وبلاگ

توضیح وبلاگ من

مقایسه کفایت اجتماعی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در مدیران سازمان ...

خدمات رفاهی و خیریه برای افراد فقیر و بیچاره در سراسر دنیا می پرداختند و با آغاز جنگ جهانی دوم امداد به آسیب دیدگان و پناهندگان را نیز عهده دار شدند و اغلب هم در قالب فعالیت مبلغان مسیحی خدمت می کردند. بعد از این سازمانهایی بدون گرایش مذهبی هم پدیدار شدند که هدفشان صرفاً خدمت رسانی به مردم بود که علاوه بر حضور در کشورهای توسعه یافته و عمدتاً اروپایی حوزه فعالیت خود را وسیعتر کرده در کشورهای در حال توسعه هم به فعالیت پرداختند و از این مقطع بود که مبحث توسعه در فرهنگ لغت سازمانهای غیر دولتی از اهمیت خاصی برخوردار باشد (موندال[۲۶]، ۲۰۰۰).
مقاله - پروژه
۲-۵- سمن در ایران
سازمانهای مردم نهاد در ایران به گونه های مختلف فعال بودند. بسترهای اصلی این فعالیت به ارزشمندی تعاون و همیاری، خیرخواهی و نیکوکاری و هدایت بوده است. تمدن ایران باستان، آموزه های دینی در قرآن و روایات و تمدن پر فراز و نشیب اسلام زمینه های عمده ترغیب به تشکلهای غیر رسمی و غیر انتفاعی در دوره های اخیر بوده است. سازمانهای مردم نهاد در ایران باستان سابقه دیرین دارد و در دوره جدید نیز فعالیت انجمنهای صنفی در بازار توانست، ایران را از بحران مغول عبور دهد. سابقه شکلگیری جامعه مدنی در ایران را شاید بتوان در دوره صفویه یافت که با ظهور طبقات و گروه های اجتماعی و فعالیت آنها در مناسبات اجتماعی و سیاسی دگرگونیهایی در تاریخ ایران پدید آمد. از جمله این طبقات و گروه های جدید در کنار گروه های سنتی مثل اشرافیت زمین دار و اشرافیت دربار طبقه روحانیت که در دوره های بعد نقش تعیین کنندهای در تحولات و جریانات سیاسی و اجتماعی داشتند و نیز طبقه تجار نیرومندی که در نتیجه توسعه تجارت و توسعه ارتباط با غرب به تدریج پیدا شدند. با روی کار آمدن حکومت قاجار گروه های سنتی به حیات خود ادامه دادند اما روحانیت در این دوره در بیداری مردم جامعه در برخورد با مشکلات خارجی گستره وسیعتری از مشارکت در صحنه سیاسی و اجتماعی را برعهده گرفت و نیز پیوند بین روحانیت و بازار برقرار گردید که بعدها دگرگونیهای سیاسی اجتماعی ایران اثرات مهمی را برجای نهاد. همچنین در این دوره در نتیجه روند صنعتی شدن و پیچیده شدن روابط اقتصادی و اداری جامعه شاهد ایجاد طبقه روشنفکران هستیم که با افزایش نقش آنها در اداره امور میزان اثرگذاری آنها دگرگونیهای اجتماعی افزایش مییابد. در دوره مشروطیت، نهضت مشروطه علی رغم بوجود آمدن یک دولت اقتدارگرا در انتقال جامعه از استبداد به شکل جدید اجتماعی که در آن مفاهیم آزادی و حقوق جامعه مدنی چیره شوند موفق بود. با پیروزی انقلاب مشروطه، نظام مشروطه به سمت حزبگرایی و فرقه گرایی رفت و تا زمان استقرار کامل سلطنت رضاخان دو حزب سیاسی تأسیس شد شامل حزب اعتدال و حزب دموکرات.
با ورود اندیشه جدید غرب به ایران از طریق اشخاصی که برای نخستین بار با صاحبان این فکرها که به ایران د ر قالبهای گوناگون، تبلیغی، سیاحتی و مانند آن رفت و آمد داشتند با ایرانیانی که به دلایل مختلف به اروپا رفتند و با پدیده ها و ابزارهای اجتماعی غرب بویژه نهادهای جمعی آشنا شده یا حتی به عضویت آن درآمدند و تأثیر بسزایی در شکل گیری نهادها و انجمن های بعدی داشتند. عامل دیگری که در پدید آمدن انجمن ها مؤثر بود می توان به نظام نامه انتخابات اصنافی دور اول مجلس شورای ملی مصوب ۱۷ شهریور ۱۲۸۵ اشاره داشت که در آن بر تشکیل انجمنهایی برای نظارت بر انتخابات در شهرهای ایران اشاره شده است. ورود انجمن در صحنه فعالیت های سیاسی برای دفاع از مشروطیت موجب شد تا مخالفان مشروطه نیز به منظور مقابله با این موضوع اقدام به ایجاد انجمن هایی نمایند که این رشد روزافزون انجمن ها را در پی داشت. از این دوره به بعد با استبداد رضاخان و سرکوب هر گونه فعالیت حزبی و آزادی خواهی، تا دو دهه نهادهای مدنی موجود از میان رفت و هر گونه تشکل و گروه بندی سیاسی و اجتماعی به شدت سرکوب شد (مقنیزاده، ۱۳۸۰).
۲-۶- انواع سازمانهای مردم نهاد
۲-۶-۱-گزارش طبقه بندیها
سازمانهای مردم نهاد را به طرق متفاوت میتوان دسته بندی کرد. یک نوع طبقه بندی میتواند بر حسب زمینه فعالیت آنها باشد. این سازمانها در زمینه های بسیار مختلفی چون: فرهنگی، اجتماعی، آموزش- پژوهشی یا آموزش فنی و حرفه ای، تفریحی، مذهبی، صنفی، توسعهای، زیست محیطی، انسان دوستانه، حقوقی و حقوق بشر، اضطراری، خانواده و سلامت، اخلاقیات و ارزشها، منابع انسانی و طبیعی، صلح و امنیت، پناهجویان وضعیت زنان ملل متحد، توانمندسازی اقلیت های قومی- نژادی- زبانی و … فعالیت میکنند. همه این فعالیتها، علی رغم تنوع و گوناگونی، از یک خصلت مشترک برخوردارند و آن جهتگیری غیر انتفاعی است. سازمانهای مردم نهاد فعالیتهای بسیار گسترده و متنوعی دارند اما در هیچ زمینهای به کسب و کار نمیپردازند و اهداف سودگرایانه ندارند. بنابراین برحسب زمینه های گوناگون فعالیتی، میتوان انواع سازمانهای مردم نهاد را متمایز کرد. مانند سازمانهای صنفی، حرفهای، قومی و …. (هندی و مناز[۲۷]، ۲۰۰۶).
نوع دیگر طبقهبندی سازمانهای مردم نهاد بر حسب سطح یا منطقه فعالیت آنها است که شامل سطح محلی، ملی و بین المللی میشود. اغلب سازمانهای مردم نهاد در سطح محلی ساختار کوچک و سادهای دارد و شکل سازمانی پیچیدهای ندارد و اهداف و برنامههای خود را هم برحسب نیازهای محلی تعریف میکند. سازمانهای مردم نهاد که در سطح ملی فعالیت میکنند دارای چندین شعبه و دفتر نمایندگیاند که اغلب دفتر مرکزی در پایتخت یا یک شهر بزرگ استقرار دارد و توسط کارمندان نسبتاً زیادی اداره می شود و با شعبات محلی خود در ارتباط هستند. اهداف محلی را با لحاظ اهداف ملی تعریف و تعقیب می نمایند و به همین دلیل از ساختار سازمانی پیچیدهای برخوردارند.
طبقهبندی رایج دیگری نیز برای NGO ها به کار میرود که آنها را به دو گروه عملیاتی و حمایتی تقسیم میکند. سازمانهای عملیاتی هدف اصلی شان تدوین و اجرای پروژه های توسعه است، سازمانهای حمایتی هم هدف اصلی شان دفاع در برابر یک معضل خاص و تأثیرگذاری بر سیاستها و رویه های نهادهای خاص است (اسلام و سولتانا[۲۸]، ۲۰۰۵).
۲-۶-۲- طبقهبندی برحسب جهت گیری سازمانی
در یک طبقهبندی دقیقتر میتوان سازمانهای مردم نهاد را برحسب جهتگیری فعالیت آنها چند قسم دانست:
۲-۶-۲-۱- سازمانهای دفاع از حقوق انسانها
بسیاری از سمن ها در پی دفاع از یک حق یا حقوق انسانها و یا دفع یک محرومیت تأسیس میشوند. این سازمان غالباً به صورت واکنش در قبال تعدادی سیستم به وجود میآیند و ماهیت و آرمانی کاملاً اخلاقی دارند. به عنوان مثال، بسیاری از سازمانهای فراملی در برابر جرم های سازمان یافته و جهانی بوجود آمدهاند. جمعیتهای دفاع از حقوق مصرف کننده، جمعیت دفاع از فلسطین، سازمانهایی که به مبارزه مستمر با قاچاق آدم، پولشویی، تولید اسلحه کشتار جمعی و … می پردازند. این سازمانها میتوانند در سطح محلی، ملی، منطقهای و جهانی فعالیت کنند.
۲-۶-۲-۱- سازمانهای حمایت از محیط زیست
برخی از سازمانها مانند قسم نخست هویت دفاعی و نجات بخش دارند و به حمایت از ستم بر منابع طبیعی و محیط زیست میپردازند. گروه های سبز و جمعیتهایی که مروج دوستی با طبیعت و دفاع از حیوانات نمونه های بارز چنین سازمانهاییاند. این سازمانها نیز در سطوح مختلف شخصی تا جهانی فعالیت دارند.
۲-۶-۲-۲- سازمانهای امدادگر
بسیاری از سازمانهای مردم نهاد به عنوان گروه های امداد در شرایط بحرانی و حوادث غیرطبیعی سازمان مییابند. حوادث بحران آور مانند زلزله، سیل، جنگ و … آسیب جبرانناپذیر جامعه بشری میآورند و انسانهای در معرض این بحران محتاج یاری رسانی همنوعان هستند. سازمانهای امدادگر برای ارائه چنین خدماتی ارائه میشوند و شامل خدمات درمانی، بهداشتی، امکان، غذا، مراقبت روحی و … میشوند. جمعیتهای هلال احمر، سازمانهای صلیب سرخ در دو سطح ملی و منطقهای نمونه های بارز آنهاست.
۲-۶-۲-۳- سازمانهای صنفی
بسیاری از سازمانهای صنفی که هویت مردم نهاد دارند، از نقش هدایتی برخوردارند. این سازمانها دارای اعضای خاص صنفیاند و در قبال صاحبان صنف که عضویت مییابند نقش حمایتی و هدایتی دارند. آنان علاوه بر حمایت از اعضا در چارچوب مقررات به رهبری اعضا در جهات مختلف می پردازند. ارتقاء سطح دانش، مهارت، توانایی، نگرش ویژه حرفه ای اعضاء فعالیت اصلی چنین سازمانهایی است. در ایران بسیاری از اصناف از چنین سازمانهایی برخوردارند. جامعه مهندسان مشاور، کانون وکلا، انجمنهای حرفهای نمونههایی از سمنهای صنفیاند.
۲-۶-۲-۴- سازمانهای هدایتی
سازمانهای مردم نهاد را علی رغم زمینه های فعالیتی بسیار متنوع، مانند فرهنگی، صنفی، علمی و … به دو گروه میتوان تقسیم کرد. سازمانهایی که در پی رفع محرومیت و برطرف کردن وضعیت ناگوار در عرصه های مختلفند و سازمانهایی که در پی رهنمون ساختن جامعه از وضعیت خوب به عالیاند. سازمانهایی که درپی ارتقاء سطح رفاه و بهداشت و تعالی فرهنگ معنوی و ترویج ارزشهای انسانیاند (مقنیزاده، ۱۳۸۰).
۲-۷- سازمانهای دولتی و خصوصی
برای پژوهشگران بسیار سخت است که بیان کنند، سازمانهای دولتی و خصوصی مشابه یا متفاوت هستند. تمایز بین مدیریت دولتی و خصوصی مبحث بسیار مهمی برای پژوهشگران و سیاستگذاران است. به منظور مدیریت کارآمد سازمانهای دولتی، درک عمیقی در مورد اهمیت و مفهوم تمایز، مورد نیاز است. به عنوان مثال، مورای[۲۹] (۱۹۷۵) که نگرش عمومی اتخاذ میکند، باور دارد که تمام سازمانها باید ملاحظه کنند و تأکید داشته باشند که تشابهها و محدودیتهای مشابهی برای سازمانهای دولتی و خصوصی وجود دارد. در مقابل آن رینی، بک آف و لوین[۳۰] (۱۹۷۶) نگرش جفتی را اتخاذ کردهاند و به شکلی جامع و ترکیبی تمایزهای بین سازمانهای دولتی و خصوصی را نمایش میدهند. پل اپل بای (۱۹۴۵) معتقد است دولت با مؤسسات بخش خصوصی متفاوت است. زیرا: ۱- اهداف سازمانهای دولتی نسبت به اهداف بخش خصوصی به طور قابل ملاحظهای مبهمتر است و اغلب در شکل خدمات و نه سود یا تولید بیان میشوند. ۲- فرایند تصمیمگیری در سازمانهای دولتی تکثرگراست و این امر مستلزم آن است که کارکنان سازمانهای دولتی نسبت به دیگر عوامل محیطی حساس باشند و به آنها توجه کنند و بدانند که توانایی آنها برای انجام یک عمل ممکن است، به طور مؤثری به وسیلهی تصمیمهایی که در بخشهای دیگر سیستم دولتی اتخاذ میشود و واکنش شهروندان به این تصمیمهایی تحت تأثیر قرار گیرد (به نقل از عزیزی، اسدنژاد، میرک آباد و حسینی، ۱۳۸۹).
به طور کلی تفاوتهای زیر را میتوان میان سازمانهای دولتی و خصوصی مشاهده کرد. در مدل اقتصادی، سازمانهای دولتی بر اقتصاد استفاده ی مجدد تأکید دارند، یعنی یکبار برروی داراییهای دانشی سرمایهگذاری میکنند و از آن مجدد استفاده میکنند. آنها از تیمهای بزرگ با نسبت بالایی از وابستگی بین اعضا استفاده میکنند و تمرکز بر تولید درآمدهای بزرگ دارند. در مقابل آنها، سازمانهای خصوصی از اقتصاد تخصصی استفاده میکنند، یعنی هزینه بالایی را برای راه حل های سفارشی برای مشکلات خاص پرداخت میکنند، از تیمهای کوچک با وابستگی پایین بین اعضا استفاده میکنند و تمرکز بر نگهداری حاشیهی سود بالا دارند. در راهبرد مدیریت دانش سازمانهای دولتی، تأکید بر توسعهی سیستم اسناد الکترونیک که مدون شده، ذخیره شده و توزیع شده است که استفادهی مجدد از آن برای همه امکان پذیر است. اما در سازمانهای خصوصی، تمرکز بر
توسعه ی شبکه هایی برای ارتباطات افراد است تا دانش ضمنی تسهیم شود (موری، ۱۹۷۵).
در فناوری اطلاعات، سازمانهای دولتی بر سرمایه گذاری سنگین در فناوری اطلاعات تمرکز دارند و هدف آنها ارتباط افراد با دانش مدون قابل استفادهی مجدد است. اما سازمانهای خصوصی بر سرمایهگذاری آرام در فناوری اطلاعات تمرکز دارند و هدف آنها تسهیل مکالمهها و مبادلهی دانش ضمنی است. در منابع انسانی، سازمانهای دولتی بر استخدام افرادی که تازه دانش آموخته شده اند تمرکز دارند که این افراد برای استفادهی مجدد از دانش و به کارگیری راه حل ها مناسب هستند. در ضمن آنها بر آموزش افراد در گروه ها، یادگیری از راه دور مبتنی بر کامپیوتر و همچنین پاداش دادن به افراد برای استفاده از پایگاه داده و کمک به مستند کردن آن تمرکز دارند. در مقابل آنها، سازمانهای خصوصی تمایل به استخدام مدیران اجرایی تجاری دارند که تمایل به حل مسئله دارند و تحمل ابهام را دارند. همچنین آنها آموزش افراد را از طریق مربیگری فردبه فرد دنبال میکنند و به افراد برای تسهیم مستقیم دانش با دیگران پاداش میدهند (هانسن، نوهیرا و تیرنی[۳۱]، ۱۹۹۹).
۲-۸- تفاوت میان سازمانهای دولتی و خصوصی از نظر موسسهی بروکینگز
۱-تفاوت در حجم فعالیت و میزان بودجه
۲- میزان تشویق انتقاد و انتقادهای نهان و آشکار: در کشورهایی که مردم کم و بیش بر سرنوشت سیاسی، اجتماعی و اداری خود حاکم هستند، نه تنها اختلاف عقیده و نظر در درون سازمانهای عمومی مطرح است بلکه مردم از راه های گوناگون در جریان، بحث ها و گفتگو و تصمیم های سازمانی قرار گرفته و در مورد آنها با چشم بازتری داوری و اظهار نظر می نمایند که این امر در بخش خصوصی کمتر تحقق پیدا می کند.
۳- میزان مسئولیت مدیران: رفتار و عملکرد مدیران دولتی پیوسته مورد توجه مردم، محققان، روزنامه نگاران و نمایندگان مردم است و از طرفی برآوردن نیازهای در حال تغییر مردم آسان نبوده و پاسخ مناسب به آنها قبول مسئولیتی بیشتری لازم دارد.
۴- میزان مشخص یا نامشخص بودن اهداف سازمانی: به عقیده گروهی اهداف سازمانهای بخش خصوصی در مقایسه با سازمانهای دولتی مشخصتر است. مدیران سازمانهای عمومی اغلب، حکم روشن و حاضر آمادهای که مأموریت قطعی و هدف فعالیتها را به دقت تعیین نموده باشد در دسترس ندارند در حالی که در بخش خصوصی به این گونه نیست.
۵- هماهنگی و تلفیق عقیده ها: سازمانهای عمومی بیش از سازمانهای خصوصی به هماهنگی و تلفیق عقیده ها نیاز دارند.
۶- معیار منفعت و اثر روحی مرتبط بر آن
۷- مهارت در انجام مذاکره: مدیران سازمان دولتی نیاز به مهارت بیشتری در انجام مذاکرهها دارند.
۸- اختلاف در ویژگیهای شخصی و سابقه زندگی گروه همکار: میان ویژگیهای شخصی، سابقه ی زندگی و خصیصههای طبقاتی، زبان و آداب و رسوم افراد و مدیرانی که در سازمانهای دولتی کار می کنند اختلاف بیشتری وجود دارد تا در سازمانهای خصوصی. در نتیجه برقراری ارتباط و مراوده میان کارکنان مشکلتر است، از این رو مدیران سازمانهای عمومی، برای جلب نظر همکاران خود و نفوذ درآنها به دانش، مهارت و تجربه بیشتری نیاز دارند (یاوو، کم و چان[۳۲]، ۲۰۰۷).
۲-۹- شباهتهای سازمانهای بخش عمومی و بخش خصوصی 
در بیان شباهتهای سازمانها در بخش عمومی و خصوصی متوان به ویژگیهای سازمانی اشاره کرد. سازمانها چه در بخش عمومی و چه در بخش خصوصی داراری ساختار سازمانی سلسله مراتبی، و رسمی، نمودار سازمانی، اهداف روشن و از پیش تعیین شده، قوانین و مقررات تدوین شده، برنامه ریزی جهت رسیدن به اهدف، سیستمهای ارزیابی عملکرد، سازماندهی موقعیتهای درونی سازمان در جهت تحقق اهداف و … همچنین میتوان گفت بخش عمومی در بعضی از مواقع مانند بخش خصوصی به کارهای تجاری و تولیدی که نوعا میپردازد. مانند: فعالیتهای شرکتهای دولتی بانکها و بیمه. از طرف دیگر بخش خصوصی نیز در بعضی از موارد به عملیات غیر تجاری میپردازد. مانند: مطالعات علمی و بررسیهای اجتماعی یا امور خیریه که حداقل در کوتاه مدت سود آور نیستند. همچنین هر دو بخش در به حداقل رساندن هزینه ها توجه خاصی دارند (ریج و لیندسی[۳۳]، ۲۰۰۶).
۲-۱۰- کفایت اجتماعی
کفایت اجتماعی به عنوان توانایی افراد برای عمل به شیوه سازگارانه متناسب با سن و توانایی شناختی تعریف میشود (جان[۳۴]، ۲۰۰۱). کفایت اجتماعی دربرگیرنده عواملی چون خودآگاهی، آگاهی اجتماعی، مدیریت خود، مهارتهای ارتباطی و مسئولیت تصمیمگیری است. هسته مرکزی کفایت اجتماعی مهارتهای ارتباطی است؛ زیرا از طریق مهارتهای ارتباطی مؤلفه های دیگر کسب میشود. در کفایت اجتماعی سه جنبه مهم وجود دارند: توانایی ایجاد روابط بین فردی سالم و مثبت و حل تعارضات، توسعه واضح هویت خود در جمع و یک گروه یا هویت جمعی (شامل هویت ملی) و گرایش به سوی شهروند مسئول و دلسوز (ما[۳۵]، ۲۰۱۲).
بنا به گفته تروور[۳۶] و همکاران (۱۹۷۸ به نقل از کاول[۳۷]، ۱۹۹۰) معتقد است اگر شخصی بتواند بر رفتار دیگران به طریقی که قصد دارد و از نظر اجتماعی مقبول است، تأثیر بگذارد دارای کفایت اجتماعی است. اما مک فال (۱۹۸۲ به نقل از کاول، ۱۹۹۰) رویکرد متفاوتی دارد و کفایت اجتماعی را یک اصطلاح ارزشی عمومی تعریف می کند که بر اساس ملاک های معین، منعکس کننده قضاوت شخص است، مبنی بر این که عملکردش در یک تکلیف اجتماعی معین شایسته باشد، بنابراین شایستگی اجتماعی وابسته به نتایج یا پیامد تعاملات اجتماعی شخص به نظر می رسد که با واکنش فرد دیگر مشخص می شود. کفایت اجتماعی در آنچه که شخص انجام می دهد نیست، بلکه در این است که عملکرد او چگونه توسط دیگران ارزیابی می شود. بنابراین بیکفایتی اجتماعی بیانگر ناتوانی در دستیابی به پیامدهای موفقیتآمیز یا قضاوتهای مطلوب از جانب تعاملات اجتماعی است (داینر و کیم[۳۸]، ۲۰۰۴).
۲-۱۱- مهارتهای کفایت اجتماعی
کفایت اجتماعی در برگیرنده حالت مهم روانی فرد است که در پنج احساس خلاصه میشود: احساس رضایت از خود، احساس شایستگی، احساس خودکارآمدی، احساس تأثیر، احساس اعتماد و توانایی تصمیمگیری.
۲-۱۱-۱- احساس رضایت از خود
احساس بهزیستی یا رضایت از خود، حوزهای از روان شناسی مثبت نگر است که تلاش می‌کند ارزیابی شناختی (قضاوت کلی در مورد رضایت از زندگی) و عاطفی (تجربه هیجانات خوشایند و ناخوشایند) مردم از زندگیشان را مورد بررسی قرار دهد. احساس خرسندی و رضایت از خود از مؤلفه های نگرش مثبت افراد نسبت به جهانی است که در آن زندگی می‌کنند. رضایت از خود با ارزشها، ارتباطی نزدیک اما پیچیده دارد. معیارهایی که افراد بر پایه آن درک ذهنی خود را از خوشبختی ارزیابی می‌کنند، متفاوت است. در واقع تجربه شادکامی و رضایت از خود هدف برتر زندگی به شمار میرود و احساس غم و ناخرسندی اغلب مانعی در راه انجام وظایف شمرده میشود (آناس[۳۹]؛ به نقل از لاگین و هیوبنر[۴۰]، ۲۰۰۱).
۲-۱۱-۲- احساس شایستگی
احساس شایستگی یعنی احساس توانمندی برای انجام دادن موفقیتآمیز تکالیفی که مستلزم برخورداری از مهارتهای معینی است که از طریق تعامل با محیط اجتماعی و فیزیکی به وجود میآید (سیف، بشاش و لطیفیان، ۱۳۸۳). هارتر[۴۱] (۱۹۹۹) احساس شایستگی را به عنوان محرکی چند بعدی که افراد را در حوزه های فیزیکی، اجتماعی و شناختی هدایت میکند، توصیف نمود. بر اساس این دیدگاه احساس شایستگی و لذت درونی که از موفقیت به دست میآید منجر به افزایش تلاش برای موفقیت میشود. در حالی که احساس عدم شایستگی و نارضایتی منجر به اضطراب و کاهش تلاش برای موفقیت میگردد (رد فیلد[۴۲]، ۲۰۰۸).
۲-۱۱-۳- احساس خودکارآمدی
مردم احتمال بیشتری دارد که رفتار مخصوصی را انجام دهند، وقتی که اعتقاد داشته باشند توانایی انجام آن عمل را به طور مؤثر دارند. خود کارآمدی در لغت، به معنای توانایی برای ایجاد یک اثر یا نتیجه مطلوب آمده است. به عبارت دیگر، به درک یا قضاوت فرد در مورد توانایی انجام یک عمل خاص به طور موفقیت آمیز با کنترل عوامل بیرون خود تعریف شده است. بندورا[۴۳] (۲۰۰۷) خودکارآمدی را قضاوت فرد در مورد توانیهایش در مورد انجام یک عمل مشخص می‌داند و بر اساس مطالعاتش عنوان نموده که خودکارآمدی درک شده توسط فرد، یک مؤلفه مهم در عملکرد فرد قلمداد می‌شود؛ چرا که به عنوان بخش مستقلی از مهارت‌های اساسی فرد عمل می کند (بندورا ،۱۹۹۷). خودکارآمدی از جمله نیرومندی‌های مثبت آدمی است که به موازات گسترش روانشناسی مثبت توجه مضاعف تعداد کثیری از روان‌شناسان را به خود معطوف داشته است. خودکارآمدی بنیان کارگزاری آدمی را تشکیل می‌دهد و یک منبع شخصی کلیدی در تحول، سازش یافتگی و تغییر شخصی است و منظور از آن داوری و قضاوت‌های فاعلی شخص درباره قابلیت‌ها و توانایی‌هایش برای سازماندهی و اجراء دوره‌های عمل مورد نیاز برای مدیریت موقعیت‌های پیشایندی موثر بر زندگی‌شان می‌باشد و این بر اینکه افراد چگونه فکر می‌کنند، در رویارویی با مشکلات چگونه برانگیخته شده و پشتکار نشان می‌دهند، کیفیت سلامت هیجانی و آسیب پذیری شأن در مقابله با افسردگی و تنیدگی چگونه است و در یک موقعیت حساس چگونه بهترین تصمیم را انتخاب می‌کنند تأثیر می‌گذارند(بندورا ،۲۰۰۷).

دانلود پژوهش های پیشین در رابطه با ساخت کامپوزیت پلی پیرول بر روی پلی وینیل الکل ...

شکل۱-۱: تجزیه یک رنگ آزو]۱۴[
مکانیزم اکسیداسیون به دلیل واکنشگری بالای رادیکال های آزاد معمولا پیچیده است .

شکل۱-۲: اکسیداسیون یک رنگ آزو فنولیک توسط آکاز]۱۴[

تیمارهای فیزیکی:

 

جذب:

اکس و رابینسون[۴۵] نوشتند که روش های جذب سطی اخیرا با تمایل آن برای حذف آلاینده های بسیار پایا با روش های راحت اهمیت بسیار بالایی پیدا کرده است.حذف مبتنی بر جذب شامل اتصال حل شونده یا آلاینده معلق به یک ماده آلی جامد یا ماتریکس غیر آلی است. اتصال به ماتریکس وابسته به ترکیبشان و ساختار آلاینده ممکنست بر هم کنش مختلفی داشته باشند. مثل: الکترواستاتیک،تبادل یونی،وان دروالس،کمپلکس شدن یا چنگ زدن.رنگ زدایی فاضلاب با این روش از عوامل مختلفی مثل سطح آزاد جاذب،اندازه ذرات،زمان تماس،دما،pH،و نمک های حاضر ،سرفکتانت ها و فلزات موجود تاثیر می پذیرد.باید تاکید شود که با این حال فرایند های جذب به ندرت آلودگی را از یک فاز به فاز دیگر انتقال می دهند. و بنابراین همواره دوغابی تولید می کنند که باید توسط روش های دیگر تصفیه یا بازیابی شود.]۱۴[
دانلود پایان نامه
به گفته واندروزی [۴۶]بیشتر جاذب[۴۷] های سطحی تمایل به انواع مختلف رنگ را ندارند .
(۱-۱)
X/M = KC1/n
که در آن:
X:مقدار ناخالصی جذب شونده[۴۸]
M: جرم جاذب
C:غلظت تعادلی ناخالصی در محلول
K,n:ثابت
از نمودار لگاریتمی ظرفیت جاذب مشخص می شود.

فیلتراسیون غشایی:

به گفته سوجکا و کویانسو[۴۹]،این روش به عنوان یک دستورالعمل انعطاف پذیر برای فرایند های تیمار راحت فاضلاب رنگی و برای صرفه جویی در هزینه ها و مصرف آب توسط چرخه آب بهبود یافته است.معمولا این روش به عنوان یک تیمار نهایی سومین روش و بعد از تیمارهای فیزیکی و شیمیایی به کار گرفته می شود. این روش هم چنین برای تغلیظ و خالص سازی رنگ ها در کارخانجات این ترکیبات استفاده می شود]۱۴[.

تبادل یونی:

طبق نوشته سولکار[۵۰] در سال ،۱۹۹۸سیستم های تبادل یونی استاندارد به طور گسترده ای برای تیمار مواد حاوی رنگ استفاده می شوند، اساس تبادل یونی نمی تواند گستره ی وسیعی از رنگ ها را در برگیرد و کارآیی آن به شدت تحت تاثیر حضور افزودنی در فاضلاب است.در این روش فاضلاب از روی رزین تبادل یونی عبور داده می شود . هر دو نوع رنگ آنیونی و کاتیونی تمایل به حذف توسط این روش را دارند.یک عیب این روش افزایش هزینه حل شونده های آلی برای بازیابی مبدل یونی است]۱۴[.

انعقاد[۵۱]:

این روش اغلب برای تیمار انواع مختلف فاضلاب به کار گرفته می شود .
حذف جامدات معلق کل[۵۲]، اکسیژن مورد نیاز بیوشیمیایی، اکسیژن مورد نیاز شیمیایی[۵۳] و رنگ را بهبود می بخشد. گام اول انعقاد شامل اضافه کردن منعقد کننده به پساب است. این انعقاد کننده ذرات کلوییدی را در سوسپانسیون بی ثبات می کند و اجازه تراکم می دهد . انعقاد یک فرایند فیزیکی اتصال ذرات بی ثبات در تماس ، برای بزرگتر شدن است که می تواند به راحتی از محلول جدا شود]۱۴[.

تیمارهای شیمیایی:

 

شناساگر فنتون:

به گفته کنگ [۵۴]نمک هایH ۲۲Fe هنگامی که فاضلاب در تیمار بیولوژیکی است و یا در مرحله زهرگیری بیومس، استفاده می شوند. واکنشی که اتفاق می افتد اسیدی شدن pH است که نتیجه آن تشکیل یک هیدروکسیل اکسیداتیو[۵۵] قوی (OH) و آهن فریک است. هر دو شکل آهن منعقد هستند بنابراین تابع زوج اکسیداسیون و تراکم را در این فرایند می بخشد. بنابراین مکانیزم حذف رنگ شامل جذب یا اتصال رنگ های حل شده برای ته نشین شدن است که شکل می گیرد]۱۴[.تشکیل مقدار زیاد دوغاب تغلیظی در رنگ و آهن بزرگترین عیب این فرایند است. هر چقدر رنگ حذفی غلیظ تر باشد این روش برای گروه های رنگی متفاوتی مناسب است. رنگ های راکتیو ، مستقیم،کمپلکس فلزی،رنگدانه، دیسپرس و رنگ های خمره ای نرخ رنگزدایی خوبی دارند]۱۴[.

ازن دهی :

پرا می نویسد، این ماده یکی از مناسب ترین عوامل اکسید کردن است، به خاطر ناپایداری زیادش ، در مقایسه با کلراین و H ۲ O ۲. این روش برای تعداد زیادی از آلاینده ها مثل فنول ها، سموم و هیدروکربن های آروماتیک مناسب است و اخیرا در تصفیه فاضلاب مورد استفاده قرار می گیرند. پایداری ازن از حضور رنگ ها و نمک ها ، توسط pH و دما تاثیر می پذیرد.اگرچه ترمودینامیک ممکنست آن را به دلیل پتانسیل بالا مطلوب نداند اما فاکتورهای سینتیکی می گوید زمان قابل قبولی دارد. از مزیت های این روش نداشتن دوغاب باقی مانده و مواد سمی تشکیل شده است و کاربرد آن در تصفیه فاضلاب رو به افزایش است]۱۴[.

فتوشیمیایی:

فرایند هایی مثل شناساگر فنتون/ماوراء بنفش،هیدروژن پروکسید/ماوراء بنفش و روش های فتوشیمیایی دیگر مبنای تشکیل رادیکال های آزاد به علت تشعشع اشعه ماوراء بنفش هستند. خورد شدن به سبب غلظت بالای رادیکال های هیدروکسیل اتفاق می افتد و مولکول های دیگر به صورت CO ۲و H ۲O کوچک می شوند]۱۴[.

سدیم هیپوکلراید[۵۶]:

به گفته پیزولیت [۵۷]فاضلاب های رنگی می توانند از نظر شیمیایی توسط ترکیبات کلراید اکسید شوند. به دلایل زیست محیطی کاربرد آن غیر متداول است]۱۴[.

الکترولیز:

الکترولیز استفاده از جریان الکتریکی برای فاضلاب با بهره گرفتن از الکترودهاست . ترکیبات آلی مثل رنگ ها از طریق یک ترکیب اکسیداسیون الکتروشیمیایی ، خرد شدن الکتروشیمیایی و تراکم الکتریکی می شوند]۱۴[.

اکسیداسیون هوای مرطوب:

در این روش اکسید کننده اولیه اکسیژن است و برای تولید رادیکال های OH که با ترکیبات آلی و غیر آلی تحت شرایط بحرانی واکنش می دهند استفاده می شود ]۱۴[.

فراصوت:

این روش می تواند برای رنگ های نساجی استفاده شود اما نیاز به تکنولوژی جدید در فاز پیشرفت است]۱۴[.

تیمار بیولوژیکی:

نابودی آلاینده های محیطی توسط فرایند های زیستی مثل فتواکسیداسیون و با فعالیت های متابولیکی میکروارگانیسم ها انجام می شود. از آنجا که کاتابولیک های طبیعی می توانند روی سوبستراهای طبیعی بیشتری اثرگذار باشند و بسیاری از این میکروارگانیسم ها توانایی تجزیه رنگ ها را دارند . محدودیت فرآیندهای میکروبی اساسا توسط محدودیت تجزیه زیستی ترکیبات بیگانه مثل رنگ ها، توسط تاثیرات سمی آلاینده روی میکروب و به دلیل سرعت کم تغییر شکل آلاینده است]۱۴[.
از جمله میکروارگانیسم هایی که در این روش قابل استفاده می باشند می توان به موارد زیر اشاره کرد:
باکتری ها:مشخص شده که اکتینومیست ها، به ویژه،اسپرتپومیس ها در تجزیه رنگ ها نقش دارند. در این مطالعات از رنگ های راکتیو استفاده شد.
قارچ ها: گسترده ترین بررسیها در رنگزدایی توسط میکروارگانیسم ها روی قارچ ها انجام شد .
مخمرها: تعداد کمی گزارش در این مورد ارائه شده است که یک مورد درباره رنگ آزو و ویژگی های فعالیت آنزیمی توسط Issatchekiaبوده است]۱۴[.
جلبک ها: در همه پژوهش ها از رنگ های آزو استفاده شد و نتیجه آنکه گروهی از ترکیبات آزو می توانند به عنوان منبع کربن و نیتروژن توسط جلبک ها باشد. این یعنی جلبک می تواند نقش مهمی در حذف رنگ ها و آمین های آروماتیک ایفا کند.
گیاهان: مطالعات روی گیاهان نیز نشان داده که بعضی از آن ها توانایی ایفای نقش در تجزیه رنگ ها را دارند.]۱۴[
آنزیم ها: در این بررسی ها تجزیه رنگ ها توسط آنزیم ها مورد بررسی قرار گرفت کاربرد آنزیم های آماده شده فواید بیشتری نسبت به میکروارگانیسم ها دارد.]۱۴[
خواص کلی آن ها می تواند به سادگی بهبود یابد و معمولا بهتر است از چند آنزیم استفاده شود. ]۱۴[
در جدول (۱-۴) بعضی روش های فیزیکی و شیمیایی به همراه معایب و مزایای آن ها ذکر شده است.

جدول ۱-۴:مزایا و معایب روش های حذف رنگ]۱۴[

 

دانلود مقالات و پایان نامه ها درباره بررسی و نقد استنادهای قرآنی و حدیثی گفتارهای صوفیانه در ...

مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیه آورده است که :
« این آیه درباره سرگذشت مریم است می‌فرماید» پروردگارش او را به طور نیکویی پذیرفت و به طور شایسته ای (گیاه وجود) او را رویاند و پرورش داد، مادر مریم باور نمی‌کرد او به عنوان خدمت گزار خانه خدا (بیت المقدس) پذیرفته شود به همین دلیل آرزو داشت فرزندش سپر باشد؛ زیرا سابقه نداشت دختری برای این کار انتخاب گردد ولی طبق آیه فوق خداوند این دختر پاک را برای نخستین بار جهت این خدمت روحانی ومعنوی پذیرفت» (مکارم شیرازی، ۱۳۸۸: ۶۱۳)
دانلود پایان نامه
نگارنده بر این عقیده است که : در آیه فوق به کرامات خدا، تکامل معنوی، روحانی و اخلاقی حضرت مریم (ص) به بهترین وجه اشاره شده است. از آن‌جا که فرشتگان الهی عهده دار تربیت وی بودند خودشان هم از طرف پروردگار برایش خوراک و خوردنی می‌آوردند، و همه این الطاف و کرامات از جانب پروردگار به حضرت مریم عطا می‌شد زیرا مریم کوشیده بود که پروردگار، او را بپذیرد وخداوند هم بر اساس حکمت و شایستگی مریم به او ارزاق بی شمار از نوعی میوه‌های بهشتی عطا کرده بود که به فرمان خدا در غیر فصل آن آماده می‌شد، همگی حکایت از کرامات الهی در حق مریم بوده است.
« و هُزِّی إلَیکَ بِجِذعِ النَخلَهِ تُسَاقِط عَلیکَ رُطَباً جَنِیاً، و تنه درخت خرما را به طرف خود بگیر و بتکان؛ بر تو خرمای تازه می‌ریزد» (قرآن کریم، ترجمه الهی قمشه ای، المریم/۲۵)
طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل آیه آورده است که :
« اگر تکان دادن را به ساقه درخت و خرما ریختن را به نخله نسبت داده خالی از اشعار به این نکته نیست که نخله خشک بوده و در همان ساعت سبز شده و برگ و بار آورده و کلمه رطب به معنای خرمای پخته و رسیده است، چون قبل از رسیدنش آن را «بسر» می‌گویند و کلمه «جنی» به معنای «مَجنی» یعنی چیده شده است» (طباطبایی، ۱۳۸۷: ۵۶)
هجویری با اشاره به مقام عرفانی مریم و سخن گفتن فرشتگان با وی و همچنین کرامات خدا نسبت به وی به این آیه استناد کرده است.
از آن جا که خرما غذایی مطلوب بود خداوند از آن به حضرت مریم تناول کرد، پروردگار فرشته ای را مأمور کرد تا شاخه درخت خرما را بتکاند، و بدین وسیله رزق و روزی حضرت مریم را به او عطا کند. نکته دیگر اینکه خداوند بر اساس حکمت، و کرامات خود، وشایستگی افراد به برخی از آن‌ها رزق بی شمار می‌بخشد.
« و تَحسَبُهُم أیقاظاً وَ هُم رَقُودٌ و نُقَلِبُهُم ذاتَ الیمینِ و ذاتَ الشِّمال و کَلبَهم باسِطٌ…، می‌پنداری که ایشان بیدارند در حالی که خفته اند و آن‌ها را به پهلوی راست و چپ می‌گردانیم و سگشان بر آستانه غار دو دست خود را دراز کرده بود اگر بر حال آن‌ها اطلاع می‌یافتی گریزان روی از آنان بر می‌تافتی و از مشاهده آن‌ها آکنده از بیم می‌شدی» (قرآن کریم، ترجمه الهی قمشه ای، الکهف/ ۱۸)
هجویری با اشاره به کرامات خدا و سخن گفتن سگ اصحاب کهف با اهل غار به این آیه استناد کرده است.
مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیه آورده است که :
« در این آیه قران به ریزه کاریهای مربوط به زندگی عجیب اصحاب کهف در آن غار پرداخته و آنچنان دقیق و ظریف، جزئیات ان را فاش می‌کند که گویی انسان در برابر غار نشسته و خفتگان غار را با چشم خود تماشا می‌کند و برای اینکه به اثر سرگذشت سالیان دراز از این خواب طولانی، اندام آن‌ها نپوسد ما آن‌ها را به سمت راست و چپ می‌گردانیم، تا خون بدنشان در یک جا متمرکز نشود، و فشار و سنگینی در یک زمان طولانی روی عضلاتی که بر زمین قرار داشتند اثر زیان بار نگذارد در این میان سگی که همراه آن‌ها بود بر دهانه غار دست‌هارا گشوده و به حالت نگهبانی خوابیده بود» (مکارم شیرازی، ۱۳۸۸: ۴۰۶-۴۰۵)
نکته قابل فهم از آیه فوق این است که : درهای رحمت پروردگار بر روی بندگان خاص خدا باز بوده، و انسان‌ها از هر صنف و گروهی می‌توانند در راه رسیدن به حضرت حق قدم بردارند، مانند سگ چوپانی که همراه اصحاب کهف، جلوی در غار خوابیده بود. نکته دیگر اینکه خداوند انسان های مؤمنی همچون اصحاب کهف را مورد عنایت خود قرار می‌دهد، و راهنمایی و گمراهی انسان‌ها هم به دست او صورت می‌گیرد زیرا کرامات الهی شامل حال کسانی می‌شود که در مسیر الی الله، حقیقت، وطلب یار قدم گذاشته باشند.
۳-۱۶- تفضیل انبیاء بر اولیاء :
سپس یک نفس انبیاء فاضل تر از همه روزگار اولیاء؛ از آن‌چه چون اولیاء به نهایت رسند از مشاهدات خبر دهند و از حجاب بشریت خلاص یابند؛ هرچند عین بشر باشند و باز رسول را اول قدم اندر مشاهدت باشد، چون بدایت این، نهایت وی بود، این را با آن قیاس نتوان کرد نبینی که همه طالبان حق از اولیاء متفقند که مقام جمع از تفاریق کمال ولایت بود و این معانی مر انبیاء را بدایت حال باشد؛ که اندر روزگار ایشان تفرقه صورت نگیرد»(هجویری، ۱۳۸۷: ۳۵۴-۳۵۳)
مقام و مرتبه انبیاء بر اولیاء برتر می‌باشد به دلیل اینکه انبیاء دو وظیفه داشتند: برخی از آن‌ها از سوی خداوند برای بشر قانون و دستورالعمل می‌آوردند و برخی دیگر برای پاسداری و نگهبانی آن قوانین، و تبلیغ و ترویج آن‌ها برا نگیخته می‌شدند و غالب رسالت آن‌ها تبلیغ، تعلیم و ارشاد مردم به آموزه های پیامبران تشریعی بود و هر کدام از پیامبران حد و مقام والایی دارد و معارف الهی را متناسب با درجه سیر و سلوک خود بیان می‌کنند، به دلیل اینکه از جانب خداوند بر انبیاء وحی می‌شد از این رو بر اولیاء برتری بیشتری داشتند.
آیات مورد استناد هجویری به شرح زیر بیان شده است.
«فَلَّمَّا جَنَّ عَلَیهِ اَللَّیلُ رَأَی کَوکَباً قال هذا رَبِّی فَلَّما أَفَلَ قَال لا اُحِبُ الآفِلینَ، چون شب بر او پرده افکند، ستاره ای دید گفت این پروردگار من است و آنگاه چون غروب کرد گفت، غروب کنندگان را دوست ندارم» (قرآن کریم، ترجمه بحرانی، الانعام/۷۶)
رضایی اصفهانی در تفسیر قران مهر ذیل آیه آورده است که :
« آموزها وپیام های آیه فوق این است که : موجودات ناپایدار را به عنوان معبود و محبوب خود انتخاب نکنید۲- با مطالعات کیهان شناسی، خداشناسی شوید ۳- برای شناخت معبود، مشاهده و تفکر و استدلال کنید.(رضایی اصفهانی، ۱۳۸۹: ۱۰۷)
هجویری با اشاره به این که وقتی بندگان خاص خدا به درجه ای می‌رسند، که از غلبه دوستی با او و شوق فاعل کل عالم را از او می‌دانند همگی ناشی از لطف الهی در حق آن‌ها بوده است.
استدلال حضرت ابراهیم در آیه فوق به چند صورت ترسیم شده :
« الف: پروردگار و مربی موجودات باید همیشه در ارتباط نزدیک با آنان باشد، بنابراین موجودی که غروب و طلوع است خود اسیر قوانین طبیعت است؛ پس این سیاره چگونه می‌تواند حاکم و مالک و رب آن‌ها باشد»(همان، ۱۳۸۹: ۱۰۶)
حضرت ابراهیم برای اینکه بتواند نظر بت پرستان نسبت به اسلام و معارف بلند آن را جلب کند گفت: «هذا ربی» نکته دیگر اینکه حضرت ابراهیم، به رازهای ملکوت عالم و اهل یقین اطمینان داشت و در عمق فطرت خویش به خدا ایمان آورده بود، و با منطق توحید به مبارزه با بت پرستی برخاسته و با سخنان بیدادگرش غافلان را متوجه خطاهایشان می‌کرد همگی حاکی از این بوده که نهایت ولایت، بدایت نبوت بوده و همه انبیاء ولی می‌باشند لذا از انبیاء صفات بشری را نفی کرده است.
« فَلَمَّا رَأَی الشَمسَ بازغَهً قَالَ هَذا رَبَی هذا اکبَرُ فلمَّا أفَلت قالَ یاقومِ إِنِّی بَریء ممِّا تشرکون، پس چون خورشید را برامده دید گفت این پروردگار من است این بزرگتر است و هنگامی که افول کرد گفت ای قوم من، من از آن‌چه برای خدا شریک می‌سازید بیزام. (قرآن کریم، ترجمه الهی قمشه ای، الانعام/۷۸)
هجویری با اشاره به این که یک نفس انبیاء فاضل تر از همه روزگار اولیاست و در روزگار آن‌ها تفرقه صورت نمی‌گیرد و ابراهیم(ع) به غیر از غلبه و اجتماع حق بر دلش، غیر از آن را مشاهده نکرد به این آیه و آیه بعد استناد کرده است.
رضایی اصفهانی در تفسیر قران مهر ذیل آیه آورده است که :
« آموزه‌هاو پیام های آیه : ۱- برائت از شرک فریاد ابراهیمی است ۲- اول استدلال کنید و اگر مؤثر نشد، برائت و بیزاری بجویید ۳- در استدلال گام به گام و از کوچک به بزرگ پیش بروید) (رضایی اصفهانی، ۱۳۸۹: ۱۰۸)
بت پرستان سنت زشت خود را متابعت از پدرانشان می‌دانستند و اذعان می‌داشتند، که بت پرستی را از پدرانشان به ارث برده اند غافل از اینکه با این عمل به خود ستم می‌کردند، و در برابر نعمتهای خدا به کفران آن‌ها می‌پرداختند، و عبرتی است برای انسان‌ها تا بدانند رهبران دینی از تهدیدهای دشمنان نمی‌ترسند، بلکه با تمام قدرت توطئه های دشمنان را خنثی می‌سازند.
« بزرگی و کوچکی اجسام در عبودیت تأثیری ندارد، مهم آن است که این اجسام مادی ناپایدار و زوال پذیرند، پس نمی‌توانند خدا باشند ولی ابراهیم راه توحید را گام به گام پیمود اول عبادت سیاره، و بعد ماه و بعد خورشید را بررسی و نقد کرد« (همان، ۱۰۸)
«فَلَّما رأی القَمَرَ بازغاً قالَ هَذا رَبِّی فَلَمَّا أفَلَ قال لَئِن لَم یهدِنی رَبِّی لاکُونَنَّ مِنَّ القَوم الظَّالِّینَ، چون ماه را در حال طلوع دید گفت این پروردگار من است، آنگاه چون ناپدید شد گفت اگر پروردگارم مرا هدایت نکرده بود، قطعاً از گروه گمراهان بودم» (قران کریم، ترجمه الهی قمشه ای، الانعام/۷۷ )
رضایی اصفهانی در تفسیر قرآن مهر ذیل آیه آورده است که :
« ابراهیم با مشاهده طلوع ماه تابان،آن را خدای خویش خواند، ولی هنگام غروب ماه، ماه پرستی را نفی کرد این همان شیوه ای است که در مورد سیاره ای زهره یا مشتری به کار برد، تا شاید عقل و فطرت ستاره پرستان بیدار شود و هدایت گردند ۲- ابراهیم در استدلال خویش برای نفی شرک و اثبات توحید از روش گام به گام استفاده کرد۳- در راه شناخت لازم است به فیض و هدایت الهی تکیه کنیم که بدون آن نمی‌توانیم به سرچشمه زلال معارف برسیم وگمراه می‌شویم» (رضایی اصفهانی، ۱۳۸۹: ۱۰۷)
نگارنده بر این عقیده است، نکته قابل فهم از آیه فوق این است : نشان دادن راه و هدف به انسان‌ها، (هدایت) و گمراهی و بیراهه رفتن همگی سنت پروردگار بوده که بر بشر جاری است و ابراهیم پیامبر خدا بود و سرانجام نیکی داشت و می‌دانست که معبودان بی جان شایسته پرستش نیستند.
از فرجام نیک ابراهیم عبرت بگیرید و بدانید که شرک و بت پرستی ظلم است و معبودان بی جان شایسته پرستش نیستند.
هجویری آن‌جا که در تفضیل انبیاء و اولیاء بر ملائکه و مؤمنین سخن گفته به آیات قرآنی زیر استناد جسته است که به شرح زیر می‌باشد.
« یا اَیهَا الَّذینَ ارکَعّوا اَسجُدو وَاعبُدُوارَبَّکُم و افعَلُوا الخَیرَ لَعَلَکُم تُفلِحُونَ، ای کسانی که ایمان آورده اید، رکوع و سجود کنید و پرودگارتان را بپرستید و کار خوب انجام دهید باشد که رستگار شوید»(قرآن کریم، ترجمه الهی قمشه ای، الحج/۷۷)
هجویری با اشاره به این که انبیاء و اولیاء بر فرشتگان فاضل ترند و برخلاف نظر معتزله که آن‌ها ملائکه را برتر از انبیاء می‌دانند به این آیه استناد کرده است.
طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل آیه آورده است که :
« امر به رکوع و سجود در این آیه امر به نماز است و مقتضای اینکه رکوع و سجود را در مقابل عبادت قرار داده این است که مراد از جمله «اعبُدُواربَکُم» امر به سایر عبادات تشریع شده در دین به غیر نماز باشد مانند حج و روزه و مراد از جمله «وَاَفعَلوُالخَیر» که مراد از آن سایر احکام و قوانین تشریع شده در دین خواهد بود؛ چون در عمل کردن به آن قوانین خیر جامعه و سعادت افراد و حیات ایشان است.(طباطبایی، ۱۳۸۷: ۵۸۱)
در این آیه مؤمنان را به اطاعت از خالق خویش دعوت کرده و «اَعبُدوا» شامل همه نوع عبادت و بندگی در راه خدا شده، و «اَفعَلوا اَلخَیر» آن است که مسلمانان بر اساس ظرفیت خود نسبت به اعمال نیک اقدام کنند، همچنین اشاره به رکوع، و سجده که عمل به آن موجب فلاح انسان می‌شود و مهم تر از همه به سجدۀ فرشتگان در مقابل حضرت آدم با توجه به این که پیامبر خدا بود و نسبت به فرشتگان از برتری بیشتری برخوردار بود اشاره شده است.
۳-۱۷- فنا و بقا :
«پس علم فنا آن بود که بدانی دنیا فانی است و علم بقا آن که بدانی عقبی باقی است، اما بقای حال و فنای آن، آن بود که چون جهل فانی شود، لامحاله علم باقی ماند، و معصیت فانی شود و طاعت باقی ماند، چون بنده علم وطاعت خود را حاصل گردانید و نیز غفلت فانی شود به بقای ذکر، یعنی بنده چون به حق عالم گردد و به علم و ی باقی شود از جهل بدو فانی شود و چون از غفلت فانی شود به ذکر وی باقی شود و این اسقاط اوصاف مذموم باشد به قیام اوصاف محمود» (هجویری، ۱۳۸۷: ۳۶۱)
رحیمیان در مبانی عرفان نظری آورده است که :
« در مرحله فنا انسان مشاهده می‌کند که چگونه اشیاء این جهان صلابت ظاهری خود را از دست می‌دهند و سرانجام در آن بی نهایت هستی و احد و مطلق محو می‌گردند و در مرحله بقا همان اشیاء از همان واقعیت مطلق نامتمایز، به نحو تفصیلی، این بار به عنوان مظاهر و تعینات مطلق پدیدار می‌شوند»(رحیمیان، ۱۳۸۸: ۵۵)

 

هرچه جز او هست بقابیش نیست   اوست مقدس که فنا بیش نیست
(نظامی،۱۳۸۳: ۴)

هر چیزی جز ذات پاک و مقدس پروردگار فانی، و نیست می‌شود و خداوند پاک و مقدس است و وجود او از فانی شدن مبراست.
نگارنده بر این عقیده است که: فنا در واقع این است انسان، هستی خود را در سیر الی الله فانی کند، از خود رها شود و دنیای مادی را زیر پا گذارد، و در مراتب کمال انسانی به پویه اندازد. زمانی انسان از تعلقات خودی رها شده، و به بقای حق نزدیک

منابع تحقیقاتی برای نگارش پایان نامه تحولات حقوق متهم در مرحله کشف جرم و تحقیقات مقدماتی ...

قانونگذار از آن حمایت می کند .»[۴]
حق در اصطلاح فقهی در معنای سلطنت به کار رفته است . این معنی از آیه شریفه « و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا »[۵] نیز استفاده می شود . زیرا مراد از سلطنت در این آیه شریفه سلطنت و حقی است که ولی دم در قصاص از قاتل و یا اخذ دیه از او می تواند اعمال کند و حق در حقوق مدنی نیز به همین معنی است . مثلا وقتی گفته می شود حق خیار، مقصود از آن سلطنتی است که صاحب حق بر فسخ معامله پیدا می کند . در حقوق نوین اروپایی کلمه حق چنانچه در بعضی نوشته های آنان آمده است، نیز در معنای سلطنت و حکومت به کار رفته است و آن را مترادف با کلمه حکومت کردن گرفته اند . در کتب اسلامی در تعریف حق گفته اند؛ حق عبارتست از قدرت یک فرد انسان، مطابق قانون بر انسان دیگر یا بر یک مال و یا بر هر دو .[۶]
طرفداران حقوق طبیعی می گویند برخی از حقوق نیازی به اعطای دولت ندارند . این حقوق جزء لاینفک ذات و خمیرمایه شخصیت انسانی است . حق حیات و به تبع آن حق دفاع از ارزش های آن در برابر تجاوز که از جمله حقوق یا آزادی های مدنی محسوب می شود از این قبیل هستند . با این حال دولت باید از طریق نظام حقوقی خود حقوق مزبور را به رسمیت شناخته و مورد حمایت قرار دهد . در غیر این صورت مانند یک توجیه اخلاقی فاقد ضمانت اجرایی کافی باقی می ماند . از نظر دکتر موذن زادگان در یک تعریف جامع از اصطلاح حق می توان گفت :« حق سلطه یا توانایی خاصی است که قانونگذار در هر کشور در یک نظام حقوقی به فرد داده یا از آن حمایت می کند ، تا بدین طریق دارنده حق بتواند در شیء یا شخص معین تصرف نموده با بهره ای بگیرد ». [۷]
از تمام این تعاریف میتوان چنین نتیجه گیری کرد که برای حق رکن سلطنت و اقتدار دارنده ی آن و همچنین شناسایی توسط شارع یا قانون از درجه ی اهمیت بالا برخوردار است همچنین باید گفت وقتی که چنین سلطه و اقتداری ایجاد میشود و از آن حمایت می شود در مقابل آن برای مخاطبان آن حق این تکلیف ایجاد میشود که به آن احترام بگذارند و از آن تخلف نکنند و الا با ضمانت اجرا روبرو خواهد شد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
و در تعریف حقوق می توان گفت که :« مجموعه ای از قواعد الزام آور و کلی است که به منظور ایجاد نظم و استقرار عدالت بر زندگی اجتماعی انسان حکومت می کند و اجرای آن از طرف دولت تضمین می شود .» [۸]
ب: متهم : این کلمه در لغت از ریشه وهم به معنی گمان و خیال آمده و جمع آن اوهام است .[۹] دکتر لنگرودی در معنای متهم می نویسد :« کسی که تهمت متوجه اوست و هنوز رسیدگی به جرم مورد تهمت شروع نشده و اگر هم شروع شده باشد با رای لازم الاجرا پایان نیافته است .»
قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری از متهم تعریفی بدست نداده است لذا برای تعریف آن باید به منابع دیگررجوع کنیم . در نظام دادرسی اسلامی کلمه متهم مترادف با مدعی علیه ذکر شده است . آن گاه ضمن تعریف مدعی، مدعی علیه در مقابل آن قرار داده شده است . مدعی کسی است که قول او خلاف اصل است و یااگر دعوی را تعقیب نکند، مخاصمه خاتمه می یابد و مدعی علیه دربرابر این مفاهیم است . [۱۰]
ماده ۱ قانون اصول محاکمات کشور سوریه در تعریف متهم اشاره می دارد : هر شخصی که دعوای عمومی علیه او جریان یابد مدعی علیه نامیده می شود . در دادگاه های کیفری بین المللی نیز لحظه آغاز دوره اتهام هنگامی است که یک کیفرخواست معتبر علیه شخص صادر می گردد و سبب تبدیل وضعیت شخص از مظنون به متهم می شود . در مورد پایان دوره اتهام از مقررات دادگاه های کیفری بین المللی موجود می توان استفاده کرد که پس از صدور حکم در شعبه بدوی چه دایر بر برائت و چه محکومیت متهم، شخص همچنان بر این وصف باقی است تا آنکه یا مهلت تجدید نظرخواهی منقضی شود یا در صورتی که تجدید نظر خواسته شده است، دادرسی در این مرحله نیز به پایان برسد .[۱۱]
با عنایت به مفاهیم یاد شده ازواژه متهم ، برای تعریف کامل ازمتهم ،باید به این موارد توجه داشت :
وجود قرائن و ادله در ایجاد اتهام یا عدم ان بسیار مهم است . مؤید این مطلب ماده ۱۲۴ آ.د.ک می باشد .
باید به مفهوم جرم و شرایط اثبات آن توجه کنیم . برای اثبات یک جرم باید عناصر سه گانه مادی ، معنوی و قانونی موجود باشد و این شرایط در دادگاه به اثبات برسد . به این نتیجه می رسیم که برای درک مفهوم متهم باید مرحله قبل از اثبات در دادگاه را مد نظر قرارداد .
در این میان می توان به واژه مظنون نیز نظر داشت ، مفهومی که در قانون آئین دادرسی کیفری تنها در دو ماده به کار رفته است . بند ج ماده ۵۱ همین قانون اظهار می دارد :« جرم در حوزه دادگاه دیگری واقع ولی متهم یا مظنون به ارتکاب جرم در حوزه آن دادگاه مقیم باشند » که در مقام بیان مواردی است که در آنها امکان شروع به تحقیقات وجود دارد . ماده ۶۹ در بند د اظهار داشته است « مشخصات و نشانی مشتکی عنه یا مظنون در صورت امکان » که در مقام بیان قیودی است که در شکوائیه باید بیاید.
آن چه می توان گفت این است که برای اینکه فردی را متهم بدانیم لازم است دلایل قوی تری علیه او ابراز شود یا یک اقناع وجدانی برای دادگاه ایجاد شود و بعد از آن است که قانون اجازه احضار یا جلب فرد را به عنوان متهم و نه مظنون به او می دهد .
در تعریفی کامل از متهم می توان گفت « شخصی است که علیه او ادعایی مطرح شده است اما دلایلی که علیه او وجود دارد برای اثبات جرم کفایت نمی کند اما با آن دلایل می توان وی را احضار یا جلب کرد .»
در قانون آیین دادرسی کیفری، واژه مظنون فقط در دو ماده به کار رفته است؛ یک بار در ماده ۵١ در بحث صلاحیت و یکبار هم در ماده ۶۹ در بحث شروع به تحقیقات می توان آن را یافت.
یک: ماده ۵١ در مقام بیان مواردی است که در آنها امکان شروع به تحقیقات وجود دارد. در بند( ج) بیان می‌شود که «جرم در حوزه دادگاه دیگری واقع ولی متهم یا مظنون به ارتکاب جرم در حوزه آن دادگاه مقیم باشند»
دو: در ماده ۶۹ که در مقام بیان قیودی است که در شکواییه باید بیاید، در بند «د» بیان شده: «مشخصات و نشانی مشتکی عنه یا مظنون در صورت امکان».
با توجه به این دو ماده و اینکه در سایر مواد قانون فوق واژه متهم استفاده شده و همچنین توجه به محل قرار گرفتن این دو ماده می‌توان گفت، قانونگذار نیز به این نکته توجه داشته که در ابتدای تحقیق و با گزارش ضابط یا شکایت توسط شاکی نمی‌توان فرد را متهم دانست و لازم است دلایل قوی‌تری علیه او ابراز شود یا یک اقناع وجدان برای دادرسی ایجاد شود و بعد از آن است که قانون اجازه احضار یا جلب فرد را به عنوان «متهم» و نه مظنون به او می‌دهد. به عبارتی با شکایت یا اعلام جرم امکان تحقیق و بررسی صحت و سقم موضوع وجود دارد، اما تا بدست آمدن دلایل علیه فرد امکان تعقیب او نیست. در جرائم شهود ونیز در موارد اقرار متهم همین علت یعنی وجود امارات -که ظن ارتکاب جرم توسط فرد را ایجاد می‌کنند -باعث شده که قانونگذار در بند «د» از ماده ۶۵ عنوان متهم را به کار ببرد و یا اینکه در تمام مواردی که از جرم مشهود صحبت شده از این لفظ استفاده کند و برعکس بند «د» از ماده ۶۹ از بکار بردن این واژه خودداری نماید.
گفتار دوم:حقوق متهم
با ایراد اتهام به شخص متهم ، وی وارد فرایندی از دادرسی کیفری می شود که یک طرف آن حکومت با تمام اختیارات و امکانات قرار دارد تا در برابر متهم بایستد و در طرف دیگر متهمی قرار دارد که در برابر قوای حکومتی ناتوان است در نتیجه باید به این متهم این امکان داده شود تا بدینوسیله از خود دفاع کند . اگر هیچ تمهیدی اندیشیده نشود در واقع نظام حکومتی به او ستم کرده است .برای جلوگیری از این لازم است، متهم از حقوقی برخوردار باشد که از خود دفاع کند.
با توجه به اهمیتی که این حقوق دارند در قوانین اساسی بسیاری از کشورها به این حقوق اشاره شده است . معمولا مقررات مربوط به حقوق متهم در قانون آئین دادرسی کیفری آورده می شود و در همه رسیدگی های کیفری لازم الرعایه می باشد . در این میان برخی از این قواعد به طور ویژه به حقوق دفاعی متهم اختصاص دارد تا متهم دست کم بتواند از امکانات کافی ( نه مساوی ) در برابر دادستان برخوردار باشد . بدین ترتیب حقوق متهم را می توان مجموعه ای از قواعد دانست که قانونگذار در جهت حمایت از متهم در برابر تعرضات قوای حکومتی، دفاع هرچه بهتر وی در برابر اتهام انتسابی و ایجاد شرایطی در جهت حفظ کرامت انسانی وی وضع نموده است که عدم رعایت آن دارای ضمانت اجرا می باشد .
مبحث دوم : سیر تحول حقوق متهم
اگرچه امروزه دیده می‌شود که در اکثر کشورها اصول و قواعدی تحت حاکمیت اصل برائت یا اصول مشابه برای حفظ حقوق مردم در فرایند دادرسی در قوانین مختلف پیش‌بینی شده است، اما هر یک از این اصول خود سرآغاز و فراز و نشیب‌هایی در طول تاریخ داشته تا به این شکل مدون در حال حاضر به دست ما رسیده است و مسلماً از این به بعد نیز سیر تکامل خود را پیش خواهد گرفت .
این حقوق در تمام نظام‌های حقوقی با تلاش اندیشمندان و حقوقدانان، بتدریج و با تمام محدودیت‌های اعمال شده، جای خود را در کنار ظلم و ستم پادشاهان و زمامداران در کتب قانون باز نموده است.
هرچند که در موارد بسیار زیادی می‌توان در اجرای آن قواعد در زمان خود به دلیل اعمال قدرت مطلق و بدون نظارت حکام که جای هیچگونه چون و چرا باقی نمی‌گذاشته است، تردید کرد ،اما همین تلاش‌ها نیز در جای خود ستودنی است.
در این مبحث هدف این است که هرچند کوتاه سیر این تحولات مورد بررسی قرار گیرد. پس از یک سو سعی می‌شود تا با توجه به پیوند عمیق حقوق ایران با فقه اسلامی نگاهی به اعمال این حقوق در صدر اسلام همراه با مقایسه‌ای با دوران قبل خود صورت ‌گیرد که در این میان توجه به دیدگاه سایر ادیان نیز خالی از فایده نخواهد بود. از سوی دیگر تحولات حقوق متهم در ایران و سایر کشور ها لحاظ شود .
پس لازم است این مبحث به دو گفتار تقسیم شود؛ گفتار اول با عنوان « پیشینه حقوق متهم در حقوق موضوعه و آموزه های دینی » به تشریح این موضوع می پردازدو در نهایت گفتار دوم با عنوان « پیشینه حقوق شهروندی در حقوق موضوعه و آموزه های دینی »مورد بررسی قرار می گیرد.
گفتار اول:پیشینه حقوق متهم درآموزه های دینی
بدیهی است که نمی توان نقش تعالیم دینی و اخلاقی را در رشد و توسعه ی حقوق متهم در یک فرایند دادرسی نادیده گرفت .در ادیان قبل از اسلام بسیاری از قواعد مربوط به نحوه دادرسی را می توان از لابه لای دستورات و تعالیم کلی استخراج نمود .به علاوه در حقوق اسلام با توجه به اینکه در یک برهه زمانی دادرسی میان مردم توسط خود ائمه جریان داشته است می توان آداب و اصول دادرسی و نحوه برخورد با متهمین را از میان روایت های نقل شده از ایشان تشریح و دسته بندی نمود.در این قسمت ابتدا در خصوص تعالیم دینی در آیین یهود و مسیحیت بر اساس کتاب انجیل و تورات و سپس حقوق متهم با توجه به منابع حقوق اسلام مورد بررسی قرار می گیرد.
الف)حقوق متهم در آیین یهود و مسیحیت
آموزه های عهد عتیق حاوی فرامینی است که نشان دهنده اهمیت داوری و قضاوت منصفانه در تعالیم دین یهود است .به علاوه می توان تاکید این تعالیم بر رعایت برخی اصول در جهت حفظ حقوق متهم را ملاحظه نمود که به عنوان نمونه به تعدادی از آنها اشاره می شود :
۱-برابری میان طرفین در دعوا؛این حکم را که «در باره همسایه ات به انصاف داوری کن » چنین تفسیر شده که باید با همه در دادگاه یکسان برخورد شود؛[۱۲]
۲-استماع دفاعیات متهم و بازجویی از شهود،[۱۳]
۳-ممنوعیت رسیدگی کیفری در غیاب متهم،
۴- ضرورت وجود دلیل برای حکم (وجود حد اقل دو شاهد)[۱۴]،
۵- تجدید نظر در حکم در صورت اقامه دلیل جدید،
۶-پرهیز از جانب داری و القای دلیل و استدلال به نفع یکی از طرفین دعوا [۱۵].
باید گفت که تعالیم عیسی مکمل شریعت موسی است و به همین دلیل این بخشهای مهمی از عهد عتیق در عهد جدید مورد تاکید قرار گرفته است .«مسیح آمد تا کرامت و حقوق انسانهای مظلوم را باز گرداند ، به انصاف و عدالت برای مساکین و … حکم کند و …..به عهد جدید ، حق و عدل ،وارد کند که عهدی ابدی است.»[۱۶] بنابراین حقوق تصریح شده در بالا در آیین مسیحت نیز مورد تاکید قرار گرفته است .
علیرغم این توجه ملاحظه می گردد در قرون وسطی اهمیت این حقوق فراموش شده و به جای آن نظام تفتیش عقاید با تمام خصوصیات خودبر یک دادرسی کیفری حکومت می نمود.
ب)پیشینه حقوق متهم در اسلام
نظام اسلام به لحاظ کمال و الهی بودن خود در بردارنده تمام نیازهای بشری از بدو تاختم می‌باشد. پس از نزول قرآن مفسرین واقعی و اصلی آن یعنی پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) در جهت تبیین مفاهیم ناب و الهی قرآن از هیچ تلاشی فروگذار نکرده‌اند. در دوران پیامبر (ص) و حضرت علی(ع) به علت اینکه امکان عهده داشتن حکومت همراه با سایر مسائل از جمله قضاوتهای رسمی میان مردم برای این دو بزرگوار فراهم بوده است باعث شده تا راهکارها و اصولی را در عمل آموزش دهد. لذا برای بررسی اصول اسلامی در رعایت حقوق متهم به سخنان ایشان استناد بیشتری خواهد شد. اما قبل از ورود به بحث در این مورد لازم است شرایط دادرسی در دوران جاهلیت بیان شود. این امر نه در مقام مقایسه دو وضعیت با هم می‌باشد که این مقایسه قطعاً یک مقایسه بی‌معنا و غیر لازم خواهد بود بلکه بیان وضعیت و شرایط آن زمان در جهت به نمایش گذاشتن تحولی است که اسلام با آمدن خود در آن جامعه ایجاد کرد. لذا این بند در دو قسمت یعنی دادرسی و حقوق متهم در دوران جاهلیت و حقوق متهم در نظام دادرسی اسلامی بررسی می‌شود.
۱- دادرسی و حقوق متهم در دوران جاهلیت
بافت قضایی هر جامعه یا کشور تابعی از ساختار و سازمان اجتماعی ـ سیاسی آن جامعه می باشد. در جوامع ساده و چادرنشین و بیابانگرد، نشانی از قدرت مرکزی نیست. به همین دلیل در عربستان پیش از اسلام خاندان و قبیله کانون بنیادی و شناخته شده بوده است. دادرسی در این مرحله نیز شخصی و خصوصی بوده است. [۱۷] در میان عرب پیگرد و انتقام به دو صورت شخصی و بدنی یا ارثی و قبیلگی انجام می‌گرفت. در قتل عمد و ضرب و جرح فقط مجنی علیه و یا ولی دم و وراث مقتول بودند که به انتقام می‌پرداختند و کیفر قاتل را خواستار می‌شدند؛ اما هر جا پای اعتبار و آبروی قبیله در میان می آمد، دیگر فرد نبود که به انتقام برمی‌خیزد ،بلکه بستگان و کسان او به جانشینی یک نظام حقوقی به کینه‌توزی دست می‌زدند. مثل جایی که به قبیله اهانت شده باشد. در این شرایط انتقام شکل همگانی به خود می‌گرفت و قبیله مثل یک نظام هماهنگ و قدرت مرکزی و دستگاه قضایی به پشتیبانی از فرد می‌پرداخت تا فرد مورد نظر از قبیله دیگر را مجازات کند. واضح است که شخصی که به قبیله‌ای خاص بستگی نداشت، از قلمرو این پشتیبانی بیرون بود و در مجموع امنیت قضایی نداشت. [۱۸] در این حالت امکان بکارگیری اصل برائت وجود نداشتد حتی می‌توان گفت استفاده از اصل مجرمیت یک قاعده بسیار قوی در تقابل اصل فوق خودنمایی می‌کرد.
در خونخواهی انگیزه قتل مهم نبوده است، مهم فرونشاندن حس انتقام و خونخواهی بود و در هرحال در این خونخواهی زیاد‌ه‌روی می‌شد.[۱۹] بدیهی است انتظار رعایت اصل شخصی کردن مجازات‌ها در این بهره یک انتظار بیهوده بود.
با وجود این در مسائل کیفری برای کشف جرم و تعیین بزهکار، تحقیقات مقدماتی نیز انجام می‌گرفت؛ برای نمونه هرجا جنازه مقتول یافت می‌شد، پرسشهایی به صورت پنهان یا آشکار آغاز می‌شد (تحقیقات سری یا علنی) [۲۰]. این موارد شکل ابتدایی از تحقیقات پلیسی و استفاده از روش های کشف جرم و تشخیص هویت محسوب می‌شد که امروزه یک ابزار مهم در جهت شناسایی افراد بیگناه و جلوگیری از متهم نمودن افراد بیگناه نقش شایسته‌ای را در نظام عدالت کیفری ایفا می‌کند.
در ارتباط با قانون در دوره جاهلیت، باید گفت که بر اساس قوانین، دستورات کتب آسمانی آن زمان دادرسی نمی‌شد؛ آنها به عرف، آزمونها و دریافت خود در کارها متکی بوده‌اند. دادرسی‌ها بر اساس ذوق و سلیقه بود و هیچگونه پیچیدگی و دشواری نداشت.
علی‌رغم عدم وجود نظام قضایی منسجم، به خاطر ارتباط با یهودیان و مسیحیان و نیز دو تمدن ایران و روم در مجموع می‌توان گفت در موارد نادر سه نوع دادرسی وجود داشته است. تحکیم، احتکام و حلف. در قسمت بالا گفته شد که دادرسی بر مبنای انتقام بود، اما گاهی عرب جاهلی به جای خون به خونبها راضی می‌شد. اگر در تعیین و پرداخت آن در خانواده قاتل و مقتول با هم تراضی نمی‌کردند، ناگزیر کار به داور می‌کشید. برخی دعاوی خاص نیز به صورت مناظره ومحاکمه که البته بیشتر جنبه قبیلگی داشت، به دست این داوران رسیدگی می‌شد. معمولاً داوری یک سمت موروثی بود و پشت به پشت می‌گشت. البته داور نیز می‌بایست ویژگی‌هایی مثل شجاعت، دلاوری، شاعری، شنا کردن و تیراندازی می‌داشت و می‌توانست بنویسد .بسیاری از شرایط لازم در آن دوران برای داوری شرایطی نیست که برای یک فرد قاضی در یک داوری عادلانه لازم باشد و شاید برخی از این شرایط مغایر با شئون یک قاضی باشد. اما با وجود چنین داوری ارجاع امر به وی و نیز اجرای رأی او نیز یک امر توافقی بود. چون هیچ سازمان و قدرت اجرایی نبود تا آن را اجرا کند. به همین دلیل بارها می‌شد که یا اصلاً رأی اجرا نمی‌شد یا برخلاف آن عمل می‌شد.[۲۱]
دومین شیوه احتکام بود. احتکام به معنی داوری نزد کاهنان می باشد. درجه و اعتبار رأی وی بستگی به این داشت که تا چه اندازه می‌توانست از آزمایش بیرون بیاید. آزمایش به این صورت بود که طرفین چیزی را پنهان می‌کردند و کاهن باید می‌گفت که آن شیء‌چیست، به عبارتی کاهن با یاری گرفتن از نیروی اهریمنی و تصور ارتباط با دیو و پری پیشگویی می‌کرد [۲۲]. دیده می‌شود که مشروعیت تحصیل دلیل با استفاده این روشها رنگ می‌بازد و با اعمال آنها قاعدتاً فرض بیگناهی یک متهم به سهولت به فرض مجرمیت تبدیل می‌شود و حق او به راحتی تضییع می‌گردد.
در کنار کاهن از دو ابزار بزه یابی دیگر یعنی «عراف» و «قائف» نیز استفاده می‌شد. عراف فردی بود که از هوش بسیاری برخوردار بود و از زیر و بم سخن و آوا ،رنگ و تغییرات چهره و حرکات آن، و اعضای دیگر متهم تشخیص می‌داد که او مرتکب بزه شده یا خیر. شاید بتوان این شیوه را با روانشناسی قضایی در دو قرن اخیر مقایسه کرد به این شکل که بسیاری از علایم جسمی مثل صدای ضعیف، قیافه بشاش، بی‌احساس و … هر کدام از حالات روانی فرد خبر می‌دهد و بر اساس آن می‌توان به سمت راستگویی و یا دروغ گویی متهم جهت دهی پیدا کرد.[۲۳]
قائف نیز فردی بود که با اندازه‌گیری قالب پای متهم و نشانه‌های آن روی زمین به کشف جرم می‌پرداخت در اختلافات ناشی از نسب یا شک در نژاد یک نوزاد، قضاوت از سوی قیافه به این فرد واگذار می‌شود. [۲۴] این موارد نیز شکل ابتدایی از کشف علمی جرائم می باشد که امروزه به عنوان یک علم در خدمت قضات و دادرسی در تمام نظامهای حقوقی مورد استفاده قرار می‌گیرد. آخرین شیوه دادرسی نیز حلف و جوار بود؛ این روش را مظالم هم می‌گویند. به طور خلاصه در مواردی که دو قبیله با هم پیمان می‌بستند برای انجام هدف مشترک، اگر یکی از همپیمانان مورد تجاوز قرار می‌گرفت، سران پیمان به قضاوت می‌پرداختند و نظر آنها بی‌درنگ اجرا می‌شد. این نوع داوری یک نوع داوری اجباری بود و بسیار اتفاقی و به ندرت اتفاق می‌افتاد. [۲۵] مسلماً این اجبار هم اجبار ناشی از یک دولت نبوده و شدت و ضعف اجرای آن منوط به توافق میان دو قبیله بوده و اجرای عدالت چندان در آن مطرح نبوده است.
هدف از بیان سخنان بالا آشنایی با نظام دادرسی در دوران جاهلیت بود؛ با توجه به شرح فوق می‌توان گفت به علت عدم وجود یک قدرت مرکزی و دستگاه قضایی منسجم امکان برقراری یک دادرسی عادلانه و توأم با رعایت اصول وجود نداشت که از قبل آن بتوان به حقوق متهم نظیر حق داشتن وکیل یا حق دفاع صحبت نمود. همانگونه که بیان شد در این دوران ابتدا به ساکن فرض برائت نقض شده و بدون ارزش تلقی می‌شده و بر اساس این عقیده دیگر توجه به آثار آن بی‌معنی خواهد بود.
۲-حقوق متهم در نظام دادرسی اسلامی

طرح های پژوهشی دانشگاه ها درباره برنامه ریزی استراتژی صادرات در شرکت ایران خودرو با تلفیق دو ...

برنامه عملیاتی
تخصیص منابع(بودجه)
پیاده سازی
بازنگری و ارزیابی (خروجی های استراتژیک)
ممیزی هوشین
بازنگری سالیانه
مدل تلفیقی ارائه شده توسط یانگ و یه
شکل ۱۲-۲
۶-۲ مروری بر مقالات پیشین
در این مرحله مروری بر مقالات مرتبط با مدیریت استراتژیک و کارت امتیازی متوازن و هوشن کانری در سطوح مورد استفاده در شرکتها و سازمانها می کنیم.
۱-” کارت امتیازی متوازن پایدار برای صنعت معدن” که توسط آقای امیر سالار محمدی و همکاران در سال ۱۳۸۹ ارائه گردید. تحقیق فوق از دو گام تشکیل شده است: در گام نخست به جمع آوری شاخصهای معتبر توسعه پایدار در صنعت معدن پرداخته شده، و سپس در گام دوم به ایجاد کارت امتیازی متوازن پایدار و تخصیص هر یک از شاخصها به وجوه این کارت پرداخته شده است. دراین مقاله سعی شده است با توسعه مفهوم توسعه پایدار به کارت امتیازی متوازن و ایجاد تغییراتی در چارچوب کارت امتیازی متوازن، کاربردی جدید از این ابزار با عنوان کارت امتیازی متوازن پایدار ارائه شود. سازمان جهانی چارچوب هایی را مربوط به شاخص های توسعه پایدار در صنعت معدن ارائه داده که حدود ۱۲۰ شاخص در جهت ارزیابی توسعه پایدار در این صنعت معرفی شده است. با توجه به اینکه ارائه همه این شاخصها میسر نبوده، شاخصهایی که جامع تر و بیانگر هدف ما بوده انتخاب گردیده است. شاخصهای توسعه پایدار صنعت معدن در سه بعد اجتماعی، محیط زیست و اقتصادی تعریف شده که نمونه ای از شاخصهای فوق عبارتند از: شاخصهای مربوط به عملکرد کارکنان، استخدام، آموزش، رابطه میان مدیر و کارگر(بعد اجتماعی)، چگونگی تامین مواد اولیه و تاثیرات محیط زیست (بعد محیط زیست)، عملکرد اقتصادی و سهم بازار(بعد اقتصادی) و … در این تحقیق سعی شده که در چارچوب جدید، کارت امتیازی متوازن ابزاری در جهت در نظر گرفتن ابعاد پایداری در تصمیم گیری های کلان سازمان، تدوین و ارزیابی استراتژی های سازمان و زنجیره تامین باشد. به همین دلیل این چارچوب جدید را کارت امتیازی متوازن پایدار نام نهادند. پس از شکل گیری کارت امتیازی متوازن پایدار، به بومی سازی کارت امتیازی برای صنعت معدن با بهره گرفتن از شاخصهای معتبر پایدار اقدام گردید؛ و سعی شد وجوه مختلف کارت امتیازی متوازن پایدار با نیازهای صنعت معدن منطبق باشد و در مرحله نهایی به یکپارچه سازی چارچوب جدید با شاخصهای پایداری در صنعت معدن پرداخته شد و کلیه شاخصهای پایداری در وجوه مختلف کارت امتیازی متوازن پایدار جایگذاری شد. برای جایگزاری این شاخصها از معیارهای روبرو استفاده گردید: ۱- میزان مشهود بودن شاخص در عملکرد سازمان (هر چه این میزان بیشتر باشد، شاخص در وجوه بالاتری جایگذاری میشود)، ۲- میزان کمیت پذیری شاخص (هر چه این میزان بیشتر باشد، شاخص در وجوه بالاتری جایگذاری میشود)، ۳- میزان مستقیم بودن اثر شاخص بر عملکرد شرکت بر وجه پایداری (که هر چه اثر مستقیم تر باشد، شاخص به وجه پایداری نزدیکتر میگردد). تفاوت عمده ای که در چارچوب جدید نسبت به چارجوب قبلی دیده میشود این است که در کارت امتیازی متوازن پایدار، وجه مالی تبدیل به وجه پایداری شده است و هدف نهایی سازمان از ارزش بلند مدت سهامداران به ارزش پایدار ذینفعان آن سازمان انتقال پیدا کرده است . (امیر سالار محمدی ، ۱۳۸۹)
مقاله - پروژه
۲- ” کاربرد روش ارزیابی متوازن در ارزیابی فناوری جهت تجاری سازی” که توسط آقای موسی زمان زاده دربان و خانم سمانه علیپور در مهر ماه ۸۹ ارائه گردیده است. در این مقاله نشان داده شده است که چگونه میتوان از مدل کارت امتیازی متوازن برای ارزیابی انتقال یک فناوری جهت تجاری سازی یک محصول جدید استفاده کرد. در ارزیابی فناوری جهت تجاری سازی، تاکید بیشتر روی ارزش فناوری متمرکز می شود. اما در عمل متوجه میشویم، این ارزیابی، امکان موفقیت فناوری را به درستی ارزیابی نکرده است. برای ارزیابی بهتر امکان پیاده سازی موفق فناوری که قرار است انتقال یابد، باید علاوه بر ارزش اقتصادی فناوری و شرایط لازم برای موفقیت، فاکتورهای دیگری مانند ظرفیت بهینه تجاری سازی موفق کارگاه یا شرایط کافی موفقیت را نیز در نظر گرفت. از این رو، در این مقاله، یک روش جدید مبتنی بر روش ارزیابی متوازن، جهت ارزیابی انتقال فناوری پیشنهاد شد. در این روش انتقال تکنولوژی جدید از ۴ منظر مالی، مشتری، فرایندهای داخلی و یادگیری و رشد مورد ارزیابی قرار گرفت و اهداف تعریف شده درهرمنظر بصورت شاخصهایی قابل سنجش بیان گردید. بدین ترتیب که روش فعلی امکان سنجی پروژه ها شامل ۴ گام : شناسایی، پیش انتخاب (ارزیابی و امکان سنجی مقدماتی)، تجزیه و تحلیل (آنالیز فنی، بازار، مالی)، ارزیابی و انتخاب میباشد. محدودیتهای موجود درتکینیک های امکان سنجی موجود عبارتند از: ۱- توجه کمی به اهداف و استراتژی های بنگاه مورد نظر،۲- توجه کمی به ساختار سازمانی بنگاه مورد نظر. تکنیک جدید امکان سنجی به کمک کارت امتیازی متوازن ارائه گردید.

شکل۱۳-۲- روش جدید برای ارزیابی فناوری با بهره گرفتن از کارت امتیازی متوازن
۳- ” تحلیل روابط علت و معلولی در کارت امتیازی متوازن با نگاشت شناختی فازی” که توسط آقایان یعقوب سلیم پور و محمد حسن ابراهیمی در مهر ماه ۸۹ ارائه گردیده است. یکی از کاستیهای کارت امتیازی متوازن، عدم ارائه مدلی مناسب برای تحلیل روابط علت و معلولی است که این مقاله تلاش دارد تا در خصوص بررسی و تحلیل علمی روابط بین شاخصها در کارت امتیازی متوازن مدل جامعی را معرفی نماید. بدین ترتیب از تکنیک نگاشت فازی استفاده شده و این تکنیک میتواند به نحو موثری در تکمیل و بهبود کارت امتیازی متوازن مفید واقع گردد و به عنوان یک ابزار تحلیلی باعث شفاف شدن روابط بین شاخصهای ارزیابی عملکرد سازمان در کارت امتیازی متوازن شود. این مقاله به دنبال ارائه مدلی مناسب جهت شناسایی و تحلیل روابط بین شاخصها در کارت امتیازی متوازن است. مدل مورد استفاده برای بررسی روابط بین شاخصها ” نگاشت شناختی فازی” است که در نهایت با بکارگیری FCM[51] کیفیت و قابلیت اطمینان تصمیم که یکی از نقش های اصلی مدیران است افزایش می یابد.
۴- “طراحی نظام نوین پیاده سازی استراتژی در در شرکت ایران خودرو (حمیدرضا تقوی نژاد،مریم اذر کردار،نسرین امیر احمدی-۱۳۸۸) ” شرکت ایران خودرو به منظور طراحی نظامی موثر جهت پیاده سازی استراتژیهای خود، دلائل عدم موفقیت شرکت در برقراری ارتباط موثر بین فعالیتهای اجرایی و استراتژیهای تدوین شده و سیر تکامل نظام پیاده سازی در شرکت را مورد تحلیل و بررسی قرار داده و بر مبنای نظام BSC و با توجه به شرایط حاکم بر شرکت نظام جدیدی را بدین منظور در انتهای سال ۸۸ طراحی نموده است. بدین منظور پیاده سازی این نظام، فرایند تغییری تدوین شد و واحدهای شرکت ایران خودرو به دودسته کلی واحدهای عملیاتی و واحدهای پشتبانی تقسیم گردید.نحوه تعامل و ارتباط این دو دسته واحدها با یکدیگر و نیز با مدیریت ارشد در قالب طراحی چندین فرایند تعیین گردید. برنامه زمانبندی برای اجرای نظام نوین جاری سازی استراتژیها در دو سال تنظیم گردیده است.نتایج کسب شده و بهبود های حاصل از این تغییر روش، چشم گیر بوده و همگی پیامد حمایتهای مدیریت ارشد،پشتکار و پافشاری کار گرو های شکل یافته و معاونت استراتژی و برنامه ریزی در پایبندی یه نظام طراحی شده می باشد.
۵- ” تحلیل روابط علت و معلولی در کارت امتیازی متوازن با نگاشت شناختی فازی” که توسط آقایان یعقوب سلیم پور و محمد حسن ابراهیمی در مهر ماه ۸۹ ارائه گردیده است. یکی از کاستیهای کارت امتیازی متوازن، عدم ارائه مدلی مناسب برای تحلیل روابط علت و معلولی است که این مقاله تلاش دارد تا در خصوص بررسی و تحلیل علمی روابط بین شاخصها در کارت امتیازی متوازن مدل جامعی را معرفی نماید. بدین ترتیب از تکنیک نگاشت فازی استفاده شده و این تکنیک میتواند به نحو موثری در تکمیل و بهبود کارت امتیازی متوازن مفید واقع گردد و به عنوان یک ابزار تحلیلی باعث شفاف شدن روابط بین شاخصهای ارزیابی عملکرد سازمان در کارت امتیازی متوازن شود. این مقاله به دنبال ارائه مدلی مناسب جهت شناسایی و تحلیل روابط بین شاخصها در کارت امتیازی متوازن است. مدل مورد استفاده برای بررسی روابط بین شاخصها ” نگاشت شناختی فازی” است که در نهایت با بکارگیری FCM[52] کیفیت و قابلیت اطمینان تصمیم که یکی از نقش های اصلی مدیران است افزایش می یابد.
۶- ” بکار گیری همزمان کارت امتیازی متوازن و EFQM ، دو مدل مکمل در ارزیابی عملکرد ” که توسط آقایان محمدرضا صدوقیان و علی تدین در اسفند ۸۸ ارائه گردیده است. در این مقاله به بررسی مقایسه ای دو مدل کارت امتیازی متوازن و EFQM پرداخته شده. این دو مدل شباهتهایی نظیر هدف مشابه و ایده مشابه دارند و هر دو مدلهای ارزیابی عملکرد هستند و در مورد بهبود عملکرد اقدام میکنند و هر دو مبتنی بر علت و معلول و توانمند سازی هستند. اما تفاوتهایی نیز دارند نظیر: استقلال از محیط در مدل EFQM و وابستگی به آن در مدل کارت امتیازی متوازن، توصیفی بودن مدل EFQM و متمرکز بودن مدل کارت امتیازی متوازن، مدل EFQM نشان دهنده وضعیت جاری است و مدل کارت امتیازی متوازن نمایانگر وضعیت آینده. استفاده از مدل سرآمدی EFQM باعث میشود که شناخت مناسبی از فرایندهای قوی و ضعیف سازمان بدست آید. با انجام ارزیابی میتوان فهمید که چه فرایندهایی نیازمند بهبودند، کدام فرایندها مناسب هستند و یا در مقایسه با سایر سازمانها در چه حوزه هایی متعالی هستند. اما اینکه کدام حوزه ها دارای اولویت استراتژیک هستند یا اقدام در کدام حوزه ها نتایج ارزنده تری دارد، تشخیص داده نمیشود. در اینجاست که می توان از کارت امتیازی متوازن بعنوان ابزاری جهت اولویت بندی اقدامات و تخصیص منابع جهت تمرکز بر حوزه های استراتژیک استفاده کرد. همچنین با بهره گرفتن از مدل سرآمدی میتوان شکاف عملکردی سازمان را بین آنچه امروز هست با آنچه که در۲ تا ۵ سال آینده باید بدست آورد، را پر کرد. در نتیجه با بهره گرفتن از تفاوتهای موجود در دو روش و در صورت پیاده سازی کامل دو مدل درکنار هم در واقع هرکدام از مدلها بعد جدیدی به مدل دیگر اضافه میکند و این منجر به درک بهتر و کاملتر از فرایندهای سازمان و حوزه های استراتژیک آن میشود.
۷- ” مقایسه وضع موجود و وضع مطلوب نظام ارزیابی عملکرد سازمانی با رویکرد کارت امتیازی متوازن در بانک سینا” که توسط خانم عاطفه مرندی در زمستان ۱۳۹۰ صورت پذیرفته است.
در این پژوهش سعی گردیده است تا وضع موجود و مطلوب نظام ارزیابی عملکرد سازمانی در بانک سینا با بهره گرفتن از رویکرد کارت امتیازی متوازن مورد مقایسه قرار گیرد. بدین صورت که سعی شده است که در هر یک از چهار منظر مالی، مشتری، فرایندهای داخلی و رشد و یادگیری شاخصهای مورد نظر بانک استخراج شوند و سپس با مقایسه میزان اهمیت آنها در وضع موجود و وضع مطلوب تصویری از سازمان را در اختیار مدیریت قرار دهیم تا با اتخاذ تدابیر مناسب در راستای ایجاد بهبود و همچنین ایجاد زیر ساختهای مناسب جهت ارتقاء علمکرد سازمان بتواند بانک را در مقایسه با چالش های جهانی سازی و افزایش توان رقابتی در محیط جهانی ایمن سازد. بعد از انجام این پژوهش نتایج حاصله بدین قرار میباشند: بعد مالی در وضعیت موجود خوب و مناسب بوده اما به کیفیت دارایی در وضعیت موجود توجه چندانی نمی شده است که در وضعیت مطلوب دارای بیشترین اهمیت می باشد. در وضع موجود ضعیف ترین رتبه به همسو کردن اهداف فردی کارکنان با اهداف سازمانی اختصاص یافته است. این امر نشان دهنده هم راستا نبودن استراتژی سازمان با اهداف کارکنان است اما در وضع مطلوب بیشترین امتیاز به بکارگیری کارکنان ماهر اختصاص یافته که نشان دهنده اهمیت جذب و بکارگیری افراد تحصیل کرده و دارای تجربه در سازمان میباشد.
۸- ” بررسی و مطالعه برنامه ریزی استراتژیک بر اساس مدل کارت امتیازی متوازن پایدار جدید” که توسط آقای عبدالرضا بیگی نیا و همکاران در سال ۱۳۸۹ ارائه گردید. این مطالعه بر آن است که با بهره گرفتن از کارت امتیازی متوازن پایدار جدید اجرای برنامه ریزی استراتژیک را با بهره گرفتن از شاخصهای مختلف کمی و کیفی و با مولفه های مربوط به مدل کارت امتیازی متوازن پایدار را بررسی کند که قابلیت کاربردی کردن، در جامعه پر رقابت را داشته باشد. امروزه سازمانهایی موفق هستند که استراتژیهای جدید مبتنی بر مزیتهای رقابتی را به سرعت اجرا کنند و با یادگیری از محیط و مشتریان، هر جا که لازم باشد فرایندها و عملیات خود را اصلاح کرده و بهبود بخشند. اینها سازمانهای استراتژیک یادگیرنده خواهند بود. کارت امتیازی متوازن ابزاری مناسب برای این نوع سازمانها برای دستیابی به مزیت رقابتی میباشد. کارت امتیازی صرفاً در نقش یک سیستم کنترلی نیست و معیارهای آن نیز فقط برای توصیف عملکرد گذشته بکار نمی روند، بلکه این معیارها ابزاری برای تبیین و انتقال استراتژی سازمان(اهداف و معیارها) خواهد بود. با بهره گرفتن از این مدل سازمانها میتوانند استراتژیهای مناسب را به موقع تدوین، اجرا و به درستی ارزیابی کنند تا بتوانند به مزیت رقابتی مناسبی دست یابند. مدل عملیاتی برنامه ریزی استراتژیک برگرفته از مدل مفهومی به کارت امتیازی متوازن پایدار به قرار زیر میباشد.
شکل ۱۴-۲- مدل عملیاتی برنامه ریزی استراتژیک برگرفته از مدل مفهومی کارت امتیازی متوازن پایدار
۹- ” بررسی همراستایی مدیریت استراتژیک با اجرای کارت امتیازی متوازن در شرکت سایپا دیزل” که توسط آقای حسنعلی آقاجانی و آقای محمد ابراهیم قدیری در مهر ماه ۸۹ تهیه گردیده است. هدف از اجرای تحقیق حاضر بررسی ارتباط بین متغیرهای مدیریت استراتژیک و عملکرد بخشهای مختلف سازمان با متدولوژی کارت امتیازی متوازن میباشد. به منظور دست یافتن به این هدف، متغیرهای دیدگاه مالی، دیدگاه مشتری، دیدگاه فرایند داخلی و دیدگاه رشد و یادگیری بعنوان مدل مفهومی تحقیق حاضر مورد استفاده قرار گرفت. این تحقیق فرض میکند بین اجرای کارت امتیازی متوازن و عملکرد بخشهای مختلف سازمان رابطه معناداری وجود دارد. بر این اساس تعداد۱۳۰ نفر بعنوان نمونه آماری به پرسشنامه پاسخ گفته، سپس با جمع آوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز، به سنجش متغیرهای مدیریت استرتژیک و عمکرد بخشهای مختلف سازمان با متدولوژی کارت امتیازی متوازن در شرکت سایپا دیزل پرداخته شده است. نتیجه تحقیق نشان داده است که در شرکت سایپا دیزل بین مدیریت استراتژیک و عملکرد سازمان ازطریق کارت امتیازی متوازن رابطه وجود دارد. که نتایج این آزمونها در ادامه خواهد آمد.

 

    • نتیجه آزمون نهایی در مورد دیدگاه مشتری ، دیدگاه یادگیری و رشد و دیدگاه فرایند داخلی نشان داد فرضیه مبتنی بر این امر که بین اجرای کارت امتیازی متوازن از بعد دیدگاه های ذکر شده و عملکرد سازمان رابطه وجود دارد، تایید میشود.

 

    • نتیجه آزمون نهایی در مورد کل متغیر ها نشان میدهد که فرضیه مبتنی بر این امر بین اجرای کارت امتیازی متوازن و عملکرد سازمان رابطه وجود دارد، تایید میشود.

 

    • نتیجه آزمون رگرسیون نشان میدهد که متغییرهای دیدگاه مشتری و فرایند داخلی از اعتبار آماری برخوردارند. و بعد از بکارگیری کارت امتیازی متوازن در سازمان سود خالص و فروش خالص سازمان رشد چشم گیری داشته است.

 

۱۰- ” متدولوژی ارزیابی استراتژی سازمانهای دولتی و غیر انتفاعی در چارچوب مدل کارت امتیازی متوازن” که توسط آقایان محمد همتی و مهدی غریب شاهیان در مهرماه ۸۹ ارائه گردیده است. در عصر حاضر فلسفه وجودی سازمانهای دولتی و غیر انتفاعی، تمرکز بیشتر منابع را بر شاخص های دانش و فرایند محور همچون رشد و یادگیری و فرایندهای داخلی ضروری می نماید. این تحقیق بر آن است تا با پیاده سازی برنامه استراتژیک و همچنین شناسایی نقاط آسیب پذیر و اصلاح آن و اولویت بندی فرآیندهای حیاتی و تعیین شاخصهای اندازه گیری در وجوه مختلف کارت امتیازی متوازن، کارایی سازمان مورد مطالعه را اندازه گیری نماید. در این تحقیق از تکنیک بردار ویژه و تاپسیس فازی جهت اولویت بندی گزینه ها بهره گیری شده. بدین صورت ۱۴ هدف کلان و ۲۷ شاخص در چهار منظر کارت امتیازی متوازن شناسایی گردید. با توجه به نتایج حاصله در این حوزه فعالیت، تاکید بر معیارهای اجتماعی و کیفی نسبت به معیارهای مالی و سود آوری از اهمیت بیشتری برخوردار است. همچنین وجه فرایند داخلی و رشد و یادگیری بالاترین امتیاز را کسب نمودند.
۱۱- “رویکرد یکپارچه کارت امتیازی متوازن و فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی برای ارزیابی عملکرد مدیریت زنجیره تامین” که توسط آقایان محمد مهدوی مزده و مرتضی ابوعلی در مهر ماه ۸۹ ارائه گردیده است. در این مقاله مدلی برای ارزیابی عملکرد مدیریت زنجیره تامین با بهره گرفتن از رویکرد کارت امتیازی متوازن و همچنین ابزار فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی ارائه میگردد که از مزیت ها و توانمندیهای قابل توجهی برخوردار است. اندازه گیری عملکرد عنصری ضروری در تصمیم گیری میباشد. کارت امتیازی متوازن توسعه داده شده برای اندازه گیری و ارزیابی عملیات کاری روزانه از چهار منظر: مالی، مشتری، فرایندهای داخلی و رشد و یادگیری مورد استفاده قرار میگیرد. این مدل از سویی در خصوص شاخصهای عملکرد مالی و غیر مالی و از سوی دیگر در شاخصهای سطوح استراتژیک، تاکتیکی و عملیاتی، ساختاری متوازن ارائه میدهد و عملکرد مدیریت زنجیره تامین را بصورت مستمر بهبود میبخشد. شاخصهای تعیین شده برای ارزیابی، در قالب چهار منظر کارت امتیازی متوازن طبقه بندی و توزیع میشوند. این کار به مدیران کمک میکند تا عملکرد مدیریت زنجیره تامین را به شیوه ای متوازن تر از تمامی زوایای کاری مورد ارزیابی قرار دهند. نتایج این مقاله همچنین پیشنهاد میدهد که مدل کارت امتیازی متوازن زنجیره تامین پس از پیروی از برخی اصول و روش ها، ارزیابی معیارهای مناسب و عبور از برخی موانع کلیدی به عنوان اساس یک سیستم استراتژیک زنجیره تامین بکار رود. مدل کارت امتیازی متوازن راهنمای مناسبی برای مدیران عملیاتی در ارزیابی و اندازه گیری مدیریت زنجیره تامین به شیوه ای متوازن بوده و سیستم اندازه گیری عملکرد را برای تحلیل زنجیره تامین فراهم می آورد. همچنین این مدل قابلیت بکارگیری رویه ای جهت حصول اطمینان از مناسب بودن، ضروری بودن و کافی بودن مجموعه معیارهای موجود برای ارزیابی عملکرد زنجیره تامین داراست.
۱۲ ” ارزیابی برنامه ملی فناوری نانو ایران با کارت امتیازی متوازن و تبیین جایگاه سرمایه اجتماعی به عنوان حلقه مفقوده نظام ملی نوآوری” که توسط آقایان سید سپهر قاضی نوری و صادق توسلی زاده در زمستان ۸۷ ارائه گردیده است. تحقیق حاضر به منظور بکارگیری روش های نقشه استراتژی و کارت امتیازی متوازن در مورد استراتژی فناوری در سطح ملی اجرا شد که هدف از آن ارزیابی کارایی و اثر بخشی برنامه ملی فناوری نانو ایران برای اطمینان از تکمیل زنجیره نوآوری نانو در چارچوب نظام ملی نوآوری بود. در این حالت وجوه کارت امتیازی متوازن در چارچوب نام ملی نوآوری و بر اساس اهداف و عمکردهای آن تنظیم و سنجه های مورد نیاز تعریف شد.

 

وجه های کارت امتیازی متوازن اصلاح شده برای استراتژی ملی فناوری
وجه اقتصاد کلان
وجه بازار و تجارت
وجه فرایندهای نهادی و اداری
وجه منابع انسانی
 
مداحی های محرم