مربی ، ورزشکار، سرپرست، معلم ورزش، پزشک مسابقه و امثالهم نسبت به مصدوم و رفع مخاطرات جانی از او مسئولیت های شاقی ، در مقایسه با اشخاص عادی دارند.
ماده واحده قانون مجازات خودداری از کمک به مصدومین و رفع مخاطرات جانی مصوب ۲۵/۳/۱۳۵۲ مقرر می دارد: “هر کس ، شخص یا اشخاصی را در معرض خطر جانی مشاهده کند و بتواند با اقدام فوری خود یا کمک طلبیدن از دیگران یا اعلام فوری به مراجع یا مقامات صلاحدید از وقوع خطر یا تشدید نتیجه آن جلوگیری کند بدون اینکه با این اقدام خطری متوجه او یا دیگران شود و یا وجود استمداد یا دلالت اوضاع و احوال بر ضرورت کمک، از اقدام به این امر خودداری نماید به حبس جنحه ای تا یکسال و یا جزای نقدی تا پنجاه هزار ریال محکوم خواهد شد.”
بنابراین ، بر اساس ماده واحد فوق الذکر:
شخص باید در معرض خطر جانی باشد.[۶۴]
خودداری از اقدام فوری یا کمک طلبیدن از دیگران یا اعلام فوری به مراجع یا مقامات صلاحدید
فوریت همه این اقدامات اعم از کمک طلبیدن از دیگران یا استمداد از مقامات صلاحدید یک الزام قانونی است
اقدامات کسی که به حکم قانون ملزم به کمک یا نجات است نباید برای شخص اویا دیگران متضمن خطر جدی باشد.
اوضاع و احوال باید ضرورت کمک را ایجاب نماید.
آنچه در فوق بیان گردید، مربوط به مجازات کسانی بود که در محیط های ورزشی حاضر و شاهد مخاطرات جانی برای ورزشکار بوده اند ولیکن هیچگونه سمت، مسئولیت و یا تخصصی در کمک به نحوی از انحاء که مورد نظر قانونگذار است ، نداشته اند و این معنا از کلمه “هر کس” که قانونگذار در صدر ماده واحد بکار برده است کاملاً مشخص است.
علیهذا قانونگذار، در این ماده واحده[۶۵] برای دو گروه از اشخاص که شاهد وجود خطرات جانی برای دیگران بوده اند و از کمک به آنان خودداری می نمایند قایل به تشدید مجازات گردیده است:
اولاً: کسانی که به اقتضای حرفه خود می توانسته اند کمک موثر بنمایند:
مطابق بند یک ماده واحده مذکور، اگر اوضاع و احوال بر ضرورت کمک افرادی که به اقتضاء حرفه خود می توانسته اند به ورزشکار مصدوم کمک موثری بنمایند ولی از انجام آن خودداری نمایند به حبس جنحه ای از سه ماه تا دو سال یا جزای نقدی یازده هزار ریال تا یکصد هزار ریال محکوم خواهند شد. بنابراین ، تشدید مجازات شامل کلیه کسانی است که به دلیل تخصص خود قادر به مساعدت بوده اند ، ولی هیچ گونه سمت یا مسئولیت یا وظیفه ای در این مورد نداشته اند .
مثلاً مربیان ورزشی که دارای تخصص کمک های اولیه هستند، در هر یک از اماکن ورزشی، صرفنظر از مسئولیت انها ، در صورتی که شاهد در معرض خطر جانی بودن افراد باشند واوضاع احوال بر ضرورت اعمال کمک های اولیه دلالت داشته باشد و لیکن از انجام آن خودداری نمایند، به مجازات مقرر در این بند محکوم خواهند شد.
ثانیاً: کسانی که بر حسب وظیفه یا قانون مکلفند به اشخاص آسیب دیده با اشخاصی که در معرض خطر جانی قرار دارند کمک نمایند: وفق بند ۲ ماده واحده مزبور، هرگاه کسانی که بر حسب وظیفه مکلفند به اشخاص آسیب دیده با اشخاصی که در معرض خطر جانی قرار دارند کمک نمایند از اقدام لازم و کمک به آنها خودداری کنند به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم خواهند شد.
این اشخاص بر خلاف گروه قبل، بر حسب وظیفه ویا حکم قانون ملزم به کمک هستند ولی به وظیفه قانونی خود و یا به تکلیفی که قانون برای آنها مقرر نموده است عمل نمی کنند. کاربرد کلمات “بر حسب وظیفه” و “یا قانون” در بند ۲ ماده واحده مذکور، متضمن این نتیجه است که :
گاهی اشخاص به موجب قرار داد یا عرف موظف به کمک به آسیب دیدگان هستند. مانند کلیه مربیان و سرپرستانی که در سازمانهای غیر دولتی و یا به صورت غیر رسمی به کار ورزش اشتغال دارند. این اشخاص در کنار وظایف آموزشی یا مدیریتی خود، موظف به حفاظت از شاگردان خود و کمک به آنها، در صورت آسیب دیدگی هستند. هر چند در متن قرار داد چنین وظیفه ای به عهده آنان گذاشته نشده باشد ولی این وظیفه عرفاً به عهده آنانست.
همچنین کسانی که قانون این وظیفه[۶۶] را به عهده آنان محول نموده است . مانند کلیه معلمین ورزش و مربیان و سرپرستان و مدیرانی که در استخدام دولت هستند و کمک به ورزشکاران یا اشخاص مصدوم در محیط های ورزشی در حدود توان به عهده آنانست.
پزشکانی که در تشکیلات ورزش به کار مشغولند که بر حسب وظیفه و قانون، تواماً وظیفه کمک رسانیدن به آسیب دیدگان را بعهده دارند مثلاً داوری که از ورود مربی یا پزشک جهت درمان بازیکن مصدوم که در معرض خطر جانی است جلوگیری می کند و همچنین پزشکی که از درمان بازیکن تیم مقابل که به شدت مصدوم است خودداری می کند و یا مربی یا سرپرستی که از درمان بازیکن مصدوم خود توسط پزشک تیم مقابل یا پزشک حاضر در ورزشگاه جلوگیری می نماید، کلیه این اشخاص در صورت استنکاف از انجام وظیفه قراردادی، عرفی و یا قانونی خود، به مجازاتی شدیدتر از سایرین محکوم می شوند.
قسمت ۳: فعل ناشی از ترک فعل
به جرائم انجام شده از راه عمل و جرائمی که نتیجه خودداری از عمل است، گاهی نوع سومی هم می توان در این تقسیم بندی اضافه کرد و آن جرم انجام شده از راه عمل ، بعلت خودداری از عمل است.
یکی از مصادیق انواع اعمال مادی در نقض مقررات مربوط به ورزش، موضوع وسایل و اسباب و تجهیزاتی است که به اقتضاء نوع آن ، مورد استفاده ورزشکاران قرار میگیرد. این لوازم و امکانات باید مطابق با مقررات مربوطه باشد و به همین دلیل استفاده و یا استعمال وسایل غیر مجاز از نظر قانون ممنوع است و در صورتیکه در نتیجه استفاده و یا استعمال این وسایل و امکانات، صدمه ای به غیر وارد آید، شخص خاطی بر حسب مورد مسئول است اگر چه حرکت ورزشی وی مطابق مقررات بوده باشد. فی المثل برابر مقررات مسابقه ورزش کونگ فو، مبارزه گران حق استفاده از وسایلی که موجب بروز خطر برای حریف مقابل کرده است ، ندارند. و باید از وسایلی استفاده نمایند که مقررات آن ورزش مشخص کرده است پس اگر بازیکن از روپای غیر استاندارد استفاده ننماید و یا اصلاً روپایی نبندد، و در نتیجه ضربه پا به صورت حریف مقابل، منتهی به فوت وی گردد، اگرچه از نظر مقررات این ورزش، ضربه پا به صورت صحیح واقع شده و از نظر فعل ارتکابی، نقض مقررات حرکتی حاصل نشده است ولیکن ، مسلماً به لحاظ عدم تطابق تجهیزات با مقررات آن ورزش یا عدم استفاده از وسایل ایمنی مناسب ، مسئولیت ناشی از این حادثه به عهده خاطی است.
بنابراین فعل ناشی از ترک فعل جائی اتفاق می افتد که ابتدا ترک فعلی انجام گیرد و سپس فعلی انجام گردد که منجر به جادثه شود.
بند ۲: تحقق عناصر خطا ( تقصیر)
در مورد لزوم وجود عنصر روانی برای جرائم غیر عمدی می توان به وجود دو نظریه در این باب قائل شد: بر طبق نظریه اول که قائل به عدم وجود عنصر روانی در جرائم غیر عمدی است ، “ جرم عبارت از فعل یا ترک فعل یا شروع فعل یا معاونت یا تحریک عمدی به فعل یا ترک فعل بر خلاف قانون است که قانون در غیر موارد انجام تکلیف و با بهره گرفتن از حق خود مرتکب می شود و به موجب قانون برای آن فعل یا ترک فعل یا شروع به فعل یا معاونت و یا تحریک عمدی، مجازاتی معین شده باشد. بدیهی است ، در تعریف فوق ، جرائم غیر عمدی که “فاقد عنصر معنوی” می باشند یا در آنها بی احتیاطی و بی مبالاتی و عدم رعایت نظامات دولتی و غیره جانشین عنصر معنوی است، ملحوظ نشده است.” [۶۷]
ملاحظه می شود که این نظریه ، جرائم غیر عمدی را فاقد عنصر روانی می داند و بی احتیاطی و غیره را جانشین عنصر روانی (و نه خود عنصر روانی) تلقی کرده است.
و لیکن غالب حقوقدانان، قائل به وجود عنصر روانی در جرائم غیر عمدی هستند. در این خصوص دکتر محمد علی معتمد می نویسد: “در جرائم غیر عمدی، عنصر معنوی وجود دارد. اما عمد وجود ندارد و در این قبیل جرائم، عنصر معنوی را “ تقصیر” تشکیل می دهد” [۶۸]
همچنین دکتر پرویز صانعی می گوید: “در این نوع جرائم، عنصر روانی به جای سوء نیت ، از خطای جزائی تشکیل می شود” [۶۹]
و بالاخره ، بسیاری از حقوقدانان خطا را در معیت اراده، عنصر روانی جرائم غیر عمدی دانسته اند اغلب ایشان بدون اینکه تعریف مشخصی از خطا بدست دهند، یا ذکر مصادیق آن (بی احتیاطی ، بی مبالاتی، عدم مهارت و عدم رعایت نظامات دولتی) به تشریح این مصادیق پرداخته اند:
قسمت ۱: مفهوم خطا (تقصیر)
قانونگذار خطا را تعریف نکرده است و فقط در قوانین به احصاء انواع خطا پرداخته است. ولیکن برخی تقصیر یا خطا را رفتار پایین تر از سطح معیارهای رفتار یک انسان متعارف داشته اند. البته، معیار رفتار و اقدامات ورزشی با توجه به تفاوت های فاحش رشته های گوناگون آن فرق دارد.
بعبارت دیگر ، رفتار متعارف و مقبول برای هر یک مشت زن قطعاً با رفتار متعارف یک بازیکن تنیس روی میز یکسان نیست. بنا به نظر دکتر کاتوزیان باید پذیرفت که رفتار ورزشکاری آگاه و محتاط در شرایطی که فعل زیان بار رخ می دهد معیار تمیز خطا از ثواب است.[۷۰]
بنابراین در تعریف کلی “تقصیر” چنین آمده است : “انجام کاری که یک شخص عادی و محتاط در شرایط مشابه بدان مبادرت نمی ورزد و یا قصور در انجام عملی که یک فرد معمولی و با احتیاط، در اوضاع و احوال همانند بدان می پردازد” [۷۱]
قانونگذار اسلامی نیز خطا را تعریف نکرده و در تبصره ذیل ماده ۳۳۶ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۷۰ مقرر می دارد: “تقصیر اعم است از بی احتیاطی ، بی مبالاتی ، عدم مهارت و عدم رعایت نظامات دولتی”
۲- اقسام خطا
در راستای اثبات وجود تقصیر، بررسی تمامی عوامل محتمل در ورزشها ضروری است . بدین معنی که اثبات قابل تعقیب بودن عمل خطای بازیکن که سبب صدمه به دیگری شده با واقعیت های موجود الزامی است.
عوامل اساسی در این زمینه عبارتند از : نوع بازی، سن ، وضعیت بدنی شرکت کنندگان، مهارتهای نسبی آنان در بازی، آگاهیهای آنان از مقررات و عادات و رسوم، وضعیت آنان از دیدگاه آماتور یا حرفه ای بودن، نوع خطرات ذاتی بازی و مخاطرات غیر قابل پیش بینی، وجود یا فقدان لباسها یا تجهیزات حفاظتی و ملاحظات متعدد دیگر.
مسئولیت در اینگونه موارد صرفاً منبعث از خطای فنی نیست بلکه بی احتیاطی و یا اقدام به امری است که هیچ ورزشکاری با عقل متعارف انجام نمی دهد. بدین لحاظ اقسام خطا را می توان بدین شرح برشمرد:
۱-۲- بی احتیاطی : بی احتیاطی ، خطائی است که یک شخص محتاط و متعارف مرتکب آن نمی شود شخص محتاط ، عواقب و نتایج کار را با توجه به اوضاع و احوال موجود پیش بینی می کند و خود آن نتیجه نیز عرفاً قابل پیش بینی است. برای تشخیص بی احتیاطی باید به عرف مراجعه کرد.[۷۲]
انچه باید تشخیص داده شود اینست که آیا عمل واقع شده، در زمان و مکان معین و تحت شرایط خاص عرفاً قابل پیش بینی بوده و یا ایا یک نفر شخص مال اندیش و محتاط متوسط الحال ( نه خیلی باهوش و نه خیلی کم هوش) مطابق عرف زمان و مکان می توانسته انرا پیش بینی کند یا نه ؟ مثلا اگر چند نفر به تمرین پرتاب دیسک ادامه دهند و در اثنای پرتاب، یکی از بازیکنان فوتبال جهت آوردن توپ به داخل نیمه دیگر بدود و مورد اصابت دیسک قرار گیرد. پرتاب کننده دیسک در قبال حادثه مسئولیت قانونی خواهد داشت.
هر چند که بر نفس پرتاب از نظر مقررات ورزش دو و میدانی ایرادی وارد نباشد.
در اینجا پرتاب کننده بدون توجه به نتیجه عملی که عرفاً قابل پیش بینی است اقدام به پرتاب نموده که منتهی به قتل یا صدمه بدنی بازیکن دیگر شده است.
“بی احتیاطی ، کسی است که هیچ وقت به نتایج عمل خود نمی اندیشد والا اگر قبلاً کمی در مورد کار خود می اندیشید که چه نتیجه ای در بر خواهد داشت ، اقدام به چنین کاری نمی کرد.
مثلاً مربی ورزشی که در جهت تنبیه یکی از شاگردان بیش از حد متعارف او را می زند و منتهی به فوت او می شود “[۷۳] در هر صورت بی احتیاطی از خطائی است که از عمل و فعل منتج می شود.
۲-۲- بی مبالاتی[۷۴]: بر اساس ماده ۱۷۷ قانون مجازات عمومی سابق، گاهی خطا عبارت از اهمال و فراموشی و به عبارت دیگر ترک فعل است که این قسم خطا را “بی مبالاتی” نامند. بدین ترتیب، می توان گفت که بی مبالاتی در واقع همان بی احتیاطی است که در مورد جرائم ترک فعل مصداق پیدا می کند. یعنی افراد موظف به انجام عملی هستند تا خطری برای دیگران بوجود نیاید.
مثلاً در جریان مسابقه سانشو، داور به دلیل عدم بازدید کلاه ایمنی ورزشکاران که در نتیجه ضربه مشت یکی از آنان فوت نمود، مسئول قتل شبه عمد شناخته شد. عدم بازدید وسایل وتجهیزات ورزشکاران را بعنوان بی مبالاتی داور در وظیفه ای که بر عهده وی بود می توان تلقی نمود.
در حقیقت، فراموش کردن یا ترک احتیاط لازم نیز یک نوع بی مبالاتی است و همچنین است راننده اتومبیلی که با وجود علم به عیب و نقص فنی در مسابقه رالی شرکت کرده و در نتیجه آن با اتومبیل دیگری تصادف می نماید و مرتکب مرگ سرنشین می گردد.[۷۵]
۳-۲- عدم مهارت : انجام بعضی امور نیاز به مهارت خاصی دارند که اجرا کنندگان آن باید دارای مهارت و ظرافت کافی باشند والا فقدان این توانایی در برخی موارد موجب ایجاد خطای جزائی خواهد شد و در صورتیکه کسی مهارت و اطلاعات کافی در آن امر نداشته و به آن عمل مبادرت ورزد و از عهده انجام آن بر نیاید، مقصر شناخته می شود که گاهی نیز با بی احتیاطی قابل انطباق است .
مثلاً در حین تمرین، یکی از ورزشکاران از ناحیه نخاع به شدت صدمه می بیند. مربی بی تجربه ، وی را در وضعیت نامناسب و بدون استفاده از برانکارت از زمین خارج می کند و باعث مرگ وی می شود. علی ایحال اصولاً نداشتن مهارت در ورزش ممکن است مادی باشد و یا معنوی:
۱-۳-۲- عدم مهارت های مادی یا بدنی : داشتن چابکی لازم و قابلیت زیر دستی و ورزیدگی و تمرین کافی در ورزش مورد نظر ، اموریست که حسن انجام انها مستلزم داشتن توانایی و مهارت خاص می باشد.
۴-۱-۳- خلیج فارس همچنین از مهمترین مناطق سیاسی و ژئوپلتیکی در سراسر جهان به حساب میآید. در وصیتنامه منصوب به «پطر کبیر» اولین تزار روسیه دستیابی به آبهای گرم خلیج فارس سفارش شده است. از نگاه «لرد کرزن» مستشرق انگلیسی نیز خلیج فارس از جهت حفظ سلطه انگلستان و جلوگیری از نفوذ روسها حائز اهمیت شناخته شده است. در حال حاضر نیز جنجالهای سیاسی بر سر نامگذاری خلیجفارس مسئلهای است که تمامی اندیشمندان و پژوهشگران سیاسی از آن مطّلع هستند. ژنرال «یوردیس فون لوهازن» از اندیشمندان علم ژئوپلتیک، معتقد است که خاورمیانه مرکز دنیای قدیم است و خلیج فارس نیز مرکزِ این مرکز است. لوهازن اهمیت این منطقه را نه فقط به دلیل برخورداری از منابع نفت بلکه به واسطه موقعیت خاص ژئوپلتیکی آن از جهت نزدیکی به اقیانوسهای هند و اطلس ممتاز میداند. (۶)
۴-۱-۴- با تمامی تفاسیر اصلیترین فاکتور اهمیّت خلیج فارس بعد ژئواکونومیک آن است. با کشف نفت یا «طلای سیاه»[۲۵] در ابتدای قرن بیستم میلادی در خلیج فارس، ژئوپلتیک این منطقه تا حدّ زیادی تغییر کرد. حدود دو سوم از ذخایر نفت و یک سوم ذخایر اثبات شده گاز جهان در اختیار کشورهای حاشیه خلیج فارس قرار دارد. تا کنون نیز جایگزینی برای منابع انرژی خلیج فارس یافت نشده و تاریخ سه دهه گذشته نیز دال بر وجود چالشهای مرتبط با انرژی در منطقه استراتژیک خلیج فارس است. که از آن جمله میتوان به جنگ ایران و عراق، جنگ دوم خلیج فارس و جنگ ۲۰۰۳ عراق اشاره نمود. (۷) یوردیس فون لوهازن در مورد پیوند جنگ دوم خلیج فارس با مقوله نفت اشاره میکند که جنگ خلیج فارس، جنگی بر ضد اروپای متحد و ژاپن بوده است چرا که این دو گروه از کشورها که به دنبال پشت سر گذاردن آمریکا در عرصه اقتصادی بودند پس از جنگ مذکور و در اختیار گرفتن نفت منطقه از سوی آمریکا از شکوفایی رونق و رفاه بازخواهند ماند(۸) نمودارهای ذیل توزیع منابع شناخته نفت خام را نشان میدهد که مبیّن جایگاه بیبدیل خاورمیانه و منطقه مرکزی خلیج فارس در قلب آن است. (۹)
http://www.bp.com/assets/bp_internet/globalbp_uk_english/reports_and_publications/statistical_energy_review_2011/STAGING/local_assets/pdf/statistical_review_of_world_energy_full_report_2012.pdf .
همانطور که ذکرآن رفت منطقه خاورمیانه و در مرکز آن خلیج فارس از مناطق حسّاس و بحرانخیز جهان محسوب میشود که تاکنون کانون جنگها و درگیریهای نظامی محدود و بعضاً گستردهای بوده است که یکی از این موارد که موضوع فصل حاضر است جنگ دوم خلیج فارس میباشد که با حمله و اشغال کویت از سوی رژیم بعث آغاز گردید. امّا دلایل حمله عراق به کشور کویت نیز آن گونه که توضیح داده خواهد شدکاملاً مرتبط با مقوله انرژی میباشد.
۴-۲- دلایل حمله عراق به کویت
دلایل متعددی برای حمله عراق به کویت و آغاز جنگ دوم خلیج فارس ذکر میشود که از آنجمله میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
۴-۲-۱- پایان جنگ ایران و عراق مصادف با تلاش «صدام حسین» برای حلّ مشکل بدهی ۳۰ میلیارد دلاری به کویت و بازسازی اقتصاد جنگزده این کشور بود. صدام معتقد بود جنگ عراق با ایران در نهایت به سود کشورهای عرب حوزه خلیج فارس تمام شده و سرمایهگذاران اصلی جنگ از جمله کویت باید بدهی عراق را ببخشند ولی کویت نپذیرفت و تشنج با این کشور آغاز شد.
۴-۲-۲- صدام که از بخشش بدهی کشورش ناامید شد با اعمال فشار بر کشورهای صادرکننده نفت طرح کاهش تولید و افزایش قیمت نفت را پیشنهاد کرد امّا این بار هم کویت از کاهش تولید نفت سر باز زد و حتّی پیشگام کشورهای مخالف کاهش تولید در اوپک شد. (۱۰) عراق همچنین عنوان مینمود کویت در زمان جنگ این کشور با ایران نیز با تولید بیش از سهمیه خود در اوپک منجر به پایین نگهداشتن تعمّدی قیمت نفت و تخریب هر چه بیشتر اقتصاد عراق شده و این دست اقدامات کویت توأم با سرقت نفت از میدان نفتی رومیله در مرز عراق و کویت نوعی جنگ اقتصادی را به عراق تحمیل نموده است. (۱۱)
۴-۲-۳- حکومت عراق از دیرباز کویت را بخشی از ولایت بصره میدانست که به واسطه سیاستورزیهای امپریالیستی بریتانیا بعد از جنگ جهانی اول از عراق جدا شده بود.(۱۲) در پی واکنشهای منفی کویت به درخواستهای عراق به طرح مجدد ادعاهای عرضی خود پرداخت. رژیم بعث معتقد بود ترسیم خط مرزی عراق و کویت در سال ۱۹۲۲ منجر به تبدیل عراق به کشوری محصور در خشکی[۲۶] شده است (۱۳) و باید هرچه سریعتر این وضعیت تغییر کند.
۴-۲-۴- مسئله برخورداری کویت از ذخایر سرشار نفتی را نیز نباید از نظر دور داشت. کویت از ۱۰% از ذخایر نفت جهان برخوردار بود و عراق با تصرّف کویت بر ۲۰% از ذخایر نفت جهان با احتساب ذخایر کویت استیلا مییافت صدام حسین نیز در توجیه اشغال کویت و الحاق این کشور به عراق عنوان نموده بود برای وی ضروری بود که به کویت برود و مجدداً مرزهایی را ترسیم کند که ثروتها را از آن اقلیتی از اعراب کرده است.(۱۴)
۴-۳- آغاز جنگ دوم خلیج فارس، واکنشهای گسترده بینالمللی
سرانجام در ۲ اوت ۱۹۹۰، ۴۰ لشکر عراقى، در مرزهاى جنوب و جنوب غربی عراق متمرکز شده و جنگ دوم خلیج فارس که به گفته دانشنامه جنگ و صلح بزرگترین نبرد قرن بیستم پس از جنگ جهانی دوم از لحاظ تعداد تجهیزات و متحدان است آغاز گردید. شروع نبرد با خروج خاندان سلطنتی آل صباح (۱۵) و مسؤلان نظامى کویت به کشورهاى همسایه همراه شد امّا آمریکا، اروپا و اعراب به سرعت واکنش نشان داده و از عراق خواستند تا از کویت عقبنشینى کند. در این برهه زمانی شوراى امنیت سازمان ملل متحد طی قطعنامه۶۶۰ ضمن محکوم کردن حمله عراق به کویت خواستار خروج فورى نیروهاى عراقى از این کشور شد.(۱۶) در سوم آگوست ۱۹۹۰ نیز اتحادیه عرب قطعنامهاى را در این زمینه به تصویب رساند. با صدور قطعنامه ششم آگوست نیز عراق تحت تحریمهای اقتصادی قرار گرفت.
در جریان جنگ دوم خلیج فارس ظرف ۴۸ ساعت اکثر نیروهاى مسلّح کویت، توسط گارد ریاست جمهورى صدام سرکوب شده و یا به عربستان گریختند و کویت به عنوان استان نوزدهم عراق معرفی شد. آمریکا، اروپا و ژاپن نیز در اقدام بعدى، کلیه اعتبارات و ثروتهای عراق و کویت را در خارج از قلمرو این کشورها مسدود اعلام کردند؛ تا صدام حسین را از دستیابى به منابع عظیم داراییهای کویت در بانکهاى خارجی محروم نمایند. اقدامات بعدى از جمله بیانیه مشترک آمریکا و شوروى مبنى بر خروج بىقید و شرط عراق از کویت، درخواست کمک و اعزام نیرو از آمریکا به منطقه خلیج فارس توسط عربستان سعودى و موافقت آمریکاییها با این تقاضا، همراه با اصرار صدام بر الحاق کویت به عراق، رفته رفته منطقه را به سوى یک جنگ تمام عیار سوق داد. در این مرحله صدام به منظور کسب وجهه مذهبی برای تحرکات نظامی رژیم بعث، سعی در مربوط کردن اشغال کویت به اقدامات اسرائیل در اشغال اراضی فسلطینیان نمود ولی بلافاصله «جرج هربرت واکر بوش» رئیس جمهور آمریکا هرگونه ارتباط مابین اشغال کویت از سوی عراق و مسئله فلسطین را انکار نمود.(۱۷) در این مرحله عراق طرحی را به «برنت اسکو کرافت» مشاور امنیت ملی آمریکا تسلیم نمود که بر مبنای آن خروج عراق از کویت و اجازه ترک مخاصمه برای خارجیها تضمین شده بود به این شرط که سازمان ملل تحریمها را علیه عراق ابطال نموده، اجازه دسترسی تضمین شده به خلیج فارس از طریق جزایر کویتی بوبیان و وربا را داده و کنترل کامل عراق بر میدان نفتی رومیله را میسّر نماید این طرح همچنین انعقاد یک توافق نفتی با آمریکا به منظور غلبه بر مشکلات اقتصادی و مالی عراق و اقدام مشترک در راستای ثبات خلیج فارس را نیز در بر میگرفت. هر چند طرح موصوف مورد توافق آمریکا قرار نگرفت. در ادامه و با بینتیجه ماندن تمامى اقدامات میانجیگرانه و راه حلهاى مسالمتآمیز، شوراى امنیت سازمان ملل طی قطعنامه ۶۶۵ مورّخ ۲۵ اوت ۱۹۹۰ (سوم شهریور ۱۳۶۹) اعمال قوّه قهریه و کاربرد زور براى آزاد سازى کویت را تجویز کرد. در پی قطعنامه شوراى امنیت، آمریکا و سایر کشورهاى غربى به همراه تعدادى از دول عربى، به اعزام نیرو به منطقه مبادرت نمودند. در دسامبر ۱۹۹۰ نیز عراق طرح دیگری را که به نحوی حل بحران خلیج فارس را به سرنوشت بحران فلسطین گره میزد؛ ارائه کرد. امّا آمریکا بر مواضع خود مبنی بر عدم هرگونه مذاکره و اعطای امتیاز به عراق تا خروج این کشور از کویت پافشاری میکرد. سرانجام شوراى امنیت در آخرین اقدام خود و پس از دیدار وزرای امور خارجه عراق و آمریکا در ایتالیا، قطعنامه ۶۷۸ را در ۲۹ نوامبر ۱۹۹۰ (هشتم آذر ۱۳۶۹) به تصویب رساند. که به موجب این قطعنامه، ضمن درخواست از عراق جهت تخلیه بدون قید و شرط کویت، عملیات نظامى علیه آن کشور بر مبنای ضربالاجل تعیین شد. بنابراین دولت عراق تا پانزدهم ژانویه ۱۹۹۱ (۲۵ دى ماه ۱۳۶۹) مهلت داشت که به مفاد قطعنامههاى شوراى امنیت عمل کند؛ در غیر این صورت اتحاد بینالمللى به سردمداری آمریکا با توسل به زور، به این خواسته جامعه جهانی جامه عمل مىپوشاند.(۱۸)
۴-۴- شروع عملیات طوفان صحرا
با عدم تمکین دولت عراق از مناسبات بینالمللی، مورخ ۱۷ ژانویه ۱۹۹۱ (۲۷ دی ۱۳۶۹) حدود ۲۴ ساعت پس از ضربالاجل شورای امنیت، آمریکا به همراه ائتلافی از ۳۴ کشور به فرماندهی ژنرال «نورمن شوارتزکف» وارد نبردی چهل روزه با عراق شد.(۱۹) با شروع جنگ که عملیات طوفان صحرا[۲۷] خوانده میشود هر چند کشورهای ائتلاف به دلایلی نظیر عدم نیاز به دخالت در منازعه داخلی ما بین اعراب و امکان افزایش بیرویه نفوذ آمریکا در منطقه استراتژیک خلیج فارس میلی به شرکت گسترده در این جنگ نداشتند.(۲۰) امّا ایالات متحده با بهانههایی از قبیل نقض قلمرو کویت از سوی عراق، ضرورت دفاع از عربستان سعودی با توجه به نقش محوری این کشور در تأمین نفت، جنایت سربازان عراقی در بیرون کشیدن نوزادان نارس از دستگاههای بیمارستانی و اعدام افراد بدون طی مراحل قانونی سعی در فراهم نمودن توجیهات عمومی برای پیوستن کشورها به ائتلاف داشت. در مجموع بسیارى از کشورهاى جهان از جمله آمریکا، استرالیا، انگلیس، فرانسه، آلمان، ایتالیا، کره جنوبى، اسپانیا و حتى یونان، افغانستان و مراکش نظامیانشان را در نیروهاى ائتلافى به این جنگ اعزام کردند. آمریکا خود به تنهایى نزدیک به ۷۰۰ هزار نظامى به منطقه اعزام کرد و این در حالى بود که سایر کشورهاى شرکت کننده در این جنگ، تنها ۱۶۰۰۰۰ نظامى اعزام کردند.(۲۱) عملیات طوفان صحرا با حملات هوایی گسترده آغاز شد به طوری که نیروهای ائتلاف با انجام ۱۰۰۰۰ پرواز حدود ۸۸۵۰ تن بمب را بر سر نیروهای عراقی رها کردند.(۲۲) عملیاتهای هوایی مذکور سه هدف را در بر میگرفت مرحله اول نابودی نیروهای هوایی و ضد هوایی عراق؛ مرحله دوم تخریب زیرساختهای ارتباطی این کشور و سومین و بزرگترین فاز حملات هوایی نیز تمامی اهداف نظامی عراق در سرتاسر خاک کویت و عراق را شامل میشد. همانطور که ذکر آن رفت از آغاز اشغال کویت، رژیم بعث تلاش گستردهای برای نمایش چهرهای موافق با مردم فلسطین بروز داد به طوری که در نشست وزاری امور خارجه عراق و آمریکا در ایتالیا «طارق عزیز» وزیر خارجه عراق در پاسخ به خبرنگاری که در مورد حمله به اسرائیل با آغاز جنگ علیه عراق سؤال کرده بود پاسخ کاملاً مثبت و قطعی ارائه داد.(۲۳) امّا در عرصه عمل عراق اقدام به پرتاب ۸ موشک به خاک اسرائیل نمود و با ادامه این روند در روزهای بعدی قلمرو اسرائیل آماج ۴۲ موشک “اسکاد” قرار گرفت. (۲۴) عراق به بروز یک عکسالعمل نظامی از جانب اسرائیل امیدوار بود تا به این وسیله کشورهای عربی شرکت کننده در ائتلاف به واسطه عدم تمایل برای جنگیدن در یک جبهه درکنار اسرائیل، از صف نیروهای ائتلاف خارج شوند.(۲۵) امّا در مجموع سران نظامی ائتلاف به اسرائیل وعده دادند در صورت خویشتنداری در مقابل حملات موشکی عراق از قلمرو سرزمینی این رژیم توسط موشکهای «پاترویت» دفاع خواهند کرد.(۲۶) همچنین رژیم بعث به واسطه آنچه خیانتورزی کشورهای عرب و به ویژه مواضع دوپهلوی خادمان حرمین شریفین میدانست با شلیک ۴۷ موشک به عربستان سعودی و یک موشک به بحرین و یکی هم به قطر به گسترش ابعاد بینالمللی جنگ پرداخت. در ۲۹ ژانویه ۱۹۹۱ نیز نیروهای عراقی اقدام به حمله و اشغال شهر «خفجی» کشور عربستان نمودند هر چند نیروهای ائتلاف پس از دو روز موفّق به باز پسگرفتن شهر مذکور شدند. امّا اقدام عراق شدّت عمل سران حزب بعث و ناکارآمدی سیستم دفاعی همسایگان این کشور را بیش از پیش متجلّی میساخت مسئلهای که پس از پایان جنگ، کشورهای حاشیه خلیج فارس را به انعقاد قراردادهای نظامیامنیتی با ایالات متحده سوق داد. با ادامه جنگ روز به روز از توان نظامی عراق کاسته میشد و این کشور متحمّل تلفات سنگینتری در مقایسه با روزهای ابتدایی جنگ میشد تا اینکه با دستور صدام حسین مبنی بر عقبنشینی نیروهای عراقی از محدوده شهر کویت[۲۸] در تاریخ ۲۷ فوریه ۱۹۹۱ ریاست جمهوری آمریکا جرج بوش رسماً آزادسازی کویت را اعلام نمود. ضمناً نیروهای عراقی پیش از اتمام نبرد پایانی ۴ روزه و در آستانه خاتمه رسمی اشغال کویت با افروختن آتش در نزدیکی حدود ۷۰۰ حلقه چاه نفت کویت و ایجاد میدان مین در حوالی چاههای نفت سعی در وارد آوردن آخرین خسارات ممکنه به کشور کویت نیز نمودند. همچنین نیروهای عراقی در تاریخ ۲۴ ژانویه ۱۹۹۱ با ریختن ۴۰۰ میلیون گالن نفت خام در خلیج فارس سعی کردند از بیم به آتش کشیده شدن نفت سطح آب، مانع از نزدیک شدن ناوهای آمریکایی به ساحل این کشور شده و به نحوی تبعات نظامی جنگ را به خروج نیروهای خود از کویت خلاصه کنند. حادثهای که تا سالها پس از جنگ نیز عوارض زیستمحیطی شدیدی را به همراه داشت.(۲۷)
بدین ترتیب جنگ دوم خلیج فارس که بنا بر اقوال «جنگ نفت» نیز نامیده میشود در عرصه نظامی به پایان رسید. امّا این جنگ دارای پیامدها و نتایج بسیار گستردهای بود. هر چند ملاک اثر پژوهشی حاضر بررسی نتایج اقتصادی این جنگ با تمرکز بر قیمت نفت و سیاستهای اوپک میباشد.
۴-۵- پیامدهای جنگ دوم خلیج فارس
۴-۵-۱- این جنگ با تأسیس ناوگان پنجم آمریکا و استقرار نیروهای این کشور در خلیج فارس و دریای سرخ و آغاز نظم نوین جهانی همراه شد. نظمی که با یکجانبه گرایی آمریکایی و تسلط آمریکا بر گلوگاه انرژی جهان ادامه یافته است.
۴-۵-۲- آشکار شدن مواضع دوگانه قدرتهای بزرگ نیز از دیگر پیامدهای این جنگ است. عدّهای از اندیشمندان، منافع اعضای دائم شورای امنیت را دلیل این مواضع دوگانه میدانند. که از مصادیق بارز آن نیز میتوان به سکوت در مقابل تجاوز عراق به ایران در اوایل دههی ۱۹۸۰ و شدّت عمل در مقابل حمله به کویت در اوایل دههی ۱۹۹۰ اشاره نمود. به روشنی معلوم است که ملاحظات استراتژیک یا اقتصادی و منافع جامعهی اروپا، باعث اتخاذ مواضع دوگانهی شورای امنیت در قبال دو تجاوز عراق به همسایگان خود، شده است. مهمترین منافع مشترک صاحبان حق وتو در منطقهی خلیج فارس، شامل مواردی چون مبارزه با بنیادگرایی، سیاست تضعیف یکدیگر، حفظ و گسترش بازار مصرف منطقه، فروش تسلیحات، افزایش سلطه بر نفت و گاز و … میگردد.(۲۸)
۴-۵-۳- از دیگر پیامدهای جنگ مذکور مشروعیتزدایی از حکومتهای منطقه میباشد. به عبارت دیگر استمداد حکام جهان عرب از آمریکا به منظور متوقف ساختن ارتش عراق تا حدّ زیادی به تحقیر وجهه داخلی و بینالمللی آنها انجامیده و تبلیغات گسترده پیشین در مورد توانمندی دفاعی دولتهای خاورمیانه عربی و بیزاری نمادین از «کفار نصاری» و در رأس آن آمریکا را به باد سخره گرفت. از سوی دیگر آنچه که بعدها از سوی «معمر قذافی» حاکم مقتول لیبی کمک گرفتن از شخص «شیطان» از سوی عربستان سعودی نامیده شد. در غلیان احساسات ضد حکومتی و رشد بنیاگرایی اسلامی در منطقه به شدت تأثیرگذار بود به گونهای که بسیاری از جریانات تندرو اسلامی از قبیل نووهابیون، روحانیون سلفی و حتی القاعده بر بیکفایتی حکام عرب، به ویژه خاندان آل سعود در دفاع از تمامیت ارضی کشور خود و جادادن کفّار در زادگاه پیامبر اسلام (س) صحه گذارده و بر ضرورت اتخاذ مشی مبارزه مسلحانه با حکومتهای دستنشانده و کفار ساکن در بلاد مسلمین تأکید نمودند.
۴-۵-۴- از جمله دیگر پیامدهای جنگ دوم خلیج فارس بالا رفتن تصاعدی قیمت نفت بوده است. بحران خلیج فارس از یک سو با احاطه بر اخبار جهانی از اول آگوست ۱۹۹۰ تا آغاز سال ۱۹۹۱ و از سوی دیگر با قطع تولید نفت از سوی دو کشور عراق و کویت بر افزایش قیمت نفت مؤثر بود. «میلر»[۲۹] و «ژانگ»[۳۰] از جمله پژوهشگرانی بودند که در مورد نوسان قیمت نفت بعد از جنگ دوم خلیج فارس اقدام به بررسیهایی نمودند آنها معتقدند که قیمت نفت بیدرنگ در شروع جنگ خلیج فارس دو برابر شده و شش ماه بعد، پس از حاکم شدن صلح به سطح قبلی خود بازگشت.(۲۹) در حقیقت بحران خلیج فارس با کاهش ۳/۴ میلیون بشکه در روز از تولید نفت جهانی، بازارهای بینالمللی را تحت تأثیر قرار داد. در فاصله اواخر جولای تا ۲۴ آگوست ۱۹۹۰ قیمت جهانی نفت از ۱۶ دلار به بیش از ۲۸ دلار در هر بشکه افزایش یافت هر چند بیشترین قیمت، مربوط به ماه سپتامبر و حدود ۳۶ دلار در هر بشکه به ثبت رسیده است.(۳۰) جدول و نمودار ذیل بیان گر تأثیر جنگ دوم خلیج فارس بر قیمت نفت است. (۳۱)
زمان | قیمت هر بشکه نفت به دلار |
۰۶/۱۹۹۰(Jun) | ۱۶.۸۶ |
(July)07/1990 | ۱۸.۶۴ |
(August)08/1990 | ۲۷.۱۸ |
(September)09/1990 | ۳۳.۶۹ |
October))10/1990 | ۳۵.۹۲ |
November))11/1990 | ۳۲.۳ |
December))12/1990 | ۲۷.۱۶ |
January))01/1991 | ۲۴.۷ |
درجه عضویت
دامنه متغیر
چالش پذیری زیاد
چالش پذیری متوسط
متوسط
چالش پذیری کم
۴-۲-۳-۸- مهارت کاربر[۳۸]
مهارت کاربر به معنی ظرفیت دانایی فرد برای انجام کارها در طول گشتوگذار در وب است. همانطور که گفته شد این عامل رابطه بسیار نزدیکی با چالش پذیری کاربر دارد. در صورت بالا بردن هر دو این عاملها بهترین تجربه کاربری توسط کاربر دریافت خواهد شد و کاربر از گشتوگذار در وب رضایت بیشتری خواهد داشت. افراد با مهارت بالاتر وبسایتهای جذابتری را ملاقات میکنند (استیبان-میلات و همکاران، ۲۰۱۴).
در این پایاننامه از این عامل با عنوان USK یاد میشود.
شکل ۴- ۱۲ مجموعههای فازی تعریف شده بر روی پارامتر مهارت کاربر
درجه عضویت
دامنه متغیر
مهارت بالا
مهارت متوسط
متوسط
مهارت پایین
۴-۲-۳-۹- تعامل کاربر با وبسایت[۳۹]
با ظهور اینترنت، نوع تعامل کاربر با رسانهها کاملاً تغییر یافت. درگذشته این تعامل تنها یکطرفه بوده است ولی با گسترش اینترنت، امکان تعامل کاربر با رسانهها به وجود آمد. ابزارهایی که اینترنت بهواسطه پویایی خود در اختیار کاربران قرار داد باعث شد کاربران بتوانند بازخوردهای خود را نشان داده و این ارتباط را تبدیل به ارتباطی دوطرفه نمایند. این ابزارها گستره بزرگی را از کلیک کردن تا در اختیار دادن بازخورد مستقیم دربر میگیرند. ایجاد تعامل دوطرفه در یک وبسایت نیازمند سه بعد است: ۱- کنترلهای پویا، ۲- رابطه دوطرفه و ۳- همزمانی تعاملات.
هرچه یک وبسایت اطلاعات دقیقتر و کارآمدتری را در اختیار کاربر قرار دهد، سطح این تعامل بالاتر خواهد رفت. سفارشیسازی وبسایت یکی از مهمترین ابزارها برای بالا بردن تعامل با وبسایت است (استیبان-میلات و همکاران، ۲۰۱۴).
این عامل بهاختصار با UIM نشان داده میشود.
درجه عضویت
دامنه متغیر
تعامل بالا
تعامل متوسط
متوسط
تعامل پایین
شکل ۴- ۱۳ مجموعههای فازی تعریف شده بر روی پارامتر تعامل کاربر
۴-۲-۳-۱۰- آسودگی کاربر[۴۰]
منظور از آسودگی کاربر، میزان راحتی موردنظر کاربر برای کار با وبسایت است. آسودگی کاربر معمولاً در مقابل واژههای فنی همچون امنیت وبسایت قرار میگیرد. برای مثال در بعضی از وبسایتها مانند گوگل[۴۱] کاربر باید از روش احراز هویت دوگانه استفاده نماید. این کار بااینکه برای کاربر دشوار است اما امنیت اطلاعات کاربر را بالا میبرد. در بسیاری از مواقع آسودگی موردنظر کاربر منجر به عدم تعامل او با وبسایت میشود (لارچ و ریچارد، ۲۰۱۴).
این عامل بهاختصار با UCM نشان داده میشود.
شکل ۴- ۱۴ مجموعههای فازی تعریف شده بر روی پارامتر آسودگی کاربر
درجه عضویت
دامنه متغیر
آسودگی زیاد
آسودگی متوسط
آسودگی کم
۴-۲-۳-۱۱- هزینه مورد تحمل کاربر[۴۲]
هر کاربر با توجه به عاملهای متعددی، قدرت پرداخت هزینه معینی برای کار با وبسایت دارد. این هزینه شامل هزینه تأمین رایانه، اینترنت و حساب کاربری برای وبسایت موردنظر است (لارچ و ریچارد، ۲۰۱۴).
در این پایاننامه این عامل بهاختصار با UCS نمایش داده میشود.
شکل ۴- ۱۵ مجموعههای فازی تعریف شده بر روی پارامتر هزینه کاربر
درجه عضویت
دامنه متغیر
هزینه زیاد
هزینه متوسط
هزینه کم
۲-۳-۱٫ فلزات سنگین
در گروه فلزات به اصطلاحاتی نظیر فلزات سنگین، فلزات ضروری و فلزات سمی برخورد میکنیم. در واژه نامههای شیمی، اصطلاحات فلزات سنگین[۱] به فلزاتی اطلاق میشود که جرم حجمی آنها بیشتر از چهار یا پنج برابر آب باشد. فلزات یا عناصر ضروری[۲] عناصری هستند که به مقادیر کم برای عملکرد طبیعی اندامها و بافتهای بدن وجودشان کاملاً ضروری است در حالی که عناصر سمی[۳] به دستهای از عناصر اطلاق میشود که باعث ایجاد اختلال در عملکرد طبیعی بدن گردند. البته باید در نظر داشت که بسیاری از عناصر ضروری چنانچه در بدن افزایش مقدار یابند خود میتوانند به عنوان سموم مهلکی برای انسان به حساب آیند. همچنین لازم به ذکر است که برخی از عناصر غیر فلزی مورد نیاز بدن- مانند سلنیوم یا آرسنیک در سیستمهای بیولوژیکی همانند فلزات رفتار کرده و به عنوان فلز طبقهبندی میشوند (۸).
۲-۳-۲٫ جذب
همانند دیگر مواد سمی عمدهترین راههای جذب فلزات استنشاق، پوست و گوارش است. جذب پوستی بیشتر در مورد ترکیبات آلی فلزی و یا ترکیبات محلول در چربی مطرح است. از این رو هنگامیکه صحبت از عموم فلزات است جذب پوستی چندان مورد توجه قرار نمیگیرد. ولی باید توجه داشت که تماس پوستی با برخی از ترکیبات فلزی میتوانند باعث تحریک موضعی پوست شود. در ارتباط با جذب از طریق تنفس- گرد و غبار و فیومهای فلزی- معمولترین اشکالی هستند که انسان در محیطهای کار با یک فلز تماس دارد. میزان جذب فلز استنشاق شده در ناحیه تنفسی بستگی به خواص فیزیکی و شیمیایی آن فلز دارد. فیومهای کادمیم، بخار جیوه و بسیاری از ترکیبات آلی فلزی مانند تترا اتیل سرب به سرعت از طریق کیسههای هوایی جذب میشوند تماس با آئروسلهای محلول در آب منجر به جذب سریع فلز و توزیع آن در بدن از طریق جریان خون میشود. (۸)
همچنین جذب تنفسی ذرات به مقدار زیادی وابسته به اندازه آنهاست. ذرات بزرگتر از ده میکرون به وسیله دستگاه تنفسی فوقانی گرفته شده و توسط سیستم پاکسازی موکوسی که در قسمتهای نای و نایژهها فعال است به حلق آمده و سپس وارد دستگاه گوارش میشود. جذب این ذرات همانند موادی است که از طریق گوارش وارد بدن شوند ولی بطور کلی جذب گوارشی در مورد عموم مردم از طریق آب آشامیدنی و مواد خوراکی صورت میگیرد. این عناصر از طریق انتشار یا دیفوزیون تسهیل شده انتقال فعال و آندوسیتوز جذب سلولهای مخاط رودهها میشوند. (۸)
جذب گوارشی فلزات بطور وسیعی متفاوت است. مثلاً نمک فلزات سرب، قلع و کادمیم جذب کمی (کمتر از ده درصد) را دارند در حالی که نمک آرسنیک و تالیوم تقریباً به طور کامل (بیشتر از نود درصد) جذب بدن میشوند جذب فلزات در دستگاه گوارش بستگی به فاکتورهای زیر دارد:
۲-۳-۳٫ توزیع و تجمع
فلزات پس از جذب و ورود به جریان خون در بدن توزیع میشوند و انتشار آنها دربافتهای مختلف بستگی به جریان خون آن بافت دارد. بدین معنی که هر قدر یک بافت خون بیشتری را دریافت کند سهم بیشتری از سم را دارا خواهد بود. به همین دلیل هم بافتهای کبدی و کلیه سم بیشتری را دریافت میکنند. حجم خونی که مغز دریافت میکند نیز زیاد است ولی توزیع فلز در مغز بستگی به قدرت حلالیت آن در چربی دارد از این رو ترکیبات آلی در مقایسه با ترکیبات معدنی آن بیشتر در مغز توزیع میشود. همچنین اغلب فلزات از جمله سرب، کادمیم و جیوه از جفت عبور کرده و باعث ناهنجاریهای جنینی میشوند. (۸)
۲-۳-۴٫ دفع
فلزات نیز مانند سایر مواد سمی از بدن دفع میشوند و دفع آنها ممکن است به یک یا چند طریق زیر صورت پذیرد:
دفع کلیوی- مهمترین راه دفع برای اغلب فلزات دفع کلیوی است. فلزات در خون با پروتئینهای پلاسما و آمینواسیدها باند میشوند. فلزاتی که پروتئینهایی با وزن مولکولی کم مانند متالوتیونین[۴] و گلوتاتیون و آمینو اسیدها باند میشوند از شبکه گلومرولی عبور کرده و وارد مایع مترشحه از کلیه میشوند. برخی از آنها مانند روی و کادمیم قبل از این که به مثانه برسند به مقدار زیادی از طریق سلولهای اپیتلیال مجاری ادراری بازجذب میشوند. در خود مثانه ممکن است باز جذب کمی انجام شود. در هر حال بازجذب در مجاری و به عبارت دیگر دفع ادراری یک فلز از بدن بستگی بهpH ادراری، نوع و مقدار اسیدها و پروتئینهای باند شده به فلز و همچنین حضور و یا عدم حضور فلزات دیگر برای رقابت در بازجذب دارد. به علاوه حضور یک فلز یا عامل شیمیایی که اثر سمی روی سلولهای اپیتلیال[۵] مجاری ادراری داشته باشد بازجذب را کاهش میدهد و بدین ترتیب دفع ادراری فلز افزایش پیدا میکند. (۸)
دفع گوارشی- دومین راه مهم دفع فلز از بدن دفع از طریق مجاری گوارشی است. فلزات جذب شده ممکن است از طریق صفرا- ترشحات پانکراس و بزاق به مجاری گوارشی وارد شوند. فلزاتی که از طریق صفرا دفع میشوند ممکن است در قسمتهای پایینتر دستگاه گوارشی بازجذب شده و دوباره وارد خون شوند و برای دفع مجدد از طریق صفرا به کبد برگردند[۶]. دفع صفراوی ممکن است بوسیله داروها، مواد شیمیایی و بیماریهایی که منجر به افزایش یا کاهش ترشح صفرا میشوند تحتتأثیر قرار گیرد. شدت سیکل انتروهپاتیک در مورد برخی از فلزات به ویژه متیل مرکوری سبب شده است که از آن به وسیله تجویز خوراکی رزینهای حاوی گروههای تیول در درمان مسمومیتها استفاده میشود. ( ۸)
متیل مرکوری دفع شده از طریق صفرا به رزین متصل شده و در نتیجه بازجذب آن به وسیله مجاری گوارشی به مقدار زیادی کاهش مییابد و بدین ترتیب دفع آن از طریق مدفوع افزایش مییابد. همچنین فلزات ممکن است به سلولهای سطحی مجاری گوارشی متصل شده و با ریزش این سلولها از بدن دفع شوند. (۸)
دفع از طریق راههای دیگر- فلزاتی مانند جیوه، روی، مس و آرسنیک در مو تجمع میکنند. پیاز مو که محل رشد موهاست این عناصر را دارا بوده و در هنگام رشد مو آن را با مو همراه میکند. رشد موها در هر فرد مقدار ثابتی است و بطور متوسط حدود یک سانتیمتر در هر ماه است. از این رو اگر مو به صورت قطعه قطعه مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد میتوان به زمانهایی که فرد در گذشته با فلز در تماس بوده پی برد. دیگر راههای دفع از طریق ناخن، بزاق، هوای بازدم، شیر، عرق و هنگام ریزش پوست است. (۸)
۲-۳-۵٫ مکانیسم اثر
در مقایسه با مواد دیگر عموماً ارتباط کمی بین حساسیت یک بافت یا ارگان به اثرات سمی یک فلز و غلظت آن فلز در بافت یا ارگان وجود دارد. به عنوان مثال ۹۵% سرب بدن در بالغین در بافتهای کلسیمدار (استخوانها و دندانها) است در حالی که سمیت آن در سیستمهای عصبی- کلیوی و خونساز ظاهر میشود. برخی از بافتها میتوانند فلزات سمی را به فرمهای کم و بیش غیر فعال در خود نگه دارند. مثلاً سلولهای توبولهای کلیه و برخی از سلولهای کبدی میتوانند مقدار زیادی از سرب و بیسموت را به حالت باند شده با پروتئینها که نسبتاً غیر سمی است در خود نگه دارند. (۸)
اگرچه عملکرد دقیق هر یک از فلزات متفاوت است ولی سمیت آنها معمولاً در نتیجه باند شدن به گروههای فعال متابولیکی است. گروهها در شکل ۲-۵ نشان داده شدهاند. جدول ۲-۱ نیز اندامهایی را که مورد هدف برخی فلزات قرار دارند نشان میدهد.
OH
مکانیسمهایی که بر اساس آنها فلزات اثر سمیخود را ظاهر میسازند به صورت زیر تقسیمبندی میشوند:
۱-آنزیم مهارها- یک اثر اصلی اغلب فلزات سمی مهار آنزیمها است. اغلب فلزات میل ترکیبی زیادی به برخی از قسمتهای زنجیرهایی آمینو اسیدی آنزیمها- مانند سولفیدریل- هیستیدیل و گروه کربوکسیل داشته و مستقیماً میتوانند با پروتئینها واکنش داده عملکرد و ساختمان آن را تغییر دهند. به عنوان مثال میتوان از اثرات جیوه و سرب روی آنزیم Na+-K+-ATPase نام برد. نیکل و پلاتین- آلفا آمینولولونیک اسید سنتتاز را مهار میکنند و به این ترتیب از سنتز “هم” که جزء مهم هموگلوبین است جلوگیری میکنند. یک آنزیم ممکن است در نتیجه جایگزین شدن یک کوفاکتور فلزی مورد نیاز آنزیم با یک فلز سمی مهار شود. (۸) مثلاً سرب ممکن است جایگزین روی در آنزیم وابسته به روی مانند آلفا آمینو لولونیک اسید دهیدراتاز (ALA-D) شود و آن را مهار کند. (۸)
۲- اثر بر ارگانلهای درون سلولی- یک فلز ممکن است از طریق عمل آندوسیتوز و یا انتشار غیرفعال جذب یک سلول گردد و پس از ورود به سلول ارگانلهای مختلفی را تحتتأثیر قرار دهد. مثلاً شبکه رتیکلوم آندوپلاسمیک سلول محتوی آنزیمهای مختلفی است. این آنزیمهای میکروزومی به وسیله بسیاری از فلزات مانند کادمیم-کبالت- متیل مرکوری و قلع مهار میشوند. همچنین فلزات سمی ساختمان رتیکلوم آندوپلاسمیک را تخریب میکنند. لیزوزومها محل اثر برخی از فلزات نظیر کادمیم هستند. کادمیم در ایزوزومهای سلولهای توبولی پروکسیمان کلیه تجمع میکنند. کادمیم ترکیب شده (عمدتاً با متالوتیونین) در لیزوزومها تجزیه شده و کاتیون کادمیم ((Cd2+ آزاد میشود. یون کادمیم آنزیمهای پروتولیتیک در لیزوزومها را مهار کرده و باعث صدمات سلولی میشود. ( ۸)
میتوکندری نیز به دلیل فعالیت زیاد متابولیکی و انتقال سریع غشایی عموماً یک اندام هدف برای فلزات با تعدادی از فلزات وارد هسته شده و ممکن است باعث ایجاد اجسام هستهای[۷] شوند. به عنوان مثال تماس مزمن با سرب میتواند اجسام هستهای را در هسته سلولهای مجاری پروکسیمال کلیه موجب شود. همچنین یک فلز ممکن است در سنتز DNA و RNA و سنتتازهای پروتئینی ایجاد اختلال کند. آدنوکارسینومای کلیه[۸] که به وسیلهی سرب ممکن است ایجاد شود بر اساس همین مکانیسم توجیه شده است. (۸)
۳- جانشینی فلز سمی به جای فلزات ضروری بدن- افزایش یک فلز در بدن به دنبال افزایش آن در رژیم غذایی و یا تماسهای صنعتی و محیطی است منجر به حذف و یا جایگزینی فلزات ضروری برای بدن گردد. این عناصر در ساختمان پروتئینها عمل کاتالیز آنزیمها، تعادل اسموتیک و مراحل انتقال نقشی اساسی دارند. از این رو ممکن است فلزات سمیکه از نظر شیمیایی شبیه به آنها هستند جایگزین آنان شده و مراحل بیولوژیکی ذکر شده را مختل کنند. به عنوان مثال تماس زیادی با روی (نه درحد سمی) منجر به کاهش مس در بدن میشود و یا مسمومیت با سرب مقدار عناصر ضروری مانند آهن، روی، مس وکلسیم را در بافتها تغییر میدهد. (۸)
۲-۳-۶٫ فاکتورهای مؤثر بر سمیت
غلظت و زمان تماس- همانند دیگر مواد سمی اثرات سمی فلزات به غلظت و زمان تماس با آنها بستگی دارد و بطور کلی هر قدر غلظت آنها بیشتر و مدت زمان تماس طولانیتر باشد اثرات سمی شدیدتر خواهد بود. در هر حال در مورد فلزات این تفاوت وجود دارد که تغییر در مدت و زمان تماس ممکن است منجر به تغییر اثرات سمی شود. به عنوان مثال بلع یکباره کادمیم به مقدار زیاد باعث اختلالات گوارشی میشود در حالی که تکرار مصرف ولی با مقادیر کم آن منجر به اختلالات کلیوی میگردد. (۸)
فرم شیمیایی- یک مثال جالب از یک ماده سمی با فرمهای متفاوت شیمیایی جیوه میباشد. ترکیبات غیر آلی آن اساساً سمیت کلیوی دارند در حالی که ترکیبات آلی آن مثل متیل مرکوری بیشتر برای سیستم عصبی سمی هستند. این ترکیبات لیپوفیل بوده و بنابراین به آسانی از سد خونی مغزی عبور میکنند. تترااتیل سرب نیز به سهولت وارد غلاف میلین شده و بر سیستم اعصاب اثر میگذارد در حالی که سرب معدنی فاقد این ویژگی است. (۸)
تشکیل کمپلس بین فلز و پروتئینها- هنگامیکه یک فلز وارد بدن میشود ممکن است با پروتئینهای مختلف باند شده و به این ترتیب کمپلکسهای مختلف فلز- پروتئین شکل گیرد. به طور کلی میتوان گفت که تشکیل این کمپلکسها یک مکانیسم حفاظتی در بدن به وجود آورده و اجازه فعالیت به عنصر سمی را نمیدهد. به عنوان مثال کمپلکسهای حاوی سرب، بیسموت، جیوه و سلنیوم بصورت میکروسکوپی در سلولهای متأثر از آنها قابل مشاهده هستند. کادمیم، روی و بسیاری از فلزات دیگر با متالوتیونین که یک پروتئین سبک است باند میشوند. کمپلکس کادمیم- پروتئین سمیت کمتری را نسبت به Cd2+ داراست ولی در توبولهای کلیه این کمپلکس تحتتأثیر آنزیم سیستئین پروتئاز قرار گرفته و شکسته میشود و Cd2+ آزاد شده ایجاد اثرات سمی را می کند. (۸)
سن- آثار نامطلوب فلزات در سنین مختلف متفاوت است. در دوران کودکی فعالیت آنزیمهای بدن (از جمله آنزیمهای میکروزومی) هنوز تکامل نیافته است و در دوران کهولت بطور کلی فعالیت آنزیمها کاهش مییابد. از این رو میزان متابولیسم در دو گروه مذکور متمایز از دیگر افراد است. علاوه بر آن در دوران کهولت با توجه به میزان کاهش کلسیم در بافت استخوان تجمع برخی از فلزات مانند سرب در استخوانها افزایش مییابد. از طرف دیگر افراد مسن معمولاً دچار اختلالاتی نظیر نارسایی کلیه میشوند و از آنجا که فلزات عمدتاً از طریق کلیهها از بدن دفع میشوند آثار سمی ناشی از این مواد در این گونه افراد بیشتر بروز میکند. همچنین به نظر میرسد که بچهها بدلیل جذب بیشتر فلزات از دستگاه گوارش نسبت به دیگران حساستر بوده و بیشتر متأثر میشوند. (۸)
وضع سلامت فرد- کبد نقش مهمی را در سمزدایی یک ترکیب ایفا میکند. فلزات سنگین عمدتاً در کبد با متالوتیونین و گلوتاتیون متصل میشوند و از اعمال سمیت توسط آنها جلوگیری به عمل میآید. از این رو نارساییهای کبد منجر به اختلال در عمل فوق شده و در نتیجه مسمومیت ناشی از فلزات در این قبیل بیماران افزایش مییابد. (۸)
اختلالات کلیوی نیز با کاهش دفع فلزات سمی از کلیه شدت مسمومیت با آنها را افزایش میدهد. (۸)
رژیم غذایی- ویتامینها به خصوص ویتامینهای C و E نقش آنتیاکسیدان داشته و باعث محافظت سلولها در مقابل عوامل اکسیدکننده از جمله رادیکالهای آزاد میشوند. اسیدهای آمینه نیز مانند سیستئین در تولید پروتئینهای حفاظت کننده مثل متالوتیونین و گلوتاتیون نقش دارند. (۸)
ترکیباتی مانند کلسیم، آهن و روی در رژیم غذایی باعث کاهش جذب و اعمال سمیت فلزاتی مانند سرب، کادمیم و جیوه میشوند. به نظر میرسد مکانیسمهای دخیل به صورت رقابت در جذب (سرب و کلسیم)- رقابت در اتصال به پروتئینهای حامل (سرب و آهن)- رقابت در باند شدنهای درون سلولی و القاء سنتز پروتئینهای حفاظتی مثل متالوتیونین و گلوتاتیون (روی و جیوه) باشد. (۸)
جدول ۲-۳-۱٫ اندامهای هدف فلزات و شبه فلزات
۳-۲- جامعه آماری ۵۱
۳-۳- روش نمونه گیری و حجم نمونه ۵۱
۳-۴- ملاک های ورود ۵۱
۳-۵- ملاک های خروج ۵۲
۳-۶- ابزارهای پژوهش ۵۲
۳-۶-۱ پرسش نامه طرحواره یانگ (شکل کوتاه YSQ –SF) 52
۳-۶-۲ پرسشنامه راهبردهای تنظیم هیجان(ERQ) 53
۳-۶-۳ پرسش نامه راهبرد های مقابله ای کارور ۵۴
۳-۷- شیوه اجرا ۵۵
۳-۸- روش آماری ۵۵
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
۴-۱- مقدمه ۵۷
۴-۲- یافته های توصیفی ۵۷
۴-۳- یافته های استنباطی ۵۸
فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات
۵-۱- مقدمه ۶۳
۵-۲- فرضیه اول ۶۳
۵-۳- فرضیه دوم ۶۵
۵-۴- فرضیه سوم ۶۶
۵-۵- پیشنهادات ۶۸
۵-۵-۱ پیشنهادهای کاربردی برگرفته از تحقیق ۶۸
۵-۵-۲ پیشنهادهای پژوهش به محققان دیگر ۶۸
۵-۶- محدودیت های پژوهش ۶۹
منابع و مأخذ ۷۰
فهرست منابع فارسی ۷۰
فهرست منابع انگلیسی ۷۵
پیوست ها ۷۹
پیوست الف ۷۹
پیوست ب ۸۴
چکیده انگلیسی ۸۵
فهرست جداول
عنوان شماره صفحه
جدول ۲-۱: حوزه طرحواره ها و انواع آن ۲۸
جدول ۳-۱: میزان آلفای کرونباخ طرحواره های ناسازگار ۵۳
جدول ۳-۲: میزان آلفای کرونباخ تنظیم هیجانی ۵۴
جدول ۳-۳: میزان آلفای کرونباخ راهبردهای مقابله ای ۵۵
جدول۴-۱: آماره های توصیفی دو گروه در متغیرهای مورد مطالعه ۵۷
جدول۴-۲: آزمون t ولش، بررسی تفاوت در طرحواره های دو گروه بیمار و سالم ۵۸
جدول۴-۳: نتایج آزمون تحلیل واریانس چند متغیری ۵۹
جدول۴-۴: تحلیل واریانس یک راهه در مولفه های تنظیم هیجان ۶۰
جدول ۴-۵: نتایج آزمون تحلیل واریانس چند متغیری ۶۰
جدول۴-۶: تحلیل واریانس یک راهه در مولفه های راهبرد های مقابله ۶۱
جدول۴-۷: آماره های توصیفی ۶۱
چکیده
طرحوارهها الگوهای شناختی هستند که تأثیر عمده ای بر ادراک و رفتار دارند. بنابراین بررسی طرحواره ها در تعیین و تغییر رفتارهای مرتبط با سلامت در بیماران مبتلا به ام اس ضروری به نظر می رسد. هدف این مطالعه، بررسی و مقایسه طرحواره های ناسازگار و خود تنظیم گری در بیماران مبتلا به ام اس و افراد سالم بود. نمونه پژوهش شامل ۲۰۲ نفر، که ۱۰۲ نفر از این تعداد، بیماران مبتلا به ام اس بودند که به صورت هدفمند انتخاب شده و ۱۰۰ نفر دیگر را افراد سالم شامل می شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه طرحواره یانگ- شکل کوتاه (یانگ، ۲۰۰۵) و پرسش نامه تنظیم هیجان گروس و جان (۲۰۰۳) و پرسش نامه راهبردهای مقابله ای کوتاه کارور (۱۹۹۷) بود. روش آماری مورد استفاده تحلیل واریانس بود. براساس تحلیل داده های پژوهش، بیماران مبتلا به ام اس از طرحواره های ناسازگار اولیه بریدگی و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل، محدودیت های مختل، دیگر جهت مندی بیشتر از افراد سالم استفاده می کنند. بین هر دو گروه افراد بیمار و سالم در مؤلفه های رها شدگی، بی اعتمادی/ بدرفتاری، آسیب پذیری در برابرضرر و بیماری، خود تحول نایافته/گرفتار، ایثار و معیار سرسختانه تفاوت معناداری وجود نداشت. همچنین نتایج نشان داد که بین راهبردهای تنظیم هیجان فرونشانی و ارزیابی مجدد در بین دو گروه افراد بیمار و سالم تفاوت معنادار وجود ندارد ولی در راهبرد مقابله ناکارآمد تفاوت معنادار نشان داده شد. از آنجایی که در بیماری های مزمن، درمان قطعی و کامل نشانه های بیماری دور از دسترس می باشد، تلاش می شود که عوامل قابل تعدیل موثر بر ناتوانی فرد شناسایی شود تا با پیشگیری، درمان و بازتوانی به موقع، کیفیت زندگی فرد ارتقا یابد. نتایج پژوهش حاضر می تواند به منظور ارائه خدمات روانشناختی مناسب در جهت بهبود کیفیت زندگی و افزایش رفتارهای مرتبط با سلامت بیماران مبتلا به ام اس سودمند باشد.
کلید واژه: طرحواره ناسازگار اولیه، خود تنظیم گری، تنظیم هیجان، راهبرد مقابله، بیماری ام اس
فصل اول:
کلیات تحقیق