Epinephelus
گونه
Coioides
اسم علمی
Epinephelus coioides
اسم انگلیسی
Orange-spotted grouper
اسم فارسی
هامور معمولی
۱-۲- خصوصیات ریخت شناسی هامورمعمولی
این ماهی دارای بدنی نسبتا طویل و تا حدودی فشرده می باشد، باله پشتی پیوسته می باشد و پرده های بین خار باله پشتی تا اندازهای شکاف دار هستند. حاشیه پشتی باله های پشتی، دمی و سینه ای تا حدودی گرد است و دارای سر و دهان نسبتا بزرگ می باشند. فک به عقب بعد از لبه عمودی یا پشتی چشم گسترش یافته است، دندانهای نیمه مساوی در ۳-۲ محور هستند پیش سرپوش آبششی مضرس به شکل نیمه زاویه است و دارای سه تا، خار پهن در نزدیک قسمت بالایی پشتی سرپوش آبششی می باشد. در ناحیه پشت دارای خال های قهوه ای متمایل به زرد و کناره های شکم آن متمایل به سفید و دارای خال های زرد متمایل به قهوه ای یا نارنجی متمایل به قهوه ای که بطور غیریکنواخت بصورت پراکنده بر روی سر و شکم وجود دارند می باشد. این ماهی همچنین دارای خال های کوچک قهوه ای و نارنجی زیادی بر روی بدن و باله های میانی می باشد (شکل ۱-۲). این خالها در ماهیان کوچک به اندازه مردمک هستند ولی با افزایش سن ماهی تعداد خال ها بیشتر و از نظر اندازه کوچکتر می شوند. دارای فلس های کوچک تا متوسط و از نوع شانه ای و نیز حلقوی می باشند. قطر سوراخ های بینی تقریبا برابر است.
شکل۱-۲- ماهی هامور معمولی Epinephelus coioides
۱-۲-۱- ویژگیهای شناسایی
این ماهی اغلب با گونه های Epinephelus tauvina و Epinephelus malabaricus اشتباه گرفته می شود. سایر هامورماهیان مدیترانه فاقد خال های نارنجی متمایل به قرمز هستند، گونه Epinephelus malabaricus دارای خال ها و لکه های سفید و مشکی زیادی می باشد و شعاع باله های سینه ای آن ۱۹ عدد می باشد ولی در هامور معمولی تعداد شعاع ها ۲۰ عدد می باشد. همچنین این ماهی با نامهای هامور سبز[۳] یا کاد مصبی[۴] در استرالیا، Kerpa lumpar در اندونزی و Lapu-lapu درفلیپین خوانده می شود.
۱-۳- زیستگاهها
هامورماهیان از ماهیان سریع الرشد و با ارزش اقتصادی بالایی می باشند و ترکیب مهمی از صید صنعتی ساحلی را در مدار ۲۳ درجه و ۲۷ درجه شمال و جنوب خط استوا تشکیل می دهند. این ماهیان بطور گسترده ای در نواحی نریتیک اقیانوس های معتدله، گرمسیری و نیمه گرمسیری جهان یافت می شوند. گونه های مختلفی از آنها در مکانهای مختلف صخره ای، سنگی یا بسترهای شنی در آبهای کم عمق تا عمیق و همچنین از شیب قاره تا عمق m 100 یافت می شوند، این ماهیان در آبهای لب شور بر روی گل یا قلوه سنگ یافت می شوند (Heemstra and Randall, 1993).
لاروها و بچه ماهیان یا جوانان هامور اغلب در بستر علفهای دریایی[۵] و لاگون های ساحلی یافت می شوند ولی بالغین آنها در مناطق صخره ای یا بسترهای صخره ای و آبسنگ های مرجانی یافت می شوند و همچنین گزارش شده که وارد مصب ها نیز می شوند (Griffiths, 2003a). بیشتر آنها می توانند محدوده دمایی ۳۵-۱۵ درجه سانتیگراد را تحمل نمایند ولی دمای بهینه برای رشدشان ۳۲-۲۲ درجه سانتیگراد می باشد. گرفتن غذا توسط جوانان و بالغین آنها در دمای کمتر از ۱۸ درجه سانتی گراد کاهش می یابد و بهترین رشد در دمای نزدیک ۳۰ درجه سانتی گراد اتفاق می افتد. شوری مناسب برای تخم ریزی و تولیدمثل آنها در دریا ppt 30 می باشد، البته تحمل به شوری با افزایش سن آنها افزایش می یابد. گونه های اقیانوسی معمولا در شوری آب دریا، ppt 35 می توانند زنده بمانند ولی برخی از گونه های مصبی حتی در شوری کمتر از ppt 10 نیز می توانند بقا داشته باشند.
۱-۳-۱- تغذیه
ماهیان هامور جزء ماهیانی هستند که گوشتخوار بوده و در قسمت بالایی زنجیره غذایی قرار دارند و بطور عمده از ماهیان، سخت پوستان و سرپایان تغذیه می نمایند. لارو هامورماهیان در طبیعت ابتدا ازپاروپایانی[۶] مثل Acartia و سایر زئوپلانکتون های کوچک تغذیه مینمایند ولی با بزرگتر شدن اندازه از سخت پوستانی مثل ناجورپایان[۷] و میگوی Mysid نیز تغذیه می کنند. بچه ماهیان[۸] هامور و بالغین آنها اساسا از ماهیان، خرچنگ ها، میگو، میگوی Mantis ، لابستر، نرم تنان و سرپایان برای تغذیه استفاده می نمایند (Heemstra & Randall, 1999).
۱-۳-۲- پراکنش در جهان و ایران
مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری، ۳۷N-34S, 28e- 180e (Randall and Heemstra, 1993).
Indo-west pacific ، جنوب دریای سرخ تا Durban ، آفریقای جنوبی و سمت شرقی Palau و فیجی، شمال جزایر Ryukya ، جنوب دریای Arafura و استرالیای شمالی تا New Caledonia و همچنین درخلیج فارس، هندوستان، Reunlon ، Mauritius ، جزایر Andaman ، سنگاپور، هنگ کنگ، تایوان، فلیپین و همچنین در سواحل مدیترانه نیز گزارش شده است (Ben-Tuvia, 1969; Parenti and Bressi, 2001).
۱-۴- اهمیت اقتصادی هامور ماهیان
تقریبا تمام ماهیان هامور وقتی که به اندازه کافی بزرگ شدند معمولا بعنوان غذای خوراکی ترجیح داده می شوند این ماهیان صیدشان راحت می باشد و ذخایر آن در بسیاری از مناطق در اثر صید بی رویه کاهش یافته است به طوری که بسیاری از گونه های آن ذخایرشان در زیر حد آستانه رسیده است. ماهی هامورمعمولی یکیازمهمترین ماهیان تجاریدرحوضهخلیجفارس بوده و تحت عنوان کلی ماهیهامور شناخته شده است (Randall, 1995). هامورماهیان به علت بازارپسندی وصید نسبتاً آسان بوسیله تعداد زیادی از ادوات صید مانند گرگور در معرض فشار صید میباشند (Huntsman et al., 1999). ارزش این ماهی دربازار ماهی بندرعباس در فروردین ۱۳۸۵برای هرکیلوگرم بین ۳۲۰۰۰ تا۳۸۰۰۰ریال ودرتخلیه گاه ماهی هندیجان بین ۳۷۰۰۰ تا ۵۳۰۰ ریال بوده است. در ایالات متحده آمریکا حداقل اندازه بازاری معمول هامور۴۰پوند میباشد ولی هامور ماهیان کوچکتر نیزمیتوانند دربرخی از بازارهای خاص خصوصاً درشهرهای بزرگ فروخته شوند. اکنون قیمت عمده هامورهای غیرزنده درشرق آمریکا بسته گونهوفصل از۳۰/۲ تا ۲۵/۳ دلار میباشد. فرآورده های هامور تقریباً۴۰-۳۶ درصد آنها شامل محصول بدون پوست، فیله بدون استخوان هستند. فیلهها هرپوندشان تقریبا به میزان۹-۷ دلار به صورت عمده و ۱۴- ۱۱ دلار به صورت جزئی به فروش میرسد. در کشور هندوستان، هامورمعمولی یکگونهرایج در سواحل شرقی وغربی و جزایر آندامان است. به تازگی صادراتماهی هامور از هند افزایش یافته و گونهها در مقیاس وسیع مورد بهره برداری قرارمیگیرند.
هامورماهیانبهعنوانیکغذایدریایی بسیار با ارزش دربرخی ازکشورهایآسیایجنوب شرقیدارایاهمیتاقتصادیبالایی میباشند، تقاضای بازاربرای ماهی زنده زیاد بوده و ارزشآن در برخی ازکشورهای آسیای جنوب شرقی به ازای هر کیلو گرم حدود ۲۵ دلار آمریکا می باشد. در مالزی این ماهی در بازارهای محلی بطور رایج در اندازه۵۰-۳۰ سانتیمتر یافت می شود (Mohsin & Ambak, 1996). همچنین بسیاری از گونه های هامورماهیان با قیمت بالایی به صورت زنده (هر کیلوگرم بالای ۷۰ دلارآمریکا( و غیرزنده در بازارهای هنگ کنگ و جنوب چین فروخته می شوند (McGilvray and Chan, 2001).
۱-۴-۱- میزان تولید و صید جهانی
تولید کل جهانی هامورماهیان از طریق صید و صیادی بیش از ۹۷۰۰۰ تن در سال ۱۹۹۰ بود (۱۹۹۲ FAO,).
تولید کل هامورماهیان پرورش یافته درکشورهای جنوب شرقی آسیا بطور تقریبی ۲۹۹۵ تن در سال ۱۹۹۳ (FAO,1995 ) بود، به طوریکه تولید هامورماهیان پرورش یافته در تایوان بطور تقریبی ۲۰۱۴ تن در سال۱۹۹۵ بود بر طبق آمار FAO، تایوان و اندونزی و سپس تایلند و مالزی از کشورهای اصلی تولید کننده هامور از طریق آبزی پروری می باشند.
بر طبق گزارش های غیررسمی (NACA/ TNC, 1998 ) تخمین زده شده که کشور چین در سال ۱۹۹۷ حدود ۸۲۵۶ تن هامور در سال تولید کرده است و میزان تولید در سالهای بعد به مرور افزایش یافته است.
ویتنام نیز حدود ۲۶۰۰ تن ماهی دریایی در سال ۲۰۰۱ تولید کرده است که نسبت بالایی از این تولیدات مربوط به ماهی هامور بود (Le, 2002 ).
بر اساس این تخمین ها تولید کلی منطقه ای هامور از طریق آبزی پروری در سال ۲۰۰۱ بیش از ۲۳۰۰۰ تن و به ارزش ۱۶۰ میلیون دلار آمریکا بوده است. میزان صیدکل درامارات متحده عربی درسال۲۰۰۲ در حدود ۰۲/۲ تن بوده که نشان دهنده ۳۵ درصد کل صید گونه های کفزی است (Grandcourt et al., 2003).
این گونهبهعنوان یک گونه عمده در صید تلهای در کویت محسوب میشود (Morgan, 1983).
این ماهیان میتوانند دارای اندازه بزرگ باشند و صید ماهی هامور با وزن۴۵۰ کیلوگرم در آبهای جنوب کشور گزارش شده است.روی هم رفته بیشترین صید رایج گونههای هامور در جنوب شرق آسیا جهتپرورش دریایی و همچنین گونهای که در هچریها تکثیر داده میشود گونه هامورمعمولی E.coiodes است (Sadovy, 2000). اهمیت اقتصادی این گونه سبب گردید که فشار صیادی جهت بهره برداری بیشتر از ذخیره آن با شدت انجام گیرد به طوریکه ذخایر ارزشمند این گونه طیسالهای اخیردستخوش نوسانات شدید شده است به همین منظور بیشتر تلاشها جهت تکثیر این گونه به منظور رهاسازی بچه ماهی و حفظ ذخایر این آبزی می باشد.
۱-۵- ارزش تغذیهای ماهی هامور
ماهی هامور معمولی یکی از ماهیان خوشخوراک، موردپسند و باارزش غذایی بالا برای مصرفگنندگان میباشد و به دلیل خوشخوراکبودن و ظاهر زیبا، معمولا دارای تقاضای بالایی در بسیاری ازکشورهای آسیایجنوبشرقیمیباشد(INFOFISH, 1989). در بسیاری از نقاط مختلف جهان به صورت زنده، منجمد و بستهبندیشده بصورت فیله و یا کامل به فروش میرسند (Rimmer et al., 2004).
یکی از مهمترین شاخصههای ارزش غذایی پروتئینهای خوراکی، مقدار اسیدهایآمینه لازم آن پروتئین است. در این رابطه پروتئین ماهی یکی از با ارزشترین پروتئینهای حیوانی میباشد. زیرا در مقایسه با پروتئینهای گیاهی که بطور معمول از نظر یک یا چند اسیدآمینه لازم فقیر میباشند، دارای تمامی اسیدهای آمینه لازم به مقدار و نسبت کافی میباشند. همچنین هضم پروتئین ماهی به دلیل تسهیل در تجزیه در اثر آنزیمها نسبت به بقیه منابع پروتئینی بالا میباشد. از نظر ترکیبشیمیایی، قسمت خوراکی بدن ماهیان از ۸۵-۷۰% آب، ۲۵-۱۵% پروتئین، ۱۵-۱% چربی، ۵/۱-۱% موادمعدنی و حدود ۱% کربوهیدرات تشکیل شده است (Huss, 1995).
ماهی هامور دارای ۷۸% رطوبت، ۱/۱۹% پروتئین، ۱% موادمعدنی و ۸/۱% چربی میباشد. وجود اسیدهایچربچندغیراشباعی به میزان قابلتوجهی ارزش خوراکی و تغذیهای ماهی را بالا میبرد. به طوریکه مصرف ماهی به دلیل وجود لیپیدهایغیراشباع خطر بروز حملات قلبی را کاهش میدهد. علاوه بر پروتئین و اسیدهایچرب، ماهیان منابع خوبی ازسدیم، پتاسیم، منیزیم، کلسیم، آهن و فسفر و همچنین گروهی از مواد معدنی که مواد معدنی کمیاب[۹] نامیده میشوند، میباشند. وجود مواد معدنیکمیاب در ماهیان بطور قابل ملاحظهای بر ارزش تغذیهای آنها میافزاید. مقدار ید در ماهیاندریایی حدود mg/kg3000-300 می باشد (رضویشیرازی،۱۳۸۰).
هامورماهیان غالبا بر روی بستر ساکن بوده و دارای تحرک کمی میباشند و جزء ماهیان کمچرب میباشند، زیرا ذخیره چربی آنها بیشتر در کبد، بافتعضلانی و غددجنسی تجمع مییابد، ولی درماهیان پرچرب قسمت عمده چربی در زیرگوشت و در گوشتقرمز ذخیره میشود. در مجموع میتوان نتیجه گرفت که مصرف فرآوردههای مختلف ماهیان و سایر آبزیان به دلیل دارابودن پروتئینهای باارزش بیولوژیکی بالا، مقدارکم چربیهایاشباع و کلسترول و همچنین مقادیر قابلملاحظه ویتامین و موادمعدنیکمیاب نقش بسیار مهمی در تأمین نیازهایغذایی انسان و سلامت آنها خواهند داشت (رضویشیرازی،۱۳۸۰).
آدلر به شرط و پیشایند را که ممکن است پیامد های تاسف باری در رشد عزت نفس داشته باشد ذکر می کند:
اول حقارت های عضوی و تفاوت اندازه و قدرت این شرایط تا حدی زیادی غیر قابل اجتناب می باشد اما به علت اینکه اثرات برانگیختگی دارند می توان منجر به نتیجه مطلوب گردند. او مفروض می دارد که احساس حقارت ناگزیر در تجربیات دوران کودکی هر فرد به وجود می آید.
پیشایند دوم که مهم نیز می باشد عبارت است از عدم دریافت میزان مناسب پذیرش و حمایت وتشویق از والدین و دوستان نزدیک می باشد. کودکان دارایی حقارت عضوی با دریافت پذیرش و حمایت می توانند ضعفها را جبران و به قوت تبدیل نمایند اما آنها بدون چنین حالتی ناامید و پریشان می شوند.
پیشایندسوم: افراط زیاد در حمایت و پذیرش است. در صورتی که آدلر معتقد است به اثرات سودمند حمایت و پذیرش می باشد ولی در مورد اثرات تخریبی افراط زیاد اخطاری می دهد او معتقد است که کودکان نازپرورده به میزان غیر واقع بینانه ای از ارزش دست خواهند یافت. آنها خود محور و طلبکارانه می باشند و خواهان شرکت در روابط دو جانبه اجتماعی نیستند و یا آمادگی آن را ندارند.
سلامت روان:
ریشه لغوی واژه انگلیسی «health» در واژه های«haelth» ،«haelp» به معنی کل و (heal) «haelen» انگلیسی قدیم و کلمه آلمانی قدیم «heilen» و «heilida» به معنی کل قرار دارد.
گراهام ۱(۱۹۹۲) این ریشه لغوی را با کلمات انگلیسی «halig» و آلمانی قدیم «heilig» که به معنی مقدس است ارتباط داده است. بنابراین از نظر ریشه شناسی لغوی سالم بودن به معنی کلیت داشتن یا مقدس بودن است بدین ترتیب شامل ویژگی های معنوی و فیزیکی است. از نظر سارتریوس سلامتی غیر قابل رویت است. و مستلزم تظاهر کارکرد بخش های مستقل روانی جسمی و اجتماعی است. مانی این رویکردهای کل نگر در مورد سلامتی را به کل جهان گسترش می دهد و سلامتی بشر را از سلامتی سیاره زمین جدایی ناپذیر می داند. تودور(۱۹۹۶) سلامتی روان را به شرح زیر تعریف می کند. سلامت روان شامل: توانایی زندگی کردن همراه با شادی، بهره وری و بدون وجود دردسر است. سلامت روان مفهوم انتزاعی و ارزیابی نسبی گری از روابط انسان با خود، جامعه و ارزش هایش است و نمی توان آن را جدای از سایر پدیده های چند عاملی فهمید که فرد را به موازاتی که در جامعه به عمل می پردازد، می سازند. سلامت روان، شیوه سازگاری آدمی با دنیاست، انسان هایی که موثر، شاد و راضی هستند و حالت یکنواختی خلقی رفتار ملاحظه گرانه و گرایش شاد را حفظ می کنند. سلامت روان عنوان و برچسبی است که دیدگاه ها و موضوعات مختلف مانند: عدم وجود علایم احساسات مرتبط با بهزیستی اخلاقی و معنوی و مانند آن را در بر می گیرد. برای ارائه یک تئوری در مورد سلامت روان، موفقیت برون روانی کافی نیست باید سلامت درونی روانی را به حساب آوریم. سلامت روان ظرفیت رشد و نمو شخصی می باشد. و یک موضوع مربوط به پختگی است. سلامت روان یعنی هماهنگی بین ارزش ها، علایق ها و نگرش ها در حوزه عمل افراد و در نتیجه برنامه ریزی واقع بینانه برای زندگی و تحقق هدفمند مفاهیم زندگی است. سلامت روان، سلامت جسم نیست بلکه به دیدگاه و سطح روانشناختی ارتباطات فرد، محیط اشاره دارد. بخش مرکزی سلامت، سلامت روان است زیرا تمامی تعاملات مربوط به سلامتی به وسیله روان انجام می شود. سلامت روان ظرفیت کامل زندگی کردن به شیوه ای است که ما را قادر به درک ظرفیتهای طبیعی خود می کند و به جای جدا کردن ما از سایر انسانهایی که دنیای ما را می سازند، نوعی وحدت بین ما و دیگران بوجود می آورد .سلامت روان، توانایی عشق ورزیدن و خلق کردن است، نوعی حس هویت بر تجربه خود به عنوان موضوع و عامل قدرت فرد، که همراه است با درک واقعیت درون و بیرون از خود و رشد واقع بینی و استدلال.
سلامت روانی:۱
پیش از پرداختن به تعریف سلامتی روانی لازم است به یک نکته اشاره نماییم. سه واژه ی« بهداشت روانی» و«سلامت روانی» و « بهزیستی روانی۲»گر چه دارای معانی متفاوتی هستند، ولی در مواردی بجای یکدیگر به کار می روند(هرشن سن۳ و پاور۴، ۱۹۸۸،ترجمه منشی طوسی،۱۳۷۴).
کارشناسان سازمان بهداشت جهانی سلامت فکر و روان را این طور تعریف می کنند: «سلامت فکر عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب»( میلانی فر،۱۳۷۶).
بهداشت روانی یک زمینه تخصصی در محدوده ی روانپزشکی است و هدف آن ایجاد سلامت روان بوسیله پیشگیری از ابتلاء به بیماریهای روانی، کنترل عوامل موثر در بروز بیماریهای روانی، تشخیص زودرس بیماریهای روانی، پیشگیری از عوارض ناشی از برگشت بیماریهای روانی و ایجاد محیط سالم برای برقراری روابط صحیح انسانی است. پس بهداشت روانی علمی است برای بهزیستی، رفاه اجتماعی و سازش منطقی با پیش آمدهای زندگی ( میلانی فر،۱۳۷۶).
تعریف سلامت روانی:
سلامت روانی را می توان براساس تعریف کلی و وسیع تر تندرستی تعریف کرد. طی قرن گذشته ادراک ما از تندرستی به طور گسترده ای تغییر یافته است. عمر طولانی تر از متوسط، نجات زندگی انسان از ابتلاء به بیماریهای مهلک با کشف آنتی بیوتیک ها و پیشرفتهای علمی و تکنیکی در تشخیص و درمان، مفهوم کنونی تندرستی را به دست داده که نه تنها بیانگر نبود بیماری است. بلکه توان دستیابی به سطح بالای تندرستی را نیز معنی می دهد. چنین مفهومی نیازمند تعادل در تمام ابعاد زندگی فرد از نظر جسمانی، عقلانی، اجتماعی، شغلی و معنوی است. این ابعاد در رابطه متقابل با یکدیگرند، به طوری که هر فرد از دیگران و از محیط تاثیر می گیرد و بر آنها تاثیر می گذارد. بنابراین سلامت روانی نه تنها نبود بیماری روانی است، بلکه به سطحی از عملکرد اشاره می کند که فرد با خود وسبک زندگی اش آسوده و بدون مشکل باشد. در واقع، تصور براین است که فرد باید بر زندگی اش کنترل داشته باشد وفقط در چنین حالتی است که می توان آن قسمت هایی را که در باره ی خود یا زندگی اش مساله ساز است تغییر دهد(هرشن سن و پاور،۱۹۸۸، ترجمه منشی طوسی،۱۳۷۴ ).
یهودا ( ۱۹۵۹، به نقل از منشی طوسی،۱۳۷۴ ) مواردی را برای تعریف سلامت روانی ارائه کرد:
الف) نگرش مثبت به خود ب) میزان رشد، تحول و خودشکوفایی
ج) عملکرد روانی یکپارچه د) خود مختاری یا استقلال شخصی
ه) درک صحیح از واقعیت و) تسلط بر محیط
دیگران نیز موارد دیگری را ارائه دادند ولی از نظر اسمیت۱( ۱۹۶۱، به نقل از منشی طوسی، ۱۳۷۴ ) همه ی این موارد، مفاهیم اصلی یکسان را برداشتند. بنابراین وی پیشنهاد کرد به جای شمردن اینگونه موارد بهتر است ابعاد بهداشت روانی بر اساس اصول زیر انتخاب شود:
الف) نشان دادن ارزش های مثبت بشری ب) داشتن قابلیت اندازه گیری و تشخیص
ج) داشتن ارتباط با نظریه های شخصیت د) مرتبط بودن با بافت های اجتماعی که برای آن تعریف و مشخص شده اند.
به این ترتیب، متخصصان بعدی کارشان را روی مفاهیمی کلی از قبیل بهنجار بودن یا بهزیستی متمرکز کردند. امروزه مفهوم مقابله۲ به منزله ملاک سلامت روانی به نوشته های رشته های تخصصی گوناگون بهداشت روانی راه یافته است(هرشن سن و پاور،۱۹۸۸، ترجمه منشی طوسی، ۱۳۷۴). بعضی از محققان معتقدند سلامت روانی حالتی از بهزیستی و وجود این احساس در فرد است که می تواند با جامعه کنار بیاید. سلامت روانی به معنای احساس رضایت، روان سالمتر و تطابق اجتماعی با موازین مورد قبول هر جامعه است(کاپلان و سادوک، ۱۹۹۹، ترجمه پور افکاری ،۱۳۷۶).
سازمان بهداشت جهانی، سلامت روانی را قابلیت ایجاد ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، توانایی در تغییر و اصلاح محیط اجتماعی، و حل مناسب و منتطقی تضادهای غریزی و تمایلات شخصی، به طوری که فرد بتواند از مجموعه تضادها ترکیبی متعادل به وجود آورد، می داند. طبق تعریفی که این سازمان ارائه می دهد، وظیفه اصلی بهداشت روانی، تامین سلامت روان است تا به مدد آن بتواند قوا و استعدادهای روانی را پرورش داد. در واقع، بهداشت روانی مبتنی بر سه پایه است:
الف)حفظ و تامین سلامت روان ب)ریشه کن ساختن عوامل بیماری زا و پیشگیری از ابتلاء به بیماریهای روانی ج)ایجاد زمینه ی مساعد برای رشد و شکوفایی شخصیت و استعدادها تا حداکثر ظرفیت نهفته در آنها(سامی کرمانی، ۱۳۵۴ ).
به طور کلی شخص دارای سلامت روان می تواند با مشکلات دوران رشد روبرو شود و قادر است در عین کسب فردیت با محیط نیز انطباق یابد. به نظر می رسد تعریف رضایت بخش از سلامت روانی برای فرد مستلزم داشتن احساس مثبت و سازگاری موفقیت آمیز و رفتار شایسته مطلوب است. بنابراین هرگونه ملاکی که به عنوان اساس سلامتی در نظر گرفته می شود باید شامل رفتار بیرونی و احساسات درونی باشد(بنی جمال واحدی،۱۳۷۰).
تعریف بهداشت روان در فرهنگهای مختلف:
بهداشت روان سازش با فشار های مکرر زندگی می باشد و سازگاری عبارت است از ایجاد تعادل و هماهنگی رفتار فرد با محیط به گونه ای که ضمن حفظ تعادل روانی یا در ارتباط با تغییرات و دگرگونیهای محیط خودش نیز به تطابقی موثر و سازنده دست یابد لذا هر فرد به طور موفقیت آمیز باید خود را به محیط سازگار نماید و عموماً ناگزیر است که با زندگی نسبتاً سازش موثر داشته باشد ولی باید توجه داشت که هرکس دارای ظرفیت مشخص جهت تحمل فشارهای زندگی روزانه است وجود فشارهای عاطفی گوناگون خطر از هم پاشیدگی روان را افزایش خواهد و به سلامت روان لطمه وارد خواهد نمود و فرد قادر نیست رفتار موزون و هماهنگی با جامعه داشته باشد و سلامت روان خود را حفظ نماید.
سلامت روان عبارت است از رفتار موزون و هماهنگ با جامعه، شناخت و پذیرش واقیعتهای اجتماعی و قدرت سازگاری با آنها، ارضا کننده نیازهای خویشتن به طور متعادل و شکوفایی استعداد فطری خویش می باشد. فردی از سلامت روان برخودار است که قادر باشد تا عقده های درونی خود را حل و فصل کند و با تغییرات و مقتضیات محیط طبیعی و اجتماعی خویش سازگار باشد و تلاش کند تا تندرستی و نشاط برای خود و دیگران فراهم سازد زیرا سلامت روان حالتی مساعد برای رشد و نمو از جهت بدنی، عاطفی و شعوری، بدون ایجاد مزاحمت برای دیگران است(آقاجانی وهمکاران ۱۳۸۱).
سازمان بهداشت جهانی ۱سلامتی را اینگونه تعریف کرده است که آن را حالت رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط فقدان بیماری می داند و همچنین این سازمان، ضمن توجه دادن مسئولین کشورها در راستا تامین سلامت جسمی، روانی و اجتماعی افراد جامعه همواره بر این نکته تاکید دارد که هیچ یک از این سه بعد بر دیگری برتری ندارد(سازمان بهداشت جهانی، ۱۹۹۰).
مفهوم بهداشت روانی در فرانسه شعبه ای از بهداشت عمومی تلقی شده وهدف آن حفظ سلامت روح و پیشگیری از ایجاد عوامل ناراحت کننده نظیر خستگی روانی و هیجانات شدید، اعتیاد و بالاخره از ابتلا به حالات ساده روانی( نوروزها۱) و یا حالات عمیق روانی( سایکوزها۲) می دانند.
مفهوم بهداشت روانی بر اساس تعریف انجمن روانپزشکی آمریکا۳ کاربرد و معیار و ضوابطی است که از شیوع بیماریهای روانی کاسته و سلامت روان افراد اجتماع را تامین نماید. این ضوابط شامل اقدامات و تدابیری در طب پیشگیری، تشخیص، درمان بیماری ها روانی و تسریع در برگشت آنها به اجتماع است.
سازمان بهداشت جهانی، سلامت روان را چنین تعریف کرده است بهداشت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت جای می گیرد و بهداشت یعنی، توانایی کامل برای ایفای نقشهای اجتماعی، روانی، جسمی و بهداشتی، سلامتی تنها در نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست تعریف گینز برگ در مورد بهداشت روانی عبارت است از تسلط و مهارت در ارتباط با محیط، بخصوص در سه فضای زندگی، عشق، کار و تفریح. استعداد یافتن و ادامه کار، داشتن خانواده، ایجاد محیط خانوادگی خرسند، فرار از مسائلی که با قانون درگیری دارد، لذت بردن از زندگی و استفاده صحیح از فرصتها، ملاک تعادل و سلامت روان است(میلانی فر۱۳۷۴ به نقل از تودور۱۹۶۶). تعریف سلامت روان را براساس ادبیات موضوع وابسته به هفت ملاک می داند که عبارتند از ۱- فقدان بیماری ۲-رفتار اجتماعی مناسب ۳- رهایی از نگرانی و گناه-۴ کفایت فردی و خود مهارگری ۵- خویشتن پذیری و خود شکوفایی ۶- تفرد و سازمان دهی شخصیت و۷-گشاده نگری و انعطاف پذیری. به نظر تودور، با توجه به ادبیات موجود نمی توان باقاطعیت از ملاکهای پذیرفته شده جهانی برای سلامت روان سخن گفت: بنابراین، سلامت روان از دیدگاه های گوناگونی تعریف می شود و هر تعریفی از سلامت روان، فرضیه های فرهنگی ذاتی خود را داراست(لطافتی بریس،۱۳۸۸).
همه متخصصان متفق القولند که سلامت روان در تحول شخصیت واحد نقشی بنیادین است. تصور تحول موزون انسان بدون وجود سلامت روان غیر ممکن است. بی شک عوامل متعددی بر سلامت روان تاثیر می گذارد که فهرست کردن همه آنها دشوار است چرا که وجود تفاوتهای فردی ممکن است به تنوع در عوامل موثر بر سلامت روان بینجامد با این حال، یافته های حاصل از پژوهش ها در زمینه های زیست شناسی و عوامل اجتماعی دانش، ما را درباره عواملی که ممکن است سلامت روان تحت تاثیر قرار دهند وسعت بخشیده اند(اینترنت، مقاله روانشناسی موفقیت به سوی سلامت روان).
اصول بهداشت روانی:
چنانکه قبلا ذکر شد، هدف اصلی بهداشت روانی پیشگیری است و این منظور به وسیله ایجاد محیط فردی واجتماعی مناسب حاصل می گردد. بنابراین برای هر فرد لازم است که با اصول بهداشت روانی آشنایی داشته باشد. اصول اساسی بهداشت روانی عبارت است از:
الف) احترام به شخصیت خود و دیگران: یکی از شرایط اصولی بهداشت روانی احترام به شخص خود است و اینکه فرد خود را دوست بدارد و به عکس، یکی از علایم بارز غیر عادی بودن، تنفر از خویش است. اصول بهداشت روانی مبتنی بر تقویت افراد است، نه تخریب شخصیت آنها، بر اساس این اصول باید نسبت به دیگران اغماض و بردباری داشت و به عوض تنبیه، تشویق را پیش بینی کرد و خلاصه اینکه، برای شخصیت افراد احترام قائل شد.
ب) شناخت محدودیت های خود و دیگران: یکی از اصول مهم بهداشت روانی، روبرو شدن مستقیم با واقعیت زندگی است. برای رسیدن به این مقصود، نه تنها لازم است که عوامل خارجی را شناخته و بپذیریم، بلکه ضروری است تا شخصیت خود را آن طور که واقعا هست قبول نمائیم. کشمکش و خصومت با واقعیت اغلب سبب بروز اختلال روانی می گردد. شخص سالم در عین حالی که از خصوصیات مثبت و بر جسته ی خود استفاده می کند، به محدودیت ها و نواقص خود نیز آشنایی دارد. البته باید خاطر نشان کرد که اگر چه خودشناسی کاری دشوار است، ولی شناختن دیگران دشوارتر است، زیرا افراد بشر از خیلی جهات با یکدیگر متفاوتند.
ج)پی بردن به علل رفتار: در هر عملی باید اصل علت و معلول حکمفرما باشد زیرا که از نظر علم، هیچ پدیده ای خود به خود به وجود نمی آید. از نظر علمای روان شناسی، رفتار خوب و بد وجود ندارد، بلکه هر رفتاری عللی دارد و اگر رفتاری برای فرد و جامعه مضر باشد، باید مانند برطرف کردن مرضی جسمی، سعی بر درمان آن نمود، بنابراین اولین قدم برای از بین بردن اختلال رفتار، یافتن دلیل آن است.
د) درک اینکه رفتار، تابع تمامیت فرد است: رفتار بشر تمامیت وجود اوست. بدین معنی که هر انسانی بر اثر ارتباط خصوصیات روانی و جسمی خود دست به انجام عمل می زند. هیچ رفتاری جداگانه و در خلاء نجام نمی گیرد و هیچ عملی مستقل از سایر اعمال و خصوصیات موجود بروز نمی کند. مثلا ناراحتی های جسمانی، اختلالات روانی را باعث می شود و بالعکس، نارسائی های روانی سبب بروز علایم جسمانی خواهد شد.
ه) شناسایی احتیاجات اولیه ا ی که سبب ایجاد رفتار و اعمال انسان می گردد: بهداشت روانی مستلزم دانستن و ارزش دادن به احتیاجات اولیه ی افراد بشر است. بعضی از این احتیاجات جسمانی است، مانند نیاز به آب و غذا و گروهی از آنها روانی می باشد مانند احتیاج به پیشرفت. بشر دائما تحت تاثیر این نیازهاست و به نسبت محرومیت و یا ارضاء آنها رفتار می کند، بنابراین زندگی او هیچ وقت در حالت سکون مطلق نیست، بلکه دائما در کشمکش و تلاش برای به دست آوردن غذا، آب، مسکن و عشق به پیشرفت موقعیت اجتماعی و امنیت جسمی و روانی است. شخصی که این اصول را بداند و بپذیرد، واقع بینانه با مشکلات زندگی مقابله کرده و دارای سلامت روانی خواهد بود( شاملو،۱۳۷۶).
خصوصیات افراد دارای سلامت روانی:
بنابر تحقیقات انجمن ملی بهداشت روانی، افراد دارای سلامت روانی دارای خصوصیات زیر هستند:
آنان احساس راحتی می کنند، خود را آنگونه که هستند می پذیرند، از استعدادهای خود بهره مند می شوند، نگرانی، ترس واضطراب و حسادت کمی دارند و دارای اعتماد به نفس می باشند. سیستم ارزشی آنان از تجارب شخصی خودشان سرچشمه می گیرد. احساس خوبی نسبت به دیگران دارند، به علایق افراد دیگر توجه می کنند و نسبت به آنها احساس مسئولیت نشان می دهند. سعی نمی کنند بر دیگران تسلط یابند. آنها با مشکلات روبرو می شوند و نسبت به اعمال خود احساس مسئولیت می کنند. محیط خود را تا آنجا که ممکن است شکل می دهند و تا آنجا که ضرورت دارد با آن سازگار می شوند(بنی جمال واحدی،۱۳۷۰).
تحقیقات متعددی در خصوص سلامت روانی انجام گرفته است که برخی از این تحقیقات رابط بین سلامت روانی و خانواده و همچنین ازدواج مجدد را مورد بررسی قرار داده اند، پس لازم است تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته است مورد بررسی قرار گیرند.
در مطالعه ای که تحت عنوان مقایسه ی بهداشت روانی بین دانشجویان مجرد و متاهل خوابگاهی انجام گرفت به شرح زیر می باشد. نمونه تحقیق مذکور۱۲۰ نفر(۶۰ نفر مجرد و۶۰ نفر متاهل ) می باشد که به صورت تصادفی انتخاب شده اند و نتایج نشان داد که بین دانشجویان مجرد و متاهل نمره کل سلامت روانی(یعنی از نظر اضطراب، افسردگی، اختلال در کارکرد اجتماعی و علایم جسمانی) تفاوت معنی داری وجود ندارد. محقق علت معنی ندار بودن دو گروه از لحاظ سلامت روان را به علت وجود عوامل مزاحم مانند نمونه های انتخاب شده هر دو گروه خوابگاه دانشجویی زندگی می کنند و چون هر دو گروه از خانواده همسرشان دور هستند وهمچنین مشکلات مربوط به خوابگاه ها و مشکلات خاص خود دانشجویان می داند(اختیاری امیری،۱۳۸۳).
در تحقیقی که تحت عنوان: بررسی رابطه عملکرد خانواده و سلامت عمومی فرزندان انجام گرفت. نتایج نشان داد که بین عملکرد خانواده به طور کلی و سلامت عمومی دانش آموزان رابطه معنی داری وجود دارد. از میان متغییرهای عملکرد خانواده، بین میزان همبستگی خانواده و سلامت عمومی دانش آموزان رابطه مثبت و معنی داری به دست می آمد. بین میزان ابزار و بیان خود و سلامت عمومی دانش آموزان نیز رابطه مثبت و معنی داری مشاهده شد. نتایج بدست آمده چه در ابعاد نظری وچه در بعد تحقیقاتی نشانگر این است که نحوه ی تعاملات درون خانواده با میزان سلامت عمومی فرزندان آنها در ارتباط است(حنانی،۱۳۸۳).
در تحقیق دیگری که تحت عنوان: ارتباط بین سازگاری خانواده با سلامت روانی و سطح رضاء نیازهای روانشناختی فرزندان نوجوان انجام گرفت. نتایج نشان داد که عملکرد خانواده در ابعاد شش گانه حل مشکل، ارتباط نقش همراهی عاطفی و کنترل عاطفی و نیز عملکرد با مشکلات روانی(شکایت جسمانی، ناسازگاری اجتماعی، اضظراب و افسردگی) همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. به صورتی که هر چه عملکرد خانواده ضعیف تر باشد مشکلات روانی نیز بیشتر خواهد شد. همچنین عملکرد با میزان احساس نیازهای روانی، آزادی عمل، شایستگی و ارتباط، همبستگی منفی معناداری داشت. به صورتی که هر چه عملکرد خانواده ضعیف تر باشد، عدم ارضای نیازهای روانی، ارتباط، شایستگی و آزادی عمل نیز بیشتر خواهد بود. یافته دیگر نشان داد که عملکرد کل، آمیزش عاطفی و همراهی عاطفی خانواده ها با مقیاس ،تفاوت معنی داری نداشت، اما حل مشکل ارتباط کنترل رفتار و نقش ها با جامعه، تفاوت معنی داری داشت و ضیعف تر بود. نتایج تحقیق بیانگر اهمیت تاثیر پذیری فرزندان از ناساگاری والدین و محیط ناآرام خانواده بود ونتایج نشان داد که چنانچه خانواده به وظایف خود عمل نکند، سلامت روانی روزه مره فرزندان، ارتباط کلامی و غیر کلامی اعضاء الگو های رفتاری مناسب و نهایتاً تعیین قواعدی برای کنترل رفتار، دارای عملکرد ضعیف هستند.(رحیمی نژاد و پاک نژاد، ۱۳۸۳).
در پژوهشی که در شهر اهواز تحت عنوان: مقایسه ی سلامت روان زنان در خانواده های تک همسره با زنان در خانواده های چند همسری انجام گرفت. نتایج نشان داد که احتمالاً فشار روانی ناشی از چند همسر داشتن یک مرد، بتدریج تعادل روانی زنان چنین خانواده هایی را بر هم زده و آنها را مستعد ابتلاء به بیماریهای روانی می کند. آشتفگی ناشی از بر هم خوردن شکل طبیعی خانواده منجر به عقاید ضد سازشی و کاهش رضایت از زندگی، عصانیت، عدم کنترل رفتار و … خواهد شد.(زارعی و همکاران، ۱۳۸۳).
همچنانکه در جریان طبیعی رشد جوانان در صدد تثبیت هویت بزرگسالانه ای برای خود هستند سطوح مختلف افسردگی و استرس مرتبط با مشکلات در میان نسل جوان در حال گسترش است علاوه بر این اسمیت۱ و راتر۲ (۱۹۹۵) گزارش کرده اند که از سال ۱۹۴۵، اختلالات روانی، اجتماعی که در برگیرنده ی افسردگی، اختلالات تغذیه، و رفتار های خودکشی است در بزرگسالان به طور اساسی شیوع بیشری یافته است. همچنین بر اساس گزارش سازمان بهداشتی، طی ده سال گذشته، تعداد جوانانی که بیمار تشخیص داده شده و به بیمارستان های روانی ارجاع داده شده اند افزایش قابل ملاحظه ای یافته است. پژوهشی که روی جوانان ۱۸ ساله در اسکاتلند انجام شده است نشان می دهد که ۳/۱ پسران و ۵/۲ دختران دارای اختلالات روانشناختی هستند(بهرامی احسان، ۱۳۸۱).
نتایج مطالعه ات تطبیقی که در سه کشور اروپایی انجام شده است حکایت از آن دارد که حدود ۲۷ درصد افراد از افسردگی رنج می برند. همچنین کاچر۳ (۱۹۹۴) گزارش کرده است که بین۱۰ تا ۱۵ درصد جوانان دارای مشکلات رجدی هیجانی، رفتاری هستند(بهرامی احسان،۱۳۸۱).
عوامل موثر در تامین سلامت روان:
روان انسان هم تابع عوامل عضوی، روانی و اجتماعی و ارتباط عوامل مذکور با یکدیگر می باشد. به عبارت دیگر محیط طبیعی و محیط انسانی تنظیم کننده سلامت روان است و مقصود از محیط طبیعی عوامل هادی مثل بهداشت، آنان برای حفظ و سلامت روان خود می باید از جهات مختلف روانی دقیقاً تحت کنترل و مراقبت خود و دیگران قرار گیرد.
نقش خانواده در تامین سلامت روان:
پایه های ریشه روانی و رفتار اجتماعی کودکان و احساس ایمنی و ارضای عاطفی در سالهای نخستین کودکی پایه ریز ی می گردد اولین محیط اجتماعی برای انسان خانواده است که درآن شخصیت هر فرد پایه گذاری می شود و خانواده دو امر مهم را برعهده دارد یکی ساخت فرد به عنوان یک انسان و دیگری انتقال میراث انسانها به نسل بعدی است. درخانواده افراد تشریک مساعی می کنند. تحت تاثیر یکدیگر قرار می گیرند و موجبات نمودپیشرفت شخصیت کلیه افراد در خانواده فراهم می شود. خانواده می بایست کانون گرم و محبت آمیز به وجود آورد و زندگی خود را بر مبنای محبت و پذیرش، احترام متقابل و زندگی مسالمت آمیز بنا کند. زیرا خانه اولیه مرکز آموزش اخلاقی، تربیتی ،اقتصادی، مذهبی،هنری و بهداشتی انسان است، عدم توجه والدین به سالم سازی محیط روانی و عاطفی کودکان و نوجوانان و فقدان روابط مناسب در بیشتر موارد آنان را با کمبود های عاطفی و مشکلات روانی گوناگون روبرو می سازد و احتمال اینکه این کودک در آینده به اختلالات رفتاری و روانی خانواده، انگیزه اصلی آشفتگی های روانی و نشر خوبیهای مثل عصیان های جوانی فحشا و اعتیاد دانسته شده است.
نظریات مرتبط با سلامت روانی:
وقتي صحبت از حجم توليد مقالات علمي مي شود، پاره اي از افراد توجه خود را به کيفيت مقالات توليد شده معطوف مي دارند. کيفيت مقالات به استنادها و کشورهاي همکاري کننده مربوط مي شود. گزارش رييس مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوری حکایت از این دارد که در توليد 17150 مقاله توسط دانشگاه ها و مراکز تحقيقاتي و فناوري ايران، کشورهاي متعددي همکاري داشته اند. اين مقالات توسط استادان و اعضاي هيأت علمي بسياري از کشورهاي همکاري کننده نوشته شده است.
سهم ايالات متحده در اين مورد 748 مقاله است. سپس، کشورهاي کانادا، انگلستان، آلمان و استراليا به ترتيب با 360 رکورد، 316 رکورد، 300 رکورد و 257 رکورد در مرتبه هاي دوم تا پنجم قرار دارند. ساير کشورهاي همکاري کننده به ترتيب از رتبه 6 تا 10 عبارت است از: مالزي، ايتاليا، فرانسه، اسپانيا و کره جنوبي. در مرتبه هاي تا 15 کشورهاي ترکيه، چين، هلند، سويس و هندوستان قرار دارند. دکتر مهراد با نگاهي اجمالي به توان علمي کشورهاي ياد شده این چنين برداشت می کند که سطح مقالات توليد شده، بالاست و از کيفيت مناسبي، برخوردار مي باشند. کشورهاي ياد شده در بالا عموماً به استثناي ترکيه و مالزي از نظر علمي در گروه کشورهاي پيشرفته قرار دارند و همکاري اين کشورها با دانشمندان ايراني خود نشان دهنده توان علمي ايران و پژوهشگران ايراني است که علاقه مشترکي براي همکاريهاي علمي وجود دارد و نمود آن چاپ مقالات علمي در مجلات معتبر بين المللي است.
بعد از کشورهاي ياد شده مي توان نام ژاپن، سوئد، بلژيک، اتريش، برزيل، پرتغال، نيوزلند، روسيه، جمهوري چک، فنلاند و ده ها کشور ديگر را مشاهده کرده که در توليد مقالات علمي با دانشمندان ايران همکاري کرده اند .
در بين رشته هاي دانشگاهي سهم رشته ها از نظر توليد علم متفاوت است: علم مواد با 1030 مقاله از 17150 مقاله در رتبه نخست قرار دارد. سپس، شيمي (چند رشته اي)، مهندسي برق و الکترونيک، مهندسي شيمي و مکانيک با توليد 990 مقاله، 859 مقاله، 825 مقاله و 760 مقاله به ترتيب در جايگاه 2 تا 5 توليد علم ايران نشسته اند. رتبه رشته داروسازي و بيوتکنولوژي و ميکروبيولوژي کاربردي 9 و 10 مي باشدرييس مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوری در پايان اظهار داشت: مقاله هايي که در مجلات معتبر بين المللي به چاپ رسيده از پشتيباني مالي و عمدتاً پژوهشي برخوردار بوده اند. در اين بين، 184 مقاله توسط دانشگاه تهران مورد حمايت مالي قرار گرفته است. سهم حمايتي دانشگاه علوم پزشکي تهران 125 مقاله است. دانشگاه شيراز، دانشگاه تربيت مدرس، دانشگاه فردوسي مشهد، پژوهشگاه دانش هاي بنيادي و دانشگاه علوم پزشکي شيراز به ترتيب از 100، 77، 72، 64 و 54 مقاله پژوهشي حاصل از پروژه هاي تحقيقاتي حمايت کرده اند. البته، موضوع حمايت مالي آن چيزي است که در مقالات به ثبت رسيده و ممکن است اين حمايت در تعدادي از مقالات ديگر درج نشده باشد که لازم است از سوي نويسندگان رعايت شود.( مهراد، شهریور91)
اما در مقاله ای با عنوان” رشد علمی یا رشد تعداد مقالات علمی “ نقدی به این مو ضوع شده است.و به مشکلات مهمی در نظام آموزشی وبه تبع آن مشکلات عدیده اقتصادی وصنعتی که با آن دست به گریبان هستیم ،اشاره شده است.
طبق آمار ارائه شده توسط مجله «نیچر»، ایران در سال 2011 با رشد 20 درصد در تعداد مقالات علمی، پرشتابترین کشور جهان در این زمینه بوده است.چنین آماری اگرچه خوشحالکننده به نظر میرسد، اما با بسیاری از ضعفها و نشانههای هشدار در فضای علمی اقتصادی ایران سازگار نیست. نفوذ روزافزون مهاجرت در میان نخبگان و تحصیلکردگان، امکانات ناکافی در دانشگاهها و نیز بیکاری دانشآموختگان دانشگاهی، از جمله قرائن متضاد با واقعیت فوق است. شاید با موشکافی و بررسی بیشتر درباره جایگاه پیشرفت علمی ایران بتوان برای این ناهمگونی توضیح قانعکنندهای یافت.
بهتر است قبل از هر چیز، ارتباط بین شاخص تعداد مقالات علمی و جایگاه اقتصادی ایران را بررسی کنیم. در آمار ارائهشده درباره جایگاه علمی براساس تعداد مقالات علمی، پنج کشور ایالات متحده، چین، بریتانیا، ژاپن و آلمان به ترتیب در رتبههای اول تا پنجم قرار گرفتهاند. بدیهی است که تمام این کشورها جزو اقتصادهای پویا و قدرتمند جهان هستند. اما نکته قابل توجه این است که زمانی میتوان بر اساس جایگاه علمی یک کشور حکم به پیشرفت اقتصادی آن داد که بین دانشگاه به عنوان موتور تولید دانش و صنعت به عنوان چرخهای اقتصادی، ارتباط معقولی وجود داشته باشد. به بیان دیگر وجود یک چرخه «مدیریت دانش» است که موجب میشود، تحقیقات و پژوهشهای انجام گرفته وارد سیر «تجاریسازی» و تولید ثروت گردند و بالعکس، مسائل و مشکلات صنعتی یک کشور در دانشگاهها حل شوند.متاسفانه چنین چرخهای در ایران معیوب بوده و رابطهای ارگانیک میان دانشگاه و صنعت برقرار نیست. به همین دلیل، موضوع اکثر مقالات علمی و پژوهشی منتشرشده توسط دانشجویان ایرانی، مسائل مورد علاقه در فضای آکادمیک کشورهای پیشرفته است و با سطح نیازها و مشکلات صنایع ایران همخوانی ندارد. در این شرایط عملا تلاش پژوهشگران ایرانی منجر به روان شدن حرکت چرخهای صنعت در کشورهای توسعه یافته میشود.فراتر از این، باید پرسید آیا شاخص تعداد مقالات و اسناد علمی یک کشور به تنهایی دال بر رشد علمی است؟ (شهرابی فراهانی،4 اسفند 1391)
5-1-1-4 رشدکمی وکیفی مقالات علمی
تعداد مقالات علمی، شاخصی است که حاکی از رشد کمی پژوهش و تحقیقات در فضای دانشگاهی است. برای به دست آوردن تصویری جامع از توان علمی یک کشور، باید کیفیت پژوهش را هم مورد توجه قرار داد. به این منظور، میتوان شاخص تعداد ارجاعات سایر مقالات پژوهشی به تعداد مشخصی از مقالات علمی را نشاندهنده محتوای پژوهشی موجود در آنها دانست.
متا سفانه در سالهای اخیر برخلاف تعداد مقالات، ارجاع به آنها کاهش یافته است. این کاهش بیانگر کاهش کیفیت محتوایی مقالات است. به عبارت دیگر مقالات ایرانیان، از نظر علمی آن قدر با ارزش و غنی نبودهاند که به عنوان مبنا و مرجعی در کارهای پژوهشی دیگر واقع شوند. این نتیجهگیری با افزایش سریع تعداد دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی و عدم افزایش امکانات دانشگاهی در سالهای اخیر، کاملا همخوان است. به این ترتیب تعداد دانشجویان بیشتر همراه با امکانات تحقیقاتی ثابت، منجر به تعداد مقالات بیشتر با کیفیت علمی کمتر شده است.
با توضیحات فوق باید گفت در شرایطی که در ایران بسترهای لازم برای همبستگی رشد علمی و اقتصادی وجود ندارد، شاخص «تعداد مقالات علمی»، برای اثبات رشد اقتصادی و علمی ایران کافی نیست. گذشته از این با وجود افزایش تعداد مقالات علمی، کیفیت محتوایی این پژوهشها که معیار مهمی در رشد علمی به حساب میآید، کاهش یافته است. به این ترتیب شاید اکنون دیگر با شنیدن ادعای پیشرفت اقتصادی و علمی ایران بر اساس شاخصهایی از این دست باید نگران هم شد. چرا که چنین ادعاهایی ناشی از سادهانگاری متولیان علمی کشور و نادیده گرفتن شرایطی است که حاصلی جز توسعه نامتوازن و شکننده در ایران نخواهد داشت. .( شهرابی فراهانی، ،4اردیبهشت1391)
6-1-1 جایگاه متزلزل علوم انسانی
همانطور که اشاره شد، طبق آمار منتشر شده در مجله «نیچر» که به رصد اسناد چاپ شده در مقالات معتبر بینالمللی پرداخته، ایران در میان 40 کشور جهان از نظر «پیشرفت علمی» در جایگاه اول قرار گرفته است. منظور از «پیشرفت علمی» در این رتبهبندی، درصد افزایش تعداد اسناد علمی نسبت به سال قبل است که ایران با رشد 20 درصد بیشترین شتاب در تولید علم را در دنیا داشته است. همچنین با بررسی تفکیکشده رشتههای مختلف در این آمار، ایران در بین رشتههای مهندسی شیمی، مهندسی مکانیک، مهندسی الکترونیک، روانشناسی، علوم اجتماعی و فلسفه به ترتیب دارای رتبههای 22، 23، 29، 41، 43 و 45 است. با نگاهی به این آمار میتوان دریافت که ایران در رشتههای فنی دارای وضعیت بهتری است و در رشتههای علوم انسانی جایگاه خوبی ندارد. چنین واقعیتی را چگونه میتوان توضیح داد؟ چرا جایگاه علمی ایران بین علوم انسانی و علوم فنی این قدر متفاوت است؟
شاید مهمترین عامل در عقب افتادگی علوم انسانی در ایران، عدم اعتقاد دولت به ارزشمندی این علوم و بیتوجهی به آن است. از اولین سالهای تصمیم دولتمردان به ارتقای اقتصاد ایران تا همین سالهای اخیر، راهکار دولت برای توسعه اقتصادی، گسترش صنایع و سرمایهگذاری در بخش صنعتی کشور بوده است.
براساس این نگاه، هر چه تعداد کارخانهها بیشتر باشد، یعنی صنعت قویتر است و هر چه صنعت تولید بیشتری داشته باشد، اقتصاد ایران شکوفاتر خواهد شد. به این ترتیب از ابتدای تاسیس دانشگاه، رتبههای برتر کنکور سراسری به سمت رشتههای مهندسی و فنی سوق داده شدهاند و افرادی به تحصیل در رشتههای علوم انسانی پرداختهاند که ناتوان از ادامه تحصیل در رشتههای دیگر بودهاند. طبیعی است در چنین شرایطی نیروی انسانی کارآمد و مولد در زمینههای علوم اجتماعی و انسانی تربیت نشده باشد و رشد چندانی در این علوم حاصل نشود.
توضیح دیگری که میتوان ارائه داد، مربوط به تفاوت مبادی و موضوعات مورد بررسی میان علوم انسانی و علوم فنی است. علوم فنی دارای موضوعاتی عینی و جهانشمول هستند. یک اتومبیل، یک برج تقطیر یا یک فضاپیما در کارکرد خود از اصول مشترکی پیروی میکنند که در همه جای دنیا یکسان است. بر اساس همین تشابه میتوان خودرویی را که در آلمان تولید شده به خیابانهای تهران آورد و مورد استفاده قرار داد. علوم انسانی اما،چند وجهی بوده و پیچیدگی بیشتری دارند.
موضوع این علوم، ساخت فکری، روانی و رفتاری انسان به صورت فردی و جمعی است. انسانی که در زمان و مکان خودش معنا پیدا میکند. چنین خصوصیتی باعث شده است علوم انسانی وقتی کارآیی و ثمربخشی داشته باشد که اولا در مقام تئوری بومی شده باشد و ثانیا در مقام عمل دانشمندانش به روشها و شیوههای تحقیق در آن مسلط باشند. این تفاوتهای تئوریک و عملی، در فضای ایران که از نظر علمی هنوز در مرحله ترجمه قرار دارد و تئوریپردازی در آن چندان پرمایه نیست، منجر به رشد و اقبال بیشتر به علوم فنی نسبت به علوم انسانی شده است.به نظر میرسد علوم انسانی برای رسیدن به جایگاه شایسته خود، راه درازی در پیش دارد. از یک طرف باید سیاستگذاران به ارزش و نقش این علوم در توسعه و پیشرفت اقتصادی پی ببرند و آن را در صدر توجه خود قرار دهند. از طرف دیگر باید دانشگاهیان با عبور از مرحله ترجمه و پرورش تواناییهای خود به مرحله نقد علوم انسانی روز وارد شوند تا زمینه برای تاسیس مبانی بومی این علوم و کاربردهای موثر آن در جامعه، فرهنگ و اقتصاد ایران نمایان شود. در این صورت است که میتوان به توسعه پایدار و متوازن ایران امیدوار بود.(شهرابی فراهانی،4 اردیبهشت 1391)
7-1-1-4 توان نظامی ایران
نیروهای مسلح ایران از چهار نهاد جداگانه ارتش ، سپاه ، نیروی انتظامی و قرارگاه پدافند هوایی ارتش شده است .
این نیروها زیر نظر ستاد کل نیروهای مسلح تحت فرماندهی مقام رهبری قرار دارند. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 ، ایران بعد از اسرائیل به عنوان تنها دارنده سلاح هسته ای ، قدرت مند ترین توان نظامی خاور میانه بود ، اما در سالهای بعد به دلیل تیرگی روابط با غرب و جنگ هشت ساله با عراق ، بخش عمده ای از توان نظامی ایران کاسته شد . در سالهای پس از جنگ ایران با بهره گرفتن از تکنولوژی دیگرکشورها اقدام به ساخت انواع تانک، نفر بر، موشک،هواپیما،بالگرد؛کرد. درمحصولات نظامی ایران به ترتیب تکنورژی روسیه ، چین ، آمریکا ، آلمان ، فرانسه ، سوئد ، برزیل ، بریتانیا ، سوئیس و کره شمالی و اسرائیل به چشم میخورد . صنعت نظامی ایران در سالهای اخیر محصولاتی همچون تفنگ خیبر ، مسسل سنگین دوشکا ، تانک تی 72 و سفیر ، توپ رعد ، راکت صاعقه و موشک های صمید ، فجر ، عقاب ، شاهین ، نازعه ، زلزال و فاتح را به عنوان جنگ افزار های بومی معرفی کرده است. در مانور “مدافعان آسمان ولایت ۴" در مناطقی از مرکز، شرق، جنوب و جنوب شرقی ایران که برگزارشد، آمادگی و اقدام به موقع سیستم دفاعی در مدت زمان کوتاه ، جابجایی سریع و پرواز همزمان انواع جتهای جنگنده و انهدام هواپیماهای بدون سر نشین ،اهداف اصلی تمرین نظامی ارتش ، سپاه و بسیج بود. ، در این تمرینها محصولات نظامی ساخت ایران ازجمله موشک زمین به هوای برد متوسط هاگ ، سامانه توپخانه ای اسکای گارد ، موشک شلمچه ، متعلق به سامانه مرصاد و سامانه S200 مورد آزمایش قرار گرفته و دو پهباد ایرانی ، از نوع کردار و جت را نیز تو سط این موشک ها منهدم شده است. این موشک ها قادرند هدف هایی فراتر از پهباد ها را منهدم کنند.
جمهوری اسلامی ایران با ۵۲۳ هزار نفر شامل اعضای ارتش و افراد “سپاه پاسداران” از نظر عددی دارنده پرشمارترین ارتش منطقه است.. به علاوه ایران میتواند در صورت لزوم تا یک میلیون بسیجی را برای رزم آماده کند. .
نیروی زمینی ایران دارای ۳۵۰ هزار سرباز است و بیش از ۱۶۰۰ تانک و زرهپوش در اختیار دارد. در نیروی دریایی ایران ۱۸ هزار ملوان خدمت میکنند. در نیروی هوایی ایران ۳۰ هزار سرباز خدمت میکنند که ۱۲ هزار نفر از آنها عضو یگانهای پدافند هوایی هستند
از ۳۳۰ هواپیمای جنگی ایران، حدود ۷۰ فروند جنگندههای روسی هستند و ۱۸۰ فروند به خریدهای پیشین انقلاب از ایالات متحده برمیگردند .
ایران در سالهای گذشته سیستم موشکی خود را توسعه داده است. بر پایه تکنولوژی موشکهای اسکود که ایران عمدتا از کره شمالی دریافت کرده، این کشور توانسته تا ۶۰۰ فروند موشک میانبرد “شهاب ۱” و “شهاب ۲” تولید کند که برد آنها به چند صد کیلومتر میرسد .
به علاوه ایران حدود ۵۰ فروند موشک “شهاب ۳” در اختیار دارد که گفته میشود برد آنها به ۲۰۰۰ کیلومتر، یعنی تا خاک اسرائیل میرسد.
نیروهای مسلح ایران برای دفاع از زرادخانه استراتژیک و همچنین تأسیسات اتمی خود، حدود ۳۰ موشک مدرن پدافند هوایی از روسیه دریافت کرده است.
ایران همچنین در دهه گذشته چند زیردریایی از روسیه دریافت کرده است.
سپاه پاسداران و ارتش ایران در سالهای گذشته پیوسته ادوات و تجهیزات نظامی جدیدی را به نمایش گذاشتهاند که به گفته کارشناسان بخشی از آنها کپیپردازی از نمونههای خارجی هستند و در مورد کیفیت و کارآیی آنها ابهام و سؤالهای زیادی مطرح است.(تابناک،19آبان1390)
8-1-1-4 ارزیابی پنتاگون از توان نظامی ایران در خلیج فارس به روایت واشنگتن پست
جابی واریک خبرنگار امور ایران واشنگتن پست نوشت: «ایران در حال تقویت توان نظامی خود در خلیج فارس است تا بتواند حمله احتمالی آمریکا را تلافی کند».
واریک ادامه داد: «کارشناسان آمریکایی و خاورمیانه اعلام کردند ایران به سرعت در حال تقویت توانمندی نظامی خود برای حمله به کشتی های جنگی آمریکا در خلیج فارس است. به گفته این کارشناسان ایران توانسته است زرادخانه موشک های ضدکشتی بسیار پیشرفته را توسعه داده و نیز ناوگان قایق های تندرو و زیر دریایی های خود را افزایش دهد. برخی مقامات آمریکا اعلام کرده اند، سیستم های جدید، به فرماندهان ایرانی اطمینان می دهد که در صورت بروز هر گونه درگیری می توانند به سرعت کشتی های آمریکایی را تخریب کرده و یا به آنها به شدت آسیب برسانند».
این گزارش می افزاید: «هرچند به مقامات نیروی دریایی امریکا اطمینان داده شده است در صورت بروز جنگ پیروز نبرد هستند، اما دستاوردهای جدید نظامی ایران آنها را درباره آسیب پذیری واشنگتن در نخستین ساعات درگیری ها در خلیج فارس به شدت نگران کرده است».
واشنگتن پست سپس به این نکته اشاره می کند که ایران در خلیج فارس از تاکتیک «ازدحام» استفاده می کند و می نویسد: «بسیاری از کارشناسان نظامی فعلی و سابق آمریکا معتقدند افزایش تعداد موشک های کوتاه برد دقیق به همراه استفاده از تاکتیک « ازدحام» یعنی استفاده از صدها قایق گشت زنی کاملا مسلح توسط ایران می تواند توانمندی دفاعی حتی کشتی های بسیار پیشرفته آمریکا را در هم بشکند».
در ادامه این مقاله آمده است: «بر اساس برآوردهای انجام شده توانمندی ایران برای واردآوردن صدمات جدی بر تجهیزات نظامی آمریکا به نسبت یک دهه گذشته بسیار افزایش یافته است. بررسی های پنتاگون در ماه آوریل نشان می دهد زرادخانه تسلیحاتی ایران بسیار مرگبارتر و پیشرفته تر شده است. به عبارت دیگر ایران پیشرفت های قابل قبولی در زمینه نظامی داشته است که آمریکا باید پیش از هرگونه اقدامی علیه تهران آن را در نظر بگیرد».
جابی واریک نتیجه می گیرد که با توان نظامی فعلی ایران امریکا نباید ناوهای گران قیمت خود در معرض آسیب نیروهای ایرانی قرار بدهد.وی می نویسد: « افزایش قدرت ایران برای تلافی کردن باعث شده است بسیاری از کارشناسان نظامی درباره عاقلانه بودن استقرار کشتی های هواپیمابر و دیگر کشتی های بسیار گران قیمت در خلیج فارس در زمانی که درگیری قریب الوقوع به نظر می رسد، تردید کنند».
این روزنامه درباره توصیف توانمندی های ایران برای جنگ در خلیج فارس می نویسد: «تحلیلگران نظامی امریکا از سال ۲۰۰۹ تصریح کرده اند توانمندی دفاعی و تهاجمی ایران افزایش یافته است. برخی از توانمندی های نظامی ایران در رزمایش اخیر این کشور تحت عنوان پیامبر اعظم ۷ نمایان شد. در این رزمایش موشک ضد کشتی با برد ۱۸۰ مایل و کلاهک ۲۴۰۰ پوندی مجهز یه سیستم هدایت داخلی را آزمایش کرد. زرادخانه تسلیحاتی ایران شامل انواع موشک های ضدکشتی مثل موشک ساخت چین موسوم به کرم ابریشم است. اخیرا ایران توانسته است بر اساس طرح های روسی اژدرهای بسیارسریع طراحی و بسازد. هرجند جنگنده های آمریکا با چندین سیستم دفاعی مجهز هستند، اما ایران تلاش می کند این امکانات بسیار پیشرفته ناوگان دریایی امریکا را با حمله از چندین جهت خنثی کند. ایران می تواند این استراتژی خود را نه تنها با پرتاب کننده های سیال موشک ، بلکه با کمک از زیردریایی های کوچک، هلیکوپتر و نیز قایق های کوچک مسلح موسوم به قایق های تندروی جنگی به مرحله اجرا درآورد».
واشنگتن پست سپس به مسئله قایق های تندرو ایران پرداخته و می نویسد: «بالا بودن توان عملیاتی این قایق ها یکی از تکیه گاه های اصلی مقامات ایران برای انجام عملیات در خلیج فارس محسوب می شود. این قایق ها به سرعت می توانند مین های دریایی ایران را در تنگه هرمز برای جلوگیری از حمله کشتی های بزرگ امریکا پخش کنند. براورد شده است ایران بیش از ۲۰۰۰ مین ضد کشتی در اختیار دارد. هرچند آمریکا می تواند در صورت آغاز درگیری با ایران به سرعت خود را باز یابد و از صدمات جدی تر جلوگیری کند، اما انتشار تصاویر غرق شدن یک کشتی آمریکا در خلیج فارس می تواند به تهران اعتماد به نفس بالایی ببخشد».( بشا رت نیوز، ۷ مرداد ۱۳۹۱)
9-1-1-4 برنامه انرژی هسته ای ایران
35 سال از آغاز برنامه هستهای ایران میگذرد، وبیش از 8 سال از شروع دورانی را پشت سر میگذاریم که در مجامع بین المللی به بحران هستهای ایران تعبیر می شود.
پس از جنگ تحميلي 8ساله با عراق ، چالش 8 ساله بین ایران و غرب بر سر موضوع برنامه های هستهای ایران ، مهمترين مسألهای است که رخ نموده است. امروزه این مسأله ابعاد جدیدی به خود گرفته است. از طرفی رایزنیهایی در مورد از سرگیری مذاکرات ایران با گروه 1+5 در جریان است؛ و از طرف دیگر امروز 3 بهمن 1390 برابر با 23 ژانویه 2012، وزرای امور خارجه اتحادیه اروپا در راستای فشار بر دولت ایران، تصمیم تحریم نفتی ایران از حدود 5 ماه دیگر را نهایی کردند. اینکه در نهایت این موضوع به کجا منتهی خواهد شد به تصمیم گیری آتی طرفین بستگی خواهد داشت. طرح مسأله هسته اي ايران در واقع به سالهاي آغازين دهه 70 شمسي(دهه 90 ميلادي) بازمي گردد. آمريكا و اسرائيل ادعا كردند كه ايران در جهت دستيابي به سلاحهاي هسته اي گام برمي دارد. مهمترين دليل و مدرك آنها نيز امضاء شدن موافقت نامه هاي همكاري با روسيه و چين براي ساخت نيروگاههاي اتمي در سال 1371 بود. برنامه هسته اي ايران از همان زمان نگراني امنيتي اتحاديه اروپا را برانگيخت، به گونه اي كه اين موضوع از همان آغاز در گفتگوهاي انتقادي ايران و اروپا مطرح شد. بهبود و افزايش سطح روابط ايران و اروپا پس از انتخاب آقاي خاتمي به عنوان رئيس جمهور، و سفرهاي دو سوي رهبران ايران و اروپا هم اثر چنداني در رفع نگراني اروپا نداشت. پس با وجود نزديكي و همكاري بي سابقه ايران و اروپا ، موضوع فعاليتهاي هسته اي ايران، همچنان يكي از مهمترين محورهاي گفت و گوي سازنده و فراگير باقي ماند. مي توان گفت اتحاديه اروپا در اين زمان به فعاليتهاي هسته اي ايران حساسيت داشت اما آن را عادي به حساب مي آورد. عادي بودن وضع هسته اي ايران نيز بيشتر ناشي از گزارشهايي بود كه آژانس بين المللي انرژي اتمي مي داد. اروپايي ها نيز با توجه به نظارت آژانس، تحت تاثير آمريكايي ها قرار نمي گرفتند.اما به هر حال موضوع هسته اي ايران يكي از مهمترين محورهاي گفت و گوي سازنده و فراگير باقي ماند. اين روند تداوم داشت تا اينكه تحولاتی اتفاق افتاد که در مجامع بین المللی به بحران تعبیر می شود. (عبدلی، 3بهمن 1390)
10-1-1-4اهداف ایران ازانجام مذاکرات
ایران اهداف و سیاستهای ویژه ای را از همکاری وتعامل با آژانس بین المللی انرژی اتمی از راه مذاکره و چانه زنی دیپلماتیک با اتحادیه اروپایی دنبال می کرد . اولین هدف ایران از این مذاکرات جلوگیری از مطرح شدن ایران به عنوان خطری بر ضد امنیت و صلح بین المللی و منطقه ای بود . در واقع ایران با گزینش راهبرد تعامل و مذاکره با اروپا و پذیرش تعهدات داوطلبانه و اعتماد ساز، از امنیتی شدن موضوع جلوگیری کرد. هدف دیگر حل و فصل مساله هسته ای خود در چهارچوب آژانس و جلوگیری از فرستاده شدن پرونده به شورای امنیت سازمان ملل بود . هدف دیگر حفظ فن آوری و دانش هسته ای صلح آمیز به ویژه حفظ چرخه سوخت هسته ای و به رسمیت شناخته شدن آن از سوی جامعه بین المللی و اتحادیه اروپا بود . ایران برای حفظ و اعمال اين حق خود درچهارچوب NPT ، تصمیم گرفت از راه مذاکره و توافق با اروپا ، تضمينهاي لازم را بگيرد. به نظر تصمیم گیرندگان ایران فرستاده شدن پرونده به شورای امنیت می توانست به محروم شدن کشور از این حق قانونی بینجامد . هدف دیگر ایران عادی سازی پرونده و بیرون آوردن آن از وضع اضطراری شوراي حکام آژانس بین المللی ارژی اتمی بود .
سرانجام ایران تلاش کرد با اعتماد سازی و رفع بدگمانی های موجود وجهه بین المللی خود به عنوان یک عضو مسئولیت پذیر و پایبند به قوانین و مقررات بین المللی را بازسازی کند و اعتبار بین المللی بیشتری به دست آورد. حیثیت و اعتبار بین المللی یکی از عناصر بسیار مهم قدرت ملي است. اعتبار و حیثیت بین المللی از نیروی بازدارندگی نیز برخوردار است چون اقدام بر ضد کشوری که وجهه و اعتبار بین المللی دارد به آسانی امکان پذیر نیست . برعكس، شکل دهی به توافق و همدستی بین المللی بر ضد کشوری بی اعتبار ومسئولیت ناپذیر بسیار آسان است. (عبدلی،3بهمن1390)
12-1-1-4اهداف اتحادیه اروپا از مذاکرات
اتحادیهی اروپا درمجموع اهدافي را از مذاکرات هسته ای با ایران دنبال کرده است. مهمترین اهداف عبارتند از 1) جلوگیری از دستیابی ایران به تسليحات هسته ای (به زعم غرب) 2) جلوگیری از اوج گرفتن بحران هسته ای ایران و تبدیل آن به یک جنگ تمام عیار در منطقه راهبردی خلیج فارس و خاورمیانه، از راه، حل و فصل آن به گونه ای دیپلماتیک 3) جلوگیری از ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد( اما تحولاتی باعث شد که اتحادیه اروپا با آمریکا در ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت همراه شد) 4) اثبات نقش و توانایی در مدیریت و حل و فصل صلح آمیز بحران های بین المللی.
در واقع از کنار هم قرار گرفتن یک توهم و دو واقعیت ، پدیدهای امنیتی برای اتحادیه اروپا رخ نموده است:
1- ایران درصدد دستیابی به تسلیحات هستهای است. 2- ایران در منطقه خاورمیانه قرار دارد. 3- خاورمیانه در جوار اروپا است.
به زعم اتحادیه اروپا، در صورت دستيابي ايران به سلاحهاي هسته اي ، ديگران نيز در اين منطقه بيشتر ترغيب مي شوند كه در اين جهت حركت كنند . خاورميانه ملتهب است ، و با فرض رسيدن ايران به سلاح هسته اي ، اين منطقه ثبات نيم بندي را كه دارد يكسره از دست خواهد داد . با اين فرض اتحاديه اروپا با تهديداتي چند جانبه مواجه خواهد شد :
يكي تهديد از اين نظر كه اتحاديه اروپا همسايه خاورميانه است و د ر نتيجه خود را در تير رس تسليحات هسته اي مي بيند.
تهديد ديگر اينكه با بی ثبات تر شدن منطقه خاورميانه ، منافع اتحاديه اروپا در اين منطقه مهم با خطر جدي مواجه خواهد شد .
فصل دوم: درباره موسیقی
۲-۱ درآمد ۸
۲-۲ تاریخچه ۸
۲-۲-۱ دوره ی هخامنشی ۹
۲-۲-۲ دوره ساسانی ۱۲
۲-۲-۳ دوره ی اسلامی ۱۸
۲-۳ تعریف شعر و موسیقی از دیدگاه بزرگان ۲۵
۲-۳-۱ تعریف موسیقی ۲۵
۲-۳-۲ تعریف شعر ۲۶
۲-۴ آشنایی با چند اصطلاح موسیقی ۲۷
۲-۵ مختصری درباره وجه تسمیه گوشه های موسیقی ۲۹
۲-۵-۱ مثال ۳۰
فصل سوم: درباره استاد محمدرضا شجریان
۳-۱ درآمد ۳۳
۳-۲ بیوگرافی ۳۳
۳-۳ شیوه ی آوازی استاد شجریان ۳۶
فصل چهارم: ارتباط شعر و موسیقی و بررسی آن در هفت آلبوم استاد محمدرضا شجریان
۴-۱ درآمد ۴۱
۴-۲ پیوند شعر و موسیقی ۴۱
۲-۴-۱ هماهنگی موسیقی آوازی با مفهوم شعراز زبان استاد حسین دهلوی ۴۳
۴-۳ بررسی ادبی و موسیقیایی هفت اثر از آثار استاد محمدرضا شجریان ۴۷
۴-۳-۱ آلبوم شب سکوت کویر ۴۷
۴-۳-۲ آلبوم سر عشق ۶۰
۴-۳-۳ آلبوم بیداد ۷۱
۴-۳-۴ آلبوم آسمان عشق ۸۴
۴-۳-۵ آلبوم نوا ۹۴
۴-۳-۶ آلبوم دستان ۱۰۹
۴-۳-۷ آلبوم راست پنجگاه ۱۱۸
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
۵-۱ نتیجه گیری ۱۲۹
منابع ۱۳۱
پیشگفتار
خشک سیمی، خشک چوبی، خشک پوست ما همه ابنای آدم بوده ایم . | از کجا می آید این آوای دوست در بهشت این لحنها بشنوده ایم . |
«مولانا»
از دیرباز سودای آن داشتم، تا به شکرانۀ یک عمر، استماع نغمه های آسمانی و آوازهای ملکوتی استاد محمدرضا شجریان، نقشی در جهت بزرگداشت این چهره فاخر و بلند پایۀ عرصه موسیقی و آواز ایران زمین ایفا نمایم. از حُسن اتفاق در سال ۸۹ در رشته ادبیات مقطع کارشناسی ارشد پذیرفته شدم و پس از اتمام واحدهای درسی به منظور انتخاب موضوع پایان نامه با جناب آقای دکتر کاظمی ریاست محترم دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشورت نمودم. ایشان بنا به قریحه سلیم و ذوق سرشاری که در عرصه هنر دارند، بررسی ارتباط شعر و موسیقی در آثار و آلبوم های استاد شجریان را پیشنهاد نمودند. بنده نیز، نظر به تحقق آرمانی که سال ها با آن گره خورده بودم، همچنین بنا به ارادت و علاقه وافری که به جناب آقای دکترکاظمی داشتم با کمال شوق پذیرفتم.
پس از تحقیق و جستجوی لازم، دریافتم که موضوع این پایان نامه از جمله موضوعاتی است که تاکنون بدان پرداخته نشده است. به جز مواردی اندک و معدود، که صرفاً به بررسی چند بیت از یک آلبوم اشاره نموده است.
در ابتدا، این پژوهش قرار بود در طیف وسیع تری صورت گرفته و تمامی آلبوم هایی که در کتاب خسرو خوبان، تدوین شده است مورد نقد و بررسی قرار گیرد. اما به دلیل محدودیت زمانی و ضیق وقت، همچنین تکرار مطالب که قطعاً برای مخاطب، ملال آور خواهد بود به هفت آلبوم که هر کدام در یکی از هفت دستگاه موسیقی اصیل ایرانی اجرا گردیده است کاهش یافت.
اهمیت این تحقیق بدان جهت است که علاقه مندان با در دست داشتن نسخه ای از این تحقیق می توانند به هنگام شنیدن هر یک از این آلبوم ها، نوع دستگاه، گوشه ها ، ردیف های آوازی و همچنین ارتباط شعر و ملودی، و به طور کلی فضای حاکم بر اثرِ مربوطه را عمیق تر درک نموده و با شناخت از زوایای ادبی و موسیقایی آن لذت بیشتری دریافت نمایند.
رشد درآمد، هزینهها، حاشیه سود، سودآوری، جریان نقدی، بازده سرمایه، بازده حقوق صاحبان سرمایه، ارزش افزوده اقتصادی
مالی
۲-۳-۳-۲-جهت یاب اسکاندیا
اسکاندیا یک شرکت سرویسهای مالی سوئدی است که در محاسبه و اندازه گیری دانش سازمانی مشهور است. این شرکت متدهای زیادی در زمینه سرمایه فکری بکار برده و نهایتاً متد مخصوص به خود را ابداع کرده است. در این روش هر واحد کاری میبایستی شاخص های سرمایه فکری خود را که برای توسعه آینده مهم است، خلق نماید.همچنین از افراد مدیریت کلان به صورت مجزا درباره توسعه مدیریت پرسشگری می شود و همچنین جلسات جمعی نیز وجود دارد. ترازنامه، مقدار سرمایه فکری را با آنالیز ۱۶۴ شاخص اندازه گیری (۹۱ عدد مبتنی بر سرمایه فکری و ۷۳ عدد بر سرمایه سنتی مالی) محاسبه مینماید. این شاخص ها بر پنج وادی متمرکز می شود. این حوزه ها عبارتند از مالی، مشتری، فرایند، انسانی و تجدید و توسعه. اندازه گیریهای انجام شده برای هر وادی از پنج حوزه فوق، به صورت محلی در هر واحد سازمان تعریف می شود. شاخص ها و اطلاعات مربوط به عملکرد پیشین شرکت بر اساس حوزه مالی، عملکرد جاری بر اساس انسان، مشتری و فرایند و آینده بر اساس تجدید و توسعه سنجیده می شود.
بر اساس این مدل سرمایه فکری به دو بخش عمده سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری تقسیم می شود. سرمایه انسانی یک سرمایه تجمیع شده ناشی از سرمایه گذاری در آموزش کارکنان، رقابت و مطالعات آیندهنگری و همچنین شامل رقابت کارکنان و امکانهای ارتباطی میباشد. سرمایه ساختاری شامل ارزشی است که اگر تمامی کارکنان سازمان را ترک کنند، باقی میماند (ادونسون،۱۹۹۷). علاوه بر آن جهت یاب اسکاندیا قادر به ارزیابی عوامل پویای پنهان برای سرمایه انسانی، مشتری و ساختاری است که زیر بنای جنبه های قابل مشاهده و محصولات شرکت است، بنابراین به صورت دقیقتری ارزش شرکت را بازتاب میدهد (رابینسون و همکاران[۹۰]،۲۰۰۵). ولی به دلیل اینکه شاخص های هر شرکت با شرکت دیگر متفاوت است نمیتوان از آن برای مقایسه شرکتها استفاده نمود. جدول(۲-۳) برخی از این شاخص ها را نشان میدهد. (رانجیت[۹۱]،۲۰۰۴).
جدول۲-۳ : شاخص های جهت یاب اسکاندیا
حوزه
شاخص
مالی
سرمایه گذاری در فناوری اطلاعات، درآمدها از مشتریان جدید/کل درآمدها، هزینه های تحقیق و توسعه، درآمد هر کارمند و هزینه های هر کارمند
مشتری
انواع مشتری برای هر یک از محصولات شرکت از نظر مدت زمانی که مشتری شرکت هستند، سطح رضایت و نارضایتی آنها ( مثلاً نرخ بازگشت محصول)، پشتیبانی شرکت از مشتریانش، روشهای جذب مشتری، نسبت مشتریان بدست آمده به مشتریان از دست داده، کل سهم بازار و پوشش بازار ، کل سهم بازار و پوشش بازار
فرایندها
تعداد قراردادهایی انعقاد شده بدون خطا، زمان مورد نیاز برای عملیاتهای خاص. تعداد حسابها یا معاملات هر مشتری، قابلیت پردازش IT و تغییر جریان از کاربردهای تکنولوژی
تجدید و توسعه
-اطمینان از نوسازی بلندمدت شرکت:
جایگاه شرکت در بازار بر حسب تغییرات در پایه مشتری، تغییرات در تقاضاهای مشتری، هزینه تحقیق و توسعه مواجه با تغییرات مورد انتظار، هزینه توسعه در بازارهای جدید و رشد و ارزش دارایی های فکری (مثل حق ثبت اختراع) شرکت
-شاخص ها آمادگی شرکت در پاسخگویی به تغییرات
پروفایل سن برای نیروی کار شرکت، آموزش ارائه شده به کارکنان در ارتباط با تغییرات مورد انتظار، تعداد و منافع محصولات جدید، زمان صرف شده برای محصول جدید از مرحله تحقیق به آمادگی بازار، و گرایشها در استفاده از حق ثبت اختراعها
انسانی
هزینههایی توسعه منابع انسانی، افزایش عملکرد واقعی در طول دوره بودجه × هزینههای آموزش =سرمایه انسانی
افزایش عملکرد مربوط به ROI مطلوب
۲-۳-۳-۳-نظارت بر دارایی های نامشهود[۹۲]
مدیریت دانش بخشی جدایی ناپذیر از مفهوم گستردهتر سرمایه فکری است. سرمایه فکری به عنوان یک مفهوم چتری، ابعاد مدیریت دانش را در بر میگیرد (شائمی برزکی،۱۳۸۴). از نظر روس و همکاران[۹۳] در دو جریان فکری میتوان سرمایه فکری را رد یابی کرد: استراتژی و اندازه گیری. از دید استراتژی تاکید بر مطالعه، ایجاد و استفاده از دانش و برقراری رابطه بین دانش و موفقیت در دانش زایی است. از بعد اندازه گیری تاکید بر ضرورت توسعه سیستمهای اطلاعات جدید، اندازه گیری اطلاعات و دادههای غیرمالی همراه با داده های مالی است (روس و همکاران،۱۹۹۸). گاثری نیز در این زمینه سه طبقه بندی دارایی های نامشهود: ساختار خارجی، ساختار داخلی و شایستگی افراد و سه دسته شاخص های ارزیابی: رشد و بازسازی، کارایی و ثبات را شناسایی کرده است (گاثری و پتی[۹۴]، ۲۰۰۰)، (جدول ۲-۴). سویبی نیز آن را به عنوان نظارت دارایی نامشهود توسعه داد که به عنوان یک چارچوب ارزیابی جدید با یک چشمانداز دانشی، ارزیابی کاملتری برای موفقیت سازمانی و ارزش سهامداران ارائه میدهد (سویبی،۱۹۹۷). اگرچه انتقادهایی به روشهای ارزیابی غیرمالی مانند نظارت دارایی نامشهود وارد شده است از آن جمله اینکه این مدلها بر اهداف مدیریت تمرکز دارند و برای مقصود تعیین کمیت دارایی نامشهود کافی نیستند.
جدول۲-۴: شاخص های نظارت بر دارایی های نامشهود