دسته دوم افرادی هستند چون گروه اول، مطیع فرمان رسولاکرم، اما با موضعی نامحسوس، به گونه ای که با سیاستهای نبوی درگیر نشوند. ابنعباس ذیل این گروه مورد بررسی قرار گرفت. گروهی از علما ابنعباس را جزء افرادی میدانند که برای رفع ابهامات قرآنی به اهلکتاب مراجعاتی داشته اما هیچ سند و مدرکی مبنی بر صحت این مراجعات ارائه نمیدهند و تنها به گفتن و نسبت دادن این مراجعات به صورت لفظی اکتفا کرده اند. در حالی که عدهی دیگری از علما با پرسشگری ابنعباس از اهلکتاب مخالف بوده و با ادله بسیار دامن او را از این اتهام می زدایند.
دسته سوم افرادی هستند که به صراحت دستورات پیامبر را برای تحکیم پایه های حکومت تغییر داده اند این افراد یا حاکم بوده و یا به شدت با حاکمان وقت در تعامل بودند. عمربنخطاب در این گروه مورد بررسی قرار گرفت؛ او در دوران خلافت خود از طریق رسمی کردن قصهخوانی در میان مردم شرایط را برای گسترش افکار اهلکتاب باز کرد. در دوران خلافت او مردم نه تنها اجازه گوش کردن به این منقولات را داشته بلکه میتوانستند شنیدههای خود را نقل کنند. او توجه ویژه به اهلکتاب داشت و آنها را بر سر مشاغل مهمی میگمارد. عمر از طریقِ قطع سهم “مولفه القلوب” سنتپیامبر را زیر پا گذاشت.
کعبالاحبار در همین دسته مورد بررسی قرار گرفت، هر چند کعبالاحبار از جمله صحابه نیست اما به دلیل حجم ارتباطاب صحابه با کعب و میزان تأثیرپذیری صحابه از وی، در این قسمت قرار گرفت، دلایل موافقان وثاقت کعب، دور از واقعیت است. کعبالاحبار به صورت مغرضانه قصد وارد کردن داستانهای یهودی در تفاسیر مسلمانان را داشته است. از مهمترین دلیل موافقان وثاقت کعب نقل روایات او توسط محدثین است؛ البته اشاره شد که همان محدثین هم روایت چندانی از او نقل نکردند. آنچه میتوان در مورد کعب گفت این است که او یک تازه مسلمان یهودی است، که نسبت به دین قبلی خود متعهدانه جلو رفته و دلسوزانه تمام آن معارف را در دین اسلام وارد کرده است.
عثمان نیز از جمله صحابهای است که هیچ مقاومتی در مقابل اهلکتاب از خود نشان نداده است. او با تکرار همان سیاستهای عمر همراه با بیتوجهیهای ویژهاش در امور مملکتی بساط نفوذ تفکر یهودی را در متون دینی مسلمانان فراهم آوردند.
از جمله افراد گروه سوم عبداللهبنسلام است که او فردی یهودی بوده، و زیادی اطلاعات خود نسبت به دین قبلیش را از جمله افتخارات خود میداند. علمای رجالی و امیرالمومنین وثاقت او را تصدیق نکرده اند.
با بررسی مجموع روایات رسیده در مورد ابوهریره میتوان گفت او شخصیت لازم برای اعتماد و اخذ حدیث را نداشته است؛ چرا که هدف اصلی از اسلام آوردن او سیر کردنِ شکمش بوده است، که ریشهای از تفکر و تعقل در آن دیده نمی شود. او فردی منفعت طلب بود که نماز را پشت حضرت علی میخواند و غذا را بر سر سفره معاویه. به نظر چند عامل اساسی، اسباب طرد ابوهریره از ردیف راویان ثقه را فراهم آورد که عبارتند از:
۱ . نداشتن شأن اجتماعی در میان مردمِ هم عصر خودش، طوری که اخبار موجود از شلاق خوردن او خبر میدهد.
۲ . وجود ارتباط پیوسته او با کعبالاحبار و تأییداتی که کعبالاحبار از ابوهریره و بالعکس دارد.
۳ . بی قید و بندی ابوهریره در مشخص کردن ناقل روایات که در گزارش صاحبنظرانبه این مهم اشاره شد، به اینصورت که او روایت کعب را به پیامبر و روایات پیامبر را به کعب نسبت می داد.
در مورد زیدبنثابت اینطور میتوان گفت که او یهودیزادهای است که در بین مسلمانان جا باز کرد؛ او با جلبِ اعتماد مردمِ کم سوادِ مسلمان، خود را تبدیل به مرجعی برای پاسخگویی به سوالات ایشان نمود برخی صحابه به امثال زید اعتماد کرده و نصیحتهای پیامبر مبنی بر عدم مراجعه به اهلکتاب را از یاد بردند و سوالات دینی خود را از آنها جویا میشدند و جوابی را که میشنیدند، حق فرض میکردند.
عبداللّهبنعمروبنعاص هم ذیل همین گروه بررسی شد. او با آنکه مسلمان شده بود تفکری یهودی داشت، این یهودی بودن در مجموع روایات به جا مانده از او آشکار است. او به مجموعه اطلاعات خود که از کتب اهلکتاب داشت بسیار میبالید. عملکرد او بعد از پیامبر نشان از علاقمندی او به مباحث اهلکتاب و گسترش آن می باشد.
فصل چهارم:
شواهد و قرائن دال بر ارتباطات با اهل کتاب از منابع اهل سنت
۴-۱-شواهد مراجعات صحابه به اهل کتاب و تأثیر گذاری تازهمسلمانان از مسند احمد، موطأ مالک، صحاح سته
در این فصل به بررسی شواهد موجود در کتابهای اهل سنت خواهیم پرداخت و سعی در مقایسه این شواهد با ادعای علمای معاصر اهل سنت را داریم. چند محور برای انتخاب شواهد مد نظر بوده است اول آنکه شاهد مدنظر، شامل پرسش یا گفتگویی باشد، دوم اینکه این سوال یا گفتگو بین یک صحابی پیامبر با یکی از اهلکتاب یا بین دو تن از سابقینِ اهلکتاب صورت گرفته باشد، و سوم اینکه، این گفتگو به صورت مستقیم یا غیر مستقیم با اعتقادات مسلمانان در ارتباط باشد؛ بعد از پیدا کردن شواهد سعی به بررسی محتوای سوال و دسته بندی آن داشتهایم، با این کار تشخیص درجه اهمیت روایات به سهولت قابل اندازه گیری خواهد بود.
ابتدا به بررسی کتابهای اصلی اهلسنت یعنی همان صحاح سته به علاوه موطأ مالک و مسند حنبل میپردازیم؛ کتابها بر اساس سال وفات نویسند، به شرح ذیل است:
موطأ مالک (۱۷۹ق) بیست و دو شاهد؛ مسند احمدبنحنبل (۲۴۱ق) یک شاهد؛ صحیح بخاری (۲۵۶ق) شاهدی نداشت؛ صحیح مسلم (۲۶۱ق)یک شاهد؛ سنن ابن ماجه (۲۷۳ق) شاهدی نداشت؛ سنن ترمذی (۲۷۹ق) یک شاهد؛ سنن نسایی(۴۰۵ق) شاهدی نداشت.
که بر اساس محتوای سوالات مطرح شده آنها را در دستههای ذیل جای دادیم.
سوالات حاوی حکم از اهلکتاب
سوالات تفسیری از اهلکتاب
سوالات صحابه از اهلکتاب
۴-۱-۱- سوالاتی حاوی حکم از اهلکتاب
این گروه، مجموع شواهدی را شامل می شود که در بردارندهی حکمی شرعی، به صورت مستقیم یا غیر مستقیم است، این سوالات از افرادی چون ابوهریره،[۲۷۴]عمروبنعاص[۲۷۵]و زیدبنثابت که در فصل قبل به آنها اشاره شد، پرسیده شده است. در ادامه سوالات بر اساس نام افراد فوق عنوانبندی می شود.
۴-۱-۱-۱- کعبالاحبار
شواهدی که بر پرسیدن سوال از کعبالاحبار دلالت می کند.
مالک در کتاب خود از همسفری عدهای از صحابه با کعبالاحبار نقل می کند که در آن سفر، مقداری گوشت شکار مییابند، کعب بدون اینکه مورد پرسش قرار بگیرد فتوا به خوردن آن میدهد؛ صحابه نیز بدون کمترین مخالفتی به فتوای او عمل می کنند اما به محض رسیدن به مدینه شرح ما وقع را برای عمربنخطاب بیان کرده و عمر در تأیید کعب به صحابه میگوید که من او را تا برگشتنتان به مدینه بر شما امیر کردم.[۲۷۶]
فتوای کعب به صحابه و تأیید آن توسط خلیفهی مسلمانان، آنهم در امور عملی، قابل تأمل است. آیا در این دوره بیم اختلاط از بین رفته است؟ بخصوص زمانی که مفتی، دلیلی برای دستور العمل خود ذکر نمیکند.
در جایی دیگر میخوانیم ابیبصرهغفاری[۲۷۷] سوالی را از ابوهریره پرسیده ولی در جواب ابوهریره شک می کند، برای برطرف کردن شک خود، سوال را در مجلسی از عبداللهبنسلام میپرسد که از قضا کعبالاحبار هم در آنجا حضور دارد؛ مجلس به گونه ای می شود که عبداللهبنسلام، کعب را دروغگو خطاب می کند، اما با خواندن تورات برای عبداللهبنسلام او به اشتباه خود پیبرده و کعب را راستگو میخواند.[۲۷۸]
نکته حائز اهمیت در گزارش فوق، بعد از مراجعهی یک صحابی به اهلکتاب، اینجاست که در محضر او اختلاف را با باز کردن تورات حل می کنند و کمترین اعتراضی از جانب او در ادامه ماجرا ثبت نشده است؛ چیزی که موافقان مراجعه به اهلکتاب، خلاف آن را ادعا کرده اند. چگونه اهلکتاب جرأت پیدا کرده و در بین مسلمانان کتاب خود را معیار حل اختلافات قرار دادهاند؟ بیش از آن حیرت از مالک است که بدون کمترین نقدی این مطالب را درکتاب خود آورده است.
۴-۱-۱-۲- ابوهریره
در این قسمت نمونه ای از اقوال ابوهریره می آید.
از ابوهریره پرسیدند بعد از نماز واجب چه نمازی افضل است؟ و بعد از روزه ماه مبارک رمضان چه روزهای فضیلت دارد؟ او گفت: بعد از نماز واجب، نمازی که در دل شب خوانده می شود، و بعد از روزه در ماه رمضان، روزهای که در محرم گرفته می شود، افضل است.[۲۷۹]
در روایتی دیگر ابوهریره درباره لباس نمازگزار مورد سوال قرار میگیرد و نسبت به این سوال، عملکرد خودش هم مورد پرسش قرار میگیرد.[۲۸۰]
آیا این نوعی گرفتن دستور عملی نیست؟ آیا گرفتن دستور از شخصی چون ابوهریره جای شگفتی ندارد؟
در موارد متعدد ابوهریره و ابنعباس در مورد مردی که همسرش را قبل از ازداواج سه طلاقه کرده است مورد سوال قرار میگیرند، در یکی از این گزارشها با کمال تعجب شاهد هستیم، ابوهریره نظر خود را به صورت کامل میگوید و ابنعباس به گفتن جمله «نظر من هم همین است» اکتفا می کند.
با دقت به محتوای سوالات مطرح شده میتوان فهمید، که سوال حکمی را در بر دارد.
در ادامه سوالی با مضمون سه طلاقه کردن از عمروبنعاص پرسیده می شود، شخص بدون اعتراضی پاسخ خود را دریافت می کند. در جایی دیگر این سوال را شخصی از زیدبنثابت میپرسد و پاسخ میگیرد. [۲۸۱]لازم به تذکر است این افراد در ارتباط عمیق با کعبالاحبار بودند.
حکم دیگری که از ابوهریره و ابنعباس پرسیده می شود در مورد زن بارداری است که همسرش از دنیا رفته است، و هر کدام جداگانه فتوای خود را اعلام می کنند؛ از قضا ابوهریره جواب را کامل تر از ابنعباس میدهد.[۲۸۲]
در گزارشی دیگر ابوهریره با این کلمات مورد خطاب قرار میگیرد، آیا ولد زنا در اموری که انجام میدهد از جانب خدا مستحق دریافت پاداش می شود؟ او در پاسخ میگوید بله ولد زنا در مقابل آن پاداش دریافت می کند.[۲۸۳]
فارغ از درست یا اشتباه بودن جوابِ سوال، باید دید چگونه شرایطی در آن زمان حاکم بوده است که فرد معلومالحالی چون ابوهریره مخاطب چنین سوال مهمی قرار گرفته است؟
۴-۱-۱-۳- زید بن ثابت
مالک در کتاب خود داستان مردی را گزارش میدهد که متاعی را اختلاس کرده بود و تصمیم بر قطع دست او داشتند؛ به دنبال زیدبنثابت فرستاده و در این مورد از او پرسیدند، زید گفت: در اختلاس، قطع دست نیست.[۲۸۴]
سوال دیگری که مالک آن را گزارش داده در مورد روابط زناشویست که از زیدبنثابت پرسیده شده است، البته زید از پاسخ دادن امتناع می کند و از حجاج[۲۸۵]میخواهد که پاسخ را او بدهد اما حجاج خود را مشتاق شنیدن کلام زید نشان داده و از او طلب فتوا می کند و در انتها کلام زید را تصدیق می کند.[۲۸۶]
از این قبیل دنبال او فرستادنها گزارش دیگری در مستدرک وجود دارد که در قسمت دیگر منابع اهلسنت آورده خواهد شد.
۴-۱-۱-۴- عبدالله عمرو بن عاص
برخی سوالات که از عبداللهبنعمروبنعاص پرسیدند به شرح ذیل است.
مردی از مهاجرین از عبداللهبنعمروبنعاص در مورد وقت نماز سوال می کند که آیا می شود وقت آب خوردن شتران، نماز بخواند؟ عبدالله در پاسخ، مرد را از این کار منع می کند و میگوید وقت چریدن آنها نماز بخوان.[۲۸۷]
در جایی از کتاب مالک میخوانیم که عطاءبنیسار[۲۸۸] از عبداللهبنعمروبنعاص و کعبالاحبار در مورد شکیات نماز میپرسد و آن دو یک پاسخ می دهند.[۲۸۹]
دقت در سوالات و نوع آنها، بیانگر رد دلایل موافقان مراجعه به اهل کتاب خواهد بود.
۴-۱-۲- سوالات تفسیری از اهلکتاب
پس از آن، مرد غریبه بر گشت و دور شد و با صدایی بلند تر گفت:
« خدا نگهدار ای حکیمان !»
وهنگام دور شدن ریشخندی زد و رفت.
هر دو فیلسوف، چند لحظه در سکوت به هم نگاه کردند و خندیدند. آنگاه یکی به دیگری گفت:
«خوب. . . آیا واقعاً نیازی نیست تا قدم بزنیم و در جستجوی چیزی باشیم؟»
نگارنده بر این باور است که: جبران در این تمثیل میخواهد بگوید جویندگان حقیقت همگی یک هدف دارند و حقیقت یک چیز است آنچه انسانها در یافتن حقیقت با هم اختلاف دارند درک ظاهری آنها از حقیقت است از همین روست که وی را میتوان فردی تکثر گرا در دین یا به عبارتی پلورالیست دانست آنجا که آن دو دانشمند یکی به دنبال چشمه جوانی و دیگری به دنبال راز مرگ است و هر دو به رد کردن علم یک دیگر میپردازند، در این میان شخصی غیر از آن دونفر بین آنها داوری مینمایید و مقصود هر دوی آنها را یک چیز تلقی میکند و به آنها میگوید شما از یک چیز سخن میگویید، فقط اختلاف شما در ادای کلام است و در ادامه این تمثیل هر دو دانشمند بر اثر داوری آن شخص سوم به به تفاهم رسیده و یکی به دیگری میگوید:
« خوب. . . آیا واقعاً نیازی نیست تا قدم بزنیم و در جستجوی چیزی باشیم » جبران میخواهد در این تمیثل به پیروان همه ادیان و مذاهب بگوید که همهی ادیان وقتی یک هدف دارند و دنبال یک حقیقت هستند دیگر نیازی به جدال نیست. و همچنین پیام دیگر این تمثیل نیز در جمله ایست که آن شخص سوم میگوید آن چیزهایی که شما در جستجوی آن هستید در وجود شما نهفته است در این مفهوم میخواهد بگوید که حقیقت در درون انسان نهادینه شده و برای یافتن آن نیازی به گشت و گذار و سفسطه نیست. شاید بتوان گفت که مفهوم جمله یی که شخص سوم به دو دانشمند میگوید: شما هر دو به دنبال یک چیز هستید این باشد که بخواهد به بشریت پیام بدهد که همه شما به دنبال مراد حقیقی که منشأ کل هستی میباشد هستید. و برای یافتن ورسیدن به او نیز نیازی به فلسفه بافی گشت و گذار ندارید و چون مراد یک چیز است پس نیازی به اختلاف نیست. همچنین پیام جملهی « و آنها در وجود هر دوی شما نهفته است» این باشد که باید آن را در درون خود جستجو کنید: ممکن است تکیه گاه او در بیان چنین معنایی آیهی «لقد خلقنا الإنسانَ و نعلمُ ما توسوس به نفسه نحنُ أقربُ إلیه من حبل الورید » « ما انسان را خلق کردیم و از وسوسههای درون او مطلع هستیم، ما از رگ گردن به او نزدیک تریم » باشد. (ق؛۱۶)
در لابه لای هنر تلاش جبران برای ایجاد تساهل و تسامح در بین پیروان مکاتب مختلف دنیا این سوال پیش میآید که آیا جبران فقط هدفش این بوده که فرزندان بشرمکاتب مختلف راهر گونه که هستند بپذیرد و حقیقت همان گونه که دریافت شود همان صحیح است یا اینکه او در کنار فن ایجاد تساهل و تسامح در چهار چوب ادب و احترام به سایر مکاتب با فنی ظریف و هنرمندانه در صدد ترویج اعتقاد قلبی خویش بوده است.
قطعا با مشاهده بیان اعتقادات قلبی اش و همچنین دعوت مستمعین و خوانندگان آثار خود این حقیقت را نباید از نظر دور نگاه داشت که او هر چند همهی ادیان را یکی قلمداد میکند. اما پیروان همه ادیان را به سوی یک مبدأ دعوت میکند. آنجایی که میگوید: «قل لا اله الا الله و کن مسیحا و باز در ادامه میگوید:« قل الله اکبر. لااله الا الله و قل لا شی الا الله » گواه بر این حقانیت است که او قصد نموده با زبان احترام پیروان ادیان مختلف را چنانچه برخی از آنها از مسیر حقیقی خود خارج شدهاند را با فن ادبی خود به سمت حقیقت راستین سوق دهد.( جبران:طرائف؛ بی تا:۱۲۸)
جبران با نوشتن مقالاتی تحت عنوان« لکم فکرتم و لی فکرتی» به صراحت در مقابل انحصار گرایان ایستاده و و به تأیید اکثر ادیان مطرح دنیا میپردازد و تکثرگرایی دینی خود را با چنین نوشته آشکار میسازد.
لکم فکرتُکم ولِی فکرتی
لکم فکرتُکم قوامیسُها اجتماعیهٌ والدینیهُ و مطالبُها الفنیهُ و السیاسیهُ و لِی مِن فکرتی أولیاتٌ قلیلهٌ بسیطهٌ …
و تقولُ فکرتُکم: « الموسویه، البرهمیه، البوذیه، المسیحیه، الإسلام ». أما فکرتی فتقولُ « لیسَ هناک سوَی دینٍ واحدٍ مجرّدٍ مطلقٍ تعدَّت مظاهرُهُ و ظل مجرّداً، و تشعَّبَت سُبُلهِ و لکنَ مثلما تتفرّعُ الأصابعُ مِن الکفِ الواحدهُ»
و تقولُ فکرتُکم، الکافر، المشرک، الدهری، الخارجی، الزندیق » أما فکرتی فتقولُ: الحائر و التائه الضعیف، الضریر، الیتیم بِعقلِهِ و روحِهِ »(جبران؛۸۹:۱۹۹۴-۹۰)
فکر شما قوانین اجتماعی و دینی و هنری و سیاسی اما فکر من ساده و بی تکلف است. . .
فکر شما این است که میگویید « یهودی، برهمایی، بودایی، ومسیحی، و اسلام و مسلمان ». اما فکر من این است جز یک دین مجرد مطلق وجود ندارد که ظواهر آن متعدد شده، و راههایش شاخه شاخه گشته البته دین واحد و حقیقی همانند یک کف دست است که داری انگشتانیست که همگی به یک کف منتهی میگردند »
فکر شما میگوید، کافر و مشترک و دهری، خارجی، زندقی » اما فکر من میگوید:حیران و سر گردان و ناتوان، نابینا کسی است که یتیم عقل و روحش باشد.
در اینجا جبران باز درمقابل کسانی که صرفا آیین پذیرفته شدهی خود را مایهی رستگاری دانسته و به رد دیگر ادیان میپردازند ایستاده و به صراحت میگوید، غیر از یک دین واحد مطلق مجرد وجود ندارد باز میخواهد بگوید همهی ادیان راههایی هستند که به یک حقیقت منتهی میشوند. به نظر میآید که توحید و یکتایی ذات اقدس الهی را به کف دست تشبیه می کند و ادیان مختلف را انگشتان آن میداند که همه به کف دست متصل هستند. او در حقیقت در این مقاله میخواهد بگوید که باید اختلافات را کنار زده و به یک حقیقت مشترکی که در همهی ادیان جاری و ساری است روی آورد و معتقد است که هرکسی با هر آیینی که دارد اگر به مبدأ و منشأ اصلی هستی روی آورد به مقصد نهاییش که همان حقیقت واحد است خواهد رسید. برای جبران فرقی نمیکند که دیگران دارای چه دین و مکتبی باشند از نظر او حقانیت در دین روی به سوی خدا کردن است و سر تسلیم فرود آوردن در مقابل اوست. همچنین در ادامه بحث خود کسانی را که دیگران را به کفر و شرک و زندقی و. . . متهم مینمایند را مورد خطاب قرار میدهد و بیان میدارد که جهل و ضعف و بیراهه رفتن واقعی در ضعف عقلی و روحی است.
جبران، به زنده بودن خدا و حضور مهرجویانه اش درهر چیز و هر کس، صادقانه ایمان دارد و با این که همانند نیچه به اخلاق جزمی دیانتها میتازد، پیوسته میکوشد تا برای انسان از طریق عشق و دست یافتن به زیبایی بزرگ که همان خداست، طرحی نو در اندازد. او در برابر نیچه که « مسیحیت را بزرگترین و بد فرجامترین دروغ تاریخ » میخواند و میگوید « جهودان و مصروعین مقدسی مانند پولوس، سبب طغیان فرو مایگان شدند »( راسل؛۱۰۴۶:۱۳۶۵)
نه تنها با نوشتن «عیسی فرزند انسان » سیمای مسیح را شکوه و جلالی نو میبخشد و زبونی وخوار مایگی را از شخصیت او میزداید، بلکه بخش عمده ایی از توان شاعری و هنری نقاشی خود را وقف ارائه در یافتهایی مثبت از مسیحیت میکند. مسیح جبران با شرزگیهای نجیبانه و استواریها و توفندگیهایش، بیش از مسیح نیچه به مسیح انجیل متّی میماند.(نعیمه؛۲۷:۱۹۷۴)
کتاب « النّبیّ » شاهکار جبران است که اساس حکمت آ ن ذات کبریاییست، و در آن شأن انسان و زندگی را بالا میبرد(جمیل؛۶:۱۹۹۴)
اعتقاد جبران در مسیح فرزند انسان با عقیدهی مسیحیت مغایرت دارد، بدین صورت که مسیح خدا یی نیست که در انسانی تجسّد کرده باشد، بلکه او انسانی به تمام معناست اما از نظر تعالی و درجهی روحی به مراتب بالای انسانیت رسیده.(همان)
نهایت اینکه مسیح جبران با مسیح کشیشان تفاوت بسیار داشت. مسیح جبران انسان کامل بود نه خدا. مسیح جبران، با اینکه مهرورزی را میپراکندنیرومند و جبار و شاعری بزرگ و نو آور نیز بود. مسیح جبران حقیقت انجیلی عیسی بود نه به رؤیت باطنی و تفسیر قلب جبران. بی دلیل نبود که جبران پس از مرگش به صورت طبیعی پیامبر « النبی» خوانده شد و حتی در کتیبههای ماندنی مربوط به او و در سخن صاحبنظران، این عنوان به او پیوند خورد. بر فراز صلیب منصوب در بشرّی و بر بالای ضریح شاعر در دیر مارکسیس نیز «النبی –نبینا » نگاشته شد که مورد دوم را کلیساییان به « بیننا » تبدیل کردند( براکس ؛ ۴۲۰:۱۹۷۴-۴۲۱)
روزولت رییس جمهور پیشین آمریکا نیز در مورد جبران میگوید: جبران خلیل جبران نخستین توفان بعد از مسیح است که در غرب وزیدن گرفت(رامشینی ۱۳۸۵: ۱۳)
در حقیقت میتوان به این نتیجه رسید که هدف جبران ازتکثرگرایی دینی این نبوده که انسان هر نوع اندیشهی دینی چه صحیح، چه نا صحیح، همه را پذیرا باشد بلکه او خواسته با تساهل و تسامح و طرح گفتگوی منطقی لایههایی شرک را از از برخی عقاید انحرافی بزداید و پیروان تمام ادیان را به یک مبدأ سوق دهد. او در یک جمع بندی نکات مثبت تمام ادیان را بر شمرده و تأثیر پذیری خود را از آنها اعلام نموده و با گفتهی خود در نشید که به شرح ذیل میباشد اینگونه دعوت به یکتا پرستی خود را اعلام میدارد.
«أنا کنتُ منذالأزلِ، وها أنا ذا، و سأکونُ إلی آخرِ الدهرِ و لیسَ لِکیانِی اِنقضاءُ سبَحَت فِی فضاءِ اللانهایهِ و طَرَت فِی عالَم الخیالِ و اقتَرَبت مِن دائرهِالنورِ الأَعلَی، وها أنا الآنَ سجینُ المادهِ. سمعتُ تعالیمَ کنفوشیوسِ و أصغیتُ لِحکمهِ برهماءِ و جلستُ بقرب بوذا تحتَ شجرهِ المعرفهِ، وها أنا الآنَ أغالبُ الجهلَ و الجهودَ. کنتُ عَلَی الطورِ إذ تَجَلَی «یهوه » الموسی، و فِی عبرِ الأردنِ فرأیتُ المعجزاتِ الناصری، و فی المدینهِ فسمعتُ أقوالَ رسولِ العربِ، وها الآنَ اسیرُ الحیرهَ.
شاهدتُ قواتِ بابلَ و مجدَ، مصرَ و عظمهَ الیونانِ، و لم أزل أری الضعفَ و الذلَ و الصغرَ بادیه َفِی جمیعِ تلکَ الأعمالِ. جالستُ سحرهَ عینِ دور و کهنهَ أشورَ و أنبیاءَ فلسطینَ و ما بَرَحت أنشدُ الحقیقهَ. حَفِظتُ الحکمهَ الّتی نزلَت عَلَی الهندِ. و اِستَظهَرَت الشعرَ المنبثقَ من قلوبِ سکانِ الجریرهِ العربِ، وعیتُ الموسیقی المتجسمهَ مِن عواطفِ اهلِ المغربِ، و مازلت أعمی لا أری، و اصم لا أسمع. احتملتُ قساوهَ الفاتحینَ الطامعینَ و قاسیتُ ظلمَ الحکامِ المستبدینَ، و عبودیهَ الأقویاءِ الباغینَ، و برحتُ ذا قوهَ أکافِحُ بِها الأیامَ. شاهدتُ وسمعتُ کلَّ ذلکَ. أنا طفلٌ، و لسوف اُشاهد واسمعُ أعمالَ الشبیبهِ و مآتیها، و لسوف اشیخُ و ابلغُ الکمالَ و أرجِعُ إلی اللهِ. أنا کنـتُ منذُ الأزل، وها أنا ذا، و سأکون إلی آخرِ الدهرِ و لیسَ لِکیانِی انقضاءٌ ».(جبران:بدائع و طرائف؛ بی تا:۱۳۲-۱۳۳).
من از ازل بودم، ها من هستم، و تا ابد هستم و برای وجود من نابودی نیست من در فضای لایتناهی شناور خواهم بود و در عالم رویا به پرواز در میآییم و به دایره نور اعلی خواهم شد و اما در حال حاضردر زندان ماده هستم.
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساختهاند از بدنم
«تعالیم کنفوسیوس را شنیدیم و به حکمت برهما گوش سپردم و در زندگی بودا زیر درخت معرفت نشستم و اکنون بر جهل و انکار غلبه مینمایم. آنگاه که «یهود»بر موسی(ع) تجلی کرد در طور بودم و در معبر اردن معجزههای مسیح(ع) را دیدم و درمدینه به سخنان پیامبر عرب گوش سپردم اکنون در حیرت سیر میکنم. قدرت بابل، عظمت مصر، شکوه یونان را دیدم. با کاهنان آشور جادوگران عین دور، پیامبران فلسطینی نشستم و همچنان سرود حقیقت سر میدهم». حکمتی را بر هند نازل شد به حافظه سپردم. احساس بر آمده ازدلهای ساکن جزیره العرب را نیز از بر کردم، به موسیقی متجسم عواطف اهل مغرب پرداختم، همواره نابینا هستم و نمیبینم و ناشنوا هستم و نمیشنوم. سنگدلی فاتحان طامع را متحمل شدم و ظلم حاکمان مستبد، و بردگی نیرومندان طغیانگر را به دوش کشیدم و دائماً با صاحب قدرتان و درشتان می جنگیدم. همه اینها را دیدم و شنیدم من کودکی هستم و اعمال جوانی را خواهم دید و خواهم شنید، پخته خواهم شد و به کمال خواهم رسید به سوی خدا باز میگردم.ها من از ازل بوده ام وها من هستم و تا آخر روزگار و تا ابد خواهم بود و برای وجود و هست من نابودی نیست.
حقیقت این است که مهربانی بی حد و مرز و عواطف انسانی ِ جبران نه تنها او را از سطح آدمیان به جایگاه پیامبران تصعید میدهد، بلکه با فروریختن حصارهای کاذب، او را تا یکرنگیها و آزاد جانیهای « اتحاد مذاهب» مجال هوا گرفتن بخشید.
مگر نه این است که از جای جای عیسی فرزند انسان، پیامبر، باغ پیامبر و مواکب روح آسانگیری و تساهلی سر شار میتراود؟ و مگر نه این است که آغاز و انجام حکمت طبیعت در مواکب این است که در آفرینش، هیچ چیز و هیچ کس بهتر یا بدتر از دیگری نیست؟ مگر نه این است که طه، مسیح و پیامبر اورفالیس زیباییها را با یک چشم میبیند و جز زیبایی نمیبیند؟ مگر نه این است که قلم موی روحانی جبران،تابلوی اتحاد «مذاهب» را هم نقشبندی کرده، تا تالار انسانیت را با تبسم اشک آلود حقیقت بیاراید.( براکس؛۴۱۵:۱۹۷۴)
بخش دوم
از آنجایی که میزیاده فراملیتی و شرقی میاندیشد، امید دارد که: «همه ملتهای عرب به نقطه نظر یکسان و هماهنگی برسند و عدالت میان آنان برقرار شده و احساسات و عواطف گروههای افراطی آرام گیرد و انسان با اندیشه و دریافت خود به افقی متناسب و هماهنگ با تمام گرایشهای انسانی برسد. همچنین مردم، همراه با شاعر قطرین خلیل مطران این شعر را با هم زمزمه کنند:
هذه المذاهب کلها دینُ الهُدی | کَأَشِعَه الشَّمسِ إفتَرَقنَ إلی المَدی |
و الملتقی فی مصدر الأنوارِ
«این مذاهب و ادیان همگی یک دین هدایتگرند /چون پرتو خورشید که از خورشید به اقصی نقاط پراکنده میشود/ و میعاد و محل دیدار در مصدر نورها و ادیان(محضر خداوند) است. » (الکزبری ؛ البادیه، ۶۸:۱۹۸۲)
مَی زیاده در پاسخ سوال سلامه موسی خبرنگار الهلال که در باره خرد جهانی موجود در آموزشها و آثارش میپرسد، می گوید:«ولدتُ فی الناصرهِ مِن والدٍ مارونی و اُم ٍ اُرثوذکسیه، فَلم یکن لی مجالٌ فِی نفسی للتعصب لِاحدِ المذهبینِ. ثُمَّ تعلَّمتُ التعلیمَ الابتدایی فِی مدرسهِ الراهباتِ الاجنبیاتِ فِی عین طوره. فلَمّا قدمنا مصرَ تعلمتُ علی اساتذه کثیرین. »(شراره؛۱۹۶۵: ۷۶ )
دانشگاه علامه طباطبایی
روش شناسی تحقیق
بدونشک پیشرفت قابل توجهی که در علوم طی دو قرن اخیر به وجود آمدهاست، ناشی از به وجود آمدن روش پژوهش و استفاده از شیوه های آماری بوده است. برای اینکه نتایج حاصل از پژوهش معتبر باشد، بایستی از یک روششناسی مناسب و دقیق استفاده شود؛ چرا که انتخاب روش نادرست منجر به نتیجهگیریهای نادرست میشود. در این فصل پیرامون روش پژوهش، ابزار جمع آوری اطلاعات، روایی و اعتبار پرسشنامه ها، جامعهی آماری و روش نمونهگیری و در نهایت روش تحلیل دادهها بحث میشود.
به طور کلی روشهای تحقیق در علوم رفتاری را میتوان از دو بعد بررسی و تفکیک نمود.
الف) هدف تحقیق
ب) نحوه گردآوری دادهها
تحقیق پیش رو بر اساس هدف از نوع کاربردی به شمار میرود و بر اساس نحوه گردآوری داده ها توصیفی است. این تحقیق توصیفی با توجه به ماهیت روابط مورد بررسی جز دسته همبستگی به حساب می آید.
در ذیل به تشریح آنها پرداخته می شود:
هدف تحقیقات کاربردی توسعه دانش کاربردی در یک زمینه خاص است. به عبارت دیگر تحقیقات کاربردی به سمت کاربرد علمی دانش هدایت میشود (سرمد، بازرگان، حجازی، ۱۳۸۵: ۷۹).
تحقیقات علمی را براساس چگونگی به دست آوردن دادهها مورد نیاز میتوان به دستهه ای زیر تقسیم کرد :
- تحقیق توصیفی (غیر آزمایشی)
- تحقیق آزمایشی
- تحقیق توصیفی
تحقیق توصیفی شامل مجموعه روشهایی است که هدف آنها توصیف کردن شرایط یا پدیدههای مورد بررسی است. اجرای تحقیق توصیفی میتواند صرفاً برای شناخت بیشتر شرایط موجود یا یاری دادن به فرایند تصمیمگیری باشد.
تحقیق توصیفی را میتوان به دستهه ای زیر تقسیم کرد:
این روش شامل جمع آوری اطلاعات به طور مستقیم از گروهی از افراد است نمونه مطالعات پیمایشی معمولاً بزرگ است(از ۱۰۰ تا ۲۵۰ میلیون نفر) به وسیله این روش اطلاعات مختلفی را میتوان بدست آورد که کلاً شامل ۳ نوع میباشند:
اطلاعات در مورد واقعیتها, عقاید و رفتارها, واقعیت عبارت است یک پدیده یا ویژگی که بتوان آن را مشاهده نمود و شامل متغیرهایی نظیر سن, نژاد جنس، درآمد و سالهای تحصیل میباشند. به طور کلی واقعیتها شامل هر چیزی هستند که بتوان آن را مورد رسیدگی قرار داد. عقیده عبارت از بیان یک پاسخ احساس و یا یک رفتار عمدی است. عقاید را میتوان به طور عینی اندازه گرفت اما نمیتوانند مورد رسیدگی قرار گیرند. رفتار شامل عمل است که توسط فرد صورت میگیرد.
تحقیق پیمایشی متغیرهای محدودی را در مورد تعداد زیادی از افراد مورد مطالعه قرار میدهد. مؤسسه کالوپ از این روش برای بررسی عقاید مردم در سیاست وتجارت استفاده میکنند. پژوهشگران در اقتصاد، مردمشناسی، روانشناسی، بهداشت و تعلیم وتربیت از این روش استفاده میکنند. تحقیق پیمایشی، برعکس تحقیق تاریخی با پدیدههایی که در زمان حال اتفاق میافتند سروکار دارند.(بازرگان، سرمد، حجازی، ۱۳۸۵: ۹۱).
دمای نفت خام پس از گذر از مبدلهای یاد شده فوق به حدود ۱۱۰ °C می رسد .
آبی که جهت نمک زدایی از نفت خام در نظر گرفته شده است ، ابتدا وارد مبدل E – ۱۱۵ شده و پیش گرم می گردد . آنگاه در مبدلهای جدید E – ۱۱۶ A/B با گازوئیل خنک شده خروجی از E – ۱۱۲ A/B تبادل حرارت نموده ، تا دمای ۱۲۰ °C گرم می شود .
نفت خام پیش گرم شده و آب نمک زدایی در شیر اختلاط ME – ۱۰۲ مخلوط شده و وارد مخزن نمک زدا ( Desalter , DE – ۱۰۱ ) می شود . دما و فشار نفت خام خروجی از ظـرف نمـک زدا ۱۱۰ °C و ۸ bar مـی باشد . جـهت جـلوگیری از کاهـش فشــار و تـبخــیر ســیال در مـراحـل بـعــدی مسـیر پیــش گرمــایش خـوراک ، نـفـت خـام در P – ۱۳۱ A/B ( Booster Pump ) فشار آن افزایش یافته و به طرف مبدلهای زیر هدایت می شود :
نفت خام با درجه حرارتی معادل ۲۳۰ °C و فشار ۱۹ bar با گذر از شیر کنترل وارد ظـرف تبخـیر آنـی ( Preflash Drum , V – ۱۲۰ ) مــی گردد . فشار کارکرد این ظرف ۲.۲ barg می باشد . با افت شدید فشار ، خوراک گرم تبخیر آنی می شود . فازهای مایع و بخار تشکیل شده به ترتیب از ته مخزن و از بالای آن خارج می شود . فاز مایع پس از گذر از پمپ P – ۱۳۲ A/B فشار آن به ۲۴ bar افزایش می یابد . آنگاه وارد مبدل E – ۱۳۱ A/B می گردد . همانطور که قبلاً گفته شد ، این مبدل جدیداً اظافه گردیده است . نفت خام با ته مانده داغ برج تقطیر در خلأ تبادل حرارت نموده و دمای آن حدود ۱۲ °C افزایش می یابد . نفت خام آنگاه از طریق ۸ پاس وارد کوره H – ۱۰۱ شده و پس از افزایش دمای آن تا ۳۷۲°C با بخارات خروجی از بالای ظرف تبخیر آنی ( V – ۱۲۰ ) مخلوط شده ، وارد برج تقطیر اتمسفر می شود .
سـایـر مـراحـل ماننـد آنچه که قبـلاً در بخـش « شرح فرایند واحد تقطیر ۱۰۰ پالایشگاه آبادان » بخش ( ۳-۴ ) ذکر گردید می باشد .
فصل پنجم
انجام شبیه سازی ، شناسایی محدودیّتها
۵ – ۱ ) واحد ۱۰۰ پالایشگاه آبادان پس از انجام تغییرات ( Revamping )
جهت افزایش ظرفیت واحد تقطیر ۱۰۰ پالایشگاه آبادان از ۱۳۰۰۰۰ بشکه در روز به ۱۸۰۰۰۰ بشکه در روز با مشخصاتی که در بخشهای پیشین شرح آن رفت تغییرات لازم داده شد. متأسفانه پس از اتمام عملیات Revamping دستیابی به هدف مورد نظر میسر نگردید. یا بهتر است اینگونه بیان شود که کارکرد واحد با ظرفیّت مورد نظر طراحی بدون مشکل نبوده است. این مشکلات علاوه بر تأثیرات کمّی ، بر کیفیت محصولات نیز اثر نامطلوب گذاشته است. در حال حاضر شرایط کیفی واحد با ظرفیت ۱۶۰۰۰۰ بشکه در روز نسبتاً رضایت بخش می باشد.
در این مبحث سعی داریم محدودیّتهای موجود جهت نیل به هدف مورد نظر (افزایش ظرفیت) شناسایی و با معرفی راه حلهای ممکن از گلوگاههای موجود در این راه گذر کنیم. لذا در این فصل با انجام شبیه سازی این محدودیّتها را شناسایی ، آنگاه در فصل بعدی به ارائه راه حلهای ممکن جهت گذر از آنها می پردازیم.
۵ – ۲ ) ا نجام شبیه سازی و بررسی نتایج
تجزیه و تحلیل مطالب با شبیه سازی واحد شروع می شود. تمامی اطلاعات به کار رفته در این شبیه سازی با فرض حالت پایا برای فرایند تقطیر نفت خام و محصولاتی با مشخصات مورد نظر است. شبیه سازی با نرم افزار معروف و قدرتمند HYSYS RFINERY انجام شده است. مشخصات خوراک واحد ( نفت خام ) با « معلوم بودن » نمودار نقاط جوش واقعی ( True Boiling Point , TBP ) به نرم افزار معرفی می گردد. در حالیکه فرآورده ها با « معلوم شدن » نمودار تقطیر استاندارد ASTM – D86 آنها با شرایط واقعی و عملیاتی موجود مقایسه خواهند شد.
واحد تقطیر در اتمسفر ۱۰۰ پالایشگاه آبادان به سه شکل شبیه سازی و نتایج حاصله با نتایج واقعی مقایسه گردید .
الف ) شبیه سازی واحد به شکل طراحی اولیه (با ظرفیت ۱۳۰۰۰۰ بشکه در روز): جهت اطمینان از صحّت شبیه سازی انجام شده در مراحل بعدی و نیز اعتماد به نتایج حاصله ابتدا واحد را به شکل قبل از انجام تغییرات شبیه سازی نموده و با اطلاعات (Data) فرایندی و عملیاتی واقعی موجود مقایسه می نمائیم.
ب ) شبیه سازی واحد به شکل بعد از انجام تغییرات ( Revamping ) - با ظرفیت ۱۸۰۰۰۰ بشکه در روز: جهت شناسایی گلوگاهها و محدودیتها و نیز پتانسیلها و قابلیّتهای موجود واحد ، این واحد را به شکل بعد از انجام تغییرات شبیه سازی می نماییم. در این مورد نیز مقایسه نتایج حاصل از این مرحله با نتایج عملی، اعتماد ما را نسبت به شبیه سازی انجام شده و صحت نتایج حاصله بالاتر می برد.
ج ) شبیه سازی واحد به شکل مورد نظر این تحقیق: این مطالعه در فصل بعدی انجام خواهد گرفت.
برای سهولت انجام شبیه سازی و پرهیز از پیچیدگی Flow Sheet حاصله ، کل واحد به چند بخش اصلی تقسیم گردید. هر بخش درون یک Sub Flow Sheet قرار گرفت. بخشهای ایجاد شده به شرح ذیل است.
این بخش شامل تمامی مبدلهایی است که نفت خام در مسیر خود تا رسیدن به کوره از میان آنها گذشته و با محصولات گرم خروجی از برج تقطیر تبادل حرارت نموده و پیش گرم می شود.
این محیط شامل کوره و برج تقطیر است. برج تقطیر خود دارای محیط دیگری است که متعلقات مربوط به آن نظیر کندانسور بالاسری برج ، برجهای سبک زدای نفت سفید و گازوئیل (Kerosene & Gas Oil Stripper) و جریانهای بازروانی نفت سفید و گازوئیـل (Kerosene & Gas Oil Pump Around) را بیشتر نمایان ساخته ، به جزئیات بیشتری پرداخته است.
این بخش شامل تمامی مبدلها ، کولرهای هوایی و کولرهای آبی است که فرآورده ها تا نقطه خروج از واحد از میان آنها گذشته و خنک می شوند. همچنین در این بخش مسیر گذر نفتا در کولرها ، ظروف جدا کننده و تلمبه های مرتبط با آن نمایان است. کمپرسور کوبنده گازهای سبک نیز در این قسمت قابل رؤیت می باشد.
برجــهـای تثبیت کننــده نفـتا ( Naphtha Stabilizer ) و جدا کننده نفتا (Naphtha Splitter ) و محیط هرکدام از این برجها در این بخش قرار گرفته است. همچنین تمـامی مـبدلهای پیش گرمـکن خوراک برجهای فوق و نیز مبـدلها و کولرهای خنک کن فرآورده های حاصله قابل مشاهده می باشند.
تمامی بخشهای فوق خود درون محیط اصلی شبیه سازی ( Main Case ) قرار گرفته اند. هر بخش به شکل یک جعبه در این محیط دیده می شود. ارتباط بین جعبه های مختلف نیز به صورت خطوط جریان مواد ( Material Stream ) و یا خطوط انرژی (Energy Stream ) بر قرار است.
الف ) شبیه سازی واحد به شکل طراحی اولیه ( قبل از انجام تغییرات جهت افزایش ظرفیت ) :
همانطور که گفته شد این واحد جهت جداسازی روزانه ۱۳۰۰۰۰ بشکه نفت خام « اهواز آسماری » طراحی ، ساخـته ، نصب و راه اندازی شـده بود. طراحی اولیـه این واحـد بـدون نمــک زدا ( Desalter ) و بدون ظرف تبخیر آنی ( Preflash Drum ) بوده است. برج تقطیر اتمسفری ۴۳ سینی داشته است. همچنین در این واحد بخش تقطیر در خلأ وجود نداشته است. واحد با مشخصات فوق و طبق فرآیندی که در بخش « ۴ – ۴ » توضیح داده شد شبیه سازی گردید. نتایج حاصله در جدولها و نمودارهای صفحات بعد آمده است.
با توجه به نمودارهای مقایسه ای ارائه شده و تطابق بسیار خوب بین نتایج حاصل از شبیه سازی و اطلاعات عملی می توان نسبت به نتایج حاصل از شبیه سازی در مراحل بعدی اعتماد نمود.
شکل ۵- ۱) محیط اصلی شبیه سازی (Main Case)
شکل ۵- ۲) بخش پیش گرمایش نفت خام
شکل ۵- ۳) کوره و برج تقطیر اتمسفری
نیروی انسانی مهمترین سرمایه سازمان است و هر چه این سرمایه از کیفیت مطلوب و بالاتری برخوردار گردد، احتمال موفقیت، بقا و ارتقاء سازمان بیشتر خواهد شد. با توجه به اینکه این نیروی انسانی دارای نگرش های شغلی متعددی هستند بررسی نگرش های کارمندان بدلیل نتایج قابل ملاحظه ای که می تواند بر بهبود رفتار سازمانی داشته باشد طی چند دهه مورد توجه پژوهشگران و صاحب نظران بوده است ( رابینز، استیفنز پی، [۱]۱۳۸۷ ). یکی از این نگرش ها انگیزه شغلی کارکنان می باشد. موضوع انگیزش در سازمانها طی سالهای اخیر توجه زیادی را به خود جلب کرده است تا حدود دهه ۱۹۵۰ پژوهش ها در این قلمرو به کوشش های کلاسیک محدود می شد که در نظر داشتند تصمیمهای نظری بر پایه های پژوهشی پراکنده ارائه نمایند. از اوایل دهه ۱۹۶۰، مسایل انگیزشی در سازمان ها به طوری که اشاره گردید، فکر اندیمشندان را هرچه بیشتر به خود جلب کرد و در دوره های دیگر این مفهوم گسترش یافت ( هرسی بلانچارد، ۱۹۹۳[۲]).
انگیزش نقش مهمی در جذب افراد و سهیم کردن آنها درکارها دارد و سعی می نماید تا کارکنان نه تنها باحق وحقوق خود بلکه با مسئولیت های محوله نیز آشنا شوند و محیط مناسبی فراهم شود تا افراد از روی اعتقاد کار را دنبال کنند و پیوسته خلاقیت های خود را بروز دهند تا سازمان در دستیابی به اهداف خود سریع تر حرکت نماید؛ لذا آشنایی با کاربرد آن می تواند به مدیران کمک نماید تا کارکنان را درجهت ارضای نیازهای خود یاری دهند و نیروی کاری آگاه، فعال و خلاقی پرورش دهند ( پیترسون و زیمرمن، ۲۰۰۴[۳] ).
از مهمترین اهداف آموزش و پرورش خلاقیت می باشد و جز مهمترین رسالت های سازمان های آموزشی می باشد. در توسعه و تقویت خلاقیت در سازمان های آموزشی، بیش از همه عامل مدیریت خلاق، موثر و اثر گذار است. زیرا نگرش و اعتقاد مدیران به خلاقیت در خود می تواند باعث ایجاد انگیزه در کارکنان شود و سازمان را به محیط آموزشی را به کانون تغییرات مبدل سازد ( سامخانیان، ۲۰۰۲). مدیر خلاق کسی است که بتواند در کارکنان تاثیر بگذارد ( زارعی، ۱۳۸۰)
یکی از وظایف مهم مدیران در سازمانها، شناسایی استعدادهای بالقوه کارکنان خود و فراهم کردن زمینه های رشد و شکوفایی آنان است که زمینه تحقق هدف مهم و اساسی ارتقای بهره وری را نیز فراهم می کند. به عبارت دیگر شناخت مسائل انگیزشی کارکنان جهت بهبود عملکرد و افزایش بهره وری سازمان بسیار حائز اهمیت است. همچنین کسب چنین شناختی می تواند به بهبود کاربرد منابع انسانی سازمانی کمک شایانی کند و در جلوگیری از مقاومت کارکنان در مقابل تغییرات، کاهش محدودیت در بازده و مبارزه با ستیز و مجادله کاری کارکنان بایکدیگر کمک کند و به ایجاد یک سازمان سودآور منتهی شود ( دک، ۲۰۱۴[۴] )
جوامع پیشرفته و متمدن گذشته و حال، پیوسته به ارزش و اهمیت توانایی های ذهنی و فکری انسان توجه نموده و درصدد تقویت آن برآمده اند و از این طریق به توسعه، رفاه، ترقی و خوشبختی نائل آمده اند. در دنیای پیچیده ی کنونی که شاهد رقابتهای بسیار فشرده ی جوامع مختلف برای دستیابی به جدیدترین تکنولوژیها و منابع قدرت هستیم، افراد تیزهوش، خلاق و صاحبان اندیشه های نو و مبتکرانه، همانند گرانبهاترین سرمایه ها، از جایگاه بسیار والا و ارزشمندی بر خوردار هستند (گیشانی، ۱۳۷۷). خلاقیت را معادل تفکر واگرا و شامل قابلیت های شناختی چون سیال بودن، مبتکر، انعطاف پذیر بودن و بسط و شمول پذیری می باشد ( گیلفورد،[۵]۹۵۹). خلاقیت به فرد کمک میکند بتواند راه حلهایی خلاقانه برای مسأله ای دشواری بیابد که میتوان از زاویه های مختلف به آنها نگریست ( جینو و اریلی، ۲۰۰۹[۶] ).
از میان همه مفاهیمی که متخصصان رفتار سازمانی، مدیریت و رو انشناسان سازمانی و صنعتی در موقعیت های سازمانی مختلف مورد مطالعه قرار داده اند، انگیزه از مهمترین زمینه های پژوهشی مؤثر در رفتار فرد در سازمان است ( ناگی، ۱۹۹۶ ). بنابر این فرایند انگیزه به نیروهای پیچیده؛ سائق ها، نیازها، شرایط تنش زا یا مکانیزم های دیگر اطلاق می گردد که فعالیت فرد را برای تحقق هدفهای وی آغاز و به آن تداوم میبخشد ( رابینز، ۲۰۰۴[۷]). انگیزه مدیران آموزشی و آموزشگاهی از جمله مضامینی است که خط فکری حاکم بر فرهنگ جامعه ما را در فرایند تعلیم و تربیت آشکار می سازد (نائلی، ۱۳۷۳). تحقیقات نشان داده است ثابت ماندن فرد در یک شغل باعث افزایش انگیزش شغلی می شود. همچنین انگیزه زمانی به وجود میآید که در کارکنان احساس امنیت و ثبات شغلی، مشارکت و نقش موثر در سازمان و همچنین شادابی و نشاط وجود داشته باشد ( خورشیدیان، ۱۳۷۷). درنظام آموزش و پرورش معاصر، تفکر خلاق و پرورش آن اهمیت به سزایی دارد و نظر بسیاری از محققان و نظریه پردازان در رشته ها و قلمروهای علمی مختلف را به خود جلب نموده است. تحقیقات و پژوه شهایی که در ده ههای اخیر به ویژه از اوایل دهه ۸۰ در ایران پیرامون خلاقیت صورت گرفته است، حاکی از شناخت جایگاه آن در نظام آموزشی میباشد و ضرورت غیر قابل انکار آن از سوی معلمان متخصصان، برنامه ریزان و مسئولان تأیید شده است. بنابراین خلاقیت عنصربا اهمیتی در این میان است. بر این اساس و با توجه به اهمیت دو عامل میزان خلاقیت مدیران تمایل آنها برای به بوجود آمدن انگیزه کارکنان در مشاغل مربوطه در سازمان، در این پژوهش به بررسی رابطه میان خلاقیت مدیران و انگیزه کارکنان در سازمان اداره آموزش پرورش پرداخته می شود. در واقع دغدغه ذهنی پژوهشگر پس از هفت سال فعالیت تجربی در سازمان آموزش و پرورش با افراد، کارشناس، مشخص شد که خلاقیت عنصر مهم و یکی از عوامل مؤثر انگیزه کارکنان می باشد. در پی این دغدغه ذهنی و مطالعه مقدماتی که انجام شد، این تحقیق به دنبال بررسی این مسئله است که آیا ارتباط معناداری بین میزان خلاقیت مدیران با انگیزه کارکنان شغلشان وجود دارد یا خیر؟
خلاقیت و نوآوری یکی از عالی ترین و پیچیده ترین فعالیتهای ذهن آدمی است که در تعلیم و تربیت باید به آن توجه نماید. از آنجایی که آموزش و پرورش وظیفه تعلیم و تربیت فرزندان و آینده سازان جامعه را بر عهده دارد باید از یک سو وظیفه فراهم آوردن زمینه رشد و پرورش خلاقیت و نوآوری و استفاده صحیح و جهت دار از استعدادها و توانایی های افراد را بر عهده بگیرد و از سوی دیگر برای پویایی خود نیازمند پرورش و بهره مندی از خلاقیت و نوآوری در سطوح سازمانی می باشد. خلاقیت موضوع بسیار پیچیدهای است و شناخت و شکوفا سازی آن به عنوان یک استعداد نیازمند فراهم آوردن روش های تربیتی نوین است و اهمیت این موضوع در جامعه صنعتی امروز به ویژه در دنیای آموزشی و پرورشی، مملوس تر می شود. نقش مدیران خلاق در جهت پرورش افکار انگیزشی کارمندان و رشد توانایی های آنها از اهمیت بسزایی برخوردار است.
ضرورت و اهمیت هر تحقیقی از دو جنبه نظری و کاربردی میتواند مطرح باشد. این تحقیق در درجه اول سعی دارد، دانش نظری موضوع و جنبههای خلاقیت را در سازمان آموزش و پرورش راشناسایی کند. در رابطه خلاقت با انگیزش متون و گزارش و در کل اسناد مکتوب بسیار کمی در داخل ایران درباره برنامه خلاقیت در سازمان ها وجود دارد و انجام این پایان نامه می تواند خلاء موجود را پرکند و بر دانش نظری موضوع بیافزاید. و در درجه دوم این تحقیق اصول و مولفه هایی را مشخص میکند که چنانچه در سازمان آموزش و پرورش به کار برده شود؛ میتواند باعث افزایش انگیزه کارکنان، تاثیرگذاری بیشتر، و دستیابی به اهداف و سیاست های سازمان آموزش و پرورش مورد نظر شود. همچنین با توجه به مطالب فوق در این پژوهش برآنیم تا مشخص کنیم که خلاقیت چه ارتباطی با انگیزه کارکنان در آموزش و پرورش شهرستان قشم دارد؟
هدف اصلی
هدف از این تحقیق شناخت رابطه میان خلاقیت مدیران با انگیزه کارکنان اداره آموزش و پرورش قشم می باشد.
اهداف فرعی
۱-شناخت رابطه خلاقیت مدیران آموزش و پرورش از حیث بعد “سیالی” با انگیزه کارکنان
۲-شناخت رابطه خلاقیت مدیران آموزش و پرورش از حیث بعد ” انعطاف” با انگیزه کارکنان
۳- شناخت رابطه خلاقیت مدیران آموزش و پرورش از حیث بعد “ابتکار” با انگیزه کارکنان
۴- شناخت رابطه خلاقیت مدیران آموزش و پرورش از حیث بعد “بسط” با انگیزه کارکنان
سوالات اصلی:
آیا بین خلاقیت مدیران با انگیزه کارکنان رابطه معناداری وجود دارد؟
سوالات فرعی:
آیا بین خلاقیت مدیران آموزش و پرورش قشم از حیث بعد سیالی با انگیزه کارکنان رابطه معناداری وجود دارد؟
آیا بین خلاقیت مدیران آموزش و پرورش قشم از حیث بعد انعطاف با انگیزه کارکنان رابطه معناداری وجود دارد؟
آیا بین خلاقیت مدیران آموزش و پرورش قشم از حیث بعد ابتکار با انگیزه کارکنان رابطه معناداری وجود دارد؟
آیا بین خلاقیت مدیران آموزش و پرورش قشم از حیث بعد بسط با انگیزه کارکنان رابطه معناداری وجود دارد؟
۱-۶ فرضیه تحقیق
فرضیه اصلی
بین خلاقیت مدیران با انگیزه کارکنان رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی
خلاقیت مدیران آموزش و پرورش قشم از حیث بعد “سیالی بودن"با انگیزه کارکنان رابطه معناداری دارد
خلاقیت مدیران آموزش و پرورش قشم از حیث بعد “انعطاف” با انگیزه کارکنان رابطه معنا داری دارد
خلاقیت مدیران آموزش و پرورش قشم از حیث بعد “ابتکار” با انگیزه کارکنان رابطه معنا داری دارد.
خلاقیت مدیران آموزش و پرورش قشم از حیث بعد “بسط جزئیات مدیران” با انگیزه کارکنان رابطه معنا داری دارد.
۱-۷-۱ تعریف نظری متغیرها
انگیزش:
مفهوم انگیزش به معنای عامل جهت دهنده و نیرو دهنده رفتار از سوی روا نشناسان و محققان مختلف به گونه های متفاوت بررسی و توصیف شده است. برخی از محققان در سطح فرد و ویژگیهای فردی (مدلهای ارگانیسمی)، برخی در سطح محیط و عاملهای محیطی (مد لهای مکانیکی) و گروهی دیگر در سطح تعامل فرد و محیط (مدلهای بافتی) به تحلیل انگیزش پرداخته اند (البرزی،۱۳۸۶ ).
خلاقیت:
خلاقیت : هارمون خلاقیت را فرایندی میداند که بوسیله آن چیزی مثل فکر، ایده یا یک شی جدید تولید شود (کینگ واندرسون، ۱۳۸۶[۸]). “خلاقیت شیوهای از تفکراست که ایدههای جدید را بوجود میآورد.
لوتانز استاد رفتار سازمانی، خلاقیت را به وجود آوردن تلفیقی از اندیشهها و رهیافتهای جدید افراد، میداند. پالیا خلاقیت را توانایی دیدن چیزها به صورت غیرمعمولی و دیدن مشکلاتی که هیچ کس دیگر آنها را نمیبیند و سپس ارائه رهیافتهای جدید و اثربخش میباشد (لوتانز، ۲۰۰۵[۹]).
۱-۷-۲ تعریف عملیاتی:
خلاقیت:
در این تحقیق متغیر خلاقیت از دیدگاه آمابیل (۲۰۰۱) شامل ۴ مؤلفهی (سیالی، بسط، انعطاف و ابتکار) است که از طریق پرسشنامه سنجیده می شود. نمرهای که آزمودنیها در مقیاس لیکرت به این پرسشنامه می دهند وضعیت متغیر خلاقیت را مشخص می کند.
انگیزش: