روابط عمومی: ایجاد ارتباط خوب با اقشار مختلف مردم، ایجاد ذهنیت مثبت در مورد شرکت و از بین بردن شایعات و غیره، روابط عمومی خوانده می شود و یا روابط عمومی عبارت است از برنامه های گوناگونی که جهت ارتقاء تصویر ذهنی از یک شرکت و یا محصولات آن شرکت طراحی شده است.
آوزده جویی: نوعی روابط عمومی است که مانند آگهی تجاری شامل پیامی می گردد که از طریق رسانه ها به مردم ارائه می گردد. اما تفاوتش با آگهی تجارتی در این است که اولاً هزینه ای بابت آن پرداخت نمی شود، ثانیاً سازمان کنترلی بر روی آن ندارد و به صورت خبر ارائه می شود. بنابراین اعتبار بیشتری نسبت به آگهی تجاری دارد.
جدول ۲-۲- ابزار تبلیغات و ارتباطات بازاریابی
بازاریابی مستقیم: ارتباط مستقیم با هریک از مشتریان خاص کنونی یا بالقوه، از طریق تلفن، فکس، پست، پست الکترونیکی، پست صوتی ، اینترنت و غیره را بازاریابی مستقیم می نامند.
۲-۱۷-۱- ابزار تبلیغات
جدا کردن کامل روش های تبلیغات ازیکدیگر کار مشکلی است. به عنوان مثال شرکت در یک نمایشگاه، پیشبرد فروش محسوب می شود. اما استفاده از نیروی فروش که در نمایشگاه حضور داشته باشند،فروش شخصی محسوب می گردد.
۲-۱۷-۲- فرایند ارتباط
طبق نظریه لسول یک مدل ارتباطی باید به این سوالات پاسخ دهد : ۱- چه کسی ، ۲- چه چیزی ، ۳- از چه کانالی ، ۴- به چه کسی و ۵- با چه اثری می گوید.
شکل ۲-۷- یک مدل ارتباطی را با نه جزء نشان می دهد . این نه جزء شامل دو جزء اصلی (فرستنده و گیرنده) دو ابزار ارتباطی (پیام و رسانه) و چهار فعالیت ارتباطی (رمزگذاری، رمزگشایی، پاسخ و بازخورد) می باشد .
پیام
رسانه
فرستنده
رمزگذاری
رمزگشایی
گیرنده
پارازیت
پاسخ
بازخورد
شکل ۲-۵- اجزاء فرایند ارتباط
فرستنده :
شخص یا سازمانی است که پیام را به دیگری منتقل می کند. (گاهی سرچشمه و مأخذ و گاهی ایجاد ارتباط کننده ارتباط نامیده می شود.)
پیام:
مجموعه علائم و نشانه هایی است که فرستنده منتقل می کند.
رمزگشایی:
فرآیندی که از آن طریق گیرنده به علائم و نشانه هایی که فرستنده ارسال کرده است، معنی می دهد.
گیرنده:
طرفی که پیام منتقل شده توسط دیگری را دریافت می کند. (گاهی مخاطب یا مقصد نیز نامیده می شود.)
پاسخ:
مجموعه ای از واکنش هایی که گیرنده پس از دریافت پیام از خود نشان می دهد.
بازخورد:
بخشی از پاسخ که به فرستنده پیام برگشت می شود.
پارازیت:
اختلال یا ایستایی برنامه ریزی نشده در فرایند ارتباط را گویند.
در مدل زیر عواملی که دریک ارتباط مؤثر لازم است نشان داده شده است. فرستندگان پیام باید بدانند که مخاطبان آنها چه کسانی هستند و انتظار چه واکنشی را از آنها دارند. آنها باید در رمزگذاری پیام قوی باشند به نحوی که پس از رمزگشایی توسط مخاطبان، پیام قابل درک باشد. همچنین فرستندگان پیام باید رسانه مناسبی که پیام را به مخاطبان مورد نظر انتقال دهد، انتخاب کنند و کانالهای بازخوردیی را طراحی کنند تا بتوانند پاسخ مخاطبان را از آن طریق بازاریابی نمایند.
با توجه به مطالب بالا، یک بازاریاب که قصد ارتباط با مشتریان را دارد، ابتدا باید مخاطبان هدف شرکت را مشخص کند، سپس مشخص نماید که چه پاسخی را از آنها انتظار دارد، آنگاه باید پیام انتخاب شود و بعد رسانه ای که از طریق آن پیام خود را منتقل نماید، مشخص گردد. پس از این مراحل انتخاب منبع پیام اهمیت دارد. منابع موثق در انتقال پیام تأثیر بسزایی بر گیرنده پیام می گذارند. به عنوان مثال یک شرکت دارویی ترجیح می دهد که داروهایش را پزشکان معرفی نمایند. آخرین مرحله، بازخورد اطلاعات است .
۲-۱۷-۳- فرایند ارتباط در بازاریابی بین المللی
همان گونه که اشاره شد انتقال پیام با توجه به اجزاء ذکر شده در بازارهای داخلی فرایند پیچیده ای را شامل می شود. این پیچیدگی زمانی بیشتر می شود که مخاطبان شرکت خارجی باشند و در کشورهای مختلف سکونت داشته باشند. اولاً خود پیام باید تغییر کند چون انگیزه خرید مشتریان خارجی لزوماً با انگیزه خرید مشتریان داخلی یکی نیست. فرستنده پیام ممکن است به دلیل عدم آشنایی با فرهنگ و زبان مخاطبان نتواند پیام را درست رمزگذاری کند. همچنین گیرنده پیام نیز ممکن است به دلایل مختلف مثل ضعف رسانه درست تغییر نکند.
به طور کلی برخی از موانع ارتباطی در بازارهای بین المللی عبارتند از:
متفاوت بودن زیان
کنترل دولت
عدم دسترسی به رسانه مناسب
تفاوتهای اقتصادی
توزیع محلی نامناسب
ذوق و سلیقه و نگرشهای متفاوت
عدم دسترسی به آژانسهای تبلیغاتی مناسب
برای اینکه ارتباط بهتری را بتوان در بازارهای بین المللی ایجاد کرد، به یک پل فرهنگی که چارچوب فرهنگی آن بازار را بشناسد نیاز است.
۲-۱۸- استراتژیهای تبلیغات بین المللی
در استراتژی تبلیغات بین المللی، یک شرکت باید تعادلی بین استراتژی رانش و استراتژی کشش ایجاد نماید.
۲-۱۸-۱- استراتژی رانش
منظور از استراتژی رانش این است که محصول از طریق کانال توزیع به جلو رانده شود تا به دست مصرف کننده برسد. تولید کننده فعالیت های بازاریابی اش را به طور عمده فروش شخصی و پیشبرد تجاری است متوجه افراد کانال توزیع می کند تا آنها را تشویق به تهیه کالاهای مزبور و فروش به مصرف کننده نهایی بنماید.
شکل ۲-۸ استراتژی رانش را نشان می دهد .
¨ کنشهای اساطیری
-سخن گفتن با حیوانات
یکی از مواردی که میتوان آن را از کنشهای اساطیری به حساب آورد، صحبت حیوانات با هم وسخن گفتن آنها با انسان است. به طور کلی انسان ابتدایی به دلیل ارتباط تنگاتنگ با طبیعت گاه مظاهر آن را در زندگیاش دخالت میداد، حیوانات یکی از آن مظاهر هستند (رجوع شود به قصهی۷).
-آزمون ازدواج
از کنشهای اساطیری آزمون ازدواج است که در قصهی ۲۸ به تفصیل در مورد آن توضیح داده شد. در این قصه هم پادشاه چین برای خواستگاری دخترش شرایطی را به احمد، قهرمان قصه، میگوید و احمد با کمک رفقای خارقالعادهاش همهی آن شرایط را انجام میدهد و در نهایت با دختر شاه چین ازدواج میکند.
¨ موجودات و پدیدههایاساطیری
______________
■ عناصر اجتماعی
¨ طبقات اجتماعی، شخصیتها و روابط بین آنها
این قصه روایت دیگری از قصهی آوچی محمد با همان سیاق و همان شخصیتها است، با این تفاوت که در آن قصه، آوچی محمد صیادی فقیر است که رابطهای با پادشاه ندارد و راهنمایش در برآورده کردن خواسته های شاه، مادرش است؛ اما در این قصه احمد برادرزادهی شاه و راهنمایش پیری نورانی است. شاه و وزیر در این قصه همان خصوصیاتی را دارند که مارزلف در طبقهبندی قصههای ایرانی آورده است (رجوع شود به قصهی ۵).
¨ آداب و رسوم
یکی از رسومی که برخی شاهان داشتهاند، قرار دادن شئیی جلو قصر است بوده تا مردم از آن طریق خواسته های خود را به اطلاع شاه برسانند، از جمله زنجیر عدل انوشیروان، ایلچی راشی در قصهی ۳۴ و در این قصه هم زنگ بزرگی برای این منظور قرار دادهاند.
¨ وضعیت اقتصادی و رابطه با قدرت و ثروت
احمد صیاد به رغم اینکه برازادهی شاه است؛ اما زندگی فقیری دارد و بر در اثر ارتباط با دربار و پادشاه زندگیاش رونق میگیرد. هرچند در این راه سختیهای زیادی را متحمل میشود.
■ عناصر روانشناسی
در این قصه هم تلاشهای احمد صیاد و سفر وی به چین، سرزمین رازها و رمزها، در واقع سفری برای رسیدن به پختگی و بلوغ است. شکار کردن وی « نوعی هستی هماهنگ با هستی بدویتر» (بتلهایم،۱۳۸۱: ۱۰۲) شخصیت وی است. احمد بر اثر تجربیاتی که در سفر و در انجام خواسته های شاه، برایش حاصل میشود، در انتهای قصه به پختگی میرسد و پیوندش با دختر چین نیز در واقع رسیدن به تکامل روانی است. شش شخصیتی که همه احمد نام دارند، درواقع همه یکی هستند که قدرت افسانهای انسان را ترسیم کرده است.
■ باورهای عامیانه و خرافی
______________
■ سایر عناصر
پیام کلی قصه که در ضمن آن میتوان به آن پی برد، این است که هر کس زحمتی بکشد به نتیجهی زحمتش میرسد.
۳-۴۶- احمد لمتی
* خلاصهی قصه
احمد لمتی مردی تنبل بود که دست به هیچ کاری نمیزد، بالاخره زنش او را از خانه بیرون کرد. احمد لمتی رفت و رفت تا در بیابان به لش خری رسید که کمی آن طرفتر چوب و چماقی روی زمین بود. احمد از ترس جانش روی چوب و چماق نوشت: « هزار تا کشتم، دو هزار تا زخمی، سه هزار تا فراری …» بعد از آن، کنار خر خوابید و چوب و چماق را بالای سرش گذاشت. بعد از مدتی دیوی از آنجا رد شد و نوشتهی روی چوب را دید و به رئیس دیوها گزارش داد. رئیس دیوها دستور داد که احمد لمتی را نزد او ببرند. دیوها که فکر میکردند احمد لمتی پهلوانی شجاع است، او را در جنگ با دیوهای سیاه به کار گرفتند. روز جنگ احمد پاهای خود را محکم به اسب بست و به این ترتیب جلو لشکر به راه افتاد. ناگهان دید که لشگر دیوهای سیاه میآیند. خیلی ترسید و از ترس به کندهی درختی آویزان شد؛ اما کندهی درخت پوسیده بود و از ریشه درآمد. دیوهای سیاه ترسیدند و فرار کردند. احمد لمتی بعد از جنگ به حمام رفته بود که آنجا متوجه شد، دیوهای سفید قصد نابود کردن او را دارند. نیمههای شب یک کنده در رختخواب گذاشت و خودش گوشهای پنهان شد. دیوها را ترساند و فراری داد. بعد از آن کلیدها را برداشت و کسانی را که دیوها زندانی کرده بودند، آزاد کرد و همهی ثروت دیوها را برداشت و با خود به خانه برد.
■ عناصر اساطیری
¨ شخصیتهای اساطیری
__________
¨ کنشهای اساطیری
__________
¨ موجودات و پدیده های اساطیری
-دیو
(رجوع شود به قصهی۱۲)
■ عناصر اجتماعی
¨ طبقات اجتماعی، شخصیتها و روابط بین آنها
در این قصه، طبقات اجتماعی دیده نمیشود. شخصیت اصلی قصه فرد تنبل و بیکارهای است که فقط در اثر زرنگی و استفاده از هوش، دیوان را فراری داده و ثروتشان را تصاحب میکند، تحولی در شخصیت قصه ایجاد نمیشود و فقط به دلیل اینکه ثروت دیو را تصاحب کرده، به خانه باز میگردد.
¨ آداب و رسوم
________
¨ وضیعت اقتصادی و رابطه با قدرت و ثروت
_____________
■ عناصر روانشناسی
____________
■ باورهای عامیانه و خرافی
______________
■ سایر عناصر
_________
۳-۴۷- احمد و گلعذار
* خلاصهی قصه
احمد و گلعذار هر دو درس پزشکی خوانده بودند و یکدیگر را بسیار دوست داشتند. روزی، به احمد خبر دادند که پسر پادشاه مغرب به سختی بیمار شدهاست. احمد به کشور مغرب رفت و پسر را برای معالجه به سرزمین خود آورد. بر اثر مراقبتهای احمد و گلعذار، پسر پادشاه مغرب سلامتی خود را بازیافت و احمد هم بیمارستانی برای خود ساخت. روزی از پادشاه مغرب خبر رسید که پسرش دوباره بیمار شده، احمد دوباره پسر را به شهر خود آورد و آنجا متوجه شد که بیماری پسر پادشاه، بیماری عشق است. احمد با اینکه گلعذار را بسیار دوست داشت، به گلعذار پیشنهاد کرد با پسر پادشاه ازدواج کند. بعد از ازدواج آن دو در سرزمین مغرب، احمد به شهر خود برگشت. آنجا متوجه شد که بیمارستانش سوخته و چیزی از مال دنیا برایش نمانده است. احمد لباس تنش را فروخت و به سوی مغرب برای دیدار پسر پادشاه حرکت کرد. در آنجا، او را به قصر راه ندادند و به او بیاعتنایی کردند. در نتیجه احمد به لنگرگاه رفت و حمالی کرد. روزی دو جوان دو صندوق آوردند و به احمد پول دادند تا صندوقها را به آدرسی ببرد. احمد کار را انجام داد؛ اما هر چه منتظر شد، جوانها سراغی از صندوقها نگرفتند. احمد در صندوقها را باز کرد. در یکی از صندوقها وسایل پزشکی و در دیگری مقدار زیادی پول بود. احمد خوشحال شد و به شهر خود برگشت و بیمارستانی ساخت. پس از مدتی ضیافتی ترتیب داد و پسر پادشاه و گلعذار را هم دعوت کرد. در مهمانی، همهی ماجرای زندگیاش و رفتار پسر پادشاه را تعریف کرد. پسر پادشاه در جواب گفت: « به خاطر اینکه احمد پیش ما خجالتزده نشود، او را نپذیرفتیم. آن دو صندوق را هم ما فرستادیم».
■ عناصر اساطیری
¨ شخصیتهای اساطیری
___________
¨ کنشهای اساطیری
___________
¨ موجودات و پدیده های اساطیری
________________
■ عناصر اجتماعی
¨ طبقات اجتماعی، شخصیتها و روابط بین آنها
این قصه برخلاف دیگر قصهها پیشینهی کهن و باستانی ندارد. آموختن پزشکی توسط احمد و گلعذار، به ویژه گلعذار ، نشانگر این است که قصه باید در حکومت پهلوی اتفاق افتاده باشد. علاوه بر آن، رابطه دوستانهی احمد و گلعذار، همچنین ذکر این نکته در اصل قصه که این دو با هم پزشکی خوانده و به شهرشان بازگشتهاند میتواند به این معنا باشد که آن دو در دانشکده پزشکی و در شهر دیگری که احتمالا میتواند تهران باشد، درس خواندهاند و همهی این موارد مؤید این است که قصه در زمان پهلوی اتفاق افتادهاست. زندگی احمد در محیط کوهستانی نشانگر این است که قصه در مناطق غرب کشور به ویژه کردستان اتفاق افتاده، همانجا که قصه نیز نقل شدهاست. پادشاه مغرب نیز احتمال یکی از استانهای کشور عراق نزدیک دجله با آب و هوایی بد بودهاست، چون علاوهبر اینکه آب و هوای آنجا برای بیماری پسر پادشاه مناسب نیست، احمد هم در هنگام فقر و تنگدستی در آن کشور در لنگرگاه حمالی میکند. سوخته شدن بیمارستان احمد و از بین رفتن آن به معنای نبود امکانات در شهرهای دیگر است.
ج- پروتئازها منجر به رهائی اسیدهای آمینه و پپتیدهای غذایی از بافتهای دچار سوختگی میشوند [۶].
۱-۲-۸-۵- همولیزینها[۱۵]
۱-۲-۸-۶- فسفولیپاز C
دو فرم از فسفولیپاز (PLC)C بوسیله P. aeruginosa تولید میشود. PLC با وزن مولکولی بالا (PLC- H) که همولیتیک است، در حالی که PLC با وزن مولکولی پائین (PLC- N) غیرهمولیتیک میباشد [۲]. هنگامی که میزان کربوهیدرات محیط بالا و میزان فسفات غیر آلی(Pi) پایین باشد، سنتز PLC- N و PLC- H به ترتیب ۸ و ۳۰ برابر تحریک میشود. این پروتئینها بخشی از گروه بزرگی از ژنها هستند که تحت کنترل مشترک در داخل رگولون Pi میباشند. PLC-N و PLC-H موجب تجزیه فسفوریل کولین که جزء اصلی عامل فعال سطحی (surfactant) ریه است، میشوند. تجزیه فسفوریل کولین باعث رها سازی دی آسیل گلسیرول و کولین شده که منجر به اتلکتازی، تحریک سنتز بیشتر PLC- H و در نتیجه تشکیل پروستاگلاندینها، ترومبوکسانها و لکوترینها میشود. این محصولات ذکر شده متابولسیم آراشیدونات هستند که ممکن است عامل تغییرات پاتولوژیک ایجاد شده در ریه بیماران مبتلا به فیزوزکیستیک و عفونتهای تفنسی مزمن ناشی از P. aeruginosa باشند. عمده فعالیت PLC، محافظت در تغییرات شرایط اسمزی میباشد و ممکن است موجب محافظت باکتری در مقابل فشار اسموتیک بالا در ریههای این بیماران شوند [۲۱-۲۰].
۱-۲-۸-۷- رامنولیپیدها[۱۷]
P . aeruginosa دو گلیکولیپید شبه دترجنتی تولید میکند که رامنولیپیدها هستند. مونورامنولیپید یک رامنوز متصل به یک دایمر از - هیدروکسی دکانوئیک اسید بوده و دی رامنو لیپید نیز یک دیمر رامنوز متصل به یک دیمر - هیدروکسی دکانوئیک اسید میباشد. محققین معتقدند که توانایی P . aeruginosa در ایجاد عفونتهای ریوی مربوط به رامنولپییدها میباشد. نشان داده شده است که رامنولیپیدها مژههای تنفسی را غیرفعال کرده، ترشح موسین را تحریک کرده، ماکروفاژهای مشتق شده از مونوسیت را از بین برده، فاگوسیتوز با واسطه ماکروفاژها را مهار کرده و انتقال یونی در اپی تلیان را تغییر میدهد [۲].
۱-۲-۹- توکسینهای خارج سلولی[۱۸]
۱-۲-۹-۱- اگزوتوکسینA
توکسین P. aeruginosa با خاصیت کشندگی به نام اگزوتوکسینA[19] (ETA) ، قطعه آدنوزین ۵/- دی فسفات ریبوزیل ( ADP –ریبوز) را از NAD+ به فاکتور طویل کننده ۲ (EF-2) منتقل می کند. این واکنش باعث غیرفعال شدن EF-2 و خاتمه طویل شدن زنجیره پپتیدی شده و منجر به مهار سنتز پروتئین میشود. اگزوتوکسین A شامل دو قطعه B , A به ترتیب با وزن ملکولی KDa, 37 KDa 21 بوده و در مجموع تشکیل یک زنجیر پلی پپتیدی با ۶۱۳ اسید آمینه و وزن مولکولی KDa 5/66 را میدهد که دارای ساختمانی سه بعدی واجد سه منطقه مجزا میباشد. اگزوتوکسین A اگر چه از لحاظ عملکرد شبیه توکسین دیفتری است، اما این دو کاملا از هم متمایز میباشند. اگزوتوکسین A به وسیله ۹۰ درصد ایزولههای کلینیکی P. aeruginosa در شرایط فقر آهن تولید میشود و به وسیله یک نسخه از ژن ساختمانی به نام tox کدگذاری شده و توسط ژنهای regB, regA تنظیم میشود [۲۲]. مطالعات اخیر نشان داده است که علاوه بر آهن، عوامل محیطی دیگری مثل اسیدنوکلئیک و نوکلئوتیدها در محیط موجب رشد P. aeruginosa میشود، ولی با تولید اگزوتوکسین A، تداخل داشته و اثر کاهشی در تولید آن دارد [۲۳].
۱-۲-۹-۲- اگزوآنزیم S
اگزوآنزیم S (ExoS) پروتئینهایی غیر از EF-2 را در سلول میزبان ADP ریبوزیله میکند. از این پروتئینهای هدف میتوان Vimentin و چند پروتئین که به GTP متصل میشوند، را نام برد. بدلیل اینکه پروتئینهای اتصالی به GTP در حرکت لیزوزومها دخالت دارند ، ExoS ممکن است موجب محافظت P . aeruginosa در مقابل کشته شدن توسط ماکروفاژها و PMNs شوند. به نظر میرسد که ExoS باعث ایجاد آسیب در عفونت سوختگی میشود [۲-۱].
۱-۲-۱۰- لوکوسیدین با وزن ملکولی بالا
لوکوسیدین دارای وزن ملکولی بالایی بوده و برای لوکوسیتها سمی است و به نظر میرسد که پروتئین کیناز C را فعال میکند [۲].
۱-۲-۱۱- سیدروفورها [۲۰]
۱-۲-۱۲- لیپاز [۲۱]
اکثر سویههای P. aeruginosa ، لیپولیتیک هستند و باعث هضم انواع چربیها و tween 80 , tween 20 میشوند. لیپاز خارج سلولی در انتهای فاز لگاریتمی شد، ترشح میشود و به نظر میرسد اتصال محکمی به LPS باکتری دارد. پژوهشگران موفق به خالص سازی نوعی لیپاز مونومریک با وزن مولکولی KDa 29 شدند که قادر به مهار کموتاکسی مونوسیتها میباشد [۶].
۱-۲-۱۳- سیتوتوکسین [۲۲]
سیتوتوکسین (CTX) در ابتداً بعنوان یک لکوسیدین شناخته میشد که به دلیل توانایی آن در کشتن PMNs بوده است. CTX یک پروتئین ۲۹ کیلودالتونی است که توسط ژنوم فاژ CTX کد شده و این ژن از طریق تبادلات فاژی وارد P. aeruginosa میشود.CTX بصورت یک پیش توکسین سنتز شده، به دنبال لیز باکتریها آزاد و بعد از شکسته شدن توسط پروتئازهای خارج سلولی، به فرم فعال خود تبدیل میشود. CTX به غشاءهای سلول میزبان متصل شده منافذ یک نانومتری را در غشاء ایجاد کرده و موجب ناپایداری تمامیت غشاء میشود [۲].
۱-۲-۱۴- پایوسیانین [۲۳]
پیگمان پایوسیانین و مشتق آن ۱- هیدروکسی فنازین به عنوان مهار کننده آنزیمهای میتوکندری در بافتهای پستانداران عمل می کند و باعث از بین رفتن حرکات مژه ای در اپی تلیوم مژه دار بینی می شود. کند شدن حرکات مژه ای اپی تلیوم به علت تاثیر پایوسیانین در ارتباط با کاهش ATP , cAMP درون سلولی است [۵] و همچنین به پسودوموناسها کمک میکنند تا از طریق احیا آهن سه ظرفیتی به فرم آهن دو ظرفیتی محلول تر در بدست آوردن آهن نقش داشته و پاسخ بلاستوژنیک سلولهای T را به میتوژنها و آنتی ژنهای اختصاصی مهار میکنند [۲]. تولید سوپر اکسید و پراکسید هیدروژن(اشکال سمی اکسیژن) را کاتالیزمی کنند [۱].
۱-۲-۱۵- سیستم ترشحی نوع III
سیستمی وابسته به پاتوژنیسیسته است و به طور گسترده در باکتریهای گرم منفی یافت میشود.این سیستم باعث ترشح پروتئینهای سنتز شده سیتوپلاسمی از عرض دو لایه پوشش سلولی میشود. در پاتوژنهای گرم منفی این سیستم معمولا درگیر ترشح فاکتورهای ویرولانس هستند. بسیاری از این پروتئینها در خارج کردن پروتئینهای تاژهای باکتریایی درگیر هستند. برخی سیستمهای ترشحی نوع III کمپلکسهای پروتئینی هستند و مانند سوزنهای هیپودرمیک عمل میکنند میتوانند پروتئینها را مستقیما به سیتوپلاسم میزبان تزریق کنند بدون این که این پروتئینها در معرض محیط خارج سلول قرار بگیرند. در هر حال هنگامی که سیستم ترشحی نوع III، پروتئینها را به درون سلولهای یوکاریوت مورد نظر وارد میکند، آسیب سلولهای اپیتلیال رخ داده و سبب تسهیل انتشار باکتری، تهاجم بافتی و نکروز میشود. این خاصیت سیتوتوکسین توسط القای نوترتیبی اکتین صورت میگیرد [۱].
۱-۲-۱۶- اپیدمیولوژی
بیمارانی که PMNs آنها کاهش یافته باشد(به ویژه بیماران سرطانی که داروهای سیتوتوکسیک دریافت کرده اند)، عملکرد PMN آنها مهار شده و یا دارای شرایطی باشند که سطح بدن را برای اتصال و رشد پسودوموناسها مناسب سازد، در معرض خطر بالایی قرار دارند.در این میان افرادی که در معرض خطر هستند عبارتند از : بیمارانی که آنتی بیوتیکهای وسیع الطیف داخل عروقی دریافت کرده اند و افرادی که دارای دیابت ملیتوس، لوسمی، نوتروپنی، فیبروز سیستیک، سوختگیهای درجه سوم زخمهای چشم، زخمهای تروماتیک، کاتتر هستند [۲].
۱-۲-۱۷- بیماریهای ناشی از P. aeruginosa
۱-۲-۱۷-۱- باکتریمی
۱-۲-۱۷-۲- عفونتهای گوش
بیماران دیابتی مسن و نوزادان ممکن است به یک عفونت بسیار خطرناک که اوتیت بدخیم گوش خارجی[۲۶] نامیده میشود، دچار شوند. این حالت که با تهاجم به بافت نرم مشخص میشود برخی مواقع به نکروز، آسیب مغزی، باکتریمی و سپسیس منجر میگردد. تظاهرات مشخص این بیماری شامل حساس شدن و تورم گوش خارجی، ترشح حرکتی و ایجاد گرانول در دیوارۀ کانال posteroinferior میباشد. ممکن است درگیری اعصاب جمجمه ای از طریق فلج عصب صورتی شروع شود، اما هر کدام از اعصاب جمجمه ای ممکن است درگیر شوند. برخی مواقع بیماران دچار تریسموس و از دست دادن شنوایی شده و سپسیس هم ممکن است روی دهد. میزان مرگ و میر ۲۰-۱۵ درصدی در میان بیماران درمان شده گزارش شده است.
۱-۲-۱۷-۳- عفونتهای چشم
۱-۲-۱۷-۴- عفونتهای مجرای تنفسی
اثربخشی سازمانی
۲۵/۵۵
۱۲۸۶/۱۵
۰۸۵/۰
۰۸۵/۰
۰۷۴/۰-
۸۵۰/۰
۴۶۵/۰
از آنجایی که متغیرهای تحت بررسی در این پژوهش از نوع فاصلهای – عددی میباشند، و از طرفی به کمک روش آزمون کولوموگروف- اسمیرنوف (جدول۳-۴) مقدار سطح معناداری برای متغیرهای مستقل و وابسته همگی بالاتر از ۰۵/۰ بدست آمد با توجه به بزرگتر بودن p-value فرض H0 (نرمال بودن توزیع) رد نمیشود بدین جهت توزیع داده های مورد استفاده نرمال میباشند. از اینرو برای بررسی تاثیر مولفه های استراتژی های تحول بر روی اثربخشی سازمانی از آزمون پارامتری رگرسیون جهت بررسی روابط بین متغیرهای تحقیق استفاده گردید.
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل داده ها
۴-۱)مقدمه
اساس و مبنای تصمیم گیری مدیران و سازمان ها در سطح خرد و کلان اطلاعاتی است که غالباً با بهره گرفتن از علم آمار و تحلیل داده ها در اختیار تصمیم گیران قرار می گیرد. به طور کلی داده ها نمایانگری از واقعیتها و مفاهیم هستند. چنانچه دادهها بصورت واژه و نه به صورت ارقام به توصیف واقعیتها بپردازد آنها را دادههای کیفی میگویند. اینگونه دادهها از طریق مشاهده، مصاحبه، استخراج از اسناد و مدارک و امثال آن گردآوری میشود. تحلیل اطلاعات شامل عملیات متعددی است و شامل شرح و آماده سازی دادههای لازم برای آزمون فرضیهها و سپس تحلیل روابط میان متغیرها و بالاخره مقایسه نتایج مشاهده شده میباشد. در واقع هدف نهایی هر پروژه تحقیقاتی این فصل تحقیق میباشد. در این فصل در بخش اول به تجزیه و تحلیل توصیفی دادهها و در بخش دوم به آزمون آماری فرضیات پرداخته خواهد شد .
۴-۲) بررسی ویژگیهای جمعیت شناختی
در این قسمت به ارائه آمار توصیفی، نمودارها و جداول ویژگیهای جمعیت شناختی نمونه پرداخته میشود. ارائه آمار توصیفی از آن جهت مهم است که باعث شناخت بهتر از جامعه و ویژگیهای عمومی آن و همچنین تحلیل بهتر ارتباط بین متغیرها میشود. در این تحقیق جنسیت و تحصیلات به عنوان سؤالات عمومی پژوهش در نظر گرفته شدهاند.
۴-۲-۱ )جنسیت
پاسخی را که افراد در مورد جنسیت به پرسشنامه دادهاند به صورت جدول ۴-۱ ارائه گردیده است.
جدول ۴-۱: توزیع فراوانی جنسیت پاسخگویان
جنسیت
فراوانی
درصد
زن
۳
۳/۳
مرد
۸۹
۷/۹۶
جمع
۹۲
۱۰۰
همانگونه که در جدول ۴-۱ مشاهده میشود پرسشنامه حاضر بین ۸۹ نفر از مدیران مرد و ۳ نفر از مدیران زن شاغل در شهرداری توزیع گردیده است. در نمودار ۴-۱ توزیع فراوانی پاسخگویان برحسب جنسیت نشان داده شده است.
ترکیبات:
rōzān [YWMˀn | lwcˀn’] «شبانروز، روزها»
nēmrōz «نیمروز؛ جنوب؛ سمت الرأس».
rōz ī keh
(گاهشماری)
* روز که: روز انقلاب زمستانی، کوتاه ترین روز سال
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: روز که، به کوتاهترین روز سال اطلاق میشود که مصادف است با روز انقلاب زمستانی و شب یلدا یا شب اول دیماه خورشیدی. در این روز خورشید از جنوبی ترین نقطۀ طلوع خود در شرق، طلوع کرده و در جنوبی ترین نقطۀ غروب خود در غرب، غروب میکند (نک. شکل ۸).
ریشه شناسی: (رک. rōz و keh)
rōz ī meh (mahist)
(گاهشماری)
* روز مه: روز انقلاب تابستانی، بلندترین روز سال
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: روز مهست یا روز مه، به بلندترین روز سال اطلاق میشود که مصادف است با روز انقلاب تابستانی و اولین روز از تیرماه خورشیدی. در این روز خورشید از شمالی ترین نقطۀ طلوع خود در شرق، طلوع کرده و در شمالی ترین نقطۀ غروب خود در غرب، غروب میکند. (نک. شکل ۸)
ریشه شناسی: (رک. rōz و meh)
rōz-šabān [YWM, lwc špˀn’ | N šabān(a)rōz]
(گاهشماری)
* شبانروز، شبانه روز
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: شبانهروز برابر است با ۲۴ ساعت و در اصطلاح نجوم به آن روز نجومی میگویند (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۷۰). این ترکیب با šabān rōz برابر است و در بندهشن بجای آن از واژههای rōzān, rōz ud šab, šab ud rōz نیز استفاده شده است و در حالت مفرد یعنی rōz-šap با واژه rōz (اگر منظور از آن ۲۴ ساعت باشد) نیز هممعنی است. واژه šabān نیز میتواند به معنی «شبانهروز» و بجای rōzān بکار رود. معادل این واژه در اوستایی واژه xšfan- و xšapan- است که به معنی «شب و شبانروز» آمده است (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۲۹). (برای توضیحات بیشتر رک. rōz)
ریشه شناسی: واژه فوق اسم و در حالت جمع است. این واژه ترکیبی است از دو واژه rōz و šab بعلاوۀ پسوند جمع ān (مکنزی، ۱۳۷۳: ۱۳۲؛ بهار، ۱۳۴۵: ۳۹۵). نیبرگ (۱۹۷۴: ۱۷۰) این واژه را rōcak šapān خوانده است. (رک. rōz و šab)
ترکیبات:
šabān rōz [špˀn’ YWM] «شبانروز، شبانهروز».
S
Sadwēs
(نجوم: ستارگان)
* سدویس: فم الحوت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات بندهشن: مطابق بندهشن (۵: ۴)، ستارۀ سدویس، سپاهبد اختری نیمروز (=جنوب) و رقیب ناهید اباختری (=سیارۀ زهره) محسوب میشود. از آنجا که سدویس از رقیب خود، یعنی ناهید اباختری، فرا-نیروتر است، به ناهید اجازۀ گناهکاری نمیدهد؛ به همین خاطر، در تنجیم بندهشن و سنتی، سیارۀ ناهید از کرفه گران یا سعدان محسوب شده است (بندهشن، ۵ب: ۱۲). به دلیل اینکه، ستارۀ سدویس، سپاهبد جنوب و آب-سرشت است (بندهشن: ۵ب: ۱۴)، یکی از دریاهای جنوبی به «دریای سدویس» نامگذاری شده است. دربارۀ رابطۀ ستارۀ سدویس با دریای سدویس، در بندهشن (۱۰: ۱۱) آمده است: «بند این دریا به ماه و باد پیوسته است، [یعنی] با افزایش و کاهشِ ماه برآید و فرو شود [و] از آن روی که گردشِ او [=ماه] به نیمروز است، بندِ دریایِ سدویس نیز به ستارۀ سدویس بسته است که دریاها و ناحیت نیمروز در پاسبانی اوست» (بهار، ۱۳۷۸: ۷۴).
شناسایی: طبق نظر هنینگ (۱۹۴۲: ۲۴۶) به تعداد ترجمه های اوستا، نظرات گوناگونی در مورد سدویس ارائه شده است، اما او نظریه خارگت و تقی زاده مبنی بر برابر دانستن سدویس با سهیل (Canopus) را از همه این نظرات امکانپذیرتر محسوب میکند. بهار (۱۳۷۵: ۶۴) نیز همین نظر را دارد. اما به عقیدۀ هنینگ (۱۹۴۲: ۲۴۶)، این نظریه صحیح نیست به این دلیل که ستاره سهیل را نمیتوان به هیچ وجه در سغد دید. او معتقد است به خاطر اینکه نام سدویس، در ترکیب هفدهمین منزل قمر سغدی به صورت Mɣn-Sdwys آمده است و از آنجا که منزل Mɣn-Sdwys برابر با منزل هندی Mula و منزل عربی «شوله» (= نیش صورت عقرب) است، به احتمال زیاد سدویس همان قلب العقرب (Antares) است. این نظر را قبلاً وست (۱۸۸۰: ۱۲) نیز ارائه کرده بود. به احتمال زیاد، درست ترین نظریه، نظریه مکنزی (۱۹۶۴: ۵۱۳) است که نظریۀ هنینگ را رد کرده و سدویس را با فم الحوت (Fomalhaut) که نام نجومی آن (α Piscis Austrini) بوده و با هفت اورنگ سپاهبد شمال در یک راستا میباشد، یکی میداند (نک شکل ۷). ماوندر (۱۹۱۳: ۱۳۸)، اولین پژوهشگری است که سدویس را با ستارۀ فم الحوت یکی گرفته است.
ریشه شناسی: اوستایی: Satauuaēsa- «احتمالاً الدبران» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۹۶)؛ vaēs- «وارد شدن، قصد کردن، آماده شدن، عمل کردن بعنوان» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۵۷) [ veṡī́- «وارد شدن، سوراخ کردن؛ سوزن»]؛ فارسی میانه: Sadwēs [stwys] «فم الحوت؟» (مکنزی، ۱۹۷۱: ۷۳)؛ «سدویس. یکی از اختران دوازدهگانه» (بهار، ۱۳۴۵: ۱۹۸)؛ فارسی میانه اشکانی ترفانی: sadwēs [sdwys] «نامی برای دوشیزۀ نور» (بویس، ۱۹۷۷: ۸۱)؛ فارسی نو: سدویس؛ معادل عربی: فم الحوت.
ترکیبات:
war ī Sadwēs «دریای سدویس، نام یکی از دریاهای جنوب».
sāl [ŠNT’, ŠNT < A šnt; (sˀl-) | Av. sarəd- | OP ϑard- | (M sˀr) | Paz., N sāl]