وبلاگ

توضیح وبلاگ من

موضوع: "بدون موضوع"

دانلود مقالات و پایان نامه ها با موضوع روابط ساختاری ابعاد شخصیتی نئو با علائم وسواسی – جبری در ...

 

تأکید کمتر به ناراحتی خنثی سازی

 

۹- تمرکز شدید روی به ناراحتی خنثی سازی

 

 

 

۱۰- تداخل کمتر در زندگی روزمره

 

۱۰- تداخل معنی دار در زندگی روزمره

 

 

 

 

۴-۲ توصیف اجبار

اجبارها رفتارهای تکراری (مثل، شستشو، وارسی کردن و منظم کردن) یا اعمال روانی (مثل دعا کردن، شمردن، تکرار عبارات) هستند که به منظور کاهش اضطراب یا پیشگیری از نتایج نگران کننده اجرا میشوند (DSM-IV-TR ، انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۰۰، به نقل از رکتور و همکاران، ۲۰۰۲). اغلب افراد میل شدید به انجام اعمال اجباری دارند (برای مثال وارسی نمودن شیرگاز یا شستشوی دست).
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
DSM-IV-TR تأکید میکند که اجبارها به لذت یا خشنودی ختم نمی شوند و از این جهت با اختلال های کنترل تکانه متمایز می­شوند. اعمال اجباری ویژگیهای مشخصی دارند. اجبارها، اعمال تکراری، قالبی و ارادی اند؛ میل یا فشار ذهنی برای انجام آنها وجود دارد؛ حس کنترل ارادی کمی نسبت به آنها وجود دارد و هدف آنها کاهش یا جلوگیری از ناراحتی یا عواقب نگران کننده است (راکمان و شافرن[۹۶]، ۱۹۹۸). اجبارها در بهترین حالت فقط تا حدودی توسط شخص پذیرفته می­شوند. آنها افراطی و اغراق آمیزند. افراد آنها را بی معنی و بی دلیل می دانند. تلاش می­ کنند تا در مقابل آنها مقاومت کنند یا آنها را به تأخیر بیاندازند، ولی اغلب در مقابل میل به انجام اجبارها تسلیم می­شوند (راکمان و شافرن، ۱۹۹۸). وسواس ها و اجبارها از لحاظ کارکردی با هم ارتباط دارند. وسواسها، باعث ایجاد اضطراب می­شوند، در حالی که اجبارهای همراه آن برای کاهش اضطراب اجرا می­شوند. شمار زیادی از افراد (۹۱-۷۵ درصد) وسواسها و اجبارها را با همدیگر تجربه می­ کنند (فوآ و فرانکلین، ۲۰۰۱).

۱-۴-۲ تمایز اجبارهای بهنجار و نابهنجار

اجبارها محدود به جمعیت بالینی نمی شوند. بسیاری از افراد بهنجار گاهی یا اغلب رفتارهای تشریفاتی را انجام می دهند. شماری از این رفتارها عبارتند از: وارسی کردن؛ تمیزکردن، شستشو و مرتب کردن؛ رفتارهای سحرآمیز و اجتناب از اشیای خاص (موریس[۹۷] و همکاران، ۱۹۹۷ ؛ به نقل از کلارک، ۲۰۰۴).
تمایز بین اجبارهای بالینی و بهنجار در این است که اجبارهای بیماران مبتلا به OCD با فراوانی و شدت بیشتر روی می­دهد، مقاومت و ناراحتی بیشتری ایجاد می کنند و اغلب در پاسخ به افکار ناراحت کننده یا حالت خلقی منفی بروز می یابند. اجبارهایی از قبیل وارسی کردن و اطمینان خواهی در اختلالهای بالینی دیگر مثل اختلال اضطراب عمومی و هیپوکندریا دیده میشود (اسکات[۹۸] و همکاران ، ۲۰۰۱؛ به نقل از کلارک، ۲۰۰۴). مشابه وسواسها، یافته های پژوهشی انجام شده، دیدگاه ابعادی[۹۹] در مورد اجبارها را نیز تأیید می کنند (کلارک، ۲۰۰۴).
۲-۴-۲ خنثی سازی پنهان و کنترل ذهنی
پژوهشگران معتقدند که هر پاسخی به وسواسها بر تداوم علائم آنها تأثیر می گذارد . بنابراین آنها دامنه ی اجبارها را به هرگونه کنترل ذهنی که در رابطه با اضطراب انجام میگیرد، گسترش می دهند (کلارک، ۲۰۰۴). این راهبردهای ذهنی یا ناآشکار عبارتند از پرت کردن حواس، توقف فکر، تلاش برای متقاعدکردن خود در مورد اینکه فکری اهمیت ندارد، جایگزینی فکر، صحبت درباره ی آن و دلیل تراشی . راهبردهای کنترل ذهنی که توسط بیماران مبتلا به OCD بکار می روند، بسیار شبیه راهبردهایی است که به وسیله ی افراد بهنجار مورد استفاده قرار می گیرند. جمعیت غیربالینی و افراد مبتلا به OCD در فراوانی استفاده از دلیل تراشی و اطمینان خواهی در پاسخ به وسواسها یا افکار ناخواسته ی مزاحم تفاوتی ندارند. البته افراد مبتلا به OCD به طور معنی داری بیشتر از اجبارهای آشکار، وارسی ذهنی، توقف فکر، خودپرسشگری، نگرانی، خودتنبیه گری و ارزیابی مجدد استفاده می کنند (آبراموتیز، وایتساید[۱۰۰]، کالسی[۱۰۱] و تولین[۱۰۲]، ۲۰۰۳؛ لادوکر[۱۰۳] و همکاران، ۲۰۰۰؛ به نقل از کلارک، ۲۰۰۴).
یکی از مهمترین تفاوتهای بین افراد مبتلا به OCD و افراد بهنجار، ادراک و ارزیابی آنها از موفقیت در کنترل فکر است. اگرچه افراد مبتلا به OCDطولانی­تر و سخت­تر وسواسهایشان را کنترل می کنند، اگرچه افراد مبتلا به OCD درمقایسه با افراد عادی به صورت معنی­داری خود را در کنترل افکارشان کمتر موفق می­دانند (کلارک، ۲۰۰۴).

۵-۲ سبب شناسی

 

۱-۵-۲ عوامل زیستی

اختلال وسواسی – جبری بطور روز افزونی به عنوان نوعی اختلال ژنتیکی شناخته می شود که نابهنجاری هایی را در عقده های پایه،‌ نواحی زیر قشری مغز که در کنترل حرکات دخالت دارند، منعکس می کند. سیستمهایی که گلوتامیت، دوپامین، سروتونین، و استیل کولین را شامل می شوند، به طور خاص می توانند در سبب شناسی زیستی اختلال وسواسی - جبری درگیر باشند و عملکرد قشر پیش بینایی را تحت تاثیر قرار دهند. بنابراین، به نظر می رسد مدار مغزی متصل کننده ی مناطق زیرقشری و قشری مغز که مخصوص بازداری رفتار هستند، در این اختلال به صورت طبیعی عمل نمی کنند (هالجین، ریچارد و ویتبورن[۱۰۴]، ۲۰۰۳؛ به نقل از وثوقی، ۱۳۸۹).

۲-۵-۲ عوامل روانی_اجتماعی

در طول سالهای اخیر، تبیین های نظری متفاوتی در خصوص پدیدایی و سبب شناسی اختلال وسواسی – جبری مطرح شده است. دلارد و میلر[۱۰۵] (۱۹۵۰) نظریه ی دو مرحله ای ماور[۱۰۶] (۱۹۳۹، ۱۹۶۰) در خصوص اکتساب و حفظ ترس و رفتار اجتنابی را برای تبیین نشانه های وسواسی – جبری بکار گرفتند. بر اساس این نظریه یک شیء، رویداد یا وضعیت خنثی بعد از اینکه با یک تجربه یا رویدادی که ماهیتا آسیب زا و باعث اضطراب و پریشانی است همایند می شود، ممکن است بعد از آن به تنهایی نیز باعث ایجاد ترس و اضطراب شود. این پریشانی را می توان به رویدادهای ذهنی (به عنوان مثال، افکار) و همچنین به رویدادهای فیزیکی (به عنوان مثال، حمام، لوازم الکتریکی) نسبت داد. هنگامی که ترس اکتساب شد، الگوهای فرار و یا اجتناب به منظور کاهش ترس توسعه می یابند، و به دلیل تقویت منفی ناشی از کاهش ترس تداوم پیدا می کنند.در مورد اختلال وسواسی – جبری، استراتژی اجتناب منفعل، همانند استراتژهایی که توسط افراد مبتلا به انواع فوبی مورد استفاده قرار می گیرد، ناکارآمد و ناکافی هستند. بدین دلیل که موقعیتهایی که موجب ترس می شوند به راحتی در زندگی واقعی قابل اجتناب نیستند. در نتیجه، رفتارهای اجباری و یا استراتژی های اجتنابی فعال، در مبتلایان به اختلال وسواسی – جبری توسعه یافته و به دلیل سودمندیشان در کاهش ترس و پریشانی حفظ و داوم می یابند.
در مطالعات دیگری نشان داده شده است که نظریه ماور برای تبیین اکتساب ترس به تنهایی کافی نمی باشد (راچمن و ویلسون[۱۰۷]، ۱۹۸۰). ولی از طرفی با مشاهدات در خصوص پیدایش و تداوم اعمال و تشریفات وسواسی همخوان است. بنابراین به نظر می رسد که اجبارها به این دلیل تداوم می یابند که موجب کاهش رنج و استرس روانی ناشی از افکار وسواسی می گردند (راپر[۱۰۸] و راچمن، ۱۹۷۶). شواهدی که از این فرمول بندی حمایت می نمایند در مطالعات روانی– فیزیولوژیکی ریشه دارند که در آنها افزایش قابل ملاحظه ای در ضربان قلب و رسانایی پوست در پاسخ به افکار وسواسی و یا در مواجهه با اشیا ترساننده (مثلاً مواجهه با شیء آلوده) دیده شده است (هاجسون و راچمن، ۱۹۷۲؛ به نقل از وثوقی، ۱۳۸۹).
مبسوط ترین رویکرد شناختی وسواس توسط سالکووسکیس[۱۰۹] (۱۹۸۵، ۱۹۸۹، ۱۹۹۹) ارائه شده است. سالکووسکیس (۱۹۸۵) رویکرد رفتاری- شناختی در شناخت و درمان مشکلات وسواسی را بر اساس نظریه ها و درمان رفتاری (کلارک و پوردن، ۱۹۹۳) معرفی کرد. در این رویکرد وسواسها افکار مزاحم بهنجاری تلقی می شوند که افراد مبتلا به OCD آنها را به عنوان علامتی از آسیب به خود و یا سایر افراد تلقی نموده و به خاطر آنها احساس مسئولیت و نگرانی می نمایند. این افکار مزاحم عمدتا متمرکز بر سرزنش خود[۱۱۰] و احساس مسئولیت پذیری[۱۱۱] می باشند. اجبارها اعم از رفتاری یا شناختی به عنوان تلاشی برای کاهش احساسات مسئولیت پذیری و سرزنش خود هستند. چنین تعبیراتی تلویحات مختلفی دارد:
الف) ناراحتی زیاد، شامل (ولی نه محدود به) اضطراب و افسردگی ؛ ب) تمرکز توجه بر افکار مزاحم و محرک های برانگیزان در محیط احتمال وقوع آن را افزایش می دهند؛ ج) دسترسی و اشتغال ذهنی با افکار اوسواسی و باورهای مرتبط افزایش می یابد؛ د) پاسخهای رفتاری و خنثی سازیها واکنشهایی در جهت کاهش یا گریز از مسؤولیت میباشند (چنین رفتارهایی میتوانند آشکار یا پنهان باشند).
بعدها سالکووسکیس پنج ویژگی را به عنوان مشخصه های اصلی OCD مطرح نمود:
در فراد وسواسی فکر کردن درباره ی عملی معادل با انجام آنها پنداشته می شود. ۲) فرد وسواسی به هنگام شکست در ممانعت و جلو گیری از صدمه یا آسیب خود را مسئول آسیب میپندارد. ۳) مسئولیت پذیری در مقابل صدمه و آسیب با ایجاد شرایط کاهنده ی خطر کاهش نمی یابد. ۴) شکست در انجام دادن تشریفات وسواسی برای جلوگیری از صدمه یا آسیب معادل داشتن نیت و قصد برای آسیب رساندن تلقی می شود. ۵) فرد وسواسی باید تلاش بیش از اندازه ای برای تحت کنترل گرفتن افکار وسواسی خود بکار بگیرد (سالکووسکیس، ۱۹۸۵).
یکی از تلویحات مهم این نطریه بدین شرح است که اگرچه افکار وسواسی مزاحم غیر قابل قبول و خود ناهمخوانند ولی افکار اتوماتیک[۱۱۲] و تشریفات ذهنی یا رفتاری که در نتیجه ی آنها ایجاد می شوند خود همخوان و پذیرفتنی به نظر می رسند.
فوا و کزاک (۱۹۸۵) مطرح کرده اند که اختلال وسواسی – جبری و در کل تمامی اختلالات اضطرابی منعکس کننده وجود اختلالاتی در شبکه های حافظه هیجانی اند. این اختلال نشانگر وجود برآوردهای نادرست از تهدید، ارزیابی بیش از حد منفی عواقب ترساننده، و پاسخ های بیش از حد به محرک ترساننده. فوا و کوزاک (۱۹۸۵)، مطرح می کنند که اختلال وسواسی– جبری از سایر اختلالات اضطرابی به واسطه ی وجود مشکل مضاعفی در مکانیسم های زیر بنایی پردازش اطلاعات تمییز داده می شود.به طور اخص، آنها پیشنهاد کرده اند که مبتلایان به اختلال وسواسی - جبری در فرآیندها یا قواعد برای تفسیر تهدید یا آسیب دجار اشکالاتی می باشند. بنا براین مبتلایان به اختلال وسواسی- جبری اغلب بدون اینکه شواهد کافی در باب خطر داشته باشند به این نتیجه می رسند که موقعیت آسیب زننده می باشد. و از آنجاییکه اطمینان کامل از ایمنی دست نیافتنی است، تشریفات وسواسی که برای رسیدن به امنیت کامل انجام می گیرند به ناچار با شکست مواجه خواهند شد. و این بدین معنی است که، هیچ مقدار از آیینهای وسواسی نمی تواند امن بودن کامل موقعیت را تضمین نمایند، و به این ترتیب، اعمال و تشریفات وسواسی به ناچار باید تکرار شوند.
راسموسن و ایزن (۱۹۸۹؛ به نقل از محمود علیلو، ۱۳۸۲) دریافتند که اجتناب و ترس از خطرکردن دو ویژگی معمول دوران کودکی در بیمارن وسواسی است. در مطالعه ی دیگری روشن شده که مبتلایان به این اختلال برای فعالیتهای مرتبط با خطر و تهدید کننده نسبت به فعالیتهای خنثی، حافظه بهتری دارند (کانستنت[۱۱۳]، فرانکلین و متیوس، ۱۹۹۵). همچنین، مطالعات دیگری نشان داده­اند که مبتلایان به وسواس در مقایسه با گروه کنترل اطمینان به حافظه ی کمتری دارند (براون و همکاران، ۱۹۹۴؛ فوا و همکاران، ۱۹۹۷؛ مک دونالد، آنتونی، مک لود، و ریشتر[۱۱۴]، ۱۹۹۷؛ مک نالی و کهل بک[۱۱۵]، ۱۹۹۳؛ به نقل از تولین و همکاران، ۲۰۰۱).
برخی دیگر از مطالعات نشان داده­اند که مبتلایان به اختلال وسواسی - جبری در مقایسه با سایر افراد برای تصمیم گیری به اطلاعات بیشتری نیاز دارند (گودوین و شیر[۱۱۶]، ۱۹۹۲). یک مطالعه اخیر نشان داده که نیاز به اطلاعات اضافی تر از رنج و استرس روانی ریشه می گیرد، که بیانگر این نکته می باشد که ادراک خطر، میزان عدم اطمینان تجربه شده نسبت به تصمیم گیریها را در افراد مبتلا به وسواس تحت تاثیر خود قرار می دهد (فوا و همکاران، ۲۰۰۳).
همچنین شواهد اولیه برای ارتباط بین بازداری رفتاری و برخی از علائم وسواسی- اجباری وجود دارد. پژوهش کولز، شافیلد و پیترفسا[۱۱۷] (۲۰۰۶) تاکنون تنها پژوهشی است که منحصرا به مطالعه ی ارتباط بازداری رفتاری با اختلال وسواسی– جبری پرداخته است. این محققان با بهره گرفتن از یک جمعیت دانشجویی به این نتیجه رسیدند که بازداری رفتاری به طورکلی با علائمی از OCD که بروز آشکار ندارند (برای مثال، وسواس فکری، تردید و خنثی سازی) بیشتر مرتبط است تا مواردی که بروز آشکار دارند (برای مثال، شستشو و نظم). اگرچه این یافته فرضی و نظری است ولی می­توان پذیرفت افرادی که سطوح بالای بازداری رفتاری دارند احتمال بیشتری دارد که به افکار با آیینهای درونی یا خنثی سازی روانی پاسخ دهند تا اینکه وسواسهای عملی آشکاری داشته باشند.
درباره ی رابطه صفات شخصیتی و اختلال وسواسی - جبری نیز مطالعاتی صورت گرفته است، اغلب این پژوهش ها متمرکز بر دو صفت روانشناختی کمالگرایی[۱۱۸] و مسئولیت پذیری افراطی بوده است که از جمله مشخصه های مبتلایان به وسواس محسوب می شوند.
کلارک (۲۰۰۴) پژوهشهای انجام شده بر اساس تئوری مسؤولیت پذیری سالکووسکیس را بر اساس چهارفرضیه پژوهشی جمع بندی نموده و میزان حمایت پژوهشی آنها را ذکر کرده است. این فرضیه که ارزیابی و باورهای مسؤولیت پذیری بالا از ویژگی اختصاصی اختلال وسواسی– جبری می باشد حمایت پژوهشی جزئی کسب کرده است. فرضیه ی دوم، که مسؤولیت پذیری بالا برای آسیب را اختصاصی تفکر وسواسی می­داند، نیز حمایت پژوهشی محدودی به دست داده است. فرضیه ی بعدی یعنی این موضوع که مسئولیت پذیری ادراک شده ی بالا باعث میل زیاد به خنثی سازی و ناراحتی و رنج روانی بالایی میشود و فراوانی و شدت وسواس ها را تشدید می­ کند، حداقل در مورد وسواس وارسی شواهد قانع کننده ای به دست داده است. مفروضه ی آخر نیز که تأکید می کند خنثی سازی، فراوانی، شدت و ناراحتی ذهنی وسواس­ها را افزایش می­دهد، حمایت پژوهش بالایی کسب کرده است.
پژوهشهای زیادی در باب ارتباط کمالگرایی و اختلال وسواسی – جبری انجام شده است (برای مثال فراست و همکاران، ۱۹۹۰؛ فراست و استکتی[۱۱۹]، ۱۹۹۷). افراد مبتلا به این اختلال، نمرات بالایی در کمالگرایی نسبت به سایر بیماران مضطرب دارند (رومه[۱۲۰] و همکاران، ۲۰۰۰) و تاکنون ابعاد اختصاصی از کمالگرایی شناسایی شده است و برای اختلال های خلقی و اضطرابی گونه های خاص از باورهای کمالجویانه مشخص شده است (آنتونی، پوردن، هوتا و سوینسون[۱۲۱]، ۱۹۹۸). افکار کمال گرایانه در گونه های خاص از افکار وسواسی (برای مثال تردید درباره ی اینکه، تکلیفی به درستی کامل شده است یا خیر و اعمال اجباری (شستشو تا رسیدن به بهترین حالت) نقش دارند.
لادوکر و همکاران (۱۹۹۵) در پژوهش خود در زمینه کمالگرایی به یافته جالبی دست پیدا کردند، آنها دریافتند که کمالگرایی ویژگی معمول گروهی از بیماران وسواسی- اجباری است که اجبارهای آشکاری ندارند، درحالی که مسئولیت پذیری در این افراد کمتر بالا بود. مطالعات همبستگی رابطه معنی داری بین کمالگرایی و علائم OCD بدست داده­اند (هویت و فلت[۱۲۲]، ۱۹۹۱). یافته­های فراست و استکتی (۱۹۹۷) نیز در رابطه با نقش کمال گرایی با ادبیات موجود موافق بود . بیماران وسواسی - اجباری نمره های بالاتری در کمالگرایی در مقایسه با گروه کنترل داشتند. اگر چه این یافته ها حاکی استکه این افزایش مخصوص این اختلال نبوده و در مبتلایان به اختلال آسیمگی و گذرهراسی نیز دید ه می شود .این امکان وجود دارد که کمالگرایی از شرایط ضروری برای ایجاد بسیاری از انواع آسیب شناسی باشد، اما طبیعت یا ماهیت این اختلالات را تبیین نمی­نماید. راکمان (۱۹۹۷) چنین مطرح نموده که کمالگرایی ممکن است برای رشد اختلال وسواسی- اجباری ضروری باشد اما کافی نیست.
کمالگرایی با اختلالهای روانی متعددی مرتبط شناخته شده است (شافرن، کوپر[۱۲۳] و فیربرن[۱۲۴]، ۲۰۰۲). در نظریه های شناختی اختلال وسواسی اجباری فرض شده است که کمالگرایی با انواع ویژهای از وسواسها ارتباط دارد (مک فال و الرسهایم[۱۲۵]، ۱۹۹۷). محققان مذکور معتقدند که کمالگرایی با فعالیتهای اجباری و شک و تردید درباره ی درست بودن امور ارتباط خاص دارد. پژوهشهای کمی درباره ارتباط کمالگرایی با زیرمجموعه­های اختلال وسواسی -اجباری صورت گرفته است. گرشونی و ثمر (۱۹۹۵؛ به نقل از محمود علیلو، ۱۳۸۲) دریافتند که وارسی­کننده ها نمرات بیشتری را در آزمونهای کمالگرایی به دست میآورند. این پژوهشگران معتقدند که کمالگرایی به وارسی­کنندگان کمک می­ کند تا کنترل بیشتری را بر حوادث بیرونی و زندگی خود داشته باشند.

۶-۲ زیرگونه­های اختلال وسواسی - جبری

بسیاری از طرحهای طبقه بندیOCD، مبتلایان به وسواسهای فکری و عملی را بر اساس نوع و ظاهر فعالیتهای تشریفاتی (یعنی، اجبارها) به طبقات متعددی تقسیم نموده اند. اگرچه به ندرت دیده شده که مبتلایان یه این اختلال فقط یکی از انواع آیینهای وسواسی[۱۲۶] (برای مثال، وسواس شستشو) را داشته باشند و اغلب افراد مبتلا به OCD وسواسهای فکری و عملی چندگانه ای دارند ( برای مثال، وسواس شستشو، وارسی و تکرار).
معمولاً آیین وسواسی غالب که از بیشترین فراوانی برخوردار است برای طبقه بندی افراد مبتلا بکار گرفته می شود. ولی از آنجاییکه وسواس معمولاً به صورت آیینهای وسواسی چندگانهای در افراد بروز پیدا میکند، جهت طبقه بندی بیشتر معطوف به طبقه بندی علائم می باشد و نه به طبقه بندی افراد. بنابراین، یک بیمار وسواسی ممکن است با داشتن تشریفات وسواسی همزمانی مثل وسواس شستشو و وارسی توصیف شود.
تکیه بر وسواسهای عملی برای طبقه بندی زیرگونه های مبتلایان به OCD بیشتر به دلیل سهولت نسبی مشاهده رفتارهای اجباری آشکار می باشد. ولی باید توجه کرد که رفتارهای اجباری یکسان و مشابه ممکن است از لحاظ کارکردی در افراد مختلف به ترسهای وسواسی متفاوتی مربوط باشند. برای مثال، ممکن است دلیل شستشوی اجباری فرد بیماری رهایی از میکروبها باشد و علت وسواس شستشوی بیمار دیگری ممکن است رهایی از احساس گناه به دلیل ارتکاب قتلی در گذشته باشد. بنابراین، اگرچه طبقه بندی مبتلایان به OCD بر اساس رفتارهای اجباریشان سودمندیهایی دارد، ولی در عین حال شناسایی افکار وسواسی این بیماران برای رسیدن به درک روشنی از کارکرد اعمال و تشریفات وسواسیشان حائز اهمیت است.

۱-۶-۲ زیرگونه ی شستشو/آلودگی

این گروه شایعترین شکل بالینی اختلال هستند (جونز و کرچمالیک[۱۲۷]، ۲۰۰۳). افراد مبتلا به این علائم دارای وسواسهایی در زمینه ی آلودگی، نجاست و میکروبها هستند. وسواسهای این افراد عمدتاً شامل این موارد هستند: ترس از ترشحات و مایعات داخلی بدن(عرق، ادرار، خون و بزاق)، ترس از چیزهای کثیف و ترس از آلوده شدن توسط مواد چسبنده، ترس از بیمار شدن توسط آلوده­کننده­ها، ترس از بیمار کردن دیگران از طریق آلوده کننده­ها. اجبارهای شایع این دسته از بیماران عبارتنداز: شستشوی افراطی دستها، شانه کردن، دوش گرفتن، مسواک زدن و آرایش افراطی یا آئینمند، تمیز کردن وسایل خانگی و سایر اشیاء، اجتناب، پیشگیری و دور کردن آلوده کننده­ها (دسیلوا، ۲۰۰۳).

۲-۶-۲ زیرگونه ی نظم/تقارن

ویژگی شایع بالینی علائم نظم، فکر وسواسی در مورد نظم اشیا و رویدادهاست. هرگونه انحراف از نظم و تقارن ذهنی مطلوب فرد باعث اضطراب و نگرانی در فرد میشود (راسموسن و ایزن، ۱۹۹۸). این افراد به دو گروه تقسیم می شوند: افرادی که دارای کندی وسواسی اولیه هستند و افرادی که دارای تفکر جادویی اولیه هستند. گروه اول نیاز به زمان غیر معمول برای تکمیل فعالیتهای سادهی خود دارند.گروه دوم، برای رعایت تقارن و دقت کلماتی سحرآمیز را به زبان می آورند تا از مصیبت و بلای ذهنی پیشگیری کنند (راکمان و هاجسون، ۱۹۸۰)

۳-۶-۲ زیرگونه ی احتکار

فایل های پایان نامه درباره :روش برنامه ریزی منابع ابر رایانه براساس الگوریتم رقابت استعماری۹۴- ...

مرحله ۱: کدگذاری:: تعریف نحوه نمایش افراد جمعیت
مرحله ۲: مقداردهی اولیه :: ایجاد جمعیت اولیه
مرحله ۲: تکرار:: تا زمانی که معیارهای توقف برآورده نشده اند، مراحل ۳٫۱ تا ۳٫۴ را تکرار کن:
مرحله ۲-۱: انتخاب :: والدین را از جمعیت فعلی انتخاب کن
مرحله ۲-۲: ترکیب :: والدین انتخاب شده را با احتمال ترکیب، ترکیب کرده و فرزندان جدید تولید کن
مرحله ۲-۳: جهش :: عملگر جهش را باا احتمال جهش، به فرزندان حاصل اعمال کن
مرحله ۲-۴: جایگینی :: فرزندان حاصل را در جمعیت جایگزین کن.
مرحله ۵: پایان
پایان

 

 

 

شکل۳-۳ساختار کلی الگوریتم ژنتیک
کدگذاری: در این روش از دو نوع کدگذاری استفاده شده است. کدگذاری مستقیم[۱۰۹] و کدگذاری جایگشتی. در کدگذاری مستقیم، جواب های ممکن به صورت برداری تحت عنوان جدول زمانی[۱۱۰] نمایش داده می شوند. طول این بردار برابر است با تعداد کارها و مقدار درایه ام این بردار، نشان دهنده شماره ماشینی است که کار ام به آن تخصیص داده شده است. بنابراین، مقادیر موجود در این بردار اعدادی طبیعی در بازه می باشند. نکته مهم در خصوص این نوع کدگذاری این است که در یک جدول زمانی ممکن است شماره یک ماشین بیش از یک بار تکرار شود، زیرا کارها می توانند به بیش از یک ماشین تخصیص داده شوند. در کدگذاری جایگشتی[۱۱۱]، بر خلاف کدگذاری مستقیم هر عضو تنها یک بار می تواند تکرار شود. تشکیل این کدگذاری شامل دو مرحله می باشد: ۱) برای هر ماشین ، دنباله از کارهایی که به آن ماشین تخصیص داده شده اند، ایجاد می شود، و ۲) دنباله های کارهای ایجاد شده در مرحله اول به یکدیگر الحاق می شوند. نتیجه این دو مرحله، جایگشتی از کارها می باشد که به ماشین ها تخصیص داده شده اند. قابل ذکر است که در این نوع کدگذاری، نیاز به نگهداری اطلاعات اضافی در باره تعداد کارهایی که به هر ماشین تخصیص داده شده، داریم. شکل ۳ نمونه ای از کدگذاری های مستقیم و جایگشتی را، برای ۴ ماشین و ۱۰ کار، نشان می دهد.
دانلود پروژه
شکل۳-۴: مثالی از کدگذاری های مستقیم و جایگشتی برای زمانبندی ۱۰ کار بر روی ۵ ماشین
کار۱
کار ۲
کار ۳
کار ۴
کار ۵
کار ۶
کار ۷
کار ۸
کار ۹
کار ۱۰

 

 

۲

 

۱

 

۲

 

۳

 

۱

 

۲

 

۴

 

۴

 

۵

 

۴

 

 

 

 

 

دانلود فایل ها در رابطه با مدلی کارا برای ساخت پیکره متنی موازی از روی پیکره متنی ...

  • Continue;

 

  • for each Word in Target_words

 

  • if Translation.Meaning = Word

 

  • if | SCounts[Translation.Word] - TCounts[Word] |  ۱

 

  • Score += SCounts[Translation.Word]

 

  • OverlapWordsofSource (Translation.Word)

 

  • OverlapWordsofTarget (Translation.Meaning)

 

  • break;

 

  • Word_Overlap_Ratio Score / Source_words.length

 

الگوریتم یافتن نرخ کلمات مشترک
انتخاب جفت جملات موازی از بین جفت جملات کاندید
در این مرحله، جفت جملات موازی از میان جفت جملات کاندیدای موازی بودن که در مرحله قبل بدست آمدند انتخاب می‌شوند. برای این کار از طبقه‌بند آنتروپی بیشینه استفاده می‌کنیم. این طبقه‌بند با بهره گرفتن از ویژگی‌هایی که برای یک جفت جمله در نظر گرفته می‌شود (که در ادامه معرفی خواهند شد) تعیین می‌کند که جفت جمله مورد نظر «موازی» یا «غیرموازی» است. در ادامه ابتدا شرح مختصری از طبقه‌بند آنتروپی بیشینه می‌آید و سپس ویژگی‌هایی را که می‌توان برای یک جفت جمله در نظر گرفت تا در طبقه‌بندی به کار روند معرفی خواهند شد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
طبقه‌بند آنتروپی بیشینه[۲۹]
اصل آنتروپی بیشینه بیان می‌کند که با محدودیت‌های داده شده، توزیع احتمالاتی که بیشترین آنتروپی (بی نظمی) را دارد، حالت جاری دانش را بهتر می‌تواند نمایش دهد. مدل‌های آنتروپی بیشینه‌ای که بر پایه این اصل هستند، به طور وسیعی در پردازش زبان‌های طبیعی به کار گرفته می‌شوند از جمله در تگ گذاری، تجزیه جمله و تشخیص موجودیت اسمی [۴۷]. تقی پور و همکاران در [۴۸] برای فیلتر کردن جفت جمله‌های نویزی از پیکره موازی، از چهار طبقه‌بند استفاده کردند، و با ارزیابی آن چهار مدل نشان دادند که طبقه‌بند آنتروپی بیشینه از دیگر الگوریتم‌های طبقه‌بند بهتر عمل می‌کند. ما در اینجا از طبقه‌بند آنتروپی بیشینه برای طبقه‌بندی کردن جفت جمله‌ها به دو دسته «جفت جمله موازی» و یا «جفت جمله غیر موازی» استفاده می‌کنیم.
در مدل آنتروپی بیشینه بوسیله تعریف مجموعه‌ای از توابع ویژگی، محدودیت‌هایی بر مدل داده‌ها اِعمال می‌شود. این توابع ویژگی، خصوصیاتی از داده‌ها را نشان می‌دهند که برای مدل سازی مفیدند. به طور مثال نرخ کلمات مشترک برای جفت جمله sp می‌تواند شاخص خوبی برای نشان دادن موازی بودن یا نبودن آن دو جمله باشد. بنابراین در اینجا تابع ویژگی f(sp) را داریم که مقدار آن برابر است با نرخ کلمات مشترک جفت جمله sp. اصل آنتروپی بیشینه می‌گوید شکل بهینه پارامتریک مدل داده‌ها، با توجه به محدودیت‌های داده شده بوسیله توابع ویژگی عبارت است از ترکیب خطی لگاریتمی این توابع ویژگی. از اینرو برای مسئله طبقه‌بندی ما داریم:

 

 

 

 

که در آن c طبقه (موازی یا غیر‌موازی)، Z(sp) ضریب نرمال سازی و fiها توابع ویژگی هستند. مدل نتیجه شامل پارامترهای آزاد می‌شود که وزن ویژگی‌ها هستند.
در اینجا باید توابع ویژگی در نظر گرفته شوند که وجه تمایزی باشند بین جفت جمله‌های موازی و غیر موازی. ویژگی‌هایی که استفاده می‌شود، در دو دسته ویژگی‌های عمومی یک جفت جمله و ویژگی‌های مبتنی بر همترازی در سطح کلمه بین دو جمله، قرار می‌گیرند. هر کدام از این ویژگی‌ها در ادامه به تفصیل شرح داده می‌شوند.
ویژگی‌های عمومی
ویژگی‌های مبتنی بر طول دو جمله
تعداد کلمات هر کدام از جمله‌های یک جفت جمله، اختلاف این تعداد کلمات و نسبت آنها به یکدیگر، ویژگی‌هایی عمومی هستند که می‌توان برای یک جفت جمله در نظر گرفت. اختلاف و نسبت طول دو جمله بر حسب تعداد کاراکترهای جمله ویژگی‌هایی هستند که در [۵] به کارگرفته شده‌اند.
نرخ کلمات مشترک
این ویژگی به طور مفصل در بخش ۴-۲ شرح داده شد و الگوریتم به دست آوردن نرخ کلمات مشترک نیز در همان بخش آورده شد. با این تفاوت در کاربرد که در آنجا با تعیین یک حد آستانه بر روی نرخ کلمات مشترک جفت جملاتی که غیرموازی بودن آنها بدیهی است حذف می‌شوند. اما در اینجا از نرخ کلمات مشترک به عنوان یک ویژگی برای استفاده در طبقه‌بند آنتروپی بیشینه استفاده می‌شود. جفت جمله‌های موازی در مقایسه با جفت جمله‌های غیرموازی اغلب نرخ کلمات مشترک نسبتا بالاتری دارند. از اینرو می‌توانند وجه تمایز خوبی بین جفت جملات موازی و جفت جملات غیرموازی باشند.
ویژگی‌های مبتنی بر همترازی در سطح کلمه یک جفت جمله
در همترازی در سطح کلمه بین دو جمله، کلمات متناظر از دو جمله به دو زبان مختلف، شناسایی می‌شوند. از آنجایی که بین دو جمله موازی اکثر کلمات یک جمله، کلمه متناظری در جمله دیگر دارند، همترازی کلمات نسبت به همترازی بین دو جمله غیر موازی بهتر صورت می‌گیرد. بنابراین ویژگی‌های مربوط به همترازی در سطح کلمه بین دو جمله برای تشخیص جملات موازی از جملات غیر موازی بسیار مفید خواهند بود. حال باید ببینیم کدام ویژگی‌ها همترازی در سطح کلمه یک جفت جمله را بهتر توصیف می‌کنند. این ویژگی‌ها در ادامه شرح داده می‌شوند.
کلمات همتراز نشده
به دلیل اینکه کلمات در جفت جمله‌های غیر موازی به میزان خیلی کمی با یکدیگر همتراز می‌شوند، تعداد کلماتی که در همترازی در سطح کلمه شرکت نکرده‌اند، ویژگی بسیار خوبی برای تشخیص جملات غیر موازی است. در اینجا تعداد کلمات همتراز نشده و نسبت این تعداد به کل طول جمله، به کارگرفته می‌شوند.
باروری[۳۰]
در همترازی خودکار در سطح کلمه بین دو جمله ممکن است کلمه‌ای از یک جمله به بیش از یک کلمه از جمله مقابل متصل شود. در [۴۹] تعداد اتصالات یک کلمه در همترازی بین دو جمله «باروری» آن کلمه خوانده می‌شود. اما این اتفاق در همترازی خودکار بین دو جمله غیرموازی بیشتر رخ می‌دهد. زیرا همتراز کننده، کلمه متناظر مناسب را در جمله مقابل نیافته و ممکن است در عوض، همترازی را با چند کلمه رایج از جمله مقابل انجام دهد. از اینرو احتمال غیرموازی بودن جفت جمله‌هایی که باروری بالایی دارند بیشتر است. نویسندگان در [۴۳] سه تا از بیشترین باروری‌ها را به عنوان ویژگی برای طبقه‌بند آنتروپی بیشینه به کار می‌گیرند. مثال‌ آورده شده در شکل‌ ۴-۳ این موضوع را روشن می‌کند.
The
Lighthouse
Guided
Sailors
Into
The
Harbor
For
Over
۱۵۰۰
years
در

دانلود پژوهش های پیشین درباره تاثیر عوامل کلیدی موفق مدیر پروژه بر موفقیت پروژه های فناوری اطلاعات در ...

۲-۱۱-۷-۲ ساختار دفتر مدیریت پروژه:
– مدیریت مجموعه پروژه های وبی
– مدیریت مجموعه پروژه های معنایی
– مدیریت مجموعه پروژه های کتابخانه ای
– مدیریت مجموعه پروژه های اتوماسیونی و ابزاری
– مدیریت مجموعه پروژه های موبایلی و برنامه های کاربردی
۲-۱۱-۷-۳ شرح فعالیتهای دفتر مدیریت پروژه
ارزیابی عملکرد : این ارزیابی می‌تواند شامل بررسی عملکرد مدیریت در پروژه ، عملکرد تکنیک های به کار گرفته شده و در نهایت عملکرد خود پروژه باشد. توجه به این اصل می تواند سبب بهینه‌سازی استفاده از منابع سازمان در پروژه‌ها شود.
توسعه فرایندها : فرایندهای مورد نیاز برای استفاده موثر از تمامی منابع درگیر در اجرای پروژه همچنین هماهنگی لازم بین کارفرما، متکفل، مجری، تامین کننده و … را تهیه می کند، چراکه نیاز به توسعه و ایجاد فرایندهای جدید، یک نیاز همیشگی و مداوم در سطح سازمان است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۱۱-۷-۴ مدیریت سبد پروژه:
به مدیریت مجموعه‌ای از پروژه‌ها و یا برنامه‌ها و کارهای مرتبط دیگر، که برای تسهیل مدیریت کارآمد در جهت نیل به اهداف استراتژیک در یک گروه قرار می‌گیرند، گفته می شود.
مدیریت زمان، ایجاد ارتباطات و تعامل بهتر کارکنان با هم و با مشتریان، بهبود در تخصیص منابع، افزایش دانش فنی در زمینه مدیریت پروژه و استفاده مطلوب از دانش فنی موجود از دیگر وظایف این بخش است.
۲-۱۱-۸ معاونت تهران (معاونت ریاست مرکز در تهران)
مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور) سال‌های آغازین دهۀ سوم فعالیت خود را سپری می‌کند. بیش از دو دهه فعالیت این مرکز در حوزۀ داده‌پردازی علوم اسلامی، موجب انباشت تجارب پژوهشی و فنی عمیقی در این مرکز شده است و این ضرورت را ایجاد کرده که کارشناسان و خبرگان این مرکز تجارب خود را به روش‌های گوناگون بسط دهند. ضرورت بسط و تدوین این تجارب و به اشتراک‌گذاری آن از یکسو و وجود نیروهای پژوهشی و فنی خبره در پایتخت جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر، این مرکز را بر آن داشت تا به منظور تبادل تجربیات مفید پژوهشی و فنی با دیگر مراکز علمی و فنی و دیگر خبرگان داده‌پردازی علوم اسلامی، به تأسیس یک دفتر منطقه‌ای در تهران اهتمام ورزد. این دفتر که از سال ۱۳۸۸ به عنوان معاونت رئیس مرکز در تهران تأسیس شده است.
۲-۱۲ مطالعه و تأسیس نهاد پژوهشی وابسته
تأسیس نهاد پژوهشی وابسته به مرکز با عنوان پیشنهادی «فنّاوری اطلاعات و علوم اسلامی» در سطح پژوهشکده به منظور پوشش دادن اولویتهای کلان مرکز در این حوزۀ میان‌رشته‌ای با کسب مجوز از وزارت علوم، تحقیقات و فنّاوری
۲-۱۲-۱ برخی اولویت های کلان این پژوهشکده عبارتند از:
- انجام پژوهش‌های بنیادی و کاربردی در زمینه‌های مرتبط با حوزۀ میان رشته‌ای «متن کاویِ پردازشیِ نصوص و سایر منابع اسلامی»؛
- برنامه‌ریزی و ساماندهی انواع تحلیل‌های متنی بر روی انواع پیکره‌های متنی اسلامی؛
- بومی‌سازی ابزارهای متن‌کاوی موجود به موازات توسعۀ ابزارهای خاص متن‌کاوی متون اسلامی؛
تربیت پژوهشگران در زمینۀ متن کاوی پردازشی نصوص و متون اسلامی به منظور تأمین نیاز داخلی به افراد کارآمد در این حوزه
- پژوهش، مطالعه و طراحی استانداردها و ابزارهای لازم به منظور تهیۀ ماشینی انواع چکیده‌ها، هستان شناسی‌ها، نمایه‌ها، معجم‌های لفظی و موضوعی و اصطلاح نامه‌های عمومی و تخصصی نصوص، متون و علوم اسلامی؛
- پژوهش کاربردی به منظور بهینه سازی فرایند ذخیره و بازیابی اطلاعات و داده‌ها در منابع دینی با محوریت روش های متن کاوی پردازشی؛
-برچسب‌گذاری ماشینی متون قرآنی، روایی، فقهی، رجالی و حکمی اسلامی در لایه‌های صرفی، نحوی و معنایی؛
- مطالعه و تدوین استانداردهای لازم به منظور یکسان سازی مدخل‌های نظام ذخیره و بازیابی اطلاعات در علوم اسلامی؛
- پژوهش در حوزۀ استخراج روابط، یافتن و تحلیل الگو‌ها به صورت خودکار و سبک شناسی رایانه‌ای نصوص و منابع دینی با اهداف مختلف، از جمله سره‌شناسی متون روایی اسلامی و دسته‌بندی و طبقه‌بندی خودکار اطلاعات منابع دینی؛
۲-۱۲-۲ مطالعه و پیاده‌سازی بخشی از پروژه‌های در دست اقدام مرکز
بخشی از پروژه‌های جاری مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی دارای زمینه‌های تحقیقی- توسعه‌ای هستند که پژوهش و پیاده‌سازی آنها در فرایندی همزمان شکل می‌گیرد. معاونت تهران مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی با همکاری برخی کارشناسان، به مطالعه و پیاده‌سازی برخی از پروژه‌های مرکز اهتمام دارد که همراستا با اولویتهای علمی نهاد پژوهشی در حال تأسیس مرکز هستند.
زمینۀ علمی برخی از پروژه‌های کنونی معاونت تهران این مرکز به شرح زیر است:
- مطالعه و شناسایی پروژه‌های کاربردی با محوریت داده‌کاوی نصوص عربی و فارسی
- خطایابی ماشینی در دو لایۀ خطایابی صرفی و خطایابی نحوی
- پیکره و دادگان زبانی
- الگوهای ترجمۀ ماشینی با تأکید بر زبانهای فارسی و عربی
- مطالعه و طراحی نظام شاخص‌های ارزیابی محصولات فرهنگی در حوزۀ فناوری اطلاعات و ارتباطات اعم از محصولات فرهنگی برخط و برون‌خط
- مطالعه شیوه‌های استنادی و پیاده‌سازی مرجع‌نگار پژوهشی برای زبان‌های فارسی و عربی
فصل سوم
پیشینه تحقیق
۳-۱ مقدمه
روش تحقیق مجموعه ای از قواعد، ابزار و راه های معتبر قابل اطمینان و نظام یافته برای بررسی واقعیت ها، کشف مجهولات و دستیابی به راه حل مشکلات است. با هر تحقیق، تلاشی سیستماتیک و روشمند به منظوردست یافتن به پاسخ یک پرسش یا راه حلی برای یک مساله است، که بر این اساس تحقیقات صورت گرفته را بر اساس هدف از انجام تحقیق می توان طبقه بندی نمود.
۳-۲ نوع تحقیق
این تحقیق بر مبنای هدف جزء تحقیقات کاربردی می ­باشد. طبقه بندی دیگر برای تحقیقات انجام گرفته، بر حسب روش انجام تحقیق می باشد که تحقیق حاضر به روش تحقیق همبستگی انجام میگیرد. در تحقیق همبستگی هدف اصلی آن است که مشخص شود آیا رابطه ای بین دو یا چند متغیر وجود دارد و اگر این رابطه وجود دارد اندازه و حد آن چقدر است؟
۳-۳ کاربردهای پژوهش :
با انجام این تحقیق مشخص می شود که می توان از مدیریت پروژه در سازمانها استفاده بهینه تری نمود و با بررسی عوامل کلیدی موفق یک مدیر پروژه، در پیشرفت پروژه به سوی اهداف سازمانی دقیق تر و کاملتر استفاده نمود.و همچنین سازمانهای IT محور چه دولتی و چه خصوصی که فعالیت هایی در تولید نرم افزار های رایانه ای دارند، می توانند از نتایج این تحقیق در افزایش بهره وری مدیران پروژه ها و همچنین افزایش بهره وری مجریان پروژه ها، استفاده نمایند و پروژه های خود را با مدیریت بهتر و کاملتری پیگیری و تولید نمایند.
۳-۴ مزایای حاصل از پژوهش:
با اجرای صحیح و کامل مدل ارائه شده در این تحقیق، سازمان از مزایای زیر بهره مند می گردد:

دانلود مطالب درباره گرافیک تلویزیونی و تبیین شاخصه های اثرگذاری درمخاطب تلویزیون- فایل ...

۷-۴ مذهبی ، اعتقادی

 

مقاله - پروژه

برنامه شاخصه های اثرگذار مهم در بخش گرافیک تلویزیونی
مذهبی اعتقادی ۱- تصاویر و اشکال مناسب مفاهیم را بهتر و موثرتر انتقال می دهد.
۲- فونت مناسب و جانمایی مناسب می تواند اثر این برنامه را بیشتر کند.
۳- با کمک گرافیک می توان مفاهیم را ساده تر و قابل فهم تر به افراد عرضه داشت.
۴- زمان پخش این برنامه ها در ایجاد ریتم و حرکت با توجه به هنگام پخش آن تاثیرگذاراست.
۵- صدا می تواند کمک خوبی برای درک وتاثیرپذیری بیننده ها از مفاهیم بصری ایجاد کند.

۸-۴ ورزشی

 

برنامه شاخصه های اثرگذار مهم در بخش گرافیک تلویزیونی
ورزشی ۱- استفاده از رنگهای پرانرژی و محرک در دکور و تیتراژ و کپشن های برنامه می تواند کمک زیادی به ایجاد حس شور و نشاط بیننده نماید.
۲- فضای بصری این برنامه ها باید شلوغ و گرم باشد.
۳- ریتم تصویری نقش به سزایی در ایجاد هیجان و نشاط و تاثیرپذیری فرد خواهد داشت.
۴- کادر و انتخاب نمای بصری درست در این برنامه ها به انتقال صحیح حال و هوای برنامه
می انجامد.
۵- موسیقی و صدا در برنامه های ورزشی می تواند خود عامل محرک و موثر بر فرد باشد.

جمع بندی:
در جمع بندی مطالب باید ذکر نمود که هدف ما استفاده ی صحیح و هوشمندانه از عناصر بصری درتولید برنامه های تلویزیونی است. طراح گرافیک با توجه به نتایج بدست آمده اکنون می داند که برای برنامه های با منوضوعات گوناگون نوع ترکیب بندی و رنگ بندی و… تصاویر والمان های بصری بایستی با هویت برنامه و مخاطب هدف آن همسو و درجهت بالا بردن سطح تاثیر باشد.
فهرست منابع و ماخذ
بیرکیوف،۱۳۷۲، تلویزیون و دکترین ان درغرب ، تهران،مرکز مطالعات وتحقیقات رسانه ها
پیشگاه،احمد،نظری،زهرا، ۱۳۸۹، کتابشناسی رسانه ، تهران،پژوهشگاه فرهنگ وارتباطات وزارت ارشاد
دور،امه، ۱۳۷۴، تلویزیون و کودکان، رستمی،علی، تهران،انتشارات سروش
اولسون،دیوید، ۱۳۷۹، رسانه ها و نمادها، مهاجر،محبوبه، تهران، انتشارات سروش
کیت،سلبی،۱۳۸۰، راهنمای بررسی تلویزیون، عامری ،علی، تهران، انتشارات سروش
کپس، جئورگی، ۱۳۷۴، زبان تصویر، مهاجر، فیروزه، تهران، سروش
مهدی زاده،سیدمحمد، ۱۳۸۷، رسانه و بازنمایی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
دالوند، احمدرضا، ۱۳۸۷، خوانش صفحه بدون قرائت متن، تهران، مرکز مطالعات و تحقیق رسانه ها
احمدی، بابک، ۱۳۸۹، ازنشانه های تصویری تا متن، چاپ دهم، تهران، نشرمرکز