نمودار ۲-۱۰- ماتریس انتخاب استراتژی تولید در کلاس جهانی
در ادامه هریک از استراتژیهای مذکور را بطور مختصر توضیح داده می شود :
استراتژی تغییر سریع [۹۹]
ماهیت کلی این استراتژی ، رهاشدن سریع از مشکلات و فشارهای شدید بخش تولید می باشد . به چند حالت این رهایی صورت می گیرد از قبیل استفاده از امکانات قبلی بدون سرمایه گذاری مجدد، حذف فعالیتهای اضافی و ادامه فعالیت در چارچوب اصلی ، استفاده از حمایت دولت ، انعقاد قرارداد تولید با شخص حقیقی یا حقوقی و غیره .معمولاً این استراتژی را مدیرانی که نگرش کوتاه مدت و به زمان حال فکر می کنند ، استفاده می کنند .در اجرای این استراتزی ، قبل از هراعمال تغییری باید عواقب آینده و تاثیر آن را بر دیگر استراتژی های رقابتی را مد نظر قرار داد و بدون در نظر گرفتن دیگراستراتژی ها، یکی از مخرب ترین عوامل در تصمیم گیری مدیریتی است .
استراتژی تطابق [۱۰۰]
این استراتژی برای تطبیق دادن با استانداردهای موجود در بازار استفاده می گردد و فرایند تولید برای رسیدن به این استانداردها تغییر داده می شود. این استراتژی از جمله روش های مورد قبول مدیران اکثر نقاط دنیا می باشد . وقتی که سازمانی به عنوان پیشتاز بازار، موفقیت و پیشرفت خود را به دلیل برخی پیشرفتهای رقبا در خطر می بیند از این استراتژی بکار گرفته می شود . اگر چه استراتژی تطابق برای دنباله رو ها ( پیروان ) حیاتی می باشد اما برای سازمانهای پیشرو ، عمومی تر است . در این استراتژی اهداف به معیارهای موجود در بازار محدود می شود و خلاقیتی برای بنگاه وجود ندارد .
استراتژی گسترش [۱۰۱]
سومین استراتژی مدیریتی ، استراتژی گسترش می باشد . این استراتژی در سازمانهایی که رشد سریع رقابت در بازار خود شاهد هستند ،کاربرد دارد و با گسترده کردن استاندارد های خود ، تلاش می کنند که از جریان رقابت عقب نیفتند . برای تحقق این هدف ، سازمانها باید سیستم تولید خود را گسترش داده تا از این طریق نیازهای جدید بازار را تامین کنند (پریور[۱۰۲]،۱۹۸۹) .
بنابراین تشخیص فعالیتی که موجب گسترش در سیستم می شود ، یکی از وظایف بازازیابی سازمان می باشد . مزیت بکارگیری این استراتژی آن است که باعث کمترین اختلال در عملیات تولید می شود و هزینه های لازم برای هماهنگی و اصلاح مجدد استراتژی به حداقل می رسد .
محدودیت اصلی استراتژی گسترش این است که تغییرات انجام شده ممکن است بر پیچیدگی فرایند تولید افزوده شود ، بنابراین مدیران باید در مورد قبول استراتژی کم هزینه یا پر هزینه تعویض فرایند تولید تصمیم گیری نمایند .
استراتژی جهش [۱۰۳]
استراتژی جهش ، یک استراتژی تهاجمی است که به دنبال فعالیتهای رقابتی در عرصه نوع و کیفیت محصولات و خدمات می باشد .و برای دستیابی به این هدف ، باید بالاترین سطح استاندارد در مهندسی طرحها و عملکرد تولیدی را انتخاب کرد .این استراتژی ، روشی است که می توان از طریق تقویت فرایند تولید برای پوشش استراتژی بازاریابی سازمان در جهت دستیابی سازمان به مزایای رقابتی ، به سطح استاندار جهانی رسید .مزیتی که این استراتژی دارد این است که مدیران را به بررسی استراتژیهای رقابتی آینده وادار می کند و انطباق آنها با روش های کنونی مورد استفاده را بسنجند. به دلیل گسترده بودن تغییرات در این استراتژی و نیاز به این تغییرات بهتر است ابتدا استراتژی تطابق اجرا و پس از مهیا شدن زمینه ، استراتژی جهش را اعمال کرد (سوئینی ، ۱۹۹۰).
۲-۲-۳- مفاهیم ارزیابی عملکرد در سازمانهای کلاس جهانی
۲-۲-۳-۱- مفهوم ارزیابی عملکرد در کلاس جهانی
می توان بیان نمود که همه سازمانها حداقل از طریق شاخص سود آوری ، عملکرد خود را اندازه گیری می کنند . اما اندازه گیری و ارزیابی عملکرد با شاخص ها و معیار های جامع کلاس جهانی باعث مشخص شدن وضع موجود شده و نقاط قوت و ضعف سازمان مشخص می شود . این امر موجب تهیه برنامه های اثربخش تری می شود و موفقیت و پیشرفت سازمان را درپی خواهد داشت.
بنابراین بخش کلیدی مدیریت در هر سازمانی ، ارزیابی عملکرد به مفهوم بازنگری جامع، منظم و سیستماتیک فعالیتها و نتایج سازمان است که برای بهبود سازمان از طریق نظارت کارآمد از آن استفاده می گردد. ارزیابی عملکرد ، به عنوان بخش اصلی مدیریت بهره وری می باشد و ارزیابی عملکرد وقتی موجب ارتقاء کیفیت و بهره وری می شود که چرخه بهبود بهره وری ( MEPI )[۱۰۴] را طی کند. ارزیابی عملکرد علاوه بر بهبود بهره وری باعث اطمینان از صحت استراتژیها و ایجاد انگیزه در کارمندان می شود (دروری[۱۰۵] ،۱۹۹۰) .
برای اینکه ارزیابی عملکرد به صورت صحیح و نظام مند در سازمان انجام پذیرد بهتر است از فرایند منطقی مناسب تبعیت کند .مشخص کردن هدف خاص ارزیابی برای افزایش اثر بخشی و کارایی آن ضروری است ،زیرا ارزیابی عملکرد برای اهداف گوناگونی می تواند صورت بگیرد یا اینکه یک نظام ارزیابی عملکرد برای دستیابی به تمام اهداف مطلوب نباشد . سازمانهای کلاس جهانی برای ارزیابی عملکرد خود از شاخصهایی استفاده می کنند که در ادامه به آن اشاره می شود .
۲-۲-۳-۲- شاخصهای عملکرد در کلاس جهانی
سازمانهای کلاس جهانی ، عملکرد خود را با شاخص های سنتی نمی سنجند ، بلکه بر معیارها و شاخصهای چند بعدی تاکید دارند. برای انتخاب شاخصهای ارزیابی عملکرد در سازمانهای کلاس جهانی باید موارد زیر را مدنظر قرار داد :
۱) توجه به شاخصهای پیشگیرانه
۲) توجه به متغیرهای قابل کنترل
۳) توجه به شاخصهای دارای قابلیت جمع آوری اطلاعات
۴) توجه به نتایج قابل اندازه گیری فعالیتها و قابلیتها
۵) توجه به کاربران شاخصهای عملکرد . ( فارسیجانی ، ۱۳۸۹ )
از طرفی دیگر ، شاخصهای عملکردی در بسیاری از سازمانهای سنتی عمدتاً مالی هستندو به کارگیری این شاخصها در ارزیابی و مدیریت عملکرد دارای معایبی هستند که می توان به موارد زیر اشاره کرد :
هم راستا نبودن با استراتژیها :
هم راستایی فعالیتها با اهداف استراتژیک در سازمانهای کلاس جهانی دارای اهمیت بسزایی است و سیستم ارزیابی عملکرد آن سازمانها باید این هم راستایی بودن را مورد سنجش قرار دهد . در حالی که در سازمانها سنتی تنها شاخص مالی مدنظر قرار می گیرد.
تغییر شکل هزینه :
در گذشته عمده ترین هزینه ها را هزینه کارگر و مواد اولیه تشکیل می داده ولی امروزه هزینه سربار ، ارقام قابل توجهی را شامل می شود که سیتم حسابداری سنتی به نسبت هزینه کار سیستم یا سایر مبنا ها آن را تسهیم می کند . امروزه این روش تسهیم هزینه سربار دیگر کارایی ندارد .
عدم انعطاف پذیری :
سیستم حسابداری خود را به اطلاعات عینی و ملموس محدود کرده و گزارشهای ثابتی را ایجاد می نماید و داراییهای غیر ملموس را در نظر نمی گیرد .
اما برعکس سازمانهای سنتی، برای اندازه گیری و ارزیابی عملکرد در سازمانهای کلاس جهانی از شاخصهای مالی و غیر مالی استفاده می شود برای ایجاد شاخصهای عملکرد از اولویتهای رقابتی بهره می برند .مجموعه قابل قبول از اولویتهای رقابتی عبارتنداز : هزینه ، کیفیت ، انعطاف پذیری و سرعت .
حال با تشریح مفهوم ارزیابی عملکرد در سازمانهای کلاس جهانی و انتخاب شاخصهای ارزیابی عملکرد در ادامه به روش ارزیابی و سنجش در سازمانهای کلاس جهانی می پردازیم.
۲-۲-۳-۳- روش ارزیابی عملکرد در سازمانهای کلاس جهانی
برای ارزیابی وضعیت موجود سازمان از لحاظ فاصله با کلاس جهانی ، پنج معیار اصلی در نظر گرفته شده که این معیارها برگرفته از خصوصیات بارز سازمانهای کلاس جهانی است .در نمودار (۲-۱۲) این معیار های اصلی نشان داده شده است .
تولید سریع
ارزان تر
کیفیت بهتر
سریع تر
بنیان ها
نمودار ۲-۱۲- الگوی ارزیابی جهت دستیابی به کلاس جهانی
برای دستیابی به کلاس جهانی بایستی ابتدا بنیان های لازم را در سازمان ایجاد نمود که این بنیان ها عبارتند از : اهداف مشترک ، کار گروهی، الگو برداری ، نظام آراستگی و سیستمهای اطلاعاتی . سازمانی که قصد دارد در کلاس جهانی فعالیت کند باید این بنیان ها را درسطح بالا داشته باشد و اگر هم در این ابعاد ضعیف است ، باید به تقویت و بازسازی بنیان های خود بپردازد . سازمان بعد از ارزیابی بنیانهای دستیابی به کلاس جهانی باید خود را از لحاظ سه مولفه اصلی سازمانهای کلاس جهانی ارزیابی کند . که این مولفه های کلیدی عبارتند از : توانایی ارائه محصول با قیمت پایین تر ، کیفیت برتر و سرعت بیشتر . سازمان با ارزیابی خود از منظر این سه مولفه ، میزان کلاس جهانی شدن محصولات خود را مورد سنجش قرار می دهد(سانترل[۱۰۶] ، ۲۰۰۱) .
در نهایت آخرین معیار اصلی ، توانایی تولید سریع محصولات می باشد . این قابلیت درتوان تغییر سازمانی ، حسایداری و کنترل ، توسعه محصولات و خدمات جدید ، انعطاف پذیری ، تقویت دانش افراد و برخورد اثربخشی با محیط نهفته است ( فارسیجانی ، ۱۳۸۹) .
با در نظر گرفتن معیارهای اصلی سازمانهای کلاس جهانی ،روش ارزیابی عملکرد در سازمان ها بدین گونه است که سازمان ، وضعیت فعلی خود را از لحاظ زیر معیارها یی که در هر معیار اصلی که با یکی از پنج سطح مطرح شده منطبق است و یا بیشترین انطباق را با آن دارد ، مدنظر قرار می دهد . هرچه این سطح بیشتر باشد ، سازمان به کلاس جهانی نزدیک تر است . به عبارت دیگر ، سطح منطبق با وضعیت سازمان ، نمره سازمان از لحاظ زیر معیار خاص است .
حاصل جمع نمرات به دست آمده در زیر معیارهای هر معیار اصلی ، نمره سازمان در آن معیار اصلی است . بدیهی است این نمره برای هریک از معیار ها ۱،۲،۳،۴ از ۵ تا ۲۵ امتیاز است و برای معیار پنجم از ۵ تا ۳۰ می باشد . هرچه مجموعه امتیازات کسب شده بیشتر باشد ، سازمان به کلاس جهانی نزدیک است . در جدول(۲-۱) معیارهای اصلی و زیر معیارهای مطرح شده برای تشخیص توانایی سازمان برای دستیابی به کلاس جهانی نشان داده می شود.
جدول ۲-۱- : معیار های اصلی و زیر معیارهای تشخیص توانایی سازمان برای تولید محصولات در کلاس جهانی
۰٫۰۰۰۰
ACC
همانطور که مشاهده میکنید مقدار سطح معنی داری آزمون ریشه واحد برای تمامی متغیرها کمتر از ۰٫۰۵ به دست آمده است. بنابراین فرض صفر آزمون ریشه واحد رد می شود و بنابراین نتیجه می گیریم که تمامی متغیرها در سطح ۰٫۰۵ پایا هستند.
۴-۴) رگرسیون
در این بخش با بهره گرفتن از رگرسیون چند متغیره به تعیین مدل رگرسیونی میپردازیم. رگرسیون خطی ساده مشروط به معنیدار بودن ضریب همبستگی است. اما وجود و یا عدم وجود رگرسیون خطی چندمتغیره ارتباطی به معنی دار بودن ضریب همبستگی ندارد. پیش فرضهای اساسی رگرسیون خطی چند متغیره ، عدم وجود خود همبستگی در متغیر وابسته و عدم وجود هم خطی در متغیرهای مستقل ، عدم وجود ناپایایی متغیرها میباشد.
۴-۴-۱) آزمون دوربین- واتسون[۹۴]
یکی از مفروضاتی که در رگرسیون مد نظر قرار میگیرد، استقلال خطاها (تفاوت بین مقادیر واقعی و مقادیر پیش بینی شده توسط معادله رگرسیون) از یکدیگر است. در صورتی که فرضیه استقلال خطاها رد شود و خطاها با یکدیگر همبستگی داشته باشند امکان استفاده از رگرسیون وجود ندارد به منظور بررسی استقلال خطاها از یکدیگر از آزمون دوربین- واتسون استفاده می شود. چنانچه آماره دوربین- واتسون در بازه ۵/۱ یا ۵/۲ قرار گیرد Hoآزمون (عدم همبستگی بین خطاها) پذیرفته می شود و در غیر اینصورت Ho رد می شود یعنی همبستگی بین خطاها وجود دارد (مومنی، ۱۳۸۷، ۱۲۸). در بخش آزمون فرضیات رگرسیونی به بررسی دوربین واتسون خواهیم پرداخت.
۴-۵) آزمون فرضیه ها
این پژوهش شامل یک فرضیه اصلی و سه فرضیهی فرعی می باشد که بر اساس فرضیههای فرعی به فرضیه اصلی پاسخ داده خواهد شد. جهت آزمون فرضیه از آزمون رگرسیون استفاده شده است.
فرضیه اصلی
بین اجتناب مالیاتی و تأخیر در گزارشگری مالی شرکت ها ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.
۴-۵-۱) آزمون فرضیه فرعی اول
فرضیههای آماری به صورت فرض صفر(Ho) و فرض مقابل (H1) به شرح ذیل میباشد:
Ho: بین نرخ مؤثر مالیات و تأخیر غیرعادی در تصویب سود سالیانه شرکت ارتباط منفی و معناداری وجود ندارد.
H1: بین نرخ مؤثر مالیات و تأخیر غیرعادی در تصویب سود سالیانه شرکت ارتباط منفی و معناداری وجود دارد.
مدل رگرسیونی فرضیه اول:
DELAY = β۰ + β۱ × ETR + β۲ × UE + β۳ × OPIN + β۴ × BIG + β۵ × SIZE+ β۶ × MTB+
β۷ × LEV+ β۸ × DISTRESS+ β۹ × OWN+ β۱۰× PPE+ β۱۱× ACC+ ε
در مدل بالا متغیر تأخیر غیرعادی در گزارشگری مالی (DELAY) به عنوان متغیر وابسته تحقیق در نظر گرفته شده است همچنین متغیر نرخ مؤثر مالیات (ETR) به عنوان متغیر مستقل تحقیق در نظر گرفته شد است. همچنین متغیرهای سود شگفتانگیز (UE)، اظهار نظر حسابرسی (OPIN)، بزرگترین موسسه حسابرسیکننده(BIG)، اندازهی شرکت(SIZE)، فرصت رشد شرکت(MTB)، اهرم عملیاتی (LEV)، بحران مالی (DISTRESS)، درصد پنج سهامداران عمده(OWN)، نسبت ناخالص اموال، ماشین آلات و تجهیزات(PPE)، نسبت کل اقلام تعهدی به کل دارایی(ACC)، به عنوان متغیرهای کنترل تحقیق در نظر گرفته شدهاند. ضریب ثابت معادله رگرسیونی و و و β۳ و β۴ و β۵ وβ۶ و β۷ و β۸ و β۹ و β۱۰ و β۱۱ ضریب متغیرهای مستقل و کنترلی که در واقع نشان دهنده میزان تأثیر متغیرهای مستقل و کنترلی بر روی متغیر وابسته میباشد و هدف تحلیل رگرسیونی برآورد آنها می باشد.
همانطور که میدانید، در مدل پانل دیتا دو مفهوم مهم Pooled و Panel وجود دارد که این دو مفهوم به فرضیات خاصی اشاره دارند که در برآورد یک مدل با دادههای ترکیبی(پانل دیتا) میتوان در نظر گرفت. اما اینکه کدام ساختار برای تحلیل دادههای ترکیبی مناسبتر است، بستگی به تعداد شرکت ها و سالهای مورد بررسی دارد. معمولا زمانی که تعداد سالها بهمراتب کمتر از تعداد شرکت ها باشد از ساختار Panel استفاده میکنیم. توجه داشته باشید که در استفاده از ساختار Panel نیز دو الگوی اثرات ثابت و اثرات تصادفی نیز وجو دارد. البته آزمونهایی مانند آزمون لیمر(چاو) و آزمون هاسمن وجود دارد که به بررسی انتخاب مدل بهطور دقیقتر میپردازد که در ادامه برای فرضیه اول از تحقیق، از آن آزمونها استفاده میکنیم.
۴-۵-۱-۱ آزمون لیمر برای مقایسهی الگویPOOLED با الگوی اثرات ثابت برای فرضیهی اول
قاعدهی تصمیمگیری آزمون لیمر به شکل زیر است
الگوی Pooled
الگوی اثرات ثابت
در ادامه نتایج مربوط به آزمون لیمر را در جدول زیر میآوریم.
جدول (۴-۴): آزمون لیمر برای فرضیهی اول
سطح معنیداری
درجه آزادی
آماره آزمون
آزمون
۰٫۰۰۰۰
۷
۵۹٫۱۵۶۰۴۱
Period Chi-square |
متر نواری
میله بارفیکس
تشک جهت اجرای آ زمون دراز نشست
کالیپر
جعبه مدرج مخصوص اندازه گیری انعطاف پذیری
نحوه جمع آوری اطلاعات :
پس از صدور مجوز برای اجرای آزمون های آمادگی جسمانی در مدارس انتخاب شده،از دبیران ورزش همان مدارس به عنوان آزمونگر برای شرکت در جلسه توجیهی مشترک دعوت به عمل آمد.اگر چه تمام آزمونگرها با نحوه اجرای آزمون ها و مقررات آنها آشنا بودند،با این وجود برای ایجاد هماهنگی ،دستورالعمل مربوط به چگونگی اجرا در اختیار همگان قرار گرفت.آزمون ها در ساعات ورزش هر کلاس توسط دبیر ورزش همان کلاس اجرا شد.در هر جلسه پس از ۱۰ دقیقه گرم کردن( اجرای فعالیت های کششی و نرمش) آزمون مورد نظر از دانش آموزان گرفته شد.
۳-۶-۱ اندازه گیری استقامت عضلانی کمربند شانه ای
وسائل مورد نیاز:
کرنومتر- ابزار کشش بارفیکس اصلاح شده
۳-۶-۲ چگونگی اجرای آزمون کشش بارفیکس
دانش آموز به پشت زیر میله بار فیکس دراز می کشد به طوری که شانه ها درست در زیر میله قرار داشته باشند. سپس دست هایش را به طرف میله بارفیکس بلند کرده، میله را طوری تنظیم می کنیم که ۲/۵ تا ۵ سانتیمتر بالای دست های دانش آموز قرار داشته باشد. به منظور مشخص ساختن ارتفاع بالا آمدن چانه در یک کشش بارفیکس، کش ویا نخ پلاستیکی را در فاصله ۱۷ تا ۱۹ سانتیمتر زیر میله افقی بارفیکس نصب کردیم و همزمان که چانه فرد به این نخ می رسید یک کشش بارفیکس محسوب می شد. دانش آموز برای شروع حرکت، بدن را آنقدر بالا می آورد تا میله را بگیرد. در همین وضعیت او در حالی که پاشنه را روی زمین ثابت نگه می دارد بدن را از زمین جدا سازد تا کشش بارفیکس را انجام دهد. هنگام انجام حرکت، بدن دانش آموز باید صاف بوده و نباید از ناحیه کمر خم باشد. آرنج ها در ابتدای حرکت باید کاملاٌ صاف باشند و دست ها باید طوری میله را بگیرد که تقریباٌ به اندازه ی عرض شانه ها از هم فاصله داشته و انگشتان شست دور میله قرار گیرند (کف دست به حالت پرونیشن). عمل بالا آمدن تنه باید طوری صورت گیرد که چانه آنقدر بالا آید تا به نخ پلاستیکی برسد سپس دوباره آنقدر پایین بیاید که دستها از ناحیه آرنج کاملاٌ باز شوند تعداد تکرار آزمودنی در ۱ دقیقه محاسبه می شود (۷۷).
شکل ۳-۱ چگونگی اجرای آزمون کشش بارفیکس
۳-۶-۳ دراز نشت:
وسایل مورد نیاز:
کرنومتر، تشک یا موکت و یا فرش
حالت بدن در شروع حرکت:
داوطلب به پشت دراز کشیده، زانوها را خم می کند به طوری که کف پا ها روی زمین قرار می گیرد. به نحوه ی که پاشنه ها با نشیمنگاه ۳۰ تا ۴۵ سانتی متر فاصله داشته باشد. دست ها از روی هم و از روی هم و از روی سینه می گذرند و شانه سمت مقابل را می گیرند. پاهای داوطلب باید به وسیله فرد کمکی در سطح تشک ثابت نگه داشته شوند.
شرح فعالیت:
داوطلب با انقباض عضلات شکم قسمت بالا تنه را از زمین جدا کرده و سر وتنه را روی زانو ها خم می کند به طوری که آرنج ها، ران ها را لمس کنند. این عمل یک امتیاز به حساب می آید. پس داوطلب به حالت شروع حرکت بر می گردد. داوطلب با شنیدن صدای ” حاضر – رو” از طرف آزمون کننده حرکت را شروع می کند و در همین لحظه کرنومتر شروع به کار می کند با کلمه ” ایست ” در پایان یک دقیقه متوقف می شود.
شکل ۳-۲ چگونگی انجام آزمون درازنشست
مقررات اجرائی:
در تمام طول اجرای آزمون، بازو ها باید در تماس با قفسه سینه قرار گیرند.
در هنگام بلند شدن آرنج های داوطلب باید با ران ها تماس یابد و در هنگام بر گشت به حالت شروع ناحیه وسط باید به سطح تشک برسد.
شانه های داوطلب باید به طور همزمان از زمین بلند شده و از فشار یک شانه به زمین و تاب دادن بدن خودداری کند.
داوطلب فقط می تواند یک مرتبه این آزمون را انجام دهد مگر این که به ممتحن معلوم شود آزمون شونده ضمن اجرای آزمون با مشکل ویژه ای روبرو بوده است.
امتیاز:
تعداد دراز نشست های صحیحی که آزمودن شونده در مدت ۶۰ ثانیه انجام دهد به حساب او گذاشته می شود. درازو نشست های اشتباه شمرده نمی شود(۸۰).
۳-۶-۴ تعادل
قابلیتی که این آزمون، اندازه گیری می کند تعادل ایستا است.
چگونگی اجرای آزمون تعادل (لک لک)
دانش آموز در حالی که دست ها را به کمر زده، روی یک پا می ایستد و پای دیگر را روی زانوی پای تکیه گاه قرار می دهد. با شروع حرکت، زمان سنج( کرنومتر) شروع به کار می کند و در صورت عدم رعایت مقررات آزمون، زمان سنج متوقف می گردد.
مقررات آزمون
نگه داشتن دست ها به کمر
عدم پرش در حین اجرای آزمون
حفظ تعادل در حین اجرای آزمون
جدا نشدن پای متصل به زانوی پای تکیه ( که توسط فرد ترجیح داده می شود.)
برای افراد بالای ۱۰ سال این تست باید روی پنجه پای تکیه انجام شود و با برخورد پاشنه به زمین زمان سنج از کار می افتد.در این پژوهش آزمون تعادل فقط از دانش آموزان ۱۰ ساله گرفته شد.
شکل ۳-۳ نحوه اجرای آزمون تعادل
۳-۶-۵ دو ۵۴۰ متر
وسایل مورد نیاز:
کورنومتر- پیست دو میدانی یا ۱۰ دور، دورزمین والیبال صاف و مسطح.
حالت بدن در شروع حرکت:
دانش آموزا پشت خط شروع ایستاده و با علامت (حاضر) آماده شده و با فرمان (رو) شروع به دویدن می کند. او باید مسافت ۵۴۰ متر یعنی ۱۰ بار دور زمین والیبال (به ابعاد ۱۸x 9 متر) را بدود و یا راه برود، کمترین زمان پیمودن این مسافت، به عنوان رکورد ثبت می شود(۱۲).
شرح فعالیت:
داوطلب با علامت ” حاضر- رو ” شروع به دویدن می کند.
مقررات اجرائی:
داوطلب مجاز است که این مسافت را مطابق دلخواه حتی با راه رفتن طی کند.
هدف این است که ۵۴۰ متر را در حداقل ممکن زمان طی کند.
هر نوبت می توان از چند نفر به طور همزمان آزمایش به عمل آورد.
۱-۱- مقدمه
فناوریهای نوین با سرعتی سرسامآور در حال پیشرفت هستند، به طوری که جوامع به صورت عام و بازار به صورت خاص با شتابی وصف ناپذیربه دنبال ترفندهایی میگردند که بقایشان را در این عرصه آشفته و متلاطم تضمین کنند. سازمانها باید بپذیرند که فلسفه حیاتشان تغییرکرده است و دیگر زنده بودن به معنای رسیدن به وضعیت سوددهی مداوم نمیباشد و باید به دنبال رقابت و ابزار آن باشند، چرا که امروزه کمتر شرکتی در این عرصه به صورت سنتی و به دور از قواعد جدید بازی کسب و کار میکند و برای اینکه بتواند پا به پای رقبا باقی ماند یا شاید به سختی و با مهارت بسیـار بتـواند یک قدم از آنها پیش گرفت، میبایستی به قواعد بازی کاملاً مسلط بوده تا شاید روزی بتوان خود یک قاعده جدید انگاشت. بنابراین تسلط بر فناوریها وابزارهای جدید در کسب و کار یک الزام و ضرورتی اجتناب ناپذیر تلقی شود (باقری ۱۳۸۹، ۵).
یکی از ابزارهای بینظیر و جدید به منظور بقا در میان رقبای خویش استفاده از هوش سازمان میباشد. هوش سازمانی به عنوان راهبردی مهم و ضروری برای حفظ مزیت رقابتی سازمانها و صنایع توسعه یافته و به عنوان یک ضرورت برای دستیابی به بهره وری بیشتر در سازمانها و صنایع کوچک و بزرگ مطرح شده است. شناسایی هوش سازمانی این امکان را به سازمان میدهد که بتواند نیاز به تغییرات را تشخیص دهد و امکان بهینه سازی فرایند و بهبود عملکرد خود و زیر مجموعه وابسته را فراهم سازد و با به کارگیری راه حلهای هوش سازمانی می تواند میزان تعهد کارکنان نسبت به سازمان را افزایش داده و زمینه مناسبی جهت شکوفایی استعدادهای بالقوه کارکنان و افزایش بهره وری در سازمان را فراهم نمایند. بررسی های محققان نشان داده است که هوش سازمانی تحت تأثیر یک سری عوامل تعیینکننده مانند مدیریت دانش، فرهنگ، استراتژیهای سازمانی و ساختار سازمانی میباشد، که توجه به آنها میتواند گامی مهم در جهت بهبود کارایی و اثر بخشی و افزایش هوش سازمانی در سازمان باشد (کهنسال ۱۳۸۸، ۱۲).
همانگونه که بیان شد یکی از عوامل مؤثر و تأثیرگذار بر هوش سازمانی، مدیریت دانش میباشد.
مدیریت دانش از طریق اطلاعات و دانش به برنامه ریزی، هدایت و تصمیمگیری صحیح درسازمان کمک میکند. دانش میتواند در سازمان توزیع شود و مهمتر آنکه برای اتخاذ تصمیمات مناسب باشد و از این طریق منجر به کسب رقابتی برای سازمان گردد و در نهایت میزان هوش سازمانی را به صورت چشمگیر افزایش دهد .
هوش سازمانی سبب میشود که سازمانها آگاهتر در بازار رقابتی ظاهر شوند و همانند انسانها که از طریق هوش خود با محیط به ارتباط میپردازد و از دانش وتجربه خود برای حل مشکلات استفاده میکنند. سازمانها نیز در کسب و کار از طریق ابزارها، چهارچوبها و روش های هوش سازمانی به صورت هوشمندانه به تطبیق با محیط، حل مشکلات، کاهش هزینه ها و افزایش سود میپردازد. سرمایهگذاری در این زمینه سبب کسب مزیت رقابتی برای سازمان میشود. از سوی دیگر مدیریت دانش به عنوان فرآیندی منسجم دانش ضمنی و صریح را برای نیل به این هوشمندی فراهم میسازد واین تعامل به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم حاصل میگردد. مدیریت دانش از طریق گامهای خود به صورت متمایز با چرخه هوشمندی سازمان ارتباط برقرار میکند و از طریق ایجاد و کسب دانش به هدایت و برنامه ریزی بهتر و دقیقتر هوشمندی کمک میکند. در این مسیر، دانش صریح از کل سازمان گردآوری و در اختیار برنامه ریزان و هدایتگران سازمانی قرار میگیرد. این دانش میتوان در قالب الکترونیکی به عنوان ورودی برای ابزارهای سازمان باهوش مورد استفاده قرار گیرد (بیک زاده و همکاران ۱۳۸۹، ۱۹).
دانش و تجربه افراد در کنار هم ، بویژه در تنظیمات سازمانی موجب توسعه هوش سازمانی میگردد. هدف کلیدی هوش سازمانی نگهداشتن سازمان در وضعیت مناسب اطلاعاتی و ایجاد آمادگی برای سازمان در مقابل چالشها است. اتحاد و هم افزایی میان هوش سازمانی و مدیریت دانش به تعیین جریان دانش و شکافها برای ارزیابی بهتر موقعیتی که سازمان در آن قرار دارد، آنچه لازم است بداند و آنچه بهتر است دنبال کند، کمک میکند. مدیریت دانش از طریق مدیریت بهتر ایدهها، افزایش توانمندی و بهره وری کارکنان و رهبری مؤثر دانش میتواند منجر به افزایش هوش سازمانی گردد. بنابراین مدیریت دانش از طریق تزریق اطلاعات و دانش در سازمانها به هوش سازمانی در فرایند تصمیمگیری، برنامه ریزی، هدف گذاری کمک میکند (طاهری ۱۳۸۹، ۲۳). بنابراین هدف از تحقیق حاضر بررسی ارتباط بین مؤلفه های مدیریت دانش و هوش سازمانی در کارکنان هیآتهای ورزشی استان کرمان بود.
۱-۲- بیان مسئله
دانش سازمانی به زعم غالب مدیران موفق دنیا، یکی از مهمترین سرمایهی شرکتهای سده بیست و یکم محسوب میشود که مدیریت بهینه آن موجب ارتقا سطح کیفی سازمان میگردد(شاهین ۱۳۹۰، ۱۹). مدیریت دانش فرآیندی است که به سازمانها در شناسایی، انتخاب، سازماندهی، انتشار و انتقال اطلاعات مهم و مهارتهایی که بخشی از سابقه سازمان هستند و عموماً به صورت ساختار نیافته در سازمان وجود دارند، یاری میرساند (ستاری قهفرخی ۱۳۸۶، ۸). در واقع مدیریت دانش"فرایند نظاممند و یکپارچه هماهنگی در سطح سازمانی به منظور دستیابی به اهداف سازمانی است"، که هدف از فعالیتهای آن در سازمان، اطمینان از رشد و تداوم فعالیتها در جهت حفظ دانش حیاتی در تمام سطوح، به کارگیری دانش موجود در تمام چرخهها، ترکیب دانش در جهت هم افزایی، کسب مداوم دانش مربوطه و توسعه دانش جدید از طریق یادگیری مداوم است که به وسیله تجارب درونی و دانش بیرونی ایجاد میشود (کان یی وونگ ۲۰۰۵، ۱۳). از طرفی دیگر امروزه صحبت از انواع مختلف هوش است. در هر مورد، هوش به توانایی دریافت، درک و کاربرد نمادها و سمبلها که نوعی توانایی انتزاعی است، اشاره دارد. امروزه هوش، پیشوند بسیاری از مفاهیم مدیریتی شده است و این نشان دهنده تغییر نگاه سازمانها و متفکران سازمانی از هوش تستی بر رویکردهای نوین به مقوله هوش است. یکی از انواع هوش، هوش سازمانی است. هوش سازمانی یعنی داشتن دانشی فراگیر از همه عواملی که بر سازمان مؤثر است. داشتن دانشی عمیق نسبت به همه عوامل مثل مشتریان، رقبا، محیط اقتصادی، عملیات و فرآیندی سازمانی که تأثیر زیادی بر کیفیت تصمیمات مدیریتی در سازمان میگذارد، وما را برای تصمیمگیری سازمانی توانمند میسازد(ابرزی ۱۳۸۵، ۳۰). ایده و مفهوم هوش سازمانی مهم است چرا که پارادایم های جزیی دیگری همچون مدیریت دانش را در بر میگیرد. تمرکز اصلی هوش سازمانی بر دانش میباشد، تا آنجایی که هوش سازمانی درحقیقت قابلیت یک سازمان درافزایش اطلاعات، نوآوری، دانش عمومی و عمل مؤثر بر پایهی ایجاد دانش است (یالس ۲۰۰۵، ۵۲).
در سالهای اخیر مدیریت دانش به موضوعی مهم و حیاتی برای موفقیت سازمانها تبدیل شده است. به گونهای که اثربخشی آنها در گرو ایجاد، ذخیرهسازی، انتقال و بکارگیری به هنگام دانش میباشد. با این وجود بسیاری از سازمانها آمادگی لازم را برای بهرهگیری موفقیتآمیز از استراتژی مدیریت دانش ندارند(ستاری قهفرخی ۱۳۸۶، ۲۱). امروزه با اطمینان کامل میتوان ادعا کرد که شناسایی و استفاده از هوش سازمانی میتواند قدرت رقابت پذیری یک سازمان را افزایش دهد و از دیگر سازمانها متمایز نماید. ضرورت بررسی هوش سازمانی در حال حاضر پاسخ به شرایط فعلی و نیاز مدیران است. سازمان با بهره گیری از هوش سازمانی، اثربخشی استفاده از ساختارهای اطلاعاتی موجود را در راستای اهداف خویش افزایش داده و اطلاعات از حالت عملیاتی و محدود شده به استفاده در لایه های اجرایی سازمان برای استفاده مدیران توسعه داده میشود. با توجه به اینکه مدیران در سازمانهایی فعالیت میکنند که متأثر از محیط داخلی و خارجی خود میباشند و در مقابل پاسخگویی به مسایل و مشکلات خود مثل انسانها نیازمند قدرت یادگیری هستند. بنابراین مسئله هوش سازمانی میتواند در این مهم کمک شایانی به مدیران کرده و آنها را قادر سازد تا با توجه به حافظه سازمانی خود پاسخگوی نیازها و مشکلات و عکس العمل به موقع به تغییرات محیطی باشند. بنابراین مدیران برای پیشبرد اهداف سازمانی و دستیابی به آنها نیاز به هوش سازمانی دارند که بتوانند با اتکای به آن عملکرد خود را بهبود بخشند(بیک زاده و همکاران ۱۳۸۹، ۴۸). امروزه صنعت ورزش به عنوان یکی از پردرآمدترین و تأثیرگذارترین صنایع در چرخه اقتصاد یک کشور شناخته شده است که حتی در روزهای رکود شدید اقتصادی، نسبت به دیگر صنایع از رکود کمتری برخوردار بوده است. از این رو سازمانهای ورزشی باید بکوشند تا در این محیط پر تلاطم از یکدیگر عقب نیفتند تا مشتریان خود که همانا تماشاگران، سهامداران، ورزشکاران، مربیان هستند را از دست ندهند. هیـأتهای ورزشی هر استان نیز تلاش میکنند با ارتقا و بهبود دائم سطح عملکرد خود بتوانند به نحو مؤثرتری در نیل به اهداف خود گام بردارند. یکی از مهمترین استراتژیهایی که میتواند در شرایط کنونی تاثیر بسزایی در این زمینه داشته باشد، مدیریت دانش است. ایجاد زمینه و پیش شرطهای سازمانی مناسب از جمله هوش سازمانی مناسب، اولین اقدامی است که باید برای پیادهسازی موفقیتآمیز این استراتژی انجام شود.
بنابراین پژوهش حاضر به منظور فراهم سازی شواهدی از رابطه بین زیر سیستم مدیریت دانش و هوش سازمانی انجام خواهد گرفت و به دنبال تحقق اهداف زیر است:
۱-۳- ضرورت و اهمیت تحقیق
هیئتهای ورزشی تشکیلاتی است که به منظور فراهم نمودن زمینه مساعدت جهت گسترش رشته ورزشی مربوطه و ایجاد انگیزه و نیز جذب آحاد مردم به امر ورزش و کشف استعدادها و بالابردن سطح مهارتهای ورزشی بر اساس اصول و مبانی پیشبینی شده در اهداف فدراسیون و سازمان تربیتبدنی ایجاد گردیده است. این هیأت نماینده و جانشین فدراسیون ورزشی مربوطه در استان بوده که فعالیتهای مرتبط در سطح استان را برابر مقررات فدراسیون مربوطه و بینالمللی و هماهنگی با اداره تربیتبدنی استان و با رعایت کامل قوانین اجراء و نظارت مینمایند. درعصر اطلاعات و ارتباطات، انسانها بزرگترین سرمایه های هر سازمانی میباشند. بسیاری از دانشمندان دانش مدیریت سرمایه های انسانی را یگانه منبع پایدار مزیت رقابتی سازمانها میدانند (رحمتی ۱۳۹۰، ۶۳). ایکوجیرو کارشناس مشهور معاملات ژاپن میگوید:” در اقتصادی که تنها چیز با ثبات، بیثباتی است، یک منبع مطمئن و با دوام مزیت رقابتی، دانایی است."وقتی هر شب تقاضاها تغییر میکند، فن آوریها توسعه مییابد، رقبا زیاد میشوند، سازمانهایی موفق هستند که همواره دانش جدید ایجاد کنند. آن را به طور گسترده در سراسر سازمان اشاعه دهند و به سرعت آن را بصورت فناوریها و محصولات جدید نشان دهند (حسینی ۱۳۸۵، ۱۰۲). پیلار اعتقاد دارد که دانش (و خصوصاًٌ ایجاد دانش، در امتداد انتشار و جمعآوری آن در سازمان میتواند یک منبع استراتژیک کلیدی برای یادگیری سازمانی باشد(راب ۲۰۰۳، ۷۸). از طرف دیگر سازمانها در محیط پر از تغییر و تحول قرار دارند و برای بقا و تداوم فعالیت خود نیاز به افزایش دانش و آگاهی کارکنان و پرسنل خود دارند. بنابراین هر مکانیزم سازندهای که برای افراد چنین امکانی را برای افزایش دانش و آگاهی فراهم سازد، به طور طبیعی به کارآیی و اثربخشی سازمانی کمک خواهد کرد و بقا و تداوم فعالیت و رقابت آن سازمان را موجب خواهد شد. از طرف دیگر برای پیشرفت و توسعه ورزش کشور، ادارات ورزش و جوانان استانها نقش بسیار مهم و کلیدی در برنامه ریزی، سازماندهی، و اجرای فعالیتهای ورزشی را دارا هستند و این ادارات در صورت داشتن مدیریتی کارآمد و اثربخش بهتر میتوانند به توسعه و پیشرفت ورزش در کشور کمک کنند (رحمتی ۱۳۹۰، ۷۰).
همانگونه که در دنیای انسانی و در حیات پرتلاطم بشری انسانهایی موفق و کارآ خواهند بود که دارای هوشی سرشار و بهرهمند از درجهی هوشی بالا باشند، قطعاً در دنیای سازمانی نیز وضع به همینگونه خواهد بود، به خصوص این که در عصر حاضر هر چه زمان به جلوتر می رود با توجه به پیشرفت علوم و فنون و پیدایش نیازها و چالشهای جدید، سازمانها نیز پیچیدهتر و ادارهی آن ها نیز مشکلتر میشود و نیاز به دانش جدید بیش از پیش مورد تأکید قرار میگیرد (غلامی ۱۳۹۰، ۵۳). اکثر مدیران اجرایی بر این باور هستند که دانش مهمترین موهبت یا نعمت در سازمان است. آنها باور میکنند که آگاهی مغزی، ذهنی و هوشیاری، اصلی عمده و مهم در سازمان آنها است، همان چیزی که موجب ایجاد رقابت در سازمان میشود، لذا تلاش میکنند تا از هوش سازمانی بهره ببرند تا به یک رقابت صحیح دست یابند (لیبویتز ۱۹۹۹، ۷۹). در دنیای امروز ارتقاء هوش سازمانی یکی از الزامات غیرقابل انکار برای اغلب سازمانهااست تا بتوانند از طریق کسب و تجزیه و تحلیل اطلاعات، و همین طور افزایش دانش و ایجاد آگاهی، بر قابلیتهای خود بیفزایند. از طرفی نیز افزایش هوش سازمانی موجب میگردد سازمانها اطلاعات محیط اطراف خود را سریعتر و با دقت بیشتری تجزیه و تحلیل کرده و نتایج حاصل را به طریق سودمند ذخیره و در مواقع مقتضی در دسترس تصمیمگیرندگان قراردهند. این امر جریان تبادل اطلاعات و دانش را در بستر سازمان تسریع کرده و اثربخشی فرایند تفکر و تصمیمگیری جمعی را به نحو چشمگیری بهبود می بخشد (شاهین ۱۳۹۰، ۶۰). میزان هوش سازمانی سازمانها، مانند انسانها، متغیر و متفاوت است. یعنی مجموعه ای از عوامل درونی و بیرونی در بروز و رشد آن تأثیر میگذارد. سازمانها نیز همانند انسانها، درجهای از هوشمندی را به نمایش میگذارند. برخی از سازمانها بسیار کند ذهن هستند.آنها حتی نمیتوانند سیگنالهای بسیار قوی از تغییرات محیط خود را تشخیص دهند و در پاسخ به این محرکها بسیار ناتوانند. این سازمانها به آرامی یاد میگیرند و بدون هیچگونه درک و بینش اشتباهات قبلی خود را تکرار میکنند (غلامی ۱۳۹۰، ۱۰۷).
با توجه به نکات ذکر شده و با توجه به تأکید دولت به اقتصادهای دانش محور در افق توسعه کشور، و همچنین مزایای مدیریت دانش و شناخت بهتر عوامل موفقیت آن به ویژه هوش سازمانی، و همچنین اینکه هم اکنون موضوع مدیریت دانش و هوش سازمانی به عنوان یک نیاز شناخته میشود و موضوع جدیدی میباشد و به دلیل کمبود پژوهشهای صورت گرفته در رابطه با موضوع هوش سازمانی در ایران، و بخصوص در سازمانهای ورزشی، این موضوع نیازمند بحث بیشتری میباشد. تا از یک طرف مدیران و دست اندرکاران سازمانها با مقوله مدیریت دانش و هوش سازمانی و همچنین ابعاد آن آشنا باشند و هم بتوانند عملکرد خویش را با توجه به ابعاد هوش سازمانی بهبود بخشند. بنابراین هیأتهای ورزشی استان ها میتوانند ضمن ارزیابی وضعیت مدیریت دانش به کمک هوش سازمانی به ایجاد تنوع در منابع مالی، تحلیل برنامهها و عملکردها، توسعه چشم اندازها، باز تعریف ماموریتها و طراحی راهبردهای مناسب بپردازد.
۱-۴- اهداف پژوهش
۱-۴-۱ هدف کلی
هدف از اجرای این تحقیق “رابطه مؤلفه های مدیریت دانش و هوش سازمانی در هیئتهای ورزشی استان کرمان” بود.
۱-۴-۲ اهداف اختصاصی
۱-۵- فرضیه های تحقیق
۶-۱- محدودیتهای تحقیق
۱-۷- پیشفرضهای تحقیق
در سطح تفسیری برای ارائه تعریفی از سود بر دو مفهوم اقتصادی تغییر رفاه و حداکثر سازی سود تحت شرایط خاص ساختار بازار، تقاضا برای محصول، ارزش جاری تاکید می شود. هیئت استاندارد های حسابداری مالی نیز به صورت تلویحی به این دو مفهوم در قالب حفظ سرمایه و به حداکثر رساندن سود اشاره کرده است. حفظ سرمایه یکی از اصلی ترین مفاهیم سود است زیرا این مفهوم بر پایه تئوری اقتصادی سرمایه قرار دارد. این دیدگاه مبتنی بر تغییرات ارزش فعلی مورد انتظار است؛ ولی قیمت جاری بازار و گزینه های مشابه را نیز میتوان از این دیدگاه توجیه کرد و مدعی شد که اقلام مزبور میتوانند جایگزین مناسبی برای ارزش جاری باشند (کردستانی و کشاورز،۱۳۸۹).
مفهوم سود از دیدگاه رفتاری ( عملگرایانه ) در رابطه با مواردی نظیر فرایند های تصمیم گیری سرمایه گذاران و بستانکاران ، واکنش قیمت اوراق بهادار در برابر گزارش سود، تصمیمات مدیریت در خصوص هزینه های سرمایه و واکنش مدیران وحسابداران در برابر بازخورد اطلاعات سود مطرح است( پارساییان به نقل از هندریکسن، ۱۳۸۷، ۴۶۱). در این دیدگاه دو رویکرد برای ارئه سود مورد توجه است. اولی، رویکرد اطلاعاتی در گزارش سود است، رویکردی به گزارشگری مالی با پذیرش مسئولیت فردی سرمایه گذار در خصوص پیش بینی عملکرد آتی شرکت و معطوف شدن به فراهم آوردن اطلاعات سودمند برای این هدف. رویکرد مزبور فرض را بر کارای بازار اوراق بهادار می گذارد و ادعا می کند که بازار به اطلاعات سودمند از هر منبعی از جمله صورت های مالی واکنش نشان خواهد داد. دوم، رویکرد اندازه گیری به سودمندی در تصمیم دیدگاهی نسبت به صورت های مالی است که طی آن حسابداران مسئولیتی در قبال تهیه صورت های مالی به ارزش منصفانه میپذیرند ، با این شرط که این گزارش ها بطور منطقی قابل اتکا باشند ، ازینرو حسابداران مسئولیت بیشتری جهت کمک به سرمایه گذاران در پیش بینی ارزش بنیادی شرکت تقبل می کنند(اسکات، ۲۰۰۳، ۱۳۸ و ۱۷۶).
از دیدگاه عملگرایانه سود حسابداری را بدین گونه تعریف کردند: تفاوت بین درآمد تحقق یافته ناشی از معامله های دوره و بهای تمام شده تاریخی منقضی شده مربوطه، تعریف مزبور بیانگر آن است که سود حسابداری دارای پنج ویژگی میباشد:
۱ . سود حسابداری مبتنی بر معاملات واقعی است که شرکت آنها را انجام داده است؛ سود حسابداری اساساً از تفاوت درآمد فروش کالاها یا ارئه خدمات با هزینه های لازم برای محاسبه سود از رویکرد معاملاتی استفاده می کند. این معامله یا داد و ستد می تواند درون سازمانی یا برون سازمانی باشد.
۲ . سود حسابداری بر مبنای فرض دوره زمانی، بعنوان یک امر بدیهی، قرار میگیرد و به عملکرد مالی شرکت در طی یک دوره زمانی مفروض اشاره دارد.
۳ . سود حسابداری که بر مبنای اصل تحقق درآمد قرار دارد ایجاب می کند تا درآمد تعریف، انازه گیری و ثبت شود. به طور کل، اصل تحقق درآمد معیار یا آزمونی است برای شناسایی درآمد و بالنتیجه شناسایی سود.
۴ . سود حسابداری ایجاب می کند که بهای جاری را بر حسب بهای تاریخی اندازه گیری کرد یعنی باید اصل بهای تاریخی را رعایت نمود. معمولاً یک دارایی بر حسب بهای تمام شده تاریخی ثبت می شود تا زمانی که فروش تحقق یابد، و در آن زمان هر نوع تغییر در ارزش شناسایی می شود از اینرو هزینه های جاری عبارتند از دارایی های منقضی شده یا بهای تمام شده اقلام خریداری شده ای که منقضی شدند.
۵ . سود حسابداری ایجاب می کند که درآمد های تحقق یافته دوره، در رابطه با هزینه های مربوط مناسب، یا ذیربط مورد توجه قرار گیرند. از اینرو سود حسابداری بر مبنای اصل تطابق قرار دارد.
۶ . اصولاً برخی هزینه ها، هزینه های دوره هستند که به درآمد تخصیص مییابند و برخی دیگر بصورت دارایی به دوره بعد منتقل میشوند. فرض بر این است که هزینه های دوره ( بهای تمام شده اقلام ) با درآمد های دوره تطبیق داده میشوند، به دوره مزبور تخصیص مییابند تا به طور بالقوه به صورت خدمات منقضی شده درآیند(سمیعی)
یکی از اهداف اصلی صورت های مالی گزارش اطلاعات درباره عملکرد مالی است. عملکرد مالی در برگیرنده منافع تحت کنترل واحد تجاری است. اطلاعات مربوط به عملکرد مالی در صورت سود و زیان و سود وزیان جامع ارائه می شود. اطلاعات در مورد عملکرد مالی و تغییر پذیری آن، برای پیش بینی ظرفیت واحد تجاری جهت استفاده موثر از منابع موجود آن و قضاوت درباره میزان اثر بخشی استفاده احتمالی از منابع اضافی توسط واحد تجاری، است. صورت های عملکرد مالی در قالب موارد زیر به اهداف گزارشگری مالی کمک مینمایند:
الف . ارائه اطلاعات به استفاده کنندگان به منظور قادر ساختن ایشان در امر بررسی ارزیابی های قبلی از عملکرد مالی دوره های گذشته و در صورت لزوم اصلاح ارزیابی های آنها از عملکرد دوره های آتی.
ب . ارائه گزارشی از نتایج وظیفه مباشرت مدیریت به منظور قادر ساختن استفاده کنندگان به ارزیابی عملکرد گذشته مدیریت و ایجاد مبنایی جهت شکل گیری انتظارات آتی در مورد عملکرد مالی(سازمان حسابرسی،۱۳۸۷)
واحد های اقتصادی که با هدف کسب سود تاسیس میگردند وظایفی بر عهده میگیرند و فعالیت خود را تداوم میبخشند. سهامداران و سرمایه گذاران با هدف کسب سود سهام یک واحد انتفاعی را خریداری می کنند و امکان فعالیت آن را موجب میشوند اهمیت سود در شرایط کسب و کار بیشتر می شود. همچنین همگامی با تغییرات اقتصادی زمانی امکان پذیر است که واحد انتفاعی سود آور باشد(سمیعی به نقل از اقبالی ،۸۸).
هندریکسن میگوید هدف اصلی گزارشگری سود این است که برای کسانی که به گزارش های مالی علاقه بیشتری دارند یا بدان توجه مینمایند اطلاعات سودمندی ارئه شود. مهمترین هدف گزارش سود ، که بنا به فرض، برای همه استفاده کنندگان از گزارشهای مالی دارای بیشترین اهمیت است نیاز به تمایز سرمایه از سود است یعنی بین آنچه در شرکت موجود است و آنچه به بیرون قابل جریان یافتن است تمایز ایجاد کند(پارساییان به نقل از هندریکسن،۱۳۸۸، ۴۵۰). به گفته ایروینگ فیشر، اقتصاد دان آمریکایی، سرمایه موجودی ثروت در یک لحظه از زمان است و سود جریان خدمات در طی زمان. سرمایه مظهر یا نمادی از خدمات آتی است و سود بهرهمندی از این خدمات طی یک دوره زمانی خاص. صرف نظر از هرگونه تعریفی راجع به این تمایز، تفکیک سود و سرمایه به چند دلیل اهمیت دارد. نخست، تغییر سرمایه واحد تجاری بر مبلغ جریان های نقدی آتی دارندگان حقوق مالکانه اثر می گذارد و این در حالی است که ارزش این اوراق در هر لحظه از زمان در حال تغییر کردن هستند. دوم، تغییر سرمایه بر رابطه بین دارندگان حقوق مالکانه و سایر دارندگان اوراق بهادار نظیر دارندگان اوراق بهادار بدهی و سهامداران ممتاز تاثیر گذار است. دارندگان اوراق بهادار نه تنها میخواهند بدانند که در آینده باید منتظر چه مبلغی باشند بلکه به خالص تغییرات، که از توانایی شرکت در ایجاد جریان های نقد آتی ناشی می شود نیز علاقه مندند. آنها نه تنها توجه خود را معطوف به توانایی شرکت در حفظ و دوام سود تقسیمی مینمایند بلکه در بسیاری از موارد به رشد بالقوه آن توجه زیادی می کنند. سوم، تمایز قائل شدن بین سود و تغییر سرمایه یکی از راههایی است که میتوان بدان وسیله حدودی که مدیریت وظیفه خود در شرکت را انجام میدهد، تعیین کرد( پارساییان به نقل از هندریکسن، ۱۳۸۷، ۴۰۷ – ۴۰۹) .
تمایز سود دلالت بر بازده سرمایه گذاری دارد. بازده سرمایه گذاری فقط هنگامی که مبلغ سرمایه گذاری قابل حفظ و بازیافت باشد تحقق مییابد. بنابراین، مفهوم حفظ سرمایه به منظور تعیین تفاوت بین بازده سرمایه گذاری به کار میرود. مفهوم حفظ سرمایه در برگیرنده دو مفهوم حفظ سرمایه فیزیکی و سرمایه مالی است. حفظ سرمایه مالی زمانی شکل میگیرد که ارزش پولی خالص دارایی ها در انتهای دوره به استثنای مبادلات با مالکان، حداقل به اندازه ارزش پولی خالص دارایی ها در ابتدای دوره باشد. این دیدگاه همان دیدگاه قدیمی حفظ سرمایه است که توسط حسابداران مالی بکار گرفته می شود. سرمایه فیزیکی یک واحد اقتصادی که دلالت بر بازده سرمایه دارد هنگامی حفظ
می شود که ظرفیت تولید فیزیکی یک واحد اقتصادی در انتهای دوره ، به استثنای مبادلات با مالکان، حداقل به اندازه ظرفیت فیزیکی تولیدی در ابتدای دوره باشد. این مفهوم به این نکته اشاره دارد که سود فقط بعد از جایگزینی فیزیکی دارایی های عملیاتی قابل شناسایی است. ظرفیت فیزیکی تولیدی در یک نقطه از زمان برابر با ارزش جاری خالص دارایی های بکار گرفته شده برای ایجاد سود است. ارزش جاری، در برگیرنده انتظارات مربوط به میزان سودآوری خالص دارایی ها است. تفاوت بین این دو مفهوم در سود وز یان نگهداری دارایی ها است. سود و زیان نگهداری هنگامی اتفاق میافتد که ارزش اقلام ترازنامه در یک دوره حسابداری تغییر می کند. طرفداران حفظ سرمایه فیزیکی، سود و زیان حاصل از نگهداری را بازگشت سرمایه میدانند و معتقدند باید بعنوان تعدیلات مستقیم در حقوق صاحبان سهام بیاید.با این وصف، طرفداران حفظ سرمایه مالی معتقدند سود و زیان نگهداری بازده سرمایه تلقی شده و در صورت سود وزیان باید لحاظ شود ( کردستانی و هدایتی ، ۱۳۸۹ ) .
مسئله زیربنایی تفکیک سود از سرمایه مسئله زمانبندی، یعنی تخصیص درآمد و هزینه به دوره های حسابداری مناسب است. زمانبندی پایه و اساس تمامی مفاهیم سود است. اگرچه انتخاب بین اصول بدیل حسابداری احتمالاً تاثیر قابل ملاحظه ای روی سود خالص دوره های زمانی به وجود می آورد اما مجموع سود طی این دوره های زمانی صرفنظر از اینکه کدام روش حسابداری استفاده شود دقیقا یکسان خواهد بود. مشکل تمایز سود و سرمایه در این نیست که درآمد یا هزینه چیست بلکه مسئله این است که چه زمانی درآمد باید شناسایی شود و چه زمانی بهای تمام شده یک قلم باید به عنوان هزینه، به منظور تطابق صحیح با درآمد های مسبب آن هزینه، به حساب گرفته شود ( گراهام[۳۶] ،۱۹۶۵).
سوئینی [۳۷](۱۹۶۴) سیستم حسایداری ریال ثابت را مطرح می کند؛ پیتون [۳۸](۱۹۲۲) و ادوارز و بل[۳۹] (۱۹۶۲) از سرشناسترین طرفداران سیستم حسابداری مبتنی بر بهای جاری بودند. پژوهشگرانی نظیر مکنیل[۴۰] (۱۹۷۰)، استرلینگ[۴۱] (۱۹۷۰) و چمبرز[۴۲] (۱۹۵۵) نیز سیستم حسابداری مبتنی بر ارزش های خروجی حمایت کردند ( پارسائیان به نقل از دیگان [۴۳]،۱۳۹۱).بعبارت دیگر، برای تمایز مفاهیم سرمایه و سود فرمول دقیقی وجود ندارد. سایر اهداف خاص سود عبارتند از:
۱ . استفاده از سود به عنوان معیار سنجش کارایی مدیریت
۲ . استفاده از مبالغ تاریخی سود برای پیش بینی آینده واحد انتفاعی و توزیع آتی سود سهام
۳ . استفاده از سود به عنوان معیاری برای اندازه گیری دستاوردها و همچنین نشانه ای از تصمیمات آتی مدیریت.
۴٫سایر اهداف، شامل مبنایی برای تعیین مالیات، استفاده از سود به عنوان مبنایی برای تدوین مقررات شرکت جهت تامین منافع عموم مردم و سر انجام استفاده از سود توسط اقتصاددانان برای ارزیابی و تصمیم گیری درباره تخصیص منابع( پارساییان به نقل از هندریکسن، ۱۳۸۸، ۴۵۰).
حسابداری متضمن قضاوت های شخصی متعدد است. در تعیین سود، مشکلات مفهومی و اجرایی متعددی در ارتباط با اقلام قابل انتقال به دوره های آتی، تخصیص و ارزشیابی وجود دارد، در حالیکه در محاسبه جریان وجه نقد اثر اینگونه داوری ها به حداقل میرسد. به دلیل وجود رویه های گوناگون حسابداری، سود به منظور مقایسه واحدهای تجاری با یکدیگر زیر سوال میرود. منتقدان این اتهام را به سیستم حسابداری وارد میآورند که بجای محتوای اقتصادی رویداد ها، محتوای حسابداری آنها را شناسایی مینماید. برخی از رویداد های اقتصادی اصلا در سیستم حسابداری شناسایی نمیشوند. در حالیکه رویداد های دیگری که اهمیت اقتصادی آنها تردید آمیز است با تمام جزییات ثبت میشوند. لذا سود اتکای بیشتری بر ساختار ها دارد تا بر واقعیت اقتصادی( سمیعی به نقل از اسماعیلی،۸۸)
سود یک مفهوم انتزاعی است در حالی که وجه نقد یک منبع عینی است. از طرفی بیان می شود که ادامه حیات واحد تجاری یکی از اولین ملاحظات بوده و وجه نقد یکی از مهمترین عوامل بقای هر واحد تجاری است. فقط آندسته از واحدهای تجاری میتوانند به بقای خود ادامه دهند که در عین سودآور بودن بتوانند نیازهای نقدی خود را تامین نمایند. درک وضعیت پرداخت سود واحد تجاری یکی از ضروریات است و سود این اطلاعات را بوضوح تامین نمینماید در حالیکه صورت جریان های نقدی چنین اطلاعاتی را فراهم می آورد( سمیعی،۸۸).
طرفداران سود حسابداری دارای چهار دیدگاه مختلف در تایید محتوای اطلاعاتی سود حسابداری هستند. نخستین دیدگاه این است که سود حسابداری توانسته است در طول زمان همواره سر بلند بماند. اغلب استفاده کنندگان داده های حسابداری بر این باورند که سود حسابداری سودمند است و یک عامل تایید کننده از شیوه های عملی، روش های اجرایی و الگوه های تصمیم گیری را در برمیگیرد. کوهلر در تایید چنین دیدگاهی میگوید:
« موجودیت کنونی حسابداری نه به سبب علاقه یا خواست حسابداران بلکه به سبب اعمال نفوذ تجار، کسبه یا سفته بازان است. اگر کسانی که درباره سرمایه گذاری تصمیم میگیرند به گزارش های مبتنی بر بهای تمام شده تاریخی دسترسی نداشتند از مدت ها پیش تغییراتی در حسابداری پدید آمده بود»
دوم، از آنجا که سود حسابداری مبتنی بر رویداد های واقعی است این سود بصورت عینی محاسبه و گزارش می شود. از اینرو، اصولاً قابل اتکاست. اعتقاد حامیان استفاده از سود حسابداری مبنی بر اینکه باید واقعیت (نه ارزش ها) را گزارش کرد، باعث میشود که عینیت این سود مورد تایید قرار گیرد.سوم، سود حسابداری از طریق تکیه بر اصل تحقق که به شاخص محافظه کاری پایبند است باقی میماند. به بیان دیگر در محاسبه و گزارش سود از طریق نادیده انگاشتن تغییر در ارزش ها، محافظه کاری بصورتی معقول متجلی می شود. چهارم، چنین پنداشته می شود که سود حسابداری برای اعمال کنترل بویزه در مورد مباشرت سودمند میباشد( سمیعی به نقل از اسماعیلی،۸۸).
در ادبیات حسابداری، نه تنها قویاً از سود حسابداری دفاع می شود بلکه از نظر نقاط ضعف متعدد، بشدت مورد انتقاد قرار گرفته است. اصولا در دیدگاه های مخالف در خصوص استفاده از سود حسابداری موضوع مربوط بودن این عدد در تصمیم گیری ها مورد سوال قرار گرفته است. در این بخش درباره برخی از دیدگاه های مخالف بحث می شود.
یک دیدگاه این است که به سبب کاربرد بهای تمام شده تاریخی و تحقق درآمد، سود حسابداری نمیتواند افزایش ارزش تحقق نیافته دارایی ها را که در یک دوره زمانی مشخص نگهداری شده اند شناسایی نماید. این ویژگی باعث میشود که نتوان اطلاعات سودمندی را افشا نمود.
دوم، چنین پنداشته می شود که با توجه به روش های مختلف پذیرفته شده، مثلا روش های مختلف بهایابی و ارزشیابی موجودی کالا، تکیه بر سود مبتنی بر بهای تاریخی کار مقایسه اقلام را بسیار مشکل می کند.
سوم، تکیه بر سود مبتنی بر اصل تحققف بهای تاریخی و محافظه کاری باعث می شود که نتوان داده ها را درک کرد؛ داده ها گمراه کنند ه میشوند یا اینکه برای استفاده کننده نامربوط میشوند. نمونه قابل ذکر در این خصوصف بی فایده بودن نسبت های مالی مبتنی بر صورت های مالی است که با رعایت این اصول محاسبه شده ( سمیعی به نقل از اسماعیلی،۸۸).
رویکرد سود مندی سود در تصمیم گیری این دیدگاه را دارد که اگر ما نمیتوانیم صورت های مالی، که از لحاظ تئوریک درست باشند تهیه نماییم، حداقل ما میتوانیم بر مبنای بهای تمام شده تاریخی صورت های مالی را سودمند سازیم. این دیدگاه ساده نخستین بار توسط انجمن حسابداری آمریکا در گزارشی با عنوان شرحی از تئوری بنیانی حسابداری[۴۴] (ASOBAT) در سال ۱۹۶۶ مطرح شد و پس از آن گزارش کمیته تروبلاد[۴۵] در ۱۹۷۳ آن را تایید کرد ( اسکات ، ۲۰۰۳، ۵۲ ) .
در این بیانیه حسابداری فرایند تشخیص، اندازه گیری و گزارش اطلاعات اقتصادی به نحوی که برای “استفاده کنندگان از این اطلاعات"، امکان “قضاوت” و “تصمیم گیری” آگاهانه فراهم آورد تعریف شد. تعریف فوق تفاوت چشمگیری با تعاریف ارائه شده قبلی که اصولاً ذکری از استفاده کنندگان اطلاعات حسابداری به عمل نمیآورد داشت. بر طبق آن تعریف استفاده کنندگان اطلاعات حسابداری در کانون توجه قرار گرفتند. تعریف ارائه شده توسط ASOBAT به طور مشخص بر تدوین چارچوبی تاکید داشت که بتواند برای ارزیابی رویکرد های سیتماتیک برای ثبت رویدادها و ارائه صورت های مالی با توجه به نیاز های استفاده کنندگان سودمند واقع شود( شباهنگ،۱۳۸۹، ۸۰ و ۸۱). در گزارش کمیته تروبلاد دوازده هدف برای تهیه صورت های مالی ذکر می شود که شش مورد آن بر سودمندی در پیش بینی ( جریان های نقدی بالقوه، قدرت سود آوری، مبادلات اقتصادی و سایر رویداد ها و اطلاعات مالی) تاکید می شود. در هدف دهم نیز تصریح شده است که یکی از اهداف تهیه صورت های مالی فراهم آوردن اطلاعات سودمند برای فرایند پیش بینی است (سمیعی به نقل از بلکویی،۸۸).
رویکرد سود مندی در تصمیم با دیدگاه دیگر نقش گزارشگری مالی، یعنی مباشرت، در تضاد است. در دیدگاه مباشرت نقش سود حسابداری گزارش موفقیت و ناکامی مدیریت در اداره منابع شرکت است. با پذیرش دیدگاه سودمندی در تصمیم دو پرسش مهم پیش می آید. نخست، استفاده کنندگان چه کسانی هستند و ثانیا از نقطه نظر تصمیم گیری، با چه نیاز هایی مواجه اند. حسابداران استفاده کنندگان را به چندین گروه طبقه بندی کردند مانند سرمایه گذاران، وام دهندگان، مدیران، اتحادیه های کارگری، تدوین کنندگان استاندارد ها و نهاد های دولتی، و آنها را ذینفعان حسابداری نامیدند(اسکات،۲۰۰۳، ۵۲). هیئت استانداردهای حسابداری مالی در بیانیه شماره ۸ خویش در پاسخ به سوال دوم، وجود استفاده کنندگان متنوع را تائید مینماید اما عملاً بر سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان تاکید می کند ( SFAC No . 8 [۴۶] ).
فرضیه بازار های کارآ بیانگر این است که رقابت بر سر کسب اطلاعات باعث می شود که سود اقتصادی مورد انتظار از محل تولید و بهره برداری از اطلاعات به صفر میرسد. همچنین فرضیه مزبور بیانگر این است که اگر بین سود خالص و تغییرات قیمت سهام یک رابطه مستقیم وجود داشته باشد، این سود ها میتوانند از نظر ارائه اطلاعات، سودمند واقع شوند. بر مبنای مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایهای، برای تعیین ارزش شرکت، باید ریسک و جریان های نقدی مورد انتظار شرکت را برآورد کرد. داده های حسابداری میتوانند درباره ارزش شرکت اطلاعاتی به بازار بدهند. کاربرد مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایهای همراه با در نظر گرفتن این فرض که سود خالص حسابداری می تواند جایگزین جریان های نقدی شود باعث شد که پژوهشگران درصدد شناسایی رابطه بین تغییرات غیرهمنتظره در سود و نرخ بازدهی غیر منتظره سهام شرکت برآیند.
(پارسائیان به نقل از واتز و زیمرمن،۱۳۹۰).
بال و بران[۴۷] در سال ۱۹۶۸تحقیقات حسابداری در بازار سرمایه را آغاز کردند که تا به امروز نیز ادامه دارد. آنها نخستین کسانی بودند که شواهد علمی متقاعد کننده ای از واکنش بازار سهام به محتوای اطلاعاتی صورت های مالی فراهم آوردند. این نوع تحقیق مطالعات موردی نامیده می شود زیرا این مطالعات واکنش بازار اوراق بهادار به یک رویداد خاص، در این وضعیت، اعلام سود خالص جاری شرکت را بررسی می کنند. روش شناسی، اقتباس ها و تعمیم ها از مقاله آنها رهنمودی برای تحقیقات بعدی شد و موجب ترغیب کسانی می شود که میخواهند موضوع سودمندی اطلاعات حسابداری از نقطه نظر تصمیم گیری را درک کنند (اسکات،۲۰۰۳، ۱۴۴).
ارزیابی سودمندی سود برای سرمایه گذاران، انگیزه اصلی برای هماهنگ ترین تلاش تحقیق در تاریخ حسابداری است. فایده سود موضوع اصلی بال و بران بود. بهبود های اخیر در تئوری سرمایه، دلائلی برای انتخاب رفتار قیمت اوراق بهادار به عنوان آزمون تجربی از سود مند بودن، فراهم نموده است. بخش اعظم تئوری سرمایه از این قضیه حمایت می کند که بازار سرمایه کارآمد بیطرف است؛ یعنی اگر اطلاعات حسابداری در شکل دهی قیمت دارایی های سرمایه ای مفید باشند، بازار قیمت دارایی های سرمایه ای را مطابق با اطلاعات دریافتی به سرعت تعدیل خواهد کرد (کردستانی،۸۴)
تاکید بر فوائد سود در اواخر دهه ۱۹۶۰ عجیب نیست، زیرا مساله ارتباط و فواید اطلاعات مالی و انتخاب رویه های حسابداری مطلوب در راس دستور کار تحقیقات حسابداری بود. در ادامه دو مطلب مورد بحث قرار میگیرد:
( ۱ ) ارزیابی سودمندی سود برای سرمایه گذاران بر اساس شواهد حاصل از تحقیقات حسابداری انجام شده در مورد سود-بازده
( ۲ ) استفاده از این ارزیابی برای بررسی مجدد دستور کار تحقیقات حسابداری در این زمینه