اثربخشی سازمانی
۲۵/۵۵
۱۲۸۶/۱۵
۰۸۵/۰
۰۸۵/۰
۰۷۴/۰-
۸۵۰/۰
۴۶۵/۰
از آنجایی که متغیرهای تحت بررسی در این پژوهش از نوع فاصلهای – عددی میباشند، و از طرفی به کمک روش آزمون کولوموگروف- اسمیرنوف (جدول۳-۴) مقدار سطح معناداری برای متغیرهای مستقل و وابسته همگی بالاتر از ۰۵/۰ بدست آمد با توجه به بزرگتر بودن p-value فرض H0 (نرمال بودن توزیع) رد نمیشود بدین جهت توزیع داده های مورد استفاده نرمال میباشند. از اینرو برای بررسی تاثیر مولفه های استراتژی های تحول بر روی اثربخشی سازمانی از آزمون پارامتری رگرسیون جهت بررسی روابط بین متغیرهای تحقیق استفاده گردید.
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل داده ها
۴-۱)مقدمه
اساس و مبنای تصمیم گیری مدیران و سازمان ها در سطح خرد و کلان اطلاعاتی است که غالباً با بهره گرفتن از علم آمار و تحلیل داده ها در اختیار تصمیم گیران قرار می گیرد. به طور کلی داده ها نمایانگری از واقعیتها و مفاهیم هستند. چنانچه دادهها بصورت واژه و نه به صورت ارقام به توصیف واقعیتها بپردازد آنها را دادههای کیفی میگویند. اینگونه دادهها از طریق مشاهده، مصاحبه، استخراج از اسناد و مدارک و امثال آن گردآوری میشود. تحلیل اطلاعات شامل عملیات متعددی است و شامل شرح و آماده سازی دادههای لازم برای آزمون فرضیهها و سپس تحلیل روابط میان متغیرها و بالاخره مقایسه نتایج مشاهده شده میباشد. در واقع هدف نهایی هر پروژه تحقیقاتی این فصل تحقیق میباشد. در این فصل در بخش اول به تجزیه و تحلیل توصیفی دادهها و در بخش دوم به آزمون آماری فرضیات پرداخته خواهد شد .
۴-۲) بررسی ویژگیهای جمعیت شناختی
در این قسمت به ارائه آمار توصیفی، نمودارها و جداول ویژگیهای جمعیت شناختی نمونه پرداخته میشود. ارائه آمار توصیفی از آن جهت مهم است که باعث شناخت بهتر از جامعه و ویژگیهای عمومی آن و همچنین تحلیل بهتر ارتباط بین متغیرها میشود. در این تحقیق جنسیت و تحصیلات به عنوان سؤالات عمومی پژوهش در نظر گرفته شدهاند.
۴-۲-۱ )جنسیت
پاسخی را که افراد در مورد جنسیت به پرسشنامه دادهاند به صورت جدول ۴-۱ ارائه گردیده است.
جدول ۴-۱: توزیع فراوانی جنسیت پاسخگویان
جنسیت
فراوانی
درصد
زن
۳
۳/۳
مرد
۸۹
۷/۹۶
جمع
۹۲
۱۰۰
همانگونه که در جدول ۴-۱ مشاهده میشود پرسشنامه حاضر بین ۸۹ نفر از مدیران مرد و ۳ نفر از مدیران زن شاغل در شهرداری توزیع گردیده است. در نمودار ۴-۱ توزیع فراوانی پاسخگویان برحسب جنسیت نشان داده شده است.
ترکیبات:
rōzān [YWMˀn | lwcˀn’] «شبانروز، روزها»
nēmrōz «نیمروز؛ جنوب؛ سمت الرأس».
rōz ī keh
(گاهشماری)
* روز که: روز انقلاب زمستانی، کوتاه ترین روز سال
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: روز که، به کوتاهترین روز سال اطلاق میشود که مصادف است با روز انقلاب زمستانی و شب یلدا یا شب اول دیماه خورشیدی. در این روز خورشید از جنوبی ترین نقطۀ طلوع خود در شرق، طلوع کرده و در جنوبی ترین نقطۀ غروب خود در غرب، غروب میکند (نک. شکل ۸).
ریشه شناسی: (رک. rōz و keh)
rōz ī meh (mahist)
(گاهشماری)
* روز مه: روز انقلاب تابستانی، بلندترین روز سال
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: روز مهست یا روز مه، به بلندترین روز سال اطلاق میشود که مصادف است با روز انقلاب تابستانی و اولین روز از تیرماه خورشیدی. در این روز خورشید از شمالی ترین نقطۀ طلوع خود در شرق، طلوع کرده و در شمالی ترین نقطۀ غروب خود در غرب، غروب میکند. (نک. شکل ۸)
ریشه شناسی: (رک. rōz و meh)
rōz-šabān [YWM, lwc špˀn’ | N šabān(a)rōz]
(گاهشماری)
* شبانروز، شبانه روز
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: شبانهروز برابر است با ۲۴ ساعت و در اصطلاح نجوم به آن روز نجومی میگویند (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۷۰). این ترکیب با šabān rōz برابر است و در بندهشن بجای آن از واژههای rōzān, rōz ud šab, šab ud rōz نیز استفاده شده است و در حالت مفرد یعنی rōz-šap با واژه rōz (اگر منظور از آن ۲۴ ساعت باشد) نیز هممعنی است. واژه šabān نیز میتواند به معنی «شبانهروز» و بجای rōzān بکار رود. معادل این واژه در اوستایی واژه xšfan- و xšapan- است که به معنی «شب و شبانروز» آمده است (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۲۹). (برای توضیحات بیشتر رک. rōz)
ریشه شناسی: واژه فوق اسم و در حالت جمع است. این واژه ترکیبی است از دو واژه rōz و šab بعلاوۀ پسوند جمع ān (مکنزی، ۱۳۷۳: ۱۳۲؛ بهار، ۱۳۴۵: ۳۹۵). نیبرگ (۱۹۷۴: ۱۷۰) این واژه را rōcak šapān خوانده است. (رک. rōz و šab)
ترکیبات:
šabān rōz [špˀn’ YWM] «شبانروز، شبانهروز».
S
Sadwēs
(نجوم: ستارگان)
* سدویس: فم الحوت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات بندهشن: مطابق بندهشن (۵: ۴)، ستارۀ سدویس، سپاهبد اختری نیمروز (=جنوب) و رقیب ناهید اباختری (=سیارۀ زهره) محسوب میشود. از آنجا که سدویس از رقیب خود، یعنی ناهید اباختری، فرا-نیروتر است، به ناهید اجازۀ گناهکاری نمیدهد؛ به همین خاطر، در تنجیم بندهشن و سنتی، سیارۀ ناهید از کرفه گران یا سعدان محسوب شده است (بندهشن، ۵ب: ۱۲). به دلیل اینکه، ستارۀ سدویس، سپاهبد جنوب و آب-سرشت است (بندهشن: ۵ب: ۱۴)، یکی از دریاهای جنوبی به «دریای سدویس» نامگذاری شده است. دربارۀ رابطۀ ستارۀ سدویس با دریای سدویس، در بندهشن (۱۰: ۱۱) آمده است: «بند این دریا به ماه و باد پیوسته است، [یعنی] با افزایش و کاهشِ ماه برآید و فرو شود [و] از آن روی که گردشِ او [=ماه] به نیمروز است، بندِ دریایِ سدویس نیز به ستارۀ سدویس بسته است که دریاها و ناحیت نیمروز در پاسبانی اوست» (بهار، ۱۳۷۸: ۷۴).
شناسایی: طبق نظر هنینگ (۱۹۴۲: ۲۴۶) به تعداد ترجمه های اوستا، نظرات گوناگونی در مورد سدویس ارائه شده است، اما او نظریه خارگت و تقی زاده مبنی بر برابر دانستن سدویس با سهیل (Canopus) را از همه این نظرات امکانپذیرتر محسوب میکند. بهار (۱۳۷۵: ۶۴) نیز همین نظر را دارد. اما به عقیدۀ هنینگ (۱۹۴۲: ۲۴۶)، این نظریه صحیح نیست به این دلیل که ستاره سهیل را نمیتوان به هیچ وجه در سغد دید. او معتقد است به خاطر اینکه نام سدویس، در ترکیب هفدهمین منزل قمر سغدی به صورت Mɣn-Sdwys آمده است و از آنجا که منزل Mɣn-Sdwys برابر با منزل هندی Mula و منزل عربی «شوله» (= نیش صورت عقرب) است، به احتمال زیاد سدویس همان قلب العقرب (Antares) است. این نظر را قبلاً وست (۱۸۸۰: ۱۲) نیز ارائه کرده بود. به احتمال زیاد، درست ترین نظریه، نظریه مکنزی (۱۹۶۴: ۵۱۳) است که نظریۀ هنینگ را رد کرده و سدویس را با فم الحوت (Fomalhaut) که نام نجومی آن (α Piscis Austrini) بوده و با هفت اورنگ سپاهبد شمال در یک راستا میباشد، یکی میداند (نک شکل ۷). ماوندر (۱۹۱۳: ۱۳۸)، اولین پژوهشگری است که سدویس را با ستارۀ فم الحوت یکی گرفته است.
ریشه شناسی: اوستایی: Satauuaēsa- «احتمالاً الدبران» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۹۶)؛ vaēs- «وارد شدن، قصد کردن، آماده شدن، عمل کردن بعنوان» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۵۷) [ veṡī́- «وارد شدن، سوراخ کردن؛ سوزن»]؛ فارسی میانه: Sadwēs [stwys] «فم الحوت؟» (مکنزی، ۱۹۷۱: ۷۳)؛ «سدویس. یکی از اختران دوازدهگانه» (بهار، ۱۳۴۵: ۱۹۸)؛ فارسی میانه اشکانی ترفانی: sadwēs [sdwys] «نامی برای دوشیزۀ نور» (بویس، ۱۹۷۷: ۸۱)؛ فارسی نو: سدویس؛ معادل عربی: فم الحوت.
ترکیبات:
war ī Sadwēs «دریای سدویس، نام یکی از دریاهای جنوب».
sāl [ŠNT’, ŠNT < A šnt; (sˀl-) | Av. sarəd- | OP ϑard- | (M sˀr) | Paz., N sāl]
اگر شخص، مکره شود بین بیع و کاری که باید آن را انجام دهد، مجرد اجبار بر کار، او را از اکراه خارج میکند و او را به سمت اضطرار میبرد. اکراه در این مورد رفع اثر نمیکند. برای مثال، اکراه شخص بر بیع مال یا ادای مالی که مدیون است (مثل نفقه زوجه و دیه جنایت)؛ پس اگر مکره، بیع را انتخاب کند صحیح است.[۱۵۹] همچنین اگر راهن در سر رسید دین، اکراه بر بیع عین مرهونه یا مال دیگری که مرتهن مستحق آن نیست، بشود و او دومی را انتخاب کند، حکم به صحت میشود .[۱۶۰]
اکراه بر عقد یا عملی که در توان مکره نیست (مثل اجبار فقیر غیرمتمکن بر بیع یا نفقه زوجه اش) و اکراه بر عقد یا امر مشکل، (مثل اکراه بر بیع یا چندین فرسخ پیادهروی برای شخص ناتوان) موجب اجرای احکام بیع نمیشود، چون عرف این موارد را اکراه تلقی میکند.[۱۶۱]
اگر شخص بر بیع خانه و امر حرامی اکراه شود، مسأله از دو جهت تکلیفی و وضعی باید بررسی شود:.
یک - حکم تکلیفی :
تردیدی نیست که اقدام به حرام و ترک معامله به جای آن جایز نیست. بیع فی نفسه امر مباحی همچون سایر مباحات است و واضح است انجام حرام، مجوزی برای ترک مباح نیست. حرام فی نفسه مورد اضطرار و اکراه نیست، بلکه میتوان با تفصّی به فعل مباح، از حرام دوری کرد.[۱۶۲]
دو - حکم وضعی :
از جهت وضعی، معامله غیر نافذ است؛ چراکه دلیل رفع، شامل آن میشود. در حقیقت اگر اکراه بر بیع یا امر حرام شود، متعلّق اکراه فقط بیع است.[۱۶۳]
۲- افراد طولی :
آیا حکم افراد عرضی در مورد افراد طولی هم اجرا میشود؟ حکم معاملات و محرمات متفاوت است اما از آنجاکه بحث ما در قلمرو معاملات است ، فقط به همین مورد بسنده می شود .
برای مثال اگر فردی به طور موسع، مکره به فروش خانهاش در اول یا آخر وقت شود، در صورتی که در اول وقت مأیوس باشد (برای خروج از اکراه)، اقدام او به بیع در اول وقت، معامله را از حالت اکراهی خارج نمیکند، ولی اگر احتمال رهایی بدهد و اول وقت معامله نماید، مختار محسوب میشود.[۱۶۴]
ج - اکراه با توجه به تطابق آن با مکره علیه :
عقدی که مورد اکراه است از لحاظ تطابق اکراه با مکره علیه چند حالت دارد:
۱-اتحاد اکراه با مکره علیه :
آنچه تا کنون گذشت راجع به این قسم است.
۲- تغایراکراه با مکره علیه :
برای مثال فردی بر بیع خانه اکراه شود ولی چیز دیگری را بفروشد، تردیدی نیست که چنین بیعی صحیح است. چون آنچه اکراه به آن تعلق گرفته، در خارج واقع نشده است؛ و آنچه محقق شده است، مکره علیه نیست. در صورتی که فروش مورد غیر اکراهی به این انگیزه باشد که مکرِه قانع شود و از تهدید خود دست بردارد، چنین معاملهای مشمول اکراه است.[۱۶۵]
۳-فزونی مکره علیه :
در این حالت مورد اکراه یا معین است یا غیر معین است ، ولی در هر صورت مکره فرد دیگری را هم ضمیمه میکند :
۱-۳- ضمیمه به مورد معین :
برای مثال، اکراه بر بیع یک کتاب معین از دو کتاب است ولی مکره در مقام معامله هر دو را میفروشد. در این فرض اگر معامله نسبت به هر دو مورد، با هم انجام شود نسبت به مورد اکراهی، باطل (یا غیرنافذ حسب اختلاف بین صاحبنظران) و نسبت به دیگری، اختیاری و صحیح است. نهایت این که برای مشتری (به شرط جهل) خیار تبعض صفقه وجود دارد.[۱۶۶]
۲-۳- ضمیمه به مورد غیر معین :
این مورد خود دو قسم است :
اول - انجام چند معامله به صورت تدریجی:
برای مثال اکراه برفروش باغ یا خانه ، مکره امروز باغ را می فروشدد و روز یا ساعتی دیگر خانه را می فروشد . در این حالت دو احتمال مطرح شده است:[۱۶۷]
۱) اولی اکراهی و باطل؛ و دومی صحیح است.
۲) تعیین مورد صحیح و باطل به انتخاب مالک است.
به نظر می رسد نظر اول ترجیح دارد زمانی که یکی را انجام می دهند اکراهی است ؛ اما. معامله دوم صحیح است چون اکراه با بیع اول رفع میشود.
احتمال دوم مورد ایراد واقع شده است: پس از تحقق بیع اکراهی (معامله اول) موضوعی برای بیع بعدی باقی نمیماند، تا این که مراجعه به مالک شود و حتی بعید نیست که بیع دوم در موردی که متفرع بر بیع اکراهی باشد و از تبعات بیع اول باشد، صحیح قلمداد شود؛ مانند آن که فردی دیگری را مجبور کند که یک لنگه از دو لنگه در را بفروشد پس مکره یک لنگه را بفروشد و سپس لنگه دوم را هم مکرَه بفروشد، فروش دوم هرچند به تبع فروش اول است، اما چون ناشی از رضا است، صحیح میباشد.[۱۶۸] به نظر می رسد در صورتی که بیع دوم متفرع بر بیع اول باشد اکراه محقق می شود ؛ چون اگر اکراه نبود معامله دوم هم واقع نمی شد .
دوم- انجام چند معامله باهم :
همان مثال بالا را می توان در نظر گرفت با این تفاوت که مکره ، باغ و خانه را با هم می فروشد در این مورد دو احتمال مطرح شده است:
۱- معامله نسبت به هر دو مورد صحیح است؛ چون، فقط بر بیع یکی مکره بوده است. چون آنچه واقع شده است، (معامله بر دو مورد) غیر اکراه است (یکی از دو مورد بهنحو غیرمعین) و آنچه مورد اکراه است، واقع نشده است.[۱۶۹]
۲- معامله نسبت به هر دو باطل است چون یکی اکراهی و غیرمعین است و ترجیح بلامرجح هم ممنوع است، پس نمیتوان حکم به صحت یکی از آن دو کرد.[۱۷۰]
برخی از فقهای معاصر معتقدند: اگر بیع بهخاطر اکراه نباشد و ناشی از طیب نفس باشد مثل این که خود مکره تصمیم داشته باشد دو مورد (مثل دو کتاب) را بفروشد و ظالمی اکراه بر فروش یکی کند و مکره وضعیت را غنیمت شمارد و هر دو را بفروشد بیع صحیح است. چنانچه بیع بهخاطر اکراه باشد به گونهای که اگر اکراه نباشد اقدام بر چنین معاملهای نمیشود، چند احتمال متصور است:
۱- صحت به طور مطلق
۲- فساد به طور مطلق
۳- صحت در غیر مقدار مکره علیه
برخی صحت را ترجیح دادهاند چون آنچه اکراه بر آن تعلق گرفته، در خارج واقع نشده است و آنچه واقع شده، اکراه بر آن تعلق نگرفته است.[۱۷۱]
. این نظر مردود اعلام شده است؛ چراکه بیع مجموع، هرچند اکراهی نیست، اما بیع یکی، بهطور قطع اکراهی است لذا وجهی برای صحت مجموع وجود ندارد.[۱۷۲]
احتمال دوم (فساد به طور مطلق) به این علت مطرح شده است که چون مکره علیه در واقع معین نیست و نسبت آن با هر کدام مساوی است و حکم به فساد هر کدام بهطور معین، ترجیح بلامرجح است.[۱۷۳]
اما نظر صحیحتر این است که بیع نسبت به مقدار مکره علیه، فاسد (یا غیرنافذ) و نسبت به مقدار زائد، صحیح است و تعیین مورد فاسد را میتوان به قرعه واگذار کرد.
عدهای گفتهاند تعیین قرعه زمانی است که مسأله در واقع، معلوم و در ظاهر، مجهول باشد. اما در موضوع مورد بحث، مکره علیه در واقع و در ظاهر مردد است.[۱۷۴]
نظر سوم ترجیح دارد چون مورد اکراه فقط یکی است مشکل ، انتخاب مورد است که آن هم با قرعه رفع می شود . قرعه منحصر به چیزی که گفته شد نیست بلکه در هر امر مشکلی اجرا میشود چون ادله قرعه اطلاق دارد .
۴-نقص مکره علیه :
پس از اکراه، مکره بخشی از مورد اکراه را انتخاب میکند. این فرض دو حالت دارد:
۱- تصمیم مکره این است که برای مثال در عقد بیع در مرحله اول، نیم آن را بفروشد و سپس نیم دیگر را هم بفروشد تا امر اکراهی را کامل کند. چنین معاملهای اکراهی است.[۱۷۵]
۲- گاهی مکره نیم مورد را میفروشد تا با این انگیزه که شاید مکرِه از تصمیم خود صرفنظر کند. در این مورد هم معامله نسبت به نیم، اکراهی است.[۱۷۶]
برخی گفتهاند معامله در این حالت، صحیح است چون اکراه به این شکل محقق نشده است. همین که بایع امید دارد مکرِه به نیم آن قناعت کند خود دلیل بر طیب و رضا نسبت به نیم است. چون مجرد وقوع فعلی بعد از اکراه دلیل بر اکراه نیست. اما اگر معلوم شود معامله فقط بهعلت اکراه بوده است داخل در عنوان اکراه است.[۱۷۷]
به نظر می رسد امید داشتن بایع دلیل بر طیب و رضا نیست ؛ بایع همه را نمی فروشد تا از این طریق از قلمرو اکراه بکاهد و بدیهی است که فرض مسأله در صورت اکراه است .
در این فرض پس از بیع نیم، اگر بایع و مشتری اختلاف کنند با این مضمون که مشتری بگوید: بایع مکره نبوده است ولی بایع ادعای اکراه کند، درصورتیکه دلیلی وجود نداشته باشد ادعای کدامیک پذیرفته است؟ دو احتمال وجود دارد:[۱۷۸]
۲-۱- حق با بایع است؛ زیرا طیب نفس امری باطنی است و تنها خود او از قصدش آگاه است و چون اقامه شاهد به طور معمول ممکن نیست سخن او پذیرفته میشود.
جدول۴-۸: توزیع و درصد فراوانی بهره برداران پرتقال براساس میزان تحصیلات در نمونه آماری………………………………..۹۹
جدول۴-۹: توزیع و درصد فراوانی بهره برداران پرتقال براساس تعداد سالهای فعالیت در باغ…………………………………….۱۰۰
جدول۴-۱۰: توزیع و درصد فراوانی بهره برداران پرتقال براساس درآمد غیرباغداری درنمونه آماری…………………………..۱۰۱
جدول۴-۱۱: توزیع و درصد فراوانی بهره برداران پرتقال براساس اندازه باغ درنمونه آماری……………………………………….۱۰۲
جدول۴-۱۲: توزیع و درصد فراوانی بهره برداران پرتقال براساس کل باردهی و کل فروش درنمونه آماری………………….۱۰۳
جدول۴-۱۳: توزیع و درصد فراوانی بهره برداران پرتقال براساس سطح باردهی متوسط درنمونه آماری……………………….۱۰۴
جدول۴-۱۴: توزیع و درصد فراوانی بهره برداران پرتقال براساس موقعیت باغ درنمونه آماری……………………………………۱۰۵
جدول۴-۱۵: توزیع و درصد فراوانی بهره برداران پرتقال براساس وضعیت جاده درنمونه آماری…………………………………۱۰۵
جدول ۴-۱۶: توزیع درصد فراوانی باغداران براساس درآمد سالانه (میلیون ریال)………………………………………………….. ۱۰۵
جدول۴-۱۷: توزیع و درصد فراوانی بهره برداران پرتقال براساس خودمصرفی درنمونه آماری……………………………………۱۰۶
جدول ۴-۱۸: توزیع فراوانی باغداران براساس تنوع و تعدد انجام فعالیت های مختلف بازاریابی………………………………. ۱۰۷
جدول ۴-۱۹: توزیع فراوانی باغداران براساس مهارتهای بازاریابی آنها…………………………………………………………………..۱۰۷
جدول۴-۲۰: توزیع و درصد فراوانی بهره برداران پرتقال براساس سن درنمونه آماری………………………………………………۱۰۸
جدول ۴-۲۱: زمان انجام فعالیت مختلف بازاریابی برای پرتقال شهرستان محمودآباد برحسب روزهای سپری شده از اول مهر…………….۱۰۹
جدول ۴-۲۲: نحوه انجام مراحل مختلف عملیات بازاریابی و بازاررسانی محصول…………………………………………………..۱۱۱
جدول ۴-۲۳: میانگین ضایعات و هزینه هرصد کیلو برای عملیات مختلف بازاریابی پرتقال……………………………………….۱۱۱
جدول ۴-۲۴: درصد اولویت های استفاده ازیک نوع بخصوص بسته بندی برای محصولات پرتقال…………………………….۱۱۲
جدول۴-۲۵: درصد اولویت های علل عدم استفاده بعضی باغداران از انبار و نگه داشتن محصول در انبار…………………………………..۱۱۲
جدول ۴-۲۶: درصد اولویت های علل اصلی ضایعات پرتقال………………………………………………………………………………۱۱۳
جدول ۴-۲۷: درصد اولویت های مهمترین مشکل بازاریابی پرتقال شهرستان محمودآباد از دید باغدار………………………..۱۱۳
جدول۴-۲۸: سود خالص تولیدکننده برای هرکیلوگرم پرتقال درسال ۱۳۹۱٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۱۱۷
جدول۴-۲۹: سود خالص عمده فروشی برای هرکیلوگرم پرتقال درسال ۱۳۹۱٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۱۱۷
جدول۴-۳۰: سود خالص خرده فروشی برای هرکیلوگرم پرتقال درسال ۱۳۹۱٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۱۱۸
جدول۴-۳۱: مقادیر حاشیه مسیرهای بازاریابی هرکیلوگرم پرتقال درسال ۱۳۹۱٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۱۱۸
جدول۴-۳۲: مقادیرحاشیه عوامل بازاریابی پرتقال و سهم عوامل بازاریابی ازقیمت خرده فروشی……………………………….۱۱۹
جدول۴-۳۳: ضریب هزینه بازاریابی پرتقال درسال ۱۳۹۱٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۱۱۹
جدول۴-۳۴: راندمان بازاریابی پرتقال شهرستان محمودآباد درسال ۱۳۹۱٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۱۱۹
جدول۴-۳۵: میانگین شاخص های مختلف بازاریابی و فروش کل پرتقال برای هر کیلو در مسیرهای مختلف……………….۱۲۰
جدول ۴-۳۶: توزیع فراوانی شکل فروش محصولات پرتقال شهرستان محمودآباد……………………………………………………۱۲۲
جدول۴-۳۷: توزیع فراوانی تولید کنندگان پرتقال شهرستان براساس دانش بازاریابی و فروش آنها……………………………..۱۲۵
جدول ۴-۳۸: نتایج حاصل از برآورد الگوی مارک-آپ ……………………………………………………………………………………..۱۲۶
جدول ۴-۳۹: نتایج محاسبه ضریب تست کروسکال والیس فرضیه اول………………………………………………………………….۱۲۸
جدول ۴-۴۰: نتایج محاسبه ضریب تجزیه واریانس یک طرفه فرضیه اول………………………………………………………………۱۲۸
جدول ۴-۴۱: نتایج محاسبه ضریب رگرسیون اسپیرمن فرضیه دوّم………………………………………………………………………..۱۲۹
جدول ۴-۴۲: نتایج محاسبه ضریب رگرسیون اسپیرمن برای فرضیه سوّم………………………………………………………………..۱۳۰
جدول ۴-۴۳: نتایج محاسبه ضریب رگرسیون اسپیرمن برای فرضیه چهارم……………………………………………………………..۱۳۱
جدول ۴-۴۴: نتایج محاسبه ضریب رگرسیون اسپیرمن برای فرضیه پنجم……………………………………………………………….۱۳۱
جدول ۴-۴۵: نتایج محاسبه ضریب رگرسیون اسپیرمن برای فرضیه ششم……………………………………………………………….۱۳۲
جدول۴-۴۶: خلاصه نتایج آزمون فرضیات……………………………………………………………………………………………………….۱۳۳
جدول ۴-۴۷: نتایج نهایی آزمون های تکمیلی برای متغیرهای اصلی پژوهش………………………………………………………….۱۳۴
جدول ۴-۴۸: میانگین شاخص های رفتاری باغداران در مسیرهای مختلف فروش ارقام پرتقال………………………………….۱۳۹
جدول ۴-۴۹: ضرایب تست کروسکال والیس برای شاخص های موثر در انتخاب مسیر فروش……………………………….. ۱۳۹
فهرست نمودار ها
عنوان صفحه
نمودار ۴-۱: توزیع و درصد فراوانی بهره برداران پرتقال درسطح شهرستان محمودآباد……………………………………………۹۵
نمودار ۴-۲: توزیع و درصد فراوانی باغات پرتقال شهرستان محمودآباد بر اساس نوع رقم پرتقال درنمونه آماری……….۹۶
نمودار ۴-۳: توزیع و درصد فراوانی بهره برداران پرتقال براساس تجربه کاری در نمونه آماری………………………………..۹۷
نمودار ۴-۴: توزیع و درصد فراوانی تولیدکنندگان پرتقال برمبنای سن در نمونه آماری…………………………………………..۹۸
۲-۲-۱۴-۱-۲- تغییرات در نوع تارها
مطالعات انجام شده تغییرات قابل توجهی را در اندازه یا ترکیب تارهای عضلانی در آزمودنی های تمرین کرده استقامتی که برای اولین بار تمرین قدرتی را به تمرینات استقامتی خود افزوده اند، گزارش نکرده اند. پژوهشی نشان داده است که پس از ۱۲ هفته تمرین قدرتی- استقامتی تنها افزایش قابل توجهی در سطح مقطع تارهای نوع دو مشاهده شد. از سوی دیگر پژوهشگران افزایش قابل توجهی را در افزایش سطح مقطع تارهای نوع اول و پس از تمرین استقامتی نشان داده اند (۶۶،۱۴۷).
۲-۲-۱۴-۱-۳- تغییرات هوازی بیشینه
توان هوازی بیشینه با انجام تمرینات قدرتی– استقامتی به اندازه تمرین استقامتی به تنهایی و یا حتی اندکی بیشتر از آن افزایش می یابد (۱۳۰،۱۴۸،۶۶). در مطالعه ای مردان دانشگاهی شرکت کننده در ورزش های تفریحی برنامه تمرین قدرتی را به صورت ۵ روز در هفته شروع کردند. پس از ۱۰ هفته تمرین، آزمودنی ها به طور میانگین ۳۸ درصد افزایش در قدرت پائین تنه را تجربه کردند، اما ظرفیت هوازی آنها نسبت به توده بدن تغییری نداشت (۱۴۹). مطالعات بعدی با ترکیب تمرین قدرتی- استقامتی اثرات مشابهی را برظرفیت هوازی و اجرای استقامتی نشان دادند. بسیاری از این مطالعات از هر دو نوع تمرین قدرتی– استقامتی در یک روز استفاده کردند. اما در برخی مطالعات تمرین قدرتی- استقامتی به صورت یک روز در میان و در مجموع ۶٫روز در هفته انجام شد. در هر دو روش تمرین، تمرین قدرتی مانعی برای بهبود ظرفیت هوازی نبود. در مجموع می توان گفت، افزودن تمرین قدرتی به برنامه های بدنسازی هوازی ورزشکاران استقامتی تمرین کرده و یا افراد بی تحرک تهدیدی برای بهبود ظرفیت هوازی نیست. تمرین قدرتی و استقامتی تا جایی با هم سازگار هستند که تعداد جلسات تمرین استقامتی کم نشود (۱۵۰). اما برخی پژوهش ها افزایش معنادار توان هوازی بیشینه را پیرو تمرین (قدرتی- استقامتی برابر) گزارش کرده اند (۱۵۲).
۲-۲-۱۵- عوامل موثر بر سازگاری های تمرین
۲-۲-۱۵-۱- شدت تمرین
شدت تمرین متغیر مهمی است که در تجویز برنامه های تمرین باید در نظر گرفته شود. آمادگی قلبی- تنفسی با تمریناتی که شدت آن ۵۰-۸۵ درصد حداکثر اکسیژن مصرفی است کسب می شود هم چنین عامل
مهمی در تغییر قدرت عضلانی با تغییر شکل عضله است که به صورت درصدی از تکرار بیشینه در هر حرکت بیان می شود (۵۱).
۲-۲-۱۵-۲- تعداد جلسات تمرین
تعداد جلسات تمرین بر میزان بهبود قدرت تاثیرگذار است و هم چنین تحقیقات نشان داده اند که ۳ تا ۴ جلسه تمرین در هفته برای افزایش آمادگی قلبی-تنفسی افراد معمولا کافی است (۱۵،۲۲).
۲-۲-۱۵-۳- مدت تمرین
بهبود حداکثر اکسیژن مصرفی، با طولانی شدن جلسات تمرین افزایش می یابد. البته مدت مطلوب یک جلسه تمرین بستگی به شدت فعالیت دارد. در تمرینات قدرتی نیز مدت تمرین با تعداد دورهای تمرین قدرتی اثر موثری بر سازگاری های قدرتی بازی می کنند (۱۵،۲۷،۵۵).
۲-۲-۱۵-۴- وراثت
وراثت در آمادگی قلبی- تنفسی نقش مهمی دارد اما چیزی که باید به ارث ببریم تا در آمادگ هوازی موثر باشد عبارتند از: قلبی قوی و بزرگ، شش های با ظرفیت بالا، سلول های خونی با هموگلوبین بیشتر و توانایی انتقال بیش تر. وراثت بر قدرت عضلانی نیز موثر است و افزایش آن توسط تمرینات مختلف تا حدی میسر است که از نظر وراثتی امکان پذیر باشد( ۲۲،۷۷).
۲-۲-۱۵-۵- جنس
پسرها و دخترها تا قبل از سن بلوغ از نظر آمادگی هوازی و قدرت عضلانی تفاوتی با هم ندارند. اما بعد از آن دخترها از نظر آمادگی هوازی و قدرت عضلانی از پسرها عقب می افتند. به طور کلی زنان به طور متوسط ۴/۰ ظرفیت هوازی و ۳/۲ قدرت عضلانی مردان را دارند(۱۴،۲۶).
۲-۲-۱۵-۶- سن
ظرفیت هوازی تا سن ۲۵-۳۰ سالگی با افزایش سن افزایش می یابد و بعد به مدت ۳ تا ۵ سال ثابت باقی می ماند. هم چنین افراد معمولا تا سن ۲۰ تا ۳۰ سالگی به حداکثر قدرت دست می یابند (۴).
۲-۲-۱۵-۷- چربی و ترکیبات بدن
چربی منجر به چاقی می شود. بالا بودن درصد چربی بدن عموما موجب کاهش توانایی سیستم قلبی- تنفسی در رساندن اکسیزن به بخش های گوناگون بدن شده و ظرفیت استقامت قلبی- تنفسی را پایین می-آورد و هم چنین بالا بودن درصد چربی بدن نسبت به کل وزن بدن موجب کاهش قدرت مطلق بدن می گردد (۴،۱۵). علاوه بر موارد ذکر شده عواملی هم چون درجه حرارت، ترشحات هرمونی، سطح تمرین و تیپ بدنی نیز بر سازگاری های قلبی- تنفسی موثر هستند .
۲-۳- بیشینه ی تحقیقات
در این بخش تحقیقات مرتبط با پژوهش و موضوعات وابسته به آن بررسی شده است. محقق پس از بررسی مقاله های مندرج در مجله ها، هم چنین جستجو در سایت های علمی، تحقیقات مرتبط با پژوهش را به طور خلاصه در این قسمت آورده است.
در تحقیق ردی و همکاران ۱(۱۹۹۲) با مطالعه روی زنان چاق یک دوره تمرینی ۲۴ هفته ای را با شدت کم اجرا کردند اگر چه تعدادی از زنان طی برنامه چربی خود را از دست دادند اما این کاهش چربی معنی دار نبود (۰۵/≥P). آنها هم چنین گزارش کردند که تمرینات کم شدت با ۶۰ تا ۷۰ درصد حداکثر ضربان قلب حتی در مدت ۲۴ هفته تغییر معنا داری در حداکثر اکسیژن مصرفی ایجاد نمی کند(۱۳۷).
تحقیقی توسط کانگ و همکاران در سال ۲(۲۰۱۱) درزمینه اثر ۱۲ هفته برنامه تمرینی هوازی، قدرتی بر روی ترکیب بدن، آمادگی جسمانی و سرعت موج نبض روی زنان چاق انجام گرفت. آزمودنی های تحقیق را ۱۲ زن چاق دانشگاهی با میانگین سنی ۲۱ تا ۲۳ سال تشکیل داده بودند که در دو گروه شاهد و کنترل قرار گرفته بودند. ورزش اصلی شامل دویدن با شدت ۷۰-۵۰ درصد ضربان قلب استراحتی و نیز تمرینات قدرت با بهره گرفتن از وزن بدن بود که حدود ۴۵-۶۵ دقیقه و ۳ تا ۶ ست در هر جلسه و ۳ جلسه در هفته و در طی۱۲ هفته روی گروه آزمایش انجام می شد. بعد از ۱۲ هفته نتایج حاکی از آن بود که در سطح معنی داری (۰۵/۰≥ (Pتغییرات در ترکیب بدن ( وزن بدن، درصد چربی و wc) بین دو گروه معنی دار نبود. تمرینات ترکیبی باعث کاهش در وزن، درصد چربی وwc در گروه تمرین شده بودند ولی معنی دار نبود (۰۵/۰<P). درقسمت آمادگی جسمانی (درازونشست پرش سارجنت دوی ۱۲۰۰متر و قدرت) در سطح معنی داری (۰۱/۰≥P) تمرینات باعث بهبود این فاکتورها در گروه تمرین شده بود اما تفاوت معنی دار نبود (۰۱/۰<P). اما تفاوت درسرعت موج نبض بین دو گروه تمرینی و کنترل بعد از ۱۲ هفته تفاوت معنی دار بود (۱۰۷).
جانسون و همکارانش ۳(۱۹۷۶) در پژوهشی ۳۲ دانشجوی زن جوان را طی برنامه استقامتی به مدت ۱۰ هفته روی دوچرخه کار سنج مطالعه نمودند. برنامه روزانه ۳۰ دقیقه تمرین با تواتر ۵ روز در هفته بود.
در پایان کار وزن بدن تغییری نکرد (۰۵/۰≥ (P اما چهار موضع ضخامت چربی زیر جلدی کاهش یافت و به دنبال آن چربی از ۹/۲۴ به ۸/۲۲ درصد کاهش یافت. وزن چربی نیز کاهش معنی دار نشان داد (۱۰۵). .
در تحقیق لامارچ و همکارانش ۱(۱۹۹۲) گزارش کردند که تمرین هوازی به مدت۹۰ دقیقه و با ۵۵ درصد
حداکثر اکسیژن مصرفی در یک دوره شش ماهه و ۴ تا ۵ بار در هفته باعث افزایش معنی دار توان هوازی زنان ۳۵ ساله شد (۰۵/۰≥(P. در این تحقیق اگر چه در میانگین ترکیب بدنی تغییر معنی داری مشاهده نشد (۰۵/۰<P)؛ اما تفاوت های فردی مهمی ملاحظه شد. در۲۰ زن کاهش در توده چربی و در ۱۱ زن افزایش در بافت چربی دیده شده بود(۱۱۲).
در تحقیق کلوواسی ۲(۲۰۰۴) که بر روی ۴۱ مرد غیر ورزشکار انجام شد توده کل و توده بدون چربی بدن در گروه قدرتی و موازی افزایش معنا دار داشت و درصد چربی نیز به طور معنا دار در گروه موازی و استقامتی کاهش معنی دار نشان داده بود. تغییرات VO2max در گروه تمرینی ترکیبی افزایش داشت اما معنی دار نبود (۰۵/۰<P)(113).
مارا و همکاران ۳(۲۰۰۵) دو نوع برنامه تمرینی هوازی با شدت بالا (HI)، وتمرین هوازی با شدت متوسط (MI) را بر ترکیب بدنی مردان چاق و دارای اضافه وزن بررسی کردند. نمونه های تحقیق شامل ۱۶ نفر مرد نظامی با میانگین سنی ۳۳-۱۸ سال و BMI بالاتر از ۲۵ و کمتر از۳۰ kg/m2 که در دو گروه تمرینی هوازی شدید و متوسط قرار گرفتند. برنامه تمرینی شامل پیاده روی به فاصله ۳ کیلومتر در ۵ هفته اول و ۴ کیلو متر در ۹ هفته بعدی بود که در دو شدت متفاوت داده شد. تمرینات شدید با شدت ۷۰ تا ۹۰ درصد HRmax و تمرینات هوازی متوسط با شدت ۶۰ تا ۷۰ درصد HRmax انجام می گرفت. هر دو نوع برنامه به مدت ۱۴ هفته و ۳ جلسه در هفته داده شد. نتایج تحقیق نشان داد درصد چربی در هر دو گروه کاهش داشت اما این کاهش در ورزش هوازی شدید معنی دار بود (۰۵/۰<P). تغییراتVO2max در گروه ورزشی شدید نسبت به گروه ورزش متوسط افزایش معنی دار نشان داده بود (۰۵/≥P). در کل تغییرات درصد چربی و توده بدون چربی وVO2max در گروه تمرینی ورزش متوسط معنی دار نبود (۰۵/۰<P) (120).
در تحقیق پاتریکا و همکارانش ۴(۲۰۰۸) در زمینه بررسی اثر ۱۲ هفته برنامه تمرینات ورزشی برآمادگی هوازی و ترکیب بدنی روی نوجوانان چاق انجام دادند، نمونه های تحقیق را ۲۴ نوجوان پسرچاق با BMI
بالای ۲۵ و میانگین سنی ۱۳ تا ۱۴ سال تشکیل داده بودند که به طور تصادفی در دو گروه تمرینی و کنترل قرار گرفته بودند. هر دو گروه در برنامه ۴۰ دقیقه ای ورزش مدرسه شرکت می کردند اما گروه شاهد علاوه بر آن دو جلسه، در دو جلسه تمرینی دیگربه مدت ۴۵ تا ۶۰ دقیقه به انجام تمرینات ترکیبی می پرداختند. برنامه تمرینی شامل یک سری تمرینات هوازی به همراه تمرینات قدرتی بود که هر دو نوع تمرین به صورت ایستگاهی داده می شد. شدت تمرینات ۶۵ تا ۸۵ درصد حداکثر ضربان قلب بود. تمرینات قدرتی ابتدا با بهره گرفتن از وزن بدن داده می شد ودر ادامه و اواخر تمرین، تمرینات با بهره گرفتن از توپ های طبی ۲ تا ۳ کیلو گرمی داده می شد. تمرینات به مدت ۱۲ هفته و سه جلسه در هفته اجرا می شد. نتایج تحقیق بعد از ۱۲ هفته کاهش معنی دار را در وزن و درصد چربی و BMI نشان داد اما تغییرات توده بدون چربی معنی دار نبود (۰۵/۰<P)(132).
کیمپ و همکاران ۱(۲۰۰۹) به بررسی یک برنامه رقص هوازی مبتنی بر تفریح و بازی بر روی عوامل آمادگی جسمانی در دختران ۱۰ تا ۱۵ ساله پرداختند. نمونه های تحقیق ۳۸ نفر از دختران مدارس ابتدایی بودند که در دو گروه تمرینی (۲۰=n) و گروه کنترل (۱۸=n) قرار گرفتند. برنامه هوازی شامل رقص با موسیقی با آهنگ ۱۱۵ تا ۱۴۵ ضربه در دقیقه و یا شدت ۵۵ تا ۷۰ درصد HRmaxبود که دو بار در هفته انجام می شد. نتایج تحقیق حاکی از تاثیر معنی دار این برنامه تمرینی بر استقامت هوازی و استقامت عضلات تنه و شکم بود (۰۵/۰≥P) اما تاثیر آن بر انعطاف پذیری معنی دار نبود (۰۵/۰<P)(110).
تحقیقی توسط یان هی لی ۲(۲۰۱۰) در زمینه تاثیر یک برنامه تمرینی بر میزان سوخت و ساز و عوامل آنتروپومتریکی و پارامتر های آمادگی جسمانی در کودکان چاق انجام گرفت. نمونه های تحقیق، ۵۴ کودک چاق (۹ زن و ۴۵ مرد) با میانگین سنی ۱۲ تا ۱۴ سال، و شاخص BMI برای نمونه ها صدک۹۵ بود. نمونه ها به صورت تصادفی در سه گروه تمرینی ترکیبی (۲۰=n)، گروه تمرینی هوازی (۱۶=n) و گروه کنترل (۱۸=n) قرار گرفتند. برنامه تمرینی اصلی گروه ترکیبی شامل تمرینات هوازی و تمرینات قدرتی با بهره گرفتن از وزن بدن بود شامل ۸ الی ۱۰ نوع تمرین بود. هر تمرین به مدت ۳۰ ثانیه و با ۱۰ ثانیه استراحت بین هر تمرین انجام می گرفت. تمرینات با ۷۰ تا ۸۰ درصد حداکثر قدرت و ۳ بار در هفته و هر جلسه به مدت ۶۰ دقیقه انجام می گرفت. برنامه اصلی تمرینات هوازی نیز شامل یک سری تمرینات هوازی با شدت متوسط ۶۰ تا ۸۰ درصد حداکثر اکسبزن مصرفی و با ۷۰ تا ۹۰ درصد حداکثر ضربان قلب انجام می گرفت و بیشتر از بازی های ورزشی هوازی مانند بسکتبال و هندبال استفاده می شد که هر جلسه به مدت ۶۰ دقیقه انجام می گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که تغییرات BMI و وزن چربی در هیچ
کدام از گروه ها معنی دار نبود (۰۵/۰P>). در قسمت آمادگی جسمانی نیز زمان برای دوی یک مایل در دو گروه تمرینی کاهش معنی دار داشت (۰۵/۰≥P)، اما در گروه کنترل تغییرات معنی دار نبود. تغییرات انعطاف پذیری در گروه ترکیبی افزایش معنی دار نشان داده بود (۰۵/۰≥P) اما در گروه هوازی و کنترل تغییرات معنی دار نبود. تغییرات دراز و نشست نیز در دو گروه هوازی و ترکیبی افزایش معنی دار داشت. در پرش طول نیز گروه تمرینی ترکیبی افزایش معنی دار در میزان پرش بعد از تمرینات نشان داده بود و در دو گروه دیگر تغییرات معنی دار نبود (۱۶۰).
کارتر و همکارانش ۱(۱۹۶۹) در بررسی تاثیر تمرین بر تغییرات ساختاری بدن مردان میانسال در یک دوره دو ساله، گروه تجربی (۷) نفر و گروه گواه (۶) نفر به مدت سه سال و با تواتر شش ماه مورد بررسی قرار دادند. گروه تجربی به ورزش های سبک سوئدی و دوی جاگبنگ با تواتر ۳ روز در هفته و هر نوبت ۶۰ دقیقه می پرداختند و بعلاوه مسافت دوی جاگینگ به طور پیش رونده ای از۵/۱ مایل به ۵/۷ مایل در هفته افزایش می یافت. نتایج نشان داد که در گروه تجربی وزن بدن و درصد چربی کاهش معنی داری داشت (۰۵/≥p) (82).
مینسر و همکارانش ۲(۱۹۷۴) در پژوهشی اثر برنامه های منتخب تمرینی را بر ترکیب بدن در مردان بزرگسال انجام دادند که در این تحقیق ۲۴ مرد بزرگسال در برنامه تمرینی وزنه برداری و دوی جاگینگ شرکت کردند. گروه های فعال ۸ هفته، روزانه به مدت ۳۰ دقیقه و ۳ روز در هفته تمرین می کردند. پس از پایان دوره تمرین وزن بدن گروه اول یک کیلوگرم و توده بدون چربی یا وزن خالص ۱/۳ کیلو گرم افزایش یافت، در صورتی که ارزش های مطلق چربی (۲/۳-) کیلو گرم و چربی نسبی بدن (۹/۲-) درصد کاهش یافت. با این حال وزن بدن در دوندگان جاگینگ (۸/۰-) کیلو گرم و وزن چربی (۳/۲-) کیلو گرم و نسبت چربی (۵/۲-) درصد کاهش داشت (۰۵/۰≥p) (123).