SPIN
OS
CPU
GPS
I2C
فهرست جداول
جدول ۳‑۱ : جدول تصمیم گیری چاهک ۲۹
جدول ۵‑۱ : مشخصات لینک شماره ۴ در شکل ۵-۱۲ ۷۲
جدول ۶‑۱ : مشخصات پارامترهای شبیه سازی ۹۳
فهرست اشکال
شکل ۱‑۱ : نحوه طبقه بندی گرهها در شبکههای حسگر بیسیم [۴] ۷
شکل ۱‑۲ : معماری ارتباطی شبکههای حسگر بی سیم [۴] ۷
شکل ۱‑۳ : معماری سخت افزار هر گره شبکههای حسگر[۴] ۸
شکل ۲‑۱ : مسیرهای متمایز ۱۸
شکل ۲‑۲ : مسیرهای شبه متمایز ۱۹
شکل ۳‑۱ : ارسال داده با بهره گرفتن از erasure coding 25
شکل ۳‑۲ : ساختار Rreq 28
شکل ۳‑۳ : ساختار Rrep 28
شکل ۳‑۴ : تقسیم فضای شبکه به شش ضلعیها ۳۵
شکل ۴‑۱: اطلاعات موجود در بسته علاقهمندی ۴۰
شکل ۴‑۲: انتشار بستههای علاقهمندی در شبکه توسط گرهها ۴۰
شکل ۴‑۳ : تنظیم گرادیانها در پروتکل DD 41
شکل ۴‑۴ : تنظیم گرادیانها در پروتکل LOMDD 41
شکل ۴‑۵ : نحوه انتشار دادههای اکتشافی در پروتکل انتشار هدایت شده ۴۲
شکل ۴‑۶ : نحوه ارسال دادههای اکتشافی توسط منبع در LOMDD 43
شکل ۴‑۷ : نحوه انتقال بستههای اکتشافی در گرههای میانی و ارسال nackpath در LOMDD 44
شکل ۴‑۸ : یک ارسال موفق داده اکتشافی در LOMDD 44
شکل ۴‑۹ : ارسال داده اکتشافی بعد از یک انتقال ناموفق در LOMDD 45
شکل ۴‑۱۰ : نحوه مسدود شدن یک مسیر در هنگام انتقال دادههای اکتشافی در LOMDD 45
شکل ۴‑۱۱: فلوچارت تصمیم گیری گرههای میانی برای بستههای اکتشافی و Nackpath 46
شکل ۴‑۱۲ : دریافت بستههای اکتشافی در چاهک ۴۷
شکل ۴‑۱۳ : نحوه ارسال دادههای تقویتی در DD 47
شکل ۴‑۱۴: نحوه ارسال دادههای تقویتی در LOMDD 48
شکل ۴‑۱۵ نحوه انتقال دادهها در LOMDD 49
شکل ۴‑۱۶ : نحوه انتقال دادهها در DD 49
شکل ۴‑۱۷: نحوه انتقال بستههای Check-live-path 50
شکل ۴‑۱۸ : نحوه انتقال بستههای Ack-live-path 50
شکل ۴‑۱۹: خراب شدن یک گره و نحوه تغییر شمارنده در منبع و چاهک ۵۱
شکل ۴‑۲۰ : نحوه ارسال front-negative-reinforcement 52
شکل ۴‑۲۱ :نحوه ارسال Back-negative-reinforcement 52
شکل ۴‑۲۲ : نحوه بررسی کردن زنده بودن گرههای بعدی روی هر مسیر ۵۳
شکل ۴‑۲۳ : نحوه ارسال Negative-reinforcement 54
شکل ۴‑۲۴ : جایگزینی مسیر با خراب شدن مسیر اصلی ۵۴
شکل ۴‑۲۵: سربار بستههای اکتشافی ۵۶
شکل ۴‑۲۶ : میانگین تعداد بستههای دریافتی در هر لحظه توسط چاهک ۵۷
شکل ۴‑۲۷ : قابلیت اطمینان ۵۷
شکل ۴‑۲۸ : سربار بستههای غیر داده ۵۸
شکل ۵‑۱ : یک درخت انشعاب شده ۶۳
شکل ۵‑۲ : نمایشی از درخت تصمیم گیری دودویی ۶۳
شکل ۵‑۳ : نمایشی فشرده از درخت تصمیم گیری دودویی شکل ۵-۲ ۶۴
بسیاری از بیماری های روانی منتج از اختلال تفکر است در حالی که قوه عقلانی فرد ممکن است سالم باشد این اختلالات در خصوص مسئولیت یا عدم مسئولیت کیفری فرد می تواند نقش داشته باشد که توضیح این مفاهیم نیاز به بحث و تبادل نظر بیشتری میان روان پزشکان و حقوق دانان دارد و می بایست با تعامل نظر بیشتری عمل نمود، چرا که از مهمترین معیارهای حقوق کیفری برای تعیین مجازات مجرمین ، به ترتیب کمال عقل حین ارتکاب جرم و میزان خطرناکی آنها می باشد که فقدان آن ، تکالیف عبادی و کیفری را ساقط می کند . در رسیدگی های قضایی به رفتارهای ظاهری افراد تنها توجه می شود نظر به اینکه برخی افراد مبتلا به اختلال خلقی دو قطبی ممکن است در محدوده زندگی خویش و در رفتارها و حرکات خود کارکرد مناسبی داشته باشند، مقامات قضایی در مواجه با بیماران مذکور با پیچیدگی های زیادی روبرو می شوند . بیمار روانی بودن بزهکاران ، کاهش مجازات آنها در مقایسه با سایر افراد موثر بوده و رابطه بین اختلالات روانی و ارتکاب جرم از مسایل مورد بحث طی قرون متمادی بوده است، روان شناسان و روان پزشکان تأکید زیادی بر نقش خصوصیات شخصیتی فرد در ارتکاب جرم داشته و دارند در رسیدگی های کیفری نظر به اینکه به تظاهرات عادی و معمول اشخاص توجه می شود مقامات قضایی در تعقیب و یا عدم تعقیب ، تخفیف یا عدم تخفیف مجازات آنها با پیچیدگی های زیادی روبرو می شوند ، در خصوص چگونگی مسئولیت کیفری مبتلایان به اختلال خلقی دوقطبی بررسی جدی و عمیقی به عمل نیامده در مقررات حقوق داخلی نیز اجمالاً تنها از جنون یاد شده ، حال با ملاحظه مسایلی از این دست، استفاده از نظریات روان پزشکان قانونی دارای چه اهمیتی می باشد. توجه به ویژگی های شخصیتی و روانی بیماران مبتلا به اختلال خلقی دو قطبی دارای چه درجه ای از اهمیت میباشد و در این میان بیماران مبتلا به اختلال خلقی مذکور اساساً دارای مسئولیت کیفری هستند؟ بنظر میرسد بررسی و مطالعه عمیقتر در خصوص مسئولیت این گونه بیماران مفید فایده بوده و منجر به صدور تصمیمات و احکامی خواهد شد که با عدالت هماهنگی لازم را خواهد داشت.
واژگان کلیدی: مسئولیت کیفری، بیماری های روانی، جنون، اختلال خلقی دو قطبی
فصل اول
کلیات
۱-۱- مقدمه
هنگامی جامعه ای سالم و متعادلی خواهیم داشت که افراد بتوانند با برخورداری از سلامت روان در عرصههای اجتماعی به فعالیت بپردازند، انکار نابسامانی های روانی جامعه کمکی به رفع آن نمی کند، بحث ویژگی و خصلت های ذاتی افراد در ارتکاب بزه، بیمار بودن بزهکاران، اصلاح و درمان آنها و کاهش مجازات آنها در مقایسه با سایر افراد رابطه بین اختلالات روانی و ارتکاب جرم از مباحث، مبتلا به در این خصوص می باشد.
از جمله این اختلالات روانی، بیماری اختلال خلقی دو قطبی می باشد، خلق؛ به حالت هیجانی یا احساسی می گویند که دوام پیدا می کند و بر تجارب فرد و تمامی جنبه های رفتار و ادراک او از جهان و محیط پیرامونش تأثیر می گذارد، خلق حس درونی هر فرد است بطور طبیعی وضعیت خلقی هر فرد همیشه ثابت نیست و نوساناتی دارد اما این نوسانات در وضعیت طبیعی و معمولی خیلی زیاد نیست و کاملاً محدود است، لیکن اگر این روحیه از طیف طبیعی خود خارج شود مشکل اختلالی خلقی پیش می آورد فلذا خلق بیمار هنگام بروز بیماری گاهی پایین تر و گاهی بالاتر از حد طبیعی قرار می گیرد، محققان تاکنون نتوانستهاند عامل مشخصی را برای این بیماری کشف کنند ولی متوجه شده اند عوامل متعددی در ابتلا به این بیماری نقش دارند.
رایج ترین اشکال درمان آن نیز درمان دارویی، روان درمانی، تشنج درمانی الکتریکی یا درمان با شوک الکتریکی می دانند با ارتکاب بزه از ناحیه بیماران مبتلا به این اختلال مسأله مسئولیت کیفری آنها، مطرح میگردد، مسئولیت، پاسخگویی شخص در مقابل عمل خلاف قانون خود و پیامد آن تعیین مجازات برای وی میباشد، حال با توجه به ویژگی های خاص درونی و ذاتی این گونه بیماران باید دید در صورت ارتکاب اعمال خلاف قانون که از طرف قانون گذار نهی گردیده، توانایی پاسخگویی و تحمل مجازات در مقابل اعمال خود را داشته و واجد مسئولیت کیفری می باشند یا خیر.
۱-۲- بیان مسأله
بدیهی است برای آنکه بتوان مرتکب جرم را از جهت کیفری مسئول دانست بایستی ساختمان بدنی و فکری او به حد کمال رسیده باشد احراز مسئولیت کیفری مستلزم بررسی عمیق شخصیت بزهکار است ، عدالت جزایی ایجاب می کند که خصوصیات فردی و جنبه های خاص روانی مجرم در ارزیابی رفتار مجرمانه او برای تعیین نوع و میزان مجازات به دقت مورد توجه قرار گیرد. عواملی وجود دارد که باعث زوال مسئولیت می گردد از جمله این عوامل جنون و بیماری های روانی است که شعور را زایل می کند، اختلالات خلقی دو قطبی نیز به عنوان یک بیماری روانی یک اختلال روانی جدی تلقی شده، بیماری روانی که مبتلایان به آن نوسانات خلقی شدیدی را تجربه می کنند. در خصوص تعیین مسئولیت کیفری برای مبتلایان به بیماری های روانی بین روان پزشکان و حقوق دانان اختلاف نظر وجود دارد. در مورد همکاری روان پزشک و قاضی این اختلاف نظر وجود دارد که مقام قضایی مقید به پیروی از نظریه کارشناس نیست و میتواند کیفیات دیگری غیر از نظر کارشناسی را مبنای رأی خود قرار دهد علیرغم تأکید قانون گذار بر واژه جنون تعاریف روشن و یکدستی از جنون و یا بیماری های روانی ارائه نشده با این توضیح مسأله آن است که بیماران مبتلا به اختلال خلقی دو قطبی اساساً دارای مسئولیت کیفری می باشند یا خیر؟ توجه به ویژگی های شخصیتی روانی آنان و استفاده از نظریات کارشناسان مربوطه به چه میزان در تشخیص مسئولیت کیفری این بیماران مؤثر می باشد، به نظر می رسد آشنایی قضات و وکلا با مباحث مذکور می تواند از تضییع حقوق افراد و یا اعمال مجازاتهای بی مورد جلوگیری نماید. این سؤال که رابطه بین اختلالات روانی و ارتکاب جرم چگونه است و جامعه دانا نباید فردی را که کنترلی بر کردار خود ندارد تنبیه کند، طی قرون متمادی موضوع بحث حقوق دانان بوده و در خصوص مسئولیت کیفری مجانین بحث بررسی زیاد صورت گرفته، لیکن در خصوص چگونگی مسئولیت کیفری مبتلایان به این نوع بیماری بررسی جدی و عمیقی به عمل نیامده، امروزه با توجه به مشکلات جوامع صنعتی، عمده بیماران روانی، مبتلایان به بیماریهای روانی غیرمجنون، هستند که با ملاحظه ویژگی ها شخصیتی و روانی بیماران مذکور از طرف قانون گذار توجه ویژه ای در تعیین مسئولیت کیفری آن ها، بعمل نیامده. در حالی که باید پذیرفت برخورد قضایی یکسان با مبتلایان به این بیماری مشابه افراد عادی، بدون در نظر گرفتن وضعیت روانی این گونه متهمین، برخلاف انصاف و رسالت مجازاتها و یا منجر به تشدید بیماری آنها می گردد لذا در این تحقیق، هدف توجیه ضرورت توجه خاص به این بیماری در تعیین مسئولیت کیفری بزهکاران مبتلا می باشد و لذا به این منظور ضمن مطالعه سوابق، تحقیقات و مطالعات سایرین به صورت کتابخانه ای، پرونده های پزشکی بیماران نیز در قسمتی که برای نگارنده قابل فهم باشد، مورد مطالعه قرار می گیرد تا به نحو دقیق تری هم با مبانی نظری بحث آشنا شده و هم به عینه و ملموس با مشکلات رفتاری و تظاهرات بیرونی این بیماران آشنا شده و به سؤالات خود بتوانیم جواب بهتری دهیم.
۱-۳- سؤالات و فرضیات تحقیق
سؤال اول ؛ مبتلایان به بیماری روانی اختلال خلقی دو قطبی اساساً دارای مسئولیت کیفری می باشند؟
فرضیه اول ؛ مبتلایان به بیماری روانی اختلال خلقی دو قطبی دارای مسئولیت کیفری نسبی می باشند.
سؤال دوم ؛ توجه به ویژگی های شخصیتی و روانی بیماران مبتلا به اختلال خلقی دوقطبی دارای چه درجه ای از اهمیت می باشد؟
فرضیه دوم؛ توجه به ویژگی های شخصیتی و روانی بیماران مبتلا به اختلال خلقی دوقطبی در تعیین مسئولیت کیفری آنان مؤثر خواهد بود .
سؤال سوم ؛ استفاده از نظریات کارشناسان روان پزشکی قانونی در تعیین مسئولیت کیفری بیماران مذکور دارای چه اهمیتی می باشد ؟
فرضیه سوم ؛ استفاده از نظریات کارشناسان روان پزشکی قانونی در تعیین میزان تأثیر اراده و اختیار بیماران مذکور در ارتکاب جرایم مؤثر خواهد بود.
۱-۴- اهداف مطالعه
شناسایی و آشنایی با ویژگی های شخصیتی و روانی بیماران روانی مذکور ، جهت ترسیم صحیح و عادلانه از چارچوب مسئولیت کیفری آنان ، پیشنهاد و ارائه راهکار حقوقی به قانون گذار در تدوین مقررات مربوط به نحوه برخورد با سایر بیماری های روانی غیر از جنون.
۱-۵- نوع تحقیق و روش اجرای آن
نوع تحقیق پژوهشی با بهره گرفتن از روش های استدلال و تحلیل عقلانی که مطالعات کتابخانه ای پایه و مبنا بوده و بررسی میدانی تنها از طریق مطالعه موردی پرونده های مربوطه پزشکی ، بیماران در مرکز پزشکی قانونی شهرستان اصفهان می باشد.
۱-۶- تعریف واژه های کلیدی
مسئولیت کیفری؛ مسئولیت مرتکب جرمی از از جرایم مصرح در قانون را گویند، توانایی و قابلیت جسمی و روحی شخص جهت پاسخگویی نسبت به اعمالی که از نظر قانونگذار ممنوع و جرم اعلام گردیده و شخص مسئول به یکی از مجازات های مقرر در قانون خواهد رسید.
جنون؛ صفت شخصی است که فاقد تشخیص نفع و ضرر و حسن قبح است. جنون، فقدان یا نقص قوای ذهنی و روانی است. عدم وجود قوۀ عقل و درک است.
بیماری های روانی؛ طیف وسیعی از بیماری های مربوط به ذهن و رفتار آدمی است. مبتلایان به بیماری های روانی بعلت نیروهای غیرقابل بازرسی روانی به ارتکاب اعمالی وادار می شوند به عبارت دیگر اراده این افراد، در زمینه یا زمینه های خاص مربوط به بیماری آنها بطور کامل مختل است.
اختلال خلقی دو قطبی؛ نابهنجاری روانی که از غم تا شادی غیرمعمول در فرد نوسان می کند. نوسان بین دو قطب شیدایی هیجان زدگی و خوش بینی غیرواقع بینانه و افسردگی، گوشه گیری، غم و اندوه.
فصل دوم
مسئولیت کیفری
گفتار اول ؛
۲-۱- تعریف لغوی و اصطلاحی مسئولیت کیفری
از جهت لغوی در فرهنگ لغات، مسئولیت به معنی پرسیده شده، خواسته شده آمده و غالباً به مفهوم تکلیف و وظیفه و آنچه که انسان عهده دار می باشد تعریف شده و از نظر اصطلاحی، مسئولیت تعهد قانونی شخص بر رفع ضرری که به دیگری وارد کرده است خواه این ضرر ناشی از تقصیر خود وی باشد یا ناشی از فعالیت او شده باشد (جعفری لنگرودی، ۱۳۷۴، ص۶۴۲)، مسئولیت در طول تاریخ، سرنوشت متحول و پرماجرایی داشته است از زمان تکوین و پیدایش جامعه های نخستین تا کنون مبانی آن تغییر یافته و به سوی تکامل پیش رفته است به گفته برخی از حقوق دانان فکر مسئولیت هرکس در مقابل عمل خود به اندازه عمر بشر طولانی و قدیمی است (قاسم زاده، ۱۳۸۵، ص ۲۵۱). کیفر نیز در لغت به معنی عقوبت و مجازات است که به کسی که خلاف قانون یا اخلاق یا عرف و عادت رفتار کرده و مرتکب عمل بد شده باشد داده می شود ، کیفر مکافات بدی ، جزا و پاداش ، عقوبت ، عقاب و مجازات قانونی است، آنچه که به حقوق ناظر به جرایم یا اجرای عدالت کیفری وابسته یا مرتبط باشد (دلفانی، ۱۳۸۲، ص ۲۵). اما مسئولیت کیفری ، یعنی توانایی (قابلیت )انتساب فعل یا ترک فعل قابل مجازات یا اقدامات تأمینی به کسانی که توان تحمل بار مجازات یا اقدامات تأمینی را داشته باشند (همان منبع، ص۲۵). در مورد مسئولیت کیفری اسقاط حق به صلح و سازش میسر نیست (جعفری لنگرودی، ۱۳۷۴، ص ۶۴۲) مسئولیت کیفری به سان شاقول ترازوی عدالت است که در یکی از دو کفه آن جرم و در دیگری مجازات قرار می گیرد، وظیفه این شاقول برقراری تعادل است (نبی پور، ۱۳۸۹، ص ۱۲۷) . ملاک تشخیص مسئولیت جزایی ورود لطمه یا خسارت به جامعه می باشد و جامعه برای دفاع از خود با وضع و اجرای قوانین کیفری شخص خاطی یا مجرم را مجازات می کند (فتحعلی پور، ۱۳۷۶، ص ۴۳). در واقع قابلیت یا اهلیت شخص برای تحمل تبعات جزایی رفتار مجرمانه خود می باشد (میرسعیدی، ۱۳۸۳، ص۲۱) ، مسئولیت کیفری را به اعتبار عنوان باید از اصطلاحات قوانین موضوعه قلمداد نمود ولی به اعتبار معنون در قوانین ، از حیث شرایط کنونی آن امری جدید محسوب می گردد (رعیتی، ۱۳۸۲، ص ۱۰۵) همانطور که جرم اخلالی در نظم و روابط اجتماعی است (راجیان اصلی، ۱۳۸۱، ص ۴) وقوع جرم از جهت اینکه مخل نظم عمومی است موجد دعوای عمومی است (میری، ۱۳۹۰، ص ۳۵). مجازات تأدیب یا عقوبتی است که اجتماع برای شخصی که مرتکب فعل یا ترک فعل نهی شده از ناحیه قانونگذار گردیده، اعمال می گردد. فرد موصوف را نیز که نقض مقررات مذکور نموده است مجرم گویند.
هدف از مسئولیت کیفری نیز مجازات مجرم است که به منظور دفاع از جامعه و پاسداری از نظم و جبران خسارت عمومی و اصلاح مجرم و تنبیه سایر افراد به مورد اجرا گذاشته می شود (شامبیاتی
، ۱۳۸۸، ص ۲۸) مسئولیت کیفری نتیجه جرم و مسئولیت است. جرم مسئولیت کیفری و مجازات سه ضلع طلایی حقوفق کیفری است، اعمال مجازات به احراز مسولیت کیفری و احراز آن به احراز مجرمیت منوط است مجرمیت دو جنبه مادی و روانی دارد و تا زمانی که آن دو احراز نگردد، محقق نمی شود اما مسئولیت کیفری جنبۀ موضوعی و مادی ندارد بلکه جنبه کاملاً شخصی و روانی دارد. سن، عقل، آگاهی و اختیار ارکان مسئولیت کیفری است. (گلدوزیان و حسین جانی، ۱۳۸۴، ص ۱۲۷) با ارتکاب بزه و کشف دستگیری مباشر آن، چرخهای دستگاه عدالت کیفری به حرکت در می آید، عدالت کیفری طی فرایند خاصی سعی بر آن دارد تا با بهره گرفتن از ابزارهای قانونی خود، مباشر جرم را که تا مقطعی عنوان متهم بر او اطلاق می شود از صافیهای مختلف بگذارند و در مقطعی دیگر از این فرایند، تکلیف وی را در رابطه با جرم انتسابی مشخص نماید، یا به وی عنوان بیگناه داده شود و به دیگر سخن از اتهام وارده ناشی از جرم برائت حاصل کند؛ که در این صورت از چرخه عدالت کیفری خارج می گردد یا به وی عنوان محکوم اطلاق گردد و به دیگر سخن در رابطه با اتهام منتسبه، محکومیت حاصل نماید، که در این حالت در چرخه عدالت کیفری باقی مانده و ادامه مسیر می دهد. مجرم برای رسیدن به این مقطع از صافی های کیفری تعقیب( پلیس)، تحقیق (دادسرا) و محاکمه (دادگاه) که عمدتاً تحت اداره ونظارت دستگاه قضایی قرار دارند، گذشته و میرود تا وارد مرحله جدیدی شود که همان اجرای محکومیت کیفری نسبت به او می باشد (نجفی، ابرند آبادی، ۱۳۷۲، ص ۷). همانطور که ملاحظه شد مسئولیت کیفری لازمه زندگی اجتماعی و برقراری نظم میباشد تا افراد اجتماع موظف به رعایت حقوق یکدیگر و در مقابل قانون پاسخگو باشند حال که با مسئولیت کیفری آشنا شدیم به بررسی سابقه تاریخی آن و مختصراً تأثیر اعتقادات دینی در تحول مسئولیت کیفری خواهیم پرداخت.
گفتار دوم؛
۲-۲- سابقه تاریخی مسئولیت کیفری
جامعه های بسیط و نخستین، کارشان طوری بود که بدون قانون زندگی می کردند آلفرد راسل والاس[۱] می گوید « من با وحشیان آمریکای جنوبی و وحشیان خاور مدتی به سر بردم، در میان آنان قانون و محکمهای نبود، جزء افکار عمومی که مردم با کمال آزادی آن را بیان می کردند و خیلی کم اتفاق می افتاد که کسی بر حقوق دیگری دست درازی کند در چنین اجتماعات مساوات میان افراد تقریباً حالت کمال دارد» ویل دورانت[۲] نیز در این خصوص گفته «این منظره دلربا را باید اندکی دستکاری کرد و مورد تعدیل قرار داد. اگر اجتماعات فطری و طبیعی بطور نسبی، از تبعیت نظامات و قوانین بر کنار بوده اند از آن جهت است که اولاً محکوم تقالید و سنتها و عاداتی بوده اند که به شدت قانون تأثیر داشته و تخطی از آن غیر ممکن بوده است ثانیاً در اوایل امر جنایتهایی که نسبت به اشخاص صورت می گرفته حکم مسایل خصوصی داشته و با حق قصاص و انتقام خانواده جبران می شده است و ترس از مجازات فوق بشری که نتیجه دین است عرف را مؤثرتر از قانون کرده وبا نهایت شدت انسان را از آن آزادی اولیه دور می کند» انسان های نخستین نیز ناگزیر بودند با هم زندگی کنند و بدین طریق تا حدودی احتیاجات یکدیگر را برطرف نمایند، این ضرورت و احتیاج انسانها به هم نوع خود سرآغاز به وجود آمدن قواعد ابتدایی به صورت عرف و عادت گردید زیرا بدون وجود اجتماع ولو به صورت اولیه هیچ مشکل و مسأله حقوقی و اخلاقی پیش نمی آید زیرا بنا به فرض اگر کسی در شرایط، رابینسون کروزوئه در جزیره ای به صورت یکه و تنها قرار بگیرد، می تواند برای تأمین نیازهای شخصی خویش به هر اقدامی دست بزند، فرد دیگری در آنجا وجود ندارد که معترض او شود بطور قطع مسایل حقوقی به ویژه مسأله مسئولیت زمانی پیش می آید که فرد دیگری نیز از موطن خویش کوچ کند و در همان جزیره مقیم شود دراین صورت است که هر دو در می یابند به همکاری و همفکری یکدیگر نیاز دارند و اگر از ناحیه یکی به دیگری تعرض شود تنها راه مقابله، ایستادگی و دفاع شخصی یا انتقام خواهد بود (قاسم زاده، ۱۳۸۵، ص ۲۵۲). ویل دورانت مراحل تکامل قانون را به این ترتیب نام می برد، «۱-مرحله انتقام، به عقیده این نویسنده اصل انتقام در تمام طول تاریخ وجود داشته و اثر آن در قانون قصاص حقوق رم، حمورابی و شریعت موسی دیده می شود،۲- مرحله اخذ جریمه به جای انتقام و مجازات، ۳- ایجاد محاکم، ۴-دخالت دولت در کیفر دادن متجاوز» (همان منبع، ص ۲۵۳) .تا قرون متمادی به مسئولیت کیفری به عنوان شاخص وشاقول ترازوی عدالت، توجه نمی شد، در هر حال مرتکب جرم را مستحق مجازات می دانستند، حتی در تنبیه و سرکوبگری، فرقی بین صغیر، کبیر، عاقل و مجنون ، مکره و مختار قایل نمی شدند به عبارتی مسئولیت کیفری امری موضوعی بود، عمدی یا سهوی بودن رفتار مادی، تأثیری در نوع ومیزان مجازات نداشت، در قوانین عرفی قرون وسطی تا پیش از انقلاب فرانسه و صدور اعلامیه حقوق بشر به سال ۱۷۸۹ میلادی، دنیای مغرب زمین برای انسان و حیوان و حتی جمادات مسئولیت جنایی قایل بوده و جمادات چون حیوان و حیوان چون انسان مسئول کارهایی بود که به آنها نسبت داده می شد و در برابر جرایم ادعایی به کیفر می رسیدند، ازین بالاتر وظالمانه تر مردگان نیز چون اشخاص زنده مسئولیت داشتند و احیاناً به کیفر می رسیدند در آن دوره ها مسئولیت جنایی، مسئولیت گروهی و دستجمعی بود (فیض، ۱۳۶۹، ص ۱۶۶) و نه فقط کسی که جرم را مرتکب شده بود مجرم شناخته می شد بلکه عده ای دیگر از خویشان و بستگان او که گاه از ارتکاب جرم کوچکترین آگاهی نیز نداشتند مسئولیت پیدا می کردند، رسم بر این بود که همه اعضاء خانواده مسئول اعمال یکدیگر باشند اگر قانون پدری را محکوم می کرد پسران بالغش نیز شریک سرنوشت او بودند و فرزندان نابالغ هم پس از رسیدن به سن رشد نفی بلد می شدند (صقری، ص ۱۳۶۳، ص ۴۰۱). مسئولیت کیفری خانواده به عنوان اینکه تمام افراد خانواده مسئولیت تضامنی دارندبه شدت مورد تعقیب بود بطوریکه مسئولیت کیفری از نسلی به نسل دیگر انتقال می یافت (شیری، ۱۳۸۲، ص ۹) لیکن از قرن ها قبل ، در اسلام، مسئولیت مبتنی بر اراده آزاد بود یعنی بر اساس حدیثی منتسب به امام جعفر صادق (ع)، اگر چه انسان در مسائل مهمی چون تولد و مرگ تابع مشیت الهی است ولی در مسائل روزمره آزاد است و می تواند صراط مستقیم را انتخاب کند و به آسمانها صعود کند یا راه غلط را برود و به اسفل السافلین نزول نماید (افراسیابی، ۱۳۷۷، ص ۱۰۵) در دورانی که در غرب دیوانگان را به زنجیر می کشیدند و با ضربات شلاق درصدد درمان آنها بر می آمدند پیامبر اسلام حتی از بکار بردن واژه مجنون اکراه داشته و مجنون را بیمار قلمداد می نمودند.از حدیث مشهور نبوی رفع؛ « رُفِعَ الْقَلَمُ عَنْ ثلاث: عَنْ الصَّبِى حَتَّى یَبْلُغَ، وَعَنِ النَّائِمِ حَتَّى یَسْتَیْقِظَ، وَعَنِ الْمَجْنُونِ حَتَّى یُفِیقَ، یعنی تکلیف از سه گروه برداشته شده از طفل تا زمانی که بالغ شود، از دیوانه تا زمانی که هوشیار شود و از شخص خواب تا زمانی که بیدار شود». نیز می توان به اهمیت این موضوع نزد شریعت اسلام پی برد، اسلام دوازده قرن قبل از حقوق اروپایی، مسئولیت شخصی و انفرادی را دریافته و برقرار نموده بود، در شریعت اسلامی چون تکلیف، خطابی است و مخاطب باید از عقل و فهم برخوردار باشد، مسئولیت کیفری نیز بر پایه ادراک و اختیار استوار بود. (عمارتی، ۱۳۸۸، ص ۳۳) مسلمانی با مسئولیت پذیری قرین بوده واین امر نه تنها در جنبۀ اعتقادی، در بعد اخلاقی از اصول مسلم و بنیادین است. از نگاه اسلام، مسلمان مسئول است و هر نوع احساس بی مسئولیتی به معنای بی حرمتی در قبال ذات ربوبی و گام نهادن در طریق شیطانی است. انسان در رهن افکار و اقوال و مسئول رفتار خویش است (جوادی آملی، ۱۳۹۰، ص ۳۲۲) بالاخره انقلاب فرانسه در مغرب زمین نیز به سوابق خود خاتمه داد و اعلام نمود که مسئولیت کیفری منحصراً متوجه به شخص مجرم است. قوانین و حقوق جزای نوین عرضه شد، مسئولیتها بر پایه عقل و اختیار مبتنی گردید و از اطفال و دیوانگان برداشته شد، مسئولیت گروهی جای خود را به مسئولیت فردی داد، جرم و کیفر رنگ قانونی به خود گرفت به موضوعاتی مانند اراده، اختیار، درک و تمیز، مسئولیت کیفری و فروعات آن توجه بیشتری شد.
گفتار سوم؛
۲-۳- تأثیر اعتقادات دینی در تحول مسئولیت کیفری
مذاهب بزرگ خاصه، مذهب مسیح و مذهب اسلام، در تحول مفهوم مسئولیت کیفری نقش عمده را ایفاء نمودند، از نظر مذهب ، مفهوم جرم غالباً مترادف با مفهوم گناه است، همانطوری که ارتکاب گناه فقط و فقط شخص گهنکار را در معرض عذاب الهی قرار می دهد، به همان ترتیب کاملاً طبیعی است که ارتکاب جرم هم باید فقط شخص مجرم را در معرض مجازات قرار دهد، در مورد میزان مسئولیت کیفری نیز وضع به همین ترتیب بود، مذهب بطور کلی معتقد بود که همانطور که خداوند افراد را متناسب با میزان عقل و شعور و اراده آنان عذاب می دهد، به همان ترتیب هم باید میزان مجازات متناسب با عقل و شعور و اراده مرتکب باشد. بنابراین مجانین که از نعمت عقل محرومند، باید از تعقیب مجازات و مسئولیت کیفری مبری باشند (محسنی، ۱۳۷۶، ص۱۱). هرکس که آشنایی مختصری از دین اسلام دارد می تواند در حالی که ایمن از خطاست بگوید که همه اصول جدیدی را که قوانین وضعی ، تنها در قرن نوزدهم و بیستم شناختهاند، شریعت از روز ظهورش می شناخته، شریعت برای مسئولیت ، موضوعی غیر ازانسان زنده و مکلف نمیشناسد (قربان نیا و منصوری، ۱۳۷۳، ص۱۲۴)، اسلام دوازه قرن قبل از حقوق اروپایی مسئله مسئولیت شخصی و انفرادی را دریافته و برقرار نموده در آن ایام که حقوق اروپایی محاکمه حیوانات و اجساد تجویز کرده بود حقوق جزای اسلام فقط مسئولیت کیفری و تعقیب افراد زنده را تجویز کرده بود بعلاوه لازمه این مسئولیت هم برخورداری از عقل ، آزادی و اختیار بود به همین علت هم در مذهب اسلام ، اطفال ، مجانین و اجساد و حیوانات از تعقیب مجازات معاف بودند در تمام جرایم اسلامی یکی از شرایط اساسی اجرای مجازات همان دارا بودن مسئولیت بود که لازمه آن نیز برخورداری از کمال عقل، بلوغ، اختیار و آگاهی از حرمت عمل ارتکابی بود که این چهار شرط را شرایط عامه تکلیف نامیده بودند(محسنی، ۱۳۷۶، ص ۱۱). در دین یهود نیز میان عدالت و رحمت الهی، پیکاری مداوم در کار است نام الوهیم به عدالت ورزی و یهوه به رحمت خداوند اشاره دارد و چیرگی رحمت بر عدالت محض به رغم شرارت آدمیان زمینه ساز استمرار جهان دانسته می شود. در مقررات کیفری تورات، پدران به عوض پسران و پسران به عوض پدران کشته نمی شوند، هر کس برای گناه خود کشته می شود. در دین یهود مجازات بر فرد مسئول بار می شود و کسی که فاقد مسئولیت است مجازات نمی شود. در این آیین اعمال مجازات به احراز مسئولیت کیفری منوط است و هنگامی که این مسئولیت احراز شد فقط فرد مسئول باید در برابر اعمال خود پاسخگو باشد و اعضای خانواده وی در برابر اعمال او پاسخگو نیستند زیرا هر کس باید پاسخگوی عمل خود باشد. حقوقدانان کلیسایی هم سه کار مهم انجام دادند که موجب ترقی علوم جزایی گردید. ۱-جرم را از گناه که از نظر آنان، انسان در مقابل خدا پاسخگو و مستوجب استغفار و توبه است، تفکیک کردند. ۲-موضوع دقیق مسئولیت جزایی را تعیین کردند. ۳- اراده را شرط لازم مسئولیت کیفری دانسته اند. در این ادیان هر کس به سبب گناه خود در برابر خدایش مسئول است و هیچ کس به سبب گناه دیگری مواخذه نمی شود صرف ارتکاب گناه موجب مسئولیت گنه کار نمی شود بلکه لازم است فردی عاقل، بالغ و مختار عمداً مرتکب گناه شود بنابراین ارتکاب گناه در حالت اکراه، اجبار و از روی ناچاری اصولاً مسئولیت آور نیست بدین ترتیب دین را می توان یکی از مهمترین مبانی تحول در مسئولیت کیفری بشمار آورد. (گلدوزیان و حسین جانی، ۱۳۸۴، ص ۱۴۶) چرا که به گواهی تاریخ ادیان مختلف، تعلیمات اخلاقی و انسانی ارزشمندی را ارائه و تبلیغ کرده اند و در قاموس اغلب آنها، اعمال و رفتاری زشت و ناپسند که در اکثر جوامع از لحاظ قباحت مورد اتفاق بوده ممنوع و حرام گردیده و از این جهت برای انسان های معتقد به اصول و مبانی دینی، راهنماها و بازدارنده های با ارزشی وجود داشته، با ملاحظه این کارکرد و قابلیت دین، انسان در پیشگاه خداوند شخصی دارای آزادی اراده و مسئول نسبت به اعمال خویش می باشد. اکنون نظر به اینکه روان و اختلالات مربوط به آن از خصلت های مربوط به انسان می باشد مختصراً به انسان به عنوان موضوع مسئولیت کیفری، خواهیم پرداخت.
گفتار چهارم؛
۲-۴- انسان موضوع مسئولیت کیفری
اشیا و حیوانات فاقد هوش و ارادۀ آزاد هستند بنابراین نمی توانند مرتکب جرم شده و مجرم به حساب آیند ولو آنکه اعمال آنها به نظم عمومی لطمه وارد آورد، آنها را می توانیم وسیله ارتکاب جرم به حساب آوریم اگر چه در گذشته در کشورهای اروپایی محاکماتی افتضاح آمیز بر علیه اجساد، حیوانات و حتی اشیاء برگزار می گردید و مثلاً جسد شخصی مورد محاکمه قرار می گرفت و مجازات هایی بر علیه او اعمال میگردید، لیکن از این سوابق که بگذریم در حال حاضر انسان زنده است که می تواند مرتکب جرم گردد. (افراسیابی، ۱۳۷۷، ص ۳۴) فلذا مسئولیت وی در مقابل فعل ارتکابی آن است که شخص ناگزیر باشد درباره آنچه که از او سرزده توضیح دهد و مسئولیت جزایی است، هنگامی که آنچه از شخص سرزده جرم باشد (بوشهری، ۱۳۷۹، ص ۳۹). از آنجا که ادراک و اختیار فاعل را در مسئولیت شرط می دانند، فلذا، انسان زنده دارای مسئولیت است، ممکن نیست ، انسان مرده موضوع مسئولیت کیفری باشد، چرا که به سبب مرگ ادراک و اختیار انسان از بین می رود، شرط ادراک و اختیار سبب می شود که انسان مسئول ، عاقل، بالغ و مختار باشد پس انسان غیربالغ و فاقد عقل و اختیار مسئولیتی ندارد زیرا شخص غیرعاقل ، ادراک و اختیار ندارد، درباره کسی که به سن بلوغ نرسیده نیز ممکن نیست گفته شود که او دارای ادراک و اختیار کامل است معنای ادراک در شخص مکلف آن است که از قوای عقلانی بهره مند باشد (قربان نیا و منصوری، ۱۳۷۳، ص۱۳۳). چنانکه ملاحظه می شود موضوع مسئولیت کیفری در بیماران روانی منحصر به انسان می باشد که از این حیث توجه به اوصاف و خصایص روانی انسان و مطالعه در این خصوص به درک هر چه بهتر موضوع این تحقیق کمک خواهد کرد. اکنون جهت تمیز هر چه بهتر مسئولیت آنرا با تکلیف مقایسه خواهیم نمود.
گفتار پنجم؛
۲-۵- مقایسه مسئولیت و تکلیف
مسئولیت؛ اسم مصدر است از سؤال به معنی پرسیدن و مسئول به معنی خواسته شده و عهده دار کاری بودن و پاسخگویی نسبت به آن ( سعیدی پور، ۱۳۷۰، ص ۸۵۷) و تکلیف نیز از جهت لغوی به معنی کاری به عهده کسی گذاشتن یا وظیفه ای به عهده شخص است که می باید انجام دهد (همان منبع، ص ۱۶۰). اطلاق مسئول بر کسی که هنوز به ارتکاب جرمی مبادرت نکرده اما از قابلیت تحمل مجازات برفرض ارتکاب جرم برخوردار است چندان غریب و نامأنوس نمی نماید، در موارد متعددی به شخص عاقل و بالغ یعنی کسی که از قابلیت خطاب بهره مند است مکلف اطلاق می شود هرچند که بالفعل خطاب و تکلیفی به او متوجه نشده باشد، پس چنین کسی را تنها به این اعتبار که قابلیت تکلیف دارد مکلف می خوانند برای مثال عده ای در تعریف حکم شرعی آورده اند که حکم شرعی عبارتست از خطاب خداوند یا مدلول خطاب الهی که به افعال مکلفین تعلق می گیرد واضح است که منظور از واژه مکلفین افراد بالغ و عاقل است که قابلیت خطاب و تکلیف دارند ، نه کسانی که بالفعل مخاطب تکلیف قرار گیرند، همچنین اطلاق غیر مکلف به اشخاص صغیر یا مجنون به این اعتبار است که از قابلیت خطاب و تکلیف بی نصیب و محرومند، نه فقط از این رو که بالفعل خطاب و تکلیف به آنها تعلق نگرفته، بر همین سیاق اگر چه مسئولیت در معنای واقعی کلمه مشروط به ارتکاب جرم است اما این واژه ، در مفهوم بالقوه و انتزاعی، می تواند درباره کسی بکار رود که نظر به آمادگی روانی و رشد عقلانی کافی از قابلیت عقاب یا مسئولیت برخوردار است هرچند هنوز به جرمی مبادرت نکرده است (میرسعیدی، ۱۳۸۳، ص ۲۵). پس ملاحظه می گردد مفاهیم مسئولیت و تکلیف هر کدام کاربرد خاص خود را دارد و نبایستی به جای یکدیگر به کار رود تکلیف مربوط به عبادات و معمولاً، مسائل فردی است، مسئولیت مربوط به مسائل اجتماعی و وظایف فرد نسبت به سایر اشخاص اجتماع می باشد، حال با توجه به تشابه اسمی مسئولیت کیفری با مسئولیت مدنی که از دیگر ویژگیها و ضرورتهای زندگی اجتماعی است، به مقایسه این دو نوع از مسئولیت خواهیم پرداخت.
گفتار ششم؛
۲-۶- وجوه افتراق مسئولیت کیفری و مسئولیت مدنی
شناخت هر کدام از این دو نوع مسئولیت و تمیز بین آنها، جهت درک هر چه بهتر مسئولیت کیفری و جلوگیری از خلط این دو مفهوم می باشد تا از این طریق نسبت به موضوع بحث اصلی خود اشراف بیشتری پیدا نموده فلذا به اختصار به وجوه افتراق آنها اشاره می کنیم.
۲-۶-۱- هدف از ایجاد این دو مسئولیت یکسان نیست؛
در حقوق جزا، چون مجرم به کاری دست زده است که از جهت نظم عمومی تحمل ناپذیر است، جامعه بدین طریق از خود دفاع می کند و متجاوز را به کیفر خویش می رساند همگی مجازاتها به جهت حفظ منافع عموم در نظر گرفته شده، لیکن در مسئولیت مدنی ، هدف جبران خسارت فردی است و ارتباطی با صیانت از نظم عمومی ندارد، اگرچه تحول حقوق جزا نیز مفهوم جبران خسارت را رفته رفته جانشین مجازات می سازد، اما در این زمینه هم خسارات جنبه اجتماعی و عمومی دارد ، نه فردی (فتحعلی پور، ۱۳۷۶، ص ۶۱).
۲-۶-۲- از جهت منبع مسئولیت؛
از جهت منبع مسئولیت نیز ، جرم ناشی از قانون است و نمی توان هرکار ناپسند و زیان بار را جرم شمرد، در امور کیفری قیاس روا نیست و اصل قانونی بودن مجازات، ضامن حفظ حقوق فردی در برابر دولتهاست ولی در مسئولیت مدنی این حکم به عنوان قاعده پذیرفته شده است که هرکس به دیگری ضرری وارد کرد باید آنرا جبران کند، دادرس نیازی ندارد که برای هر مسئولیت مبنای قانونی ویژه بدست آورد معیار اصلی خطا، داوری عرف است و رویه قضایی وعقاید علما در این زمینه نقش فعال دارد و می تواند تقصیری ناشناخته بوجود آورد یا گاه آنرا مفروض بداند (کاتوزیان، ۱۳۷۴، ص ۵۳).
هونگ و همکاران (۲۰۰۵)، در مطالعه انگیزه تماشاچیان بیسبال در ژاپن سه انگیزه اصلی را برای حضور تماشاچیان شامل، علاقه به بیسبال، علاقه مندی به بازیکنان، و کیفیت مسابقات شناسایی کردند.
کوریا و استیو (۲۰۰۷) در مطالعه عوامل تأثیر گذار بر حضور تماشاچیان فوتبال در پرتقال نشان دادند که متغییرهای اجتماعی بخصوص متغییرهایی که با هویت بخشی تیم مرتبط بودند، اهمیت ویژهای داشتند اما عوامل مادی تعیین کنندهترین عوامل در حضور تماشاچیان بودند. در تحقیق آنها پیروزی طلبی بیشترین میانگین را به خود اختصاص داد.
لی (۲۰۰۷) به بررسی یکسان بودن انگیزه های طرفداری ورزشی در زنان و مردان و همچنین شناسایی انگیزه های حضور در مسابقات هاکی روی یخ دانشگاهی زنان و مردان و تفاوت بین آنها پرداخت. در این تحقیق طرفداران هاکی روی یخ زنان و مردان در ده انگیزه مقایسه شدند. میزان انگیزه ها در بازیهای مردان بیشتر بود و آزمون مانووا نشان داد که تفاوت معنیداری بین زنان و مردان در چهار انگیزه وجود دارد (تعامل اجتماعی، خانواده، حمایت از تیم و مهارت). تفاوت معنیداری بین دو انگیزه سرگرمی و بازی پایاپای که بالاترین میزان را بین زنان و مردان داشت، وجود نداشت. دلایل تماشا و پیگیری هاکی زنان و مردان بطور معنیداری در دو انگیزه مهارت و حمایت از تیم متفاوت بود.
رادنی و همکاران (۲۰۰۷) با مطالعه تماشاچیان لیگ بیسبال نیویورک نشان دادند که طرفداران در ورزشگاه حضور مییابند تا پیروزی پیوسته تیمشان را ببینند. آنها اشاره می کنند که ترفیعاتی مانند، آتش بازی، دادن کالاهای باشگاه، هدیهها، رویدادهای جنبی و موسیقی برای تماشاچیان بیشترین جذابیت را دارند، اما ترفیعات دیگر مانند تخفیف در قیمت بلیط، غذا و نوشیدنی رایج نیستند.
آمینودین و لی (۲۰۰۸) در مطالعه لیگ فوتبال مالزی، تسهیلات ورزشگاه و کیفیت تیم را پیش بینی کننده های قوی برای رضایت تماشاچیان بیان کردند. آنها اشاره می کنند کیفیت تیم که شامل مواردی چون تعداد بازیکنان ستاره، سطح رقابت تیم، و درصد بردهای تیم است و تسهیلات ورزشگاه بر رضایت و حضور تماشاچیان تأثیر میگذارند
تریل و همکاران (۲۰۰۹) در تحقیقی با عنوان مدل نظری مصرف رفتار تماشاگر ورزش به این تایج دست یافت عوامل جذابیت رویدادهای ورزشی را به سه دسته تقسیم می کند: عوامل جذاب مربوط به ورزشگاه (طراحی ورزشگاه، رنگ آمیزی ورزشگاه و کیفیت چمن)، عوامل جذاب مربوط به تیم (حضور بازیکنان شاخص، نتایج مسابقات اخیر و موقعیت تیم در جدول) و عوامل جذاب مربوط به مسابقه (کیفیت فنی بازی، بازی دربی، تعداد گلهای بیشتر در هر بازی و غیرقابل پیش بینی بودن نتایج. در این تحلیل محققان دریافتند که مسابقه و عوامل جذاب مربوط به ورزشگاه اهمیت زیادی دارند. از نتایج این تحقیق میتوان به علت حضور گسترده تماشاگران ورزشی در لیگهای خارجی پی برد با توجه به اینکه مدیران به ۳ رکن اساسی ذکر شده در بالا توجهه شایانی دارند معمولا در رویدادهای ورزشی آنها تماشاگران استقبال خوبی دارند.
در تحقیقی کارو و همکاران (۲۰۰۹) با عنوان رضایت مصرف کننده از رویداد ورزشی تناوبی در محدوده زمانی معین و اثر تعدیل گر انگیزه روی ۷۱۰ تماشاچی ( ۴۶۰ مرد و ۲۵۰ زن) لیگ برترفوتبال اسپانیا (لالیگا) به بررسی دلایل حضور آنها در مسابقات پرداختند. محققان دریافتند که برنامه ریزی و زمان بندی مسابقات از مهمترین عوامل حضور تماشاچیان بود که در این مورد میتوان به برگزاری بازیها در تعطیلات آخر هفته، انجام بازها در شب، دسترسی آسان به ورزشگاه و ارائه برنامه کامل مسابقات در اول فصل اشاره کرد همچنین مشخص شد در مورد، تماشاچیانی که طرفدار محسوب میشوند و برای حمایت از تیم خود به ورزشگاه میآیند، عامل برنامه ریزی رابطه معنیداری با تمایل به حضور ندارد و این دسته از تماشاچیان در هر زمان ومکانی که مسابقات برگزار شود حضور مییابند، مگر اینکه عاملهای دیگری که بر حضور آن هامؤثر است ازجمله عامل جذابیت و عامل اجتماعی مانع حضور آنها شود.
پیس و ژانگ (۲۰۰۹) در پژوهشی در مورد عوامل مؤثر بر حضور تماشاگران در لیگ حرفهای بسکتبال آمریکا دریافتند سه عامل اقتصادی، جذابیت و برنامه ریزی از مهمترین عوامل مؤثر برحضور تماشاچیان بودند.
ماتیوس و همکاران (۲۰۱۰) در تحقیقی با عنوان فاکتورهای اثر جمعیتی در خرید بلیطهای فصل برای لیگ حرفهای فوتبال بیان کردند که هر چند تبلیغات رسانهای، جوایز و هدایا، شرط بندی، تفریح و سرگرمی که از عوامل مشوق زا محسوب میشوند برای تماشاچیان اهمیت زیادی دارد، این عوامل با تمایل به حضور در میان تماشاگران رابط همعنی داری ندارد که نشان میدهد حضور تماشاچیان در این رقابتها مربوط به عوامل مهم تردیگری نیز می شود. نتایج این تحقیق هم نشان داد هرچند موارد مربوط به عامل مشوق زا برای تماشاچیان اهمیت نسبتا زیادی دارد (البته به جز طراحی و رنگ لباس تیم)، اما این عامل رابطه معنیداری با تمایل به حضور ندارد. شاید علت را بتوان در یافتههای گرینول و همکاران (۲۰۰۹) جستجو کرد آنها دریافتند که عامل مشوق زا تنها با تمایل به حضور در گروهی از تماشاچیان رابطه قوی برقرار می کند که فقط برای تفریح و کسب هیجان به ورزشگاه میآیند و حتی اگر طرفدار تیمی هم باشند، تعصب خاصی نسبت به آن ندارند، اما در مورد تماشاچیانی که به طور متعصبانه طرفدار تیمی هستند، عامل مشوق زا رابطه معنیداری با تمایل به حضورندارد.
لوپز و همکاران (۲۰۱۲) در تحقیقی با عنوان تماشاگران ورزشی، حضور و مصرف آنها در کشوراسپانیا به نتایج زیر دست یافتند. اگر ورزشکاران فعال در رویداد ورزشی مرد باشند تا ۱۵ درصد توجه تماشاگران به دیدار ورزشی کاهش پیدا می کند. سن در حضور تماشاگران در لیگ حرفهای تاثیر ندارد اما بروی حضور در رویدادهای آماتور تاثیر می گذارد به طور دقیقتر یک رابطه u وارونه بین سن و حضور در رویداد ورزشی آماتور وجود دارد. اشتغال افراد احتمال حضور در رویدادهای ورزشی حرفهای در مقایسه با ورزش آماتور راکاهش میدهد و در کل تاثیر اشتغال بیشتر در رویدادهای ورزشی حرفهای است تا رویداد ورزشی آماتور. همچنین دریافتند که عوامل اقتصادی مانند درآمدهی شخصی با حضور در ورزش حرفهای رابطه مثبتی دارد با این حال تازمانی که پرداخت هزینه های ورودی مشکل نباشد شرایط مالی محدودیت ایجاد نمیکند. همچنین دریافتند که برای تماشاگرانی که انگیزه آنها سرگرمی است احتمال حضور نیافتند در رویدادهای حرفهای تا ۳۱ درصد افزایش پیدا می کند و در مقابل برای کسانی که هدفشان هیجان است احتمال حضور آنها در رویداد ورزشی حرفهای ۳۱ درصد افزایش پیدا می کند. همچنین عدم اطمینان از نتایج مسابقات و غیرقابل پیش بینی بودن مسابقات تاثیر مثبتی در حضور تماشاگران در رویداد ورزشی حرفهای دارد و در نهایت نتایج نشان میدهد که احتمال حضور نداشتند در رویداد ورزشی برای افرادی که هدف و انگیزه اصلی آنها حمایت از تیم مورد علاقه است تا ۱۵درصد کاهش پیدا می کند.
فصل سوم
(روش پژوهش)
۱٫۳٫ مقدمه
در این فصل ابتدا به روش تحقیق، جامعه آماری و نمونه تحقیق پرداخته می شود. سپس به ترتیب، ابزار پژوهش و چگونگی جمع آوری داده های پژوهش توضیح داده می شود و نهایتاً در بخش پایانی به نحوه تجزیه و تحلیل داده های پژوهش پرداخته می شود.
۲٫۳٫ روش تحقیق:
تحقیق حاضر از نوع تحقیقات توصیفی، پیمایشی، همبستگی و مقایسه ای است. در دسته بندی تحقیقات بر حسب هدف، این تحقیق در دسته تحقیقات کاربردی جای میگیرد. اطلاعات اولیه این تحقیق بصورت میدانی و بوسیله پرسشنامه استاندارد جمع آوری شد.
۳٫۳٫ جامعه و نمونههای مورد بررسی در پژوهش:
جامعه:
جامعه آماری شامل تمامی افراد بالای ۱۵ سال ساکن شهرستان تهران که در یک سال اخیر طرفدار یکی از لیگهای فوتبال یا کشتی بوده اند و در طی یک سال اخیر حداقل یک بار برای دیدن مسابقه رفته باشند
نمونه آماری:
با توجه به نامحدود بودن حجم جامعه برای بدست آوردن حجم نمونه از جدول مورگان استفاده میکنیم که بر اساس آن نمونه لیگ فوتبال برابر با ۳۸۴ و نمونه لیگ کشتی برابر با ۳۸۴که جمعا برابر با ۷۶۸می شود
۴٫۳٫ ابزار پژوهش:
پرسشنامه استفاده شده در این پژوهش پرسشنامه استاندارد کوین کی بیون و همکاران میباشد. در این پژوهش محقق برای اولویت بندی عوامل از روش AHP استفاده کرده است بنابر این نیاز است که عوامل دو به دو با هم مقایسه شوند بنابراین برای اولویت بندی عوامل پرسشنامه فرم الف را طراحی کردیم و برای بررسی همبستگی و همچنین مقایسه عوامل در دو گروه پرسشنامه فرم ب را به صورت مقیاس پنج ارزشی لیکرت طراحی کردیم سوالات این پرسشنامه در دو بخش قرار دارند سئوالات مربوط به موارد جمعیت شناختی۵سوال ابتدایی پرسشنامه (۱ تا ۵ ) را شامل می شود این سوالات مواردی مانند (سن- تحصیلات – وضعیت اشتغال – وضعیت تاهل و درآمد ماهانه) در برمی گیرد. سئوالات مربوط به متغییرها، شامل ۱۷سؤال بود که از سئوال ۶ تا سئوال ۲۲ پرسشنامه را شامل میشد. این پرسشنامه دارای ۵ بعد اصلی شامل الف: تیم خانگی ب: تیم مقابل ج: ملاحضات اقتصادی د: ترویج بازی ه: برنامه ریزی مناسب میباشد. سوالات ۶ – ۱۲ و ۱۵ در طبقه تیم خانگی قرار میگیرند که شامل رتبه تیم مورد علاقه شما در جدول، شهرت تیم مورد علاقه شما و رکوردهای برد و باخت تیم مورد علاقه شما می شود سوالات ۹ – ۱۴ – ۱۷ – ۲۱ و ۲۲ در طبقه تیم مقابل قرار میگیرند و شامل شهرت تیم مقابل، عملکرد کلی تیم مقابل، کیفیت کلی بازیکنان تیم مقابل، کیفیت فنی تیم مقابل و بازی هیجان انگیز و هجومی تیم مقابل می شود. سوالات ۱۲ – ۲۰ و ۱۹ که شامل سوالات توانایی شما د خرید بلیط، تخفیف در قیمت بلیط و قیمت بلیط شخصی می شود در طبقه ملاحضات اقتصادی قرار میگیرد. سوالات ۹ – ۱۴ و ۱۵ که در طبقه ترویج بازی قرار میگیرد شامل ترویج فروش (مثل وجود جوایز و فرعه کشی در محل برگزاری رویداد)، اطلاع رسانی مستقیم در مورد برگزاری بازی (ایمیل و sms زدن ) و وجود تبلیغات کافی در مورد بازی می شود و در نهایت سوالات ۱۰ – ۱۸ و ۲۲ که در طبقه برنامه ریزی مناسب قرار میگیرد شامل زمان بازی در روزهای مناسب هفته، اعلام برنامه کل فصل قبل از شروع لیگ و زمان برگزاری بازی در ساعات مناسب روز می شود.
روایی و پایایی:
روایی ظاهری و محتوایی پرسشنامه توسط نظر سنجی از اساتید و متخصصان این رشته تعیین شد. برای تعیین پایایی پرسشنامه تعداد ۳۰ پرسشنامه بین تماشاچیان مسابقه پرسپولیس – راه آهن در تاریخ ۵/۸/۹۲ در ورزشگاه تختی توزیع شد و پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ مورد ارزیابی قرار گرفت و مقدار آلفای کرونباخ ۸۵۹/۰ به دست آمد که در سطح بالا و قابل قبولی قرار دارد. (حیدری ۱۳۹۲)
۵٫۳٫ چگونگی جمع آوری داده ها:
با توجه به جامعه این پزوهش که ساکنین شهرستان تهران میباشند محقق برای جمع آوری داده ها پرسشنامه ها را در مکانهای عمومی از قبیل پارکها، فروشگاهای زنجیرهای، مترو، BRT و. . . توزیع و داده های تحقیق را جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
۶٫۳٫ روش تجزیه و تحلیل داده های پژوهش:
برای تحلیل داده های آماری در بخش آمار توصیفی فراوانی پاسخها بررسی شد و آماره های بخش توصیفی شامل فراوانی، درصد، میانگین و واریانس، پاسخهایی به دست آمده است و در بخش امار استنباطی از ازمونهای T. TESTو همبستگی پیرسون و روش AHP استفاده نموده ایم. جهت بدست آوردن ارزش هر یک از شاخص های در نظر گرفته شده، از مدل AHP استفاده شد. مدل AHP یکی از معرفترین فنون تصمیم گیری چند معیاره است که برای اولین بار توسط ساعتی معرفی گردید اساس این تکنیک بر مبنای مقایسات زوجی بنا نهاده شده است. قابلیت بالای تکنیک AHP در حل مسایل با معیارهای چندگانه در تصمیم گیری، باعث گردیده است که این مدل در زمینه های مختلفی همانند تصمیم گیری برای توسعه میدانهای نفتی اندازه گیری عملکرد، کشاورزی و تخصیص منابع و بطور کلی در امر تصمیم گیری، به طور گسترده مورد استفاده قرار گیرد. تصمیم گیری بر مبنای مدل AHP با فراهم آوردن درخت سلسله مراتب تصمیم آغاز می شود. درخت سلسله مراتب تصمیم عوامل مورد مقایسه و گزینه های رقیب مورد ارزیابی در تصمیم را نشان میدهد و معمولا دارای چندین سطح میباشد. در مرحله بعد با انجام مقایسههای زوجی، وزن هر یک از معیارها مشخص و در نهایت منطق AHP به گونه ای اوزان نسبی حاصل برای عوامل و گزینه ها با همدیگر تلفیق می کند تا تصمیم بهینه حاصل آید.
کلیه مراحل اجرای تکنیک AHP با بهره گرفتن از نرم افزار EXPERT CHOICE انجام پذیرفت.
مدل فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP):
بکارگیری روش AHP مستلزم چهار قدم عمده زیر میباشد:
الف) مدل سازی
در این قدم مساله و هدف تصمیم گیری به صورت سلسله مراتبی از عناصر تصمیم که با هم در ارتباط میباشند در آورده می شود عناصر تصمیم شامل شاخص های تصمیم گیری و گزینه های تصمیم میباشد. فرایند تحلیل سلسله مراتبی نیازمند شکستن یک مساله با چندین شاخص به سلسله مراتبی از طروح است. سطح بالا بیانگر هدف اصلی فرایند تصمیم گیری است. سطح دوم، نشان دهنده شاخص های عمده و اساسی که ممکن است به شاخص های فرعی و جزییتر در سطح بعدی شکسته شود میباشد. سطح آخر گزینه های تصمیم گیری را ارائه می کند.
ب) قضاوت ترجیحی (مقایسات زوجی)
انجام مقایساتی بین گزینه های مختلف تصمیم، بر اساس هر شاخص و قضاوت در مورد اهمیت شاخص تصمیم با انجام مقایسات زوجی، بعد از طراحی سلسله مراتب مساله تصمیم، تصمیم گیرنده میبایست مجموعه ماتریسهایی که به طور عددی اهمیت را ارجحیت نسبی شاخص ها را نسبت به یکدیگر و هر گزینه تصمیم را با توجه به شاخص ها نسبت به سایر گزینه ها اندازه گیری مینماید ایجاد کند. این کار با انجام مقایسات دو به دو بین عناصر تصمیم (مقایسه زوجی) و از طریق تخصیص امتیازات عددی که نشان دهنده ارجحیت یا اهمیت بین دو عنصر تصمیم است صورت میگیرد.
برای انجام این کار معمولا از مقایسه گزینه ها با شاخص های i ام نسبت به گزینه ها با شاخص های j ام استفاده می شود که در جدول زیر نحوه ارزش گذاری شاخص ها نسبت به هم نشان داده شده است.
جدول ۱٫۳٫ ارزش گذاری شاخص ها نسبت به هم
ارزش ترجیحی | وضعیت مقایسه i نسبت به j | توضیح |
۱ |
q36
۲۳۴
۱٫۰۰
۵٫۰۰
۳٫۴۲۳۱
.۹۴۷۳۶
q37
۲۳۴
۱٫۰۰
۵٫۰۰
۳٫۳۲۴۸
.۹۶۵۷۶
q38
۲۳۴
۱٫۰۰
۵٫۰۰
۳٫۳۵۹۰
.۸۴۸۷۵
جدول ۴-۷ نمایی کلی از دیدگاه کارکنان اداره کل آموزش و پرورش استان البرز در راستای ارتباطات درون سازمانی و واکنش آنها را در برابر تغیرات سازمانی را به تفکیک و جژء به جزء نشان می دهد حرف q نمایانگر هر یک از آیتم هاست.
ارتباطات درون سازمانی(هماهنگی، مشارکت و ارتباطات)
هماهنگی: برای سنجش این متغیر ۸ شاخص مطرح شده است که به وضعیت آنها به تفکیک پرداخته می شود:
Q1= مافوق من در مورد اینکه کار چگونه باید انجام شود پیشنهاداتی میخواهد.
حداقل پاسخ داده شده به این آیتم ۱ و حداکثر پاسخ ۵ بوده است. همچنین میانگین این آیتم برابر با ۴٫۱۸ و انحراف معیار آن ۰٫۹۱۵۰ بوده است. آمارهای مربوط به ایتم مربوطه نشانگر این است که اکثر پاسخ دهند گان به پرسشنامه معتقد بوده اند که مدیریت یا سرپرست واحد ها در راستای بهبود عملکرد واحدها در راستای نحوه انجام کارها نظر خواهی می کنند به عبارتی دیگر به یکی از مولفه های هماهنگی در سازمان که همان اعمال نظر کارکنان در راستای انجام درست کار ها است اهمیت داده می شود.
Q2= مافوق من در مورد قوانین و مقررات شرکت آگاهی میدهد.
حداقل پاسخ داده شده به این آیتم ۱ و حداکثر پاسخ ۵ بوده است. همچنین میانگین این آیتم برابر با ۴٫۱۵ و انحراف معیار آن عدد ۱ بوده است. آمارهای مربوط به ایتم مربوطه نشانگر این است که اکثر پاسخ دهند گان به پرسشنامه معتقد بوده اند که مدیریت یا سرپرست واحد ها در راستای بهبود و هموار سازی کارها وظایف و مقرارات قانونی را مورد تاکید قرار می دهند که تداخل وظایف در سازمان صورت نگرفته بلکه کارکنان در راستای انجام وظایف خود بصورت هماهنگ عمل کنند.
=Q3 مافوق من در مورد برنامههای آتی سازمان آگاهی میدهد.
حداقل پاسخ داده شده به این آیتم ۱ و حداکثر پاسخ ۵ بوده است. همچنین میانگین این آیتم برابر با ۴٫۰۲ و انحراف معیار آن ۱٫۰۲ بوده است. آمارهای مربوط به ایتم مربوطه نشانگر این است که اکثر پاسخ دهند گان به پرسشنامه معتقد بوده اند که مدیریت یا سرپرست واحد ها در هماهنگ ساختن کارکنان برای توسعه فعالیت های سازمان انها را از ماموریت های و رسالت های سازمان اگاه می سازند که این امر می تواند نگرانی های کارکنان را نسبت به تغیرات مرتفع کند.
Q4= مافوق من زمانی که کاری را خوب انجام دادم به من اطلاع میدهد.
حداقل پاسخ داده شده به این آیتم ۲ و حداکثر پاسخ ۵ بوده است. همچنین میانگین این آیتم برابر با ۴٫۰۶ و انحراف معیار آن ۰٫۹۹۹۹ بوده است. آمارهای مربوط به ایتم مربوطه نشانگر این است که اکثر پاسخ دهند گان به پرسشنامه معتقد بوده اند که مدیریت یا سرپرست واحد ها به باخورد فعالیت های کارکنان اهمیت داده و جهت انگیزه بخشی به انها کارها مثبت انجام شده بوسیله کارکنان را به انها اعلام می کنند.
Q5= مافوق من زمانی که کاری را خوب انجام ندهم به من اطلاع میدهد.
حداقل پاسخ داده شده به این آیتم ۱ و حداکثر پاسخ ۵ بوده است. همچنین میانگین این آیتم برابر با ۴٫۲۰ و انحراف معیار آن ۰٫۸۶ بوده است. آمارهای مربوط به ایتم مربوطه نشانگر این است که اکثر پاسخ دهند گان به پرسشنامه معتقد بوده اند که مدیریت یا سرپرست واحد ها به باخورد فعالیت های کارکنان اهمیت داده و جهت جلوگیری از تکرار خطاها و کارهای خارج از عرف سازمانی، فعالیت های ناصیح کارکنان را به خودشان اعلام می کند میانگین مقایسه میانگین آیتم ۴ و ۵ می دهد که مدیریت نسبت به فعالیت های ناصیح کارکنان نسبت به فعالیت های صحیح آنها توجه بیشتری دارد.
Q6= مافوق من مشکلات سازمان را برای من تشریح میکند.
حداقل پاسخ داده شده به این آیتم ۱ و حداکثر پاسخ ۵ بوده است. همچنین میانگین این آیتم برابر با ۳٫۸۷ و انحراف معیار آن ۰٫۹۶ بوده است. آمارهای مربوط به ایتم مربوطه نشانگر این است که اکثر پاسخ دهند گان به پرسشنامه معتقد بوده اند که مدیریت یا سرپرست واحد ها تا حدودی مشکلات و مسائل پیش آمده برای سازمان را با انها مطرح می کند. انحراف معیار ۰٫۹۶ نشان می دهد که اکثر پاسخ ها به هم نزدیک بوده اند.
Q7= مافوق من چرایی تغییرات در چیدمان کاری را تشریح میکند.
حداقل پاسخ داده شده به این آیتم ۱ و حداکثر پاسخ ۵ بوده است. همچنین میانگین این آیتم برابر با ۳٫۶۲ و انحراف معیار آن ۱٫۰۶ بوده است. آمارهای مربوط به ایتم مربوطه نشانگر این است که اکثر پاسخ دهند گان به پرسشنامه معتقد بوده اند که مدیریت یا سرپرست واحد ها تا حدودی چرایی جابجایی ها و یا چیدمان کاری در سازمان را با کارکنان مطرح می کند با توجه به میانگین ۳٫۶۲ می توان بیان کرد که تا حدودی ضرورت این کار برای کارکنان تشریح می شود. انحراف معیار ۱٫۰۶ نشان از پراکندگی و یا متنوع بودن پاسخ هاست.
Q8= مافوق من روش انجام کار خود را به من شرح میدهد.
حداقل پاسخ داده شده به این آیتم ۱ و حداکثر پاسخ ۵ بوده است. همچنین میانگین این آیتم برابر با ۳٫۷۸ و انحراف معیار آن ۱٫۱۱ بوده است. آمارهای مربوط به ایتم مربوطه نشانگر این است که اکثر پاسخ دهند گان به پرسشنامه معتقد بوده اند که مدیریت یا سرپرست واحد ها تا حدودی زیادی روش های صحیح انجام کارهای را در سازمان تشریح می کنند.. انحراف معیار ۱٫۱۱ نشان از پراکندگی و یا متنوع بودن پاسخ هاست.
مشارکت:
Q9= زمانی که دستورالعملهای مافوق خود را متوجه نشوم از وی سوال میکنم.
میانگین این آیتم برابر با ۴٫۳۷ و انحراف معیار آن ۰٫۸۶ بوده است. آمارهای مربوط به ایتم مربوطه نشانگر این است که اکثر پاسخ دهند گان به پرسشنامه معتقد بوده اند که مدیریت یا سرپرست واحد ها مشتاقانه به سوالات و ابهامات کارکنان در راستای فعالیت های سازمانی جواب می دهند. انحراف معیار ۰٫۸۶ نشان از نزدیک بودن پاسخ هاست.
Q10= زمانی که احساس کنم دستورالعملهای مافوق اشتباه است از وی میپرسم.
میانگین این آیتم برابر با ۴٫۱۴ و انحراف معیار آن ۰٫۸۷بوده است. آمارهای مربوط به ایتم مربوطه نشانگر این است که اکثر پاسخ دهند گان به پرسشنامه معتقد بوده اند که مدیریت یا سرپرست واحد ها در راستای اشتباهات خود منعطف بوده و فضای بازی را در راستای انتقاد از خود فرام ساخته اند. انحراف معیار ۰٫۸۷ نشان از نزدیک بودن پاسخ هاست.
Q11= زمانی که فکر کنم یه چیزایی به اشتباه انجام میشود به مافوق خود میگویم.
میانگین این آیتم برابر با ۴٫۲۸ و انحراف معیار آن ۰٫۸۰بوده است. آمارهای مربوط به ایتم مربوطه نشانگر این است که اکثر پاسخ دهند گان به پرسشنامه معتقد بوده اند که مدیریت یا سرپرست واحد ها در راستای اشتباهات خود منعطف بوده و فضای بازی را در راستای انتقاد از خود فرام ساخته اند. انحراف معیار ۰٫۸۰ نشان از نزدیک بودن پاسخ هاست.
ارتباطات
تعاریف مختلفی از سرمایه ی اجتماعی وجود دارد، اما تاکنون تعریفی منسجم از آن ارائه نشده است. با این حال چند تعریف از چندین دانشمند معروف در این زمینه آورده شده است:
جین جاکوب:
سرمایه ی اجتماعی، پتانسیل نهفته در روابط میان افراد در یک جامعه است که باعث مؤثر شدن امورات آن جامعه می شود (سعادت، ۱۳۸۷: ۳).
پیربوردیو[۸۰](جامعه شناس اروپایی):
سرمایه ی اجتماعی مجموعه منابع مادی یا معنوی است که به یک فرد یا گروه اجازه می دهد تا شبکه ی پایداری از روابط کم و بیش نهادینه شده آشنایی و شناخت متقابل را در اختیار داشته باشد (بوردیو و ککوانت، ۱۱۹:۱۹۹۲به نقل از: جان فیلد،۱۳۸۶: ۱۷).
کلمن[۸۱] (جامعه شناس آمریکایی):
سرمایه ی اجتماعی نتیجه یک سری تصمیمات فردی برای حداکثر کردن سود خود می باشد؛ بنابراین روابط اجتماعی افراد با دیگران به عنوان یک مبادله اقتصادی محسوب می شود که بازده اقتصادی در پی دارد.
کلمن نسبت به بوردیو تأثیر گسترده تری بر مفهوم سرمایه ی اجتماعی در ارتباط با آموزش و پرورش داشته است و به دنبال توسعه ی یک علم بین رشته ای که بر اساس مبانی اقتصاد و جامعه شناسی بنا شده باشد، بوده است. وی در مقاله اولیه اش سرمایه ی اجتماعی را به صورت زیر تعریف کرده است:
مجموعه ای از منابع که در روابط خانواده و در سازمان اجتماعی محلی وجود دارند و برای رشد اجتماعی یا شناختی یک کودک یا جوان مفید هستند؛ این منابع برای افراد مختلف متفاوتند و می توانند امتیاز مهمی را برای توسعه سرمایه ی انسانی کودکان و جوانان ایجاد کنند (کلمن، ۳۰۰:۱۹۹۴ به نقل از: همان).
وی بیان می کند که روابط اجتماعی با ایجاد تعهدات و انتظارات بین عاملین و ایجاد اعتماد در یک جامعه و بازکردن کانال های اطلاعاتی از طریق مدارس دولتی، باعث ایجاد منافع برای طرفین خواهد شد. به اعتقاد وی سرمایه ی اجتماعی به صورت هدفمندانه و عامدانه مانند سرمایه ی انسانی و فیزیکی ایجاد نمی شود بلکه محصولی جانبی از فعالیت های درگیر با سایر مقاصد می باشد. یعنی سرمایه ی اجتماعی به واسطه ی فعالیت های دیگر به وجود می آید؛ بنابراین بصورت مستقیم به وجود نمی آید.
رابرت پوتنام[۸۲](سیاست مدار):
سرمایه اجتماعی مجموعه ای ازمفاهیمی مثل اعتماد، هنجار، شبکه های ارتباطی میان افراد یک اجتماع است. سرمایه اجتماعی وسیله ای برای رسیدن به توسعه سیاسی و اجتماعی درسیستم های مختلف سیاسی است. پوتنام بر اعتماد تاکید زیادی کرده است. از نظر او اعتماد و ارتباط متقابل در شبکه های اجتماعی به عنوان منابعی هستند که درکنش های اعضاء جامعه موجود است.
فوکویاما[۸۳]:
وجود مجموعه ی معینی از هنجارها یا ارزش های رسمی است که در آن اعضای گروه که همکاری و تعاون میانشان برقرار است سهمی در این نوع سرمایه دارند.
بانک جهانی:
بانک جهانی در تعریف سرمایه ی اجتماعی به نهادها، روابط و هنجارهایی اشاره می کند که کمیت و کیفیت تعاملات اجتماعی یک جامعه را مورد توجه قرار داده است. سرمایه ی اجتماعی تنها فقط جمع ساده ی نهادهایی نیست که جامعه را تشکیل می دهند بلکه چسبی است که این نهادها را به یکدیگر پیوند می دهد.
سرمایه ی اجتماعی بر خلاف سایر سرمایه ها به صورت فیزیکی وجود ندارد بلکه حاصل تعاملات و هنجارهای گروهی و اجتماعی بوده و از طرف دیگر افزایش آن می تواند موجب پایین آمدن سطح هزینه های اداری جامعه و هزینه های عملیاتی سازمان ها گردد (بانک جهانی، ۱۹۹۹ به نقل از سلیمانی، ۱۳۸۷: ۱۶۴).
لین[۸۴]:
لین در مقایسه ی سرمایه ی اجتماعی با اشکال دیگر سرمایه، سرمایه ی اقتصادی و سرمایه ی انسانی را شکل های شخصی سرمایه می نامد. حال آنکه برای سرمایه ی اجتماعی عنوان” دارایی ارتباطی[۸۵]“ به کار برده است؛ سرمایه گذاری در این شکل سرمایه، نه بر فرد بلکه بر روابط صورت می گیرد یعنی اینکه فرد برای دستیابی به سود، در تعاملات و شبکه سازی شرکت می کند.
لین چهار عنصر اطلاعات، نفوذ، اعتبار اجتماعی و تأکید را توضیح دهنده ی چگونگی کارکرد سرمایه ی اجتماعی در کنش های ابزاری و اظهاری می داند (لین، ۲۰۰۱: ۲۰به نقل از موسوی و توسلی، ۱۳۸۴: ۱۱).
با توجه به مباحث لین، ملاحظه شد که وی صرفاً بر منافع فردی سرمایه ی اجتماعی تأکید دارد و سرمایه ی اجتماعی را در وحله ی اول، امری شخصی می داند که افراد با هدف کسب منافع برای خود، اقدام به سرمایه گذاری در روابط اجتماعی می کنند.
فرانکوئیس نیز وجه مشترک تمامی تعاریف ارائه شده را “ملاحظه ی دیگران” می داند. همچنین در مبحث سرمایه ی اجتماعی، کمیت و کیفیت روابط اجتماعی ملاک اصلی محسوب می شود.
خلاصه ای از سایر تعاریف ارائه شده از سرمایه ی اجتماعی از صاحب نظران معروف در قالب جدول ۳-۱ گردآوری شده است:
جدول ۳-۱: سایر تعاریف ارائه شده از سرمایه ی اجتماعی
کارل مارکس | همبستگی از روی اجبار: پناهدگان و مهاجران در کنار هم در یک محله |
جورج زیمل | داد و ستدهایی که افراد در زندگی اجتماعی صورت می دهند، قواعد و هنجارهای آن |
امیل دورکیم و پارسونز | تعهداتی که مبنای آنها ارزشها و هنجارهای اجتماعی است. |
ماکس وبر | مفاهیمی که به اعتماد معطوفند. |
گلن لوری | تفاوت در میزان برخورداری از فرصت ها (از طریق ارتباطات اجتماعی) برای جوانان وابسته یا غیر وابسته به اقلیتهای نژادی |
بیکر | منبعی که کنشگران، آن را در ساختارهای خاص اجتماعی می گیرند. |