تاثیرگذار از لحاظ مفهومی و هنری نیز جایگاه شاخصی دارد.
با اینکه طراحی و فضا سازی بسیار ساده و به دور از هر پیچیدگی ای انجام شده است، از لحاظ بصری بسیار تاثیرگذار است. چرا که نمایش دهنده احساسات و لایه های پنهانی و درونی زنان قربانی خشونت است. از آنجائیکه این شیوه ساخت انیمیشن مستند برخلاف تکنیک های کاملا واقع گرا مانند روتوسکوپی و موشن کپچر به گونه ای ظریف احساسات کارگردان اثر را نیز در مورد موضوع نمایش می دهد، می توان اینگونه نتیجه گرفت که برای ساخت فیلم هایی که جنبه آگاهی سازی و تاثیر گذاری در آنها مهمتر است، شیوه مناسب تری در ساخت انیمیشن مستند می باشد و سوفیان به خوبی از پس اجرای این شیوه د این انیمیشن برآمده است.
تصویر شماره ۱۴-۴ انیمیشن بازماندگان
زیبایی شناسی انیمیشن بازماندگان
سوفیان غالبا تکنیک هایی را برای خلق آثارش برمی گزیند که سیالی و حرکات انتقالی نرم بین تصاویر کار را ایجاد کند. به همین دلیل نه تنها تک تک تصاویر معنی و مفهوم خود را دارند بلکه دگردیسی و تبدیل یک تصویر به تصویری دیگر، خود بر معنا و زیبایی فیلم می افزاید. وی به همین منظور در انیمیشن بازماندگان از طراحی دستی استفاده می کند، زیرا به او برای تغییر فرم و تبدیل تصاویر آزادی کامل می بخشد.
تصویر شماره۱۵- ۴ انیمیشن بازماندگان
وی در آثارش از تکنیک مورف[۱۳۵] بسیار استفاده می کند. همانگونه که می دانیم در این تکنیک به مهارتی فرا تر از تبدیل صرف تصاویر به یکدیگر نیاز است و باید هماهنگی و تجانس زیادی میان تصاویر مختلف که در پی یکدیگر می آیند، وجود داشته باشد. وی به شیوه ای بسیار ماهرانه ازین تکنیک در کارهایش و به ویژه در انیمیشن بازماندگان، استفاده نموده است.
سوفیان اغلب در انیمیشن هایش تکنیک ها و ابزار گوناگونی را، با توجه به موضوع مورد نظرش و همچنین فضای کار انتخاب می کند. همانگونه که گفته شد، وی برای طراحی انیمیشن بازماندگان، تصاویر را با طراحی دستی و به وسیله مداد شمعی خلق نمود. زبری و بافت مومی تصاویر، به این صورت ایجاد شده است. سادگی تکنیک انیمیشن و کودکانه بودن و حس پاکی که در طراحی ها موج می زند، در عین اینکه بی رحمی و خشونت را نمایش می دهد، حسی دوستانه و صمیمانه به فضای کار می بخشد. سوفیان به زیبایی ازین تضاد استفاده نموده است و بیننده را با موضوع و فضای کار بخوبی درگیر می نماید.
حرکات دوربین در این انیمیشن، با مهارت بسیاری انجام شده است. سوفیان با بهره گرفتن از زوم ها و بزرگ نمایی های به جا و به موقع در صحنه های مختلف، بر مقصود و منظورش تاکید می کند.از آنجائیکه این انیمیشن از روال داستان سرایی پرهیز می کند و طبق اصول اکثر فیلم های مستند از حاشیه پردازی پیش گیری می نماید، این بزرگ نمایی ها و تاکیدات، در رساندن پیام کارگردان کمک شایانی می نماید.
همانگونه که اشاره شد، این فیلم به روایت مستند مشکلات زنانی می پردازد که قربانی خشونت های خانوادگی شده اند.مشکلات و تجاربشان را در فیلم به تصویر می کشد و نقشی آگاهی دهنده و آموزنده را در این راستا ایفا می کند. بدین منظور سوفیان در طراحی فضا و شخصیت های این انیمیشن، بیشتر از خطوط نرم و دوار که نشان دهنده شخصیت و خصوصیات زنانه است، استفاده می کند.
در این انیمیشن سوفیان، زنانی را که با آنها مصاحبه نموده است به گونه ای به تصویر می کشد که هیچ شباهتی به خودشان ندارد. این زنان به دلیل مشکلاتی که برایشان ایجاد شده است با نمایش تصویر واقعی شان مخالف بوده اند، در نتیجه سوفیان تصمیم می گیرد که آنها را به گونه ای طراحی کند که ناشناس باقی بمانند. وی همچنین، شیوه ای ساده را برای تصویر سازی برمی گزیند که تا حد امکان مخاطبان بیشتری در سرتاسر جهان برای همدردی با زنانی که در شرایطی اینچنینی قرار دارند، با اثر ارتباط برقرار نمایند. برای نزدیک شدن بیشتربه این اهداف، وی برای نمایش دیدگاه های مختلف هریک از این زنان، شخصیت های متعدد و مختلفی را طراحی می کند، به همین دلیل قابل تشخیص نیست که کدام صدا مربوط به کدام شخصیت طراحی شده است. در نتیجه، شخصیت ها فقط نماینده زنان به طور عام هستند و شباهتی به زنان مصاحبه شونده ندارند. نمایش نژادهای مختلف و خصوصیات فیزیکی متفاوت به کلی و جهانشمول بودن تصاویر کمک شایانی نموده است، درنتیجه این پیام را متبادر می کند که قربانیان خشونت های خانوادگی می توانند از هر نژاد و با هر ویژگی ظاهری باشند.
فیلم از لحاظ ضرب آهنگ و ریتم، بسیار تند است. در نتیجه خلا فکری برای بیننده در طول فیلم برای نتیجه گیری و قضاوت های ممکن، ایجاد نمی شود. این شیوه باعث می شود که بیننده درگیر افکار و تعصبات ذهنی نشده و بدون پیش داوری تا انتهای فیلم به عنوان یک شاهد باقی بماند. این موضوع به جنبه مستند فیلم کمک شایانی می نماید. چرا که یکی از اهداف فیلم های مستند، آگاه سازی و آموزش انسان ها، بدون دخالت افکار و تعصبات کارگردان و بیننده است.
سوفیان به طور کلی در این انیمیشن از رنگ های کم و ترکیب خاکستری های مختلف، استفاده کرده است. این موضوع باعث می شود که، تاثیر صدای مصاحبه شوندگان بر بیننده افزایش یابد. به بیانی دیگر، بیننده کمتر درگیر فضاهای رنگی و تاثیرات بصری شده و تمرکز بیشتری بر روی صحبت های افراد حاضر در فیلم دارد. یکی از اهداف کارگردان این انیمیشن همسان سازی احساسات مخاطبان با افراد آسیب دیده بوده است، به همین دلیل استفاده از فضاهای خلوت، جزئیات کم و رنگ های خاکستری، روند همسان سازی و همذات پنداری را تسهیل می نماید.
به طور کلی سوفیان در راستای نمایش مشکلات و معضلات زنان آسیب دیده، به خوبی عمل کرده است. وی با بهره گرفتن از ساده ترین ابزارها و شیوه های تولید انیمیشن، پیام خود را که همانا توجه هرچه بیشتر به اینگونه معضلات موجود در بطن برخی از جوامع است، به نمایش کشیده است.
فصل پنجم: نتیجه گیری
در این تحقیق سعی بر این بوده است که قدمی در راستای شناساندن هرچه بهتر انیمیشن مستند و توانایی های آن در نمایش واقعیت برداشته شود. همواره بحث های متعددی پیرامون این سبک از انیمیشن، در محافل گوناگون آکادمیک و سینمایی در جریان بوده است که نتیجتأ، باعث ایجاد تردید در ماهیت و اصالت این سبک سینمایی گردیده است. برخی از محققین همچنان انیمیشن مستند را به عنوان زیر مجموعه ای از سینمای مستند می دانند که کاربرد آن تنها برای نمایش رخدادهایی است که امکان ضبط آنها به وسیله دوربین وجود ندارد و در مقابل، عده ای دیگر از محققین مستند انیمیشنی را به عنوان سبکی مستقل از سینمای مستند بر می شمارند.
با وجود اختلاف نظرها در این زمینه، ما شاهد رواج هرچه بیشتر انیمیشن مستند در سال های اخیر، و حضور چشمگیر فیلم هایی با این سبک سینمایی در جشنواره های مطرح جهانی هستیم. آثار موفقی که در این سبک ارائه شده است ما را بر این می دارد، تا به قابلیت ها و توانمندی های منحصر به فرد انیمیشن مستند نگاهی تازه بیاندازیم.
از دیدگاه زیبایی شناسی، انیمیشن مستند ترکیبی جذاب از واقعیت مرسوم در سینمای مستند و تخیلات و درونیات سازنده فیلم و یا سوژه مورد نظر، ارائه می دهد. ترکیبی که با وجود سایه ای از خیال، همچنان به حقیقت متعهد می ماند. مرزهای واقعیتی را که تا پیش از این به طور ناقص، تنها از دریچه دوربین فیلمبرداری کارگردان فیلم مستند ارائه می شد، تا جایی