الف:قرار دادن استانداردهای بسیار افراطی برای خود “ضمن سخنرانی نباید حتی یک کلمه هم اشتباه کنم".
ب:باورهای مشروط درباره خود “اگر هنگام سخنرانی مکث کنم دیگران فکر می کنند که من احمقم".
ج:باورهای نامشروط درباره خود “من عجیب و غریب و شکست خورده هستم".
داشتن چنین باورهایی باعث می شود افراد،جهان اجتماعی را خطرناک ادراک کنند و به طور طبیعی علائم شناختی،فیزیولوژیکی و رفتاری اضطراب را تجربه کنند. کلارک و ولز معتقدند که چندین عامل باعث می شود تا افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی نتوانند باورهای خود را به بوته آزمایش بگذارند:
عامل اصلی توجه متمرکز بر خود[۴۹] و تمایل به دیدن خود به عنوان شیء اجتماعی است.عامل دوم رفتارهای ایمنی بخش[۵۰] است.گرچه اضطراب اجتماعی با اجتناب از موقعیت های اجتماعی و عملکردی همراه است،تعداد کمی از این افراد از لحاظ اجتماعی کاملا منزوی هستند.آن ها با انتخاب و بر اساس ضرورت وارد موقعیت های اجتماعی می شوند،اما از استراتژی ها یا رفتارهای ایمنی بخش استفاده می کنند که اغلب اثرات متناقض دارد و به طور عملی باعث می شود تا احتمال وقوع پیامد منفی رفتار بیشتر شود و عامل مهم دیگر که نه در جریان موقعیت های اجتماعی بلکه در پیش بینی این موقعیت ها و حتی پس از وقوع آن ها رخ می دهد.این افراد قبل از ورود به موقعیت ها اضطراب انتظاری[۵۱] شدیدی را تجربه می کنند.آن ها میزان وقوع پیامدهای منفی را بیش از حد تلقی می کنند،از این رو میزان توجه متمرکز برخود و رفتارهای ایمنی بخش افزایش می یابد(کلارک و ولز،۱۹۹۵؛به نقل از محمدی و همکاران،۱۳۹۲).
۲-۲-۵-۲- مدل شناختی-رفتاری رپ و هیمبرگ [۵۲]
این مدل بر این فرض است که پیش بینی موقعیت یا خود موقعیت مفروضه هایی را در ذهن افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی فعال می کند.این افراد باور دارند که در موقعیت های اجتماعی به طور غیرموجه عمل خواهند کرد؛به طوری که به پیامدهای اجتماعی نامطلوبی منجر می شود.آن ها آن چه را که انتظار رخ دادن آن را دارند،در ذهن مرور می کنند،حوادث منفی گذشته را به خاطر می آورند و خودشان را در موقعیت های قبلی تصور می کنند و انتظار عملکرد ضعیف را از خودشان دارند.آن ها تلاش می کنند تا این خطرات را با برگرداندن توجه به سمت خودشان و به سمت اطلاعات تهدیدآمیز دریافت شده از محیط مدیریت کنند.در موقعیت های اجتماعی نیز استانداردهایی را برای خود قرار می دهند،چون بر این باورند که اطرافیان آن ها را مورد ارزیابی قرار می دهند و ادراک خود را از عملکرد خودشان بر خلاف استاندارد های مدون خود ارزیابی می کنند.زمانی که آن ها فکر می کنند به آن حد مطلوب نرسیده اند،احتمال ارزیابی منفی افزایش می یابد و اضطراب آن ها زیاد می شود.این مدل بر این فرض استوار است که افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی اهمیت بسیار بالایی بر تاثیر بر دیگران قائلند،از این رو چنین دیدگاهی باعث می شود تا آن ها دیگران را بیش ازحد نقاد در نظر بگیرند(رپ و هیمبرگ،۱۹۹۷؛ به نقل از محمدی و همکاران،۱۳۹۲).
۲-۲-۵-۳- مدل هافمن و بارلو[۵۳]
طبق این مدل انسان ها از لحاظ تکاملی نسبت به خشم و انتقاد و سایر شاخص های طرد اجتماعی حساس هستند.بر اساس این مدل استعداد ژنتیکی برای اضطراب اجتماعی اختصاصی نیست،بلکه اغلب مرتبط با متغیرهای سرشتی خاص مثل خجالت است که ارتباط زیادی با اضطراب اجتماعی دارند.این مدل فرض می کند که حوادث به نسبت جزئی زندگی مثل تعامل های اجتماعی یا عملکردی منجر به اضطراب می شوند،به ویژه اگر هشداری با این وقایع پیوند یابد.سپس این عوامل زمینه را برای اینکه هشدارهای درست یا اشتباه شکل بگیرند،آماده می کنند.فرض آن ها بر این است که هشدارهای صحیح اغلب به سمت زیرگونه نافراگیر (خاص،موقعیتی)اختلال اضطراب اجتماعی پیش می رود.هافمن و بارلو معتقدند افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی نافراگیر مانند افراد مبتلا به فوبی خاص واکنش های ترس بیشتری را تجربه می کنند،در حالی که افراد زیرگونه فراگیر پاسخ های اضطرابی بیشتری را بروز می دهند و ممکن است همراه با احساس های خجالت و شرم باشد.طبق این مدل زیرگونه فراگیر بدون هشدار رخ می دهد یا از این طریق هشدار های اشتباهی مرتبط با موقعیت های مرتبط با ارزیابی اجتماعی برانگیخته می شود(هافمن و بارلو،۲۰۰۲، به نقل از محمدی و همکاران،۱۳۹۲).
۲-۲-۵-۴- مدل کایمبرال[۵۴]
این مدل مبتنی بر نظریه حساسیت به تقویت[۵۵] طراحی شده است.این نظریه مبتنی بر بیولوژی شخصیت است که سه زیر سیستم عمده در مغز را زیربنای تفاوت های فردی در افراد می داند.این سیستم های مغزی عبارتست از: سیستم جنگ-گریز-توقف(FFFS)[56]،سیستم تماس رفتاری(BAS)[57] و سیستم بازداری رفتاری(BIS)[58].نظریه پردازان این حوزه ساختارهای مغزی متفاوتی را در هر یک از این سه سیستم دخیل می دانند و جایگاه های متفاوتی را در آسیب شناسی اختلالات هیجانی در این سه سیستم فرض می کنند.این مدل بر این فرض است هم علل نزدیک هم علل دور باعث اختلال اضطراب اجتماعی فراگیر می شود.علل دور شامل عوامل تاریخی است که به حساسیت بالای FFFS و BIS منجر می شود(برای مثال،ژن ها و تجربیات گذشته)،در حالی که علل نزدیک عواملی هستند که به طور مستقیم منجر به اضطراب و اجتناب اجتماعی می شوند(برای مثال،موقعیت های فعلی،سطح فعلی حساسیت BIS و FFFS).مدل فعلی بر این فرض است تمامی این عوامل به سبک متقابل و پیچیده ای با هم تعامل دارند و منجر به ایجاد و تداوم اختلال اضطراب اجتماعی می شوند.عوامل ژنتیکی،سرشت،تجربه های اجتماعی حساسیت زا و خوگیری زا،تجربه های استرس زا و حساسیت پایینBAS جزء عوامل دور برای ایجاد اضطراب اجتماعی و متغیرهای موقعیتی،تفاوت افراد در حساسیتFFFS و BIS و پردازش اطلاعات،استرسورها و عوامل نگهدارنده شامل پردازش سوگیرانه اطلاعات،رفتارهای اجتنابی و عملکرد ضعیف در موقعیت های اجتماعی جزء عوامل نزدیک برای ایجاد و تداوم اختلال اضطراب اجتماعی است (کایمبرل،۲۰۰۸؛به نقل از محمدی و همکاران،۱۳۹۲).
۲-۲-۵-۵- مدل رپ و اسپنس[۵۹]
این مدل،مدلی جامع بر اساس رویکرد ابعادی به اختلال اضطراب اجتماعی است.این مدل فرض می کند که ترکیبی از عوامل ژنتیکی اختصاصی و مشترک به صورت هیجان مداری عمومی(عاطفه منفی یا نوروتیسم) ابراز می شوند.در این مدل،اضطراب اجتماعی در یک پیوستار بررسی می شود.اختلال اضطراب اجتماعی در انتهای پیوستار قرار می گیرد.از موضع رپ و اسپنس عوامل ژنتیکی در سبب شناسی این اختلال مهم هستند.طبق این مدل تشخیص اضطراب اجتماعی بستگی به این دارد که فرد در چه جایگاهی از این پیوستار قرار بگیرد و اختلال چه میزان از ناراحتی،تداخل و آسیب را در زندگی فرد ایجاد کند.مشخص است که مداخله در زندگی تحت تاثیر شدت اختلال،سن،جنسیت و اهداف زندگی و فرهنگ قرار دارد.در این مدل،تاثیر عواملی مثل تعاملات والد/کودک نیز در اختلال اضطراب اجتماعی قابل توجه است.حمایت افراطی والدین،الگوگیری فرزندان از آنها به طور معنی دار در افراد تاثیر می گذارد(رپ و اسپنس،۲۰۰۴؛ به نقل از محمدی و همکاران،۱۳۹۲).
۲-۲-۵-۶- ارزیابی مدل های سبب شناسی اختلال اضطراب اجتماعی
مدل های شناختی اغلب بر تداوم اختلال اضطراب اجتماعی تأکید دارند و کمتر به شکل گیری این اختلال پرداخته اند.تمرکز عمده این مدل ها بر تأثیرات نزدیک مثل سوگیری در قضاوت و حافظه و تعبیر محرک های اجتماعی است (رپ و هیمبرگ، ۱۹۹۷).
اما مدل کایمبرل دارای خصوصیات زیر است:
الف) دامنه گسترده ای از عوامل را یک پارچه کرده است، ب) دانش روز در مورد نظریه حساسیت به تقویت در آن لحاظ شده است، پ) تبیینی برای تمایز بین زیر گونه های اختلال اضطراب اجتماعی فراهم می کند، ت) نقش استروسور های عمومی را در شکل گیری اختلال اضطراب اجتماعی در نظر گرفته است، ث) چهارچوب مبتنی بر بیولوژی برای فهم بنیاد های شناختی این اختلال فراهم کرده است، ج) شرایطی را که احتمال ظهور این سوگیری های شناختی وجود دارد، پیش بینی می کند. این مدل نسبت به سایر مدل ها در ویژگی اختصاصی بودن منحصر به فرد است.
هافمن و بارلو نیز به صراحت به نقش تکامل تأکید کرده اند. این مدل تلفیقی از رویکرد های مطرح در آسیب شناسی اختلال اضطراب اجتماعی است که با دقت در کنار همدیگر قرار گرفته اند. این مدل تبیین روشنی از عوامل رفتاری، شناختی و الگوهای زیستی ارائه می دهد. همچنین این مدل نقش مهارت های اجتماعی ضعیف را نیز در ایجاد اختلال اضطراب اجتماعی مد نظر داشته است.
در نهایت، مدل رپ و اسپنس از ویژگی جامعیت برخوردار است.این مدل بر اساس رویکرد ابعادی در آسیب شناسی طراحی شده است. این مدل قصد دارد تا تبیین روشنی از طیف اختلال اضطراب اجتماعی ارائه دهد و اضطراب اجتماعی را در یک پیوستار قرار می دهد. علاوه بر این، به نقش عوامل مختلف اشاره شده است، به ویژه عوامل فرهنگی جایگاه ویژه ای در این مدل دارد.
۲-۲-۶- درمان اختلال اضطراب اجتماعی
در درمان اضطراب اجتماعی هم از روان درمانی استفاده می شود و هم از دارودرمانی،و روش های مختلف برای نوع منتشر و موقعیت های عملکرد قابل استفاده است.بعضی از مطالعات حاکی است که استفاده توأم از روان درمانی و دارودرمانی نتایج بهتری نسبت به درمان با تک تک آن ها به وجود می آورد، هرچند این یافته ممکن است در مورد همه بیماران و تمام موقعیت ها صدق نکند.
داروهای موثر برای درمان اضطراب اجتماعی مشتملند بر: ۱٫ مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین ۲٫ بنزودیازپین ها ۳٫ ونلافکسین و ۴٫ باسپیرون.
روان درمانی برای نوع منتشر اضطراب اجتماعی معمولا شامل ترکیبی از روش های رفتاری و شناختی،از جمله بازآموزی شناختی،تمرین ضمن جلسات و طیفی از تمرینات خانگی است(کاپلان-سادوک،۱۳۸۸).
همچنین، درمان های شناختی- رفتاری و شناخت عوامل تغذیه ای مانند مصرف پروبیوتیک نیز در این اختلال وجود دارد (بستد[۶۰]، ۲۰۱۳؛ فاستر[۶۱] و همکاران، ۲۰۱۳).
با توجه به توضیحاتی که در زمینه اضطراب اجتماعی ذکر شد، چنین به نظر می رسد که این اختلال می تواند تأثیر به سزایی در حوزه های مختلف زندگی افراد از جمله شخصیت، کمال گرایی و خودکارآمدی داشته باشد که در ادامه هر یک از این مفاهیم به تفصیل شرح داده می شود.
۲-۲-۲-شخصیت
۲-۲-۲-۱-تعریف شخصیت
شخصیت از واژه لاتین پرسونا گرفته شده است که به نقابی اشاره دارد که هنرپیشه ها در نمایش به صورت خود می زنند.شخصیت را می توان به صورت مجموعه بادوام و بی نظیر ویژگی هایی تعریف کرد که ممکن است در موقعیت های مختلف تغییر کند (شولتز،۱۳۸۹).
شخصیت مفهومی ساده و عینی که بتوان به راحتی آن را تعریف نمود، نمی باشد بلکه مفهومی انتزاعی یا به اصطلاح سازه است و این حقیقت که شخصیت یک سازه است تعریف آن را دشوار می سازد (راس[۶۲]،۱۹۹۲).
کتل[۶۳] (۱۹۵۹) بر این باور است که باید نظریه شخصیت این هدف را داشته باشد که رفتار آدمی را در شرایط و اوضاع و احوال گوناگون پیش بینی کند. ازاین رو، در تعریف شخصیت میگوید، شخصیت مفهومی است که اجازه می دهد تا پیش بینی کنیم آدمی در اوضاع و احوال معین چه رفتاری خواهد داشت (به نقل از سروقد و همکاران، ۱۳۹۰).
آلپورت، از محققین بزرگ در زمینه شخصیت، معتقد است که شخصیت « سازمان پویایی از نظام های جسمی-روانی در درون فرد است که رفتار و افکار ویژه او را تعیین می کند». در این تعریف به یک عامل مهم یعنی سازمان پویایی عوامل تشکیل دهنده شخصیت اشاره شده است (گروسی فرشی، ۱۳۸۰).
شخصیت از صفات یا ویژگی هایی تشکیل می شود که به تفاوت های فردی در رفتار،ثبات رفتار در طول زمان و تداوم رفتار در موقعیت های گوناگون می انجامد.این صفات می توانند منحصر به فرد باشند، در برخی گروه ها مشترک باشند،یا کل اعضاء گونه در آن سهیم باشند، ولی الگوهای آنها در فرد تفاوت دارند (فیست و فیست،ترجمه سیدمحمدی،۱۳۸۶).
به عبارت دیگر، شخصیت مجموعه ای از ویژگی های با دوام و منحصر به فرد است که امکان دارد در پاسخ به موقعیت های مختلف تغییر کند (شولتز و شولتز، ترجمه سیدمحمدی، ۱۳۹۰).
با این حال، این ها تعاریفی نیستند که همه روانشناسان با آن موافق باشند. برای اینکه به دقت بیشتری دست یابیم باید ببینیم هر رویکرد شخصیت چه منظوری از این اصطلاح دارد. که در ادامه رویکردهای مختلف مربوط به شخصیت، بررسی می شود.
۲-۲-۲-۲- نظریه های مربوط به شخصیت
۲-۲-۲-۲-۱- رویکرد روان تحلیل گری[۶۴]
فروید یکی از نخستین نظریه پردازانی است که در مورد رشته ابعاد شخصیت در سال های نخستین کودکی و نقش آن در ساختار شخصیت انسان، تأکید ورزیده است.به گمان فروید شخصیت در پایان پنجمین سال زندگی شکل می گیرد و رشد بعدی این فرایند با ساختار اصلی آن رابطه نزدیک دارد. بر اساس این نظریه، رفتار انسان از تعارض ها و کشمکش های بین انگیزه ها، سائق ها و نیاز ها ناشی می شود. این رویکرد بر نیروهای ناهشیار تأکید دارد، یعنی امیال جنسی و پرخاشگری با پایه زیستی و تعارض های اجتناب ناپذیر اوان کودکی که شکل دهنده شخصیت می باشند.
فروید سه ساختار را در آناتومی شخصیت معرفی نمود: نهاد، خود و فراخود.
نهاد (id) با مفهوم ناهشیار فروید مطابقت دارد (هر چند خود و فراخود نیز جنبه های ناهشیار دارند). نهاد مخزن غرایز و لیبیدو است (انرژی روانی که به وسیله غرایز آشکار می شود). نهاد ساختار قدرتمند شخصیت است زیرا تمام انرژی دو ساختار دیگر را تأمین می کند. نهاد چون مخزن غرایز است، مستقیما با ارضای نیازهای بدن ارتباط دارد.
خود (ego) ارباب منطقی شخصیت است.هدف آن ممانعت از تکانه های نهاد نیست بلکه می خواهد به آن کمک کند کاهش تنشی را که آرزو دارد، کسب کند. چون خود از واقعیت آگاه است، تصمیم می گیرد که چگونه و چه وقت غرایز نهاد می توانند بهتر ارضا شوند. خود زمان ها، مکان ها و اشیای جامعه پسندی که تکانه های نهاد را ارضا خواهند کرد، تعیین می کند.
از نظر فروید، نیروهای سومی هم وجود دارد –احکام یا عقاید قدرتمندی که عمدتا ناهشیار است – که در کودکی فرا می گیریم: عقاید درست و غلط ما. در زبان روزمره، ما این اخلاقیات درونی را وجدان می نامیم. فروید آن را فراخود نامید. اساس این جنبه اخلاقی شخصیت معمولا در ۵ یا ۶ سالگی آموخته می شود و ابتدا از مقررات سلوکی که والدین تعیین می کنند تشکیل می شوند. کودکان از طریق تحسین، تنبیه و سرمشق یاد می گیرند چه رفتارهایی را والدین آن ها خوب یا بد می دانند. رفتارهایی که کودکان به خاطر آن ها تنبیه می شوند، “وجدان” یا یک قسمت از فراخود را تشکیل می دهند. قسمت دوم فراخود، “خود آرمانی” است که از رفتار های خوب یا درستی تشکیل می شود که کودکان به خاطر آن ها تحسین شده اند (شولتز، ۱۳۸۹).
۲-۲-۲-۲-۲- رویکرد نو روانکاوی
چند تن از نظریه پردازان شخصیت که ابتدا به فروید وفادار بودند و خود را پایبند نظام روان کاوی می دانستند، به علت مخالفت با جنبه های خاصی از رویکرد او، رابطه خود را با وی قطع کردند. این نظریه پردازان مخالفت مشترکی با دو نکته مهم نظریه فروید دارند که آن تأکید فروید بر غرایز به عنوان برانگیزنده های اصلی رفتار انسان و دیدگاه جبرگرایانه او درباره شخصیت. نظزیه پردازان نو روان کاو تصویر خوشبینانه و دلنشین تری از ماهیت انسان ارائه می دهند و دیدگاه آن ها مبتنی بر این است که شخصیت بیشتر محصول محیط است تا نیروهای فیزیولوژیکی ارثی. این نظریه پردازان بیش از فروید بر عوامل اجتماعی تأکید کردند و به همین دلیل است که آن ها نظریه پردازان روانی-اجتماعی نامیده شده اند.
افرادی چون کارل یونگ[۶۵]، آلفرد آدلر[۶۶]، کارن هورنای[۶۷] ، اریک فروم[۶۸] و هنری موری[۶۹] نظریه پردازان در این زمینه هستند (شولتز، ۱۳۸۹).
۲-۲-۲-۲-۳- رویکرد شناختی[۷۰]
کلمه شناخت در واژه نامه به معنی عمل یا فرایند دانستن است. رویکرد شناختی به شخصیت بر نحوه ای که افراد از محیط و خودشان آگاه می شوند، نحوه ای که درک نموده و ارزیابی می کنند، یاد می گیرند، فکر می کنند، تصمیم می گیرند و مسائل را حل می کنند تمرکز دارد. رویکرد شناختی یک رویکرد روان شناسی به شخصیت است که منحصرا روی فعالیت های ذهنی هشیار تمرکز دارد.
شاید به نظر برسد که این تمرکز روی ذهن یا فرایندهای ذهنی مفاهیمی که سایر نظریه پردازان به آن ها پرداختند نادیده می گیرد. برای مثال، در رویکرد شناختی، نیازها، سایق ها یا هیجانات را به صورت فعالیت های مجزای شخصیت نمی یابیم.در عوض، آن ها جنبه هایی از شخصیت هستند که تحت کنترل فرایند های شناختی قرار دارند.
تغییر ارزشهای اجتماعی هم چون تمایل افراد به آزادی و استقلال بیشتر در کار و حضور بیشتر در کنار خانواده از یک سو و ارتقای سطح استاندارد زندگی در میان خانواده های امروزین که نیاز به در آمد بیشتر را طلب میکند از سوی دیگر، دو نیروی متضادی است که برآیند آنها راه اندازی یک کسبوکار در خانه ر ا سبب میشود.
یک کسبوکار هنگامی راهاندازی میشود که شخصی به این نتیجه برسد که میتواند از طریق تولید کالا یا خدمات و فروختن و ارائه آن به مردم، سود کسب کرده، به جامعه خود کمک کند. کسبوکار خانگی به هر نوع فعالیت اقتصادی در محل سکونت شخصی که با بهره گرفتن از امکانات و وسایل منزل راهاندازی شود، گفته میشود (غلامی و احمدپور داریانی،۱۳۸۶: ۳). این کسبوکارها، کسبوکارهایی هستند که در خانه اداره میگردند و برای آن کسبوکار هیچ محل دیگر تحت مالکیت یا اجاره به جز خانه فرد شاغل کسبوکار خانگی وجود ندارد (ای بی اس[۲۰]، ۲۰۰۴: ۷۰). در واقع خانه در کسبوکار خانگی تعریف دیگری به خود میگیرد و به جای آنکه صرفاً مکانی برای آرامش، استراحت و سرگرمی باشد؛ به محلی برای ایجاد درآمدهای اقتصادی نیز تبدیل میشود (مهر،۱۳۸۹: ۱). همچنین میتوان به این نکته اشاره نمود که خانه برای زنان یک محل بدیهی برای شروع کسبوکار میباشد که نشاندهنده یک گزینه موقعیتی کم خرج برای وی میباشد تا نقشهای کار و خانواده را ترکیب نماید (لاسکاکو[۲۱] و اسمیت-هانتر[۲۲]،۲۰۰۴ :۱۶۵). طبق ماده ۲ «قانون ساماندهی و حمایت از مشاغل خانگی» نیز منظور از مشاغل یا کسبوکار خانگی، آن دسته از فعالیتهایی است که با تصویب ستاد ماده ۳، توسط عضو یا اعضای خانواده در فضای مسکونی در قالب یک طرح کسبوکار بدون ایجاد مزاحمت و ایجاد اخلال در آرامش واحدهای مسکونی همجوار شکل میگیرد و منجر به تولید خدمت و یا کالای قابل عرضه به بازار خارج از محیط مسکونی میگردد (قانون ساماندهی و حمایت از مشاغل خانگی، ۱۳۸۹: ۱۸).
کارکنان خانگی بر اساس چگونگی استخدام و نوع مدیریت و کنترلی که بر کار دارند در چهار دسته قرار میگیرند. دسته اول کارمندان خانگیاند این افراد نه تنها در استخدام و حقوق بگیر یک سازمان بیرونی هستند بلکه تحت کنترل و نظارت آن نیز قرار دارند و تنها تفاوت آنها با کارمندان معمولی در محل کارشان است. دسته دوم متخصصان و مدیران حرفه ای هستند که وظایف و مسئولیتهایشان را از خانه انجام میدهند. این افراد اگرچه مزدبگیر یک سازمان بیرونی هستند اما مدیریت و کنترل بر بسیاری از جوانب کاریشان را خود بر عهده دارند. دستهی سوم مقاطعه کاران خانگی هستند که بخشی از زنجیرهی تولید و خدمتهای یک سازمان بیرونی بوده و تحت سفارش و به خواست آن فعالیت کرده و کارانه دریافت میکنند. دستهی چهارم که صاحبان کسبوکارهای خانگی نامیده میشوند، به طور مستقل یک فعالیت اقتصادی را راه اندازی کرده و دربارهی تولید، ارائه خدمتها و فروش محصولاتشان، خود تصمیم گیری مینمایند. چنین فعالیتهایی را کسبوکار خانگی (رسانفیشه و دیگران[۲۳]، ۲۰۰۹: ۲۵-۲۶) و به صاحبان و بنیان گذاران آن کارآفرینان خانگی میگویند (تامپسون، ۲۰۰۹: ۲۲۹). کسبوکارهای خانگی معمولاً در بخش کسبوکارهای بسیار کوچک (کسبوکارهای کمتر از ۵ کارمند) دسته بندی میشوند. بیش از ۷۵ درصد از صاحبان این کسبوکار بیش از ۴۰ ساعت در هفته کار میکنند (ناهید و قنبری،۱۳۸۹: ۵). برخی از مهمترین مزایای کسبوکار خانگی عبارتند از (غلامی و احمدپور داریانی،۱۳۸۶: ۳) :
داشتن برنامه زمانی و کاری انعطاف پذیر
عدم صرف زمان برای رفت و آمد
پایین بودن هزینه راهاندازی
تناسب با ویژگیهای جسمی افراد معلول و کم توان
ایجاد تعادل و موازنه بیشتر بین کار و زندگی
عدم نیاز به مجوز
همچنین خانه به عنوان مرکزی برای رشد کسبوکارهای نوپا، به کارآفرینان اجازه آزمایش ایدههایشان در سطح کوچک و بدون سرمایهگذاری بزرگ میدهد. علیرغم مزایا، استفاده از خانه به عنوان محل شروع کسبوکار، زیانهایی نیز دارد. در برخی موارد، کسبوکارهای خانگی میتواند به عنوان کسبوکارهای کوچک، غیر رسمی یا غیر تخصصی تلقی شود و صاحبان کسبوکار شانس خود را برای داشتن پشتیبان و شبکه های کسبوکار از دست بدهند (نیوبری و باسورت[۲۴]، ۲۰۱۰: ۱۸۴). از دیگر معایب، امکان ایجاد مزاحمت برای همسایگان، تداخل محیط مسکونی با مکان اشتغال، نبود بستر کافی برای نظارت (مهر،۱۳۸۹: ۱)، فقدان امنیت شغلی و عدم وجود فضای کافی برای خانواده میباشد (غلامی و احمدپور داریانی،۱۳۸۶: ۳).
۲-۳-۱- انواع مدلهای کسبوکار خانگی
مدل کسبوکار توصیفی از یک مجموعه کسبوکار است که ساختار، روابط بین عوامل ساختاری و همچنین نحوه پاسخدهی آن کسبوکار به دنیای واقعی را بیان میکند. بسیاری از افراد روشها و مدلهای گوناگونی را برای یافتن بهترین مدل، مورد آزمون قرار میدهند. پس مدلهای مختلف کسبوکار خانگی به منظور انتخاب بهترین مدل مورد بررسی قرار میگیرد (ناطقی و دیگران،۱۳۸۹: ۱۰). در جدول زیر مدلهای مختلف کسبوکارهای خانگی به طور مختصر شرح داده شده است:
جدول ۲-۲- انواع مدلهای کسبوکار خانگی (ناطقی و دیگران،۱۳۸۹: ۲۰-۱۱)
ماهیت مدرن | نام مدل | شرح |
مدلهای کسبوکار خانگی بر اساس ماهیت فعالیتها | مدل کسبوکار سنتی یا خشتی-گلی | کسبوکارهایی هستند که به صورت کاملاً مستقل از هر سازمان یا شرکتی تنها با اتکا بر تواناییها و مهارتهای فرد و معمولاً در محیط انجام میشوند. |
مدل کسبوکار فرانشیزی | شباهت زیادی به مدل کسبوکار سنتی دارد؛ با این تفاوت که در این حالت، فعالیت تحت برندها یا در اماکن شناخته شده انجام میشود. | |
مدل کسبوکار اینترنتی | در این حالت محل فعالیت، یک وب سایت و یا یک وبلاگ بوده و محصولات یا خدمات از طریق ابزارهای آنلاین فروخته میشوند. | |
مدل کسبوکار بازاریابی شبکه ای | در این حالت، شخص مقادیری از محصولات را خریداری کرده و یاد میگیرد که چگونه برای این محصولات بازاریابی کند. | |
مدل کسبوکار بازاریابی برای کالاهای گران قیمت | نحوه عملکرد در این مدل، مشابه مدل بازاریابی شبکه ای است، ولی با این تفاوت که کمسیونهای مربوط به فروش مستقیم محصولات و خدمات، فوراً پرداخت شده و دیگر درآمد فرد، آن گونه که در مدل بازاریابی شبکه ای مشاهده میشود، وابسته به جذب افراد به عنوان زیر شاخه و میزان فعالیت و فروش افراد زیر دست نیست. | |
مدلهای کسبوکار خانگی بر اساس بازار هدف | مدل ارائه خدمات اصلی به مشتریان سازمانی مختلف | فرصتهای موجود در این مدل میتواند شامل کسبوکارهای خانگی چون ثبت و نگهداری داده های مربوط به مدیریت مالی، واسطه گری اطلاعات و غیره باشد. |
از ﻧﻄﺮ ﻣﻜﺎﻧﻲ: ﮔﺮدﺷﮕﺮی را ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎی ﮔﺮدﺷﮕﺮی در ﺣﻮزه ﻧﺰدﻳﻚ، ﺣﻮزه ﻣﻴﺎﻧﻲ و حوزه ﺧﺎرج ﻳﺎ دور ﺗﻘﺴﻴﻢﺑﻨﺪی ﻣﻲﻛﻨﺪ.
از ﻧﻈﺮ ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ: ﮔﺮدﺷﮕﺮان ﺑﻪ دو ﮔﺮوه ﮔﺮدﺷﮕﺮان ﺧﺎرﺟﻲ و ﺑﻴﻦاﻟﻤﻠﻠﻲ و ﮔﺮدﺷﮕﺮان داﺧﻠﻲ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻣﻲﮔﺮدد.
از ﻧﻈﺮ اﻧﮕﻴﺰه ﺳﻔﺮ: ﺑﺮ اﺳﺎس آن ﮔﺮدﺷﮕﺮی ﺑﺎ اﻧﮕﻴﺰهﻫﺎی اﺳﺘﺮاﺣﺘﻲ، ﺗﻔﺮﻳﺤﻲ، درﻣﺎﻧﻲ، زﻳﺎرﺗﻲ، ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ، اﻗﺘﺼﺎدی، ورزﺷﻲ و… از ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺗﻔﻜﻴﻚ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ.
از ﻧﻈﺮ ﻓﺼﻞ ﮔﺮدﺷﮕﺮی: ﻣﻮﺳﻢ ﮔﺮدﺷﮕﺮی را ﺑﺮ اﺳﺎس ﻓﺼﻮل ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺳﺎل طبقهبندی میکند. در اﻳﻦ ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪی دو ﻓﺼﻞ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎن و زﻣﺴﺘﺎن از اﻫﻤﻴﺖ ﺑﺎﻻﺗﺮی ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻓﺼﻮل ﺑﻬﺎر و ﭘﺎﻳﻴﺰ ﻣﻲﻳﺎﺑﻨﺪ.
از ﻧﻈﺮ ﺷﻜﻞ و ﺳﺎزﻣﺎن دﻫﻲ ﺳﻔﺮ: ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﻔﺮﻫﺎی اﻧﻔﺮادی، ﮔﺮوﻫﻲ، ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ و… ﻛﻪ ﺗﺮﻛﻴﺐ ﮔﺮدﺷﮕﺮی را ﺗﻌﻴﻴﻦ میکند.
از ﻧﻈﺮ وﺳﻴﻠﻪ ﻧﻘﻠﻴﻪ ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده: ﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﻮع وﺳﻴﻠﻪ ﻧﻘﻠﻴﻪ ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﺑﺮای اﻧﺠﺎم ﺳﻔﺮ ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪی ﻣﻲﺷﻮد.
از ﻟﺤﺎظ ﻧﻮع و ﻣﺤﻞ اﻗﺎﻣﺖ: ﮔﺮدﺷﮕﺮان را ﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﻮع و ﻣﺤﻞ اﻗﺎﻣﺖ، از ﻧﻈﺮ ﻛﻴﻔﻲ و ﻛﻤﻲ طبقهبندی میکند. ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮔﺮدﺷﮕﺮان ﻣﻘﻴﻢ در ﻫﺘﻠﻬﺎ، ﻣﻬﻤﺎﻧﭙﺬﻳﺮﻫﺎ، ﺧﺎﻧﻪﻫﺎی وﻳﻼﻳﻲ ﻳﺎ ﭘﺎﻧﺴﻴﻮنﻫﺎی ﺧﺎﻧﮕﻲ، ﻛﻤﭙﻴﻨﮓ و…
ﺑﺮ اﺳﺎس ﻋﻮاﻣﻞ ﻓﻮقاﻟﺬﻛﺮ اﻧﻮاع ﺗﻮرﻳﺴﻢ ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از:
۱- ﺗﻮرﻳﺴﻢ ﺗﻨﺪرﺳﺘﻲ (ﺗﻮرﻳﺴﻢ ﺳﻼﻣﺖ)
ﻣﺴﺎﻓﺮت ﺑﻪ دﻫﻜﺪهﻫﺎی ﺳﻼﻣﺖ ﺑﺪون دﺧﺎﻟﺖ ﭘﺰﺷﻚ. ﻣﻌﻤﻮﻻً ﺑﺮای ﻓﺮار از ازدﺣﺎم ﺷﻬﺮﻫﺎ ﻳﺎ از ﺑﻴﻦ ﺑﺮدن ﺗﻨﺸﻬﺎ و اﺳﺘﺮس و ﺣﺘﻲ ﺑﺮای اﺳﺘﻔﺎده ﺑﻴﺸﺘﺮ از ﻧﻮر ﺧﻮرﺷﻴﺪ.
۲-ﺗﻮرﻳﺴﻢ درﻣﺎﻧﻲ
اﺳﺘﻔﺎده از آﺑﻬﺎی ﻣﻌﺪﻧﻲ، ﻧﻤﻚ، ﻟﺠﻦﻫﺎی ﻃﺒﻴﻌﻲ، ﻣﻨﺎﻃﻖ آﻓﺘﺎبﮔﻴﺮ ﺗﺤﺖ ﻧﻈﺎرت و ﻣﺪاﺧﻠﻪ ﭘﺰﺷک.
۳- ﺗﻮرﻳﺴﻢ ﭘﺰﺷﻜﻲ
ﻣﺴﺎﻓﺮت ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر درﻣﺎن ﺑﻴﻤﺎری و اﻧﺠﺎم ﺟﺮاﺣﻲ زﻳﺮ ﻧﻈﺮ ﭘﺰﺷﻜﺎن در ﻣﺮاﻛﺰ درﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻋﻼوه ﺑﺮ ﻣﻌﺎﻟﺠﻪ ﭘﻴﮕﻴﺮی ﺑﻴﻤﺎر را ﺷﺎﻣﻞ میشود و در ﻣﻮارد زﻳﺮ ﻛﺎرﺑﺮد دارد:
اﻣﻮری ﻛﻪ در ﻛﺸﻮر ﻓﺮد ﻏﻴﺮﻗﺎﻧﻮﻧﻲ اﺳﺖ.
ﻣﺮاﻗﺒﺖﻫﺎی وﻳﮋه ﻛﻪ در ﻛﺸﻮر ﻓﺮد اﻣﻜﺎنﭘﺬﻳﺮ ﻧﻴﺴﺖ.
در ﻣﻮاردی ﻛﻪ ﻟﻴﺴﺖ اﻧﺘﻈﺎر ﺑﺮای ﻣﻌﺎﻟﺠﻪ ﻓﺮد در ﻛﺸﻮرش ﻃﻮﻻﻧﻲ ﻣﺪت اﺳﺖ.
ﺑﺮای اﺳﺘﻔﺎده از ﺧﺪﻣﺎت ﺑﻬﺪاﺷﺘﻲ ارزان ﻳﺎ راﻳﮕﺎن
۴- ﺗﻮرﻳﺴﻢ ورزﺷﻲ
ﮔﺮدﺷﮕﺮی را ﻛﻪ ﺣﺪاﻗﻞ ۲۴ ﺳﺎﻋﺖ در ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻮرد ﺑﺎزدﻳﺪ ﺑﻤﺎﻧﺪ و ﻫﺪف ﺳﻔﺮش ﺷﺮﻛﺖ در ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎی ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ورزش ﺑﺎﺷﺪ.
۵- ﺗﻮرﻳﺴﻢ ﻣﺎﺟﺮاﺟﻮﻳﻲ
ﺷﺎﻣﻞ ﺳﻔﺮ ﺑﻪ ﻧﻮاﺣﻲ ﻛﻮﻫﺴﺘﺎﻧﻲ و ﻧﺎﻫﻤﻮار ﻳﺎ ورزشﻫﺎی ﻣﺎﺟﺮاﺟﻮﻳﺎﻧﻪ ﻣﺜﻞ ﭘﺎﻧﭽﻮ، ﻛﻮﻫﻨﻮردی، ﺻﺨﺮهﻧﻮردی و ﭘﻴﺎده ﺳﻔﺮ ﻛﺮدن از راﻫﻬﺎی ﻧﺎﻫﻤﻮار.
۶- ﺗﻮرﻳﺴﻢ ﻛﺸﺎورزی
ﺷﺎﻣﻞ ﺑﺎزدﻳﺪ از ﻣﺰارع و زﻣﻴﻦﻫﺎی ﻛﺸﺎورزی ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻧﻮﻋﻲ اﻗﺘﺼﺎد داﺧﻠﻲ ﻛﺸﺎورزی را ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻣﻲﻛﻨﺪ.
۷- ﺗﻮرﻳﺴﻢ ﻣﺠﺎزی
ﺳﻔﺮ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻓﻴﺰﻳﻜﻲ اﻧﺠﺎم ﻧﻤﻲﺷﻮد ﺑﻠﻜﻪ ﻛﺸﻒ دﻧﻴﺎ از ﻃﺮﻳﻖ اﻳﻨﺘﺮﻧﺖ، ﻛﺘﺎب و ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮن ﺻﻮرت ﻣﻲﮔﻴﺮد.
۸- ﺗﻮرﻳﺴﺘﻢ زﻳﺴﺖ ﻣﺤﻴﻄﻲ
ﺗﻮرﻳﺴﻢ داﺋﻤﻲ ﻛﻪ از ﻣﺤﻴﻂ زﻳﺴﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻣﻲ ﭘﺬﻳﺮد ﻧﻈﻴﺮ ﮔﺮدش در ﭘﺎرکﻫﺎی ﻣﻠﻲ.
۹- ﺗﻮرﻳﺴﻢ ﻓﺮوﺷﮕﺎه ﻛﺘﺎب
ﺗﻼش ﻋﺎﻣﻪ ﻣﺮدم ﺑﺮای ﺣﻤﺎﻳﺖ از ﻓﺮوﺷﮕﺎهﻫﺎی ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺑﺎ ﺗﺒﻠﻴﻎ آﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﻘﺼﺪ ﺳﻔﺮ و ﺟﺬب ﮔﺮدﺷﮕﺮان ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ.
۱۰- ﺗﻮرﻳﺴﻢ آﻣﻮزﺷﻲ
ﺷﺎﻣﻞ ﺳﻔﺮ ﺑﻪ ﻳﻚ ﻛﺸﻮر ﺟﻬﺖ ﻋﻀﻮﻳﺖ در ﻳﻚ ﻣﺆﺳﺴﻪ آﻣﻮزﺷﻲ ﻳﺎ ﺷﺮﻛﺖ در ﻛﻼﺳﻬﺎی ﻣﻮرد ﻋﻼﻗﻪ ﺷﺨﺼﻲ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. ﻣﺜﻞ ﻛﻼﺳﻬﺎی آﺷﭙﺰی، ﺑﺎ ﺣﻀﻮر ﺳﺮآﺷﭙﺰﻫﺎی ﻧﺎم آور ﻳﺎ ﻛﻼﺳﻬﺎی صنعتﮔﺮدﺷﮕﺮی.
۱۱- ﺗﻮرﻳﺴﻢ آﺛﺎر ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﻲ
ﺷﺎﻣﻞ ﺑﺎزدﻳﺪ از ﻣﻜﺎﻧﻬﺎی ﺗﺎرﻳﺨﻲ ﻳﺎ ﺻﻨﻌﺘﻲ ﻛﻪ از ﻗﺪﻣﺖ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﻲ ﺑﺮﺧﻮردارﻧﺪ از ﺟﻤﻠﻪ ﻛﺎﻧﺎﻟﻬﺎی ﻗﺪﻳﻤﻲ، راهآﻫﻦ، ﻣﻴﺪان ﻧﺒﺮد و… ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ.
۱۲- ﺗﻮرﻳﺴﻢ ﺗﻔﻨﻨﻲ
ﺗﻮرﻳﺴﺖ ﺑﻪ ﺻﻮرت اﻧﻔﺮادی ﻳﺎ ﮔﺮوﻫﻲ در ﺳﺮﮔﺮﻣﻲﻫﺎی ﻣﻮرد ﻋﻼﻗﻪ ﺧﻮد ﺷﺮﻛﺖ ﻣﻲﻛﻨﺪ و ﺑﺎ اﻓﺮادی ﻛﻪ ﻋﻼﻳﻖ ﻣﺸﺎﺑﻪ ﻳﺎ ﺗﺠﺮﺑﻴﺎﺗﻲ ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ آﻧﻬﺎ دارﻧﺪ ﻫﻤﺴﻔﺮ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻً ﺑﻪ ﺻﻮرت ﮔﺮدش در ﺑﺎغ و ﮔﺸﺖ و ﮔﺬار در ﭘﺎرکﻫﺎ میباشند.
۱۳-ﺗﻮرﻳﺴﻢ ﻓﺮاﮔﻴﺮ
ﺗﻮرﻳﺴﻢ ﻓﺮاﮔﻴﺮ ﻳﺎ ﺗﻮرﻳﺴﻢ ﺑﺮای ﻫﻤﻪ، ﺑﺮای ﻛﻠﻴﻪ اﻓﺮاد ﺑﻮﻳﮋه اﻓﺮادی ﻛﻪ ﻣﺤﺪودﻳﺖﻫﺎﻳﻲ دارﻧﺪ ﻳﺎ از ﻧﺎﺗﻮاﻧﻲﻫﺎی ﺟﺴﻤﻲ رﻧﺞ میبرند، ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ در ﺑﻌﻀﻲ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻃﺮﺣﻬﺎی داﻧﺸﮕﺎﻫﻲ ﻳﺎ اﺻﻮل ﺗﻮﺳﻌﻪ اﻫﺪاف داﻧﺸﮕﺎﻫﻲ ﻣﻄﺮح میشود.
۱۴- ﺗﻮرﻳﺴﻢ داﺋﻤﻲ
ﺷﺎﻣﻞ اﻓﺮاد ﻣﻌﻤﻮﻟﻲ میشود ﻛﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ در ﺗﻌﻄﻴﻼت ﺑﺎ اﻫﺪاف ﻣﺎﻟﻴﺎﺗﻲ ﻳﺎ اﺟﺘﻨﺎب از ﻣﻘﻴﻢ ﺷﺪن در ﻳﻚ ﻛﺸﻮر ﺑﻪ آﻧﺠﺎ ﺳﻔﺮ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ.
۱۵- ﺗﻮرﻳﺴﻢ ﺳﻔﺮی
ﻧﻮﻋﻲ ﺧﺎص از ﮔﺸﺖ و ﮔﺬار ﻛﻪ ﺷﺨﺺ از ﺳﻔﺮ ﻛﺮدن ﺑﻴﺸﺘﺮ از رﺳﻴﺪن ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻟﺬت ﻣﻲﺑﺮد.
۱۶- ﺗﻮرﻳﺴﻢ ﻓﻀﺎﻳﻲ
ﺷﺎﻣﻞ ﺳﻔﺮ ﺑﻪ ﻛﺮات و ﺳﻴﺎرات دﻳﮕﺮ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ.
۱۷- ﺗﻮرﻳﺴﻢ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ
ﻃﻲ اﻳﻦ ﺳﻔﺮﻫﺎ از ﻣﻴﺮاث ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺷﻬﺮﻫﺎ ﺑﺎزدﻳﺪ میشود. اﻳﻦ ﻧﻮع ﺗﻮرﻳﺴﻢ ﺗﺠﺮﺑﻴﺎت ﺧﺎص ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ را ﻧﻈﻴﺮ ﺗﻮرﻳﺴﻢ ﻣﻮزه ﻫﻨﺮی درﺑﺮ ﻣﻲﮔﻴﺮد و ﮔﺮدﺷﮕﺮان ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ در ﻃﻮل ﺳﻔﺮ از ﻣﻮزهﻫﺎی ﻫﻨﺮی دﻳﺪن ﻛﻨﻨﺪ ﻳﺎ در ﺑﺴﻴﺎری از ﻣﺮاﺳﻢ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺷﺮﻛﺖ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ.
۱۸- ﺗﻮرﻳﺴﻢ وﻳﺮاﻧﻪﻫﺎ ﻳﺎ ﺗﻮرﻳﺴﻢ ﺳﻴﺎه
ﺷﺎﻣﻞ ﺳﻔﺮ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺣﺎدﺛﻪ دﻳﺪه و وﻳﺮان شدهاست ﻧﻪ ﺻﺮﻓﺎً ﺑﺮای ﻛﻤﻚ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺮای ﺑﺎزدﻳﺪ از ﺧﺮاﺑﻪﻫﺎ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ اﻟﺒﺘﻪ اﮔﺮ اﻳﻦ ﺑﺎزدﻳﺪﻫﺎ ﻛﺎر اﻣﻮر اﻣﺪادرﺳﺎﻧﻲ، ﻧﺠﺎت ﻣﺼﺪوﻣﻴﻦ و اﻗﺪاﻣﺎت ﻣﺮﻣﺘﻲ را ﺑﻪ ﺗﺄﺧﻴﺮ ﺑﻴﻨﺪازد، ﻣﺸﻜﻞ آﻓﺮﻳﻦ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ.
۱۹- ﺗﻮرﻳﺴﻢ ﻧﻴﺎﺷﻨﺎﺳﻲ
۲-۴-۳٫ انواع دانش از نظر ماشلوپ
ماشلوپ[۶۰] از پنج نوع دانش نامبردهاست:
دانش عملی[۶۱]: که در کارها، اقدامات و تصمیم گیریهای انسان مورد استفاده قرار می گیرد. دانش سیاسی، دانش حرفهای، دانش مربوط به کسب و کار و دانشهای تجربی دیگر از این نوع هستند.
دانش عقلانی[۶۲]: که ارضاکننده کنجکاویهای عقلانی و منطقی است. این دانش، به عنوان بخشی از دانشهای انسانگرایانه[۶۳] قلمداد می شود.
دانش تفریحی[۶۴]: که در مقابل دانش عقلانی مطرح می شود. این نوع دانش ارضاکننده کنجکاویهای عقلانی انسان نیست. بلکه به خاطر جنبه تفریحیداشتن و احساسیبودن، مطلوب میباشد. و شامل شایعات، اخبار حوادث و اتفاقات، داستان ها، جک، بازی ها و نظایر این ها می شود.
دانش روحانی (مقدس)[۶۵]: که در ارتباط با دانش مذهبی انسان است و باعث رهایی انسان از گناه می شود.
دانش ناخواسته[۶۶]: دانشی است که خارج از علایق انسان است و بیهدف نگهداری می شود.
۲-۴-۴٫ طبقه بندی بلاکلر از دانش
بلاکلر (Blacker, 1995) هم در یک طبقه بندی از دانش، انواع زیر را شناسایی کردهاست:
دانش ضمنی (نهان)، که این نوع دانش به سه دسته تقسیم می شود:
دانش فرهنگی: به فرایند دستیابی به ادراکات مشترک اشاره می کند. فرآیندهایی نظیر جامعهپذیری و فرهنگپذیری.
دانش ذهنی: دانشی است که به مهارت های مفهومی و توانایی های شناختی وابسته است و یک دانش انتزاعی است که در ذهن فرد نهفته است.
دانش منسجم: دانشی است که وابسته به عمل و اقدام افراد است. این نوع دانش به حضور فیزیکی افراد و معاملات رودررو متکی است.
دانش صریح (آشکار): در این طبقه دو نوع دانش قرار میگیرند:
دانش نظاممند: دانشی نظاممند است و می توان د به گونه ای نظاممند در روابط تکنولوژی، نقشها و رویههای رسمی مورد تحلیل قرار بگیرد. همچنین این نوع دانش اشاره به دانشهای جمعی و مشترک بین انسان ها دارد.
دانش منظم: که در قالب علائم و نشانههاست و می توان د به صورت کتاب و یا اطلاعاتی که به صورت الکترونیکی ردوبدل می شود، یافت شود.
۲-۴-۵٫ طبقه بندی لیدنر و علوی از دانش
لیدنر و علوی (Leidner & Alavi, 2000) در طبقه بندی انواع دانش به چهار نوع دانش اشاره کرده اند:
دانش ضمنی(نهفته) که در زمینه اقدامات و تجارب افراد دارد و تشکیلدهنده مدل های ذهنی افراد است.
دانش صریح (آشکار) که در مقایسه با دانش ضمنی عمومیت بیشتری داشته و به راحتی قابل انتقال است.
دانش فردی که در وجود فرد نهفته است و ریشه در اقدامات فردی او دارد.
دانش گروهی دانشی است که در سیستمهای اجتماعی و فرهنگی یک سازمان نهفته است.
کوک (Cook, 1999) نیز طبقه بندی مشابهی از دانش ارائه دادهاست. مطابق نظر کوک می توان دانش را به انواع چهارگانه صریح، ضمنی، فردی و گروهی تقسیم نمود. بررسی طبقه بندیهای ارائه شده در خصوص دانش این نکته را آشکار می کند که فصل مشترک اکثر صاحب نظران در مورد انواع دانش حول محورهای دانش ضمنی، دانش صریح، دانش فردی و دانش گروهی متمرکز شدهاست. بنابراین دانش می توان د صریح، ضمنی، فردی یا جمعی (سازمانی) باشد.
۲-۵٫ مفهوم سرمایهی فکری
با وقوع انقلاب تکنولوژی اطلاعات و بهوجودآمدن جامعهی اطلاعاتی و شبکهای و رشد و توسعهی سریع تکنولوژی برتر، به خصوص در حوزههای ارتباطات و کامپیوتر و مهندسی، از دهه ۱۹۹۰، الگوی رشد اقتصادی جهان، تغییر اساسی کرده است. در نتیجهی آن، دانش به عنوان مهمترین سرمایه، جایگزین سرمایههای مالی و فیزیکی در اقتصاد جهانی امروز شده است. در اقتصاد مبتنی بر دانش، محصولات و سازمانها بر اساس دانش، زندگی میکنند و میمیرند. و موفقترین سازمانها، آنهایی هستند که از این داراییهای ناملموس، به نحو بهتر و سریعتری استفاده میکنند. مطالعات اخیر (بنتیس و همکاران، ۱۹۹۹)، نشان دادهاند که بر خلاف کاهش بازدهی منابع سنتی (مثل پول، زمین، ماشینآلات و غیره)، دانش قطعاً منبعی برای افزایش عملکرد کسبوکار است. به همین دلیل، بازار به مدت طولانی، ارزش دانش و عوامل نامشهود دیگر را در فرایند ایجاد، ارزش تشخیص داده است. اخیراً اندازهی این «ارزش پنهان» تغییر کرده است. برای مثال، در سال ۱۹۸۶، داراییهای خالص شرکت مرک فقط ۳/۱۲ درصد ارزش بازار، در سال ۱۹۹۶، داراییهای کوکاکولا تنها ۴ درصد از ارزش بازار و داراییهای مایکروسافت ۶ درصد ارزش بازار را پوشش داده بود (هاروی و لوسک، ۱۹۹۹).
بر این اساس، موفقیت حال و آینده در رقابت بین سازمانها، تا حد کمی مبتنی بر تخصیص استراتژیک منابع فیزیکی و مالی و تا حد زیادی مبتنی بر مدیریت استراتژیک دانش خواهد بود. بنابراین، وظیفهی رهبری یک سازمان، خلق محیطی برای مدیریت دانش است. به بیان روشنتر، چالش مدیران، آمادهکردن محیط مناسب برای رشد و پرورش ذهن انسان در سازمان دانش محور است و توانایی مدیریت دانش، مهارت اساسی مدیران در این سازمانهاست. با این همه، متأسفانه از آنجاییکه ماهیت دانش، نامشهود و ناملموس است و نمیتوان آن را با هیچیک از مقیاسهای سنتی حسابداری مالی اندازهگیری کرد، ریسک «فراموشی» دانش و سایر داراییهای ناملموس سازمان برای مدیران وجود دارد. چارلز هندی، در نتیجهی مشاهدات خود دریافت که مدیران ارشد سازمانها تنها از ۲۰ درصد دانش موجود در سازمانهای خود استفاده میکنند. در حقیقت، محیط کسبوکار مبتنی بر دانش در بسیاری از کشورهای جهان، مستلزم یک مدل و نامگذاری جدید است که دربرگیرندهی عوامل ناملموس سازمان باشد. در این وضعیت، رشته نوظهور «سرمایهی فکری»، توجه روزافزونی را به خود جلب کرده است. روس و همکاران (۱۹۹۷) بحث میکنند که از دیدگاه استراتژیک، سرمایهی فکری میتواند در ایجاد و کاربرد دانش برای افزایش ارزش سازمان استفاده شود.
امروزه، رشته در حال تکوین سرمایهی فکری، یک موضوع هیجانانگیز هم برای محققان و هم برای دستاندرکاران سازمانی شده است. سرمایهی فکری را رشتههای مختلفی مفهومسازی کردهاند. برای مثال، حسابداران، علاقهمند به اندازهگیری آن در ترازنامه هستند؛ متخصصانِ تکنولوژی اطلاعات، درصدد کدگذاری آن در سیستمهای اطلاعاتی هستند؛ جامعهشناسان تمایل دارند قدرت را با آن متوازن سازند؛ روانشناسان تمایل دارند ذهنها را توسعه دهند؛ مدیران منابع انسانی تمایل دارند بازدهی سرمایهگذاری را از طریق آن محاسبه کنند و کارکنان آموزش و توسعه تمایل دارند که مطمئن شوند که میتوانند سرمایهی فکری را در برنامههای توسعهی منابع انسانی قرار دهند. برای درک بهتر این رشته جدید، علاوه بر اینکه در جدول زیر سعی شده است که سیر تکاملی شناسایی، اندازهگیری و گزارشدهی سرمایهی فکری تبیین شود، در بخش زیر مفهوم آن توضیح داده میشود.
رویداد دیگری که در سال ۱۹۹۵ رخ میدهد، زمانی است که سلمی از «ممیزی دانش» برای یک ارزیابی مفصل از وضعیت سرمایهی فکری شرکت استفاده میکند. صاحبنظران نهضت سرمایهی فکری، کتابهای پرفروشی را دربارهی این موضوع منتشر میکنند: کاپلان و نورتون، ۱۹۹۶؛ ادوینسون و مالان،۱۹۹۷؛ اسویبای، ۱۹۹۷٫ از کتاب ادوینسون و مالن که دربارهی فرایند و چگونگی اندازهگیری سرمایهی فکری است، به مراتب استفادهی بیشتری میشود.
اواخر دهه ۱۹۹۰، سرمایهی فکری موضوع مورد پسند بسیاری از محققان و کنفرانسهای علمی، مقالات و نشریات مختلف میشود و پروژههای بسیاری در سطح وسیع انجام میگیرد. برای مثال، پروژههای مریتم، دانمارک و استکهلم. در سال ۱۹۹۹، ا.آی.سی.دی یک سمپوزیوم بینالمللی دربارهی سرمایهی فکری در آمستردام برگزار میکند.
جدول ۲-۳: سیر تکاملی سرمایهی فکری (پتی، آر. و گوترای، ۲۰۰۰)
دوره زمانی
پیشرفت
اوایل دهه ۱۹۸۰
ایدهی عمومی ارزش ناملموس(اغلب «سرقفلی» نامیده میشود.)
اواسط دهه ۱۹۸۰
عصر اطلاعات بهوجود میآید و شکاف بین ارزش دفتری و ارزش بازاری به طور قابل ملاحظهای برای بسیاری از شرکتها افزایش مییابد.
اواخر دهه ۱۹۸۰
نخستین تلاشها برای نوشتن و تدوین حسابها ( صورت حسابهایی که سرمایهی فکری را اندازهگیری میکنند.) (اسویبای، ۱۹۸۸)
ابتکار عملهایی که بهطور نظاممند، موجودی سرمایهی فکری شرکت را اندازهگیری و به گروههای بیرونی گزارش میدهد (سلمیواسکاندیا؛ اس.سی.اس.ای، ۱۹۹۵).
ازدواج بنا به تعبیر قرآن از آیات خداست. از آن بابت که زمینه سکون وآرامش دو زوج را فراهم میسازد. خداوند در قرآن می فرماید :« و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها » (روم -۱۹). از دیدگاه اسلام ازدواج راه وصول به خوشبختی و سعادت آدمی را نزدیک تر می سازد . موجب قرار دل و آرامش روان است .
ازدواج پیمان و دوستی خالص است و چنین مودت و رحمتی به تعبیر قرآن از آیات خدا برای اندیشمندان است.« هن لباس لکم و انتم لباس لهن ». در سایه این مودت، زن و شوهر هم چون لباس وپوشش می شوند (روم-۱۹).
از طرفی اسلام ازدواج را تنها برای لذت جویی و ارضای غریزه معرفی نمی کند بلکه آنرا وسیله ای برای تولید مثل و ادامه بقای نسل معرفی می کند . هدف بقای نسل در سایه زناشویی را در این آیه از قرآن می بینیم که می فرماید:
« جعل لکم من انفسکم ازواجاً و من الانعام ازواجاً یذروکم فیه » (شوری-۱۱). خداوند برای شما از جنس خودتان همسرانی قرار داد و نیز از جنس حیوانات هم همسرانی از حیوانات، تا برشمار شما بیفزاید ونسل تکثیر یابد.
۱-۳: سن ازدواج :
حقیقت این است که سن معین وقطعی شده ای در این زمینه پیشهاد نشده است. ازدواج به منظور ایجاد رابطه زناشویی معمولاً از سن بلوغ و یا حتی قبل از آن است بشرطی که دو جنبه، یکی جنبه رشد و دیگری جنبه مصلحت رعایت شود. واقعیت این است که اسلام می خواهد تا شورو شوق جوانی از میان نرفته، افراد به ازدواج اقدام نمایند. در این زمینه روایاتی از بزرگان دین نقل شده که در ذیل به آنها اشاره می رود:
در روایات آمده که همسری انتخاب کنید که عقیم نباشد.حتی در نظام خانوادگی اسلام عقیم بودن زن یا شوهر می تواند دلیل جدایی آنان از همدیگر باشد و روایات اسلامی نیز توصیه به تولید نسل دارند و ازدواج بدون فرزند خواهی را مذموم می شمارند . امام رضا می فرماید : آن کس که بمیرد ونسلی از خود باقی نگذارد آنچنان است که گویی در بین مردم نبوده است.
قانون مدنی ایران (مصوب قبل از انقلاب) سن ازدواج را برای زنان ۱۵ سال تمام و برای مردان ۱۸ سال کامل تعیین می کرد و جز در موارد استثنایی ازدواج در سنین پایین تر ممنوع بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ،( بر اساس تبصره یک ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی، مصوب ۱۳۷۰شمسی) سن بلوغ (سن قانونی ازدواج) برای زن ومرد به ترتیب ۹ و ۱۵ سال قمری تعیین گردید (شهابی، ۱۳۷۲: ۴۶).
براساس قانونی که در تاریخ ۱/۴/۱۳۸۱ تصویب شده است:
« سن قانونی برای ازدواج در مورد دختر ۱۳ سال تمام قمری و در مورد پسر ۱۵ سال تمام قمری است و افرادی که به این سن رسیده اند برای ازدواج کردن احتیاج به اجازه نداشته و می توانند در مورد همسر آینده خود راساً تصمیم گیری کنند» (عبادی، ۱۳۸۱: ۱۱۰).
ابوحنیفه سن ۱۸ سال برای پسر و ۱۷ سال برای دختر در زمینه ازدواج پیشنهاد می کند. سنین پیشنهادشده توسط ابوحنیفه در قانون خانواده حکومت عثمانی قبل از جنگ جهانی اول حکمفرما بوده است. بعد از آن کشورهای مسلمان در مورد سنین ازدواج از قانون اساسی خود تبعیت میکنند که از هر کشور به کشور دیگر متفاوت است (مهتاب کریم،۲۰۰۴: ۴۶).
۱-۴: تعدد زوجات:
در زمینه تعدد زوجات در اسلام حکم به جواز تعدد همسر است نه امر بدان. به عبارت دیگر اسلام نه مردی را مجبور کرده است که همسران متعدد اختیار کنند و نه زنی را به جبر وامیدارد که زوجیت مرد زن داری را بپذیرد (قائمی ،۱۳۶۴: ۲۰۲).
شرایط تعدد همسری در اسلام:
پیامبر فرمود: کسی که دو همسر داشته و در بین آنها عدالتی را مراعات نکند روز قیامت بسته به زنجیر وارد محشر و داخل جهنم می شود (قائمی، ۱۳۶۴: ۲۰۷).
در اسلام حداکثر زنانی که مرد در آن واحد می تواند به عقد خود داشته باشد با حفظ شرائط، چهار زن است، حتی اگر مرد زنی را طلاق دهد مادام که او در عده است حق ازدواج با زن دیگر را ندارد (همان).
۱-۵: ازدواج با محارم:
زناشویی خویشاوندی عبارت است از وصلت بین دو زوج که با یکدیگر « قرابت نسبی» داشته و دارای شماری ژن مشابه باشند، مشروط بر اینکه ژنهای مزبور از گذشتگان و اجداد پدری یا مادری آنها، به آنان منتقل شده باشد (کتابی،۱۳۷۵: ۴۶).
در هیچ جای قرآن کریم، آیه ای که مستقیماً به مساله ازدواج های خویشاوندی مربوط شود وجود ندارد تنها آیه ای که به صورت غیر مستقیم به این موضوع ارتباط دارد آیه بیست و سوم سوره نساء است.
«حرمت علیکم امهتکم و بناتکم و اخواتکم و عمتکم و خلتکم وبنات الاخ و بنات الاخت و امهتکم التی ارضعنکم واخوتکم من الرضعه وامهت نسائکم وربئبکم التی فی حجورکم برشما حرام شده اند مادرانتان و دخترانتان و عمه هاتان و خاله هایتان و دختران برادر و دختران خواهر و مادرانی که شیرتان داده اند و خواهران همشیرتان ومادران زنانتان و دختران زنانتان که در کنارتان تربیت یافته اند» (نساء – ۲۳).
امام محمد غزالی در اثر معروف خود احیاء علوم الدین ، زناشویی با خویشاوندان نزدیک را عملی نامطلوب تلقی می کند زیرا به اعتقاد او، این گونه ازدواج به تولید فرزندان ضعیف منجر میگردد(کتابی،۱۳۷۵: ۵۳).
به حکایت شواهد موجود، هیچ سنت تقریری که حاکی از قائل شدن استحباب یا کراهت برای ازدواجهای خویشاوندی از جانب معصوم باشد، روایت نشده است. به موجب شواهد تاریخی موجود، پیامبر و ائمه در انتخاب همسر از الگو و قاعده ثابت و خاصی پیروی نمی کردند یعنی دایره همسر گزینی آنها، صرف نظر از آنچه اسلام ممنوع کرده است، محدودیت خاصی نداشته ودر بین همسران آنها هم زنان خویشاوند بودند هم غریبه.
مقدسی در کتاب احسن التفاسیم فی معرفه الاقالیم، ازدواج درون گروهی در بین دیلمیان و سخت گیری شدید آنها در این خصوص سخن می گوید (کتابی، ۱۳۷۵: ۵۶).
۱-۶: ازدواج موقت (متعه) :
ازدواج موقت یا متعه نوعی زناشوئی است که در سایه انعقاد پیمانی بین زن ومرد پدید آمده و بر اثر آن رفع نیاز جنسی، ایجاد روابط معاشرتی و بالاخره آنچه که در بین زن وشوهر است در نزد آنها مجاز شناخته می شود (قائمی، ۱۳۶۴: ۲۱۲).
ابن عباس در مورد متعه چنین می فرماید که مایه رحمتی برای امت محمد(ص) و علی (ع) بشمار می آید و فرمود اگر عمر آن را نهی نمی کرد زنایی در جامعه صورت نمی گرفت،جز بمقداری اندک (قائمی، ۱۳۶۴: ۲۱۴).
اهل سنت متعه را امری ممنوع وهمانند زنا می دانند در صورتی که شیعه آن را امری مباح و مجاز می داند. آیه ۲۱ سوره نساء گوید: «فما استمتعتم به منهن فآتوهن اجورهن فریضه ». بعقیده تمام مفسران شیعه و حتی بسیاری از مفسران اهل سنت این آیه در باره متعه یعنی ازدواج موقت است.
امام صادق (ع) می فرماید : من در بیان موضوع متعه هرگز تقیه نکرده ام (همان).
۱-۷ : ازدواج با بیگانگان:
قبل از پرداختن به بحث، توجه به این نکته مفید می نماید که در این زمینه از طریق عامه اهل سنت، حدیثی روایت نشده، جز این که بعضی از فقهای اهل سنت، مانند سرخسی روایتی از علی (ع) نقل کرده اند که ازدواج با مجوسیان نیز جایز است، چرا که آنان نیز دارای کتاب بوده اند ولی معمولا فقهای اهل سنت به این روایت عمل نکرده اند و ازدواج با مجوسیان را نیز جایز ندانسته اند.
مرحوم کلینی در کافی (ج۵ ، ۳۵۸) در روایتی از امام باقر (ع) نقل می کند که علی (ع) از خوردن صید و ذبائح نصارای عرب و نیز از ازدواج با زنان آنها منع می فرموده است. در روایت دیگری از امام صادق (ع) آمده است : دوست ندارم که شخص مسلمان با زنی یهودی یا نصرانی ازدواج کند، چه اینکه می ترسم فرزندان او یهودی یا نصرانی شوند. در روایت دیگر از امام باقر (ع) چنین آمده که برای مسلمان ازدواج با زن یهودی و نصرانی صحیح نیست، مگر کم خردان آنها.
همه فقهای اهل سنت اعم از حنفی ، مالکی، شافعی و حنبلی به حکم آیه پنجم از سوره مائده، ازدواج با زنان اهل کتاب را جایز دانسته اند. هر چند همه آنان قائل به کراهت این ازدواج بوده و به خصوص در مورد زنان غیرمعاهد، کراهت بیشتری قائل شده اند. اما عده ای دیگر از علمای اهل سنت ازدواج با زنان غیر آزاد از اهل کتاب را جایز ندانسته و این بدین دلیل است که زنان آزاد کنیزان را نیز در بر می گیرد. ازدواج با زنان غیر اهل کتاب از دیدگاه اکثریت علمای شیعه وسنی ممنوع است.
بسیاری از فقهای اهل سنت معتقدند که ازدواج با کنیزان غیر مسلمان جایز نیست در حالی که همه فقهای اهل سنت وشیعه، همخوابگی با آن را از طریق مالکیت جایز دانسته اند(.al- shia.2004).
۲: فرزند آوری: