برخلاف زمانى که یا از روى اضطرار، یا به صورت اختیارى، مثلا از طریق خواب، مرگ، یا… از این تعلقات رها مىشویم که در این صورت این امور را ادراک مىنماییم. ازاینرو بدیهى است که خداوند متعال، مجرد از ماده ملکى است و به آن تعلقى ندارد.
از سوى دیگر، از آنجا که تعلق به ماده برزخى نیز مانع ادراک عوالم ماوراى طبیعت، نظیر عالم ملکوت مثالى و… مىشود، وقتى که با این ماده نیز قطع ارتباط کنیم، از حس مقید و مطلق به عالم خیال سیر مىکنیم و از طریق آن (خیال) ، عالم مثال را ادراک مىنماییم. واضح است که خداوند تعالى از ماده برزخى نیز مجرد است و با ان تعلقى ندارد.
علاوه بر این از آنجا که عالم مثال، مقدر است و تقدیر (اندازهمند بودن) ، موجب غیبت و احتجاب مىشود، ازاینرو هرگاه از حالت تقدر رها شویم، نسبت به امور فراتر از مقدرات علم پیدا مىکنیم. مانند وهم که به دلیل مجرد بودن از تقدر، امور موجود در عقل را ادراک مىکند یا مانند نفس که امور موجود در عقل را به صورت جزئى ادراک مىنماید. واضح است که خداوند متعال با تقدر نیز تعلق و ارتباطى ندارد.
از این گذشته عالم عقول نیز محدد به حدود عقلى هستند و تحدد موجب احتجاب از مطلقى مىشود که هیچ حدى ندارد. به همین خاطر عقل از مشیت مطلق و وجود مطلق در حجاب مىماند و به خاطر همین احتجاب مبتنى بر تحدید، آن را ادراک نمىنماید. درحالىکه خداوند متعال از تحدد برى است.[۲۱۸]
این مطلب مراتب متعدد تجرید به طور کلی، مشاهده می شود، یعنى تجرد مطلق از ماده، تجرد از تعلق به ماده ملکى، تجرد از تعلق به ماده برزخى، تجرد از تقدر، تجرد از تحدد، و تجرد از تقوم (وابستگى). که البته همه این مراتب برای نفس دست یافتنی نیست، اما نشان دهنده سیر تکاملی نفس در سلسله صعودی عوالم هستی می باشد. و البته این امر هیچ منافاتی با پذیرش عوالم کلی سه گانه ملک و مثال و ملکوت ندارد. فتأمل.
۳-۳-۲-۳ بیان آیات و روایات
در روایتی که ذیل آیه ۴۲ سوره مبارکه زمر آمده است[۲۱۹]، از قول حضرت امیرالمؤمنین (علیه و علی آبائه السلام) نقل شده که ایشان به یاران خویش می فرمودند: مسلمان جنب نمىخوابد، و جز با طهارت به بستر نمىرود، حتى اگر آب نیافت با خاک تیمم مىکند، چون روح مؤمن در خواب به سوى خداى تعالى بالا مىرود و اگر با طهارت باشد، خدا او را مىپذیرد، و مبارکش مىکند، حال اگر اجلش رسیده باشد، او را در گنجینههاى رحمت خود جاى مىدهد و اگر نرسیده باشد، او را با امینان از ملائکهاش روانه مىکند تا او را به جسدش باز گردانند.[۲۲۰]
آنچه در حکمت به عنوان وعاء قرار نفس پس از فراغت از بدن آمده است، عالمی است، فوق عالم دنیا و دون عالم آخرت، که به آن عالم مثال و یا خیال اطلاق می شود، و البته ذکر شد که خود این عالم دارای درجات و نعیم و عذاب است، لکن آنچه در مجموع، در همه مراتب آن مشترک است، خاصیتی مابین حس و عقل داشتن آن است.
در قرآن کریم از این عالم با عنوان «برزخ» یاد شده است، و آن را محل قرار ارواح تا لحظه برپایی قیامت می داند. در سوره مبارکه مؤمنون در توصیف حال ظالمان به هنگام مرگ، می فرماید: «حَتىَّ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُون»[۲۲۱] و پس از درخواست ایشان برای بازگشت به دنیا و انجام اعمال صالح، می فرماید: «لَعَلىِّ أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْت کلاََّ إِنَّهَا کلَِمَهٌ هُوَ قَائلُهَا وَ مِن وَرَائهِم بَرْزَخٌ إِلىَ یَوْمِ یُبْعَثُون».[۲۲۲] در انتظارشان برزخی است که تا روز قیامت در آنجا خواهند بود.
«برزخ» در لغت به معنای حائل و حاجز میان دو چیز است،[۲۲۳] برزخ از ماده «برز» و «خاء» در آن زاید و برای تأکید آورده شده است و معنای اصلی آن «الحاله الجدیده الثانویّه العارضه المخالفه للسابقه و المربوطه بها» حالتی جدید دومی است که عارض گشته و با حالت قبل متفاوت بوده و البته ارتباطی هم با آن دارد.
با این معنا، برزخ در آیه مورد بحث، حالتی جدید و عالمی است که بر کیفتی مخصوص از عالم قبل بوجود آمده و تا روز قیامت ادامه دارد. «حاله جدیده و عالم یظهر على کیفیّه مخصوصه متکوّنه من السابق، و یمتدّ هذا العالم الى البعث»[۲۲۴]
التحقیق می نویسد در آیه شریفه «یَوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا یَخْفى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَیْء»[۲۲۵] کلمه برز به معنای از بین رفتن هر گونه حجاب و تعلقات دنیایی است، و این معنا قرابتی با معنای کلمه برزخ در سوره مؤمنون دارد، چراکه انسان بعد از مرگ در حالت خاصی قرار می گیرد، در این حالت از دنیا انقطاع پیدا کرده و متوجه عالم حقیقت شده است، در حقیقت لباس تن را دراورده است، و در غالب لطیف و روحانی آن دنیا وارد شده، در این حالت سیمای حقیقی او دیده می شود و آنچه از خیر و شر کسب نموده حاضر در نزد خویش می یابد.[۲۲۶]
از این بیان چه بسا بتوان برخی ویژگی های عالم برزخ را نیز برشمرد، برای نمونه اینکه جسم لطیف همراه نفس خواهد بود و ماده از بین می رود به همین سبب سائر آشکار می گردد. که البته پرداختن به این موضوع از بحث کنونی ما خارج است.
بنابراین قرآن عالم مجردات را به دو مرتبه تقسیم می کند ، یک عالم، دار قرار ابدی و جایگاه همیشکی ارواح است، و عالم تحت آن که ارواح پس از خروج از دنیا به آن ورود می یابند، محل موقت حیات اخروی آنهاست. و عالم دوم به سبب همین اوسط بودنش بین دنیا و آخرت بدان برزخ اطلاق شده است.
۳-۲-۳-۳-۱ نکته
این آیه تنها آیه ای نیست که کلمه برزخ در آن بکار رفته است، در سوره مبارکه الرحمن می فرماید: «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَان* بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ»[۲۲۷] و در جای دیگر: «وَ هُوَ الَّذی مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَ جَعَلَ بَیْنَهُما بَرْزَخاً وَ حِجْراً مَحْجُوراً»،[۲۲۸] در این دو یه علاوه بر صحت تطابق معنای لغوی برزخ که توضیح دادیم، در یک لایه معنایی، مقصود از برزخ، همان عالم مابین دنیا و آخرت است.
همانطور که جناب صدرالمتألهین (رحمه الله) در ارتباط با آیات سوره مبارکه الرحمن می فرماید: «البرزخ هو الحائل بین الشیئین و هو الخیال فإنه کالجبل الحائل بین عالم المعقول و عالم المحسوس».[۲۲۹]
حضرت علامه حسن زاده آملی (دام ظله الشریف) در توضیح عالم خیال، با توجه به آیه فوق برزخ را اینگونه معنا می نمایند: برزخ عبارت است از امرى که فاصل میان دو امر است که هیچگاه طرف قرار نمىگیرد مانند خط فاصل میان سایه و نور خورشید، اگرچه حسّ، از فصل میان آن دو عاجز است، و عقل حکم مىکند که بین آن دو حاجزى است که فاصل میان آنها است؛ این حاجز معقول برزخ است.[۲۳۰]
۳-۳-۳ انقطاع نفس از بدن و ورود به سعه مجردات در هنگام خواب و مرگ
با توضیحاتی که تاکنون عرض شد، در این جا آنچه به صورت قطع و یقین –بدون نظر به رتبه وجودی- در خواب و مرگ مشترکا بر نفس وارد می شود، انقطاع از بدن مادی و الحاق به بدن انشاء شده غیر مادی است.
۳-۳-۳-۱ نظر صدرالمتألهین
به عقیده جناب صدرالمتألهین (رحمه الله) این انقطاع در حالت خواب به دلیل عوامل خارجی است، در حالیکه هنوز بدن استعداد بکارگیری حواس را دارد: «أن ترک الاستعمال المذکور - الآلات الظاهره- فی أحدهما- و هو النوم- إنما یکون لعارض خارجی یمنع عن ذلک مع بقاء الاستعداد و التهیّؤ فی الحواس»[۲۳۱] مانند کاتبی که خوابیده است و موقتا چیزی نمی نویسد؛ ولی در مرگ، با باقی ماندن حقیقت نفس، این استعداد کاملا باطل می شود: «و فی الآخر- و هو الموت- إنّما یکون لأمر طبیعی لازم، هو بطلان الاستعداد رأسا»[۲۳۲].
با توجه به علت خواب که بیان شد می توان گفت که طی فعل و انفعالات بدن به طور طبیعی به مرحله ای می رسد که به دلیل نقصان پذیرش ماده، نفس از بکارگیری آن برای انجام امورش صرف نظر می کند –البته این مسأله بسته به قوت نفس و قدرتش در تدبیر بدن متفاوت خواهد بود- لذا می توان دریافت که خواب، خواسته یا ناخواسته به طور طبیعی عارض انسان می گردد و عوارض ناشی از آن به وی روی می آورد.
مشابه این مسأله در موت اتفاق می افتد، یعنی به صورت طبیعی و در مسیر تکامل نفس، مرحله ای پیش می آید که در آن لزوما نفس انقطاع کامل حاصل می کند و بدن به طور کلی از تدبیر نفس خارج می شود. عارض شدن مرگ نیز یک امر طبیعی و قهری است. لذا مسأله انقطاع نفس از بدن و علاقه به عالم مجردات جزء ذات و طبیعت نفس است و در مسیر تکامل نفس ضرورتا اتفاق می افتد.
لیکن این انقطاع گاهی ناقص است و می توان بازگشتی برای آن متصور بود –یعنی خواب- و گاهی کامل است و بدون بازگشت –یعنی مرگ- از ویژگی های موت که فلاسفه از جمله صدرالمتألهین به آن اشاره دارند از جمله طبیعی و قهری بودن مرگ است که این ویژگی طبق گفتار حکما، جزء خصوصیات خواب هم به شمار می آید.
۳-۳-۳-۲ نظر حضرت امام ( رحمه الله علیه)
حضرت امام (رحمهالله علیه) با توجه به حرکت جوهری نفس و سیر او به عالم بالا، این حرکت را یک انقطاع اندک اندک از عالم ماده و امری مخفی از چشم ظاهری دنیا بین می دانند و می فرمایند: چشم ما به این حرکت باطن ذات خود بسته است، و غافلیم از اینکه الآن عوامل و قواى عزرائیلیه و ملائکههاى عامله اداره عزرائیلیه تمام قوا و جسم و حیات طبیعى را به عالم و حیات برزخى سیر داده و فعلًا ما را از عالم طبیعت نزع مىکنند، این است که به تدریج مىگویى: گوشم کم مىشنود، چشمم روز به روز ضعیفتر مىگردد، قواى طبیعیه کم کم رو به ضعف مىگذارند. این ضعف و این نقصان طبیعت معنایش تبدل جسم طبیعى به جسم برزخى است[۲۳۳]
و پس از آنکه اراده حق تعلق گرفت که تو را از این دنیا ببرد، امر کند به جمیع قوایت که رو به ضعف گذارند، و فرمان دهد به تمام ادراکاتت که از کار بایستند، کارخانه وجودت را مختل فرماید، سمع و بصر و قوّت و قدرتت را بگیرد.
این توضیح در نحوه سیر انقطاع نفس از بدن، در مرتبه ای همان خستگی و خروج بخارات غلیظ به مغز و از کار افتادن قوای محرکه است که در خواب اتفاق می افتد، بنابراین می توان سست شدن قوای حیوانی و از کار افتادن برخی حواس بدن مادی را مقدمه مشترکی دانست بر خروج نفس از بدن به هنگام خواب و مرگ.
۳-۳-۳-۳ نتیجه
با عنایت به اینکه انسان مرکب از روح و جسم است، مسلم می شود که روح در هنگام خواب معدوم نمی شود، لکن نفس پس از ترک بدن وارد عالم خیال –یا عقل-[۲۳۴] می شود و به وسیله قوه خیالیه، مدرک و منشئ خواهد بود. اما اموری را که نفس انشاء یا ادراک می کند، به دلیل عدم حضور و مرتفع شدن حجب مادی از قدرت و قوت بیشتری برخوردار است؛ در واقع ضیق این عالم و تعلق نفس به بدن مادی دایره ادراکات و انشائات او را تنگ و محدود می سازد و به مجرد قطع این تعلق و ورود به سعه عالم خیال –یا عقل- و البته الحاق به بدن مثالی –یا عقلی- واجد مرتبه بالاتری از ادراک و شعور خواهد شد.
این قبض و بسط در سیر صعود عوالم وجود دارد؛ به این معنی که هر چه از عالم شهادت به سوی عالم ملکوت حرکت کنیم، عوالم بسیط تر و دارای سعه بیشتری خواهند شد، و موجودی که –بخوانید نفسی که- در این مسیر حرکت کند با ورود به عالم بالاتر دارای سعه بیشتر و بساطت وجودی شدیدتری خواهد شد.
در حقیقت حرکت صعودی در عوالم هستی به معنای خروج از ضیق عالم اسفل و ورود به سعه عالم اعلی است. این امر همان چیزی است که در مرگ هم برای نفس اتفاق می افتد. بنابراین مشابهت خواب و مرگ از این جهت روشن است که نفس پس از انقطاع از بدن وارد سعه عالمی بالاتر از عالم ماده می شود و از ضیق و تنگی و پستی این عالم و محدودیت های آن خروج می نماید.[۲۳۵]
۳-۳-۳-۴ بی حرکتی بدن در حالت خواب و مرگ
نکته دیگری که در این جا می توان به عنوان وجه تشابه خواب و مرگ بدان اشاره کرد از کار افتادن بدن است. آنچه به بدن مادی و جسمانی حرکت می دهد و آن را از خرابی محافظت می کند، نفس است. این تدبیر و مدیریت نفس است که به جسم مادی –بدن- حیات و نور می بخشد و آن را به حرکت و فعل وا می دارد. درحالیکه بدن به خودی خود، تنها مجموعه ای از عناصر طبیعی است که اگر بدون ارتباطش با نفس در نظر گرفته شود هیچگونه حیات و حرکتی ندارد، جز همان حیات عنصری که پایین ترین حد حیات موجودات است.
لذا میزان انقطاع ارتباط میان روح و جسم، نسبت مستقیم دارد با فرسودگی و از کار افتادگی بدن. به همین دلیل است که انسان بعد چند سالی عمر، پیر می شود، چراکه نفس از بدن مادی اعراض می کند و کم کم روی به بدن مثالی می آورد. این امر (انقطاع نفس از بدن) همانطور که بیان شد، در حالت خواب و مرگ، به ترتیب به صورت ناقص و کامل اتفاق می افتد، «فإن النوم و الموت أخوان مشترکان فی عدم استعمال النفس الحواسّ و الآلات الظاهره التی بها یقع الروح فی هذا العالم».[۲۳۶]
بالجمله در هر دو حالت، بدن در وضعیت بی جان، بدون هیچ کونه حرکت و فعلی قرار می گیرد، که البته در حالت خواب، نفس، انقطاع کامل حاصل نمی کند و هنوز برخی فعل و انفعالات داخلی بدن را تدبیر می نماید، لذا اندک شعور و احساسی در بدن باقی می ماند، از همین رو انسانی که به خواب رفته است تنفس می کند، قلبش و اعضای درونی بدنش فعالیت می کنند، هرچند آرام تر و همچنین حرکات و عکس العمل های مختصری نیز از او سر می زند و این امر به دلیل همان تعلق ضعیف نفس به بدن است. و اگر همین مقدار علاقه نیز منقطع گردد، بدن تبدیل به جسدی مرکب از گوشت و استخوان می شود که پس از مدتی فاسد شده، تجزیه گشته و به عناصر طبیعی موجود در طبیعت بازگشت می کند.
از آیه ۴۲ سوره مبارکه زمر نیز اینگونه مستفاد می شود که اولا نفس آدمی غیر از بدن است چرا که در هنگام خواب از بدن جدا می شود و مستقل از بدن و جدای از آن زندگی می کند، ثانیا مردن و خوابیدن هر دو توفی و قبض روح است و البته این فرق بین آن دو هست که مرگ قبض روحی است که دیگر برگشتی برای آن نیست و خواب قبض روحی است که ممکن است روح دوباره برگردد.[۲۳۷]
۳-۳-۴ مشاهدات و ادراکات نفس در عالم خواب و مرگ
نفس انسانی دارای قوای مختلف ادراکی است که به وسیله بدنی که به او تعلق دارد ادراک می کند. هرچه صفا و نورانیت بدن متعلقه بیشتر باشد، ادراکات نفس قوی تر و شدید تر خواهد بود، تا آن زمان که نفس در عالم کثافات و تضاد ها قرار دارد، به دلیل وجود مانع مادی، ادراک او محدود و ناچیز است؛ اما با کم شدن تعلق او به ماده، ادراکات باطنی او شدید تر شده و در درک امور غیر مادی موفق تر خواهد بود.
این مسأله بالجمله برای نفس وجود دارد، لذا این انقطاع از ماده به هر طریقی که صورت پذیرد، نتیجه یکسان خواهد بود. نفوسی که به موت اختیاری خود را میرانده اند، با وجود حضور در نشئه دنیا، هیچ گونه وابستگی نسبت به ماده ندارند و از درک معانی و وجودات آخرتی محروم نیستند؛ بلکه ادراک آنها بعضا در امور غیر مادی بیشتر و شدید تر است. همانطور که امام الموحدین یعصوب الدین حضرت امیرالمؤمنین (علیه و علی آبائه السلام) چنین فرمودند: «وَ اللَّهِ مَا فَجَأَنِی مِنَ الْمَوْتِ وَارِدٌ کَرِهْتُهُ وَ لَا طَالِعٌ أَنْکَرْتُهُ وَ مَا کُنْتُ إِلَّا کَقَارِبٍ وَرَدَ وَ طَالِبٍ وَجَد»[۲۳۸]
این انقطاع از ماده و ادراک و مشاهده صور و محسوسات غیر مادی برای همه نفوس انسان ها در طول حیاتشان بالاجبار یک بار اتفاق می افتد، همانطور که فرمود: «لَقَدْ کُنْتَ فی غَفْلَهٍ مِنْ هذا فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدید»،[۲۳۹] و آن همان موت حتمی و قطعی است، اما گاهی هم نفس، به طور موقت، ماده را عموما و بدن را خصوصا کنار می گذارد؛ لذا خواب به نوعی مرگ، حساب می آید، چرا که معانی غیر مادی و ملکوتی در آن قابل مشاهده و ادراک است.
۳-۳-۴-۱ نظر صدرالمتألهین
۳-۳-۴-۱-۱ حقیقت ادراک
پایین ترین مرتبه ادارک، همان ادارک حسی به وسیله حواس پنچ گانه است، لکن ماده به جهت اینکه حجاب الکل و ظلمت محض است، هیچگاه نمی تواند مدرَک واقع شود، به همین جهت اکثر فلاسفه به مرتبه ای (یا قوه ای) در ادراک قائلند که اصطلاحا بدان «حس مشترک» می گویند. در حقیقت «حس مشترک»، قوه ای است که همه ادراکات ظاهری قوای حسی در آن نقش می بندد و به آن تحویل داده می شود. «أن حواس البدن کلها یرجع إلى حاسه واحده و هی الحس المشترک، فجمیع حواس النفس و قواها یرجع إلى قوه واحده».[۲۴۰]
۱-۱ مقدمه
انسان موجودی اجتماعی و جمعگراست و خانواده کوچکترین نوع جامعه و مهمترین واحد تشکیل دهندهی جامعه است. قدمت خانواده را میتوان تقریبا معادل تاریخ پیدایش بشر دانست که در طول پیدایش و تکامل خود دستخوش تغییرات و افت و خیز های بسیار زیادی شده است و رابطهی میان زن و مرد که مهمترین رکن خانواده است تقریبا تمامی اشکال محتمل خود را تجربه کرده است(ساداتیان و آذر،۱۳۹۱). درجوامع امروز بر خلاف گذشته دلایل اساسی ازدواج دستخوش تغییراتی شده است. برای مثال، از دلایل امروز جوانان برای ازدواج می توان به تأمین نیاز دوست داشتن و دوست داشته شدن، داشتن شریک و همراه زندگی، ارضاء انتظارات جنسی، عاطفی، روانی وافزایش شادی و خشنودی و رسیدن به رشد و کمال را نام برد. درپی ایجاد تحولات در اساس و اهداف ازدواج، تغییراتی هم در انتظارات زوجین از یکدیگر ایجاد شده است و به دنبال تغییر نقشها و وظایف، مخصوصا با شاغل شدن زنان، دیگر ارتباط سنتی و یکطرفه گذشته به نظر راضیکننده نمیآیند و زوجین خواستار تعالی بیشتر در رابطه و صمیمیت و همدلی بیشتری نسبت به گذشته هستند(مظلومی و همکاران، ۱۳۹۰). بدین منظور درمانگران اولین گام برای شروع رابطهی زوجی و بهبود عملکرد زوجها را آموزش مهارت ها به زوجین می دانند. شاخص هایی را که باید قبل از ازدواج به آن ها توجه کرد را می توان به سه دسته تقسیم نمود: ۱٫ عوامل مربوط به تاریخچه هر یک از زوج ها یا منابع بالقوه و بالفعل هر یک از زوج ها ۲٫ صفات و ویژگی هایی چون احترام به خویشتن، اعتماد به نفس، برخورداری از مهارت های ارتباطی، سلامت جسمی و روانی ۳٫ نظام ارزشی زوج ها، نگرش ها وشیوه های مقابله با استرس ومهارت های حل مسأله. بروز هرگونه اختلال ومشکلات در این عوامل به منزله عدم سلامت به خصوص در حیطه روان می باشد. این مشکلات به عنوان عاملی برای سست کردن بنیان خانواده از جمله نیل به سمت طلاق میگردد. طلاق مهمترین عامل گسیختگی ساختار بنیادیترین نهاد جامعه، یعنی خانواده است(مرادی و همکاران،۱۳۹۲). لزوم کلاسهای مشاوره زوجین در رابطه با مهارتهای زندگی و شناخت همسر آینده در کشور ما به علت افزایش میزان طلاق به جد احساس میشود. با توجه به این که این آموزشها موجب شناخت بیشتر زوجین از یکدیگر در دوران نامزدی و قبل از ازدواج می شود، نداشتن شناخت کافی مشکلات زیادی را برای زوجین در دوران عقد و پس از ازدواج فراهم می نماید. یکی از روشهای پیشگیری از بروز نارضایتیهای زناشویی، برنامه غنیسازی ازدواج است. غنیسازی ازدواج، رویکردی آموزشی برای بهبود روابط زوجین و هدف آن کمک به زوج ها برای آگاهی از خود و همسرشان، کاوش احساسات و افکار همسرشان، گسترش همدلی، صمیمیت، رشد ارتباط مؤثر و مهارتهای حل مسئله است( بولینگ و هیل،۲۰۰۵). نظر به پیامدهای ویرانگر ازدواجهای ناموفق بر بهداشت جسمی و روانی زوجین، فرزندان و جامعه، لزوم بررسی نگرشها و انتظارات افراد نسبت به زندگی زناشویی و نیز اهمیت بررسی تاثیر آموزش پیش از ازدواج بر نگرشهای افراد به ازدواج و به تبع آن افزایش ازدواجهای موفق و کاسته شدن از میزان طلاق رسمی و روانی، لزوم آموزشهای پیش از ازدواج به وضوح هرچه تمامتر آشکار میگردد.
۱-۲ بیان مسئله
ازدواج انسانیترین تنظیم روابط مرد و زن بر پایههای مناسب است. ازدواج توافق و پیوندی است بین زن و مرد که زیربنای آن ترکیبی از نیازهای زیستی، روانی، اجتماعی و اقتصادی است. پیدایی خانواده معلول نیاز به دیگران و دوام آن در گروی کارکردهای آن است. خانواده نهادی است که به اعضای خود احساس امنیت وآرامش می بخشد وطی هزاران سال پایدارترین و مؤثرترین وسیله حفظ ویژگیهای فرهنگی و عامل انتقال آنها به نسل بعدی بوده است. خانواده به عنوان کوچک ترین واحد اجتماعی و درعین حال بزرگترین و تأثیرگذارترین واحد تربیتی در جوامع به شمار می آید و میتواند منشأ تحولات عظیم فردی، اجتماعی و رشد ارزشهای انسانی در بین اعضای آن باشد( مردای و همکاران، ۱۳۹۲). ازدواج رابطهای پیچیده، پویا و منحصر به فرد است. تنها رابطهای که اگر به طریق صحیح ایجاد شود و ادامه یابد دستیابی به نیازهای عاطفی، روانی و امنیتی انسان را مرتفع خواهد ساخت( شیرالی نیا،۱۳۸۶). امروزه دلایل و انگیزههای ازدواج نسبت به گذشته دستخوش تغییرات زیادی شده است. طبق تعریف ریو[۱](۲۰۰۵) انگیزه، فرایندی درونی است که رفتار را نیرومند ساخته و هدایت می کند. انگیزه اصطلاحی کلی برای مشخص کردن زمینه ی مشترک نیازها، شناختها و هیجانها است. ازدواج متاثر از انگیزههای درونی و بیرونی است. انگیزههای درونی عموما شامل نیازها هستند که خود به انواع زیستی، روانی و اجتماعی قابل تقسیم هستند. همانگونه که عشق مهمترین وجه هیجانی انگیزش ازدواج را تشکیل میدهد، دلایل ازدواج نیز به وجه شناختی انگیزش اشاره دارد و دربرگیرنده باورها، نگرشها و انتظارات افراد دربارهی ازدواج می باشد. این براساس انگیزمندی ازدواج تا حدود زیادی به میزان احتمال تحقق باورها، نگرش و ترجیحات فرد بستگی پیدا می کند. بنابراین بخش مهمی از انگیزمندی مناسب و کافی برای ازدواج در گرو رشد ابعاد شناختی آن یعنی یافتن چرایی منطقی ازدواج، برخورداری از عقاید و نگرشهای منطقی، و بالاخره تعیین الویتها و انتظارات واقعبینانه نسبت به ازدواج و انتخاب همسر است( امانی و بهزاد، ۱۳۹۱). نگرش واقعبینانه مهمترین سرمایه در ازدواج و زندگی زناشویی است و درهای مضاعف خوشبختی را برای زوجین می گشایند (لس و لسی[۲] ،۲۰۰۱). در واقع نگرش افراد به ازدواج، می تواند سازنده یا مخرب باشد. نگرش در آنچه فرد میگوید و میشنود منعکس میشوند و بر ادراک او از دنیای اطراف تاثیر میگذارند. نگرشها، مولفههای عمدهای در ازدواج و اداره مسائل زندگی زناشویی هستند(هیتر[۳] ،۲۰۰۶). نگرش بر احتمال ازدواج و تعیین زمان ازدواج تاثیر می گذارند. تاثیر نگرش بر رفتار ازدواج بیشتر از همه توجه متخصصان علوم اجتماعی را به خود جلب کرده است. از سوی دیگر، آموزش پیش از ازدواج که نوعی آمادهسازی افراد می باشد موجب نگاهی دقیقتر و صادقانهتر به روابط افراد با یکدیگر میگردد. آموزش پیش از ازدواج این فرصت را به افراد می دهد که درباره اهدافشان، نگرش هایشان، مسائل اقتصادی و آنچه که هستند و می توانند باشند. مسائل جنسی، اهداف و دلایل ازدواج شان بیشتر تفحص کنند و به نوعی کیفیت ازدواج، و روی هم رفته کیفیت روابط موثرتر برسند(هالفورد[۴] و همکاران،۲۰۰۵). هدف نهایی آموزش پیش از ازدواج کمک به استحکام و ثبات ازدواج ، کاهش نرخ طلاق و ارتقاء کیفیت ازدواج است. یافتهها حاکی از آن است که در این آموزشها با مطالعه عوامل موثر و تاثیرگذار در ازدواج موفق و نقش این عوامل بر تامین سازگاری و رضایت از زندگی زناشویی به راهکارهایی کاربردی جهت انتخاب همسر مناسب و ازدواج موفق و همچنین جلوگیری از سرخوردگی در زندگی زناشویی زوجین و بررسی ابعاد و عوامل آن از طریق شناخت متقابل،عشق و تفاهم، عشق و محبت و تعهد متقابل پرداخته میشود(منصوری نیا و همکاران،۱۳۹۰ ). آموزش قبل از ازدواج در اشکال گوناگونی ارائه می شوند از قبیل: ۱٫ برنامه ارتباط زوجین[۵](cc) 2. برنامه تقویت رابطه[۶](re) 3. برنامه تقویت رابطه پیش از ازدواج[۷]( prep) 4. برنامه آماده سازی/ غنی سازی (prep/enrich) 5. برنامه کاربرد عملی مهارتهای ارتباط صمیمی[۸](pairs) . استفاده از برنامههای ذکر شده می تواند به افرادی که در آستانهی انتخاب همسر و تشکیل زندگی زوجی هستند کمک کند تا انتخاب آگاهانه داشته باشند. همانطور که ذکر شد یکی از این برنامهها، برنامه آمادهسازی/غنیسازی است. غنیسازی ازدواج به روش رویکرد السون توسط دیوید السون[۹](۱۹۹۶)، و همکارانش در دانشگاه مینه سوتا به وجود آمد. در این برنامه دوازده حوزه رابطه به شرح ذیل مورد ارزیابی قرار می گیرند که عبارتند از: انتظار از ازدواج، ویژگیهای شخصیتی، ارتباط، حل تعارض، مدیریت مالی، فعالیتهای لذت بخش و مورد علاقه، رفتارهای اجتماعپسندانه، ارتباط جنسی، نقش والد فرزندی، خانواده و دوستان، روابط مبتنی بر نقش، باورهای معنوی. این حوزه ها در شش هدف مورد ارزیابی قرار میگیرند. این برنامه برای کسانی که مزدوج بوده و طالب برنامههای غنیسازی یا مشاورهاند وکسانی که مدت ۲ سال یا بیشتر با هم بدون ازدواج، زندگی کردهاند، طراحی شده است. هم چنین این برنامه درصدد می باشد روابط زوجین را بهبود بخشد و قادر به تعیین عوامل و شرایطی است که براساس آنها بتوان رضایت و سازگاری زناشویی را بعد از ازدواج پیشبینی کرد. حوزههای پیشبینیکننده کیفیت زندگی در این برنامه ۱٫ نحوه برقراری ارتباط ۲٫ توان حل تعارض ۳٫ وضعیت خانواده اصلی فرد ۴٫ مدیریت مالی در زندگی شخصی ۵٫ اهداف و فلسفه ازدواج، میباشند (رویکرد السون، دفرین و رویکرد السون۱۹۹۷:ص۱۹۶). مهمترین مسئله مورد توجه در این پژوهش که به بررسی تاثیر آموزش پیش از ازدواج با رویکرد السون بر نگرش به ازدواج دانشجویان پرداخته شده است، این است که آیا این رویکرد میتواند بر افزایش نگرش واقعبینانه به ازدواج کمک کند و میزان نگرش بدبینانه ،خوشبینانه و ایدهآل نگرانه را کاهش دهد یا خیر؟
۱-۳ اهمیت وضرورت پژوهش
ازدواج به عنوان یکی از مهمترین رسوم اجتماعی برای دستیابی به نیازهای عاطفی، روانی و امنیتی مورد تأیید همگان است. بی تردید یکی از مهمترین تصمیماتی که ما در طول زندگی خود می گیریم انتخاب شریک زندگی است (برنشتاین و برنشتاین [۱۰]، ترجمه سهرابی، ۱۳۸۲). ازدواج را میتوان وسیله انتقال به مرحله جدیدی از زندگی در نظرگرفت که مستلزم شکل دادن اهداف، قواعد و ساختارهای خانوادگی متفاوتی است (نظری،۱۳۸۶). ازدواج و رابطهی زناشویی منبع حمایت، صمیمیت و لذت انسان است. از طرفی ازدواج سبب پیدایش همکاری، همدردی، علاقه، مهربانی، بردباری و مسئولیت پذیری نسبت به خانواده خواهد بود (بات[۱۱]، ۲۰۰۵).
اهداف و انگیزههای متفاوتی در میان افراد جوامع گوناگون و حتی در یک جامعه در زمانهای مختلف بر ازدواج
مرتبط بوده است. ماهیت وابستگی به فرهنگ ازدواج باعث میگردد تا هرگونه تحلیل و تبیینی از آن مبتنی بر
مختصات فرهنگی اجتماعی و در چارچوب ارزشها و هنجارهای آن جامعه صورت پذیرد (بهزاد۱۳۸۹). برای مثال اندیشمندان غربی با رویکرد اقتصادی ازدواج، با بررسی روند تغییرات ازدواج در طول دهه های اخیر معتقدند چنانچه مزایای تأهل بر تجرّد در جامعه پیشی بگیرد، گرایش افراد به ازدواج افزایش می یابد. در عوض در اسلام ازدواج بخشی اساسی از باورهای فرهنگی و مذهبی محسوب شده و مهمترین هدف آن، ایجاد کانونی است که در آن زن و مرد در کنار یکدیگر احساس آرامش کنند(امانی و بهزاد،۱۳۹۱). از طرف دیگر ترکیب شناختها، احساسها و آمادگی برای عمل نسبت به یک چیز معین را نگرش شخص نسبت به آن چیز گویند (کریمی،۱۳۷۳).
نگرشهای مطلوب مهمترین سرمایه در ازدواج و زندگی زناشویی هستند و درهای مضاعف خوشی را برای زوجین میگشایند. نگرش در آنچه که فرد میگوید و میشنود منعکس می شود و بر ادراک او از دنیای اطرافش اثر میگذارد. نگرش مولفهی عمدهای در ازدواج و اداره مسائل زندگی زناشویی است. نگرش بر احتمال ازدواج، تعیین زمان ازدواج تاثیر میگذارد( لس و پروت[۱۲]،۲۰۰۱ نقل شده در هویلی پور و همکاران،۱۳۹۱). یکی از راه های آگاهی افراد در آستانه ازدواج که بر نگرشها و انتظارات مطلوب و نامطلوب در ازدواج و زندگی زناشوئی تاثیر دارد آموختن مهارتهای لازم جهت ارتقاء روابط بین فردی از طریق آموزش به آنها می باشد و آموزش پیش از ازدواج نقش مهمی را در این راستا ایفا میکند(خمسه،۱۳۹۲). در صورت اثربخش بودن این آموزشها، میتوان آنها را در مراکز مشاوره و خانواده درمانی، مراکز بهزیستی و در مدارس برای والدین دانشآموزان، برای پربارسازی زندگی زناشویی زوجین و انتخاب آگاهانه با داشتن نگرش واقعبینانه و در نتیجه آن کاهش تعارضات در طول زندگی زناشویی به کار برد.
۱-۴اهداف پژوهش
۱-۴-۱ اهداف اصلی
تعیین میزان اثربخشی آموزش پیش از ازدواج با رویکرد السون، بر نگرش به ازدواج دختران دانشجو.
۱-۴-۲ اهداف فرعی
تعیین میزان اثربخشی آموزش پیش از ازدواج با رویکرد السون، بر بهبود نگرش خوشبینانه به ازدواج در دختران دانشجو.
تعیین میزان اثربخشی آموزش پیش از ازدواج با رویکرد السون، بر کاهش نگرش بدبینانه به ازدواج در دختران دانشجو.
تعیین میزان اثربخشی آموزش پیش از ازدواج با رویکرد السون، بر ایجاد نگرش واقعگرایانه به ازدواج در دختران دانشجو.
تعیین میزان اثربخشی آموزش پیش از ازدواج با رویکرد السون، بر تعدیل نگرش ایدهآل نگرانه به ازدواج در دختران دانشجو
۱-۵ فرضیههای پژوهش
۱-۵-۱ فرضیه های اصلی
آموزش پیش از ازدواج با رویکرد السون نگرش کلی دانشجویان به ازدواج را بهبود می بخشد.
۱-۵-۲ فرضیههای فرعی
آموزش پیش از ازدواج نگرش خوشبینانه دانشجویان به ازدواج را بهبود میدهد.
آموزش پیش از ازدواج نگرش بدبینانه دانشجویان به ازدواج را کاهش میدهد.
آموزش پیش از ازدواج نگرش واقعگرایانه دانشجویان به ازدواج را بهبود میبخشد.
آموزش پیش از ازدواج نگرش ایدهآل نگرانه دانشجویان به ازدواج را تعدیل میبخشد.
۱-۶ تعریف نظری و عملیاتی متغیرها
۱-۶-۱ آموزش پیش از ازدواج:
الف) تعریف نظری: آموزش پیش از ازدواج، از الویتهای اساسی در برنامههای پیشگیری از نابهنجاریهای فردی-خانوادگی، کاهش میزان طلاق و افزایش میزان رضایتمندی از زندگی زناشویی است. در این دورهها زوجین یا افراد وارد فرایند آموزش مهارتها و شکلگیری اندیشههایی میشوند که روابط بهنجار بعدی آنها را قوت می بخشد. این آموزش می تواند از طریق ارائه متون، سمینارها، سخنرانی، جلسات آموزش فردی و گروهی، کلاسهای درس و یا در کارگاههای آموزشی با حضور زوجها و متخصصان روانشناسی و مشاوره انجام شود(امیدورار،۱۳۸۶).
ب) تعریف عملیاتی: آموزش پیش از ازدواج شامل ۷ جلسه آموزش بر طبق رویکرد السون با تواتر هفته ای ۲ جلسه ، و هر جلسه ۲ ساعت تشکیل گردید. که عناوین جلسات آن در فصل سوم درج گردیده است.
۱-۶-۲ نگرش به ازدواج:
الف) تعریف نظری: نگرش[۱۳]، نظامی بادوام است که شامل یک عنصر شناختی، یک عنصر احساسی و تمایل به عمل است. عنصر شناختی، شامل اعتقادات و باورهای شخص درباره یک اندیشه یا شی است. عنصر احساسی یا عاطفی آن است که معمولا نوع احساس عاطفی با باورهای ما پیوند دارد و تمایل به عمل به جهت آمادگی برای پاسخگویی به شیوه ای خاص اطلاق می شود(کریمی۱۳۷۳، نقل شده در مجدی و همکاران،۱۳۹۰). نگرش، حالت کلی فرد است، در واقع درک ذهنی فرد از زندگی، مردم و وقایع. از نقطه نظر فردی، نگرش، نحوه دید افراد به چیزهاست به صورت ذهنی و این مقوله تماماً از ذهن آغاز می شود. نگرش افراد از روی گفتار و کردار آنان برای دیگران مشخص میگردد( مجدی و همکاران،۱۳۹۰). ب)تعریف عملیاتی: نگرش به ازدواج عبارت است از نمرهای که آزمودنیها در پرسشنامه نگرش به ازدواج(MAS[14]) براتون و روزن[۱۵](۱۹۹۸) به دست میآورد.
فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه پژوهش
در این فصل، پیشینه پژوهش در دو قسمت ارائه میشود. در قسمت اول پیشینه نظری و در قسمت دوم پژوهشهای مرتبط با موضوع پژوهش خواهد آمد. در قسمت پیشینه نظری نگرش به ازدواج و آموزش پیش از ازدواج در دیدگاهها، عوامل موثر برآن توضیح داده می شود و در قسمت پژوهشی یافتههای پژوهشها در خارج و داخل کشور خواهد آمد.
۲-۱نگرش به ازدواج
۲-۱-۱تعریف نگرش
مفهوم نگرش، امروزه یکی از مفاهیم کلیدی در روانشناسی اجتماعی است که از دهه ۱۹۵۰ به بعد متداول گردیده و توجهات زیادی را در بین محققین به خود جلب کرده است و تحقیقات فراوانی نیز در این زمینه صورت گرفته است. تعریفی که اکثر روانشناسان اجتماعی از واژه نگرش دارند عبارت است از: نگرش، نظامی بادوام است که شامل یک عنصر شناختی، یک عنصر احساسی و تمایل به عمل است. عنصر شناختی، شامل اعتقادات و باورهای شخص درباره یک اندیشه یا شی است. عنصر احساسی یا عاطفی، آن است که معمولا نوع احساس عاطفی با باورهای ما پیوند دارد و تمایل به عمل به جهت آمادگی برای پاسخگویی به شیوهای خاص اطلاق میشود(کریمی۱۳۷۳، نقل شده در مجدی و همکاران،۱۳۹۰). نگرش، حالت کلی فرد است،که در واقع درک ذهنی فرد از زندگی، مردم و وقایع را شامل میشود. از نقطه نظر فردی، نگرش؛ نحوه دید افراد به چیزهاست به صورت ذهنی و این مقوله تماماً از ذهن آغاز می شود. نگرش افراد از روی گفتار و کردار آنان برای دیگران مشخص می شود(پیک و هریس۲۰۰۴، نقل شده در مجدی و همکاران،۱۳۹۰). نگرشهای قویتر پایدارترند و بیشتر احتمال دارد رفتارها را پیش بینی کنند و نگرشهایی که مشخصاً، مربوط به خود یا دسترسی به آنها زمانبر است، پایدارتر هستند و بیشتر احتمال دارد که به رفتار منجر گردند تا نگرشهای دیگران(ایزن، به نقل از وایزر و ریجیو،۲۰۰۸).
۲-۱-۲ شکل گیری نگرش به ازدواج
شکلگیری نگرش به ازدواج از دو رویکرد نظری قابل توجیه است. اول آن که براساس نظریه دلبستگی رابطه والدین یا مراقبان (به خصوص مادر) در ایجاد الگوهای فعال درونی[۱۶] نقش دارد(ترنت و سوت۱۹۹۲، نقل شده در نیلفروشان و همکاران،۱۳۹۱). الگوهای فعال درونی ممکن است یکی از مکانیزمهایی باشد که از طریق آن نگرش نسبت به صمیمیت انتقال مییابد(ریسچ و جودی۲۰۰۴، نقل شده در نیلفروشان و همکاران،۱۳۹۱). در نظریههای دلبستگی کنونی رابطه والد-کودک نه تنها در دوران کودکی مهم است، بلکه در دوران نوجوانی نیز اهمیت دارد(فیریمن و بروان۲۰۰۱، نقل شده در نیلفروشان و همکاران،۱۳۹۱). دوم آن که براساس نظریه یادگیری اجتماعی، والدین ایدههای خود راجع به رابطه با جنس مخالف را از طریق الگوسازی و یادگیری جانشینی به فرزندان خود انتقال میدهند و نگرش فرزندان نسبت به صمیمیت از طریق مشاهده والدین و روابط بین آنها الگوبرداری میشود (ریسچ و جودی۲۰۰۴، نقل شده در نیلفروشان و همکاران،۱۳۹۱). از طرف دیگر فرزندان تجربه رابطه خود و والدین را به عنوان مبنایی برای ایجاد صمیمت در روابط به کار میبرند. این یادگیری از منابع دیگری مانند رسانه ها، مدرسه، یا دوستان نیز صورت می گیرد(ریسچ و جودی۲۰۰۴، نقل شده در نیلفروشان و همکاران،۱۳۹۱). تحقیقات نشان دادهاند که ساختار و محیط خانواده اصلی در نگرش به ازدواج و نیز زندگی خانوادگی فرزندان نقش دارد.گلدنبرگ[۱۷] به نقل از بوئن [۱۸] مینویسد، از طریق مفهوم فرایند انتقال بین نسلی بیان میکند که چگونه الگوهای ارتباطی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. نگرشها یکی از ابزارهایی هستند که این پدیده از طریق آنها اتفاق میافتد. به عنوان مثال افرادی که طلاق والدین خود را تجربه کردهاند نگرشهای مثبتتری نسبت به طلاق دارند. هولمان[۱۹] اذعان میدارد که شناسایی درست و ارزیابی صحیح نگرش به ازدواج یکی از اساسیترین فعالیتها در مطالعاتی است که هدف آنها پیش بینی و شناسایی عوامل موثر بر کیفیت زندگی زناشویی است(مجدی و همکاران،۱۳۹۰).
۲-۱-۳ عوامل موثر بر نگرش های زناشویی
الف)روند اجتماعی شدن: در روند اجتماعی شدن، والدین، همسالان، همسایگان، همکلاسیها، دوستان و سازمانهای موجود در محیط اجتماعی در ادراک نوجوانان و بزرگسالان جوان در ارتباط با نگرش نسبت به نقشهای آینده و سبک زندگی موثر هستند(هریس ولی،۲۰۰۷).
ب)ساختار و فرصتها: ساختار فرصتها در بافت زندگی نوجوان شامل فرصتهای کاری برای زنان، فرصتهای اقتصادی برای مردان و نسبت به زنان و مردان غیر شاغل است. ساختار فرصتها هم چنین شامل نژاد، قومیت، وضعیت مهاجرت، زمینه خانواده، وضعیت اقتصادی-اجتماعی و چگونگی عملکرد زوجین در نقش پدر و مادر است. در واقع روند اجتماعی شدن و ساختار فرصتها مکانیسمی را نشان میدهند که در رشد نگرشهای زناشویی و نیز انتظارات زناشویی دخیل است (هریس ولی،۲۰۰۷).
ج)تجارب با هم بودن، بدون ازدواج[۲۰]: تجارب با هم بودن، بدون ازدواج که منجر به ازدواج نشده است، نشان دهنده جهتگیری ضعیف نسبت به ازدواج، یا داشتن مشکل در حفظ یک رابطه موفقیتآمیز است و باعث احتمال بروز نگرش منفی نسبت به ازدواج می شود و احتمال ازدواج را کاهش میدهد(هریس ولی،۲۰۰۷).
د)سوء استفاده و سوء رفتار در دوران کودکی: این عامل، عامل مهمی در گرایش به سوی زندگی مجردی خواهد بود. سوء استفاده جنسی بخصوص در دوران کودکی در شکلگیری نگرشهای منفی به سوی ازدواج و تشکیل خانواده موثر خواهد بود(هریس ولی،۲۰۰۷).
ه)خانواده متداول در محیط اجتماعی نوجوان: خانواده متداول در محیط اجتماعی نوجوان، دوستان، مدرسه و همسایهها، نگرشها و نرمها را در مورد یک ازدواج قابل قبول در ذهن نوجوان شکل میدهند. مثلا کودکی که در همسایگی کسانی زندگی میکند که در صد بالایی از بچه ها در خانوادههایی که با یک مادر، یک والد زندگی میکنند. ممکن است این نگرش را در خود رشد دهند که ازدواج امری بادوام و پایدار نیست و تک والدی بودن میتواند یک امر طبیعی و قابل قبول باشد، اما کودکی که در جایی زندگی میکند که خانوادههای دو والدی رایج باشند، فرایند شکلگیری نگرشها متفاوت خواهند بود(هریس ولی،۲۰۰۷).
و)وضعیت تآهل و تجرد: نگرشهای ازدواج بسته به اینکه فرد تازه ازدواج کرده است، مدت زیادی است که ازدواج کرده است یا اصلا ازدواج نکرده است متفاوت است و این تفاوت به لحاظ آماری معنادار است. کسانی که به تازگی ازدواج کردهاند اهمیت زیادی برای عشق، وفاداری و ایجاد یک تعهد بلندمدت در ازدواج قائلاند و اهمیت کمتری برای داشتن پول کافی در ازدواج نسبت به کسانی که قبلا ازدواج کردهاند یا هرگز ازدواج نکردهاند، قائلند.کسانی که ازدواج کردهاند و قادرند که یک ازدواج با ثبات را ادامه دهند، نگرشهای مثبت بیشتری در مورد ازدواج ذکر میکنند و این نتیجه موفقیت آنها در ازدواج است(هریس ولی،۲۰۰۷).
ز)ساختار خانوادگی اولیه: این عامل به طور معناداری در مشخص کردن نگرشهای زناشویی موثر است. نوجوانانی که با دو والدین بیولوژیکی خود زندگی میکنند، اهمیت بیشتری برای عشق و وفاداری و تعهد در ازدواج قائل اند. نوجوانانی که با هیچ یک از والدین بیولوژیکی خود زندگی نمیکنند، اما در خانههای پرورشی، با خویشاوندان یا دیگر بزرگسالان زندگی میکنند، بیشترین آشفتگی را در خانواده خود تجربه میکنند و این با اهمیت کم قائل شدن برای عشق، وفاداری، تعهد و اهمیت زیاد قائل شدن برای پول در ازدواج مرتبط است. نوجوانانی که فقط با مادر خود زندگی کردهاند نیز تاکید را، بر اهمیت پول در ازدواج قرار می دهند تا جنبههای دیگر آن(هریس ولی،۲۰۰۷).
Standa Industrie
فرانسه
ATCO
Oxycap
بر پایه آهن
بر پایه آهن
Sachets
درب بطری
EMCO Packaging
System
انگلیس
ATCO
بر پایه آهن
برچسب ها
Johnson Matthey Plc
انگلیس
N/A
کاتالیست فلزی گروه پلاتینوم
برچسب ها
Bioka Ltd
فنلاند
Bioka
بر پایه آنزیم
Sachets
Alcoa CSI Europe
انگلیس
O2-Displacer
ناشناخته
درب بطری
جاذب اکسیژن برای بستههایی که در فضای سطحی آن اکسیژن دارد مناسب است، خواه این مقدار اکسیژن در مواد غذایی در ابتدا به دام افتاده باشد و خواه از محیط اطراف بستهبندی در طول ذخیره سازی و حمل و نقل وارد شده باشد. این جاذبها اکسیژن را به کمترین حد خود کاهش می دهند. از عوامل مهم موثر بر انتخاب یک جاذب اکسیژن مناسب، طبیعت مواد غذایی مانند اندازه، شکل، وزن، فعالیت آبی و زمان ماندگاری است.
برای انتخاب جاذب اکسیژن چندین ضررورت مورد نیاز است مانند بیضرر بودن برای بدن انسان، میزان مناسب جذب اکسیژن، آلوده نبودن به مواد سمی و یا گاز نامطلوب، اجتناب از تولید بوی نامطبوع و نهایتا اینکه در اندازه مورد انتظار باشد. برای نشان دادن کیفیت و عملکرد آن باید به میزان ثابتی برآورد شود و به لحاظ اقتصادی قیمت مناسبی داشته باشد.
از لحاظ ساختاری، مولفه مهار اکسیژن در یک بسته می تواند به شکلهای مختلف بستههای کیسهای کوچک، برچسب، فیلم (اختلاط عامل مهار با بسته بندی فیلم)، کارت، آستر بستهبندی شده باشد (شکل۲-۲). شناخته شدهترین جاذب اکسیژن به شکل بستههای کیسهای کوچک حاوی پودرهای مختلف آهن و مجموعه ای از کاتالیزورها است.
شکل۲-۲. برخی از جاذبهای متداول در صنعت بسته بندی
جهت موثر بودن بستههای کیسهای کوچک جاذب اکسیژن، وجود برخی شرایط لازم است که شامل موارد ذیل میباشد:
الف- ظروف بستهبندی و یا فیلمهایی با نفوذ ناپذیری بالا باید مورد استفاده قرار گیرد، در غیر این صورت جاذب به سرعت اشباع شده و توانایی خود را برای به دام انداختن اکسیژن از دست خواهد داد. برای بسته بندی که در آن یک جاذب اکسیژن استفاده می شود فیلمی با قابلیت نفوذ اکسیژن بیش از ۲۰ میلیلیتر بر متر مربع توصیه نمی شود.
ب- برای انعطاف پذیری بستهبندی حرارتی، آببندی باید کامل انجام شود به طوری که هیچ هوایی در بسته بندی باقی نماند.
ج- جاذب اکسیژن از نوع و اندازه مناسب باید انتخاب شود(سوزا کروز و همکاران، ۲۰۱۲).
نگرانی در مورد مصرف مواد جاذب درون بالشتک که ممکن است پاره و اشتباهی مصرف شود، باعث شد محققان به دنبال راه کارهای جدید (به خصوص برای مواد غذایی مایع) باشند. بنابراین بستهبندیهایی مبتنی بر اختلاط جاذب در پلیمر به عنوان راه کار مناسب معرفی شد (رونی، ۲۰۰۵). اختلاط جاذب در فیلمهای بستهبندی راه بهتری برای حل و فصل مشکلات مربوط به بالشتک است. جاذبها ممکن است در یک لایه جامد تعبیه شده باشد و یا در پلاستیک پراکنده شود (اوزدمیر و فلوروس، ۲۰۰۴). به طور کلی، سرعت و ظرفیت سیستمهای مهار اکسیژن گنجانیده شده در مواد بسته بندی، بطور قابل توجهی کمتر از بسته های جاذب اکسیژن (مبتنی بر آهن) و برچسب جاذب میباشد.
اصل مجراهای حسی………………………………………………………………………………………………………………..۹۰
اصل پرهیز از زیاده کاری…………………………………………………………………………………………………………۹۰
اصل تفاوت های فردی……………………………………………………………………………………………………………..۹۰
بار شناختی و طراحی چندرسانه ای آموزشی…………………………………………………………………………………………….۹۱
الف) اصولی برای کاهش بار شناختی بیرونی……………………………………………………………………………………………..۹۲
۱- اصل انسجام…………………………………………………………………………………………………………………………………….۹۳
۲- اصل پرهیز از زیاده کاری………………………………………………………………………………………………………………..۹۴
۳- اصل علامت دهی…………………………………………………………………………………………………………………………….۹۵
۴- اصل مجاورت مکانی………………………………………………………………………………………………………………………..۹۵
۵- اصل مجاورت زمانی…………………………………………………………………………………………………………………………۹۶
ب) اصولی برای مدیریت بار شناختی درونی………………………………………………………………………………………..۹۶
۱- اصل قطعه بندی……………………………………………………………………………………………………………………………..۹۷
۲- اصل پیش نیاز آموزش……………………………………………………………………………………………………………………۹۸
۳- اصل مجراهای حسی……………………………………………………………………………………………………………………….۹۸
ج) اصولی برای افزایش بارشناختی مطلوب…………………………………………………………………………………………۹۸
۱- اصل چند رسانه ای…………………………………………………………………………………………………………………………۹۹
۲- اصل شخصی سازی………………………………………………………………………………………………………………………۱۰۰
۳- اصل بازخورد…………………………………………………………………………………………………………………………………۱۰۰
۴- اصل تأمل و تفکر………………………………………………………………………………………………………………………….۱۰۱
بخش دوم) پیشینه پژوهش
پیشینه پژوهش خارجی………………………………………………………………………………………………………………………….۱۰۱
پیشینه پژوهش داخلی…………………………………………………………………………………………………………………………….۱۰۳
فصل سوم: روش شناسی پژوهش
طرح کلی…………………………………………………………………………………………………………………………………………………۱۰۶
جامعه آماری…………………………………………………………………………………………………………………………………………….۱۰۶
نمونه آماری و روش نمونه گیری……………………………………………………………………………………………………………..۱۰۶
ابزار اندازه گیری یا روش جمع آوری داده ها ی پژوهش……………………………………………………………………….۱۰۶
روایی و پایایی…………………………………………………………………………………………………………………………………………..۱۰۷
روش اجرای پژوهش…………………………………………………………………………………………………………………………………۱۰۷
روش تحلیل یافته ها………………………………………………………………………………………………………………………………..۱۰۷
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
مقدمه………………………………………………………………………………………………………………………………………………………..۱۰۹
آمار توصیفی پژوهش………………………………………………………………………………………………………………………………..۱۰۹
آمار استنباطی پژوهش…………………………………………………………………………………………………………………………….۱۱۰
فصل پنجم: خلاصه، بحث و نتیجه گیری
مقدمه………………………………………………………………………………………………………………………………………………………..۱۱۲
پیشنهادها…………………………………………………………………………………………………………………………………………………۱۱۳
محدودیت ………………………………………………………………………………………………………………………………………………..۱۱۳
منابع…………………………………………………………………………………………………………………………….۱۱۴
پیوست…………………………………………………………………………………………………………………………۱۲۲
طرح درس………………………………………………………………………………………………………………………………………………..۱۲۲
پرسشنامه بار شناختی بیرونی………………………………………………………………………………………………………………….۱۳۶
نمونه های اسلاید چند رسانه ای……………………………………………………………………………………………………………..۱۳۷
چکیده انگلیسی………………………………………………………………………………………………………………………………………..۱۴۰
فهرست جداول
مرحله (۱): تعیین رسالت سازمان و اهداف عملکردی استراتژیک.
مرحله (۲): ایجاد مسئولیتپذیری در برابر عملکرد.
مرحله (۳): برقراری نظام یکپارچه اندازه گیری عملکرد.
مرحله (۴): ایجاد فرایند یا نظامی برای گردآوری داده ها به منظور ارزیابی عملکرد.
مرحله (۵): فراهم آوردن فرایند یا نظامی برای تحلیل، بازنگری و گزارش کردن داده های مربوط به عملکرد.
مرحله (۶): تدارک دیدن نظام یا فرآیندی جهت استفاده از اطلاعات مربوط به عملکرد (پرویز راد، ۱۳۸۱).
مدیریت عملکرد، یکی از مهمترین فرآیندهای استراتژیک سازمانها و جوامع عصر نوین بشمار میآید و طراحی مکانیزمهای ارزیابی عملکرد کارآ و موثر از جمله مهمترین خواستهای هر سازمان و جامعهای بشمار میآید.
سازمانهای جهان، مدیران و رهبران سازمانی در پی ارتقا و بهبود عملکرد سازمانهای خویش میباشند. عملکرد سازمان ترکیب گستردهای از دریافتیهای غیرملموس، همچون افزایش دانش سازمانی و هم دریافتیهای عینی و ملموس، همچون نتایج اقتصادی و مالی است. عملکرد سازمانی مفهوم گستردهای است که آنچه را شرکت تولید میکند و نیز حوزههایی را که با آنها در تعامل است در بر میگیرد. به عبارت دیگر عملکرد سازمانی شاخصی است که چگونگی تحقق اهداف یک سازمان یا موسسه را اندازه گیری مینماید (Ho, 2008: 109).
رویکردهای سنجش عملکرد
در سنجش عملکرد دو رویکرد عمده وجود دارد: عینی و ذهنی و هر دو رویکرد دارای محاسن و معایب خاص خود هستند (Alen & et al., 2008: 63). مقیاسهای عینی بیشتر واقعی هستند، اما از نظر قلمرو پوششی محدود با داده های مالی هستند و دیگر ابعاد سازمانی را تبیین نمیکنند. از طرف دیگر، مقیاسهای ذهنی کمتر واقعگرا هستند، اما توصیف غنی از اثربخشی سازمان ارائه میکنند. این مقیاسها اجازه میدهند دامنۀ وسیعی از سازمانها در صنایع مختلف مورد مقایسه قرار گیرند. بنابراین، قابلیت تعمیم یافتهها بر مبنای مقیاسهای ذهنی بیشتر است. همچنین مقیاسهای ذهنی عناصر تحلیلی مبتنی بر ادراک را نیز پوشش میدهند که در پژوهشهای علوم اجتماعی جایگاه ویژهای پیدا کرده است. این پرسش که کدامیک از این رویکردها باید در سنجش عملکرد مدّ نظر قرار گیرد به جهتگیری سازمانی و نوع نگرش مدیران بستگی دارد.
مقیاسهای سنجش عملکرد
به طور سنتی در سنجش عملکرد سازمانی بیشتر رویکرد مالی به کار گرفته می شد. امروزه دیگر این رویکرد برای سنجش عملکرد سازمانی کارساز نیست. زیرا شاخصهای مالی، مکمل ماهیت ماشین گونۀ سازمانها و فلسفۀ مدیریتی وقت بود (نیون، ۲۰۰۲). امروزه مقیاسهای مالی عملکرد، ارتقا یافته و مفهوم ارزش افزودۀ اقتصادی نقش غالب پیدا کرده است. براساس این مفهوم تا زمانی که سود حاصله هزینۀ سرمایه را پوشش ندهد، در حقیقت ارزشی برای ذینفعان خلق نکرده است. به همین دلیل، دس و رابینسون (۱۹۸۴) متغیرهای عملکرد را شامل کیفیت، بهره وری، سود دهی، سهم بازار، بازگشت سرمایه، و عملکرد کلی میدانند.
همچنین در رویکردهای نوین سنجش عملکرد سازمانی بر نقش چشم انداز و راهبردهای سازمانی در تعریف مقیاسهای عملکرد تأکید میشود. به عنوان مثال، کارت امتیاز متوازن، سنجش عملکرد را به عنوان زبان جدید در توصیف عناصر کلیدی در نیل به راهبرد سازمانی هم در بخش دولتی و هم خصوصی به کار میگیرد.
مفهوم ارزشیابی عملکرد سازمانی
برای درک مفهوم ارزشیابی عملکرد سازمانی بایستی ابتدا مفهوم عملکرد را دریابیم. عملکرد به درجه انجام وظایفی که شغل یک کارمند را تکمیل میکند، اشاره دارد (Byars and Rue, 2008: 216) و نشان میدهد که چگونه یک کارمند الزامات یک شغل را به انجام میرساند. عملکرد اغلب با «تلاش» که اشاره به صرف انرژی دارد یکسان تلقی میشود، اما عملکرد بر اساس نتایج فعالیتها اندازهگیری میشود. برای مثال، یک دانشجو ممکن است تلاش زیادی را در آماده شدن برای آزمون به کار گیرد اما نمره کمی دریافت کند؛ در این مورد تلاش زیادی صورت گرفته اما عملکرد پایین بوده است. به عقیده بایرز و رو (۲۰۰۸: ۲۱۷) عملکرد افراد در یک موقعیت میتواند به عنوان نتیجه ارتباط متقابل بین: ۱) تلاش، ۲) تواناییها و ۳) ادراکات نقش تلقی شود. «تلاش»، که از برانگیختگی نشأت میگیرد، اشاره به میزان انرژی (فیریکی یا ذهنی) که یک فرد در انجام وظیفه استفاده میکند، دارد. «تواناییها»، ویژگیهای شخصی مورد استفاده در انجام یک شغل هستند و «اداراکات نقش» به مسیرهایی که افراد باور دارند بایستی تلاشهایشان را در جهت انجام شغلشان هدایت کنند، اشاره میکند. نو و دیگران[۴۷] (۲۰۰۸: ۳۴۵) عملکرد را ناشی از ویژگیهای شخصی، مهارتها و نظایر آن میدانند. همانطور که شکل ۲-۱ نشان میدهد این ویژگیها از طریق رفتار کارکنان به نتایج عینی تبدیل میشوند. در واقع کارکنان تنها در صورتی که دانش، مهارتها، تواناییها و سایر ویژگیهای ضروری برای انجام یک شغل را داشته باشند، میتوانند رفتارشان را نشان دهند
شکل ۱۱-۲: مدل عملکرد سازمانی در سازمانها (Noe et al., 2008: 345)
دیگر مؤلفه اساسی مدل نو و همکاران، راهبردهای سازمانی است. اغلب ارتباط بین مدیریت عملکرد و راهبردها و اهداف سازمان نادیده گرفته میشود. نهایتاً مدل یاد شده اشاره میکند که محدودیتهای موقعیتی نیز نقش اساسی در عملکرد افراد ایفا می کند. همانطور که قبلاً اشاره شد، افراد ممکن است رفتار مناسبی انجام دهند اما نتایج مناسبی کسب نکنند. بنابراین، کارکنان بایستی دارای ویژگیهای مشخصی برای انجام مجموعهای از رفتارها و دستیابی به برخی نتایج باشند و به منظور دستیابی به مزیتهای رقابتی، ویژگیها، رفتارها و نتایج بایستی به راهبردهای سازمانی گره زده شوند. با این تفاسیر میتوان عملکرد سازمانی را به عنوان فرایند ارزیابی و برقراری ارتباط با کارکنان در نحوه انجام یک شغل و استقرار برنامه بهبود آن تعریف نمود (Byars and Rue, 2008: 345). در این صورت عملکرد سازمانی نه تنها به کارکنان اجازه میدهد که بدانند عملکردشان چگونه است، بلکه بر سطح تلاش و مسیر آیندهشان تأثیر میگذارد.
همچنین کارل و دیگران [۴۸] (۲۰۰۰: ۲۲۵) ارزشیابی عملکرد سازمانی را فرایند مداوم ارزیابی و مدیریت رفتار و بروندادهای انسانی در محل کار تعریف کردهاند؛ و به عقیده فوت و هوک[۴۹] (۱۹۹۹: ۱۰۵) ارزشیابی کارکنان عبارت است از: فرایند رسمی برای سنجش و ارائه بازخورد به کارکنان در مورد خصوصیات و نحوه انجام فعالیتهایشان و همچنین شناخت استعدادهای بالقوه آنان به منظور شکوفایی آنها در آینده.
اهداف ارزشیابی عملکرد سازمانی
اگرچه مفهوم مدیریت عملکرد، مفهوم جدیدی به حساب میآید، اما ارزشیابی عملکرد سازمانی طی چند دهه گذشته از جمله بحث برانگیزترین خدمات پرسنلی و فعالیتهای مدیریتی بوده است و میتوان گفت که مدیریت عملکرد با مطرح ساختن مجموعهای از دیدگاهها و برانگیختن احساسات گوناگون، یکی از پیچیدهترین فعالیتها و فرایندهای مدیریت منابع انسانی است. در بسیاری از سازمانها، ارزشیابی عملکرد، بخش جداییناپذیر برنامههای مدیریت منابع انسانی و ابزار بسیار کارآمد در توسعه حرفهای محسوب میشود و برای مقاصد متعددی مورد استفاده قرار میگیرد. به عقیده برناردین[۵۰] (۲۰۰۳: ۱۴۴) اطلاعات حاصل از اندازهگیری عملکرد به طور گستردهای برای جبران خدمت، بهبود عملکرد و مستندسازی به کار میرود. همچنین میتوان از آن در تصمیمات مربوط به کارکنان نظیر: ارتقاء، انتقال، اخراج و انفصال از خدمت، تجزیه و تحلیل نیازهای آموزشی، توسعه کارکنان، تحقیق و ارزشیابی برنامه، استفاده نمود. ایوانسویچ[۵۱] (۲۰۰۷: ۲۵۳) اهداف ارزشیابی کارکنان را در بهسازی کارکنان، ایجاد انگیزه، برنامهریزی نیروی انسانی و استخدام و ایجاد ارتباطات مؤثر بین کارکنان و سرپرستان برشمرده است. اسنل و بولندر[۵۲] (۲۰۰۷: ۳۳۳) و نو و همکارانش (۲۰۰۸: ۳۴۷) نیز اهداف ارزشیابی کارکنان را به دو دسته اهداف توسعهای و اهداف اداری- اجرایی تقسیم کردهاند. جدول ۲-۱ بیانگر موارد به کارگیری نتایج ارزشیابی عملکرد سازمانی به تفکیک اهداف توسعهای و اداری- اجرایی میباشد.
سیستمهای مدیریت عملکرد که به طور مستقیم با سیستم پاداش سازمان در ارتباط است، انگیزهای قوی برای کارکنان فراهم میآورد تا در راستای دستیابی به اهداف سازمانی به طور ساعیانه و خلاقانه، تلاش نمایند. مادامی که سیستم مدیریت عملکرد به طور مناسب طراحی و اجرا شود، نه تنها به کارکنان اجازه میدهد که کیفیت عملکرد فعلیشان را بدانند، بلکه اقداماتی را که بایستی در جهت بهبود عملکردشان به انجام رسانند را روشن میسازد.
جدول ۴-۲: اهداف ارزشیابی عملکرد سازمانی (Snell & Bohlander, 2007: 333)
اهداف اداری- اجرایی | اهداف توسعهای |
- مستند کردن تصمیمات مربوط به کارکنان؛ - تعیین ارتقاء کاندیدها؛ - تعیین تکالیف و وظایف؛ - شناسایی عملکرد ضعیف؛ - تصمیم در مورد اخراج یا نگهداری؛ - اعتبارسنجی ملاکهای انتخاب؛ - ارزیابی برنامههای آموزشی؛ - تصمیمگیری در مورد پاداش و جبران خدمات؛ - برآوردن مقررات قانونی؛ - برنامهریزی پرسنلی. |
- فراهم آوردن بازخورد عملکرد؛ - شناسایی نقاط قوت و ضعف فردی؛ - تشخیص عملکرد افراد؛ - کمک به شناسایی اهداف؛ - ارزیابی میزان دستیابی به اهداف؛ - شناسایی نیازهای آموزشی فردی؛ - شناسایی نیازهای آموزشی سازمانی؛ - تقویت ساختار قدرت؛ - بهبود ارتباطات؛ - فراهم آوردن زمینهای برای کمک مدیران به کارکنان. |
رویکردها و روش های ارزشیابی عملکرد
برای انجام ارزشیابی صحیح بایستی رویکردها و روش های ارزشیابی عملکرد سازمانی را شناسایی کرده و کاربرد هر کدام را در موقعیتهای معین بدانیم. به طور کلی پنج رویکرد در خصوص ارزشیابی عملکرد سازمانی معرفی شده است (Noe et al., 2008: 345؛ Snell & Bohlander, 2007: 333). این رویکردها عبارتند از: ۱- رویکرد مقایسهای[۵۳]، ۲- رویکرد ویژگیها[۵۴]، ۳- رویکرد رفتاری[۵۵]، ۴- رویکرد نتایج[۵۶] و ۵- رویکرد کیفیت[۵۷].
رویکرد مقایسهای: رویکرد مقایسهای به مدیریت عملکرد، نیازمند این است که ارزیابیکننده، عملکرد افراد را با دیگران مقایسه کند. این رویکرد معمولاً از ارزیابی جامع یک عملکرد فردی یا ارزشی به منظور رتبهبندی افراد در یک گروه کاری استفاده میکند. حداقل سه فن در این رویکرد مورد استفاده قرار میگیرد که شامل: رتبهبندی، توزیع اجباری، و مقایسه زوجی میشود.
رویکرد ویژگیهای فردی: این رویکرد به مدیریت عملکرد، بر گسترش ویژگیهای معینی که برای موفقیت سازمان مطلوب تلقی میگردد، تأکید میکند. فنونی که در این رویکرد مورد استفاده قرار میگیرد، مجموعهای از رفتارها و ویژگیها شامل: ابتکار، رهبری، خصلت رقابتی و ارزشیابی افراد را دربرمیگیرد.