تعیین کننده آن، میسر است. با توجه به گستردگی و طولانی بودن ماجراها و ظهور شخصیتهای ریز و درشت، تأثیر نیروهای نامرئی در شکست و پیروزی قهرمانان مدنظر است و توصیف کمی و کیفی و عینی محتوای مفاهیم به صورت منظم و مبسوط صورت میگیرد. تجزیه و تحلیل و توصیف شخصیتها، از اهداف اصلی روش تحلیل محتوا است. در این پژوهش اطلاعات مورد نیاز خود را با بهرهگیری از روش کتابخانهای و سند کاوی و به صورت استقرای تام استخراج میکند. در سند کاوی با بهرهگیری از ابزار برگه های یادداشت اطلاعات را جمع آوری و با بهرهگیری از فنون تحلیل محتوا، مطالب این پایان نامه پس از مقوله بندی، ارائه تعاریف، تطبیق مطالب، به شکل توصیفی و نیز بیان روابط علی و معلولی، تجزیه و تحلیل خواهد شد و در موارد لازم با بهره گرفتن از نمودارها و جداول به کمیسازی مطالب اقدام خواهد شد. از آنجا که اطلاعات فراهم آمده از رمان یاران حلقه به موضوعات، مسائل، علل، خاستگاههای تاریخی و جغرافیایی به عناصر اسطورهای کهن الگویی، پیش زمینههای فرهنگی، بستگی دارد، باری تعدد ، تراکم و تنوع اطلاعات نگارنده را مصمم به تقسیم بندی اطلاعات می کند و از رهگذر تقسیم بندی آگاهانه، با توجه به محوریت یاران حلقه می توان برداشت هایی در حوزه رمان شناسی، جامعه شناسی، اسطوره و قهرمان شناسی، از رمان مزبور داشت و این روشی است مبتنی بر اصول روش تحقیق. چرا که، پژوهشگران پس از انتشار هر رمان موفق به چنین کاری اقدام می نمایند.
ابزار گردآوری اطلاعات جهت آماده نمودن و پدید آوردن، زمینهها و طلیعه های تحقیق و پژوهشی اصیل و عالمانه در ارتباط با داستان متعدد و امیدبخش است. امروز شبکههای کامپیوتری و اینترنتی و ماهوارهای آگاهیهای کلی در اختیار پژوهشگر قرار میدهد. از سویی دیگر آثار تالکین در کشور به طور محدود و جزئی مورد مطالعه قرار گرفتهاند و بیشتر پژوهشگران فیلم ارباب حلقهها را مورد عنایت قرار دادهاند. عدم دسترسی و کمبود منابع و مآخذ لاتین، وجود اغلاط فراوان چاپی در ترجمه این منابع، در بعضی موارد راه را بر پژوهشگر دشوار و سخت می کند.
این پژوهش شامل یک مقدمه وچهار فصل میباشد. در فصل اول ابتدا به زندگی نامه وآثار تالکین پرداخته شده است ودر ادامه اندیشه های او مورد بحث و بررسی قرار می گیرند.درآغاز فصل دوم ابتدا به تعریف رمان و تاریخچه آن درغرب و انگلستان پرداخته شده و سپس عناصر داستان ومخصوصا عنصر شخصیت بررسی می شود. فصل سوم که موضوع اصلی تحقیق به شمار می آیدابتدا به توصیف موجودات افسانه ای غربی وبعد به تحلیل شخصیتها در رمان یاران حلقه می پردازیم. و فصل چهارم به جمع بندی و نتیجه گیری اختصاص داده شده است.
امید است این مختصر منظور نظر دوستداران و علاقمندان ادبیات داستانی ،علی الخصوص آثار تالکین واقع شود.
محمد امین زاده گوهری
بردسیر –بهار ۹۱
یادداشتهای مقدمه
۱-به اثر سه گانهای گویند که رویهمرفته داستان دنباله داری را تشکیل دهند و افسانه یا اسطوره کاملی را دربردارد. تراژدی سهتایی در جشنهای مذهبی اجرا میشده است. اورست اثر اشیل (قرن ۵ قبل از میلاد) بهترین نمونه تراژدی سه تائی است که سرگذشت آگاممنون و اورست را به طور کامل در بر میگیرد. داد، سیما(۱۳۷۸) وازه نامه مفاهیم و اصطلاحات ادبی،فارسی و اروپایی به شیوه تطبیقی و توضیحی، مروارید،تهران .
۲-برای اطلاعات بیشتر بنگرید به مقاله : «افسون قدرت و افسانه حلقهها»،ماهنامه نقد سینما ،صفحات ۳۱- ۳۴ .
۳-میرهادی زاده ،هادی،(۱۳۸۹)« فرمانروای حلقهها در سیمای اساطیر»،کتاب ماه کودک ونوجوان،سال سیزدهم،صفحات ۲۵ – ۲۶ .
۴-کورن،مایکل،(۱۳۸۹)،جی.آر.آر .تالکین،خالق ارباب حلقه ها،ترجمه منصوره بی طرف ،تهران .
۵-کارن،وین فونستاد،(۱۳۸۷)،اطلس سرزمین میانه ،ترجمه رضا علیزاده،روزنه،تهران .
فصل اوّل:
معرّفی پروفسور تالکین ، آثار و اندیشه ها ی او
۱- ۱ زندگی نامه تالکین
جان رونالد روئل تالکین( John Ronald reuel talkien) در شهر لومفونتین واقع در آفریقای جنوبی از پدر و مادری انگلیسی زاده شد. چهار ساله بود که همراه با مادرش به انگلستان بازگشت اما پدرش که قرار بود چند ماه بعد به آنان بپیوندد در اثر تب روماتیسمی در گذشت. مرگ او باعث بدبختی خانواده تالکین شد و سخت در تنگنای مالی قرار گرفتند. مادرش تغییر مذهب داد و کاتولیک مؤمنی شد و همین مسئله باعث دوستی خانواده با کشیشی به اسم «مورگان» شد که بعدها در زندگی تالکین تأثیر گذاشت. تالکین در ۱۲سالگی مادرش را نیز بر اثر بیماری دیابت از دست داد. کشیش مورگان سرپرستی او را برعهده گرفت و او را اول به یکی از خویشانش و بعد هم به یتیم خانه سپرد. جان تا ۱۶ سالگی در این یتیم خانه ماند و با به دست آوردن بورسیه دانشگاه آکسفورد در رشته زبانهای باستانی به تحصیل پرداخت و با افسانهها و اسطورههای گوتیک، نروژی و ایسلندی آشنا شد و تحت تأثیر آنها قرار گرفت.
او در ۲۲ مارس۱۹۱۶ با دختری به نام «ادی برت» ازدواج کرد. و سپس می بایست برای حضور در جنگ جهانی اول شرکت کند. ابتدا قرار بود جنگ تا کریسمس ۱۹۱۴ پایان یابد ولی عملاً چنین نشد. جایی که برای اولین بار مسلسل و گاز سمی مورد استفاده قرار گرفت. میدان نبرد به باتلاقی از گل و خون و اشک و گنداب تبدیل شده بود. تالکین به عنوان ستوان دوم در دسته تفنگداران لنکشایر(Lancashire) خدمت می کرد. این جنگ را جنگ بزرگ می نامیدند. اما به عقیده تالکین هیچ چیز بزرگی در این جنگ نبود. خوشبختانه تالکین از آسیب ها مصون ماند و با وجود اینکه واحد او به سوم(somme) یکی از خونبارترین و وحشتناک ترین عملیات
جنگ اعزام شده بودند آسیبی ندید. در پایان سال ۱۹۱۵ تالکین به تب سنگر مبتلا شد. بیماری عفونی شدیدی که در محیط آلوده سنگرهای محل تجمع سربازان از طریق شپش انتقال می یافت. او قادر به ادامه جنگ نبود و به خانه بازگشت.او احساس گناه می کرد و عده ای از دوستان صمیمی و هم رزمش را از دست داده بود. در حالی که در بیمارستان ارتش بستری بود و دوران نقاهت پس از تب را سپری می کرد به سرودن شعر و نوشتن داستان می پرداخت. در شانزده نوامبر ۱۹۱۷ اولین فرزند وی به نام فرانسیس روئل(francis Reuel) به دنیا آمد. در پایان جنگ، سال ۱۹۱۸، تالکین از ارتش مرخص شد و به زندگی مجدد خود با همسرش بازگشت آن ها به اکسفورد بازگشتند. و تمام روز را با کلمات می گذراندند، آن ها را تعریف می کرد و به ریشه یابی آنها می پرداخت،شکل و فرم آنها را تغییر می داد و آرایش می کرد. این پروژه در سال های ۱۸۸۰ آغاز شده بود و تالکین به جدیت به انجام آن می پرداخت. تاکین در سال ۱۹۲۰ برای دانشگاه لیدز(Leeds) تقاضای کار فرستاد و در مصاحبه ورودی آن که خیلی خوب از عهده آن برآمده بود، پذیرفته شد. در دانشگاه لیدز، زیر نظر جورج گوردون(Gorge Gordon) مشغول به کار شد.
تالکین در سال ۱۹۲۲ با پروفسور جوانی به نام ای.وی.گوردون(E.v.Gordon) آشنا شد و خیلی از او خوشش آمد. و توانستند کلوپ و ایکینگ ها(Viking club) را تشکیل دهند. تالکین بیشتر عمرش را از سلامت کامل برخوردار بود ولی در اوایل سال ۱۹۳۲ دچار ذات الریه شد. بعد از بهبودی مدتی را با برادرش در شهر ورسسترشایر(Worexestershire) گذراند.
وی از این دوران به عنوان سال های خوب زندگی اش یاد می کند و در سال ۱۹۲۴ فرزند دیگرش کریستوفر رئول(Christopher Revel) به دنیا آمد و باعث خوشحال مجدد تالکین شد. او توجهش را در ملأ عام به فرزندشان ابراز می کرد و ابایی نداشت، آن ها را می بوسید و شب ها زمانی که بیمار بودند بیدار می ماند و برایشان قصه تعریف می کرد. در بازگشت به آکسفورد خانواده تالکین در نورثمور(northmor) اقامت گزیدند. تدریس در دانشگاه آکسفورد برای او لذت بخش بود. دانشجویانش او را فردی دوست داشتنی، مودب، لاغر ولی فعال می شناختند. او به دوچرخه سواری، باغبانی علاقه داشت، و به خاک سرزمینش عشق می ورزید و از اینکه می دید مناطق روستایی و اطراف شهر در حال از بین رفتن هستند بشدت اظهار تاسف می نمود. سی.اس.لوییس(C.s.lewis) در یازدهم ماه مه ۱۹۲۶در دپارتمان انگلیس با تالکین دیدار نمود لوییس بعداً در کتاب خاطراتش این گونه نوشت.«تالکین آدم ملایم، صریح، خوش بیان و دوست داشتنی است»(کورن،۱۳۸۹: ۲۵ - ۲۶). این آغاز یکی از بزرگترین و پربارترین دوستی های ادیبانه بود. جای تعجب نیست اگر گفته شود. خود تالکین هم نمی داند دقیقاً چه زمانی شروع به نوشتن هابیت (Hobbit) نمود.
او می گوید:« روی یک کاغذ سفید با خطوط خرچنگ قورباغه نوشتم، درون سوراخی در زمین هابیتی زندگی می کند. نمی دانستم چرا؟ مدت طولانی هیچ کاری نکردم و در ابتدای دهه ۱۹۳۰ نوشتن هابیت شروع شد.» (همان : ۳۱ - ۳۲). در اواخر دهه ۱۹۳۰ نوشتن شاهکارش ارباب حلقه ها را آغاز نمود. این داستان که به نوعی ادامه هابیت هست برای بزرگسالان نوشته شد. در سال ۱۹۴۵ تالکین به عنوان استاد زبان و ادبیات انگلیسی، به ویژه زبان و ادبیات قرون وسطی تا سال ۱۵۰۰،کالج مورتون معرفی شد،کالج مورتون از کالج های دیگر آکسفورد مجهزتر بود.
تالکین در سال ۱۹۵۹، زمانیکه شصت و هفت سال داشت از تدریس تمام وقت در آکسفورد بازنشسته شد. او تقریباً چهل سال تدریس کرده بود و حالا وقت بازنشستگی اش فرا رسیده بود. در سال ۱۹۶۳ دکترای افتخاری کالج اکستر را دریافت کرد و به عنوان استاد ممتاز مرتون معرفی شد. همسر تالکین از بیماری سوء هاضمه رنج می برد و در سال ۱۹۷۱ مورخه بیست و نهم نوامبر درگذشت. تالکین دچار غم و اندوه فراوانی شد و تا چند روز قادر نبود کار کند و چیزی بگوید. او احساس غربت می کرد و در سال ۱۹۷۲ به آکسفورد مراجعه نمود. در همین سال بود که نشان برجسته امپراطوری بریتانیا را در کاخ باکینگهام از ملکه دریافت نمود و به سمت دکترای افتخاری ادبیات دانشگاه آکسفورد نائل شد.
مدت ها بود که از سوء هاضمه رنج می برد و خوب نمی شد. دکترها معتقد بودند بهتر می شود ولی اینطور نبود. عفونت به ریه هایش رسیده بود، و هر روز بدتر می شد،تا اینکه سرانجام در روز یک شنبه دوم سپتامبر ۱۹۷۳،هنگامی که برای جشن تولد یکی از دوستانش به بورنمورث مسافرت کرده بود،همراه با نسیم باد که پرده های اتاقش را تکان می داد در سن هشتاد و یک سالگی درگذشت (همان: ۱۳۲- ۱۳۴).
۱-۲آثار تالکین
جان رونالد روئل تالکین استاد مطالعات قرون وسطی و انگلوساکسون از نویسندگان پرکار به شمار میآید . بسیاری تالکین را به عنوان خالق ارباب حلقهها میشناسند، در حالی که آثار دیگر وی از ارزش و اهمیت بالایی برخوردار هستند. تالکین هم در زمینه داستان کوتاه و هم داستان بلند موفق ظاهر شد، و توانست اعتبار قابل ملاحظهای به دست آورد. در ادامه ما به طور اجمالی این آثار را مورد بررسی قرار می دهیم و ارتباط میان هریک مشخص می شود.
۱-۲-۱ رمان و داستانهای بلند
۱-۲-۱-۱ سیلماریلیون(silmarilion):
اولین و آخرین کتاب تالکین است. کار تألیف این کتاب در سال ۱۹۱۷ آغاز شد و تالکین به طور پیوسته و مداوم بر روی آن کار میکرد، تا اینکه سرانجام چهار سال پس از مرگ نویسنده به کوشش پسرش کریستوفر تالکین منتشر شد. سیلماریلیون کتابی است که به داستانهای قبل از ارباب حلقهها اختصاص داده شده است.
سیلماریلیون به ما داستان روزگاران پیشین را بازگو میکند یعنی دوران اول، داستان ساخت «آردا » و قدرتهایی که آن را ساختند.
«ایلو و اتار» ( Iluvatar) نخستین موجوداتی را که آفرید «آینور» (Aynor)بودند و «والار» (valar) نامی بود که به آینور بزرگ داده شد. و آنان در همان آغاز جهان وظیفه حفاظت و فرمانروایی را بر دوش گرفتند و به همین خاطر به حکمرانان بزرگ معروف شدند. آغاز کتاب با نغمههای آینور شروع میشود و بعد نیز حکایت والار که وظیفه حکمرانی و سیادت را بر عهده گرفتهاند، ادامه مییابد. والار برای اقامت اداین جزیره بزرگ به نام نومه نور(Numenor) (در سرزمین غربی) به وجود آورد. داستان نبرد خیر و شر در سرزمین میانه و جنگ با پادشاه سیاه «مورگوت»نیز از وقایع مهم به حساب می آید.مورگوت همان کسی است ،که سائورون تنها یکی از خدمتکاران وفادار او بود. نومه نور و شکوه افسانهای آن در جنگ با مورگوت نابود شد. تاریخچه «سیلماریلی ها » و دشمنی ملکور با آنان نیز از وقایع مهم به حساب میآید. پایان کتاب به داستان حلقههای قدرت و ذکر چگونگی آنان، قدرت گرفتن سائورون و جنگ او میان الف ها و انسانها، رسیدن حلقه به ایزیلدور(isildur) و بسته شدن آخرین اتحاد میان انسان و الف ها در برابر زیاده خواهی سائورون پرداخته شده است. لحن کتاب بسیار باشکوه و وقار است و سخن از بوجود آمدن جهانی تازه و پر از رمز است. در این کتاب بسیاری از شخصیتهای تأثیرگذار در داستان ارباب حلقهها متولد میشوند و آماده ماجراهای جدیدی میشوند. بنابراین ارتباط این کتاب با آثار دیگر تالکین به وضوح به چشم میخورد و بسیاری از حوادثی که در این کتاب به طور موجز روی میدهد در ارباب حلقهها بسط پیدا میکنند. برای مثال چگونگی نابود شدن حلقه به وسیله فورودو و در آتش کوه نابودی، رسیدن حلقه به ایزیلدور(Isildur)، جنگ نهای سائورون با الف ها و انسانها، و به پادشاهی رسیدن آراگورن(Aragorn) نظیر آن چیزی است که در ارباب حلقهها مشاهده میکنیم .
۱-۲-۱-۲ هابیت(Hobbit) :
تالکین این داستان را در سال ۱۹۳۰ منتشر نمود. و خود تالکین یک سال پس از چاپ هابیت، زمانی که شروع نوشتن اولین جلد ارباب حلقهها کرده بود، به حس لذت بخش و در عین حال ناخرسندی خود در هنگام نوشتن هابیت، اشاره میکند و اینکه آرزو داشت این شگرد را در اثر دیگری ادامه دهد:این کاری سطحی است، نهچندان جدی یا بهتر بگویم صرفاً یک دستمایه خیال بافانه بود. هر کس از زبان انسانی، به عنوان وسیلهای برای بیان چیزهای باورنکردنی و افسانه ای استفاده کند، میتواند بگوید «خورشید سبز» آنگاه بسیاری میتوانند آن را تصویر کنند ولی این کافی نیست. هرچند این خورشید سبز، از بسیاری از طرحهای موجز یا رونوشتهایی که درباره زندگی است بسیار قانع کنندهتر و مؤثرتر است،. باورپذیر ساختن خورشید سبز که «اعتقاد ثانوی» آن را کنترل میکند، نیازمند تلاش و اندیشهای سخت و مهارت ویژه و فنی اعجابانگیز است(صاعلی،۱۳۸۲: ۱۰۵).
نام دیگر کتاب هابیت «یا آنجاو بازگشت دوباره » میباشد. این اثر به چگونگی پیدایش حلقه قدرت بدست بیلبو بگینز( Bilbo,Bagins) هابیتی از ناحیه شایر میپردازد. بیلبو روزگار آرام و ساکتی را در خانه هابیتی اش میگذراند. تا اینکه یک روز ساحر اعظم گندالف(Gondalf) با ۱۳ تن دورف همراهش وارد خانه بیلبو شدند. سرپرست و رئیس دورف ها کسی جز تورین(thorin) فرزند خلف پادشاهان دورف نبود. گندالف و دورف ها صحبت از گنج افسانهای میکنند که در زیر کوهستان واقع در دیل (Dale)در شرق دور قرار داشت که مربوط به اجداد تورین میشد بیلبو در آغاز از این سفر استقبال نمیکند و از پای گذاشتن در سفر تن می زند و طفره میرود ولی سرانجام دریک صبح آوریل سال ۱۳۴۱ تاریخ شایر، با آنان عازم سفر و جستوجوی گنج میشود. آنچه که موجب هراس بیلبو شده این بود که ممکن است از این سفر زنده باز نگردد و همچنین ترس از رویارویی با اژدهایی به نام اسماگ(Smag) که از این گنجینه محافظت میکرد، بیلبو را هرچه بیشتر از این سفر منصرف مینمود. گروه به راه افتاد و به کوهستان بزرگی رسیدند و با دسته ای از گابلین ها مواجه شدند. پس از تعقیب و گریز بیلبو از یاران جدا میماند و ناگهان از بالای کوه به زیر افتاد و در اثر ضربهای که به سرش اصابت کرد بیهوش شد و خود را در غاری بزرگ و تاریک یافت. اینجا نقطه عطفی در زندگی بیبلو بود،ولی خودش خبر نداشت.
در تاریکی غار زمانی کورمال کورمال شروع به چهار دست و پا رفت و راه رفتن کرد که یک لحظه احساس کرد دستش به جسم سرد و سفتی خورد. بیلبو گنج یافت. او توانست حلقه قدرت را پیدا کند. بیل بو در ادامه خروج از غار با گالوم(Gollum) روبهرو شد. گالوم وقتی که حلقه را در دست نداشت برای این که از پس بیل بو بربیاید شروع به طرح معما و چیستان نمود. بیل بو توانست معماهای گالوم را جواب دهد. ولی گالوم نتوانست جواب معمای بیل بو را به درستی پاسخ دهد. بیلبوموفق میشود به سلامت همراه حلقه قدرت از دست گالوم نجات پیداکند و دوباره به جمع دوستان خودش ملحق شود. بیلبو تا آنجا که میتوانست حلقه را از چشم همراهیانش مخفی میکرد و بارها و بارها توانست با کمک حلقه (قدرت نامرئی شدن) استفاده کند و دوستانش را از چنگ اورک ها و دیگر موجودات شریر رهایی بخشد. سرانجام گروه توانست گنجینه بزرگ را پیدا کند و در این میان اژدهای نگهبان گنج نیز هلاک شد. اما پیش از پیروزی کامل نبرد سختی درگرفته بود و تورین کشته شد. و بالاخره بیلبو پس از سفری پرماجرا در بیست و دوم ژوئن، هنگامی که ۵۲ ساله بود یعنی مصادف با ۱۳۴۲تاریخ شایر به خانهاش در بگ اند(Begand) بازگشت.
کشته شدن اژدهای مخوف و مغرور این داستان ((اسماگ)) با اژدهاکشی منظومه بیوولف ((beowoolf شباهت دارد.بیوولف که یکی از حماسی ترین و کهن ترین منظومه پهلوانی انگلستان به شمار می آید،از شاعری گمنام است و دارای ۱۳۸۲ بیت است .موضوع ان همانند آثار تالکین نبرد خیر و شر است ، وچنین اندیشه ای اساسا برگرفته از یک تفکر باستانی انگلو ساکسون است.هر دو آیین پهلوانی و عیاری را وقع می نهند.(در رمان هابیت بیلبو با نام عیار و پهلوان دست به اعمال قهرمانانه می زند).بییولف با شرح داستان به خاک سپردن اسکیلد (scyld) بنیان گذار دودمان سلطنتی دانمارک آغاز می شود.فرزند اسکیلد هروتکار نام دارد و کاخی بزرگ به نام هیورات بنا کرده است دیوی نیمه جانور پس از شنیدن بانگ شادی و غلغله ای که انسانها در کاخ افکند ه اند ،به خشم می آید و شبانگاه به ایوان شاهی می تازد و سی تن از دانمارکیان را هلاک می کند.بیولف پس از شنیدن این موضوع به جنگ دیو می رود.این دیو که گرندل نام دارد ، با بیوولف درگیر میشود و سرانجام بردست او (بیوولف) کشته می آید.روز دیگر شهریار و شهربانو به مناسبت پیروزی بیولف جشنی برپا می کنند و هدایای فراوان بدو می بخشند.اما نیمشب ماده دیوی که مادر گرندل است ،به خونخواهی فرزند بر کاخ می تازد و یکی از یاران باوفای پادشاه را می کشد.دانمارکیان ردوپای غول را دنبال می کنند تا به دریاچه ای می رسند که ماده دیو خفته است.بیوولف در آب فرو می رود و پس از جنگ با ماده دیو او را نابود میکند .اینجا منظومه نخست به پایان می رسد(امیری ،۱۳۸۵: ۸۰۵- ۸۰۶) .
منظومه دوم که موضوع آن کشتن ا ژدها و دیوهاست ، شبیه آن چیزی است که در داستان هابیت اتفاق می افتد(رویارویی بیلبو با اژدها یی به نام اسماگ که از گنجینه دورفها مراقبت می کند).
مهمترین حادثه ای که در این داستان روی میدهد پیدا شدن حلقه قدرت به دست بیلبو است. موجودی که اصلاً انتظارش نمیرفت حلقه را پیدا کند و اتفاقات بعدی که در تریلوژی ارباب حلقهها دنبال میشود.
اما سبک نوشتاری تالکین در این اثر بسیار شوخطبعانه و هزل آمیز است. همچنین دخالت مکرر نویسنده که به تقلید از سبک نقالی شفاهی است که در آن، راوی خط روایت داستان را با بذلهگویی و اظهار نظر شخصی میشکند. شگرد دیگر تالکین در قصهگوی اش را شاید بتوان خوش آهنگی روایت گرانه اش دانست. نثر او تأثیر آوایی لذت بخشی در گوش مخاطب بهوجودمیآورد. به عنوان مثال صدای زنگ در خانه بیلبو چنین است: دینگ، دونگ، لینگ، دنگ، پیپ کشیدن گندالف صدای پوپ می دهد.
آوازهای گابلین ها و اِلف ها(Elves) تأثیرات آوایی زیبایی را به وجود می آورند. در خط روایت داستان در صحنهها و حوادث توصیف شده همه جا بیلبو حضور دارد . درون مایه کتاب هابیت از ساختار جستجو و یک طرح مرکزی، یعنی بلوغ قهرمانی ضعیف و ناکارآمد برخوردار است. هرچه به پایان کتاب نزدیکتر میشویم و مخصوصاً در بخش دوم به طور فزایندهای داستان پیچیده و حوادث آن خارقالعاده تر میشوند قهرمان داستان از غرائب و نوادر بسیار وارد قلمرو دشمن میشود و آزمایشهای سخت و دشوار را پشت سر میگذاردو پاداش خود را میگیرد. داستان تالکین داستانی درباره وارد شدن به جهان ضرورتهای قهرمانی و نزول پیوسته در عمق تاریکی، طبق الگوی قهرمانی شکل میگیرد جوزف کمپل آن را چنین توضیح میدهد که: حرکت قهرمان اسطورهای از کلبه معمولی ، با انواع وسوسهها در توفان و باد ، ره سپردن یا دیگر مراحل همراه است. آنجا در آستانه ماجرا، سایهای رضایت او را جلب کند که زنده وارد قلمرو و فرمانروای تاریکی شود، درغیراینصورت، باید به وسیله دشمن هلاک و کشته شود( صاعلی،۱۳۸۲: ۱۰۹).
۱-۲-۱-۳ داستانهای سهگانه ارباب حلقهها:
الف )رمان یاران حلقه:
نخستین بخش از تریلوژی ارباب حلقهها با این کتاب آغاز میگردد که داستان شگفتانگیز ماجرایی را شروع میکند که در دو برج ادامه مییابد و در بازگشت پادشاه به اوج خود میرسد.
پس از بازگشت بیلبو یابنده حلقه قدرت از سفر ماجراجویانه اش خویش به خانهاش در شایر چیز قابل توجهی رخ نداد تا این که آقای بگینز تدارک جشن تولد ۱۱۱ سالگیاش را میبیند و قصد دارد شایر را برای همیشه ترک کند. در این میان همه چیز آماده این جشن تولد است و گندالف قصد شرکت در این جشن تولد را دارد. مهمانان زیادی در جشن تولد شرکت میکنند. گویا تمام اهالی شایر آمده بودند. ولی اتفاقی افتاد که همگان را شگفت زده نمود. حتی گندالف را. بیلبو در میان حضار پس از خیرمقدم و خوشامدگویی ناگهان حلقه قدرت را به آرامی در دست میکند و ناپدید میشود. مدعوین از این عمل اظهار تعجب میکنند و با تأسف میهمانی را ترک میکنند. اما بیلبو به خانه خودش باز میگردد تا بدون اطلاع به سفر برود. گندالف که از نیت بیلبو آگاه است وارد خانه بیلبو میشود و درباره حلقه قدرت به بیلبو هشدار میدهد و میخواهد که حلقه را برای برادرزادهاش فورودو(Forodo) بگذارد و برود. بیلبو که با حلقه انس پیدا کرده ، این درخواست را رد میکند و سر سختی نشان میدهد. سرانجام گندالف بیلبو را متقاعد میکند که حلقه را برای فورودو به ارث بگذارد گندالف درباره حلقه قدرت و سرگذشت صاحبان پیشینش به فورودو اطلاعات زیادی می دهد و میگوید که دشمن دوباره بیدار شده و به دنبال حلقه قدرت میگردد. فورودو که از همه چیز بیاطلاع است به همراه دوستانش شایر را ترک میگویند و پای در سفر مینهند. بدین ترتیب سرنوشت حلقه قدرت به دست هابیت ها میافتد. در این میان دشمنان نیز دستبهکار شده اند و سواران سیاه را برای به دست آوردن حلقه به شایر گسیل میکند. فورودو و دوستانش پس از عبور از جنگل قدیمی به میهمان خانه ای میرسند که قرار بود گندالف به آنان ملحق شود. ولی این اتفاق نمیافتد. گندالف دوست خود به نام استرایدر(Straider) را برای حفاظت از آنان در برابر سواران سیاه میفرستد و این موضوع را از طریق صاحب مسافرخانه طی نامهای به اطلاع فورودو میرساند. استرایدر که همان آراگورن (Aragorn)است با سواران سیاه زدوخورد میکند و آنها را فراری میدهد. ولی قبل از شکست، سواران سیاه توانستند فورودو را مجروح کنند. راه سفر کمی به تعویق میافتد و برای رسیدن به ریوندل(Rivendell) راه درازی در پیش روی آنان قرار داشت. گلورفیندل(Glorfindel) دوست آراگورن فورودو را پس از یک تعقیب و گریز طولانی به ریوندل میرساند . فورودو که در اثر ضربه بیهوش شده بود وقتی چشمانش را باز میکند گندالف را میبیند که بالای سرش ایستاده است بدین گونه حلقه قدرت به ریوندل میرسد و ارباب آنجا الروند(Elerond) به آنان خوشامد میگوید و از جنگهای گذشته و نبردهایش با سائورون افسانههایی نقل میکند.
ملاقاتها و دیدارهای زیادی در ریوندل صورت میگیرد. منجمله دیدار فورودو با عموی خویش بیلبو. نمایندگان و فرستندگان زیادی از همه ی اقوام و نژادها در ریوندل گرد هم آمده بودند تا تصمیمی را بگیرند که حاکم بر سرنوشت خودشان میشد. شورایی که الروند تشکیل داد نقش تعیین کنندهای داشت و تصمیم بر این نهادند که حلقه را نابود کنند و بدین منظور «گروه یاران حلقه» مرکب از نه نفر به سرکردگی گندالف عازم سفر شدند تا حلقه را به همان جایی برسانند که ساخته شده. زیرا طلسم نابودی حلقه در سرزمین موردوربود. آن هم در آتش کوه نابودی؛ سفر سخت و مصیبتبار حلقه به سرزمین موردور آغاز شد. گروه در ادامه سفر خود به سرزمین باستانی دورف ها میرسند. سرزمین موریا (Moria) سرزمین تاریک در اعماق زمین. در همین جا بود که گندالف مدتی راه خروج را گم میکند و در فکر رهایی از تالارهای سنگی باقی میماند. راه خروج پیدا میشود و گروه با تعداد بیشماری از دشمنان مواجه میشوند. اورک ها، گرگها، گابلین ها، دیوها همگی آماده جنگ بودند.
گندالف گروه را به طرف پل، پل معروف به «خزد دوم» راهنمایی میکند و در روی این پل با اهریمنی قوی و هولناک به اسم (بالروگ)(Balroug) مصاف میدهد و با او به اعماق تاریکی سقوط میکند و گروه فرمانده و رهبر خود را از دست میدهد و به رنج و اندوه فراوانی فرومیرود. سرزمینی موریا و حوادث شوم آن به پایان میرسد و گروه به سرزمین الف هایی به نام گالادریل ها (Galadriel) میرسد. سکونتگاه فرمانروا کلبورن(Celeborn) وگالادریل (Galadriel) .کلبورن و همسرش گالادریل استقبال گرم و دلنشینی از گروه به جای میآورند و از غیبت گندالف سئوالاتی میپرسند. در این سرزمین فرصت خوبی برای تجدید قوا و استراحت پیش میآید و پس از حدود یک ماه دوباره سفر آغاز میشود. سفر به سمت جنوب در میان جنگل سخت و نفسگیر بود. و در همین جا بود که گروه یاران حلقه در پی زدوخوردی با اورک ها از هم گسیخته میشوند و اولین زمزمههای خیانت و دودستگی در گروه به وجود میآید. برومیر حلقه را برای خودش میخواهد و از فورودو حلقه را مطالبه میکند و بعد اظهار پشیمانی میکند ولی دیگر سودی نداشت فورودو برای حفظ حلقه گروه را ترک میگوید و به همراه پیشکار باوفای خود سام از گروه جدا میشود و بدین ترتیب یاران از هم پراکنده میشوند.
ب )دو برج:(Two towers)
قسمت دوم رمان ارباب حلقه ها،یکی از شاهکارهای ادبیات غرب است. در این قسمت ادامه ماجراهای فورودو و دیگر یاران حلقه جهت نابودی حلقه پیگیری می شود.
پس از پراکنده شدن گروه یاران حلقه، این کتاب با مرگ برومیر (Boromir) و ربوده شدن مری برندی با یک، پره گرین توک توسط اورکها و تعقیب آنها توسط آراگورن، لگولاس الف و گیملی دورف از یک سو، خیانت سارمان سفید و اتحاد او با سائورون برای بدست آوردن حلقه و سفر فورد و بگینز و سام گامگی به سوی سرزمین نابودی آغاز می شود.
وجود داستانهای مختلف و مرتبط با هم با هم به گونه ای زیبایی به چشم می خورد. سارومان به سائورون می پیوندد و جنگ با مردمان روهان را آغاز می کند. ولی سر انجام با کمک گند الف که دوباره به ماجرا بازگشته، جادوی سائورون را خنثی می کند.
سارومان در برابر مردمان روهان و جنگل خفته منگورن شکست می خورد و با ماجرای اسارت فرودوبگینر در غار عنکبوتی بزرگ به اسم شیلاب (Chelobe) توسط اورکها و انتقال حلقه قدرت به بیشکار فوردو بگینر پایان می پذیرد.
پ )بازگشت پادشاه (the retorn of the king)
قسمت سوم از سه گانه ارباب حلقه ها که در آن سرنوشت حلقه رقم می خورد و شاهکار تالکین در نبرد پایانی به اوج خود می رسد.
ماجراهای این کتاب در واقع ادامه ماجراهای دو برج است. آراگورن برای رسیدن به پادشاهی با کمک سواران روهان برای شکستن محاصره شهر گوندور (Gondor) می تازد ولی نیروی سائورون بسیار قوی است. آراگورن به دنیای مردگان می رود و آنها را برای شکستن سائورن بسیج می کند و شهر در بازگشت پادشاه از سقوط نجات پیدا می کند ولی قبل از ان دنه تور(Denethor) نایب السلطنه فرمانروای گوندور پدر بومیر، به علت جنون و ترس خود کشی می کند. اما در این حال نیروهای سائورون با تمام قدرت به دنبال فورودو و سام هستند. به پیشنهاد گند الف تصمیمی مهم گرفته می شود و آراگورن برای نبرد نهایی به دروازه های کوه نابودی حمله می کند تا از توجه سائورون و نیروهای اهریمنی به فورد و حلقه قدرت بکاهد.
در این روش سیستم پیشنهادها را بر مبنای مجموعه ای از شروط که از کاربر جمعآوری شده ارائه میدهد. برخلاف استدلال مبتنی بر مورد که پیشنهادها بر پایه معیار شباهت ایجاد می شود، استدلال مبتنی بر شرط عمدتا از پایگاه دانش پیشنهاد که شامل قوانین صریحی درباره نحوه ارتباط نیازهای کاربر با مشخصههای محصول است، استفاده مینماید [۳۱].
از نقاط قوت روشهای مبتنی بر دانش میتوان مواردی را برشمرد از جمله این روش به دلیل اینکه مستقل از امتیازهای کاربر است، با مسئله پراکندگی مواجه نیست. نیازمند جمعآوری اطلاعات درباره یک کاربر خاص نیست زیرا قضاوتهای آن مستقل از علایق فرد است. این روش مناسب برای اکتشافات اتفاقی است به خصوص مواقعی که اطلاعات کاربر وجود ندارد یا اندک است. به دلیل اینکه دانش مورد استفاده در این روش فارغ از هرگونه نویز و اختلال است، قابلیت اطمینان این روش بالا است. هنگام تغییر ارجحیتهای کاربران بدون نیاز به آموزش مجدد، به نیازهای فوری کاربر پاسخ میدهد. مسئله کاربر غیر عادی در این سیستمها ظاهر نمی شود.
سایر روشهای پیشنهاد دارای یک دوره راه اندازی هستند تا زمانی که سیستم سوابق اطلاعات مورد نیاز درباره کاربر را جمعآوری نماید. کیفیت پیشنهادها در طول این دوره پایین است. در حالی که سیستمهای مبتنی بر دانش به دلیل این که نیازی به این نوع سوابق اطلاعات ندارند، عاری از این عیب هستند و قادرند تنها با دانش کمی درباره کاربر به خوبی عمل نمایند.
در این روش تکنیک پالایش مشارکتی را با دیگر تکنیکهای توصیه اغلب با سیستمهای مبتنی بر محتوا به منظور ساخت پیشنهادات و پیش بینیها ترکیب می کنند.
مقایسه بین رویکردهای مختلف سیستم توصیهگر در جدول ۲-۱ نشان داده شده است.
جدول۲‑۱ مقایسه روشهای موجود در سیستمهای توصیهگر [۳۲].
روشها | توصیف مختصری ازروشها | نقاط قوت | نقاط ضعف | |
روشهای مبتنی بر یادگیری | روش پالایش مشارکتی | شناسایی کاربرانی که علایق مشابه با کاربر هدف دارند و پیشنهاد آیتمهای مورد علاقه آنها به کاربر هدف. | عدم نیاز به تحلیل محتوا پیشنهاد آیتمهای مختلف مستقل از دانش پیشنهاد آیتمهای غیر منتظره |
کاربر غیرعادی مسئله پراکندگی مسئله شروع سرد مسئله مقیاسپذیری عدم انعطاف پذیری خطای محبوبیت مسئله عدم شفافیت |
روش پالایش مبتنی بر محتوا | تحلیل محتوای آیتمهایی که کاربر در گذشته انتخاب کرده و پیشنهاد آیتمهایی با محتوای مشابه. | مستقل از کاربر شفافیت آیتم جدید |
زیاد اختصاصی کردن مسئله کاربر جدید محدودیت آنالیز محتوا |
|
روش مبتنی بر داده های شخصی | براساس اطلاعات جمعیتشناختی کاربران پیشنهاد ارائه می شود. | عدم وجود مسئله شروع سرد مستقل از دامنه پیشنهاد آیتمهای غیرمنتظره |
طبق گزارشات خبر گزاری فارس(۱۳۸۳) نظام های آموزشی به عنوان بارزترین نمود سرمایه گذاری نیروی انسانی در زمینه شکوفایی جامعه نقش اساسی را به عهده دارند. عملکرد مدیران به عنوان مهم ترین جزء این نظام ها اهمیّتی ویژه دارد و اگر قرار است در آموزش تحوّلی صورت گیرد بایستی از مدیریّت شروع شود. وزارت آموزش و پرورش، از نهادهای بخش عمومی است که رویکرد آن به روی تعالی دانش و فرهنگ عامّه مردم تمرکز دارد و با توجّه به اهمیّتی که این سازمان می تواند در بر طرف کردن نیازهای مردم داشته باشد، باید مورد بررسی قرار گیرد تا بدین وسیله نقاط ضعف و قوّت و فاصله بین وضع موجود و وضع مطلوب درآن شناخته شود و با توجّه به آن ها تدابیری جهت غلبه بر ضعف ها و بهبود عملکرد سازمان فراهم آید. در این پژوهش قصد داریم، عملکرد اداره آموزش وپرورش شهرستان جغتای را با بهره گرفتن از مدل تعالی سازمانی(EFQM)[1] مورد ارزیابی قرار دهیم، و همچنین از میزان موفقیّت این سازمان در اجرای برنامه ها و رسیدن به اهداف خود، در معیارهای مختلف مدل، آگاهی یابیم.
۱-۲- بیان مسئله
در جهان پیچیده و بی ثبات امروز که پیشرفت و توسعه کشورها، سازمان ها و موسسات کوچک و بزرگ در گروه علم و دانش بشری است، ضرورت توجّه به کیفیّت آموزش و بهره وری حاصل از آن از اهمیّت ویژه ای بر خوردار است. انجام این کار منوط به اعمال مدیریّت صحیح و داشتن نگرش مثبت به مفهوم آموزش از یک طرف و داشتن معیارها و شاخص های مناسب در جهت ارزشیابی و عملکردهای آموزشی، از طرف دیگر می باشد(حیاتی،۱۳۸۵). درحال حاضر، فلسفه و دید گاه و شیوه مدیریّت کیفیّت جامع در آموزش به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر در سراسر جهان مطرح است (تورانی،۱۳۸۲).
ارزیابی در هر سازمان با هدف شناخت وضع موجود و شناسایی نقاط ضعف، ضمن کنترل و بررسی سیاست ها و استراتژی های اعمال شده، زمینه را برای برنامه ریزی و سیاستگذاری جهت افزایش نقاط قوّت سازمان و افزایش خدمات و رضایت بیشتر مشتریان فراهم می کند(انصاری جابری،۱۳۸۸).ارزیابی این امکان را فراهم می کند تا سازمان بتواند در مسیر تعالی، وضعیت خود را شناسایی، عملکرد خود را اندازه گیری و براساس یافته های حاصل نسبت به بهبود وضعیّت خود اقدام نماید و همه کارکنان خود را در فرایند بهبود مستمر درگیر نماید(تری،۲۰۰۵)[۲].
هر سازمان صرف نظر از حوزه فعّالیّت، اندازه، ساختار یا بلوغ سازمانی نیازمند ایجاد یک چارچوب مدیریّتی مناسب است(بلال زاده،۱۳۸۷). جوایز کیفیّت و مدل های خاصّ آن نزدیک به چند دهه است که ذهن نظریّه پردازان سازمان ها را به خود مشغول کرده است. جایزه دمینگ و جایزه کیفیّت مالکوم بالدریج از آن جمله است. اروپا به ویژه بعد از حرکت جمعی کشورهای این قارّه به سوی اتحاد و یکپارچگی کامل سیاسی – اقتصادی، ضرورت توافق بر تعیین چنین جایزه ای را بیش از بیش احسان کرد(آسواولانگ باتم،۲۰۰۲)[۳].
بر این اساس بنیاد کیفیّت اروپا متشکل از ۱۴ کشور صنعتی اروپا مدل تعالی را پیشنهاد داد. سازمان هایی که تفکّر بهبود مستمر به عنوان یک اصل و ارزش در آن ها نهادینه شده است همواره به شناسایی و درک وضعیّت و موقعیّت خود علاقه مند هستند(سالیس،۲۰۰۲)[۴]. مدل تعالی یک چارچوب غیر تجویزی برای خود ارزیابی است(رحمتی،۱۳۸۶). استقرار سیستم مدیریّت کیفیّت و ارزیابی مبتنی بر آن، از جمله راهکار های مهم ارتقای کیفیّت آموزش و پرورش و مدارس است(گلاتورن،۱۹۹۴). امّا مروری اجمالی بر تحوّلات اداری طی سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نشان می دهد که رویکردی مناسب برای نظارت بر عملکرد مدارس به کار نرفته است. نظارت های موجود، فاقد ویژگی های نظارت اثر بخش هستند.
بدون بررسی و کسب آگاهی از میزان پیشرفت و دستیابی به اهداف و بدون شناسایی چالش های پیش روی سازمان و کسب بازخورد و اطّلاع از میزان اجرای سیاست های تدوین شده و شناسایی مواردی که به بهبود جدّی نیاز دارند، در عملکرد سازمان بهبود میسّر نخواهد شد، لذا ارزیابی عملکرد و میزان دسترسی به اهداف از جمله نیازهای محسوس در هر سازمان می باشد در همین راستا مدل تعالی سازمانی به عنوان ابزاری قوی در پاسخگویی به این نیاز سازمان ها از موفقیّت چشمگیری برخوردار بوده و توانسته تا حدود زیاد در آسیب شناسی سازمانی و تعیین مسیر حرکت جهت دسترسی به تعالی منابع انسانی مورد استفاده قرار گیرد. ارزیابی آموزشی می تواند نقش مؤثّری در فراهم آوردن کیفیّت آموزشی و در نتیجه بالا بردن عملکرد افراد و دسترسی به نوآوری و خلاقیّت داشته باشد(گلدبرگ وکول،۲۰۰۲)[۵]. با به کارگیری این مدل ها ضمن این که سازمان می تواند میزان موفقیّت خود را در اجرای برنامه های بهبود در مقاطع مختلف زمانی مورد ارزیابی قرار دهد، می تواند عملکرد خود را با سایر سازمان ها به ویژه بهترین آن ها مقایسه کند.
امّا به موازات پیدایش تکنیک های مدیریّت ی متنوع، مدل های تعالی سازمانی از دهه ۱۹۵۰ میلادی متولّد شدند. مدل های تعالی سازمانی با الگو برداری از شرکت های موفّق دنیا توانسته اند چار چوب مناسبی را برای مدیریّت سازمان ها در محیط رقابتی ارائه نمایند. ویژگی بارز این مدل ها، نوع نگرش به سازمان (کل نگری) است که به مدیریّت این امکان را می دهد تا ضمن ارزیابی سازمان تحت امر خود، بتواند آن را با سایر سازمان های مشابه مقایسه نماید. از سوی دیگر، مدل ها معمولاً بگونه ای طرّاحی شده اند که امکان استفاده از تکتیک های مختلف را برای سازمان فراهم می سازند. مدل تعالی سازمانی بر اساس ۹ حوزه پایه گذاری شده است. ۵ حوزه این مدل مربوط به توانمند سازها بوده و بیان کننده اجزاء تشکیل دهنده یک سازمان و چگونگی تعامل آن ها با یکدیگر است و ۴ حوزه بعدی نتایج حاصل از عملکرد سازمان را تشکیل داده و نتایج مطلوب حاصل از اجرای توانمند سازها معرفی می کند.
در حوزه توانمند سازها رویکردها نقش ایفا می کنند و نتایج را شکل می دهند. مدل تعالی سازمانی معرّف آن است که برتری سازمانی تابع رویکردهای آن است و برتری در هریک از حوزه های عملکرد مشتری کارکنان و جامعه از طریق تعامل مناسب حوزه های توانمند ساز یعنی رهبری، خطّ مشی و راهبردها، کارکنان، شراکت ها و منابع و فرآیندها و تأمین و تحقّق معیارهای مرتبط با آن ها قابل دستیابی است(نجمی،۱۳۸۴).
از سوی دیگر مشاهدات و مطالعات اوّلیّه نشان می دهد بسیاری از فعّالیّت های موجود در مدیریّت آموزش و پرورش شهرستان جغتای مورد بررسی قرار نگرفته، که این پدیده خود منجر به عدم قضاوت از کارکردهای آن مدیریّت خواهد شد. بنابراین برای بررسی و ارزیابی واقعی، عملکرد آموزش و پرورش جغتای با توجّه به شاخص های توانمند سازی مانند رهبری، خطّ مشی و استراتژی، منابع انسانی، کارکنان، شراکت ها و منابع مورد ارزیابی و قضاوت قرار خواهدگرفت. با عنایت به توضیحات فوق برآنیم که به این سئوال اساسی پاسخ دهیم. آیا بین مدل تعالی سازمانی ایی اف کیو ام و عملکرد آموزش و پرورش شهرستان جغتای در سال تحصیلی ۹۳-۹۲ رابطه وجود دارد؟
۱-۳- اهمّیّت وضرورت تحقیق
تعالی سازمانی مجموعه اقدامّات برجسته مدیریّت و رسیدن به نتایج سازمان بر مبنای هشت مفهوم اساسی، یعنی: نتیجه محوری، مشتری مداری، رهبری، ثبات هدف، مدیریّت به وسیله فرایند و حقایق، توسعه افراد و مشارکت، یادگیری مداوم، نوآوری و بهبود، افزایش شرکاء و پاسخگویی عمومی است. در غالب متون سازمانی امروز، به این تعریف استناد می شود (ویکیپیدیا). بهبود کیفیّت در زمینه هایی مانند صنعت و تولید، بهداشت و آموزش و پرورش در جهان امروز، ضرورت محسوب می شود. در قلمرو آموزش و پرورش، به دلایلی نظیر کاهش روز افزون بودجه ها، پایین بودن سطح دانش و مهارت دانش آموختگان و پافشاری مردم و دولت ها برای بازسازی یا بهسازی نظام های آموزشی، توجّه به کیفیّت اهمیّت پیدا کرده است. در سطح جهانی، اقدامّاتی نظیر خود گردان کردن مدارس، ارج نهادن به ابتکارات مدیران و طولانی کردن ساعات درسی و سال تحصیلی، از نشانه های بارز توجّه به کیفیّت به شمار می روند. در این شرایط، صاحب نظران مدیریّت در آموزش و پرورش مفاهیم مدیریّت فراگیر را با مختصری تغییر و تعدیل، ابزار مهمی برای بازسازی نظام های آموزش و پرورش قلمداد می کنند (علاقه بند، ۱۳۸۲).
متأسفانه فرهنگ مدیریّت سنّتی در کشوری مثل ایران نهادینه گردیده است که مطمئناً اعمال مدیریّت نوین با مقداری مقاومت روبرو می شود. البتّه در سال های اخیر گام های مثبتی به سوی اعمال و نهادینه کردن مدیریّت نوین در ایران برداشته شده است، ولی با اهداف و آرمان های مطلوب بسیار فاصله دارد(عزیزی،۱۳۷۹).
آموزش وپرورش یکی از نهادهای بسیار مهم و اساسی در هر جامعه ای است. آموزش و پرورش پویا، سالم و اثر بخش نقش کلیدی در تعلیم و تربیت نیروی انسانی مفید و متخصّص برای جوامع در حال تغییر و تحول دارد(بازرگان،۱۳۸۲). مدل تعالی سازمانی چارچوبی روشمند برای ارزیابی عملکرد سازمان ها در دو حوزه فرآیندها و نتایج حاصل از این فرآیندها است. دستاوردهای حاصل از ارزیابی در این مدل عبارتست از: نقاط قوّت سازمان و زمینه های قابل بهبود آن که برای دستیابی به بهبود آن فهرستی از برنامه های اولویّت بندی شده را نیز پیشنهاد می کند. براساس آموخته های مدیریّتی کیفیّت جامع توجّه به ارزش ها مفاهیم بنیادین لازمه موفقیّت و ایجاد بهبود مستمر سازمان ها است(قوی دل،۱۳۸۶).
مدل تعالی سازمان های دارای ۸ اصل عمده از جمله نتیجه گرایی، مشتری گرایی، رهبری و پایداری هدف، مدیریّت بر مبنای فرآیندها و واقعیّت ها، توسعه و مشارکت کارکنان، یادگیری و نوآوری و بهبود مستمر، توسعه مشارکت همکاران، پاسخگویی عمومی است.سازمان های متعالی، در حکم سازمان هایی مسئول با ایجاد کردن شفافیّت وپاسخگویی مناسب به ذینفعانشان درقبال عملکردخود،مسیرتعالی رامی پیمایند(نجمی و حسینی،۱۳۸۷).
برای ارزیابی عملکرد، علل مختلفی بیان شده است، پارکر علل ارزیابی عملکرد را این گونه بیان می کند: ارزیابی عملکرد، مشخّص می کند که مشکل در کجاها وجود دارد و کجاها نیاز به بهبود دارد. ارزیابی عملکرد، به سازمان ها کمک می کند تا فرآیندهایشان را به خوبی بشناسند و به این شناخت برسند که چه چیزی را می دانند و چه چیزی را نمی دانند. اطمینان از این که تصمیمات مبتنی بر واقعییّات هستند نه مفروضات و حدسیّات(پارکر،۲۰۰۰)[۶].
در این تحقیق بررسی رابطه مدل تعالی سازمانی و عملکرد آموزش و پرورش شهرستان جغتای مورد آزمون قرار خواهدگرفت. با بهره گرفتن از مدل تعالی سازمانی عملکرد آموزش و پرورش با توجّه به ابعاد پنج گانه آن مورد بررسی و ارزیابی قرار می دهیم و نقاط قوّت و ضعف آن شناسایی، راهکارهای بهبود عملکرد ارائه خواهد شد. بر این اساس، با توجّه به نیاز حیاتی آموزش و پرورش به بهبود کیفیّت آموزشی و پرورشی و کمبود منابع کاربردی در این زمینه امید است:
یافته های پژوهش مورد استفاده مدیران سطوح مختلف آموزش و پرورش قرار گرفته و همچنین نتایج حاصله در پژوهش بتواند مورد استفاده برنامه ریزان و سیاستگذاران وزارت آموزش و پرورش قرار گیرد.
۱-۴- اهداف پژوهش
هدف اصلی:
شناسایی رابطه بین مدل تعالی سازمانی و عملکرد آموزش و پرورش شهرستان جغتای در سال تحصیلی ۹۳-۹۲
اهداف فرعی:
تبیین رابطه بین رهبری و عملکرد آموزش و پرورش
تبیین رابطه بین خطّ مشی و راهبردها و عملکرد آموزش و پرورش
تبیین رابطه بین کارکنان و عملکرد آموزش و پرورش
تبیین رابطه بین مشارکت ها و منابع و عملکرد آموزش و پرورش
تبیین رابطه بین فرایند ها و عملکرد آموزش و پرورش
۱-۵- فرضیّه ها
فرضیّه اصلی:
بین مدل تعالی سازمانی (EFQM) و عملکرد آموزش و پرورش رابطه وجود دارد.
بین رهبری و عملکرد آموزش و پرورش رابطه وجود دارد.
بین خطّ مشی و راهبرد ها و عملکرد آموزش و پرورش رابطه وجود دارد.
بین کارکنان و عملکرد آموزش و پرورش رابطه وجود دارد.
بین مشارکت ها و منابع و عملکرد آموزش و پرورش رابطه وجود دارد.
بین فرایند ها و عملکرد آموزش و پرورش رابطه وجود دارد.
۱-۶- متغیّرهای پژوهش
معرفی متغیّر ها
متغیّر یک مفهوم تجربی است که به آن ارزش های مختلفی ارائه می دهیم و مفهوم است که بیش از دو یا چند ارزش به آن اختصاص داد می شود (خلعتبری،۱۸:۱۳۹۰).
الف) متغیّر مستقل[۷] (محرک- درونداد- علّت- پیش بینی کننده)
متغیّری است که تغییرات آن وابسته به چیزی نیست و در تحقیقات آزمایشی، در اختیار پژوهشگر است و محقّق می تواند آن رادستکاری کند (خلعتبری،۱۸:۱۳۹۰). در این پژوهش مدل تعالی سازمانی به عنوان متغیّر مستقل یا پیش بین مطرح می باشدکه ابعادآن عبارتنداز: رهبری، خطّ مشی و استراتژی، کارکنان، مشارکت ها و منابع و فرآیندها.
ب) متغیّر وابسته یا ملاک[۸]
متغیّر وابسته که به آن معلول، برونداد، ملاک پاسخ و نتیجه نیز می گوییم متغیّری است که تغییرات آن تحت تاثیر متغیّر مستقل است و براساس اندازه گیری و دستکاری متغیّر مستقل اندازه گیری و مورد مشاهده قرار می گیرد (حسن زاده، ۱۳۸۵). در این پژوهش عملکرد به عنوان متغیّر ملاک مطرح است.
ج) متغیّر تعدیل کننده
متغیّری است که در روابط بین دو متغیّر ، پیش بین و ملاک اثر می گذارد در واقع متغیّر تعدیل کننده عامل اصلی که به وسیله محقّق انتخاب، اندازه گیری یا دستکاری می شود تا مشخّص شود که تغییر آن موجب تغییر رابطه متغیّر مستقل و وابسته می شود یا نه. این متغیّر برای توصیف متغیّر مستقل معینی به کار برده می شود و یک متغیّر ثانوی به حساب می آید(همان منبع). در این پژوهش مدرک تحصیلی، جنسیّت، نوع استخدام، سابقه کار و سن به عنوان متغیّر تعدیل کننده محسوب می شود.
د) متغیّر کنترل
۱- توسعه سریع و بیش از حدکاربری مسکونی نسبت به سایر کاربریها، مشکلات عدیدهای را باعث شده است.
۲- باتوجه به گسترش سریع شهر کاربریهای موجود چه به لحاظ کمی و چه کیفی تکافوی نیاز شهروندان را نمیکند.
۳- شاخص اجتماعی و اقتصادی مسکن در منطقه نسبت به کل شهر شیراز در حد معقول است.
پژوهش حاضر در مسیر تحقیق و برای رسیدن به مراد خویش در ابتدا و در فصل دوم و سوم از روش توصیفی استفاده کرده، البته در فصل سوم روش تاریخی نیز در تحقیق به کار رفته است. فصل چهارم و پنجم نیز با بهره گرفتن از روش تحلیلی محقق شدهاند. البته در فصل چهارم از روش طبقهبندی LBCS استفاده شده است. در خصوص گردآوری اطلاعات نیز موارد ذیل به صورت سیستماتیک در تدوین پژوهش مؤثر بودهاند:
- اطلاعات اسنادی شامل کتابخانهها و آرشیو سازمانها و ارگانهای دولتی.
- مشاهده وضع موجود منطقه.
- تهیه و تنظیم جداول، نقشهها و نمودارها بر اساس اطلاعات آماری گردآوری شده.
ذات هر تحقیقی چنان است که جهت تقویت محتوای پژوهش، نیازمند استفاده از تجارب پیشینیان میباشد؛ زیرا تحقیق صرف که تکروی کرده و یافتههای دیگران را مد نظر قرار نمیدهد، مطمئناً یک بعدی بوده و مسیر درست را نمیتواند پیدا کند. تحقیقات انجام گرفته پیشین به چراغی میمانند که مقداری از راه را به ما نشان میدهند و راهگشای ما میباشند. البته بررسی این یافته ها به معنی استفاده اجباری از آنها نیست و صرف مرور کردن روش کاری و مراحل تحقیق میتواند کمک بسزایی در مسیر انجام پژوهش باشد. در این زمینه پژوهش حاضر باتوجه به مطالب و منطقه مورد مطالعه، در هنگام بررسی منابع به چند مورد دسترسی پیدا کرده که در ادامه آورده میشود.
در زیر چند پژوهش که در زمینه کاربری اراضی شهری و موضوعات مربوط به آن، مانند ارزیابی طرح جامع و توسعه فیزیکی شهرها نگاشته شدهاند، به عنوان پیشینه تحقیق معرفی میشوند:
۱- ارزیابی کاربری اراضی شهر یزد، نجما اسمعیلپور، رساله کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه تبریز، ۱۳۷۶
۲- مکانیابی کاربری اداری خمینی شهر، محمود محمدی، رساله کارشناسی ارشد شهرسازی دانشگاه تهران، ۱۳۷۲
۳- نقد و تحلیل برنامهریزی کاربری اراضی شهر- مورد: شهر مشهد، رستم صابریفر، رساله دکتری جغرافیای شهری دانشگاه تربیت مدرس، ۱۳۷۸
۴- ارزیابی کاربری اراضی صنعتی شهر تبریز، پریدخت لیوارجانی، رساله کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۷۸
۵- اثر کارکرد جمعیت در تغییرات کاربری اراضی شهر نور طی سه دهه اخیر، محمد احمدی، رساله کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۷۸
۶- بررسی کاربری کارگاههای مزاحم شهری با تأکید بر مکانیابی صحیح- مورد: شهر کرمانشاه، رسول فرجام، رساله کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه تهران، ۱۳۷۸
۷- کارکردهای فضایی- مکانی و آیندهنگری کاربری اراضی شهرها، علی سلطانی، رساله کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۷۹
پژوهشهای زیر در زمینههای ارزیابی طرح جامع و توسعه فیزیکی شهرها میباشند که گریزی هم به کاربری اراضی زدهاند:
۸- ارزیابی طرح جامع ارومیه، رسول قربانی، رساله کارشناسی ارشد شهرسازی دانشگاه تهران، ۱۳۷۱
۹- ارزیابی طرح جامع سنندج، سید مجتبی ثمره هاشمی، رساله کارشناسی ارشد شهرسازی دانشگاه تهران، ۱۳۷۲
۱۰- ارزیابی طرح جامع مهاباد، سید صالح رسولی، رساله کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه تربیت معلم، ۱۳۷۷
۱۱- بررسی عوامل رشد و توسعه شهر زاهدان، احمد الاجگردی، رساله کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه تبریز، ۱۳۷۶
۱۲- تحلیل فضایی الگوهای توسعه فیزیکی شهر کرمان، علی زنگیآبادی، رساله دکتری جغرافیای شهری دانشگاه تربیت مدرس، ۱۳۷۱
مبانی و ادبیات نظری تحقیق
این فصل در حالت کلی به سه قسمت تقسیمبندی شده است. در قسمت اول اصول مربوط به کاربری اراضی شهری از جمله تعریف، فرایند و طبقهبندی کاربری اراضی آورده شده است. در قسمت بعدی نیز معیارهای ارزیابی و مکانیابی کاربری اراضی شهری، همچنین مشخصات و استانداردهای مکانی کاربری زمین باتوجه به شرایط شهرهای ایران مورد بحث قرار گرفته است. در نهایت ضمن آشنایی کلی با سیستم اطلاعات جغرافیایی و لزوم استفاده از آن در برنامهریزی کاربری زمین، به توابع و عملیات تحلیلی مورد استفاده در تحلیل کاربری زمین پرداخته شده است.
۱-۲-۲- تعریف برنامهریزی کاربری اراضی
برنامهریزی کاربری شهری، یعنی ساماندهی مکانی و فضایی فعالیتها و عملکردهای شهری براساس خواستها و نیازهای جامعه شهری. این برنامهریزی در عمل، هستهی اصلی برنامهریزی شهر است و انواع استفاده از زمین را طبقهبندی و مکانیابی میکند.
برنامهریزی کاربری زمین، به چگونگی استفاده، توزیع و حفاظت اراضی، اطلاق میشود.
برنامهریزی کاربری زمین، علم تقسیم زمین و مکان برای کاربردها و مصارف مختلف زندگی است که به منظور استفاده مؤثر از زمین و انتظام فضایی مناسب و کا
را صورت میگیرد. در این برنامهریزی تلاش میشود که الگوهای اراضی شهری به صورت علمی مشخص شود و مکانیابی فعالیتهای مختلف در انطباق و هماهنگی با یکدیگر و سیستمهای شهری قرار گیرد. برنامهریزی کاربری اراضی شهری به مثابه سلسله اقداماتی نظام یافته است که برای رفع نیازهای مادی و فرهنگی انسان که به نوعی با زمین مرتبطاند، صورت میگیرد.
برنامهریزی کاربری زمین شهری باید چارچوبی را برای طرح کاربری بهینهی زمین به وجود آورد، تا اساس طرح کالبدی و تفصیلی هر بخش شهری مشخص شود. براساس این چارچوب باید از استفاده نامناسب زمین جلوگیری شود و اهداف اجتماعی- اقتصادی، محدودیتهای فیزیکی و سیاستهای زیست محیطی رعایت گردد. برنامهریزی کاربری اراضی شهری، مجموعهای از فعالیتهای هدفمند است که محیط مصنوع را سامان میبخشد و در حد مقدور، خواستهها و نیازهای جوامع شهری را در استفاده از اراضی فراهم میآورد.
فرایند برنامهریزی کاربری اراضی شهری به مثابه زمینههای دیگر برنامهریزی از درک پدیدهی برنامهریزی (تعریف مسأله یا مشکل) شروع و پس از تدوین اهداف و تعیین اولویتها به تولید راهبردها و ارزیابی و اجرا منجر میشود و این روند به صورت ممتد و دورانی ادامه مییابد. فرایند برنامهریزی کاربری اراضی شهری را به صورت سادهتری میتوان متشکل از سه مرحله دانست:
۱- شناخت وضع موجود
۲- تعیین اهداف
۳- روش کار
طبق فرایند فوق برنامهریزی کاربری اراضی گامهای ذیل را شامل میشود:
گام اول: تعریف مسأله. در مدل برنامهریزی کاربری اراضی شهری تعریف مسأله در برگیرنده عنوان روش و موجز مسأله، تعیین ابعاد، زمینهها و تجزیه و تحلیل ساختار آن است.
گام دوم: تعیین اهداف و مقاصد. اهداف و مقاصد در برنامهریزی کاربری اراضی ارتباط نزدیکی با تعریف مسأله دارد و شامل محدوده کلی مسأله و به طور کلی مقاصد و نتایجی است که راه حل ها درصدد دستیابی به آنها هستند و تا حد امکان بای به صورت کمی بیان شوند تا سطوح نسبی دستیابی به آنها ممکن و قابل مقایسه باشد.
گام سوم: تعیین رهنمودهای کلی در جهت ارائه راه حل ها برای تصمیمات برنامهریزی و اجرایی.
گام چهارم: ارزیابی طرحها و انتخاب.
گام پنجم: اجرا و کنترل پیشرفت کار.
ویژگی و مکانیابی این بخش به انواع متنوعی از عواملی همانند نزدیکی به بازارها، آزادی از سر و صدا، صدا و آلودگی، نزدیکی به پارکها و زمینهای بازی و غیره.
زمان داستان: پادشاهی ترورس.
گفتگوی داستان: بین ابیقس با پرندگان، بین ابیقس با دزدان، دزدان با یکدیگر و بین حاضران در مراسم عید.
۵-۱-۶٫ تواضع و فروتنی
تواضع در لغت، به معنای فروتنی و خود را خوار کردن (تذلّل) آمده است. در اصطلاح عرفانی، خصلتی برآمده از صفا و سلامت دل است که منشأ آن در قلب است و در افعال و اقوال، ظاهر میگردد. در گزیدهی جوامعالحکایات، حدوداً هفت حکایت در مورد تواضع و فروتنی ذکر شده است، که به دو نمونهی آن بسنده میکنیم.
۵-۱-۶-۱٫ تواضع عمربنالعزیز:
نقل کردهاند که: عمربنعبدالعزیز شبی مشغول نوشتن بود. وقتی مدّتی از شب گذشت، روغن چراغ او تمام شد. مهمانی که در خانهی او بود، گفت: اجازه بدهید تا بروم و قدری روغن چراغ بیاورم. عمر گفت: مهمان را برای کاری فرستادن، از جوانمردی نیست. مهمان گفت: به کنیزک میگویم تا این کار را انجام دهد. عمر گفت: به خاطر کاری بیاهمّیّت، نباید خواب را از زیردستان ناگوار کرد. پس خودش بلند شد و روغن را آورد. او چنین گفت: در موقع رفتن، عمر عبدالعزیز بودم و در برگشتن هم، همان عمربنعبدالعزیز بودم؛ یعنی از این تواضع، قدر و منزلت خلافت من کم نشد.
نوع داستان: تاریخی.
شخصیّتها:
ـ اصلی: عمربنعبدالعزیز.
ـ فرعی: مهمان، کنیزک.
الگوی داستان: واقعی.
عناصر محیطی: ـــــ .
پیام داستان: تواضع و فروتنی.
پیرنگ: ماجرای نویسندگی عمربنعبدالعزیز در شب و تمام شدن روغن چراغ او در حالیکه مهمان داشت و غلامش هم خوابیده بود، پس خودش روغن چراغ را آورد و در چراغ ریخت و به مهمان زحمت نداد و غلام را نیز بیدار نکرد و این تواضع او بود.
حوادث اصلی: تمام شدن روغن چراغ، آوردن روغن توسّط شخص عمر عبدالعزیز.
حوادث فرعی: خواب بودن کنیزک.
زمان داستان: دوران خلافت عمربنعبدالعزیز.
گفتگوی داستان: بین مهمان و عمربنعبدالعزیز.
۵-۱-۶-۲٫ فروتنی سلمان فارسی:
وقتی که سلمان فارسی امیر یکی از شهرهای شام بود، در زمان امارت با قبل تفاوتی نکرده بود و گلیم میپوشید، پیاده میرفت و ساده زندگی میکرد. روزی در میان بازار، مردی یونجه خریده بود و به دنبال کسی میگشت تا از او بیگاری بگیرد. پس سلمان رسید، مرد او را نشناخت و یونجه را بر پشت او گذاشت و میرفتند تا اینکه در راه، مردی خویشاوند، سلمان را دید و گفت: ای امیر! این را به کجا میبری؟ پس مرد فهمید که او سلمان است، بر پای او افتاد و گفت: مرا حلال کن که تو را نشناختم! سلمان گفت: من قبول کردم که این بار را به خانهی تو برسانم، باید به پیمان خود وفا کنم، پس بار را به خانهی او برد و گفت: من به عهد خود وفا کردم، تو نیز عهد کن از هیچ کسی بیگاری نگیری! یقین بدار که کار کردن برای رفع احتیاجات خود، به کمال و مردانگی تو آسیب نمیرساند.
نوع داستان: تاریخی.
شخصیّتها:
ـ اصلی: سلمان فارسی.
ـ فرعی: مرد ناشناس شامی، یکی از خویشاوندان سلمان.
الگوی داستان: واقعی.
عناصر محیطی: بازار یکی از شهرهای شام که سلمان فارسی امیر آنجا بود.
پیام داستان: تواضع و فروتنی سلمان فارسی.
پیرنگ: سادهزیستی سلمان فارسی در زمان امیر بودن او در یکی از شهرهای شام، و مردم به سبب سادگیاش او را نمیشناختند. پس مرد ناشناسی که قصد بیگاری کشیدن از دیگران را داشت، بار یونجه را بر دوش سلمان گذاشت تا برایش به خانه برساند و در راه، خویشاوند سلمان، او را امیر خطاب کرد. مرد ناشناس فهمید که او سلمان است. پس عذرخواهی کرد، امّا سلمان بار را تا خانهاش آورد و از او خواست تا دیگر از کسی بیگاری نگیرد و این نهایت تواضع او بود.
حوادث اصلی: بیگاری گرفتن امیر شهر به علّت سادهزیستی توسّط مردناشناس شامی، بردن بار تا خانهی مرد ناشناس توسّط امیر.
حوادث فرعی: خطاب کردن امیر به سلمان توسّط مرد خویشاوند، مرد ناشناس امیر را نشناخت.
زمان داستان: دوران امارت سلمان فارسی در یکی از شهرهای شام.
گفتگوی داستان: بین سلمان و مرد خویشاوند، سلمان و مرد ناشناس شامی.
۵-۱-۷٫ کَرَم و بخشندگی
احسان و دستگیری از محتاجان و نیازمندان، یکی از جلوههای زیبای خدمت به همنوع و گرهگشایی از امور مردم است، که موجب از میان رفتن بسیاری از فسادها و ناهنجاریهای اجتماعی میگردد (فقیهی، ۱۳۹۱: ۱۳۵). در کتاب گزیدهی جوامعالحکایات، هشت حکایت در این مورد آورده شده، که به بررسی ساختاری دو نمونه از آن میپردازیم.
۵-۱-۷-۱٫ عطیّهی خدا:
در زمان خلافت عمربنعبد العزیز، درویشی مقداری ریسمان داشت، آن را یک درهم فروخت تا برای فرزندان خود غذایی بخرد. در راه، دو مسلمان را دید که با یکدیگر دعوا میکردند. علّت را پرسید. گفتند: این یکی باید یک درهم به آن مرد بدهد و او مهلت نمیدهد و میخواهد زندانیاش کند. آن درویش یک درهم را به او داد و به خانه آمد. به اهل خانه گفت: از بهای ریسمان یک درهم به دست آوردم و آن را در راه خدا دادم. پس گلیمی را در خانه برداشت و به بازار برد و کسی از او نخرید تا اینکه صیّادی ماهی را برای فروش آورده بود و کسی از او نخریده بود. صیّاد به درویش گفت: بیا جنس یکدیگر را با هم عوض کنیم. پس مبادله کردند. مرد درویش ماهی را به خانه آورد و دّری درخشان از شکم او بیرون آورد. فهمید که از طرف خداست، آن را به بازار برد و سرانجام به صدهزار دینار فروخت. چون آنها را به خانه آورد، درویشی به او گفت: برای رضای خدا چیزی به من بدهید. مرد درویش نصفی از مال خود را به او داد. پس سائل به او گفت: به مال تو نیازی ندارم. من فرستادهی خدا هستم که میفرماید: هر کس یک درهم صدقه بدهد، از خزانهی غیب، صدهزار درهم عوض به او میدهیم؛ یعنی خداوند اجر هیچ کس را ضایع نمیکند.
نوع داستان: تاریخی.
شخصیّتها:
ـ اصلی: درویش.
ـ فرعی: دو فرد مسلمان ناشناس، صیّاد، سائل.
الگوی داستان: واقعی.
عناصر محیطی: در مسیر عبور و برخورد با دو مسلمان که در حال دعوا بودند.
پیام داستان: کَرَم و بخشندگی.
پیرنگ: درویشی برای تهیّهی آذوقه برای خانوادهاش، ریسمانی را به یک درهم فروخت. در راه بازگشت، دو مسلمان را دید که برای بدهکاری یک درهم، با هم دعوا میکنند. پس آن را به آنها داد. فرشی در خانه برداشت تا بفروشد. پس در بازار با ماهی مبادله کرد و در دل آن ماهی، مرواریدی گرانبها بود که صدهزار دینار فروخت و توانگر شد و آن نتیجهی بخشش یک درهم او بود.
حوادث اصلی: دادن یک درهم به دو مرد مسلمان، پیدا کردن مروارید درخشان از شکم ماهی.
حوادث فرعی: فروختن ریسمان، معاوضهی گلیم با ماهی، درخواست سائل برای کمک به او.
زمان داستان: دوران خلافت عمربنعبدالعزیز.